فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3

اختصاصی از فایلکو دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه ؟

آیت الله محمد حسن مرعشی

معاون قضائی قوه قضائیه

مرحوم محقق در « شرایع » می فرمایند: « و دیه الذمی ثمانماه درهم » صاحب جواهر ( قدسسره ) « درجواهر الکلام می فرمایند : » بلاخلاف معتد به احده بیننا بل فی الخلاف و الانتصار و الغنیه و کنزالعرفان الاجماع علیه علی ما حکی عن بعضها : « یعنی ( اختلاف معنتابهی در آن ،بین فهای شیعه وجودندارد بلکه در کتاب خلاف و انتصار و غینه و کنزالعرفان ادعای اجماع شدهاست ) ، و مرحوم حضرت امام خمینی در ( ماله 30 ج 2 تحریرالوسیله ص 559 ) می فرماید : « دیه ذمی آزاد 800 درهم است خواه یهودی یا نصرانی و یا مجوسی بوده باشد و دیه زن ذمی آزاد نصف دیه مرد از آنان است بلکه ظاهر این است که دیه اعضای بدن و جراحات آن نسبت به دیه قتل ایشان مانند دیه اعضاء و جراحات مسلمان نسبت به دیه قتل آنان است کما اینکه ظاهر این است که دیه مرد و زن ذمی مسلمان بلکه بعید نیست دیه آنها مانند دیه مسلمان در موارد تعلیظ ، تعلیظ گردد ک

مرحوم حضرت آیت اله خویی در « تکمله المنهاج » نیز می فرمایند : « دیه ذمی از یهود و نصاری و مجوس 800 درهم است و مهمترین دلیلی که برحکم مذکور اقامه شده است چند روایت می باشدکه ذیلا” نقل می شوند : »

1 ـ صحیحه ابن مسکان از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است آن حضرت فرمود : « دیه الیهودی و النصرانی و المجوسی ثمانماه درهم »( 1 )

2 ـ صحیحه لیث مرادی است که درآن آمده است :

« از اباعبداله ( ع )پرسیدم از دیه نصرانی و یهودی و مجوسی ، آن حضرت در پاسخ فرمودند : دیتهم جمیعا” سواء ثمانماه درهم » ( 2 )ـ موثقه سماعه است از ابی عبداله ( ع ) که فرمود :

« پیامبر اکرم ( ص )خالد بن ولید را به بحرین فرستاد وخدمت رسول اکرم ( ص )نوشت : من قومی از یهود و نصاری را کشته ایم و 800 درهم که دیه آنان است پرداخت کرده ام و قومی از مجوس را هم کشته ام آیا دیه آنان مانند دیه یهود و نصاری است ؟

آن حضرت در پاسخ فرمودند : انهم اهل الکتاب ، یعنی آنان اهل کتاب هستند . »( 3 )

در برابر این روایات دو دسته روایت وجود دارد ، و یک دسته آمده است دیه آنان چهار هزار درهم است و آنها دو روایت هستند یکی ازآنها مرسله صدوق است که درآن آمده است :

« این دیه الیهودی والنصرانی و المجوس اربعه الاف درهم لانهم اهل الکتاب » ( 4 )

و دیگری روایت ابی بصیر از امام صادق ( ع ) است که در آن آمده است . «امام صادق ( ع ) فرمود : دیه الیهودی و النصرانی اربعه الاف درهم ، » ( 5 )

و هر دو روایت به دلیل آنکه ضعیف السند هستند ـ اسال در روایت اول و وجود علی بطائنی در روایت دوم ـ مورد عمل واقع نشده اند . و در دسته دوم ، دیه آنان را مساوی با دیه مسلمان قرارداده اند و این دسته نیز دو روایت می باشند اول ،صحیحه ابان بن تغلب از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است « امام صادق ( ع ) فرمودند :

دیه الیهودی و النصرانی و المجوس دیه المسلم » . ( 6 )و دوم ،روایت صحیحه زرواره است که در آن آمده است :

« من اعطاه رسول الله ذمه فدیته کامله قاقل زرواره فهولا . قال ابو عبداله من اعطاهم ذمه » . ( 7 )

نظر مشهور درباره این روایت این است که باید حمل بر تقیه شوند زیرا با فتاوی جماعتی از علمای عامه مانند علقمه و شعبی و نخعی و ثوری و ابوحنیفه مطابقت دارند .

این حمل برتقیه ،درست به نظر نمی رسد زیرا عده ای از اهل سنت به نقل از صاحب جواهر ، دیه آنها را ثلث دیه مسلمان و عده ای دیگر نصف و برخی دیگر قائل به تمام آن هستند وبه این ترتیب ، وقتی می توان روایتی را حمل بر تقیه کرد که بین فقهای اهل سنت اختلافی نباشد لذا ،به نظر می رسد که بین روایات به طریق دیگری باید جمع کرد و بدین گونه که بگوییم روایات چهار هزار درهم ضعیف هستند و روایات هشتصد درهم با روایات ده هزار درهم تعارض دارند و تعارض آنها موجب تساقط است و پس از تساقط باید به عمومات ادله دیات مراجعه کرد که دیه را مطلقات ده هزار درهم و یا یک صد شتر و یادویست گاو و 000 قرار داده اند .

وا000 العالم باحکامه .

منابع:

1 ـ وسائل ، جزء 19 ؤ بابت 13 از ابواب دیات نفس ، حدیث 3 .

2 ـ همان ، حدیث 5 .

3 ـ همان ،حدیث 7 .

