دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 211
کلیات
تعریف تکنولوژی آموزشی
تکنولوژی آموزش در طول سالهایی که کارشناسان آن را به کار بردهاند، دستخوش تغییراتی شده است ک علاوه بر تغییر در جنبههای ظاهری، در محتوا و معنای آن نیز تغییرات رخ داده است. برای درک بهتر تعریف و معنای اصطلاح تکنولوژی آموزشی، لازم است به معنای هر یک از واژههای تشکیل دهنده آن توجه کنیم.
الف) تعریف تکنولوژی
شناخت دقیق تعریف، موضوع و قلمرو رشته تکنولوژی آموزشی تا حدود زیادی به ریشهیابی کلمه تکنولوژی بستگی دارد. این واژه از کلمه تکنولوژیا در یونانی به معنای انجام دادن سیستماتیک یک هنر یا حرفه گرفته شده است. بخش اول این کلمه (techno) تلفیقی از معنای یک هنر و یک فن مشتمل بر دانش مربوط به اصول و توانایی دستیابی به نتایج مورد نظر است. به عبارت دیگر فن به معنای مهارتهای عملی مانند دانستن و انجام دادن است. ریشه کلمه (logos) نیز به معنای استدلال، تبیین، اصل و ارائه دلیل است. بنابراین تکنولوژی به معنای بکارگیری مستدل با منطقی دانش خواهد بود.
بنابراین تکنولوژی به معنی هر گونه مهارت عملی است که در آن از نتایج و یافتههای علمی استفاده میشود. به عبارت دیگر، تکنولوژی به معنی دانش کاربردی در مقابل علم محض است. این کلمه در اصل از دو کلمه «تکنیک و لوژی» تشکیل شده است. «تکنیک» به معنای انجام دادن ماهرانه هر کار و «لوژی» - معادل پسوند «شناسی» و به معنای «علم و دانش» است. بنابراین، تکنولوژی را میتوان روش شناسی یا دانش و علم به روشهای ماهرانه انجام دادن امور دانست، این معنای دوم چیزی است که واژه تکنولوژی بیشتر برای بیان آن به کار رفته است.
دانش تکنولوژی دارای مفاهیم، قواعد و ساختار و تغییرات خاص خود است که برخاسته از، و نهفته در فعالیت انسانی است. در مقابل دانش محض یا دانش علمی که به بیان جهان طبیعی و پدیدههای موجود در آن میپردازد، دانش تکنولوژیک درباره روشهای انجام دادن امور است، که از طریق فعالیت تعریف میشود و با فعالیت به وجود میآید و به کار گرفته میشود.
ب) تعریف آموزش از دیدگاههای مختلف
کلمه «آموزش» و اضافه شدن آن به تکنولوژی به توضیح بیشتری نیاز دارد، آموزش چیست؟ آیا توضیحات شفاهی فرد به فرد یا افراد یا گروهش از شاگردان را میتوان آموزش نامید؟ آیا اینکه معلم کتاب یا جزوهای در اختیار شاگرد قرار دهد معنای آموزش میدهد؟
آموزش از دیدگاههای مختلف تعاریف گوناگونی دارد. در اینجا به بررسی نظریههای چند تن از صاحبنظران تعلیم و تربیت پرداخته و پس از جمع بندی این نظریهها تعریف جامعی از آموزش ارائه خواهیم داد.
دوبوا، آموزش را «مرتب و منظم کردن دقیق محیط فراگیر به منظور دستیابی به نتایج مورد نظر در وضعیتهای مشخص» تعریف کرده است. این تعریف گرچه بسیار کلی است، به نکات متعددی مانند دانشهای قبلی او یا انگیزه و نیاز او به یادگیری، منظور نشده است.
برونر معتقد است در آموزش باید به چهار سوال مهم پاسخ داده شود:
1- پیش فرضها و پیش دانستههای فراگیر کدامند؟
2- برای یادگیری بیشتر، ساختار و ترکیب موضوع یادگیری باید به چه صورت باشد؟
3- ترتیب و توالی مواد یادگیری برای تسهیل در یادگیری چگونه است؟
4- کاربرد تشویق، تنبیه و بازخورد برای دستیابی به اهداف آموزش به چه نحو است؟
برونر در واقع جزء اولین کسانی است که با طرح سوالاتی مانند سوالات مذکور، دستاندرکاران امور آموزشی را در مسائلی مانند پیش دانستههای فراگیر، ساختار موضوع تدریس، ترتیب و توالی موضوع و زمان و شرایط، به تفکر واداشت و بکارگیری عواملی مانند تشویق، تنبیه، ارائه بازخورد و طرح سوال را مطرح کرد.
طرح این گونه سوالات بعد از برونر نیز ادامه یافت و تکامل کمیت و کیفیت سوالات، باعث دستیابی به تعریفی جامع و همه جانبه از آموزش شد. برای مثال، گلیسر سوالات زیر را در زمینه آموزش مطرح کرد:
1- تجزیه و تحلیل موضوع تدریس را معلم یا طراح آموزشی چگونه باید انجام دهد؟ به عبارت دیگر، تعیین تواناییهای لازم برای یادگیری یک موضوع پیچید درسی چگونه صورت میگیرد؟
2- در تجزیه و تحلیل تواناییهای فراگیر به چه عواملی باید توجه شود، یعنی به کدامیک از تواناییهای فراگیر باید بیشتر دقت شود؟
3- به منظور افزایش میزان یادگیری باید چه شرایط محیطی هنگام ارائه آموزش فراهم باشد؟
4- بهترین راه برای اندازهگیری یادگیری فراگیر کدام است؟
بدین ترتیب سوالات فرق در سه مورد، مشابه پیشنهادات برونر است، ولی اندازهگیری میزان یادگیری به آن اضافه شده است که در فهرست سوالات برونر وجود ندارد. در همین زمینه آندرسون عوامل موثر در آموزش را به دو دسته تقسیم کرده است:
الف) عوامل آموزشی. عوامل آموزشی شامل نحوه ارائه و نمایش محتوای آموزشی و مدت زمان اختصاص یافته به یادگیری هر موضوع از سوی معلم است.
ب) عامل تفاوتهای فردی. عامل تفاوتهای فردی شامل توانایی عمومی فراگیر برای یادگیری است که میزان درک و فهم شاگرد را از دستورالعملها و توضیحات معلم تعیین میکند و همچنین زمان یادگیری که برای فراگیران مختلف متفاوت است. عامل زمانی را مشخص میکند که هر فراگیر عملاً آن را صرف یادگیری میکند.
آندرسون همچنین کیفیت آموزش را منوط به رعایت نکاتی میداند که عبارت است از:
1- مطلع کردن فراگیر از آنچه در حال آموختن آن است؛
2- ایجاد ارتباط حسی بین فراگیر و مواد آموزشی؛
3- ارائه آموزش به نحوی که هر مرحله آموزش، زمینه ساز مراحل بعدی باشد؛
4- هماهنگ کردن آموزش با خصوصیات و احتیاجات ویژه فراگیران.
لازم است ذکر شود که هر یک از فهرستها، زاویههای جدیدی از آموزش را مطرح میکند. برای مثال، در فهرست مذکور، مساله زمان اختصاص یافته به یادگیری هر موضوع از سوی معلم، زمان لازم برای یادگیری شاگرد و زمان عملی صرف شده برای یادگیری هر فراگیر مشخص شده است.