دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نگاهی به مراسم ملی نوروز ایرانیان
بسیاری بر این اندیشهاند، حکایت نوروز بیش از آنچه که یک رویداد و حرکت اساطیری تاریخی باشد، باور مردم است، اعتقاد به بزرگداشت یادها و یادگارهایی که از زمانی به درازای تاریخ این سرزمین مانده است. از طرف همه کسانی که خود را ایرانی میدانند، به عنوان یک رویداد مقدس مورد ستایش قرار میگیرد و در اجرای مراسمی که سینه به سینه منتقل شده است، در هر کجای این جهان هستی که زندگی میکنند، خود را ملزم به انجام آن میدانند.
آقای برهان در کتاب نوروز آیین هزارهها،مینویسد: «بهار در کشور دیر پایمان ایران، از ویژگیهایی برخوردار است که زیست و یا زندگی دوباره گیتی یکی از این ویژگیهاست. نوروز نخستین روز بهار است، بدانگونه که نیاکان ما باور داشتند که هر گیاهی که در نوروز، گونهای زندگی تازه نداشته باشد، مرده است و چیزی جز هیزم نیست. با پذیرش این باور است که آنان برای بزرگداشتِ نو شدنِ گیتی، جشن برپا میداشتند. ایرانیان باور دارند که نوروز را باید گرامی داشت «زیرا نوروز روز آفرینش نخستین مرد جهان است، و کیومرث نخستین مرد جهان است، مردی که در نوروز، هستی آشکار یافت.»
یحیی ذکاء، اندیشمند ایرانی، از کتاب نوروزنامه برداشتی دارد، مینویسد: «چون کیومرث، اول از ملوک عجم، به پادشاهی نشست، خواست که ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد، تا مردمان آن را بدانند. بنگریست که آن روز بامداد، آفتاب اول دقیقه حمل آمد. موبدان را گِرد کرد و بهفرمود که تاریخ از اینجا آغاز کنند و موبدان جمع آوردند و تاریخ نام نهادند.»
در نوروز آمده است: چون جمشید آن روز را دریافت، آغاز سال را که هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانروز بود، نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد. پادشاهان و دیگر مردمان، بدو اقتدا کردند.
ایرانیان برای نوروز، به فلسفههای مختلفی معتقد بودند که اساس و پایهی آگاهی آنان به روند شناخت جهان و آگاهی به رموز خلقت را نوید میداد. بنابراین فلسفه، اعتقاد دارند که نوروز، زمانی است که خداوند از آفرینش جهان فراغت یافت از این جهت اول فروردین که نوروز باشد، به نام اهورامزدا، خوانده میشود. و این باور وجود دارد که جشن نوروز یکی از شش جشن سال و مصادف با آخرین گاهنبار است. که آنها در سال ایرانی، شش بار و هر کدام به مدت 5 روز جشن گرفته میشد، و عبارت بودند از:
1ـ میدیوزرمگاه ـ به انگیزه آفرینش آسمان و آنچه در آن است. (از پانزدهم اردیبهشت)
2ـ میدیوشمگاه ـ به بزرگداشت آفرینش آب (از پانزدهم تیر ماه)
3ـ پتیه شهیمگاه ـ به پاس آفرینش زمین (از سیام شهریور ماه)
4ـ ایاسیریمگاه ـ به شکوه آفرینش گیاهان (از سیام مهر)
5ـ میدیاریمگاه ـ به بزرگی آفرینش جانوران (از بیستم دیماه)
6ـ هم سیتدم ـ به آفرینش مردم (در واپسین 5 روز اسفند)
و این گاهنبار ششم را نوروز نام نهادند و آن را جشن گرفتند.
بدینسان، آغاز تقویم با اطلاعاتی که از نویسندگان و تاریخدانان مختلف به دست آمده، مشخص شده که اطلاعاتی که در مورد روزها، ماهها و سالها جمعآوری شده، بیشتر از دوره هخامنشیان است. و از این زمان به بعد، دو نوع تقویم بهوجود آمده که یکی از آنها، نام اسامی 30 روز ایام ماه آمده. و در بیشتر کتیبهها و آثار باقیمانده از دوران این سلسله دیده میشود. دومی گاهشماری است که جانشین آن شده و به عنوان تقویم اوستایی مشهور گردیده است.
آقای دکتر ذبیحاله صفا در کتاب گاهشماری و جشنهای ملی ایران، مینویسد: «در کتیبههای هخامنشی و همچنین در مجموعهای از اسناد که در پرسپولیس کشف شده بهنام عدهای از ماهها، باز میخوریم که معلوم نیست از کی در ایران معمول بوده. آیا در زمان عهد سلاطین ماد نیز رسمیت داشته یا تنها از زمان هخامنشیان پذیرفته شده است» (ص 9).
آقای رحیم عزیزی در کتاب بررسیهای تاریخی و مذهبی آیین نوروزی، اشاره میکند «بهطور کلی سال خورشیدی ایران مبداء ثابت و معینی نداشته، بلکه از نظر نجومی و تجزیه و ترکیب استخراجی است از سال قمری شمسی بابلیان و سالهای سیار مصریان باستان که برای اولین بار توسط داریوش پادشاه هخامنش بنیان نهاده شد» (ص 76).
داریوش پس از مدتی وابستگی سالهای ایرانی را با بابل قطع و مستقلا سال جدیدی را بنیان نهاد. این تقویم در درون شاهنشاهی ایران و کپودوکیه و ارمنستان مراعات میگردید... وقتی معایب این سال انتخابی آشکار گردید، از سالهای کبیسه زرتشت کمک گرفت.