4 ـ وسائل جزء 19 ،باب 13 ، حدیث 2 .

5 ـ همان ،حدیث 5 .

6 ـ همان ،حدیث 4 .

7 ـ همان حدیث 3 .


دانلود با لینک مستقیم


دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3

دانلودمقاله درمورد نکاح با غیر مسلمان 33 ص

اختصاصی از فایلکو دانلودمقاله درمورد نکاح با غیر مسلمان 33 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

باسمه تعالی

مقدمه

اسلام همواره به نکاح اهمیت و توجه بسیاری داشته است. از اقسام نکاح قابل تصور، ازدواج با غیر مسلمانان می باشد و ما در این تحقیق برآنیم از نظر اسلام پیرامون نکاح با غیر مسلمانان سخن بگوییم. معیار حرمت ازدواج با بیگانگان در اسلام، مسائل نژادى وافـتـخـارات مـلى وگروهى نیست، بلکه علت این ممنوعیت، جلوگیرى از نفوذ انحرافات عـقیدتى در مسلمانان است که این تحریم نیز در مورد پیروان ادیانى که در اصل توحیدى بوده اند، هـر چـنـد که در حال حاضر موحد نیز نباشند استثنا شده است. دلیل فقها در حکم به حرمت ازدواج با بیگانگان ، در درجه اول قرآن کریم است که در آیات متعددى ازدواج با گروهى از بیگانگان را منع فرموده است ودر مواردى ظاهر آیات، حاکى از منع ازدواج با هـر فرد غیر مسلمان است، چه این که از ازدواج با کفار نهى شده و واژه کافر حتى اهل کتاب را نیز شـامـل مى شود، بر خلاف واژه مشرک که در شمول آن نسبت به اهل کتاب در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. مجموع آیاتى که در قرآن کریم در این زمینه وجود دارد، آیات ذیل است :

ولا تنکحوا المشرکات حتى یـومـن ولامة مومنة خـیر من مشرکـة ولـو اعجبتکم ولا تنکحوا المشرکین حـتى یـومنوا ولـعبد مـومن خـیر مـن مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الی النار والله یدعوا الی الجنة والمغفرة باذنه ویبین ایاته للناس لعلهم یتذکرون.1

زنان مشرک را تا ایمان نیاورده اند به زنى مگیرید وکنیز مومن بهتر از آزاد زن مشرک است ، هرچند شما را از او خوش آید وبه مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند، زن مومن مدهید و برده مومن بهتر از مـشـرک اسـت ، هر چند شما را از او خوش آید. اینان به سوى آتش دعوت مى کنند وخدا به جانب بهشت وآمرزش وآیات خود را آشکار بیان مى کند، باشد که بیندیشند.

یا ایها الذین امنوا اذا جاء کم المومنات مهاجرات فامتحنوهن الله اعلم بایمانهن فان علمتموهن مومنات فلا ترجعوهن الى الکفار لاهن حل لهم ولاهم یحلون لهن واتوهم ما انفقوا ولاجناح علیکم ان تنکحوهن اذا اتیتموهن اجورهن ولا تمسکوا بعصم الکوافر وسئلوا ما انفقتم و لیسئلوا ما انفقوا ذلکم حکم الله یحکم بینکم والله علیم حکیم.2

اى کـسـانـى کـه ایـمـان آورده ایـد! چـون زنـان مـومـنـى که مهاجرت کرده اند به نزدتان آیند، بـیـازمـایـیـدشان . خدا به ایمانشان داناتر است .پس اگر دانستید که ایمان آورده اند، نزد کافران بازشان مگردانید، زیرا اینان بر مردان کافر حلال نیستند ومردان کافر نیز بر آنهاحلال نیستند وهر چـه آن کـافران براى این گونه زنان هزینه کرده اند بپردازید. و اگر آنها را نکاح کنید ومهرشان را بـدهـید، مرتکب گناهى نشده اید وزنان کافر خود را نگه مدارید وهر چه هزینه کرده اید از مردان کـافـر بـخواهید وآنها نیز هر چه هزینه کرده اند از شما بخواهند، این حکم خداست، خدا میان شما حکم مى کند و او دانا وحکیم است.

الزانى لاینکح الا زانیة او مشرکة والزانیة لا ینکحهها الا زان او مشرک و حرم ذلک على المومنین.3

مـرد زنـاکـار جـز زن زنـاکـار یـا مـشـرک را نـمى گیرد، وزن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک نمى گیرد، واین بر مومنان حرام شده است.

الخبیثات للخبیثین والخبیثون للخبیثات والطیبات للطیبین والطیبون للطیبات اولئک مبرون مما یقولون لهم مغفرة ورزق کریم.1

زنـان ناپاک براى مردان ناپاک ومردان ناپاک براى زنان ناپاک وزنان پاک براى مردان پاک ومردان پاک براى زنان پاک، آنها از آنچه درباره شان مى گویند منزهند آمرزش ورزق نیکو براى آنهاست.

والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم کتاب الله علیکم واحل لکم ماورآء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیرمسافحین فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة ولاجناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الـفـریـضة ان الله کان علیما حکیما * و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المومنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المومنات والله اعلم بایمانکم بعضکم من بعض فانکحوهن باذن اهلهن واتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات ولامتخذات اخدان فاذا احصن فان اتین بفاحشة فعلیهن نصف ما على المحصنات من العذاب ذلک لمن خشی العنت منکم و ان تصبروا خیر لکم والله غـفور رحیم * یرید الله لیبین لکم ویهدیکم سنن الذین من قبلکم ویتوب علیکم والله علیم حـکیم.2

و نـیـز زنـان شوهردار بر شما حرام شده اند، مگر آنها که به تصرف شما درآمده باشند. از کتاب خدا پـیـروى کنید، جز اینها زنان دیگر هر گاه در طلب آنان از مال خویش مهرى بپردازید و آنها را به نکاح درآورید، نه به زنا، بر شما حلال شده اند. و زنانى را که از آنها تمتع مى گیرید، واجب است که مـهرشان را بدهید، و پس از مهر معین، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهید گناهى نیست. هر آیـنـه خـدا دانـا وحکیم است * هر کس را که توانگرى نباشد تا آزاد زنان مومن را به نکاح خود در آورد، از کنیزان مومنى که مالک آنها هستید به زنى گیرد، وخدا به ایمان شما آگاهتر است. همه از جـنس یکدیگرید، پس بندگان را به اذن صاحبانشان نکاح کنید ومهرشان را به نحو شایسته اى بـدهـید وباید که پاکدامن باشند، نه زناکار و نه ازآنها که به پنهان دوست مى گیرند. و چون شوهر کـردند، هرگاه مرتکب فحشا شوند، شکنجه آنان نصف شکنجه آزاد زنان است ، واین براى کسانى اسـت از شـمـا کـه بیم دارند که به رنج افتند .با این همه ، اگر صبر کنید برایتان بهتر است وخدا آمرزنده و مهربان است * خدا مى خواهد براى شما همه چیز را آشکار کند وبه سنتهاى پیشینیانتان راه بنماید وتوبه شما را بپذیرد، که خدا دانا و حکیم است .

الیوم احل لکم الطیبات وطعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم والمحصنات من المومنات و المحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم اذا اتیتموهن اجورهن محصنین غیر مسافحین ولا متخذى اخدان ومن یکفر بالایمان فقد حبط عمله وهو فى الاخرة من الخاسرین.3

امـروز چیزهاى پاکیزه بر شما حلال شده است. طعام اهل کتاب بر شما حلال است وطعام شما نیز بـر آنها حلال است. و نیز زنان پارساى مومن وزنان پارساى اهل کتاب، هرگاه مهرشان را بپردازید، بطـور زنـاشـویـى نه زناکارى ودوستگیرى، برشما حلالند. وهرکس که به اسلام کافر شود، عملش ناچیز شود ودرآخرت از زیانکاران خواهد بود.4

تقسیم بندی بیگانگان:

غیر مسلمانان به سه گروه تقسیم می شوند که ما درباره هر قسم در فصلی جداگانه به بحث می پردازیم:

1- مشرکان 2- اهل کتاب 3- مرتدان

فصل اول:

نکاح با مشرکین

ازدواج با مشرکین

توضیحی پیرامون آیه 221 سوره بقره

و لا تنکحوا المشرکات حتى یومن و لامة مومنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتى یومنوا و لعبد مؤ من خیر من مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الى النار و الله یدعوا الى الجنة و المغفرة باذنه و یبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون.

بحث روایتى

در شأن نزول آیه شریفه «و لا تنکحوا المشرکات حتى یؤمن...»

در مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث آمده : که این آیه درباره مرثد بن ابى مرثد غنوى نازل شده ، که رسول خدا 9 او را به مکه فرستاد تا عده اى از مسلمانان را از مکه بیاورد، و چون او مردى شجاع و قوى بود، در مکه زنى به نام عناق او را به سوى خود خواند، و مرثد از این کار امتناع ورزید، با اینکه در جاهلیت دوست هم بودند، عناق گفت: میل دارى با من ازدواج کنى؟ مرثد گفت: باید از رسول خدا 9 اجازه بگیرم ، و چون به مدینه برگشت : از آن جناب اجازه خواست تا با عناق ازدواج کند. این آیه نازل شد.

در الدرالمنثور است واحدى در ذیل این آیه از طریق سدى از ابى مالک از ابن عباس روایت کرده که گفته : آیه «و لامة مؤمنة خیر من مشرکة» درباره عبد اللّه بن رواحه نازل شد که کنیزى سیاه داشت. روزى بر کنیز خود خشم کرد، و او را لطمه اى زد. پس از آنکه خشمش فرو نشست، نزد رسول خدا 9 شد، و داستان خود را عرضه داشت ، رسول خدا 9 پرسید وضع کنیزت چگونه است؟ عرضه داشت روزه مى گیرد و نماز مى خواند و وضو را نیکو مى گیرد و شهادت به وحدانیت خدا و رسالت تو مى دهد. فرمود: اى عبداللّه کنیز تو مؤمنه است، عبداللّه گفت حال که او را مؤمنه مى دانى به آن خدائى که تو را به حق مبعوث فرموده آزادش مى کنم و با او ازدواج مى نمایم و همین کار را کرد. مردم که این را شنیدند او را ملامت کردند (که تو با کنیزى ازدواج کردى)؟ و این مردم ازدواج با زنان و مردان مشرک را به خاطر اینکه حسب و نسبى معین دارند دوست مى داشتند. خداى تعالى این آیه را فرستاد و در آن فرمود: «کنیز با ایمان بهتر است از زن آزاد مشرک» و نیز در آن کتاب از مقاتل روایت کرده که در ذیل جمله و لامة مؤمنة گفته است : به ما چنین رسیده که منظور از امة نامبرده کنیزى از حذیفه بود که حذیفه او را آزاد کرد و با او ازدواج نمود.

