فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

اختصاصی از فایلکو مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک


مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

مقالة:

نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

فهرست:

چکیده

معرفی

روند تحولات محیطی

تفکرات نوین استراتژیک

عزم استراتژیک

الگوی تفکر استراتژیک

استراتژی اثربخش

تغییرات در ”پارادایم‌ استراتژی و مدیریت“

ویژگی‌های هوشمندی استراتژیک

گام‌هایی برای بهبود هوشمندی استراتژیک

انواع هوشمندی استراتژیک

واسط بین منابع و کاربران هوشمندی استراتژیک

رویکردهای نوین استراتژی

سی.کی.پراهالاد و نظریه ای نوین بر نظریه استراتژیک

چکیده

بیش از نیم قرن از عمر»برنامه ریزی استراتژیک« می گذرد. دراین دوران تحولات زیادی در محیط کسب و کار و قواعد رقابت ایجاد شده است. رویکرد »استراتژی« ،امروز نیز درصدر فهرست اولویتهای شرکتها و حتی کشورها قرار دارد. آنها از این رویکرد، مزیت رقابتی، جایگاه برتر و موفقیت را انتظار دارند. شرط اساسی تحقق این غایتها، درک صحیح استراتژی و انتخاب رویکرد متناسب با شرایط است.

دراین مقاله تحولات رویکرد استراتژی از بدو پیــدایش تــا به امروز موردبررسی قرار می گیرد. مقاله عمدتاً به سه روند مهم و مرتبط با یکدیگر (سیر تاریخی،تحولات محیطی و تکامل رویکردها) پرداخته و بر رویکردهای نوین عصر حاضر تاکید می کند. در این راستا نظریات سه متفکر متأخر حوزه استراتژی: هنری مینتزبرگ (H.MINTZBERG) ، گری هامل(G. HAMEL) و جین لیدکا (J.LIEDTKA) درخصوص استراتژی های خلاقانه، عزم استراتژیک، تفکر استراتژیک و همچنین رویکرد استراتژی اثربخش از نگارنده معرفی می شود. این نظریات مفاهیم جدیدی را در ذهن ایجاد می کند؛ مفاهیمی که لازمه اثربخشی استراتژی در محیط امروز است.

معرفی

سابقه مفاهیم استراتژی به 340 سال قبل از میلاد مسیح (ع) باز می گردد. قدیمی ترین اثری که در این مورد وجود دارد نظریات ژنرال چینی سان تزو (SUN TZU) در کتاب جاودانه »هنر جنگ« است. وی در این کتاب چگونگی استفاده از مفاهیم استراتژی برای غلبه بر دشمن را تشریح کرده است.(1) اما سرآغاز برنامه ریزی استراتژیک به فرم امروز آن، دهه 1960 است. جنگ جهانی دوم بستر اتخاذ تصمیمات استراتژیک متعددی برای کشورهای درگیر بود. پس از پایان جنگ، وزارت دفاع آمریکا این تجربیات را در قالب روش »برنامه ریزی استراتژیک« تدوین کرد و آن را در برنامه آموزش افسران ارشد خود جای داد. این ایده ها با بکارگیری فرماندهان برجسته نظامی در صنایع (ازجمله استخدام ژنرال مک نامارا در شرکت فورد) به دنیای کسب و کار راه یافت و منشا تحولات مهمی در این حوزه گردید. در سال 1962 آلفردچندلر(A.D. CHANDLER) ، استاد دانشگاه هاروارد، نتیجه مطالعات خود بر روی شرکتهای بزرگ


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

مقاله درباره نظریات ارنست کلنکر

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره نظریات ارنست کلنکر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

عصر بحرانها:

بحران های هویت و هویت بحرانها، قومیت در مقابل ناسیونالیسم (3 )

پژوهش: آراز م. فنی

You see things and ask, "Why?" But I dream things that never were and ask, "Why not?" George Bernard Shaw

Believe those who are seeking the truth. Doubt those who find it.

