فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

/

فهرست

مقدمه.................................................................................1

زندگی...............................................................................2

نخستین نشانه........................................................................3

نهضت تحریم تنباکو (قیام تنباکو)...................................................5

نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه ..........................8

نتیجه.................................................................................13

آیت الله بهبهانی در مسلخ قضاوت غیر منصفانه ...................................13

منبع..................................................................................1

مقدمه

آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی (زادهٔ ۱۲۱۹ هجری شمسی - کشته‌شده در ۹ رجب، ۱۳۲۸ هجری قمری برابر با ۱۲۸۹ هجری شمسی)، معروف به «شاه سیاه» از مجتهدان شیعه و رهبران جنبش مشروطه ایران بود.

زندگی

وی در نجف زاده شده است. پدر او [سیداسماعیل] از روحانیان تهران بود. نیاکان وی از ساکنین جزیره بحرین بودند که به دلیل قدرت گرفتن وهابیون، بحرین را ترک کرده و در بهبهان ساکن گشته و به بهبهانی معروف شده بودند.اجداد سید عبدالله که ابتدا در سرزمین بحرین زندگی می‌کردند، خانواده‌ای اهل علم و تقوا و دیانت بودند ولیکن به واسطه پیش آمد فتنه وهابی از بحرین به بهبهان هجرت کردند. جد بزرگش سید عبدالله بلادی از مردم غریفه یکی از روستاهای بحرین بود. او اولین کسی است که از بحرین به بهبهان هجرت کرد و با این هجرت فرزندانش در نجف، بصره، بندر بوشهر، شیراز، بهبهان و تهران پخش شدند.جد سید عبدالله، سید نصرالله بهبهانی نسل سوم عبدالله بلادی و از روحانیون بهبهان بود. پدر سید عبدالله، سید اسماعیل بهبهانی برای تحصیلات به نجف رفت. در سال ۱۲۸۷ هجری قمری (۱۲۴۷ هجری شمسی) که ناصرالدین شاه قاجار برای زیارت به عراق رفت، در شهر نجف از علمای این شهر درخواست کرد تا برای تعلیم و ارشاد و پاسخگویی به مسائل مذهبی مردم، نماینده‌ای انتخاب و به تهران اعزام کنند. بدین ترتیب سید اسماعیل به عنوان نمایندهٔ مراجع مقیم عراق در تهران برگزیده شد و در همان سال به تهران مهاجرت نمود. سید اسماعیل صاحب ۶ پسر بود به نام‌های سید کمال الدین، سید جمال الدین، سید عماد الدین، سید نصر الدین، سید جلال الدین و سید عبدالله. وی در تهران در محله سر پولک مسکن گزید و در همان محله مسجد بهبهانی را بنا نمود که هنوز هم در همان محله پابرجاست.

مادر سید عبدالله، فاطمه بود و به طوری که بازماندگان نقل کرده اند: وی کنیزی بود از سرزمین حبشه که به صورت سوغاتی و هدیه به سید اسماعیل اهدا شده بود، ظاهرا ۵ پسر دیگر سید اسماعیل از زن یا زنان دیگر وی بوده اند. رنگ چهرهٔ سید عبدالله به شدت تیره بود و تفاوت آن با دیگر برادران و اعقاب آن‌ها خود دلیلی بر صحت این نقل قول می‌باشد. سیه چردگی سید عبدالله چنان بود که مردم تهران در زمان اوج قدرت وی به او لقب "شاه سیاه" داده بودند.سید عبدالله که در نجف زاده شد، تحصیلات ابتدایی را تحت نظارت و مراقبت پدرش از مکتب خانه آغاز نمود و به لحاظ علاقه‌ای که به کسب علوم دینی داشت، وارد حوزهٔ علمیه شد. سپس در نجف نزد شیخ مرتضی انصاری و حاج میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای شیرازی) و حاج سید حسن کوه کمری تحصیل کرد و به درجه اجتهاد نایل شد. در ۱۲۸۷ هجری قمری به تهران آمد و پس از فوت پدر در سال ۱۲۹۵ هجری قمری به جای پدر به امور دینی و اجتماعی پرداخت .