لازم به ذکر است میان این روایات که در شأن نزول آیه وارد شده منافات نیست، چون ممکن است چند نفر با کنیز خود ازدواج کرده باشند، و مورد ملامت واقع شده باشند آن گاه این آیه در پاسخ همه ایراد کنندگان نازل شده باشد.1

1- تفسیر المیزان، سوره بقره ج2، برگرفته از کتابخانه سایت www.islamicecenter.com

مشرکان چه اشخاصى هستند؟


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد نکاح با غیر مسلمان 33 ص

مقاله در مورد لباس مردان وزنان مسلمان

اختصاصی از فایلکو مقاله در مورد لباس مردان وزنان مسلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

یکی از صحابه نزد رسول الله صلى الله علیه و سلم آمد و انگشتر طلا در انشگت داشت. پیامبر صلى الله علیه و سلم دست او را گرفت و انگشتر را از انگشتش بیرون کشیده و بر زمین انداخت و فرمود: (یعمد أحدکم إلى جمرة من نار فیجعلها فی یده) یعنی: «یکی از شما می خواهد که آتش بدست خود کند.» سپس از وی دور شد. برخی به او گفتند: انگشترت را بردار و آن را بفروش. گفت: نه، به خدا سوگند! که آن را پیامبر صلى الله علیه و سلم دور افکنده است.***عرب قبل از اسلام، در حالی که لخت می شدند، به دور کعبه طواف می نمودند و هدف آنان از این کار برهنه گشتن از همه ی لباس هایی بود که در آن نافرمانی خداوند متعال را کرده اند. وقتی اسلام آمد، تأکید کرد که آنچه مهم است پاکی درون و آراستگی جسم با لباس و زینت شایسته می باشد، و خداوند می فرماید: {یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد} یعنی: «اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگیرید.» [اعراف: 31]...

یک روز پیامبر صلى الله علیه و سلم که با یارانش نشسته بود، به آنان سفارش نمود که: ("لا یدخل الجنة من کان فی قلبه مثقال ذرة من کبر". فقال رجل: إن الرجل یحب أن یکون ثوبه حسنًا ونعله حسنة.) یعنی: «آنکه در دلش به اندازه ی ذره ای کبر باشد، داخل بهشت نمی شود. کسی گفت: شخصی دوست می دارد که جامه اش و کفشش نیکو باشد!» رسول خدا صلى الله علیه و سلم بدینگونه برایش توضیح داد که آراستگی ظاهر و زیبایی لباس در دین اسلام امری پسندیده و نیکو می باشد و جزو تکبر محسوب نمی شود و فرمود: (إن الله جمیل یحب الجمال. الکِبْرُ بطر الحق (إی إنکاره) وغمط الناس (أی احتقارهم)) یعنی: «خداوند زیبا است و زیبائی را دوست می دارد. کبر سرکشی در برابر حق و حقیر شمردن مردم است.» [مسلم]مسلمان می داند که لباس های وی نعمتی از جانب خداوند متعال می باشد تا بواسطه ی آن عورت های خویش را پوشانده و از گرما و سرما محفوظ بمانند، خداوند می فرماید: {وجعل لکم سرابیل تقیکم الحر} یعنی: «براى شما تن‏پوشهایى مقرر کرده که شما را از گرما [و سرما] حفظ مى‏کند.» [نحل: 81]همچنین می فرماید: {یا بنی آدم قد أنزلنا علیکم لباسًا یواری سوءاتکم وریشًا ولباس التقوى ذلک خیر ذلک من آیات الله لعلهم یذکرون} یعنی: «اى فرزندان آدم در حقیقت ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را پوشیده مى‏دارد و [براى شما] زینتى است و[لى] بهترین جامه [لباس] تقوا است این از نشانه‏هاى [قدرت] خداست باشد که متذکر شوند.» [اعراف: 26]این آیات به اهمیت لباس، که انسان خویش را بدان می پوشاند، رهنمون گشته و بیان می دارد که بهترین پوشش برای نفس انسان همان تقوای الهی است. از آن جهت که تقوا فرد را از غذاب و خشم خداوند محفوظ می دارد، همانگونه که لباس انسان را از گرما و سرما حفظ می کند. به قول شاعر:"إذا المرءُ لم یلبسْ ثیابًا من التُّقـىتقلب عُریانًا وإن کـأن کـاسـیـاوخیر لـباس المـرءِ طاعة ربـهولا خیـر فیمن کان لله عـاصــیا"معنی شعر: «چو جامه ی پارسایی بر تن نپوشیهر چند جامگان فاخر به تن کنی برهنه ایچه جامه ای از بندگی پروردگار بهتر است؟و چه برهنگی از گردنکشی اش ناپسندتر؟»یا به قول سعدی رحمه الله:« تن آدمی شریف است به جان آدمیتنه همین لباس زیباست نشان آدمیت.»اکنون می رسیم به مجموعه آدابی که مورد اهتمام هر مسلمانی در طرز پوشیدن لباس و پوشاک خود می باشد:عدم فخر فروشی به آن: مسلمان کاری نمی کند که لباس هایش به وسیله ی مباهات و فخر فروشی او تبدیل گردند. البته تمایل به پوشیدن لباس و جامه ی زیبا دلیل بر فخر فروشی فرد نمی باشد. عده ای از صحابه رضی الله عنهم چنان گمان می کردند که این کار نشانه ای است بر فخر فروشی و خودپسندی آنان و از این موضوع اندهگین بودند، ولی رسول خدا صلى الله علیه و سلم آنان را با این گفته آسوده خاطر نمود که: (إن الله جمیل یحب الجمال) یعنی: «خداوند زیبا است و زیبائی را دوست می دارد.» [مسلم]میانه روی: لزومی ندارد که مبالغ هنگفتی برای خرید لباس هزینه شود، چون اینکار اسراف به حساب می آید، و البته بهتر است که زیاد هم ارزان قیمت نبوده و در حد متوسط باشد. میانه روی در هرکاری پسندیده و مطلوب می باشد.پوشش مناسب فرد: نباید زنان لباس مردانه بپوشند و همچنین برای مردان نیز درست نیست که البسه ی زنانه به تن نمایند. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است: (لعن رسول الله صلى الله علیه وسلم الرجل یلبس لِبسة المرأة، والمرأة تلبس لِبسة الرجل) یعنی: «رسول الله صلی الله علیه و سلم مردی را که لباس زنانه بپوشد و زنی را که لباس مردانه بپوشد، لعنت نمود.» [أبو داود]مردان از پوشیدن لباس ابریشم و زیور آلات طلا خودداری نمایند: آن حضرت صلى الله علیه و سلم می فرماید: (حُرِّم لباس الحریر والذهب على ذکور أمتی، وأحل لإناثهم) یعنی: «لباس ابریشمین و طلا بر مردان امتم حرام گردانیده شده و برای زنهای شان حلال ساخته شده است.» [احمد و ترمذی]زیبایی و تناسب لباس: تناسب و اندازه ی مناسب لباس نیز اهمیت زیادی دارد. کسی با قامت کوچک لباس های بزرگ و یک فرد هیکلی لباس های کوچک را نپوشد تا موجب استهزاء نگشته و همچنین رنگ آن نیز متناسب با سن و سال