~Andre Gide

ادامه ی بررسی نظریات ارنست گلنر:

برای بررسی زون پنجم و در نهایت توضیح تئوریک و فلسفی نظریات خود، ارنست گلنرفصلهای آخری کتاب ناسیونالیسم خود را اختصاص به توضیح دو مفهوم، دو جریان فکری و پروسه ی اجتماعی داده است. این دو جریان عبارتند از: احساس و خرد، ریشه ها و خرد و یا به بیان سیاسی و تئوریک قومیت و ملیت (فرهنگ و تمدن). این مفاهیم در نوشته های خیلی از فیلسوف ها و متفکرین علوم اجتماعی دیگر هم حضور داشته و بررسی شده اند. خیلی از پژوهشگران مسایل اجتماعی در برخورد به نگرش فرهنگی، تحلیل فرهنگی و یا سیاسی و اقتصادی از پدیده های اجتماعی؛ به روش دوالیستی عمل کرده و بطریق اولی از این و یا آن برخورد شناخت شناسانه حمایت ویا طرفداری کرده اند.

نگرش دوالیستی در تاریخ و ادبیات ایران باستان وهمچنین سایر تمدن های آسیائی و مذاهب معتبر در خاورمیانه امر متداولی است. اینمورد در فلسفه ی یونان باستان واساسن تکامل سیستم فکری دررنسانس، عصر روشنگری و متاسفانه تا به امروز (حتی در جوامع پسا مدرن) به زندگی خود با شدت وحرارت ادامه داده است. سیاست اقتصادی و اجتماعی سازمان های بزرگی چون بانک جهانی، اتحادیه ی اروپا رهبران سیاسی اروپا و آمریکا (جرج بوش، جونیور) واکثر سخنرانی های ایشان و سایر سران سیاسی کشور های بزرگ، در حمایت از یکی از این پدیده ها (مفاهیم) دور می زد. ناگفته پیداست که چنین تفکری و عمل اجتماعی اساسن سیاه و سفید دیدن پدیده های بغرنج اجتماعی، غیر علمی، غیر دموکراتیک بوده و با روح انسان چند بعدی، حقوق انسانی وبشری در تضاد قرار دارد. انسانها و جوامع انسانی پیچیده تر از این هستند که فقط در با دو ترم، دیسکورس و یا جایگاه توضیح داده شود. متاسفانه این چنین نگرشی یعنی حذف یک نظر، یک جهان بینی و یک راهکار برای حفظ قدرت گروه های مسلط در علوم اجتماعی/طبیعی و به شکل اولی در جوامع مختلف انسانی بوده و در مانع رشد تکاملی اندیشه ی انسانی، اگاهانه و یا نااگاهانه قرار گرفته است.

فرهنگ و تضاد آن با تمدن (قومیت در مقابل ملیت)

گلنر در فصل تئوریک وکلیدی کتاب با عنوان : ریشه ها در مقابل خرد به مقابله ی نظریات دیوید هیوم و ایمانوئل کانت اشاره کرده ومی نویسد که هیوم درمقابل "عقل" و عقل گرائی خشک پیروان جریان روشنگری و راشیونالیسم، "احساس" را قرار می دهد اگر چه تعریف هیوم درباره ی "احساس" با معنی متداول آن فرق اساسی دارد. برای هیوم، مفهوم "احساس" در یک انسان بیطرف نظاره گر، از برداشت شخصی این فرد از احساس و موقعیت قدرت فردی او متمایز است.

بهر جهت این منظر مشخص از تفکرروشنگری در مقابل نظرغالب آن زمان که نظر کانت بود در اقلیت قرار گرفت. بر طبق برداشت کانت و پیروان کانت: احساسات (بخوان فرهنگ، قومیت و تفکر جنسیت غیر مرد) فاقد دلایل منطقی هست، چرا که اگر دربرداشت احساساتی منطقی وجود داشت؛ بایست این "احساس" ویا برداشت مشخص از اتفاقات بیرونی شامل حال همه می شد؛ صف نظراینکه فرد عضو گروه هست یا نیست. به بیان ساده تر "احساس" و درکی که به حواس بستگی دارد نمی تواند عمومی (ینیورسال) باشد در صورتیکه تفکر منطقی (عقلگرائی) پدیده ائی است عمومی. پیروی از "احساس" به فرهنگ و تعلقات گروهی بستگی دارد، در صورتیکه عقل و درک خردمندانه، تعلق به گروه خاصی ندارد و همه گیر (یونیورسال) عمل می کند. گلنر می نویسد: ناسیونالیسم یک باشگاه ویژه ای است که متعلق به اعضای تعریف شده و مشخصی است، در صورتیکه عقل/خرد هیچ مرز جغرافیائی را نمی شناسد. معیار قرار دادن احساسات در روابط اجتماعی، ما را ازهم جدا می کند ولی خردگرائی انسانها را بعنوان یک نژاد و یک ملت ویک امت بحساب می آورد.