نخستین نشانه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه

تحقیق درباره خواجه عبدالله انصاری

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره خواجه عبدالله انصاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

خواجه عبدالله انصاری

 عالم و عــارف مشهور کشــــور شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصاری رح در سال 396 هجری قمری در کهندژ شهر تاریخی هرات تولد گردید. پدرش ابو منصور محمد که درزمان خود یکی از عالمان و پزهیزگاران و حافظ قرآن وقت بود از راه کار دکانداری امرار معاش می نمود.

خواجه عبدالله انصاری که از آوان خورد سالی دارای استعداد قوی و ذهن وقاد بود. تا ده سالــــگی تحت رهنمایی پدر خـــــود به فراگیری تعلیمات متداوال علوم دینی پرداخت . زمانی که پدرش کسب و کــار را فرو گذاشت و راهی بلخ گردید و در آنجا سکونت اختیار نمود، خواجه عبدالله بدون سرپرست باقی ماند. اما دوستان پدر وی که از علما عرفا و متصوفین بزرگ بودند اهتمام تعلیم و تربیت او را به عهده گرفته از وی مراقبت می نمودند از این جمله یحیی بن اعمار شیبانی مشهور به خواجه غلتان ولی و شیخ ابو اسمیعل و محمد بن حمزه به صورت اخص قابل تذکر اند.

خواجه عبدالله انصاری به اثر ذکاوت آگاهی و استعداد خود در کمترین زمان بسیاری از علوم دینی وادبی رافرا گرفت و مطالعات عمیقی به عمل آورد که به نام یک عالم و عارف بزرگ مشهور گردید. در سال 417 هجری قمری به منظور آموزش عالی در علوم دینی پرداخت و بار دیگر به سوی وطن عزیمت نمود. آنگاه به تدریس و سلوک و طریقت رو آورد شیخ عمو کــه وی را پسرم خطاب می نمـــــود امور مربوط به خانقاه را برایش سپرد و خـــود مثل گذشته به گشت و سفر پرداخت در ســـال 422 هجری قمری یحیی بن اعمار استاد خواجه عبدالله انصاری فوت نمود که نظر به وصیت او بر مسند علمی اش تکیه زد و به تـــدریس علوم دینی و عـرفانی پرداخت و چندین بار سفر حج نمود و به زیارت کعبه معظمه مشرف گـــــردید و با بسیاری از علما و فضلا دیار به عمل آورد و از آنها کسب فیض کرده، استفاده های علمی نمود.

خواجه عبدالله انصاری به اثر علم و آگاهی و عرفانش در تمام نقاط پر آوازه گردید و به نام یک عارف و صوفی و اهــل طریقت مشهور شد و علاقه مندان زیادی از گـــوشه و کنار بدورش جمع آمدند و از محضرش کسب فیض و استفاده معنوی میکردند.

