موضوع نامه: سند رجوع از طلاق
فایل: ورد و پی دی اف
قیمت: 1000
نمونه نامه، سند رجوع از طلاق
موضوع نامه: سند رجوع از طلاق
فایل: ورد و پی دی اف
قیمت: 1000
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
راه حل کاهش طلاق در بین زوجین
مالیات بر مهریه
(راهکار مناسب کنترل مهریه و طلاق- قابل توجه نمایندگان مجلس)
یکی از مشکلاتی که از آغاز فعالیت وبلاگ به آن پرداخته شد مساله مهریه است .
مطالبی که در ادامه مینویسم قسمتی از دیدگاه فردیست(خانمی) که مدتها خارج از ایران زندگی کرده است .
از نظر چنین فردی هیچگاه ارزش انسان و زن را با سکه نمیسنجند اما از آنجا که تعیین مهریه رسم و سنت اسلامیست میتوان برای زنان ایرانی کلام الله مجید و گل را بعنوان مهریه تعیین نمود همچنانکه در خارج از ایران این روش را در پیش میگیرند .
تعین سکه هایی با تعداد زیاد و گاهاً صد ، دویست و پانصد و هزار و . . . باعث میشود تا دختران ایرانی بلحاظ مفهوم عندالمطالبه بودن مهریه از فردای عقد آنرا دستیافتنی گمان کنند .
هر چند این موضوع از نظر قانونی صحیح است اما معمولاً جوانان پسر ایرانی که با کلی مشکلات اقدام به ازدواج کرده اند توانائی پرداخت مهریه سنگین را ندارند .
اما قانون راههای دیگر مثل قسط بندی مهریه را در پیش میگیرد که آخرین راه نجات از زندان برای جوانان پسر است .
حال با محاسبه ارزش ریالی مهریه 300 سکه ای که معادل چهل میلیون تومان خواهد شد هر دختری در معرض وسوسه قرار خواهد داشت .
این شرایط زمانی که دختری در حال بکارت باشد خطرناکتر است چون با استفاده از حق حبس همزمان امکان دریافت نفقه هم وجود داشته و عملا اگر طلاقی هم رخ دهد زن میتواند نصف مهریه را مالک شود بدون آنکه حتی لحظه ای با همسرش زندگی کرده باشد قوانین جاری نیز با تعویض شناسنامه دخترانی که در حال بکارت طلاق گرفته اند مشوق طلاق آنها هستند .
این واقعیت را آنگاه بهتر میتوان درک کرد که توجه کنیم جامعه از زنانی که در ابتدای ازدواج جدا شده اند پر است و کم نیستند افرادی که با داشتن یک یا دو فرزند طلاق گرفته اند ،قسمتی از دلایل این جدائی این تصور بوده که این مهریه 40 میلیونی در ابتدا دستیافتنی بوده اما در انتها با سخت شدن شرایط جدائی بهترین راه شناخته شده است.
دختری که تا دیروز برای خرید یک روسری دو یا سه هزار تومانی با پدر و مادر خود مشکل داشته بعد از عقد و یکشبه صاحب میلیونها تومان شده است که بقول قانون عندالمطالبه (یعنی هر زمانی که زن اراده کند باید به او پرداخت شود)است .
اگر این مبالغ پرداخت شود میتواند باعث خرید یک خانه شخصی ، موبایل ، پژو 206 و یا مسافرت و اقامت در خارج از کشور شود .حتی اگر کل مبلغ هم یکجا پرداخت نشود با دریافت اقساط آن میتوان خیلی کارها کرد و چه نیازی به زندگی کردن با آقا بالاسر است؟! .
چرا چنین دختری باید حرف مردی را گوش کند که به او میگوید کجا برود و کجا نرود و هر روز میخواهد به او امر و نهی کند .چرا باید از او هر روز تقاضای خرجی بکند .
البته این ظاهر امر است که ظاهر قوانین آنرا به دختران جوان وعده میدهد و واقعیت نهایی طلاق و دست کشیدن از این هوسهاست چون عملاً این مبالغ کلان قابل پرداخت نیست .
و بعد از مدتی بلاتکلیفی و گرفتن مبالغی از مهریه و یا زندانی شدن شوهر و خالی ماندن دست زن از مهریه تنها چاره ای که باقی میماند طلاق است .(لطف مهریه زیاد به زندگی جوانان همین موارد است)
اینجاست که میتوان تشخیص داد چرا جوانان پسر تمایل خود برای تشکیل خانواده را از دست داده اند .
بخاطر مراسم عروسی که شاید چند ساعت بطول بینجامد و بعد از آن هم گله گزاریها و ایرادها شروع خواهد شد باید هزینه های گزافی پرداخت، اما بهمراه همه این مشکلات مهریه های سنگین و غیر قابل پرداخت غیر مسموم کردن زندگی جوانان کار دیگری انجام نمیدهد .
اما چاره چیست ؟
شاید یکی از بهترین راههای جلوگیری از این روند بکار گرفتن راهکارهای عملی باشد .
یکی از این راهکارها که نسبت به بقیه روشها کاربردی تر است مالیات بر مهریه است اگر ده درصد مهریه و یا حتی پنج درصد آن بعنوان مالیات مهریه قبل از ثبت رسمی عقد مطالبه شود آنگاه خواهیم دید که بالای نود درصد جوانان این مملکت برایشان بسیار سنگین و گاهی غیر ممکن است که حتی 5 سکه طلا به خزانه دولت واریز کنند .
آنوقت است که دختران و پسران جوان و حتی بزرگترهای آنها که در موضوع مهریه بناحق دخالت میکنند خواهند گفت که بهتر است این مبالغ در زندگی خود جوانان خرج شود و حتی پرداخت 5 سکه را بعنوان مجوز تعلق گرفتن 95 سکه کاری بیهوده بحساب میآورند و عاقلانه تر رفتار خواهند کرد .
اما باز هم گروهی هستند که دارند و از قدیم گفته اند دارندگی و برازندگی کسی که دارد تا صد یا پنجاه سکه که معادل ده یا پنج درصد کل مهریه هزار سکه ای میباشد به دولت مالیات بدهد هزار سکه مبارک همسرش باشد(خوشا به حال آن همسر و خوشا به حال دولت) و قانون و دولت میدانند اگر گذر این قبیل افراد به دادگاه خانواده بیفتد وقتی که صرف گرفتن و دادن مهریه میشود وقت دادگاه را بیهوده بهدر نخواهد داد چون هزینه دادرسی مناسبی هم از آن گرفته خواهد شد.
بدیهیست با کاهش مقدار مهریه و از بین رفتن چشم و هم چشمی خانواده ها، تمرکز بر سلامت رفتاری و اخلاقی و خصوصیات انسانی خواستگاران بیشتر خواهد شد و موضوع مقدار مهریه بحثی انحرافی برای کم توجهی به موارد مهمتر نخواهد بود از طرف دیگر بلحاظ آسانتر شدن امر ازدواج و همچنین امنیت روانی(با حذف تهدیدی با عنوان مهریه سنگین) که جوانان در ازدواج احساس خواهند کرد تمایل بیشتری به ازدواج و حفظ سلامتی جسمی و روحی خود خواهند داشت.چون انسانها در زوجیت به آرامش و تکامل خواهند رسید .
تحکیم خانواده در آموزههای قرآنی
چکیده:
خانواده رکن اساسی جامعهی انسانی است و شرط پویایی و استواری آن، وجود روابط صحیح و پایدار میان همسران است. تحصیل معرفت به اینگونه روابط، نیازمند آشنایی هر یک از اعضا با وظایف و حقوق خویش است. قرآن کریم به عنوان عالیترین راهنمای حیات بشر، بهترین هدایتگر در این مسیر است. در نوشتار حاضر، با رجوع به رهنمودهای حکیمانهی این کتاب عظیم، راههای تحکیم روابط زن و شوهر در خانواده بررسی شده و ضمن معناشناسی خانواده و بیان اهمیت و ضرورت بحث، موضوعات ذیل تحلیل گردیده است: انگیزه تحکیم روابط در خانواده، عوامل مؤثر بر تحکیم روابط، ساختار خانواده آرمانی و اصول تحکیم خانواده در قرآن.
واژگان کلیدی:
قرآن، خانواده، زوجیت، مودت، سکونت، تحکیم روابط، خانوادهی آرمانی، حسن معاشرت، همسر.
اهمیت پرداختن به موضوع «تحکیم خانواده»، ریشه در اهمیت نهاد خانواده دارد. نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگهای گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت امتها، مرهون رشادت و ضلالت خانواده میباشد. اولین شـرط داشـتن جـامعهای سـالم و پـویا، سـلامت و پـایداری خانـواده اسـت. همهی دستاوردهای علمی و هنری بشر در سایهی خانوادههای سالم و امن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
طلاق
و آثار سوء آن به روی فرزندان
مقدمه
پیامدهای طلاق در کودکانطلاق فرایندی است که به زندگی زناشویی رسمی یک زن و مرد یا به عبارتی پدر و مادر خاتمه می دهد. طلاق شعله محبت ها را خاموش می کند، عشقها را به کینه و نفرت تبدیل می کند. خطر بزرگ طلاق متوجه کودکان خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین داشته و خانه را مرکز امید و پناهگاه خویش می شناختند. آثار روانی طلاق بر روی کودکان به قدری گسترده و جدی است که نمی توان از تاثیرات آن به سادگی گذشت.
اولین و مهمترین مشکلی که کودکان طلاق با آن روبرو می شوند تصمیم گیری در مورد حضانت آنها است و اینکه کودک تحت سرپرستی چه کسی خواهد بود؟ این مشکل زمانی حادتر می شود که والدین نتوانند به توافق برسند، تصمیم گیری در این مورد بیشترین فشار را روی کودک وارد خواهد کرد.
تصمیم گیری نهایی در باره کسی که قرار است سرپرستی او را بعهده بگیرد خود موجب برانگیختن احساس شرم و گناه در کودک می گردد. شرم از اینکه چرا دیگری را رها کرده است و فکر می کند اگر کودک خوبی بود، پدر و مادرش هر دو با او زندگی می کردند. این احساس واکنشهای عصبانیت، غمگینی و افسردگی را بدنبال خواهد داشت.
احساس کودک از طلاق
طلاق وحشتناکترین حادثه زندگی یک کودک است. از بین آسیبهای چون مرگ یکی از والدین، سوء استفاده جنسی کودکان، معلولیت جسمانی، طلاق را بدترین حادثه زندگی او رتبه بندی کردند. کودکان طلاق خود را محکوم و گناهکار می دانند و مدام خود را مقصر و عامل جدائی پدر و مادر می دانند و حتی اگر یقین حاصل کنند که در جدایی والدینشان مقصر نیستند باز این فکر آنها را رنج می دهد که شاید می توانستند اقدامی به عمل آورند تا از این جدایی جلوگیری کنند.
حتی برخی از کودکان می گویند حاضر بودند بمیرند ولی شاهد طلاق والدین از هم نباشند.
تاثیر عاطفی طلاق بر کودک
طلاق از عمده ترین علل بیماری روانی کودکان است وقتی که زوجین از هم جدا شدند، ترس ناشی از احساس بی سرپرستی و ترس ناشی از آینده مبهم برای او پدید می آید که روان او را آزرده می سازد. طلاق کودک را دچار اختلال عاطفی می سازد، حالت افسردگی، گوشه گیری و تخیل را در او بوجود می آورد. و در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او می گیرد. کودکانی که در اثر طلاق دچار اختلالاتی شده اند بعضی غمگین و خشمگین هستند بعضی گیج و بی تفاوت هستند و عده ای از پسران از لحاظ همانند سازی مردانه دچار آشفتگی هستند. کوکان طلاق نسبت به دوستانی که با پدر و مادر خود زندگی می کنند احساس حسادت می نمایند.
تاثیر طلاق بر روی تحصیل
انزوا طلبی و شرکت نکردند در امور اجتماعی مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه از جمله آثار طلاق بر کودک در مدرسه است. بیش از نیمی از کودکان طلاق در انجام تکالیف مدرسه ضعیف هستند، در سازگاری با دوستان خود مشکل دارند و همچنین از ناراحتیهای جسمانی مانند سردرد و دل درد شکایت می کنند.
نگاه کودک بر زندگی
کودکان با طلاق والدین این احساس را دارند که امید و دنیایشان از هم پاشیده شده است زیرا خانه و خانواده تنها امید و پناهگاه آنها است و والدین دنیا او و آرزو او هستند. در کل طلاق برای کودک بسیار گران تمام می شود، تاثیرش در ویرانی دل کودک عظیم است او احساس می کند بدبخت است، بیچاره و بی پناه است، پدر و مادر او را دوست ندارند. برخی از آنان به زبان می آورند که حاضر بودند بمیرند و شاهد این وضع نبودند.
در پایان می توان نتیجه گرفت که طلاق یکی از مهمترین عوامل آسیب زا روانی و اجتماعی کودکان می باشد. بنابر این برای کم کردن تاثیر سوء طلاق از موارد ذکر شده زیر استفاده می کنیم:
1- والدین پیش از طلاق بچه ها را آگاه سازند و با یک روانشناس مشورت کنند تا آگاهی های لازم به آنها داده شود.
2- سرپرستی و حضانت کودکان با مشورت کودکان صورت گیرد.
3- در زندگی فعلی کودک تغییرات چندانی با زندگی قبلی او ایجاد نشود.
4- قرار ملاقاتها پیش از طلاق با توافق کودک مشخص شود و والدین به وعدهای ملاقات اهمیت بدهند.
5- هر یک از والدین از بدگویی کردن طرف مقابل نزد کودک بپرهیزد.
6- آموزشهای لازم به مربیان و دبیران در مورد کودکان طلاق داده شود.
در نهایت فرزندان طلاق زندگی بهتری خواهند داشت اگر رابطه خود را با هر دو والد حفظ کنند و جامعه نیز حمایت اجتماعی و عاطفی خود را از آنها دریغ نکند
***
حال که تصمیم نهایی مبنی بر جدا شدن والدین از یکدیگر شده، به راستی این امر چه عواقبی را برای خود آنان و چه مشکلاتی را برای فرزندانشان در بر خواهد داشت؟ هر چند طلاق همواره مراحل قانونی خود را طی می کند و یک سیر منطقی را دنبال مینماید، اما بسیاری از وجوه احساسی آن در بیرون از جلسه دادگاه خودشان را نشان می دهند. والدین موظفند تا با آموزش های لازم در زمینه تاثیرات سوء آن، هم در مورد خود و هم در مورد فرزندانشان آشنایی پیدا کنند.
زمانیکه سخن از در نظر گرفتن حقوق فرزندان و طرز برخورد با آنها به میان می آید، باید مراقب بود تا هیچ گاه قوانین زیر از ذهن دور نشوند: تنها افرادی که در بطن ماجرای طلاق گرفته اند، اما با این وجود باز هم به فرزندان خود علاقمند هستند، پدر و مادر میباشند. در حالیکه وکلا، قضات،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
ماهیتحقوقى طلاق خلع
هدایتالله سلطانى نژاد
مقدمه
یکى از راههاى جدایى زوجین، که در مدت عده زوج حق رجوع به زوجه را ندارد، خلع است. طبیعت این جدایى به گونهاى است که از طرفى تمام ارکان و شرایط اساسى عقد، مانند تراضى طرفین و یا ایجاب و قبول آنها، در آن لازم است و از سوى دیگر کیفیت اجرا و آثار آن شباهتبه ایقاع دارد و یا به بیان دیگر آثار طلاق که یکى از ایقاعات است را دارا مىباشد. بدین جهت همواره در ذهن اندیشمندان سؤالهاى گوناگونى در خصوص ماهیت این عمل حقوقى و آثار آن مطرح بوده و هست که اولا: آیا خلع از عقود معاوضى استیا ایقاع؟ ثانیا: در صورت ایقاع بودن آن از مصادیق طلاق استیا فسخ نکاح؟ ثالثا: نقش فدیه یا عوض در این عمل حقوقى چیست و آیا در صورتى که مالیت نداشته باشد و یا متعلق به غیر زوجه باشد چه تاثیرى در این توافق دارد؟ رابعا: آیا به صرف تراضى حاصل مىشود و یا باید تشریفات خاصى و صیغه و الفاظ ویژه استعمال شود؟ خامسا: آیا جزء دفعات طلاق که منجر به ممنوعیت رجوع زوجین مىگردد هست و یا نه؟ سادسا: آیا شرایطى که براى انجام طلاق در زوجه لازم است در این عمل حقوقى نیز ضرورى است؟ سابعا: اثر رجوع زوجه به فدیه چیست؟ از میان همه این سؤالها مهمترین و محورىترین آنها این مساله است که ماهیتحقوقى خلع چیست و پاسخ به این سؤال در توجیه حقوقى سایر مسایل نقش کلیدى دارد; به همین دلیل در این نوشتار سعى بر آن است که در خصوص ماهیتخلع و کیفیت اجراى آن و آثار تمییز این ماهیتبررسى و مطالعه صورت گیرد و کمتر به مسایل فرعى پرداخته شود.