فردریک نیچه، دیوید هیوم و یوهان هردر از رمانتیست های مشهور دوره ی روشنگری بحساب می آیند و از متفکرین معاصر ادامه دهنده ی چنین تفکری می شود از دلوز و چارلز تایلریا همه ی کسانی که به گونه ای به نقش تعیین کننده ی ایده، فرهنگ، احساس و درک تاویلی و تفسیری از پدیده های اجتماعی و طبیعی اعتقاد دارند یاد کرد– متاسفانه علیرغم فرق های جدی در تفکر و تفسیراز پدیده ها در بین این متفکرین – به گونه ای غلط همه، در یک کیسه گذاشته می شوند و آنهائی که به عقلائی، مادی و استدلال منطقی وتجربی خشک وبدون خون/احساس (به قول گلنر) از مسایل باور دارند در یک کاتگوری فلسفی وعلمی جای می گیرند (گلنر، 92-84 : 2000).

در فصل بعدی کتاب گلنر تاکید می کند که "ناسیونالیسم" پدیده ائی است مدرن و از واژه ی "گسلشافت" (جامعه ی مدرن) که "تونیس" عالم اجتماعی آلمانی با برداشت امروز توصیح داد، استفاده می کند. گلنر می گوید ناسیونالیسم در جامعه ی مدرن محتوی حرکتی خود را از "گمینشافت (جامعه ی سنتی/قومی) کسب می کند (گلنر، پیشین: 95). بدین ترتیب اگر سنت، فرهنگ، وابستگی به تبار/تاریخ مشترک و ریشه های قومی افراد برای انسانها؛ نیرو، هویت و اصالت میدهد، اعلام تعلق به جامعه ی بدون مرز (کسموپلیتین) و دراسینه کردن افراد (کندن افراد از هویت و ریشه ی تاریخی خود) جرم های نابخشودنی بحساب خواهند آمد. بازتاب دیگر به این نظر این است که در جامعه ی مدرن هرگاه نیازی به باورها و سنتهای تاریخی داشته باشد می تواند آن رسم و یا باوری را که لازم است دوباره زنده کرده و بازسازی کند.

علیرغم این تاکید ها گلنر در فصل بعدی کتاب (صفحات 99-98) به بررسی مذهب و خصوصن پرتستانتیسم می پردازد. با توجه به درک فردی پرتستانیسم و فردی کردن مذهب توسط پیروان آن، این رفرم و نوزائی مذهبی را با ناسیونالیسم زون اول، یکی حساب کرده و این پدیده را با مدرنیسم؛ خردگرائی و صنعتی شدن همتراز دیده و می نویسد: پرتستانتیسم و ناسیونالیسم، بطور آشکاری باهم در محتوی و معنی اساسی خود و همچنین نتایج اجتماعی حاصل از آن، پیوند نزدیک دارند. ولی آنچه که در این میان مهم است این است که این دو(تفکر ناسیونالیستی- مدرن و مذهب) دو راه جداگانه ی را طی کرده اند. عصر ناسیونالیسم در اروپا با سکولاریسم در هم آمیخته است (گلنر، پیشین: 99).

در این جا لازم به توضیح می بینم که علیرغم تیز بینی خاص خود و معلومات عمیق و وسیع خود؛ گلنر بین خرد وعقل از طرفی و مدرنیسم وناسیونالیسم از طرف دیگر فرقی نمی گذارد. یا حداقل در خیلی از جاها از این دومفهوم چنان استفاده می کند که آنها قابل تعویض هستند. این مشکل را خیلی های دیگر هم تکرار می کنند. بهر جهت، گلنر دربعضی جاهای کتاب فراتر از دوالیسم تئوریک خود می رود و به یک بدیل سوم هم تاکید می کند.

