لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
مدیریت بهره وری در خانواده
نویسنده : زحمتکش، وجیهه
سال انتشار : 1385
چکیده
در این مقاله موضوع بهره وری در خانواده بررسی می شود.
منبع : روزنامه همشهری، دوشنبه 4 دی 1385، سال پانزدهم، شماره 4167، صفحه 12.
کلیدواژه : بهره وری ؛ مدیریت بهره وری ؛ مدیریت خانواده ؛ بهره وری خانواده ؛ مدیریت زمان خانواده
در مدیریت بهرهوری با توجه به منابعی که در اختیار دارید با بهترین نحوه استفاده از آنها درصدد رفع نیازها و احتیاجات برمیآیید. در خانواده هم منابعی از قبیل زمان، فضا، تجهیزات و آدمهایی برای انجام کارها وجود دارد. طرح برنامه برای استفاده صحیح از این منابع را «بهرهوری خانواده» مینامیم. سرنوشت یک خانواده همان اندازه که به قواعد، ارتباطات و نظام خانوادگی بستگی دارد، به نقشههای بهرهوری نیز مربوط است. بهرهوری از این نظر مورد نیاز است که زندگی دیگران را بهبود بخشد. البته هرچه خانواده بزرگتر باشد، بهرهوری آن نیز پیچیدهتر میشود. برای حداکثر استفاده از آنچه هر کس دارد، ابتدا باید دانست که چه چیزهایی وجود دارد. متأسفانه در اغلب موارد، بیشتر توانایی افراد خانواده (به ویژه کودکان) هدر میرود زیرا توانایی آنان هرگز واقعا کشف نشده است. اگر کودکان اجازه داشته باشند یا تشویق شوند که در سنین کودکی با تمام قوا در اختیار خانواده قرار بگیرند، پدر و مادر هم کمتر به ستوه میآیند. یکی از بهترین پاداشها برای هر فرد انسانی این است که سودمند و مفید باشد. شما هرگز نمیفهمید که فرزندتان تا چه حد مفید است، مگر اینکه به او فرصت دهید آنچه را که قادر است به شما نشان دهد. هر فرد به «مهم بودن و به حساب آمدن» و همچنین احساس کمککردن و مفیدبودن، نیاز دارد. بچهای که بتواند خود را همانند فردی با ارزش و اهمیت ببیند، اگر حس کند که کسی به بعضی از کمکهای او نیازمند است و این کمکها صادقانه مورد توجه قرار میگیرد و دربارهاش به درستی داوری میشود، میتواند حس اهمیت داشتن و با ارزش بودن را به دست آورد. وقتی به آنچه که باید انجام شود واقف شوید، انتخاب بهترین فرد برای انجام کار، قدم بعدی و گاهی مشکلترین قدم است. بعضی خانوادهها فقط با فرمان پدر و مادر اداره میشود. در برخی نیز پدر و مادر هیچگاه تصمیمی نمیگیرند و تصمیمگیری همیشه با فرزندان است. بسیاری از خانوادهها همیشه روش اقتدار را به کار میبرند و یا همیشه رایگیری میکنند و از این قبیل. هر روشی مناسب موقعیت خاصی است. آنچه مهم است این است که بهترین روش را که مناسب آن موقعیت باشد، انتخاب کنیم. خانوادهها متوجه شدند که در اوقات مختلف باید از روشهای مختلف استفاده کنند. خانوادههایی که همیشه یک کار را به یک نفر ارجاع میدهند، برای خود مشکل ایجاد میکنند. تنوع در وظایف، میتواند به میزان زیادی از یکنواختی خستهکننده کارهای خانوادگی بکاهد. طرحهای خوب هم میتواند مدتدار باشد: مثلا یک هفته، یک سال، تا ساعت هشت امشب، تا وقتی پدربرگردد یا وقتی که قد شما سه سانتیمتر بلندتر شود. کارهای سخت خانواده را میتوان با استفاده از راههای خلاق و شاد و متنوع به تفریح تبدیل کرد. دقت کنید از کسی که کارهای خستهکننده را برعهده دارد نباید متوقع باشیم که به وقت انجام آنها شاد و خوشحال به نظر بیاید.
بعضی از خانوادهها آنقدر وقت خود را صرف مشاغل خانوادگی میکنند که دیگر وقتی برای لذت بردن از یکدیگر برایشان باقی نمیماند. وقتی چنین حالتی پیش میآید افراد خانواده به غلط متقاعد میشوند که خانواده محلی است که در آن بر دوش آنان باری سنگین گذاشته میشود. اگر مشکل خانوادگی شما این است که کسب و کار مانع حظبردن از یکدیگر شده لازم است که با دقت به اولویت و زمانبندی کارها بپردازید. کارهای خانوادگی را به دو گروه زمانی «اول» و «دوم» تقسیم کنید. مسلما گروه اول اولویت دارند (اگر بیش از پنج موضوع در این گروه قرار داشته باشد، تعدادش بیش از حد است). گروه دوم کار خوبی است که اگر موقعیت اجازه دهد، میتوان آن را هم در برنامه قرار داد.
در خانواده شما چه مقدار وقت برای تماس فردی با اعضای خانواده مانده است؟ چه مقدار از این وقت، شادیآفرین است و لذت بیشتری تولید میکند؟ هرگاه متوجه شدید که بیشترین وقت شما به کسالت و یا برخوردهای ناخوشایند میگذرد، حتما اشکالی در کار است. این حالت موجب میشود که در افراد خانواده خود به چشم مزاحم بنگرید.
وقت خانوادگی را باید به سه بخش تقسیم کرد:
وقت شخصی: زمانی برای هر فرد که تنها باشد. هر کس احتیاج دارد که وقتی را به تنهایی بگذراند. یکی از فریادهای اندوهگین اکثر افراد خانواده این است که برای خود وقت و فرصت اختصاصی میخواهند. هر عضو خانواده احتیاج دارد که محل یا فضایی را متعلق به خود بداند و در آن از استیلای دیگران آسوده باشد. بزرگ یا کوچک بودن فضا مهم نیست، فقط تعلق داشتن به او مطرح است. احساس اینکه «من جایی برای خود دارم» بدین معنی است که من «به حساب میآیم».
وقت دو نفری: زمانی برای بودن با هر یک از افراد دیگر. در اینجا این سؤال مطرح است که چگونه یک نفر میتواند به دیگری مجال دهد که او را بشناسد و چگونه هر یک از آنان با دیگری مشارکت و همراهی کند، به طوری که هر دو سود ببرند؟
لازم نیست بر سر اینکه چه کسی حق دارد برای دیگری تکلیف معین کند، نزاع کنید. این عقیده که «تو باید وضع خود را با وضع من مطابقت بدهی» برای دو طرف گران تمام میشود. اگر ما بخواهیم برای انجام کاری آنقدر صبر کنیم تا دو نفر احساسشان مانند یکدیگر بشود، باید همیشه صبر کنیم. اگر از دیگران بپرسیم که در چه وضعی هستند و
مدیریت بهره وری در خانواده