لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:17
در حدیث شریف که نقل شد حضرت فرمودند : من عرف نفسه فقد عرف ر به
هر کسی که خود را شناخت قطعا خدایش را شناخت . حال این چه نوع شناخت و معرفت است در باب شناخت شنا سی بحثی که مطرح است ابزار شناخت است که حس ، وهم ، عقل، قلب وسیله ها یی برای شناخت می باشند که در این حدیث مقصود از شناخت ، معرفت قلب یا شهود ی است .
اولین گام در معرفت شهود ی تامل در خود است و کسی که خود را درک می کند ، کلیات را ،اعم از نظری وعملی ،دریافت می کند و این مطلب را در می یابد که همه عوالم وجود در جرمی کوچک به نام انسان نهفته است . آدمی معجونی است از فرشته و شیطان .
من ملک بودم فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آباد م
گام دوم تامل در قوا و ابزارهایی است که دراختیار نفس است . در مقام مثال ، قلب مانند قلعه ای است که در ساحل بحر هستی واقع شده و این قلعه پنج دریچه به سوی خشکی و پنج دریچه به سوی دریا دارد. حواس ظاهر همان درهای ورود به بحر وجود ند . این حواس همان طور که می تواند به خشکی راه پیدا کند قادر است به سوی عالم غیب رو کند در قرآن بارها این معنا تصریح شده است : لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام = قلب دارند امانمی فهمند چشم دارند اما نمی بینند و گوش دارند اما نمی شنوند آنان مانند چهار پایان اند.
از این آیه و آیات مشابه در می یابیم که ملاک امتیاز انسان از حیوان ، قلبی است که دریچه ها یش به سوی بحر وجود گشوده شده باشد ؛ چشمی که معنویا ت را ببیند و گوشی که ندای حق را بشنود اگر چنین نبود ، همانند چهار پای است که رو به سوی چمنزار طبیعت دارد . مقام قلب مقام عرش است و تنها موجودی که قابلیت درک عوالم بی نهایت راپیداه کرده انسان است .اولیای الهی با حواس باطن ، امور غیر مادی را احساس می کردند . در این باره حکایات فراوانی وجود دارد چنان که دباره اویس قرنی نوشته اند که رسول خدا (ص) درباره وی فرمود: انی لاجد نفس الرحمان من جانب الیمن
یعنی بوی خدا را از طرف یمن استشمام می کنم . بدیهی است هر کسی این شامه را نداد.
خود شناسی وخود سازی (2)
حدیث معروفی است که هم از وجود نورانی رسول اکرم (ص) و هم از امیر مومنان علی (ع) نقل شده که : من عرف نفسه فقد عرف ربهغررالحکم ج 5 ص 194
کسی که خودش را شناخت پروردگارش را قطعا می شناسد .
در این حدیث لفظ معرفت به کار رفته نه لفظ تعقل یعنی انسان برای شهود نفس نیازمند مقدمات فلسفی نیست این دریافت شهودی و عینی است.
انسان از عوالم گوناگون هستی که در وجودش تعبیه شده است بهره مند می شود . از عالم ماده ،عالم نفس ، عقل و قلب برخوردار است ونسبت به همه این عوالم درک شهودی دارد . از نفس خویش درک حضوری دارد و کلیات را درک می کند دریافتی که صرف تصور ذهنی نیست بلکه از مقوله دیدار است .
مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی (ره) می گوید : اگر این دولت برای کسی دست دادکه از عوالم آب و گل که ظلمت است ترقی کند و خود را به مقام معرفت نفس رساند ، می تواند حقیقت روح خود را که از عالم نور است بالعیان ببیند و این معرفت کلید شناخت حق خواهد شد . در این هنگام حجابهای ظلمانی برطرف می شود و بین انسان و رسیدن به مقام معرفت رب چیزی نمی ماند مگر حجابهای نورانی
نوشته شده در یکشنبه 26/1/1386ساعت 3:3 عصر توسط ادیبی
خودشناسی و خداشناسی
خودشناسی و خداشناسی
در بحث های گذشته بیان شد که خودشناسی مقدمه خداشناسی است . بحث در این است که معرفت نفس وخود شناسی چیست ؟ برخی از بزرگان گفته اند معرفت نفس ، معرفت حضوری و شهودی است و مساله را به برهان علیت احاطه داده اند. البته این سخن در جای خود صحیح است اما روش اثبات از طریق عقل و برهان است نه عرفان.
برخی دیگر همان طریق فلسفی را با تعبیری دیگر بیان کرده اند . از این نظر این گروه مراد از حدیث«من عرف نفسه فقد عرف ربه » این است که انسان سنخیت وجودی نفس را با تصوراتش دریافت می کند .
حقیقت این است که جایگاه معرفت و شهود جایگاهی عرفانی است و معرفت نفس کار عقل نیست و ابزار آن قلب است.
مقاله درباره من عرف نفسه فقد عرف ر به