گلنرسئوال می کند: چگونه می توان، که یک فرهنگ متعالی که بر یک زبان مادری استوار است،پرورش داده شده و در جامعه رواج داده می شود؛ از اعتقاداتی که به رمزی کردن، محدود کردن (کدگونه کردن) آن فرهنگ ختم می شود جدا کرد؟ و بعدمی پرسد که آیا همین سئوال ما را به باز کردن زون جدید یعنی زون پنجم در تحلیل تکامل مفهوم و پدیده ی ملیت و قومیت یاری میکند؟

پرتستانتیسم و بورکراتیسم

صنعتی شدن جوامع، همانطوریکه قبلن اشاره شد مبنای دگرگونی جوامع اروپائی از جوامع بسته، چندفرهنگی و سنتی به جوامع مدرن، بورکراتیک (موسسه ای شده) و پویا گشت. این امر امکان پذیر نبود اگر زبان مادری عمومن و آموزش دانش انسانی عمومی نمی شد. یکی از ویژگی های استاندارد شدن فرهنگ – گلنر می نویسد – انطباق تکامل سیاسی اجتماعی جامعه ی اروپا شرایط را برای استففاده ی یک زبان سراسری که کارگران، مذهبی ها، کارمندان و به زبانی صحبت کنند که همدیگر را بفهمند.

گلنر سپس به توضیح رشد صنعت، اخلاق و موسسات گوناگون اجتماعی در اروپا اشاره کرده و به فقدان این پدیده ها در کشورهای نوظهور که در آنها "حماقت زندگی روستائی" (اشاره به توضیح مارکس) جایگزین فقر وبدبختی حاشیه نشینی گشته، می نماید. گلنر مینویسد: "این تغییر و تحول که به نوبه ی خود با ایجاد شرایط انفجاری در مناطق پیرامونی بهمراه است توسط مارکس توضیح داده شده و به قدر کافی هم توسط "دو توکویل" که از همان منابع الهام گرفته و پرورده شده است نشان می دهد (البته امروز از فراز گذشت سالها، توضیح نویسنده) که چگونه فاکتور های فرهنگی و قومی دیوارهای بلندی بین "خودیها" و" آن دیگری ها" می کشند. طبقات بدون قومیت کور است؛ قومیت بدون طبقه بی محتوی است" گلنر، 82: 2000).

این امر با توجه به رواج پرتستانتیسم امکان پذیر بود. همانطوریکه میدانیم بر طبق آئین پرتستانتیسم هر کسی کشیش خود هست, یعنی وظیف دارد خوب را از بد و حق را راز باطل جدا کند. همراه با صنعتی شدن، افزایش تولید، ایجاد رفاه نسبی و رفرم مذهبی امکانات برای مردم عادی فراهم شد تا متون کلیسائی را خوانده و خود ترجمه کنند. بدین ترتیب یک قشر واسطه که در حقیقت قدرت زیادی داشتند و بعنوان زبان علم، دانش و یا رابطه ی خدا با مردم معمولی بودند از بین رفت و یا قدرت آنها کاهش یافت. پرتستانتیسم به یک وسیله ی قوی در انتشار یک زبان و به دیگر بیان همه گیر شدن خواندن و نوشتن در بین مردم تبدیل شد.

بدین ترتیب با توجه به نیاز گفتمان مدرنیته که سیستم سرمایه داری از مهمترین عامل های محرکه ی آن بود به یک حکومت مرکزی قوی با ایجاد بوروکراسی اداری که بورکراتها به یک زبان آموزش دیده بودند و برای یک سیستم اداری و سیاسی کار میکردند با غیر مذهبی شدن (سکولار شدن) اعتقادات مردم تبدیل به قدرت محرکه ی ایجاد اروپای مدرن گشت. همانطوریکه در پاره ی بعدی خواهیم دید ماکس وبر نیز خیلی پیشتر از گلنر به توضیح رشد این دو پروسه یعنی تکامل بورکراسی و موسسات جدید در اروپا و نظان سرمایه داری و رفرم در مذهب پرداخته بود. بدین ترتیب و بر طبق نظر گلنر ناسیونالیسم از خیلی جهات بویژه توسط بنیاد های فکری و علمی هدایت کننده درون زای خود به فرم دادن دنیای دموکراتیک و قانونی امروز کمک کردند.

