لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 55
پیشگفتار
انگیزه و هدف از جمعآوری ویژهنامهای بهنام "عراق در آیینه مطبوعات دنیا" عبارت است از:
نخست: شناخت چالشها و مسائل درونی امریکای جدید؛ پروژه قرن نوین امریکایی (1998، PNAC)
دوم: تسری این پروژه و چالشها به کشور همسایهمان عراق.
سوم: دستیابی خوانندگان عزیز چشمانداز ایران به مطالب راهبردی مطبوعات جهان، پیرامون موضوعات یادشده با صرف کمترین وقت و هزینه و بازدهی بالا.
در این ویژهنامه سعی شده بخشی از مطالب مطبوعات جهان، روحیابی و تلخیص شده و یا در بعضی موارد ترجمه کامل آن آورده شود. مثل هژمونی امریکا (ریچارد ب. دوبوف)، ملاحظات الگور درباره عراق، استراتژی امریکا در خاورمیانه (گیلبرت آکار)، آزادی و امنیت (الگور).
در میان مسائل و چالشهای موجود در عراق، آنچه که به نظر من چشمگیرتر است، پارادوکس دموکراسی است؛ زیرا از یکسو آقای بوش و همکاران نئوکان ایشان، خاورمیانه دموکراتیک و دموکراسی در عراق را نوید میدهند، ولی ازسوی دیگر طراحان جنگ و متفکران راهبردی امریکایی، دموکراسی در عراق را آشکارا مخالف منافع امریکا میدانند:
1) ساموئل هانتینگتون 2) جورج سوروس 3) پل ولفوویتز 4) زبیگنیو برژینسکی 5) مادلین آلبرایت 6) جورج دبلیو. بوش.
1ـ ساموئل هانتینگتون: استاد دانشگاه هاروارد، صاحبنظر در عرصه راهبرد، سیاست و فرهنگ، تشثیرگذار در چند و چون سیاست امریکا و نویسنده کتاب "برخورد تمدنها" که در آن گسترش دموکراسی در جهان و احتمال رویارویی تمدن اسلامی و غرب را به تصویر کشیده است. طی گفتوگویی با آقای آنتونی گیدنز (استاد مدرسه عالی اقتصاد لندن و تشثیرگذار در سیاست دولت بلر) در تابستان 1382 که برگردان کامل آن در اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی (فروردین و اردیبهشت 1383) آمده است، آشکارا میگوید: "به گفته جولا پالومبارا(Joela Palombara) "دموکراتیزهشدن یعنی غربیشدن." ایکاش این درست بود، ولی حقیقت امر این است که دستکم در مناطقی از جهان اسلام که انتخابات برگزار شده است، گروههای بنیادگرا پیش افتادهاند. آنان تا اندازه زیادی نماینده افکارعمومی هستند. اگر ما بهزودی در عراق انتخابات برگزار کنیم، تردید ندارم که بنیادگرایان شیعه و سنی پیش خواهند افتاد؛ بنابراین گرچه ما همه پشتیبان دموکراسی هستیم، ولی شاید نیاز باشد که در ترغیب پارهای از کشورها به دموکراتیکشدن خویشتنداری کنیم."
و آقای گیدنز هم در این گفتوگو میگوید: "مردم دیگر مانند گذشته شهروندانی منفعل نیستند، بلکه علاقهمندند که در سرنوشت و زندگی خود فعال باشند. این یکی از دلایلی است که فکر میکنم مباحث مربوط به فرایند دموکراسی در دیگر کشورها حتی نسبت به 10 تا 15 سال پیش متفاوت است. مقایسه عراق با آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم نیز قیاس چندان دقیقی نیست."
2ـ جورج سوروس: در کتاب "رویای برتری امریکایی" برگردان لطفالله میثمی میگوید: "علیرغم اینکه آقای بوش تز توسعه و دموکراسی در خاورمیانه را مطرح مینماید، تنها دلیل حمله به عراق را دستیابی به انرژی نفت و حفظ موجودیت اسراییل میداند."
وی در مورد پل ولفوویتز ـ از طراحان اصلی جنگ ـ میگوید: "او با وجود تبلیغ دموکراسی با ژنرالهای ترکیه ملاقات کرده و از آنها خواست مقاومت مجلس مردمی و دموکراتیک را در هم شکنند."
3ـ پل ولفوویتز: در پاسخ به این پرسش گزارشگر تایم (20 اردیبهشت 1382) که "چرا در مقایسه با یک کشور اتمی مانند کرهشمالی، با عراق که سلاح کشتارجمعی ندارد، عراق برای جنگ انتخاب شد؟" صراحتاً گفت: "بگذارید نگاه درستی به آن قضیه بیندازیم؛ مهمترین تفاوت در برخورد بین کرهشمالی و عراق این است که به لحاظ اقتصادی، درواقع انتخابی جز عراق نداشتیم، زیرا عراق روی دریایی از نفت شناور است."
4ـ زبیگنیو برژینسکی: در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز (18 اسفند 1382) خطمشی "طرح خاورمیانه بزرگ بوش برای ایجاد دموکراسی" را در سه محور خلاصه میکند: 1ـ ایجاد مناطق آزاد تجاری 2ـ تشمین اعتبار ملی برای موسسههای تجاری کوچک 3ـ نظارت بر انتخابات در کشورهای منطقه. او برخی از موانع شعار دموکراتیزهکردن خاورمیانه بوش را به شرح زیر ارزیابی میکند:
الف) ایجاد دموکراسی در برخی کشورهای منطقه مانند فلسطین و عربستان به نفع امریکا و اسراییل نخواهد بود، چون در این راستا سازمان حماس در فلسطین و هواداران بنلادن در عربستان حاکم خواهند شد.
ب) از نظر مردم کشورهای اشغالشدهای چون عراق و فلسطین، دموکراسی بوش چندان جذابیتی ندارد، چرا که آنها در وهله نخست به استقلال و حاکمیت ملی خود میاندیشند و در پرتو آن به دموکراسی و موانع دیگر. همچنین وی در کتاب اخیر خود بهنام "انتخاب؛ رهبری جهانی یا سلطه بر جهان" همین مضمون را به تفصیل آورده است و دموکراسی در عراق را یک پارادوکس میداند.
5ـ مادلین آلبرایت: پیش از جنگ، در گفتوگو با لااستامپا: "اگر به عراق حمله کنیم، ترکیه در فاز نظامی فروغلتیده و کنترل اوضاع آنجا از دست اصلاحطلبان خارج میشود." او در مقالهای در دوماهنامه "فارن افرز" پنجماه پس از جنگ نوشت: "امریکا برای دستیابی به جایگاه تاریخی خود به عراق حمله کرد و اگر آقای بوش نتواند ثبات عراق را تشمین کند و دموکراسی را برقرار نماید ـ که در مصاحبههای بعدی به شکست بوش در این باره اعتراف کرده ـ به هیچیک از اهداف خود نخواهد رسید.
او در این مقاله فقط یک نقطهقوت برای بوش قائل است؛ صداقت و ریسککردن او در جنگی که ضرورت نداشته است. آلبرایت در فارن افرز مینویسد: "هدف بوش پس از اشغال عراق این است که رژیمهای منطقه را سرنگون و نقشه خاورمیانه را عوض کند تا رژیمهای "جوابگو" را جایگزین آنها کند." وی همچنین معتقد است که طبق نظرسنجیها، مردم منطقه از امریکا متنفرند و در صورت انتخابات آزاد در عراق و فلسطین حکومتهایی علیه غرب روی کار خواهند آمد.
6ـ جورج دبلیو. بوش: نشریه تاگس سایتونگ در مقاله "سریعتر، بالاتر و وسیعتر" در (13 ژوئیه 2001ـ 22 تیر 1380 درج شده در چشمانداز ایران، شماره 10) به نقل از بوش در سال 1999 مینویسد: "منافع ملی امریکا به ترتیب اولویت عبارتند از: الف) امنیت عرضه نفت در خلیجفارس ب) تضمین امنیت اسراییل و تایوان و... ."
در مقاله استراتژی در خاورمیانه در مانتلی ریویو (درج شده در همین ویژهنامه) با استناد به سخن بوش آمده است: "عراق آزاد یعنی آزادی تجارت بین امریکا و خاورمیانه."
دکتر بحرالعلوم وزیر نفت عراق گفت: "افکارعمومی عراق هنوز اجازه نمیدهد قانون ملیشدن نفت عراق [که به قانون شماره 80 یا 95% معروف است و در زمان عبدالکریم قاسم تصویب شده بود و به همین دلیل در سال 1342 علیه او کودتا شد.] لغو شود."
با توجه به ادعای دموکراسی ازجانب بوش و همکارانش و پارادوکس دموکراسی، تنها راه بوش این است که نخست آزادی تجارت، سرمایهگذاری نفتی و از این طریق گسترش طبقه متوسط را اولویت دهد و دموکراسی در عراق را تا آنجا به تشخیر اندازد که یک طبقه میانهرو و معتدل و جوابگو به امریکا در عراق بهوجود آید، آنگاه تن به انتخاباتی دهد که نتیجهاش از پیش معلوم است و این امکان ندارد مگر با بحرانسازی و تشویق میانهروها برای نابودی جریانهای مترقی. کمااینکه بوش این مطلب را صراحتاً در مصاحبه با مجله الزمان عراق تشریح کرد. نباید الگوی چاموراییکردن نیکاراگوئه توسط آقای نگروپونته ـ که هماکنون سفیر امریکا در عراق است ـ را فراموش کرد.
٭٭٭
مرحوم حنیفنژاد در سال 1344 اصلیترین تضاد مبارزان ایرانی را از یکسو سادهاندیشی ما و ازسوی دیگر پیچیدهبودن مسائل جهان دانسته بود. اکنون نیز به نظر میرسد علیرغم اینکه طراحان جنگ بر این باورند که دموکراسی در عراق به زیان امریکاست، با این همه، برخی از ما به آن چشم دوختهایم.
امیدوارم این ویژهنامه، ترجمهها، روحیابی و تلخیصهای مقالات راهبردی که در آن درج شده است، بتواند گامی در راستای بالابردن دانش رهبردی ملتهای ایران و عراق باشد.
چشمانداز دموکراسی و اصلاحات در خاورمیانه
منطقه خاورمیانه به دلیل موقعیت ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خاص خود در طول تاریخ همواره مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است.
بعد از پایان جنگ سرد و بهخصوص پس از واقعه یازده سپتامبر، تأثیرپذیری منطقه خاورمیانه از تحولات گسترده بینالمللی در حوزههای امنیتی، اقتصادی و سیاسی، بیش از گذشته مورد توجه آمریکا و قدرتهای منطقهای قرار گرفته است.
برخی از تحلیلگران معتقدند گسترش ناامنی و تروریسم، نتیجة اصرار آمریکا بر تداوم سیاستهای غلط یکجانبه در حمایت از اسرائیل و رویکردهای تبعیضآمیز و دوگانه در سالهای گذشته در قبال مسائل مختلف منطقهای است.
ایالات متحده و کشورهای غربی برای سرپوش نهادن بر برخی ناکامیها و تثبیت موقعیت خود و مدیریت بحرانهای منطقهای، دموکراسیسازی و اصلاحات در کشورهای خاورمیانه را طرح نمودهاند. در زمینة دموکراسیسازی و اصلاحات در خاورمیانه، بحثهای زیادی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
دموکراسی به عنوان یکی از دستاوردهای بشر در ادارة سیاسی جوامع بشری، بسیار ارزشمند است. ملل اروپایی و آمریکایی در یک فرایند زمانی طولانی توانستند مشارکت مردم در تعیین سرنوشت حکومتها را در کشورهای خود نهادینه کنند. اما برخی از ملل خاورمیانه از این حقوق طبیعی و مشروع خود به دلایل مختلف که طرح آن به زمان مناسب احتیاج دارد، بیبهره بودهاند.
سؤالاتی در زمینه دموکراسیسازی و اصلاحات در خاورمیانه مطرح است که به بعضی از آنها اشاره میکنم. برای نمونه، آیا الگوی لیبرال دموکراسی اصلاحات به سبک کاملاً غربی، در خاورمیانه عیناً قابل اجرا است؟
آیا ارزشها و هنجارهای غربی را میتوان به ملتهای خاورمیانه تحمیل کرد؟ با توجه به اصرار غرب بر دموکراسیسازی و اصلاحات در خاورمیانه چنانچه نتیجه آن در جهت منافع آمریکا و غرب نباشد، غرب کدامیک را ترجیح میدهد؟ اساساً فرایند مطلوب دموکراسیسازی در خاورمیانه چیست؟ شرایط مطلوب برای تحکیم دموکراسی در منطقه و تسریع در روند آن چیست؟
در اینجا در پاسخ به این پرسشها نکات زیر مورد بررسی قرار میگیرد:
فرایند دموکراسیسازی
دموکراسی فرایندی است که ملتها باید با تلاش و آگاهی خود طی زمان لازم به آن نائل آیند و نمیتوان به آن به عنوان یک پروژه نگاه کرد که میتوان در زمان کوتاه به یک کشور صادر نمود. ریچارد هاس1 در مقالة اخیر خود در مجلة فارین افیرز، یکی از اشتباهات آمریکا را تکیه بر پدیدآوردن دموکراسی2 در خاورمیانه میداند که با شکست مواجه شده است.
برای مثال، میتوان به تحولات سالهای اخیر در عراق بهویژه پروژه دموکراسیسازی اشاره کرد که به دلایل مختلف، از جمله بیتوجهی به برخی از مسائل قومی و بومی، با مشکلاتی مواجه است. آمریکا در ابتدا امیدوار بود از حکومت عراق به عنوان یک حکومت نمونه در منطقه بهرهبرداری کند که متأسفانه تاکنون حاصل آن، بیثباتی و ناآرامی در عراق و منطقه بوده است.
بسترسازی برای دموکراسی
فرایند دموکراسیسازی، مستلزم فراهم آوردن زمینههای لازم است، از جمله توسعه آموزش، رفاه، فرهنگسازی، ایجاد فضای سیاسی برای فعالیت و رقابت نخبگان و گروههای سیاسی و نیز گسترش فضای چندصدایی که زمینههای آن باید توسط حکومتها در داخل کشور فراهم آید. تجربه ثابت کرده است که این فرایند، با فشار خارجی و استفاده از تهدید در کشورها قابل اجرا نیست.
عدم توفیق الگوی وارداتی
با توجه به ساختار متفاوت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشورهای خاورمیانه، دموکراسیسازی نیازمند ارائه الگوی مطلوب و مناسب و سازگار با ساختارهای موجود در هر یک از کشورها است.
چنانچه دموکراسی، فرایند نهادسازی و فرهنگسازی را طی نکند و تحت فشارهای خارجی، یک الگوی خاص از دموکراسی تحمیل شود، بیم آن میرود که فقط ظاهری از دموکراسی که از محتوا خالی است، در این کشورها پیاده شود. لذا نتایج مطلوب به بار نخواهد آمد.
به طور مثال، در سالهای اخیر، برگزاری بعضی از انتخابات در کشورهای منطقه، به تغییرات اساسی حکومتها براساس خواست مردم و نخبگان منجر نشده است و یا همة اقشار و طبقات مردمی به صورت برابر در انتخابات شرکت نکردهاند.
برای مثال، در انتخابات شورای شهر در عربستان، بسیاری از افراد و خصوصاً زنان، به دلیل نداشتن کارت هویت امکان حضور نداشتهاند. البته دولت عربستان قول داده است که تا سال 2009 شرایط شرکت را برای زنان فراهم آورد.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود مقاله کامل در مورد مسائل خاورمیانه