نقدی بر معیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد و پیشنهاد معیارهای ارزش افزوده اقتصادی و جریان های آزاد نقدی برای گزارشگری ارزش های واحد تجاری
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:78
چکیده:
با وجود چالش های ناشی از تفکیک مالکیت از مدیریت و تضاد منافع بین گروههای ذینفع مرتبط با واحد تجاری شاهد هستیم از معیارهای حسابداری نظیر درآمد هر سهم[1] (EPS) ، نسبت بازدهی حقوق صاحبان سهام[2](ROE) و یا بازدهی سرمایه گذاریها[3] (ROI) به منظور ارزیابی عملکردواحدهای تجاری استفاده می شود. وحتی از این معیارها برای تنظیم طرحهای انگیزشی و پاداشی مدیران استفاده شده است. در این مقاله که حاصل یک مطالعه توصیفی است به نقد و ارزیابی معیارهای سنتی حسابداری برای ارزیابی عملکرد و گزارشگری مالی واحد های تجاری پرداخته می شود و با توجه به شرایط تحول یافته ناشی از جهانی شدن اقتصاد چالش اساسی مدیریت بنگاههای تجاری ارزش آفرینی برای بنگاه ها و بخصوص ثروت آفرینی برای طبقه سهامدار معرفی می گردد. شاخص اصلی ارزش آفرینی و ارزیابی عملکرد معیار ارزش افزوده اقتصادی[4](EVA) یا سود اقتصادی[5] معرفی می گردد. این شاخص برای ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری و تنظیم طرحهای انگیزشی مدیران کاربرد دارد و ضمن تأکید بر اهمیت آن، چگونگی محاسبه و تعدیلات لازم بر سود وسرمایه حسابداری به منظور محاسبه ارزش افزوده اقتصادی مطرح می شود. همچنین معیار جریان های آزاد نقدی[6](FCF) به عنوان شاخص دیگری در ارزیابی عملکرد و گزارشگری ارزش های واحد تجاری معرفی می گردد. نمونه هایی از بنگاههای موفق که از این شاخص ها برای ارزیابی عملکرد خود استفاده نموده اند معرفی می شود.
واژه های کلیدی: ارزش افزوده اقتصادی- جریان های آزاد نقدی– ارزیابی عملکرد و پاسخگویی مدیران - پاداش مدیران - معیارهای حسابداری
Faculty of Admin. Sciences & Econ. Journal,
University of Isfahan.
- 17, No.1 , 2005
A Critique on Performance Measurement Techniques in Accounting and Proposing the Measure of Economic Value Added and Free Cash Flows for Corporate
Reporting
- Izadinia
Abstract
With challenges over the separation of ownership and management and the conflict of interest between different accounting user groups, we witness the use of accounting measures such as Earning per share (EPS), return on stockholders’ Equity (ROE) or return on investment (ROI) for performance evaluation. Those measures are also used for setting management’s incentive plans. In this article which is an interpretive one we critically evaluate traditional accounting measures in performance evaluation and corporate reporting and with regards to the changes in world economy conditions and globalization we show that the main challenge of the corporate management is wealth creation for stockholders.
The main measure of wealth creation and performance evaluation is Economic Value Added (EVA) or Economic Profit (EP). This measure is used for managers’ performance evaluation and setting incentive plans for them. We show in this paper how to adjust the accounting profit and capital to arrive at Economic Value Added (EVA). Further, the Free Cash Flow is another measure of performance evaluation and corporate reporting which is discussed in this paper. We give a sample real world companies who use such measures.
Keywords: Economic Value Added (EVA), Free Cash Flow, Performance evaluation, Incentive plans, Accounting measures
مقدمه
اختیار و قدرت تصمیم گیری در شرکتهای سهامی عام که ناشی از ابتکار عمل و سرمایه بخش خصوصی است در کل در حیطه وکنترل گروههایی از طبقات مدیریت است. مدیرانی که اقتصاد کشور تحت نفوذ تصمیمات آنهاست و برنامه ریزی بنگاه ها را به نحوی انجام می دهند که چه بسا با منافع طبقه سهامدار و یا حتی اقتصاد ملی در تضاد باشد. شناسایی مشکلات ناشی از تفکیک مالکیت از مدیریت و تضاد منافع[7] به
زمان های دور برمی گردد از زمانی که دو نفر از اساتید دانشگاه کلمبیا بنام آقایان Cardiner. C.Means & Adolf . A.Berle در کتابی تحت عنوان " شرکت های مدرن ومالکیت خصوصی[8] سبک و سیاقی از مدیریت را که در جهت منافع فردی و گروهی خود عمل می نماید، افشا می سازند. به عنوان مثال آنان ذکر می کنند مدیران در جهت رشد منافع خود اندازه شرکت ها را گسترش می دهند حتی اگر این رشد غیر اقتصادی و به زیان طبقه سهامدار باشد. زمانی که ارزیابی عملکرد و پاداش مدیران اجرایی متناسب با اندازه شرکت ها است شاهد وقوع این پدیده هستیم. یا زمانی که پاداش سالانه مدیران مبتنی بر ارقام حسابداری است، انگیزه های قوی برای مدیریت سود و دستکاری ارقام حسابداری وجود دارد.