زون پنجم:

عنوان زون پنجم گلنر با تیتر منفی شروع می شود ولی محتوی مثبتی دارد. "بنیادگرائی اسلامی و ناسیونالیسم عربی" تیتری است که زون پنج گلنر توضیح داده می شود.

در توضیح مراحل گوناگون رشد ناسیونالیسم و گفتمان تئوریک خود، گلنر می نویسد که این گفتمان قادر به توضیح ازدواج اتفاقی فرهنگهای اروپائی با یک موسسه ی سیاسی یعنی دولت ویا حزب ناسیونالیستی بود و همچنین دلیل پخش ویروس ناسیونالیسم اروپائی را نیز توانست/می تواند تشریح کند ولی این مدل ساده آنالیز برای تشریح ویا توضیح اشکال خطرناک و افراطی ناسیونالیسم مدل مناسبی نیست.

بهمین جهت مدل دیگری لازم است و توضیح دیگری. البته این آنالیز دنباله ی همان تحلیل قبلی است با این تفاوت که نیاز به بررسی جداگانه ای دارد. برای مثال در قرون هیجده، نوزده و بیست آن گاه که الیت مناطق تحت اشغال بلشویسم که تلاش داشتند عقب افتادگی خود را در مقبل گفتمان مدرنیته ی غربی با آلترناتیو جدیدی جایگزین کنند، گزینه ی جدید بازگشت به گذشته و سنت مردمی بود. این سنت همانا فرهنگ باستانی این اقوام را تشکیل می داد. در صورتیکه همان حرکت (یعنی مقابله با سروری مدرنیته و فرهنگ غربی) در اسلام و بازگشت به سنت، بازگشت به سنت مردمی نیست بلکه منظور از سنت، سنت اسلامی است. و هدف بازگشت به صدر اسلام مورد است نه آئین های باستانی مردمی.

گلنر مقایسه ی دیگری دارد بین اسلام و مسیحیت که من به جزئیات این مقایسه نمی پردازم چرا که مقاله بقدر کافی طولانی شده است ولی اهمیت دارد توضیح دهم که به نظر گلنر اسلام یکی از دین هائی است که پویا تر از برای مثال مسحیت کاتولیک و مارکسیسم بوده و هست. چرا که آنگاه که مارکسیسم (منظور گلنر سوسیالیسم واقعن موجود است) در حال فروپاشی وشکست بود اسلام در حال شکوفائی و قدرت گرفتن بود. او همچنین معتقد است که اسلام توانائی و قابلیت مدرن شدن را دارد و در مقابل اسلام سنتی؛ اسلام فردی شده، متجدد و اکادمیک (منظور حوزه ی علمیه ائی) را قرار می دهد. و می نویسد از آن جائیکه دراسلام تقدس و مقام روحنی ارثی نیست و کسب شدنی است لذا قابلیت زیادی برای کسب ارزشهای مدرن را دارد. به نظر گلنر اسلام فاقد پدیده ی پوپلیسم سیاسی است ویا اینکه به ندرت چنین پدیدهای اتفاق می افتد (گلنر، پیشین:106-101).

در مقابل این سئوال که؛ آیا ناسیونالیسم ناف دارد (بدیگر بیان متولد شده و تاریخ مشخصی دارد) و یا نه؟ جواب گلنر دوگانه است. در این قسمت گلنر به یک پلمیک علمی با طرفداران ازلی و ابدی بودن ملیت و یا هویت قومی می پردازد که در نوع خود جالب وقابل توجه است. او علیرغم باور به ثبات و امنیت با اشاره به سقوط امپراطوری های بزرگ وخلق ملت هائی چون استونی و یا پاره ای از کشورهای بالکان و شوروی سابق از بوجود آمدن کشورهائی که فرهنگ پیشرفته علیرغم اینکه قبلن بعنوان کشور مستقلی بودند یا نه حمایت می کند. البته به شرط اینکه ملاک های لازم از قبیل داشتن تاریخ مشخص، سرزمین تعیین شده، زبان و فرهنگ ...دارا باشند. علاقمندان را به متن اصلی در صفحات 124-112 راهنمائی می کنم.

