فایل حاضر، در ارتباط با معنویت و گرایش به معنویت در محیط کاری است فایل وورد و 34 صفحه می باشد. با رفرنس کامل
گرایش به معنویت در محیط کار
فایل حاضر، در ارتباط با معنویت و گرایش به معنویت در محیط کاری است فایل وورد و 34 صفحه می باشد. با رفرنس کامل
بررسی رابطه معنویت سازمانی با هویت سازمانی در کتابخانه های عمومی استان اردبیل
105 صفحه
چکیده:
هویت سازمانی و معنویت سازمانی دو موضوع بسیار مهم در حوزه های رفتار سازمانی، منابع انسانی، ارتباطات و کنترل و ... می باشد. نظر به اهمیت موضوع هویت و هویت سازمانی و نقش آن در شکل گیری بسیاری از رفتارهای سازمانی افراد از یک سو، و نیز نقش مهم معنویت در عملکرد سازمان از سوی دیگر، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه معنویت سازمانی با هویت سازمانی کارکنان کتابخانه های عمومی استان اردبیل به روش توصیفی - تحلیلی پرداخته است. برای سنجش معنویت سازمانی از مدل 5 مولفه ای میلیام و فرگوسن و برای سنجش هویت سازمانی از مدل سه مولفه ای پچن استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق 240 نفر از کارکنان کتابخانه های عمومی استان اردبیل بودند که از بین آن ها 150 نفر از طریق فرمول کوکران انتخاب گردید.داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه و به روش میدانی گردآوری و با استفاده از نرم افزار spss در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین معنویت سازمانی در بین کارکنان (34/3) و میانگین هویت سازمانی در بین کارکنان (17/3) است بنابراین از وضعیت نسبتاً مطلوب و متوسط به بالایی برخوردار است. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون درخصوص رابطه بین معنویت سازمانی و هویت سازمانی کارکنان حاکی از آن است که از لحاظ آماری در سطح 05/0>P همبستگی مثبت و قوی بین معنویت سازمانی و هویت سازمانی وجود دارد. همچنین نتایج دیگر این تحقیق نشان داد که بین ابعاد پنجگانه معنویت سازمانی و هویت سازمانی کارکنان همبستگی مثبت و نسبتاً قوی در سطح 05/0>P وجود دارد. بیشترین شدت همبستگی مربوط به مولفه حس لذت بردن از کار و کمترین شدت همبستگی مربوط به فرصت هایی برای زندگی درونی بود. در نهایت و به جهت وجود رابطه مثبت بین معنویت سازمانی و هویت سازمانی، پیشنهاداتی در جهت ارتقای معنویت سازمانی و به دنبال آن هویت سازمانی کارکنان مبتنی بر یافته های تحقیق ارائه گردید.
واژگان کلیدی: معنویت سازمانی، هویت سازمانی، کارکنان، کتابخانه های عمومی استان اردبیل
لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :46
فهرست مطالب:
تعریف دین واقسام آن:
پیامدهای دین بشری :
واکنش در برابر دین الهی:
انتظارات متقابل انسان ودین:
ریشه های مشکلات وبحرانهای جهان معاصر:
دین ومعنویت ازدیدگاه غربیان:
دین از منظر اسلام:
فوائد دین:
معنا بخشی به زندگی
تعریف تمدن:
◄ دین وتمدن
دین کیمیای معنوی:
پاورقی:
تعریف دین واقسام آن:
مراد ازدین مکتبی است که از مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین ومقررات اجرائی تشکیل شده است وهدف آن، راهنمائی انسان برای سعادتمندی است. دین به این معنا بردو قسم است : دین بشری ودین الهی .
دین بشری ، مجموعه عقاید ،اخلاق و قوانین ومقرراتی است که بشر با فکر خود وبرای خویش تدوین و وضع کرده است. ازاین رو ،این دین در راستای همان خواسته ها،انتظارات اورا برآورده می سازد واسیر هوس وابزار دست همان انسان است و انسان به گونه ای آن را تنظیم نموده که تمام قوانین ومقرراتش به سود اوباشد وچیزی را بر او تحمیل نکند.1
پیامدهای دین بشری2 :
پیامدهای عمده دینی که بر اساس خواست انسان شکل بگیرد.
رهائی وعدم تعهد ومسئولیت:
اگر بشر به تدوین وتنظیم دین بپردازد چون اصل کلی این است که هرکس بر اساس ساختار روانی و بدنی خود می اندیشد وعمل می کند
« کل یعمل علی شاکلته »3
اگر خدای او هوسش باشد دین اومجموعه هواها وافکار هوس مدارانه اوست وهرکس بر اساس هوس عمل کند هرگز خود رامسئول نمی داند.
واکنش در برابر دین الهی:
انسان تنظیم کننده وتدوینگر دین ، بر ضد دین الهی واکنش نشان می دهد وبه مبارزه برضد آن بر می خیزد ودرنهایت ، آن را تکذیب می کند یا آورنده آن را به قتل می رساند چنان که قرآن کریم می فرماید:
« کلما جائهم رسول بما لاتهوی أنفسهم فریقا کذبوا وفریقاً یقتلون »4
دین الهی مجموعه عقاید و اخلاق وقوانین ومقررات اجرائی است که خداوند آن را برای هدایت بشرفرستاده است تا انسان در پرتو تعالیم آن ،هوا وهوس خود را کنترل وآزادی خود را تأمین کند . چرا که دین الهی است که به حقیقت انسان ونیازهای اوتوجه دارد وبرنامه کامل و همه جانبه ای ارائه می کند که انتظارات او را از همه نظر بر آورده سازد که مصداق اتم واکمل دین الهی ، دین مبین اسلام است.5
نکته قابل توجه درتعریف دین الهی این است که دین الهی علاوه بر اینکه آزادی را برای زندگی بشر به ارمغان می آورد ، هوس های اورا نیز در حد اعتدال نگه می دارد. بنابراین اگر به دین و دستورات آن درست عمل شود که آرزوی خیلی از افراد است وادعا می کنند که دین محدودیت است وسلب آزادی ازانسان جامه عمل پوشیده می شود، البته آزادی حقیقی و تا منظوراز آزادی چه باشد. آیا آزادی بی قید وبندی است که بدنبال آن هزاران مشکل ومفسده سد راه انسان را فراگیرد که اورا از حرکت بسوی کمال بازدارد ؟ یا آزادی تأمین آنچه که انسان را از قید هوس ها شهوت رانی ها واسیر هواها بودن آزاد کند ومرغ جان را از قفس تن رها کند و اورا در مسیر کمالش سوق دهد؟!
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:30
فهرست مطالب
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی. 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب.. 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی. 12
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز. 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه. 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت.. 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان. 19
انگیزههای روآوردن به عرفان. 21
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی. 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان. 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی. 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه. 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین. 32
ضعیف السند بودن روایات عرفانی. 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی». 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی نسل امروز و جامعه امروز را پاسخ دهیم. نظر دست اندرکاران این جلسات، یعنی اجلاس امشب و فردا شب، این بود که ابتدا نظریه پردازان محترم، یعنی جناب آقای دکتر یثربی و حجت الاسلام والمسلمین استاد مهندسی، دیدگاههای خودشان را مطرح کنند. تا بعد که سیر بحث مشخص می شود.
جناب استاد یثربی پایه گذار فلسفه عرفان به زبان فارسی در ایران می باشند و شاید همین بزرگوار بودند که در حدود بیست سال پیش، با کتاب فلسفه عرفان باب این بحث را در ایارن گشودند. و از جمله از آثار دیگر ایشان سلسله مباحثی در شرح موضوعی دیوان حافظ، آب طربناک و پس از آن شرحی است که بر رساله قیصری دارند که مجموع این مباحث نشان می دهد که استاد، بصورت عمیق در عرفان کار کرده اند و یکی از افراد مجرب و تئوری پرداز بسیار بزرگوار در ایران پیرامون عرفان می باشند. در خدمت استاد هستیم که مباحثشان را مطرح بفرمایند:
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی
آقای یثربی: در ابتدا عرض کنم غرض از برپایی این محافل این است که ما فکر نکنیم که همین که هستیم باید باشیم، بلکه انشاء الله باید به این سمت حرکت کنیم که چه بسا بتوانیم چیزی بشویم که هنوز هیچ کس به خیالش نمی رسد. چنانکه ما به عنوان بشر این تحول غیر قابل تصور را در علوم و فنون تجربه کردیم. مثلا در چهار قرن پیش شرایط امروز به ذهن هیچ کس نمی رسید، یا در یک قرن پیش به ذهن هیچ کس نمی رسید که حوزه علمیه قم اینهمه امکانات را در اختیار بگیرد، و به مخیله شان هم خطور نمی کرد. پس باید توجه داشت که ما در علوم انسانی هم نباید دچار غفلت شویم و نکنیم که هر چه باید داشته باشیم را داریم و هیچ آیندة بهتر از گذشته مان در انتظار ما نیست. غرض از همه این مناقشات و این جلسات این است که ما از وضع موجودمان به طرف آینده خیز برداریم. من مطمئنم به آینده بسیار روشنی راه خواهیم یافت که الان ما هیچکدام نمی توانیم تصور کنیم. بارها به من می گویند، چرا فقط مسائل را نقد می کنید و راه حل نشان نمی دهید؟ من در جواب می گویم اینگونه نیست که تا این مسائل به ذهنم بیاید عنوان بکنم، بلکه به عقل خودم یک پیشنهادهایی هم می دهم ولی آن پیشنهاد نهایی ممکن است یک قرن یا دو قرن بعد به وسیله یک طلبهای، یا استادی از یک جایی ارائه شود و کلا بصورت بنیادی وضع علوم انسانی ما را دگرگون کند. اما با این تلاشها ما هم در آن فضیلت بعدی شریک خواهیم بود. در حال حاضر ما باید وظیفة خودمان را انجام دهیم.
اجازه بدهیم در مقدمه بحث، اولا این سوء تفاهم را دفع کنم که بعضی ها فکر میکنند من بعضی جاها بنا به مصلحتی یک جور و در بعضی جاها بگونة دیگر صحبت میکنم. یعنی فکر می کنند من آدمی هستم که در یک جلسه از عرفان دفاع میکنم، و در جلسهای دیگر بر علیه عرفان حرف میزنم. یک سوء تفاهم دیگر اینکه بعضیها اینگونه برداشت میکنند که من اصلا بگونهای تعصبآمیز با عرفان مخالفم و به هر صورت میخواهم بهانهای به دست بیاورم تا به این مکتب حمله کنم. در حالیکه اینگونه نیست و بنده هنوز هم تمام وجودم با این مسئله درگیر است، من روحاً عرفان را دوست دارم، بنده هنوز «ضرب زیدٌ» را هم نخوانده بود که در روحیهام این مسائل بوده و حتی جزو مسائل خانوادگیام بوده است، از قضا تصادف است یا هر چیز هست، نمیدانم؟ اولین دعایی هم که پدر بزرگ من برای من از یک شیخ خانقاه گرفته، دعای علم یا چیز دیگر بوده است. در آن وقت من چهار، پنج سال بیشتر نداشتم، بالاخره با چنین محیطی آشنا بودم. الان هم خوشم میآید. من اقرار می کنم که خانقاههای متعددی رفتهام و با مشایخ متعددی گفتگو داشتهام. ما آن زمانی که در قم بودیم این اصلا چنین جوی حاکم بود، بلکه برعکس کاملا جو بر ضد این مسئله بود. در آن زمان فقط ما پنج نفر بودیم که دائما درگیر این مسائل بودیم، دو نفر هم در راه همین سیر و سفر عرفانی تصادف کردند و در سال 1355 از دنیا رفتند، ما در آن زمان مرتب در شهرهای مختلف مثل مشهد، تبریز و... به دنبال اساتید این فن بودیم، ولذا من به عرفان علاقمند هستم و به جامعه هم توصیه می کنم چون عرفان اسلامی، مخصوصاً در ایران اسلامی و در سایة این توحید و تعالیم اسلامی یک ظرافت خاصی پیدا کرده است که عرفان نو افلاطونی این ظرافتها را ندارد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه13
فهرست مطالب
چکیده......................................................3
مقدمه......................................................4
خوشنویسی و معنویت...........................................5
تقدس خوشنویسی و جایگاه آن درعرفان اسلامی.........................7
نتیجه......................................................13
منابع و مآخذ..................................................14
عاشقی هنر و کاسبی هنر، ٢ مقوله متفاوت هستند که هنرمندان در دنیای ماشینی و مدرن باید مواظب باشند تا اسیر اهداف آن که همانا دوری از اصالت ها و هویت هاست نشوند که متأسفانه ناخواسته بحث آداب معنوی در هنر کمرنگ شده که این بیشتر شامل هنرهای مدرن است و هنرمندان هنرهای سنتی همچنان به آداب معنوی عشق می ورزند ولی به لحاظ ارتباط کم مردم با هنرهای سنتی این دلباختگی آنان را کمتر مشاهده می کنند و کاسبی هنر که مختص هنرهای مدرن است بیشتر خودنمایی می کند و در این میان هنرمند نما با هنرمند واقعی در نگاه عام یکی به نظر می رسند که باید تلاش کرد و تأثیرات آداب معنوی را در هنر خوشنویسی نشان داد.
خوشنویسی و معنویت :
در تاریخ هنر ایرانی – اسلامی، هیچیک از هنرها به اندازه هنرخوشنویسی مستعد پذیرش رنگ و بوی قداست نبوده است.
شاید بتوان گفت که هم جواری این هنر با کلام وحی سبب شده تاخوشنویسی تا به این اندازه قدسی و معنوی جلوه داده شود. هنرمندان برای دستیابی به صورت متعالی درتلاش بودند و همین تلاشها سبب شد تا هنرخوشنویسی به تعبیری به یک آیین قدسی بصری درآید. کلام آسمانی توسط خوشنویس صورت زمینی میگرفت و همین ترجمان وحی سبب تعالی هنرخوشنویسی شد. در واقع خوشنویسی صورتی بود تا معانی کلام الهی جاودانه شود وهمین ارتباط بین صورت و معنا باعث شد تا خوشنویسی اگر نتواند هم سنگ معنای آسمانی باشد لااقل ظرف مناسبی باشد تا معانی عوالم باقی مظروف آن شود.