در آن زمان که غزنوی ها زمام امور را بــه دست داشتند سلطان مسعود بن محمود امیر بــــود و خواجه عبدالله انصاری که غرقه در دریای عرفان و طریقت بسر میبرد چندان پروایی به سیاست و حـــاکم و حکومت نداشت. در این فرصت برخی از حاسدین و بد بینان که شیوه معتزلی واشعریه داشتند و مقام عــلمی و عرفانی خواجه انصار را به دربار خواست و او پس از یک سلسله گفت و شنود سلطان را قناعت داده خاضع ساخت و آنگاه با عزت تمام مرخصش نمودند پس از غزنویان در وقت حکمروایی سلجوقیان بر هرات نیز مخالفین از پا ننشستند و یکبار دیگر دست به تهمت و بد گویی آلودند. بدین رو زمامداران وقت خواجه عبدالله انصاری را در نزدیکی پوشنج زندانی ساختند که در سال 439 هجری قمری پس از یک سال بند آزاد شد و باز هم به تدریس و تعلیم علوم دینی پرداخت، خواجه عبدالله انصاری نه تنها یک مفسر، محدث، عالم و عارف بزرگ بود، بلـــکه شاعر و نویسنده توانایی هم بود نویسندگی را از دوره خوردسالی آغاز کرده و بر مبنای یک روایت در سن نه سالگی به نقل و نوشتن احادیث پرداخت که به یاری حافظه قوی خود هزار ها حدیث ، اشعار دری و عربی را حفظ داشت . وی در دوره پربار علمی خود ، قلم را نیز از دست نگذاشت و تعداد زیادی آثار گونه گون به جا نهاد. آثار او به دو بخش تقسیم میشود. یکی از آثار دوره جوانی اش بوده که در پخته سالی همراه با درس و تدریس نـــوشته و آثاری که شاگرادنش در جریان تدریس و توضحیات وی نگاشته و به او منسوب کرده اند. خواجه عبدالله انصاری که در آخــــرین دوره حیات بینایی چشمانش را از دست داده بود روی یک موضوع مشخص و مهم برای شاگردانش توضحیاتی ارایه می نمود که آنها یاد داشت بر میداشتند و بگونه آثار مستقل به جا مانده است ، این داشته های گرانبها جلوه های ارزشناکی از علم و عرفان میباشد. علاوه بر این دو گونه آثار برخی آثار دیگر هم وجود دارد که به نام خـــواجه عبدالله انصاری مشهور و منسوب است و  بعضی دانشمندان صاحب نظـــر معترض اند چنـــــدی از این آثار منسوب به خواجه عبدالله انصاری مبتنی بر ضعف نگارش و دگرگونه بودن سبک معلوم می شود که از او نیست. لیکن به نامش چاپ گردیده است.

خواجه عبدالله انصاری ، آثار خود را با نثر زیبای مسجع به زبانهای عربی و دری نوشته است وی چندین کتاب را تالیف نموده که تعداد نوشته هایش به 32 اثر میرسد در این جا چند کتاب از این عالم عارف را معرفی می نمایم.

تفسیر قرآن عظیم اشان

طبقات الصوفیه

منازل السارین

صد میدان

مناجات نامه یا الهی نامه

کتاب القواعد

شرح التعریف المذهب التصوف

مناقب الامام احمد ابن حنبل

ذم الکلام

مذاکرات و غیره

این عارف ، صوفی بزرگ ، عالم دینی ، مبلغ، مدرس ، نویسنده و شاعر در سال 481 هجری قمری فوت نمود و در گازرگاه هرات به خـــاک سپرده شد و تا کنون آرامــگاه این بزرگمرد اندیشه و صفا زیارتگاه سوخته گان معرفت الهی است.

متسفانه باید گفت: که عمارت آرامگاه این عارف نامی شرق با گذشت زمان تمام زیبایی و کاشی هایش فرو ریخته است و در قرن حاضر هیچگونه توجه به باز سازی آن نشده است

و مـــــا خواهشانه از حکومت و مسوولین تقاضا داریم تا در حصه مرهمت و باز سازی این بنا تاریخی و آرامگاه مقدس اهل تصوف توجه جدی مفضول دارند.

نمونه ای از مناجات پیر هرات


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره خواجه عبدالله انصاری

زندگی نامه عارفان بزرگ 11 ص

اختصاصی از فایلکو زندگی نامه عارفان بزرگ 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

‌خواجه عبدالله انصاری

از عارفان قرن پنجم است که ملقب به شیخ الاسلام ، پیر انصار و پیر هرات است. از آثار مشهور او الهی نامه ، زادالعارفین ، مناجات نامه و رساله ی دل و جان را می توان نام برد وی در سال 481 هـ .ق در هرات در گذشت .

سید محمد حسین بهجت تبریزی

وی در سال 1285 در تبریز دیده به جهان گشود. وی از برجسته ترین شاعران غزل سرای معاصر است و در سرودن انواع شعر نیز مهارت داشته است . از آثار مشهور او می توان به منظومه ی حیدر بابایه سلام (به زبان ترکی آذربایجانی و کلیات استاد (در پنج جلد)) و همای رحمت که یکی از مشهورترین سروده های وی در وصف علی (ع) است . وی در سال 1367 درگذشت.