در کتاب ناسیونالیسم، گلنر تعریف مشخصی از ملیت وملیتگرائی نمی دهد. به این دلیل مناسب دیدم که از یک نوشته ی دیگر گلنرتعریفی از این دو مفهوم داشته باشیم. گلنر در تعریف ملیت و قومیت چنین می نویسد:

Two men are of the same nation if and if they share the same culture, where culture in turn means a system of ideas and signs and associations and ways of behaving and communicating.

Two men are of same nation if and only if they recognize each other as belonging to the same nation. In other word, nations make man; nations are artefacts of men’s convictions and loyalties and solidarities. A mere category of persons (say occupants of given territory) becomes a nation if and when members of the category firmly recognize certain mutual rights and duties to each other in virtue of their shared membership of it. It is their recognition of each other as fellows of this kind which turns them into a nation, and not the other shared attributes.

گلنر می گوید: انسان ها آنگاه جزو یک ملت محسوب می شوند که دارای فرهنگ مشترک باشند. که فرهنگ به نوبه ی خود به معنی سیستمی از باورداشت ها، علایم ، سمبولها، پیوستگی ها و روشهای ارتباطی و عملی می باشد.

بنظر گلنراین ویژه گیها برای عضویت فرد در گروه کافی نیستند پیش شرطهای دیگری هم لازم هستند. گلنر ادامه می دهد: دو نفر زمانی عضو یک ملت محسوب می شوند که هردو همدیگر را بعنوان عضو یک موسسه ی بزرگتر یعنی ملت قبول داشته باشند. بدین ترتیب یکطرف قضیه فرد هست که خود را متعلق به یک گروه میداند و طرف مهم دیگر پذیرش فرد توسط گروه هست. خوانندگان آگاه ما می دانند که این دو شرط از شروط مهم تعلق به یک هویت جمعی هستند ولی کافی نیستند.

در رابطه با مسئله ی ملیت از آن جائیکه ملت (در تعریف عمومی آن) یکی از ارکان اساسی دولت ملی محسوب می شود و بنوبه ی خود بعنوان یک بازیگر سیاسی/اقتصادی و فرهنگی درعرصه ی روابط بین الملل نقش مهمی داشته که باید توسط سایر دولتها به رسمیت شناخته شود، لذا برای قانونیت بخشیدن به هستی سیاسی خود، هر ملتی لازم هست که نقشی را در تقسیم کار بین المللی بایست ایفا کند تا عضو رسمی این جامعه به حساب آید. ناگفته پیداست که قطب بندی های قدرت در سیستم بین المللی می توانند ملتی را که همه ی شرایط بالا را دارا هست به عضویت جامعه ی بین المللی نپذیرند و بالعکس.

بدین ترتیب حداقل سه نوع رابطه و پدیده ی اجتماعی را می توان در نظریات بالا تشخیص داد. یکی رابطه ی فرد با گروه، عضویت و سازگاری فرد و ادغام او با گروه، یعنی پذیرش خصوصیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی گروه و سهیم بودن در تاریخ و فرهنگ/زبان مشترک آن و دیگری پذیرش رسمی گروه از فرد هست که در جوامع امروزی با دادن کارت عضویت و یا پذیرش همراه هست و یا پذیرش عرف و غیر رسمی که جذب و ادغام فرد در آئین ها و مراسم گروه را بهمراه دارد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نظریات ارنست کلنکر

مقاله درباره نظریات راجرز در ارتباط با شخصیت

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره نظریات راجرز در ارتباط با شخصیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نظریات راجرز در ارتباط با شخصیت


مقاله درباره نظریات راجرز در ارتباط با  شخصیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

مقالة:

نظریات راجرز در ارتباط با شخصیت

فهرست:

مقدمه

شخصیت چیست؟

وجوه اشتراک و افتراق نظریه‌های شخصیت

نظریه رسمی در برابر نظریه‌های شخصی

رویکردها در نظریه‌های رسمی

گوناگونی در رویکردها به شخصیت

عوامل موثر بر نظریات شخصیت

فواید نظریه‌های شخصیت

به سوی یک دیدگاه یکپارچه از شخصیت

کارل راجرز در تاریخ روان شناسی انسان گرا

درمان مراجع – محوری کارل راجرز

نظریه ی آسیب شناسی روانی

رابطه ی درمانی

انتقاد راجرز

مقدمه

در سه ربع اول قرن حاضر درباره شخصیت نظریه‌های متعدد و گوناگون آورده شده است. بطوری که تعاریف مختلفی برای شخصیت ارائه شده است که ناشی از گوناگونی این نظریه‌هاست که صاحبانشان نظرات متفاوتی از چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند. نظریه‌های مربوط به شخصیت هر چند که باهم فرق دارند، در مواردی و در اصولی نزدیک به یکدیگرند و تا حدی همانند هستند. از این رو چنین به نظر می‌رسد که می‌توان آنها را با توجه عامل یا عواملی که در هر کدام مهمتر از عوامل دیگر پنداشته شده‌اند، طبقه بندی کرد. ولی لازم است خاطرنشان سازیم که هیچ طبقه بندیی ، به خصوص در مورد نظریه‌های مربوط به شخصیت ، نمی‌تواند خالی از عیب و نقص باشد و قطعی محسوب شود. نظریه‌ای که به یک اعتبار در طبقه‌ای آمده است، ممکن است به اعتباری دیگر در طبقه‌ای دیگر قرار گیرد و این خود دلیل اختلاف طبقه بندیهایی است که تاکنون صورت گرفته است.

شخصیت چیست؟

سوال اصلی در مطالعه شخصیت (Personality) و نظریه‌های شخصیت این است که شخصیت چیست؟ با وجود مطالعات و تحقیقات زیاد به دلیل پیچیدگی شخصیت که ناشی از پیچیدگی انسان است هنوز پاسخ واحد یکسانی به این سوال داده نشده است و به همین دلیل نظریه‌های مختلفی پیرامون این موضوع شکل گرفته است که می‌توان آنها را در هشت رویکرد اصلی روانکاوی ، تیپ شناسی ، رفتاری ، یادگیری اجتماعی ، تحلیل عاملی ، شناختی ، انسان گرایی و رویکرد حیطه محدود مورد بررسی قرار داد. در کنار این رویکردها که رسمی هستند یک رویکرد شخصی نسبت به انسان و شخصیت در اکثر ما انسانها وجود دارد که اگر بخواهیم می‌توانیم با مطالعه و تحقیق در این باره ، آن را به یک نظریه رسمی تبدیل کنیم.

وجوه اشتراک و افتراق نظریه‌های شخصیت

در بعضی از این نظریه‌ها اهمیت فراوان به ضمیر ناخودآگاه داده شده است و پیروان آن معتقدند که آدمی از انگیزه‌های واقعی رفتار و اعمال خود بی اطلاع است، زیرا آنها در شعور باطن یا ناخودآگاه هستند. در نظریه‌های دیگر ، ناخودآگاه مورد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نظریات راجرز در ارتباط با شخصیت

مقاله درباره نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره نظریات نوین بر مبحث استراتژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نظریات نوین بر مبحث استراتژیک


مقاله درباره نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

مقالة:

نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

فهرست:

چکیده

معرفی

روند تحولات محیطی

تفکرات نوین استراتژیک

عزم استراتژیک

الگوی تفکر استراتژیک

استراتژی اثربخش

تغییرات در ”پارادایم‌ استراتژی و مدیریت“

ویژگی‌های هوشمندی استراتژیک

گام‌هایی برای بهبود هوشمندی استراتژیک

انواع هوشمندی استراتژیک

واسط بین منابع و کاربران هوشمندی استراتژیک

رویکردهای نوین استراتژی

سی.کی.پراهالاد و نظریه ای نوین بر نظریه استراتژیک

چکیده

بیش از نیم قرن از عمر»برنامه ریزی استراتژیک« می گذرد. دراین دوران تحولات زیادی در محیط کسب و کار و قواعد رقابت ایجاد شده است. رویکرد »استراتژی« ،امروز نیز درصدر فهرست اولویتهای شرکتها و حتی کشورها قرار دارد. آنها از این رویکرد، مزیت رقابتی، جایگاه برتر و موفقیت را انتظار دارند. شرط اساسی تحقق این غایتها، درک صحیح استراتژی و انتخاب رویکرد متناسب با شرایط است.