از این رو کمیته های پاداش و مجامع عمومی شرکتها برای رهایی از دام سود حسابداری و سایر مقیاسهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر ارقام حسابداری به مقیاسهای ارزش آفرینی روی آورده اند. مقیاس های ارزش افزوده اقتصادی (EVA) وجریانهایآزاد نقدی(FCF) مقیاس های اصلی اندازه گیری ارزش است که نارساییهای سایر مقیاسهای حسابداری را ندارد و تلاش می نماید بین منافع طبقه سهامدار و مدیران هم سویی ایجاد نماید.به علاوه مقیاسهای مذکور برای گزارشگری ارزش های اقتصادی واحد تجاری کاربرد دارد.
مروری بر ادبیات موضوع
در دو دهه آخر قرن بیستم میلادی شاهد تغییر و تحولات بنیادی در شرایط اقتصادی و روابط تجاری بین کشورها هستیم. آثار این تغییرات بسیاری از کشورهای جهان، صرفنظر از وضعیت سیاسی و سطح توسعه اقتصادی آنها را فرا گرفته است. عمده عوامل کلیدی در پیدایش شرایط متحول شده اقتصادی را میتوان به قرار زیر تلخیص نمود[9].
- آزاد سازی نرخ ارز در بازار پول و شناور شدن نرخ ارز
- مقررات زادیی از فعالیتهای اقتصادی و بویژه پایان یافتن کنترل ها در زمینه حرکت سرمایه ها
- جنبش جهانی خصوصی سازی در اقتصاد
- توافق همگانی در مورد تعرفه ها و تجارت
- بسط و گسترش مؤسسات سرمایه گذاری و اعتباری
- رشد حیرت انگیز تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات
- تغییر دیدگاه نسل ها نسبت به نوع پس اندازها و سرمایه گذاری ها
مجموعه این شرایط کلیدی زمینه ساز پدیده جهانی شدن اقتصاد بوده است. در شرایط جدید مدیران واحدهای تجاری با چالش های جدیدی مواجهند. از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد.
- امروزه سرمایه گذاران قادرند برای کسب بازدهی بیشتر سرمایه های خود را حرکت دهند زیرا سرمایه هادارای چنین خاصیتی می باشند.
- مدیران اجرایی نمی توانند نسبت به بازارهای سرمایه بی تفاوت باشند.
- حداکثر سازی ثروت سهامداران از اهداف اصلی بنگاه هاست .
- حفظ هزینه های سرمایه در سطح معقول از ضرورتهای تداوم فعالیت در بازار سرمایه است.
- ارزش آفرینی برای بنگاهها عامل اصلی در ثروت آفرینی طبقه سهامدار وحفظ تداوم فعالیت است.
- ارزش افزوده بازار[10] (MVA) که شاخص ثروت آفرینی برای طبقه سهامدار است تحت تأثیر قضاوت نسبت به EVA می باشد.
مؤسسات مشاوره مالی و مدیریت راه حل بنیادی که به منظور بهبود اساسی در عملکرد شرکتها و حل چالش های جدید پیشنهاد نموده اند، سیستم مدیریت مبتنی بر ارزش[11] (VBM) می باشد. این سیستم آن گونه که نایت (Jame. A.Knight) یکی از صاحبنظران این نظریه توصیف می کند[12]. عبارت است از:
« VBM یعنی سیستمها و فرآیندهای کلیدی و حتی افراد در یک واحد تجاری به سمت ارزش آفرینی سوق داده شوند و جهت گیری این سیستمها به سمت خلق ارزش باشد. به عبارتی به کلیه افراد در رده های مختلف سازمان این تفکر القا شود که چگونه در بین تصمیمات خود تقدم قایل شوند و تصمیماتی را مقدم بدارند، که در ایجاد ارزش و ثروت آفرینی مؤثرند.»