باذل مشهدی

یکی از سروده های وی حمله ی حیدری که به صورت مصنوع و سنتی است می توان نام برد . شاعر در این منظومه به شرح زندگی پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرت علی (ع) پرداخته است .

محمد علی جمال زاده

در سال 1274 شمسی در خانواده أی روحانی در اصفهان به دنیا آمد در پ7 سالگی برای تحصیل به بیروت رفته و سپس رهسپار پاریس شد. او نخستین مجموعه ی داستان های کوتاه ایرانی را تحت عنوان یکی بود یکی نبود در سال 1300 منتشر کرد و به خاطر همین مجموعه به وی لقب پدر داستان نویسی ایران را اعطا کردند . آثار دیگر وی عبارتند از دارالمجانین ، سرو ته یک کرباس ، تلخ و شیرین ، هفت کشور ، شورآباد ، راه آب نامه ، قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار و قصه ها را نام برد . وی در سال 1376 در ژنو درگذشت .

بزرگ علوی

وی در سال 1282 به دنیا آمد وی از نخستین تحصیل کرده های ایرانی در آلمان بود و سالهای دراز عمر خود را در این کشور گذراند . از سال 1332 تا 1357 نوشته های او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . از آثار مشهور وی می توان (چشمهایش ، چمدان ، میرزا و سالاری ها ) را نام برد . وی در سال 1357 جان به جان آفرین تسلیم کرد.

سیمین دانشور

در سال 1300 در شیراز متولد شد. وی همسر جلال آل احمد بود . نخستین مجموعه ی او (آتش خاموش ) در سال 1327 منتشر شد . مشهورترین اثر او (سو و شون) نام دارد که داستان زندگی مشترک دو قهرمان اصلی داستان به نام زری و یوسف است . نویسنده همچنین به توصیف زندگی مردمان فارس در خلال جنگ جهانی دوم و تسلط انگلیسیان می پردازد.

هریت پیچر

وی در سال 1811 در یکی از روستاهای ایالت کنتاکی آمریکا به دنیا آمد. او از خانواده ای مذهبی و تهی دست بود یکی از آثار او (کلبه عموتم) بود که با نوشتن این داستان پر جنب و جوش و بی سیلیقه در میان مبارزان راه آزادی سیاه پوستان به راه انداخت و در مدتی کوتاه شهرت جهانی یافت.

پابلو نرود

در سال 1904 به دنیا آمد . (تو را می خوانم) یکی از آثار اوست که در آن وجدان بیدار و فریاد خشم آلود مردم شیلی و انقلابی و حماسی و بشری است. از دیگر آثار او در این باره (انگیزه ی نیکسون کشی و جشن انقلاب شیلی ) را می توان نام برد . وی با سرودن این آثار بر ضد نظام زورگو و ستمگر حاکم قیام می کند.

جبرا ابراهیم جبرا

در سال 1826 میلادی در ناصریه دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در فلسطین و دوره های عالی را در دانشگاه کمبریج انگلستان و هاروارد آمریکا در رشته ی ادبیات انگلیسی گذراند . یکی از آثار او ( در بیابان های تبعید است) .

ویکتور هوگو

در سال1802 میلادی مشهورترین شاعر رمانتیک قرن نوزدهم فرانسه و از بزرگترین ادیبان و نویسندگان جهان است . وی مردی آزادمنش و آزادی خواه و طرفدار اصلاحات اجتماعی به نفع طبقات محروم و رنج دیده بود. از ده سالگی به شعر گفتن پرداخت و در 25 سالگی شاعری سرشناس بود. او با وجود سن کم به عضویت فرهنگستان فرانسه در آمد و مدتی نماینده مجالس قانون گذاری این کشور بود. مهمترین آثار او (بینوایان ، کوژ پشت نتردام ، کارگردان دریا و مردی که می خندید) است.

ویلیام سیدنی پورتر

وی در سال 1862 در آمریکا به دنیا آمد . وی معروف به اُ . هنری بود . شهرت وی بیشتر مرهون داستانهای کوتاه و احساساتی و نیمه واقع گرایانه ی اوست که در آنها اغلب به زندگی مردم تهی دست جامعه می پردازد. از آثار مشهور وی ( قلب ، مغرب ، آواز شهر ، راه های سرنوشت ، اختیارات ، چرخ و فلک ) می باشد.

سنایی

وی از شاعران بزرگ قرن ششم است . سنایی را باید تأثیر گذارترین شاعران در حوزه های مختلف شعر فارسی چون مثنوی ، قصیده ، و قطعه دانست . او در قصیده های خود از مضامینی چون زهد و حکمت و اخلاق و عرفان بهره می گیرد. او نخستین کسی است که افکار و اصطلاحات عرفانی را با مضامین عاشقانه در هم آمیخته است .

لغت

معنی

لغت

معنی

راحت روح

آرامش دهندة روح

مفتاح فتوح

کلید گشایش ها

صمد

بی نیاز

کوس

طبل

برِ

پهلوی

ستوه

خسته شده

تهمتن

قوی تن

کارزار

میدان


دانلود با لینک مستقیم


زندگی نامه عارفان بزرگ 11 ص

دانلود تحقیق کامل درباره خواجه عبدالله انصاری

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق کامل درباره خواجه عبدالله انصاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

خواجه عبدالله انصاری

شیخ‌الاسلام ابواسماعیل عبدالله بن ابی‌منصور محمد (زادهٔ ۳۹۶ ه‍. ق. / ۱۰۰۶ م. درگذشتهٔ ۴۸۱ ه‍. ق. / ۱۰۸۸ م.) معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی»، دانشمند و عارف بود.

وی از اعقاب ابوایوب انصاری است که صحابه پیغمبر بود. مادرش از مردم بلخ بود و عبدالله خود در هرات متولد شد و از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا داشت چنانکه شعر فارسی و عربی را نیکو می‌سرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب مشهور بود و مخصوصاً در حدیث قوی بود و امالی بسیار داشت و در فقه روش امام حنبل را پیروی می‌کرد.

آرامگاه خواجه عبدالله انصاری در هرات

وی در تصوف از استادان زیادی تعلیم گرفت ودو بار به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی شتافت و این دیدار ها تاًثیر زیادی در روحیات و منش وی داشته است. محل اقامتش بیشتر در هرات بود و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت.

انصاری شعر می‌سرود ولیکن بیشتر شهرت وی به جهت رسالات و کتب مشهوری است که تألیف کرده‌است و از آن جمله‌است ترجمهٔ املاء طبقات‌الصوفیهٔ سلمی به لهجه هروی و تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در تألیف کشف‌الاسرار قرار گرفته‌است.

از رسائل منثور او که به نثر مسجع نوشته مناجات‌نامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبت‌نامه، هفت‌حصار، رسالهٔ دل و جان، رسالهٔ واردات و الهی‌نامه را می‌توان نام برد.

کودکی و نوجوانی

" چهارساله بودم که به دبیرستان شدم و نه ساله املاء می نوشتم وشعر میگفتم، چهارده ساله بودم که مرابه مجلس نشاندند ودیگران برمن حسد میکردند..."

دوران نوجوانی را بدلیل کوچ پدرش به بلخ، بدون سرپرستی پدر بود. وی تحت سرپرستی صوفی نامدار شیخ عمو پرورش یافت. سپس نزد استادانی چون یحیی ابن عمار و طاقی سجستانی بتعلیم قرآن وحدیث ادامه داد.وقتی سلطان مسعود غزنوی ولیعهد و حاکم هرات بود وی دوازده ساله بود.

خواجه دو بار عزم سفر حج نمود یکبار از ری و بار دیگر تا بغداد سفر کرده و بازگشت در این سفر ها بود که به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی موفق گردید. شیخ میگفت " پروردگار چه در حجاز و چه در خوارزم حاضر است." یکبار نیز با ابوسعید ابوالخیر دیدار و مباحثه داشته است.

عقاید

من اصحاب خود را عمارت باطن آموختم نه خرده ظاهر و آرایش جامه..

وی با وجود اینکه استاد علوم اسلامی مانند تفسیر، حدیث، اصول و عقاید بود، با علم کلام واهل آن مخالف بود و قرآن را یگانه دلیل و مرشد مومن میشمرد که میتواند او را به توحید حقیقی رهنمون شود.

هم استاد شریعت بود و هم پیر طریقت. در حالی که فقیه ضد بدعت بود در زندان پوشنگ عشق عرفانی وجود اورا تسخیر کرد.

هرکس که ترا شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی، هر دو جهانش بخشی

دیوانه تو هردو جهان را چه کند

سختگیری مخالفان

چه در زمان غزنویان وجه در زمان سلجوقیان فشار علمای اشعری و معتزله باعث رنجیدگی و محدودیت فعالیت خواجه میگردد بطوری که در سال ۴۳۰ هجری بمدت یکسال وی را در بوشنگ به زندان می اندازند. با پیروزی الپ ارسلان و وزارت خواجه نظام الملک این فشار ها ادامه داشته و با برپائی چندین جلسه بحث و محاکمه از عقاید خود دفاع نموده است.

پیری وپایان عمر

نابینائی هر دو چشم خواجه در سن هفتاد سالگی برای وی که عمری به آموزش و آموختن خو کرده بود بسیار گران آمد، اما همچنان به فعالیت ارشاد شاگردان ادامه میداد ومطالب را به آنها املاء مینمود.

خواجه عبدالله انصاری بعد از یک عمر آموزش، بحث و ارشاد و پس از تحمل چندین نوبت تبعید و حبس، عاقبت در سحرگاه جمعه ۲۲ ذی الحجه سال ۴۸۱ هجری در سن هشتادوپنج سالگی دنیا را وداع کفت.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره خواجه عبدالله انصاری

تحقیق درمورد عبدالله

اختصاصی از فایلکو تحقیق درمورد عبدالله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

خواهم که شوم معتکف کوی محمد بر دیده نهم تربت خوش بوی محمد

ای اهل نظر کن نظر از روی حقیقت تا آنکه به بینی همه جا روی محمد

در دیر و حرم رفتم و دیدم که به صد ناز در گوش رسد بانگ هیاهوی محمد

افتاد گذارم ز قضا سوی گلستان دیدم که زهر طرف رسد بوی محمد

دل برده ز کف و ز سر مردان خدا هوش مستانه صف نرگس جادوی محمد

در عالم توحید به تحقیق ندیدم مردی به یدو خلق خوش و خوی محمد

دل گشته ز شوق رخ آن شمع دل افروز آشفته تر از طرة گیسوی محمد

ژولیده مخور غم که شود درد تو درمان از نگهت جان پرور و از بوی محمد

 

در تاریخ آمده که پس از داستان ذبح عبد الله و نحر یکصدشتر،عبد المطلب،عبد الله را برداشته و یک سر بخانه وهب بن‏عبد مناف...که در آنروز بزرگ قبیله خود یعنى قبیله بنى زهره‏بود آورد و دختر او آمنه را که در آنروز بزرگترین زنان قریش ازنظر نسب و مقام بود به ازدواج عبد الله در آورد (1) . و یکى از نویسندگان این کار را در آنروز-و بلا فاصله پس ازداستان ذبح-غیر عادى دانسته و در صحت آن تردید کرده است، ولى بگفته برخى با توجه به خوشحالى زائد الوصفى که از نجات‏عبد الله از آن معرکه به عبد المطلب دست داده بود،و عبد المطلب‏مى‏خواست‏با اینکار زودتر ناراحتى خود و عبد الله را جبران کرده‏باشد،اینکار گذشته از اینکه غیر عادى نیست، طبیعى هم بنظرمى‏رسد. 100 و البته این مطلب طبق گفته ابن اسحاق است که در سیره ازوى نقل شده،ولى طبق گفته برخى دیگر این ازدواج یک سال‏پس از داستان ذبح عبد الله انجام شده است، (2) و دیگر این بحث‏پیش نمى‏آید. یک داستان جنجالى در اینجا باز هم یک داستان جنجالى در تاریخ آمده که‏برخى از نویسندگان حرفه‏اى هم آنرا پر و بال داده و بصورت‏مبتذل و هیجان انگیزى در آورده و سوژه‏اى بدست‏برخى دشمنان‏مغرض اسلام داده و از اینرو برخى از سیره نویسان در اصل آن‏تردید کرده و آنرا ساخته و پرداخته دست دشمنان دانسته‏اند. و البته این داستان بگونه‏اى که در سیره ابن هشام نقل شده‏مخدوش و مورد تردید است،ولى بر طبق نقل محدث بزرگوار مامرحوم ابن شهر آشوب و برخى از ناقلان دیگر،قابل توجیه بوده ووجهى براى رد آن دیده نمى‏شود. آنچه را ابن هشام از ابن اسحاق نقل کرده اینگونه است که‏گوید: «هنگامى که عبد المطلب دست عبد الله را گرفته بود و ازقربانگاه باز مى‏گشت،عبورشان به زنى از قبیله بنى اسد بن‏عبد العزى بن قصى بن کلاب افتاد که آن زن کنار خانه کعبه‏بود و خواهر ورقة بن نوفل بوده (3) و هنگامى که نظرش به صورت‏عبد الله افتاد بدو گفت:اى عبد الله کجا مى‏روى؟پاسخ داد: بهمراه پدرم!زن بدو گفت:من حاضرم بهمان تعداد شترى که‏براى تو قربانى کردند به تو بدهم که هم اکنون با من درآمیزى!عبد الله گفت:من بهمراه پدرم هستم،و نمى‏توانم بااو مخالفت کرده و از او جدا شوم...!»ابن هشام سپس داستان ازدواج عبد الله را با آمنه بهمانگونه که‏ذکر شد نقل کرده و سپس مى‏نویسد: «گفته‏اند:پس از آنکه عبد الله با آمنه هم بستر شد،و آمنه به‏رسول خدا حامله شد،عبد الله از نزد آمنه بیرون آمده نزد همان‏زن رفت و بدان زن گفت:چرا اکنون پیشنهاد دیروز خود راامروز نمى‏کنى؟آن زن پاسخ داد:براى آنکه آن نورى که‏دیروز با تو بود امروز از تو جدا شده،و دیگر مرا به تو نیازى‏نیست!و آن زن از برادرش ورقة بن نوفل-که به دین نصرانیت‏در آمده بود و کتابها را خوانده بود-شنیده بود که در این امت،پیامبرى خواهد آمد...» (4) ابن هشام سپس داستان دیگرى نیز شبیه بهمین داستان از زن‏دیگرى که نزد آمنه بوده نقل مى‏کند که آن زن نیز قبل از ازدواج‏عبد الله با آمنه از وى خواست‏با وى در آمیزد ولى عبد الله پاسخ اورا نداده بنزد آمنه رفت و پس از هم بستر شدن با آمنه بنزد آنزن‏برگشت و بدو پیشنهاد آمیزش کرد ولى آنزن نپذیرفت و گفت: دیروز میان دیدگان تو نور سفیدى بود که امروز نیست... (5) البته نقل مذکور نه تنها با شان جناب عبد الله بن عبد المطلب-که در ایمان و عفت او جاى تردید نیست-مناسب نیست، بلکه‏با شیوه هیچ مرد آزاده و با کرامتى که پاى بند مسائل خانوادگى وعفت عمومى باشد سازگار نخواهد بود،و ما هم نمى‏توانیم آنرابپذیریم،و با دلیل عقلى و نقلى آنرا مردود مى‏دانیم،اگر چه‏دیگر سیره نویسان نیز نوشته و نقل کرده باشند! اما بر طبق نقلى که مرحوم ابن شهر آشوب و دیگران‏کرده‏اند (6) داستان اینگونه است: «کانت امراة یقال لها:فاطمة بنت مرة قد قرات الکتب،فمر بهاعبد الله ابن عبد المطلب،فقالت:انت الذی فداک ابوک بماة من الابل؟قال:نعم،فقالت:هل لک ان تقع علی مرة و اعطیک‏من الابل ماة؟فنظر الیها و انشا: اما الحرام فالممات دونه و الحل لا حل فاستبینه فکیف بالامر الذی تبغینه و مضى مع ابیه فزوجه ابوه آمنة فظل عندها یوما و لیلة،فحملت‏بالنبی صلى الله علیه و آله،ثم انصرف عبد الله فمر بها فلم‏یر بها حرصا على ما قالت اولا،فقال لها عند ذلک مختبرا: هل لک فیما قلت لی فقلت:لا؟ قالت: قد کان ذاک مرة فالیوم لافذهبت کلمتا هما مثلا! ثم قالت:ای شی‏ء صنعت‏بعدی؟قال:زوجنی ابی آمنة فبت‏عندها،فقالت: لله ما زهریة سلبت ثوبیک ما سلبت؟و ما تدری‏ثم قالت:رایت فی وجهک نور النبوة فاردت ان یکون فی و ابى‏الله الا ان یضعه حیث‏یحب،ثم قالت: بنی هاشم قد غادرت من اخیکم امینة اذ للباه یعتلجان کما غادر المصباح بعد خبوه فتائل قد شبت له بدخان و ما کل ما یحوى الفتى من نصیبه بحرص و لا ما فاته بتوانی و یقال:انه مر بها و بین عینیه غرة کغرة الفرس.» که خلاصه ترجمه‏اش چنین است که گفته‏اند:در مکه زنى‏بود به نام: «فاطمه دختر مرة‏»،که کتابها خوانده و از اوضاع‏گذشته و آینده اطلاعاتى بدست آورده بود،آن زن روزى عبد الله‏را دیدار کرده بدو گفت:توئى آن پسرى که پدرت صد شتر براى‏تو فدا کرد؟ عبد الله گفت:آرى. فاطمه گفت:حاضرى یکبار با من هم بستر شوى و صد شتربگیرى؟ عبد الله نگاهى بدو کرده گفت: اگر از راه حرام چنین درخواستى دارى که مردن براى من‏آسان‏تر از اینکار است،و اگر از طریق حلال مى‏خواهى که‏چنین طریقى هنوز فراهم نشده پس از چه راهى چنین درخواستى‏را مى‏کنى؟ عبد الله رفت و در همین خلال پدرش عبد المطلب او را به‏ازدواج آمنه در آورد و پس از چندى آن زن را دیدار کرده و ازروى آزمایش بدو گفت:آیا حاضرى اکنون به ازدواج من درآئى‏و آنچه را گفتى بدهى؟ فاطمه نگاهى بصورت عبد الله کرد و گفت:حالا نه،زیراآن نورى که در صورت داشتى رفته،سپس از او پرسید:پس از آن گفتگوى پیشین تو چه کردى؟ عبد الله داستان ازدواج خود را با آمنه براى او تعریف کرد،فاطمه گفت:من آن روز در چهره تو نور نبوت را مشاهده کردم ومشتاق بودم که این نور در رحم من قرار گیرد ولى خدا نخواست،و اراده فرمود آنرا در جاى دیگرى بنهد،و سپس چند شعر نیزبعنوان تاسف سرود.و گفته‏اند:هنگامى که عبد الله بدو برخوردسفیدى خیره کننده‏اى میان دیدگان عبد الله بود همانند سفیدى‏پیشانى اسب.... و همانگونه که مشاهده مى‏کنید تفاوت میان این دو نقل‏بسیار است،و بدینصورت که در نقل مرحوم ابن شهر آشوب است‏منافاتى هم با مقام شامخ جناب عبد الله ندارد،و براى ما نیز نقل‏مزبور قابل قبول و پذیرش است،و دلیل بر رد آن نداریم. پى‏نوشتها: 1-سیره ابن هشام ج 1 ص 156. 2-تاریخ پیامبر اسلام تالیف مرحوم آیتى ص 47. 3-در پاورقى سیره آمده که نامش رقیه بوده. 4-سیره ابن هشام ج 1 ص 157-155. 5-سیره ابن هشام ج 1 ص 157-155. 6-مناقب آل ابیطالب-ط قم-ج 1 ص 26.و پاورقى سیره ابن هشام ج 1 ص 156.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد عبدالله