دراین مقاله تحولات رویکرد استراتژی از بدو پیــدایش تــا به امروز موردبررسی قرار می گیرد. مقاله عمدتاً به سه روند مهم و مرتبط با یکدیگر (سیر تاریخی،تحولات محیطی و تکامل رویکردها) پرداخته و بر رویکردهای نوین عصر حاضر تاکید می کند. در این راستا نظریات سه متفکر متأخر حوزه استراتژی: هنری مینتزبرگ (H.MINTZBERG) ، گری هامل(G. HAMEL) و جین لیدکا (J.LIEDTKA) درخصوص استراتژی های خلاقانه، عزم استراتژیک، تفکر استراتژیک و همچنین رویکرد استراتژی اثربخش از نگارنده معرفی می شود. این نظریات مفاهیم جدیدی را در ذهن ایجاد می کند؛ مفاهیمی که لازمه اثربخشی استراتژی در محیط امروز است.

معرفی

سابقه مفاهیم استراتژی به 340 سال قبل از میلاد مسیح (ع) باز می گردد. قدیمی ترین اثری که در این مورد وجود دارد نظریات ژنرال چینی سان تزو (SUN TZU) در کتاب جاودانه »هنر جنگ« است. وی در این کتاب چگونگی استفاده از مفاهیم استراتژی برای غلبه بر دشمن را تشریح کرده است.(1) اما سرآغاز برنامه ریزی استراتژیک به فرم امروز آن، دهه 1960 است. جنگ جهانی دوم بستر اتخاذ تصمیمات استراتژیک متعددی برای کشورهای درگیر بود. پس از پایان جنگ، وزارت دفاع آمریکا این تجربیات را در قالب روش »برنامه ریزی استراتژیک« تدوین کرد و آن را در برنامه آموزش افسران ارشد خود جای داد. این ایده ها با بکارگیری فرماندهان برجسته نظامی در صنایع (ازجمله استخدام ژنرال مک نامارا در شرکت فورد) به دنیای کسب و کار راه یافت و منشا تحولات مهمی در این حوزه گردید. در سال 1962 آلفردچندلر(A.D. CHANDLER) ، استاد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

اختصاصی از فایلکو مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک


مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 42

چکیده

بیش از نیم قرن از عمر»برنامه ریزی استراتژیک« می گذرد. دراین دوران تحولات زیادی در محیط کسب و کار و قواعد رقابت ایجاد شده است. رویکرد »استراتژی« ،امروز نیز درصدر فهرست اولویتهای شرکتها و حتی کشورها قرار دارد. آنها از این رویکرد، مزیت رقابتی، جایگاه برتر و موفقیت را انتظار دارند. شرط اساسی تحقق این غایتها، درک صحیح استراتژی و انتخاب رویکرد متناسب با شرایط است.

دراین مقاله تحولات رویکرد استراتژی از بدو پیــدایش تــا به امروز موردبررسی قرار می گیرد. مقاله عمدتاً به سه روند مهم و مرتبط با یکدیگر (سیر تاریخی،تحولات محیطی و تکامل رویکردها) پرداخته و بر رویکردهای نوین عصر حاضر تاکید می کند. در این راستا نظریات سه متفکر متأخر حوزه استراتژی: هنری مینتزبرگ (H.MINTZBERG) ، گری هامل(G. HAMEL) و جین لیدکا (J.LIEDTKA) درخصوص استراتژی های خلاقانه، عزم استراتژیک، تفکر استراتژیک و همچنین رویکرد استراتژی اثربخش از نگارنده معرفی می شود. این نظریات مفاهیم جدیدی را در ذهن ایجاد می کند؛ مفاهیمی که لازمه اثربخشی استراتژی در محیط امروز است.

معرفی

سابقه مفاهیم استراتژی به 340 سال قبل از میلاد مسیح (ع) باز می گردد. قدیمی ترین اثری که در این مورد وجود دارد نظریات ژنرال چینی سان تزو (SUN TZU) در کتاب جاودانه »هنر جنگ« است. وی در این کتاب چگونگی استفاده از مفاهیم استراتژی برای غلبه بر دشمن را تشریح کرده است.(1) اما سرآغاز برنامه ریزی استراتژیک به فرم امروز آن، دهه 1960 است. جنگ جهانی دوم بستر اتخاذ تصمیمات استراتژیک متعددی برای کشورهای درگیر بود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک