لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:63
پیشگفتار
فارس نگینی درخشان در فرهنگ و تمدن ایران زمین یکی از زیباترین و نامدارترین شهرهای کشور ما با آن سابقه تاریخی مجموعه ای است از تمدن باستانی جهان.
شیراز وارث تمدن اقلیم پارس و مرکز آن تخت جمشید نشانه ای است از هویت باستانی و سهم بسیار ارزشمند ایرانی در تمدن و فرهنگ وهنر جهان، شیراز با آن موقعیت خاص جغرافیایی که سه فصل از فصل های سال از هوایی بهاری برخوردار است سرزمین شعر و شاعری است و دو مروارید درشت ادبیات جهان یعنی سعدی و حافظ از این سرزمین هستند و آرامگاه آنان محفل هر هنر دوستی است.
درذهن مردم ، نام شیراز بدون شک نامی دور و خیال انگیز است که نام این شهر در عالم وهم ، شنونده را تصاویری میافریند ، نماینده مناره های رویا انگیز و باغستانهای سحر آمیز و شرابهای شیرین گوارا و لیک در عالم واقع ، شیراز شهری است کهنسال و مرکز استان فارس یعنی همان ایالتی که بر کنار خلیجی با همین نام قرار گرفته شیراز شهری است که ، در طی عمر دراز خویش خونریزیها و ویرانکاریهای بسیاری را شاهد بوده و بارها روی ویرانی دیده و باز تجدید عمارت شده ، این شهر چند صباحی زودگذر ، بهره مند از فر شاهان و سالیانی دیرپای نگران دور افتادگی و بی قدری خویش بوده است.
در میراث این شهر از مادیات خبری نیست بلکه همه به یکباره معنویت است و هنر ، هنر و زیبایی به عنوان پدیده ای الهام بخش و معنوی که معنا بخش زندگی و در هنگام فتنه انگیزی ها و مصایب تسلی ده قلب آدمی است، تلاشم بر آن بوده است تا این جنبه های معنوی را در شرح حیات تنی چند از هنرمندان که فرزندان راستین این دیار و سرمایه فخر جاودانی آنند تصویر نمایم.
کسانی که در عصر هولناکترین زشتیها و پلیدیها ، آفرینندة زیبایی شدند و ما را این نکته آموختند که چه سان می توان حیات این جهانی را ،درست در آن روزگارانی که به ظاهر هیچ مفهومی بر آن متصور نیست معنایی بزرگ بخشید.
شیراز ، جمال ظاهری شهر و شهریان را با کمال معنوی شاعران و ادیبان و عالمان در هم آمیخته ، شهری که در آن شور و شوق جوانان ، با عرفان عارفان و معرفت خاک نشینانش به هم پیوسته ، نه جوانانش هوس را بر عشق برتر شمرده و نه پیرش ، جوانی از یاد برده ، جوانانش به تدبیر پیران مشتاق و پیرش حافظ وار پیرانه سر به شور عشق ، شهره آفاق .
از خاک پاکش هم سرو باغ ارم رسته ، وهم سرو قامتان ادب و فضلیت اعصار و روزگاران که نام و آثار و اوصافشان بر اوراق زرین هنر و دانش نقش شیراز ، صامت گویاست ، گویی از در و دیوارش نغمه هابه آسمان بلند است صدایش صدای سخن عشق است که از حنجرة فرزندان سخنورش نه فقط در اقصی نقاط عالم ، بلکه در گنبد دوار فلک پیچیده و یادگاری ماندگار است که انعکاس و پژواک صوتش ازدری به دری و از دیواری به دیوار دگر رسوخ یافته و منعکس شده است و تا ابد این صدای پر طنین در گوش جانها مترنم است .