یک برنامه جامع مدیریت مبتنی برارزش (VBM) اجزای زیر را در برمی گیرد[13]:
- برنامه ریزی استراتژیک
- تخصیص سرمایه (مدیریت سرمایه گذاریها)
- بودجه بندی عملیاتی
- اندازه گیری عملکرد
- تنظیم طرحهای پاداش مدیران و کارکنان
- تنظیم ارتباطات داخلی سازمان
- تنظیم ارتباطات خارجی سازمان
در سیستم VBM ثروت آفرینی برای طبقه سهامدار به عنوان هدف بارز و شاخص[14] در مدیریت واحد تجاری و اتخاذ تصمیماتی از قبیل تولید محصولات جدید یا گسترش حجم عملیات می باشد.
ارزش افزوده اقتصادی (EVA) که به آن سودباقیمانده[15] یا سود اقتصادی هم
می گویند معتقد است ارزش زمانی ایجاد می شود که یک واحد تجاری بتواند تمامی هزینه های عملیاتی و همچنین هزینه های سرمایه خود را پوشش دهد و مبالغی نیز مازاد باقی بماند. EVA به عنوان یک راه حل بدیل برای نگاه به عملکرد واحد تجاری است و مقیاسی است که میتوان برمبنای آن به ارزیابی عملکرد پرداخت.EVA یک مشارکت اساسی در مدیریت خلق ارزش دارد و معبری برای پیاده نمودن نظریهVBMاست و در اجراء هر یک از اجزا سیستم مدیریت مبتنی بر ارزش مرتبط است[16].
هم اینک در اکثر شرکتهای بزرگ غربی که تعداد آنها از صدها مورد تجاوز می کند
EVA مبنای گزارشگری نتایج عملیات و تنظیم طرحهای انگیزشی است[17].
EVA مقیاسی منافع سهامداران است و مدیران نیز با همان هدف مشمول ارزیابی و اعطا پاداش قرار می گیرند. EVAیک مفهوم جدید نیست بلکه همان مفهومی است که اقتصاددانان آن را سود اقتصادی می نامیدند لیکن تا این اواخر فاقد تکنیک اندازه گیری بود. بعد از یک دوره تکوین نسبتاً طولانی اندازه گیریEVA توسط شرکتStern Stewart در سال 1989 آغاز گردید از آن زمان تاکنون بیش از 300 شرکت در نقاط مختلف جهان با این سیستم خود را سازگار نموده اند که از آن جمله میتوان از شرکتهای زیر نام برد:
TATE & LYLE
BRIGGS & STRATTON
COCA- COLA
SPX
LAFARJE
QUAKER OATE
HERMAN MILER
SIMENS
BOISE CASCADE
معیارهای حسابداری
در دهه های آخر قرن بیستم میلادی در بسیاری از واحدهای تجاری ارزیابی عملکرد مدیران و تنظیم طرحهای پاداشی به تغییرات سود حسابداری و سود هر سهم (EPS) وابسته بوده است، همچنین از سایر مقیاسهای حسابداری نیز در این رابطه استفاده شده است. این مقیاسها در سیر تکوین و تکامل خود از بازدهی حقوق صاحبان سهام (ROE) و بازدهی خالص داراییها ((RONA[18] و یا بازدهی سرمایه گذاریها (ROI) استفاده نموده اند.
گر چه مقیاسهای ROE و RONA مقیاسهای بهتری از EPS است و سود و ترازنامه را بهم مرتبط می سازد، اما این مقیاسها هم می تواند تحریف شود. به عنوان مثال اگر ROE به عنوان یک رقم از پیش تعیین شده تعریف شود به دو شیوه می توان باعث افزایش آن شد. یکی از راه صحیح یعنی بهبود عملکرد واحد تجاری و بهبود سود از طریق افزایش کارائیها و سرمایه گذاری در پروژه هایی که دارای EVA مثبت می باشد. اما اگر این شیوه امکان پذیر نباشد شیوه دیگر عبارت از کاهش حقوق صاحبان سهام از طریق باز خرید سهام منتشره می باشد که با همان سطح سود قبلی نرخ ROE افزایش می یابد، یا اگر ارزیابی عملکرد به بازدهی خالص داراییها (RONA) وابسته باشد تحریفات مشابهی ممکن است اتفاق افتد به فرض بعضی از داراییها که حفظ آنها برای شرکت ارزشمند است فروخته شود و درنتیجه بازدهی بیشتری روی داراییهای باقی مانده گزارش شود. یا مثلاً اگر تحصیل شرکت دیگری مطلوب و مقرون به صرفه باشد و سود کل مجموعه را افزایش می دهد از آن جا که حجم داراییها را افزایش می دهد و نرخ RONA در کل مجموعه کاهش می یابد اتفاق نمی افتد زیرا باعث کاهش نرخ RONAو پاداش مدیران می گردد[19].
به عنوان مثال در شرکت کامپیوتری APPLE تمامی مدیران آن بر مبنای RONA ارزیابی می شدند در اوایل دهه 1990 نرخ RONA در این شرکت حدود سی درصد بود که در میان شرکتهای آمریکایی نرخ بالایی بود. این نرخ بالا باعث شده بود مدیران از پذیرش آن دسته از فرصتهای سرمایه گذاری پر بازده که نرخ RONA آنها کمتراز سی درصد اما بالاتر ازنرخ هزینه سرمایه آنها بود اجتناب ورزند. مدیران می دانستند اگر پروژه هایی با نرخ RONA کمتر از سی درصد اجراء نمایند پاداشهای آنها کاهش می یابد. پیامد بلند مدت این وضعیت کاهش سرمایه گذاریهای جدید APPLE می باشد به نحوی که در سال 1997 این شرکت درمعرض فروپاشی قرار می گیرد . دراین دهه بسیاری از پروژه های ارزش آفرین که دارای EVA مثبت بودند کنار گذاشته شد.
رئیس APPLE آقای G.Amelio می گوید:« راههای کمی برای APPLE وجود داشت که بتواند اقدام کند بویژه با توجه به فرهنگ سازمانی که وظایف و کارها در مسیر غلط بود و تدریج باعث فرسایش موقعیت قوی اولیه مادر صنعت کامپیوتر شد. انتخاب معیارها و مقیاسهای غلط هیچ گونه کمکی به ما نکرد[20] »
مثال دیگر شرکت Coca cola است که از شهرت و اعتبار جهانی برخوردار است در این شرکت تا قبل از دهه 1980 معیار بازدهی خالص داراییها (RONA) معیار ارزیابی عملکرد بود و همین امر باعث شده بود که از پذیرش پاره ای از سرمایه گذاریها به سبب آن که ممکن است نرخ RONA را برای کل شرکت کاهش دهد، اجتناب ورزند. در حالی که این سرمایه گذاریها نرخ بازدهی بالاتری از نرخ هزینه سرمایه آنها داشت اما در زمان مدیریت آقای Roberto Goizueto که یک مهندس شیمی بود کلید موفقیت حداکثر سازی EVA تشخیص داده شد یعنی اجرای پروژه هایی که دارای نرخ بازدهی بالاتری از نرخ هزینه سرمایه است به عبارتی دارای EVA مثبت می باشد. این شرکت بعد از تغییر در نگرش نسبت به معیارها به تولید انواع محصولات غذایی با رژیمهای مختلف و تنوع تولیدات با توجه به تنوع ذائقه ها روی آورد [21] از شرکتهای دیگری که به سیستم VBM توجه نموده اند و ازمعیار EVA برای ارزیابی عملکرد بخشهای خود استفاده نموده اند شرکت Tate & Lyle که مرکز آن در لندن است و شرکت بزرگی در تجارت شکر ومواد غذایی می باشد میتوان نام برد. آقای Simon Gifford مدیر مالی آن می گوید:« در گذشته همواره، تأکید ما بر قدرت سودآوری و به ویژه بهبود EPS بود زیرا معیاری است که مورد درخواست مردم و تحلیل گران مالی است.» Gifford می گوید: نتیجه این نگرش آن بود که توجه کافی به مبانی سرمایه و مخارج سرمایه نداشتیم و به دلیل عدم توجه به EVA بعضی از بخشها ادامه فعالیت آنها اقتصادی نبود ودر این بخشها سود خالص عملیاتی [22] (NOPAT) تکافوی هزینه سرمایه را نمی کرد وبرای آینده نزدیک نیز تحقق این امر محتمل نبود[23].
و...
دانلود ترجمه مقاله نقدی بر معیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد و پیشنهاد