فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره جامعه شیعه در مدینه

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره جامعه شیعه در مدینه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 62

 

بسم الله الرحمن الرحیم

جامعه شیعه در مدینه

نخاوله (1)

تألیف : WERNER ENDE/ رسول جعفریان

مقاله حاضر بخش نخست مقاله ای بلند است که درباره «جامعه شیعه در مدینه» نگارش یافته و فصول اصلی آن عبارتند از: امیرنشین شیعی بنوالحسین، اشراف حسینی در مدینه جدید، حرب و شاخه های شیعی آن، نخاولـه و ریشه هـا و ویــژگـی های اجتماعی آنها. دو قسمت دیگر این مقاله در شماره های بعد به چاپ خواهد رسید و در انتها کتابنامه نیز خواهد آمد. إن شاء الله.

پژوهش و تحقیقات من در باره شیعیان مدینه، از دهه 1980 آغاز شد، اما به دلایلی، هر بار مجبور شدم تا کار پژوهش را برای مدتی طولانی قطع کنم. بعد از سال ها، شمار زیادی از همکاران دانشگاهی یا محققان (از پیش و تاکنون) و نیز برخی از دانشمندان مسلمان، کتابداران، کتابفروشان و دیگران مرا به صورت های مختلف در تهیه کتاب ها، نشریات و عکس ها یاری دادند، به طوری که اطلاعات کتابشناسانه فراهم آمده، مرا به منابع ناشناخته راهنمایی کرد و سبب حلّ مشکلات زباشناسانه و سایر مشکلاتی شد که من در هنگام تحقیق بر روی منابع ، با آنها روبرو بودم . این افراد زیادتـر از آنـنـد کـه در اینـجـا از ایشـان بـه نـام یـاد شـود. مـن از هـمـه آنـهـا سپـاسـگـزاری مـی کـنـم. هـمـچـنـیـن از Deutsche Forschungsgemeinschaft برای حمایت های فراوانش، صادقانه متشکرم; از جمله برای امکانی که در سال 1995 برایم فراهم کرد تا یک تابستان به عنوان فرصت مطالعاتی بگذرانم; دورانی که به تحقیق روی مذهب شیعه امامیه پرداختم و تحقیقاتم را منظم کردم.

مقدمه

پژوهش حاضر کوششی است برای تشریح وضعیت جامعه شیعه مدینه و مناطق همجوار آن در جنوب شهر مدینه، البته بیشتر از قرن نوزدهم به این سو و با اشارتی به پیشینه تاریخی آن. این گزارش مبتنی است بر یک رشته منابع جور و اجور; اعم از منابع درجه اول و دوم، از آثار عربی قرون میانه تا نوشته های سیاحان اروپایی و آثار مخالفان فعلی دولت سعودی. همچنین از نوشته های تاریخیِ سالشمارانه از قدیم تاکنون و گزارش هایی که ایرانی ها و لبنانی های شیعه و دیگر زائران مدینه نگاشته اند. البته تصویر به دست آمده، از بسیاری جهات مبهم است، بویژه از آن روی که مؤلفِ نوشته حاضر نتوانسته (و شاید هرگز نتواند) یک پژوهش جدی انجام دهد.

در آغاز بیان چند ویژگی، درباره اهمیت عمومی مدینه در تاریخ شیعه و نیز در تفکر مذهبی آن، بسیار مناسب است و ما باید به خاطر داشته باشیم که مدینه در مقایسه با سایر شهرهای مقدس و مذهبی نزد شیعیان امامی،1 [و به طور کلی] به دلیل داشتن چند ویژگی، متفاوت است:

(نخست آن که:) تاریخ و اهمیت مذهبی این شهر، بستگی کامل به شهر مکه دارد، به این معنا که هر چند زیارت مدینه بخشی از اعمال حج نیست، اما زیارت آن، قبل یا بعد از اعمال حج، مورد اعتنای تمامی مسلمانان است، و در اصل برای شیعیان یک وظیفه مقدس به شمار می آید; 2 این در حالی است که برخی از شهرهای مقدس شیعه، مانند نجف و کربلا در اصل، در اطراف مرقد امامان(علیهم السلام) ساخته شده و نیز برخی از آن ها مانند مدینه، مدت ها پیش از آن که نزد شیعه، شهری مقدس باشد، وجود داشته اند.3 اگر ما اهمیت تقدّس مذهبی شهرها را از دید شیعه، بر اساس شمار امامانی که در آن مدفونند بسنجیم، باید نتیجه بگیریم که شهر مدینه بیشترین اهمیت و محبوبیت را در قیاس با شهرهایی مانند نجف و کربلا دارد; چرا که به عنوان مثال، در هر یک از آنها تنها یک امام دفن شده، اما مدینه (شهر محبوب همه مسلمانان، به دلیل مدفون شدن پیامبر در آن)، قبر چهار امام را در خود جای داده است. وآنها عبارتند از: «حسن بن علی»، «علی زین العابدین»، «محمد باقر» و «جعفر صادق»[(علیهم السلام)]. در آنجا همچنین قبر فاطمه دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله) مادر دو امام; حسن و حسین و یکی از محبوبترین زنان قدسیه در اسلام قرار دارد. همین طور مرقد شمار دیگری از اعضای خاندان پیامبر (اهل البیت) در آنجا می باشد.4

البته این امر به این صورت، حساسیت بیشتری ایجاد نمی کند، اما اهمیت ویژه ای را مطرح می سازد که به هر روی، برای زیارت شهرهای مقدس، افراد را به خود جذب می کرد.

روشن است که زیارت مدینه توسط زائران شیعه نسبت به همکیشان سنیِ آنها، عمومیت بیشتری دارد.5 شیعیان امامی همه امامان خود، به جز امام دوازدهم را، که در غیبت است، شهید می دانند. طبیعی است که توقف در برابر مرقد چهار امام در مدینه، عمیق ترین احساسات مذهبی را در آنها ایجاد می کند.

در دوره جدید; یعنی از دهه 1920، اندوه شیعیان زائر قبرستان قدیمی مدینه; یعنی بقیع الغرقد (به اختصار بقیع)6 شدت یافت; چرا که آنها شاهد بودند که حرم امامان در عراق، ایران و حتی بسیاری از مراقد امامزادگان7 با کتیبه ها و تزیینات پر هزینه از طلا و نقره و آیینه و غیره پوشیده


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره جامعه شیعه در مدینه

تحقیق در مورد مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر 11ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر 11ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

جامعه شناسی، ایل و عشایر

گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار می‌بردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار می‌روند. ....

در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار می‌بردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار می‌روند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز می‌کند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی می‌کنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا می‌شوند، اطلاق می‌کند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمی‌کنند، و از تیره‌های ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی می‌کنند، به کار می‌برد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق می‌کنند، طایفه می‌نامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار برده‌‌اند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعه‌های دیگر، ملاکها و ضابطه‌هایی را پیشنهاد کرده‌اند. از آن جمله‌اند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از رده‌های این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطه‌ها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل می‌شود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخه‌ای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژه‌ای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار می‌گردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصه‌های مهم در شناخت جامعه ایلی می‌دانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار می‌برند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفته‌اند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژه‌ای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیه‌های سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کرده‌اند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کرده‌اند که سازمان اجتماعی آن قبیله‌ای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل می‌دهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آورده‌اند. با توجه به آنچه گذشت ، می‌توان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهم‌ترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعه‌ای عشایری، یا جامعه‌ای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گله‌هایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعه‌های کوچ نشین شبان و جامعه‌های یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار می‌روند(۱).

طبقه بندی ایلها

جامعه‌های ایلی ایران از قومهای گوناگون، با فرهنگها و زبان‌های متفاوت برآمده، و در سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منسجمی سامان یافته‌اند. هر یک از جامعه‌های ایلی دارای ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی مخصوص به خود است. در اسناد تاریخی و رسمی، و در برخی از نوشته‌های تحقیقی و قوم‌نگاریهای اخیر، گروههای ایلی- عشایری ایران بر مبنای خاستگاه قومی- زبانی طبقه بندی شده‌اند. مستوفی قدیم‌ترین طبقه‌بندی از ایلات را در دوره صفوی در فهرستی از آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ق/۱۷۱۶م به دست داده است. بنابراین طبقه بندی ، ایلات به دو گروه بزرگ ایرانی و غیر ایرانی تقسیم شده، و فهرست ایلات و طایفه‌های وابسته به هر یک از این دو گروه، بنابر توزیع جغرافیایی آنها، نام برده شده است. وی گروه «ایرانی الاصل» راکه با طایفه‌های دیگر نیامیخته بودند، در ۶ فرقه یا طایفه «صحرانشین» طبقه بندی کرده، و نوشته است که این گروه در کوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگی می‌کنند، این ۶ فرقه اینهاست: ۱. لرها که ۱۱۱۸ جماعتند و در ۴ طایفه بزرگ فیلی ، لک وزند، بختیاری و ممیسنی (ممسنی) با یکدیگر در آمیخته‌اند؛ ۲. گروس، کلهر و مکری؛ ۳. کردهای خراسان که طوایف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، کوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برمی‌گیرد؛ ۴. جلایر خراسان؛ ۵. قرائی؛ ۶. جلایی، همو گروه «ایلات بیرونی» یا غیر ایرانی را که از سرزمینهای دیگر به ایران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترک تقسیم کرده است: ترکها را ۶ طایفه نوشته است: ۱. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بیات و دنبلی؛ ۲. قاجار و قجر؛ ۳. شقاقی؛ ۴. زنگنه؛ .۵. قراگوزلو؛ ۶. شاه شیون (شاه سون). فرقه عرب را هم به ۶ طایفه چعب (کعب) ، عرب حویضه (حوزه، هویزه)، عرب فارس، عرب میش مست خراسان، عرب زنگویی و عرب عمری تقسیم کرده است. ماری شیل ایلهای ایران را به ۳ گروه نژادی ترک، لک و عرب جای می‌دهد. ایلهای ترک را از بازماندگان مهاجمان قبایل ترک ترکستان، لکها را از گروههای هم تبار ایرانی اصیل، و عربهای کرانه‌های خلیج فارس را از نسل اعراب ساکن در سواحل مقابل خلیج، و ایلهای عرب پراکنده در ایران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانسته‌اند. وی لرها و بختیاریها را از لکها، و کردها را هم از اعضای خانواده ایرانی ، و وابسته به لکها، و هر دو را از نژاد فرس قدیم می‌داند. همو فهرستی از ایلات و عشایر ایران بر حسب پراکندگی جغرافیایی آنها باذکر خاستگاههای قومی و زبانی، و شمار چادر یا خانوار آنها به دست می‌دهد. لمتن ایلهای کوچنده و نیمه کوچنده ایران در دوره اسلامی را در ۳ گروه بزرگ عرب، ترکمن و ترک، و ایلهایی که عرب و ترک نیستند، رده‌بندی کرده، و ایلهای وابسته به قوهای کرد، لر، بلوچ و جیل (گیل) را که پیش از حمله اعراب در ایران می‌زیسته‌اند، از گروه سوم دانسته است. طبقه بندی دیگری نیز از ایلات بر حسب اقوام و بر اساس وضع کنونی آنها صورت گرفته، و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر 11ص

دانلود مقاله فرق وبر و جامعه شناسان دیگر در تحلیل جامعه غرب

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله فرق وبر و جامعه شناسان دیگر در تحلیل جامعه غرب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

فرق وبر و جامعه شناسان دیگر در تحلیل جامعه غرب:

ماکس وبر جامعه شناسی را علم فراگیر کنش اجتماعی می دانست. او به خاطر تأکید تحلیلی بر کنشگران فردی، از بسیاری از پیشینیان متفاوت بود، زیرا که تحلیل جامعه شناختی آن ها بیشتر بر صورت ‌های ساختاری- اجتماعی مبتنی بود. اسپنسر بیشتر به قضیه تکامل هیئت اجتماعی در مقایسه با ارگانیسم فردی پرداخته بود. علاقه اصلی دورکیم معطوف به تنظیم ‌های اجتماعی ای بود که انسجام ساختار‌های اجتماعی را حفظ می کنند. مارکس در تحلیل ‌های اجتماعی اش، بیشتر به کشمکش ‌های طبقات اجتماعی در چهارچوب ساختار‌های اجتماعی و روابط تولیدی می پرداخت. اما وبر بر خلاف همه این ها، تاکید اصلی اش متوجه معانی ذهنی ای است که انسان ها کنشگر به کنش ‌های شان نسبت می دهند و جهت گیری ‌های متقابل این کنش ها را در چهارچوب زمینه ‌های تاریخی-اجتماعی، مورد بررسی قرار میدهد. وبر می گفت که رفتاری که از یک چنین معنایی بویی نبرده باشد در خارج از پهنه جامعه شناسی جای می گیرد.

نظریه پردازان پیش از وبر می کوشیدند که گرایش ‌های تاریخی یا تکاملی عمده جامعه غربی را بر حسب ساختار‌های اجتماعی در نظر گیرند؛ برای مثال، مفهوم مورد نظر تونیس، مستلزم تغییر جهت از اجتماع به تجمع غایتمند بود. مفهوم این تغییر از جامعه مبتنی بر منزلت به جامعه مبتنی بر قرارداد را پیش کشیده بود و برداشت امیل دورکیم، مبتنی بر حرکت از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیک بود. اما وبر در همین مورد پیشنهاد کرده بود که نشانه ‌های بارز و اساسی انسان نوین غربی را باید بر حسب دگرگونی ‌های چشمگیر در موقعیت تاریخی و اجتماعی. وبر که نمی خواست خود را به هرگونه تفسیر « مادی اندیشانه» یا « ایدآلیستی» تاریخ پایبند سازد، واحد نهایی تحلیل خود را همان شخص کنشگر عینی می دانست.

جامعه شناسی تفسیری، فرد و کنش او را به عنوان واحد اساسی و اتم خود در نظر می گیرد… فرد بالاترین حد و تنها حامل رفتار معنی دار است…….. مفاهیمی چون دولت، « تجمع، فئودالیسم و نظایر آن، مقولات خاصی از کنش متقابل انسانی را مشخص می سازند. از همین روی، وظیفه جامعه شناسی، تقلیل این مفاهیم به کنش « قابل فهم» است که بدون استثناء در مورد کنش ‌های یکایک افراد بشر صادق است.

تأکید وبر بر جهتگیری ‌های متقابل کنشگران اجتماعی و انگیزه ‌های « قابل فهم» کنش ‌های آن ها، از ملاحظات روش شناختی ای مایه می گیرد که رهیافت او را از آن دیگران متمایز می سازند.

انواع کنش اجتماعی

در جامعه شناسی وبر چهار نوع کنش اجتماعی باز شناخته شده اند. انسان ها می توانند به یک کنش غایتمندانه یا هدفداری دست یازند؛ کنش معقولانه آن ها می تواند معطوف به ارزش باشد؛ آن ها ممکن است به انگیزش ‌های عاطفی یا احساسی عمل کنند و سرانجام این که انسان ها ممکن است دست به یک کنش سنتی زنند.

معقولیت غایتمندانه که هم هدف و هم وسایل آن معقولانه برگزیده می شوند، در کار آن مهندسی نمودار است که با کاراترین فن ارتباط وسایل به اهداف، پلی را می سازد.

معقولیت معطوف به ارزش، در تلاش برای تحقق یک هدف ذاتی نمایان می شود، هدفی که به خودی خود معقول نیست- مانند دستیابی به رستگاری- اما می تواند با وسایل معقول پیگیری شود- مانند رفتار کسانی که در خدمت مذهبی یک فرقه بنیادگرا کار می کنند.

سرانجام این که کنش سنتی به راهنمایی عادات مرسوم فکری و با اتکاء بر « گذشته ازلی» انجام می گیرد؛ نمونه این رفتار در هر یک از مجامع کلیمیان درست آیین دیده می شود.

این طبقه بندی از انوع کنش ها از دو جهت به کار وبر می خورد، زیرا که از یک سوی به وبر اجازه می دهد که به تمایز‌های سنخ شناختی خویش دست یابد مانند تمایز انواع اقتدار، و از سوی دیگر مبنایی را برای او فراهم می سازد تا مسیر تحول تاریخی غرب را بر آن مبنا مورد بررسی قرار دهد.

ریمون آرون حق دارد که کار وبر را بسان « نمونه یک نوع جامعه شناسی هم تاریخی و هم دستگاهمند» می انگارد.

کنش اجتماعی در جامعه نوین غرب:

وبر بیشتر به جامعه نوین غرب پرداخته بود، یعنی همان جامعه ای که به نظر او، رفتار افراد آن هر چه بیشتر تحت سلطه معقولیت هدفدار در آمده است، حال آنکه در دوران پیش از این، رفتار انسان ها برانگیخته سنت، محبت یا معقولیت معطوف به ارزش بود. بررسی ‌هایی که وبر از جوامع غیر غربی کرده بود، بیشتر برای روشن تر ساختن این تحول شاخص غرب طراحی شده بودند.کارل مان‌هایم این قضیه را به خوبی مطرح می سازد، زمانی که می گوید « کل کار ماکس وبر بر محور این پرسش دور می زند که کدامیک از عوامل اجتماعی، معقولیت تمدن غرب را پدید آورده اند». وبر استدلال می کرد که در جامعه نوین، چه در پهنه سیاست یا اقتصاد و چه در قلمرو قانون و حتی در روابط متقابل شخصی، روش کارای کاربرد وسایل متناسب با اهداف، مسلط شده و جانشین محرک ‌های دیگر کنش اجتماعی گشته است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فرق وبر و جامعه شناسان دیگر در تحلیل جامعه غرب

مقاله درباره نقش مَسکن در جامعه امروزی

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره نقش مَسکن در جامعه امروزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 49

 

نقش مَسکن در جامعه امروزی

چکیده

مسکن در میان نیازهای مختلف انسان یکی از عوامل تعیین کننده و زندگی او می‌باشد و کمیت و کیفیت و شرایط مکانی آن با روح و روان و سلامتی انسان ارتباط مستقیمی دارد. آمار قبل از انقلاب و بعد از آن مخصوصاً تهیه‌کنندگان برنامه‌های دوم و سوم مسکن، به اهمیت این نکته توجه کافی مبذول نکرده‌اند.

به عنوان مثال برنامه دوم تعداد واحدای مسکونی مورد نیاز را 5/2 میلیون واحد برآورد می‌کند. وزارت مسکن و شهر‌سازی تنها برای ساختن 5 درصد آن متعهد می‌شود و 95 درصد بقیه را بعهده بخش خصوصی قرار می‌دهد. بخشی که نه تعریفی از آن بدست داده شده و نه تکلیفی برای آن مقرر شده است. نمونه محصول کار 6 ساله این بخش برج‌سازی شمال تهران است که مشکلات قابل توجهی دارد.

در کشورهای اورپای غربی حداقل با 4 نوع سیاست به این امر پرداخته‌اند و غالب آن کشورها در سیاست‌های خود بصورت نسبی موفق بوده‌اند. این چهار نوع سیاست‌گذاری عبارت بوده از: 1. دست راستی (راست‌گرا) 2. دست چپی (چپ‌گرا) 3. میانه‌رو 4. تاجریزم، که هر کدام بنحوی توانسته‌اند در زمینة تأمین نیازهای مسکونی به نتایج نسبی قابل قبول برسند.

این مقاله بر آن است که این سیاست‌ها را به صورت کلی با سیاست‌های برنامه‌های دوم و سوم مقایسه و امید می‌رود نتایجی که بدست می‌آید قابل استفاده در سیاست‌گذاری مسکن باشد.

طی این مقاله جمعیت و خانوار و تعداد واحدهای مسکونی در سال 1375 و کمبودهای مسکن در سطح کشور بررسی شده است. با توجه به جدول شماره (1) تعداد 68482 واحد، چادر کپر و آلونک هستند و چنین واحدهایی نمی‌توانند در مقابل زلزله پایداری داشته باشند. با توجه به جدول شماره (2) کمبود مسکن در سال 1375 برابر بوده با 696/117 واحد.

سپس پیش‌بینی جمعیت تا سال 1400 با توجه به منابع موجود معمول گردیده و بر هماهنگی بین وزارت خانه‌ها در امر مسکن و نظارت بر چگونگی هماهنگی تأکید شده است و عناوین اجزاء اصلی مسکن مطرح شده و در این باره قوانین و مقررات هماهنگ مورد نظر قرار گرفته است.

طی این بررسی بصورت کوتاه موضوع درآمد جمعیت ایران مورد بررسی قرار گرفته است و در این باره عدم تطابق قیمت برجها با متوسط درآمد مردم مورد نظر بوده و اینکه برجها برای ثروتمندان ساخته می‌شود و بسیاری در آنها خالی است ولی از سوی دولت به این نکته توجهی نمی‌شود.

سپس مشکلات برجسازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

طی عناوین بعدی سیاست‌گذاری مسکن در اروپای غربی و انگلیس مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده تجزیه تحلیل مربوط به این بررسی با سیاست‌های مسک ایران مقایسه شود. بعنوان مثال سیاست خصوصی در انگلستان که طی آن به خریداران بناهای مسکونی وام با درصد سود بسیار پائین اختصاص می‌یابد و یا اینکه طی برنامه خصوصی سازی سازندگان بخش خصوصی تعریف و برای هر کدام تکالیف معینی تعیین می‌شده است و قوانین مشخصی برای کار آنها معین می‌شده است. چنین سیاست‌هائی در ایران نیز قابل عمل است. یا اینکه سیاستمداران مسکن در کشورهای اروپائی سعی می‌کنند بین واحدهای ملکی و استیجاری از نظر تعداد آنها، تعادل ایجاد کنند. نکته مهم اینکه سیاست‌گذاری مسکن در اروپای غربی بفکر رفاه مردم هستند و هر گونه گرایش سیاسی داشته باشند باز در رابطه به کنترل بخش خصوصی و کنترل قیمت ساختمانهای ملکی و استیجاری اقدامات مؤثری انجام می‌دهند. مؤسسات مالی آنها با درصدهای سود و بسیار پائین بخش بزرگی از قیمت واحد مسکونی را به خریداران وام می‌دهند و درآمد ماهانه آنها را در دراز مدت بعنوان اقساط


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نقش مَسکن در جامعه امروزی

تحقیق در مورد نقش زن در جامعه 4

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد نقش زن در جامعه 4 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

برای درک وضعیت زنان در ایران و نقش آنها در زندگی سیاسی باید بستر تاریخی ـ اجتماعی و مسائل بنیادین، مانند مقام و منزلت زن در جامعه، ملهم از مجموعة ارزشها، اعتقادها و باورها، حضور تاریخی مستقیم و غیر مستقیم آنها در سیاست و نقش‌آنها در تحولات اجتماعی ـ سیاسی که همگی عناصر اساسی در پدید آوردن فرهنگ سیاسی جامعه است را مدّ نظر داشته باشیم، وضعیت حال هر پدیده اجتماعی بدون شناخت پیشینة تاریخی و عقاید و ارزشهای حاکم بر جامعه میسر نیست. کشور ایران که در طول تاریخ خود، همواره از مراکز مهم تمدن دنیا با فرهنگ و تمدنی شکوفا و غنی به حساب آمده است. زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش مهم و اساسی در شکل گیری و گسترش تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ... این مرز و بوم داشته اند. البته اطلاعات و دانستنی ها دربارة وضعیت زنان در ایران مانند همه نقاط جهان کم و گاهی متناقض است و از طرف دیگر، تاریخ سیاسی زنان از تاریخ سیاسی مردان جدا نیست و همه تواریخ حول محور پادشاهان نوشته شده است. در نتیجه درک شرایط تودة مردم و از جمله جامعة زنان ایران مشکل است. در تاریخ ایران باستان زنان از مقام و موقعیت بالایی برخوردار بوده اند. به عنوان مثال در دورة حکومت ایلامیان، مردانی که از وارثان ملکه نخستین بودند اجازه سلطنت داشتند. پرستش الهه های زنان متداول بود. زن جاودانه و قابل احترام بود و نسب خانواده را حفظ می کرد، الهة مادر در رأس خدایان ایلامی قرا رداشت و موجب باروری و سودبخشی همه پدیده های طبیعت می شد باستان شناسان پیکره های بسیاری از الهه های مادر را کشف کرده اند که حاکی از مقام و موقعیت زن بود و یا شاتن های زن (مسئولان امور دینی جامعه) که از جایگاه اجتماعی آنان خبر می داد. براساس منابع و ماخذ تاریخی، مقام و موقعیت و حرمت زنان در ایران باستان نسبت به سایر ممالک هم عصر خود، بهتر بوده است. زمانی که در یونان قدیم زنان، حتی شهروند هم به حساب نمی آمدند، در ایران پادشاهی همای و جنگ های گرد آفرید جزیی از تاریخ است. زمانی که اعراب دختران خود را زنده بگور می کردند، در ایران دختران خسروپرویز، آذرمیدخت و پوراندخت، فرمانروایی می کردند. در دوران بربریت اروپای شمالی، زنان مسلمان ایرانی مانند ریحانه، دختر حسین خوارزمی، در علم نجوم متبحر بودند. در بین النهرین (حکومت بابلیان) زن از شوهر ارث می برد، ارثیة او جهیزیه و مهریه اش بود. زن در حکومت آشور هیچ حقی نداشت اما در ایران در عصر ایلامی ها براساس گل نوشته ی به جا مانده از آن حکومت، مرد هنگام مرگ، مایملکش را با رضایت کامل به همسرش می بخشید و پس از آن تنها فرزندانی می توانستند وارد خانه شوند که حرمت مادر را نگه می داشتند. البته باید توجه داشت که اصولاً نوسانات مدارج حقوقی و مقام زن در هر دوره به مقتضیات زمان و وضعیت محیط و نوع مناسبات اجتماعی بستگی داشته است. پایه و ارزش مدارج نقش هایی که زن در جامعه ایفا می کرد، به نسبت آزادیی بود که در موقعیت های گوناگون اجتماعی برخوردار بوده است. بدین معنا که این حقوق و مقام زن در دوران ما قبل تاریخ، ایران باستان، پس از اسلام و امروز همواره تابعی از موقعیت عصر خود بوده است. دوره حکومت مادها در تاریخ ایران، دورة انتقال عصر مادرسالاری به پدر سالاری است، براساس اسناد و مدارک موجود دوران اولیة زندگی اجتماعی انسان (عصر حجر و عصر مفرغ) دورة مادر سالاری بوده اما پس از شروع عصر آهن و تکامل ابزار کار با یک تحول تاریخی نقش زن و مرد روبرو می شویم که مصادف با دورة حکومت مادها است. در این دوره حقوق زن و مرد در جامعه با هم مساوی بود. در امور سیاسی و حتی در حق توارث سلطنت نیز مساوری بودند. دیاکونف در کتاب (تاریخ ماد) می گوید:» در میان مادها و پارسیان و مصریان دختر پادشاه و داماد او می توانند به جای او بنشینند.« در عصر حکومت هخامنشیان زمینه اجتماعی مقام زن بر مبنای مفاهیم عدالت و مردمی عصر خود استوار بود. زن در این دوره در امورسیاست، تعلیم و تربیت و سرنوشت میدان جنگ نقش داشته است. مقام و منزلت زن در دورة هخامنشیان تا آنجا بود که چون اسکندر، داریوش سوم را شکست داد و مادر او اسیر شد، پادشاه ایران طی سومین نامه خود به اسکندر حاضر شد به خاطر آزادی مادرش گذشته از 30 هزار تالان پول، پسرش نیز نزد اسکندر به گروگان باقی بماند. در مورد مقام و موقعیت زن در دوره حکومت اشکانیان اطلاعا ت چندانی در دست نیست اندک اطلاعاتی که وجود دارد، حکایت از آن دارد که نقش ملکه های اشکانی زیاد نبوده و آنها در امور سیاسی و دولت زیاد مداخله نکرده اند. البته فقط در یک مورد از ملکه موزا، همسر فرهاد چهارم ذکر شد. که با پسرش فرهاد پنجم در سلطنت مشارکت داشته است. در عصر اشکانیان زن موهبتی برای برقراری صلح میان اقوام مختلف و ملتها بوده و پیوند زناشویی با آنها سبب اتحاد، وحدت و صلح، امنیت بوده است. در دورة ساسانیان، مقام و موقعیت زنان در جامعه اهمیت زیادی داشته است. زنان نقش موثری را در بین تمام طبقات جامعه ایفا نمودند و به بالاترین مقام رسیده و سلطنت کرده اند. البته فقط زنان طبقات بالای جامعه از امتیازات خاصی برخوردار بودند تاریخ دربارةوضعیت توده زنان سکوت کرده است و به این مقوله پرداخته نشده است. براساس


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقش زن در جامعه 4