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد لباس مردان وزنان مسلمان

رهبری و جوانان مسلمان

اختصاصی از فایلکو رهبری و جوانان مسلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

تعریف رهبری از جوان مسلمان :

تعریف شما از یک جوان مسلمان و خصوصیات او چیست؟چگونه یک جوان می تواند مسیر زندگی را طی کرده و به اهدافش برسد؟ :

من اساساَ در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند ، سه خصوصیت را بارز می بینم ؛ که اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستی هدایت بشود به نظر می اید که می توان به این سوال پاسخ داد آن سه خصوصیت عبارتند از :انرژی ، امید ،ابتکار.اینها سه خصوصیت برجسته جوان استاگر رسانه ها بتوانند این سه خصوصیت عمده را درست هدایت کنند ، من خیال می کنم که می شود یک جوان راه اسلامی را پیدا کند چون اسلام هم چیزی که از ما م خواهد این است که ما استعدادهای خودمان را به فعلیت برسانیم. البته در قران یک نکته بسیار اساسی هست و آن توجه دادن به تقواست تقوا یعنی مراقب خود بودن.تقوا یعنی یک انسان بداند که دارد چه کار می کند و هر حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب نماید ؛مثل انسانی که بر یک اسب رهوار سوار است دهانه اسب در دستش است و می داند کجا می خواهد برود تقوا این است،آدمی که تقوا ندارد حرکات و تصمیم ها و آینده اش در اختیار خودش نیست ؛ بنا براین اگر بتوانیم از ان سه خصوصیت با تقوا کار بکشیم و درست هدایت بشود خیلی خوب می شود جوانان در شکلی که اسلام می پسندد ، زندگی کنند .

هجوم به هویت نسل جوان مسلمان ، پدیده ای استعماری واستمراری

- موضوع اصلی بحث چگونگی تولید اندیشه دینی مطابق مقتضیات زمان و بر اساس نیازهای جوانان -به ویژه دانشجویان وبه طور خاص دانشجویان ایرانی درغرب -- درآن سال های هجوم افکار سکولار و ضد دینی است . از نکات جالب توجه ، جواب هایی است که هر کدام از متفکران شناخته شده مطرح می کنند. اما به این سوال باید عنایت داشت که چهار متفکراین نشست چه کسانی اند؟ چهار صاحب رای مسلمانی که د و تن آنان به د یار باقی شتافته اند؛ یکی در مرگی مشکوک در خارج و دیگری به تیر تروریست های گروه نفاق یعنی گروهک فرقان در داخل . گرد هم آمدن این چهارنفر نیز در زیر یک سقف، در آن زمان و برای هم ا ند یشی ، ازمنظر روابط وتاثیر متقابل صاحب نظران مسلمان اهمیت ویژه دارد.

2- موضوع جلسه نیز هنوز از اهمیت وحساسیت بسزایی برخودار است به ویژه که اینک در عصر حکومت اسلامی - درقالب جمهوری اسلامی - زندگی می کنیم وبه طور طبیعی مسائل تازه وچند وجهی به اقتضای پیشرفت دانش ، گسترش اطلاع رسانی نوین وارتباطات زود هنگام و لحظه ای مطرح است و نسل جوان، تشنه ومنتظر است تا به پرسش ها و ابهام ها یش پاسخ دقیق ،عالمانه و منطقی داده شود.

3-اولین نفر از آن چهارنفرمرحوم دکتر علی شریعتی است که با همان ملاحت کلام وزبان عاطفی وگفتار دلسوزانه ، ضمن تشریح موقعیت و وضعیت اندیشه دینی ، ازاین که جوانان درتنگنای افکار غیر دینی و ضد دینی قرارگرفته اند و امکان پاسخگویی ندارند ، اظهار نگرانی می کند. ا و معتقد است در این باره باید فکرعاجل شود و تولید اندیشه دینی مناسب مقتضیات زمان ومکان، ازضرورتهای غیرقابل تاخیراست . وی می گوید که جوانان مهمترین سرمایه جامعه اند که اگر از دست بروند، هیچ چیز دیگری برای فردا باقی نمی ماند.

4-  پس ازوی، رهبر کنونی انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ، ضمن تشکر از سخنان حساب شد ه و دلسوزانه  دکترشریعتی ، به نگرانی وی پیرامون ازدست رفتن جوانان درپی هجوم مکاتب فکری وارداتی اشاره وبه تفسیر راهکارهای درمان آن می پردازند.  جالب است  بدا نیم، ایشان آن روز در باب رویکرد جوانان به اندیشه های دینی  برنکاتی انگشت می گذارند و امید وارانه به نسل جوان کشورمی نگرند که  با آن چه امروز به عنوان رهبر یک حکومت توصیه می کنند ، منطبق است.  بیانات سا ل 1355 وبیانات امروزایشان درباره لزوم اعتماد به جوانان این مرز و بوم ، نشانگر شناختی عمیق از این  قشر است که باور دارد برای برون رفت آنان ازخود باختگی وبی هویتی، باید اتکا به نفس ملی را در آنها تقویت کرد . سخنان ایشان ضمن این که دغدغه هجوم افکارغیربومی وغیردینی به جوانان را باز می گوید، در عین حال به رویکرد جوانان بسیاری اشاره دارد که در آن سال ها به د ین و منابع دینی، متفکران دینی ، مراکز و اماکن د ینی رجوع دارند، به قرآن و نماز روی آورده اند و با اشتیاق و توجه در پی فراگیری معارف اسلامی اند .

آیت الله خامنه ای ، آن روز به عنوان یک روحانی و عالم متفکر دینی که در مبارزه و تبلیغ اسلام اجتماعی نیز پیشرو است،از این که د ر چند سال اخیر- منظورسال های قبل از انقلاب -  نسل جوان چنین توجهی به معارف دینی پیدا کرده که یافته های مطالعاتی اش به دیگران و خود وی ، آ موزه های جدید وجدی می دهد، نسبت به آینده اظهار امیدواری می کنند . گرچه در همین حال معتقدند که باید به موضوع پیشنهادی دکتر شریعتی توسط اندیشمندان مسلمان جواب مناسب داده شود. جوابی که لزوما باید تولید اندیشه های نو،اما برگرفته از منابع اصیل دینی باشد.

 5-  نفرسوم ، دکتر فخرالدین حجازی است. فردی که در سالیان سیاه ا ستبدا د  شاهنشاهی و نظام وابسته پهلوی برای احیای ا ند یشه دینی تلاش بسیاری کرد و یکی از سر پل های ارتباط و اتصال جوانان با اسلام انقلابی و اجتماعی بود. حجازی برنکته ای بسیار حساس و دقیق انگشت می گذارد که آن عنایت خاص به معنویت اسلامی است .اوپای می فشارد که معارف دینی بدون معنویت درونی خویش معنایش را از دست می دهد واز این که در برخی محافل و گروه ها، و افرادی در داخل و خارج کشور سعی دارند اصول و مبانی دین را از معنویت تخلیه وبه  تمام آن  جنبه مادی بدهند ، اظهار نگرانی می کند.

6- آخرین نفر این نشست ، متفکر بزرگ ، شهید آیت الله مرتضی مطهری است . وی با همان نکته سنجی ها و دقت نظرهای ویژه خویش ، ضمن این که برروزآمد بودن پاسخ به نیازها تاکید می کند، به نکاتی مانند "دشمن" و "رقیب" در بحثهای پیشین سایر سخن وران اشاره وبه کالبد شکافی آن بحث می پردازد. اوسپس بر یکی از اصلی ترین دغدغه های دوران


دانلود با لینک مستقیم


رهبری و جوانان مسلمان

دانلود مقاله کامل درباره اخلاق مسلمان

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره اخلاق مسلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

اخلاق مسلمان

فهرست مطالب :

آداب مهمانى و ضیافت 4

مهمان، برکت‏خانه

موارد مهمانى

مهمان‏نوازى

پرهیز از اسراف و ریا

آداب مهمانى

مهمان یا دردسر؟

سلمان و مسلمانى

مهمان ناخوانده

سلام و مصافحه 10

مفهوم سلام

ادب و آداب سلام

دست دادن

شیوه مصافحه

ادب 13

ادب چیست؟

ادب از که آموزیم؟

از ادب پیامبر(ص)

نقدپذیرى 16

نقد و تذکر

شیوه صحیح نقد

نقدپذیرى

مقدمه

دوست داریم زندگى‏هایمان، سرشار از صمیمیت و خونگرمى و صفا باشد. حریم انسانها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرت‏هایمان نشات‏گرفته از «فرهنگ قرآنى‏» و تعالیم مکتب باشد. و این، یعنى «زندگى مکتبى‏». پایدارى و استحکام رابطه‏هاى مردمى، در سایه رعایت نکاتى است که‏برگرفته از «حقوق متقابل‏» افراد جامعه باشد. در اینکه «چگونه باید زیست‏» و چه سان با دیگران باید رابطه داشت، نکته‏اى‏است که در بحث «آداب معاشرت‏» مى‏گنجد. بر خلاف فرهنگ غربى، روح و محتواى فرهنگ دینى ما بر پایه «ارتباط‏»،«صمیمیت‏»، «تعاون‏»، «همدردى‏» و «عاطفه‏» استوار است. جلوه‏هاى این فرهنگ‏بالنده نیز در دستورالعملهاى اخلاقى اسلام دیده مى‏شود. «زندگى مکتبى‏»، در سایه شناخت این رهنمودها و به کار بستن آنها درصحنه‏هاى مختلف زندگى است، نه با شعار و ادعا. به هر میزان که معیشت ومعاشرت ما با اینگونه هدایتهاى دینى در مقوله رفتار، هماهنگ باشد، به همان‏اندازه زندگیهایمان «مکتبى‏» است. مسلمان باید به‏گونه‏اى در چارچوب اصول وسنن فرهنگ دینى خودش زندگى کند که با شهامت و افتخار، بتواند «امضاى دین‏»را پاى همه رفتارش بگذارد و زندگیش «برچسب اسلام‏» داشته باشد و الگوى‏اسلامى را بر زندگى خویش در خانه و جامعه، سایه‏افکن سازد. «آداب برخورد»، «دید و بازدید»، «رفت و آمد»هاى خانوادگى و دوستانه،نحوه «گفتار» و «رفتار» با اقشار مختلف، «دوستى‏» و حد و حدود آن، مراعات‏«حقوق دیگران‏»، «ادب و سپاس و احترام‏»، از جلوه‏هاى بارز اخلاق معاشرت‏است. این‏گونه رابطه‏هاى اجتماعى، با عنوانهاى مختلف و در شرایط گوناگون‏انجام مى‏گیرد. گاهى به صورت «صله‏رحم‏» است; در ارتباط با اقوام و بستگان.گاهى نام «عیادت‏» به خود مى‏گیرد; در مورد بیماران. گاهى نسبت‏به برادران وخواهران دینى، عنوان «زیارت‏» مى‏یابد، گاهى با همسایگان است، گاهى بامستمندان. گاهى هم بر محور اطعام است و گاهى به شکل مسافرتهاى دور ونزدیک و بردن هدیه و آوردن «سوغات سفر». گاهى هم براى شرکت در مجلس عقدو عروسى یا مشارکت در مراسم سوگ و تسلیت‏گویى است. به هر حال، همه اینها نوعى «رابطه‏» و «معاشرت‏» است و نشان‏دهنده منش‏انسانى و فرهنگ اخلاقى هر فرد. اسلام نیز در این باره‏ها بسیار سخن گفته و رهنمودداده است که در این کتاب، گوشه‏اى از معارف و آموزشهاى دین در این زمینه‏ها رامرور مى‏کنیم. باشد که «فرهنگ خودى‏» و «هویت دینى‏» را پاس بداریم و با افتخار وسربلندى و رها از سلطه فرهنگى بیگانه و با تکیه بر رهاورد مکتب و وحى، زندگى وروابط خویش را بر پایه ارزشهاى برگرفته از قرآن و اهل بیت (علیهم‏السلام)،سامان بخشیم و براى نسلهاى آینده هم «ادب و اخلاق‏» را میراث بگذاریم.

آداب مهمانى و ضیافت

از برجسته‏ترین خصلتهاى نیکمردان و آزادگان، کرم و سخاوت‏است. و همین آزادگى از تعلقات و خوى بذل و بخشش است که‏دیگران را اسیر محبت و احسان مى‏کند. «ضیافت‏» و داشتن دستى باز و سفره‏اى گشوده و عطایى پیوسته ومهمان‏دارى و مهمان‏نوازى، از نشانه‏ها و جلوه‏هاى این روحیه فتوت وجوانمردى است. معاشرتها، دید و بازدیدها و رفت و آمدها، گاهى به صورت‏«مهمانى‏» است. از این رو آشنایى با آداب ضیافت و رسوم دینى مهمانى،در محدوده «اخلاق‏» معاشرت مى‏گنجد. این موضوع، دو جنبه و دوطرف دارد: یکى کسى که مهمان مى‏کند، دیگرى آن که مهمان مى‏شود.و هر کدام را آداب و روش و حد و حدودى است، قابل بحث.

مهمان، برکت‏خانه

بعضى، از مهمان گریزانند. برخى هم مهمان‏دوستند. هر کدام هم‏نشان‏دهنده خصلت درونى افراد است. حضرت على(ع) را اندوهگین‏دیدند. پرسیدند: یا على! سبب اندوه شما چیست؟ فرمود: «یک هفته‏است که مهمانى برایم نیامده است!...» (1) . این کجا؟ و آن که آمدن مهمان را نزول بلا مى‏شمارد و کوه غم بردلش مى‏افتد و عزا مى‏گیرد، کجا؟ برکت‏خانه، در آمد و شد مهمان‏است. مهمان رحمت الهى است و پذیرایى از مهمان، توفیقى ارجمنداست که نصیب هر کس نمى‏شود. مهمان حبیب خداست. درضرب‏المثلهاى ایرانى است که: «مهمان، روزى خود را مى‏آورد.» (2) البته این‏ضرب‏المثل، از احادیث اسلامى گرفته شده و ریشه‏اى دینى دارد. ازحضرت رسول(ص) روایت است که: «الضیف ینزل برزقه ...»; (3) مهمان،روزى خود را نازل مى‏کند. البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه ومیزبان را هم مى‏زداید و این برکتى شگفت است. باز هم در این زمینه‏حدیثى از امام صادق(ع) بشنویم که به یکى از یارانش به نام «حسین بن‏نعیم‏» فرمود: - آیا برادران دینى‏ات را دوست دارى؟ - آرى. - آیا به تهیدستان آنان سود مى‏رسانى؟ - آرى. - سزاوار است که دوستداران خدا را دوست‏بدارى. به خداسوگند، نفع تو به هیچ یک از آنان نمى‏رسد، مگر آنکه دوستشان بدارى.راستى، آیا آنان را به خانه خودت دعوت مى‏کنى؟ - آرى. هرگز غذا نمى‏خورم مگر آنکه پیش من دو سه نفر یا کمتر وبیشتر از برادران هستند. حضرت فرمود: - آگاه باش که فضیلت آنان بر تو، بیش از برترى تو بر آنان است! (راوى که با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید- فدایت‏شوم! من به آنان طعام مى‏دهم، مرکب خویش را دراختیارشان مى‏گذارم، با این حال آنان برتر از منند؟ - آرى! چون وقتى آنان به خانه تو وارد مى‏شوند، همراه خود،آمرزش تو و خانواده‏ات را همراه مى‏آورند و چون مى‏روند، گناهان توو خانواده‏ات را با خویش مى‏برند. (4) . کسى که خانه‏اى وسیع، امکاناتى فراوان و دستى سخاوتمند دارد،شکرانه نعمتهاى الهى را گاهى باید با انفاق و صدقه، گاهى با اطعام ومهمانى، هدیه، دستگیرى از بینوایان، کمک به محرومان و ... ادا کند، وگرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.

ولیمه‏ ، یک سنت دینى

در باره اینکه کى باید سور و اطعام داد، و به چه کسانى و چگونه،در دستورهاى دینى، آداب و نکات فراوانى آمده است که به بعضى‏اشاره مى‏شود.

موارد مهمانى

از توصیه‏هاى حضرت رسول به امیرالمؤمنین(ع) یکى هم این‏بود: «یا على! لا ولیمة الا فى خمس: فى عرس او خرس او عذار او وکار او رکاز»; (5) . یا على! جز در این پنج مورد، ولیمه‏اى (اطعام و مهمانى‏دادن)نیست: ازدواج و عروسى، تولد نوزاد، ختنه کردن کودک، ساختن یاخریدن خانه، بازگشت از سفر حج. در این موارد، سزاوار است که انسان به این بهانه و مناسبت،سفره‏اى بگسترد، ذبحى کند و مؤمنان را به مهمانى دعوت کند. در حدیث دیگرى از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: هر کس‏مسجدى ساخت، گوسفند چاقى را ذبح کند و از گوشت آن به محرومان‏بینوا اطعام کند و از خداوند بخواهد که شر سرکشان جن و انس وشیطانها را از او دور کند. (6) . مهمانى براى هر یک از موارد یاد شده، سنتى اسلامى است که دلهارا به هم مهربانتر و صفا و صمیمیت میان جامعه را بیشتر مى‏کند و اقوام‏و دوستان، یکدیگر را مى‏بینند و آشناتر مى‏شوند، روحها شاداب‏تر وزندگیها بانشاطتر مى‏شود. در زندگى اولیاء دین و پیشوایان معصوم نیز، نمونه‏هاى فراوانى ازاین گونه ضیافتها دیده مى‏شود. از جمله به این نمونه دقت کنید: امام‏هفتم، حضرت کاظم(ع) براى تولد یکى از فرزندانش ولیمه و اطعام‏داد و به مدت سه روز در مسجدها و کوچه‏ها، در ظرفهایى به مردم‏«فالوده‏» داده شد. برخى پشت‏سر، این کار را بر حضرت عیب گرفتند.وقتى امام کاظم شنید، در پاسخ آن عیبجویى، به سنت انبیا و روش‏پیامبر اکرم(ص) استناد نمود. (7) .

مهمان‏نوازى

گرچه بادیه‏نشینان عرب به مهمان‏نوازى معروفند، همچنین‏عشایر خودمان در ایران، ولى در بسیارى از شهرها و مناطق، باجلوه‏هاى زیباى مهمان‏دوستى مواجه مى‏شوید. شاید شما هم نام‏برخى از شهرها و مناطق را به عنوان مهمان‏نواز و مهمان‏دوست‏شنیده‏اید که در این خصلت، مشهورند و زبانزد خاص و عام. این نیزریشه در فرهنگ دینى و باورهاى مذهبى دارد و تعلیمى است که ازقرآن و دین فرا گرفته‏اند. اساسا دین ما، یکى از مؤثرترین عوامل‏شکل‏دهنده به «فرهنگ عمومى‏» در جامعه ایرانى و اسلامى است. در روایات اسلامى، حتى فصلى به عنوان «باب اقراء الضیف واکرامه‏» (8) وجود دارد که به تکریم و گرامى داشتن و احترام و پذیرایى ازمهمان سفارش مى‏کند و مهمان‏دوستى را خوش مى‏دارد و خوشحال‏شدن از آمدن مهمان را بسیار نیکو مى‏شمارد و خانه بى‏مهمان را دور ازفرشتگان مى‏داند. امام باقر(ع) به نقل از پدرانش از قول حضرت پیامبر(ص) فرموده‏است: «اذا دخل الرجل بلدة فهو ضیف على من بها من اهل دینه، حتى یرحل‏عنهم ...»; (9) .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اخلاق مسلمان