مقدمه
بحث در مورد هنرمندان شیراز در این مبحث مختصر نمی گنجد و تأثیر غیر قابل انکار مردم این دیار و بویژه هنرمندان و نگارگرانش از آغاز تا کنون بر هنر این سرزمین جریان داشته است و بسیار بیش از این جای کنکاش تحقیق و تأمل دارد. در قرن 7 مصون ماندن شیراز از هجوم مغولها سبب گردید که این خطه به عنوان محلی امن مورد توجه بسیاری از هنرمندان و دانشمندان قرار گیرد از آنرو که بسیاری از هنرمندان و نگارگران دیگر مکاتب از شاگردان اساتید شیراز بوده اند. و اگر به گذشته دورتر و زمانی که پارس پایتخت ایران بود بیندازیم متوجه می شویم که نقاشی ورنگ آمیزی اشیا در این زمان رایج بوده و برای شناختن نقاشی ایرانی باید به نمونه های این دوره دقت کنیم نقش ها با قرینه و نظمی بسیار دقیق ترکیب یافته اند، هر چهره با یک خط ظریف که نیروی نهایی قیافه را با صراحت و نصوح نشان می دهد رسم شده است. خصوصیات بنیادین نقاشی ایرانی پایه گذاری شده است.
خصوصیات هنر این دوره که نشانگر ایرانی بودن است هنری دور از خشونت، همراه با ظرافت است که علاقه به ترسیم درختها و مرغهای خیالی و اشکال ذهنی و زیبا هستند و هنرمند ایرانی به کمک اندیشه های ذهنی خود کاری کرده و به جوهر واقعی اشیا اهمیت بسیاری داده و کارش هرگز تقلیدی از طبیعت نبوده است و اشکال و طبیعت به آن شکل حقیقی موجود در طبیعت برایشان مطرح نبوده است و این خصوصیات ادامه یافته تا قرنهای متمادی و در مکاتب مختلف نقاشی ایرانی که مکتب شیراز و هنرمندان شیراز بیش از دیگران با روح ایرانی آن ارتباط برقرار کرده اند و این را کاملاً در بررسی نقاشی این خطه می توان دید.
گر چه اکنون مانند بسیاری از عرصه های دیگر، نقاشی از امروز ما هم گذشته خود تا حد زیادی جدا شده است و دچار سردرگمی است ولی با پشتوانه غنی فرهنگی و هنر کشور ما بعید بنظر می آید که این سرگشتگی مدتی طولانی ادامه یابد.
راهبران و رهروان مکتب گل
از پس یک دوران نسبتاطولانی آشوب و ناآرامی و عدم امنیت اجتماعی در ایران ،به دلیل حمله افغان ها و سقوط خاندان صفوی ، سوای فروپاشی بسیاری ازمبانی اجتماعی ، هنر و فرهنگ نیز که نمی بایست و نمی تواند ، جدا از این جریانات به استمرار و رشد و تعالی خود ادامه دهد ، دچار نوعی وقفه و سکون و عقب افتادگی گردید.
چه دراین دوران ، هنرمندان و دانشوران ، اغلب یا تن به مهاجرت سپردند و یا گوشه انزوا گرفته و دست از خلاقیت و اندیشیدن کشیدند .
ازآن همه رونق و درخشش وپویایی هنر صفوی ، جز یادگارهائی پراکنده در کتب و یا آثاری رو به ویرانی و تخریب در بناهای مذهبی و دولتی بجای نماند . بیم آن می رفت که به یکباره حلقه های زنجیر دوام و بقای فرهنگ و هنر پویای ایرانی گسیخته گردد و چه بسیار ارزش ها که به دست فراموشی سپرده نگردد و غبار بی مهری و بی اعتنایی بر آن ننشیند.
با این همه در اواخر حکومت افشاریه و به ویژه با شروع حکومت زندیه در ایران و برقراری سکون و آرامش دگر بار در خطه ایران زمین ، نوید حرکت نوین و امیدبخشی را در تولد و تعالی هنر ایران ، و مهم تر نگارگری ایران را در دل و جان دوستداران هنر ایرانی طنین انداز می کند .
مقاله درباره استان فارس مطالعه و بررسی هنر دیرین این دیار