1. تعریف خلع
خلع اسم مصدر از خلع به معناى کندن و بیرون آوردن و جدا کردن گرفته شده است و به جهت آنکه در قرآن کریم هر یک از زوجین مادام که رابطه زوجیتبرقرار است، لباس دیگرى قلمداد شدهاند (1) ،جدایى آنها از یکدیگر گویى به منزله در آوردن لباس و کندن آن است که در بیان روایات و کلام فقیهان و مسلمانان این جدایى با شرایط خاصى خلع نامیده شده است.
البته در قرآن از این جدایى با شرایط خاصى به افتداء تعبیر شده است لکن مفاد آیهاى که مستند جوازاین نوع جدایى است (2) ،در روایات و به تبع آن در کلام فقیهان خلع نامیده شده است.
در اصطلاح حقوقى، خلع آن است که زوجه به دلیل کراهتى که نسبتبه زوج خویش دارد و بیم مخالفت و نافرمانى شدید او مىرود، با توافق زوج مالى را به او مىبخشد تا از قید زوجیت رها گردد. (3)
بنابراین دو عنصر مهم در خلع وجود دارد: اول تنفر و کراهتى که زوجه نسبتبه زوج خویش دارد به گونهاى که دوام زندگى را براى او و شاید هر دو مشکل ساخته و منجر به نافرمانى و معصیت و بىتوجهى به تکالیف شرعى و قانونى و احساسات و عواطف انسانى مىشود. دوم بخشیدن مالى توسط زوجه به زوج تا او را از قید زوجیت رها سازد; به گونهاى که در زمان عده حق رجوع نداشته باشد.
به مالى که زوجه مىبخشد اصطلاحا فداء یا فدیه مىگویند و مىتواند عین یا منفعتیا دین باشد و در خصوص مقدار آن نیز ضابطه مشخص نیست و به نحوه توافق طرفین بستگى دارد که در این صورت ممکن است همان مهریه و یا غیر آن و یا مالى به ارزش کمتر و یا بیشتر از مقدار مهریه باشد.
در قانون مدنى ایران نیز طلاق خلع (4) به همین نحو تعریف شده است; ماده 1146 مقرر مىدارد:
«طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتى که از شوهر خود دارد در مقابل مالى که به شوهر مىدهد طلاق بگیرد اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد.»
فقهاى عامه نیز خلع را تعریف کردهاند، ولى وجود کراهت از ناحیه زوجه در تعاریف آنان به چشم نمىخورد; ذیلا به ذکر تعریف خلع در مذاهب چهارگانه مىپردازیم:
1. در دیدگاه حنفیه خلع عبارت است از آنکه زوج با قبول زوجه به وسیله لفظ خلع و الفاظى که در این معنا هستند مانند باراتک، بانیتک، فارقتک و حتى الفاظى که از بیع و شرا گرفته شدهاند، رابطه زوجیت را از بین ببرد. (5)
2. از نظر مذهب مالکى خلع در اصطلاح شرعى عبارت از طلاق به عوض است و با الفاظ صریح و کنایه واقع مىشود. گروه دیگرى از ایشان خلع را چنین تعریف نمودهاند:
«عقد معاوضهاى استبر بضع که زوجه به سبب آن خودش را مالک شده و از قید زوجیت رها مىگردد و در مقابل زوج عوض را مالک مىشود.» (6)
3. دردیدگاه شافعیه خلع دراصطلاح شرعى عبارت ازلفظى است که دال برجدایى زوجین درمقابل عوض باشد وهر لفظى که به طور صریح یاکنایه براین معنادلالت کند، کافى است. (7)
4. در مذهب حنابله خلع عبارت است از جدایى مرد با الفاظ مخصوص از زوجهاش در مقابل مالى که از او یا غیر او دریافت مىکند و این الفاظ یا صریح در خلع هستند و یا کنایه از آن. و در هر صورت نکاح فسخ مىشود. (8)
بنابراین به طور مسلم براى تحقق خلع زوج باید عوض را پرداخت کند و به دلیل آیه قرآن و روایات باید تنفر و کراهت هم وجود داشته باشد; هر چند در تعاریفى که از فقیهان عامه نقل شد به این نکته توجه نشده است و در تفصیل بحث، مساله مورد توجه و یا اختلاف نظر آنها واقع شده است.
2. کیفیت اجراى خلع
در خصوص کیفیت اجرا و تحقق خلع اتفاق نظر وجود ندارد; گروهى بر این عقیدهاند که خلع نیاز به صیغه مخصوصى ندارد و کیفیت اجراى آن به هر نحو که دال بر انشاى خلع باشد، صحیح است. (9)
این نظریه را مفاد آیه 229 سوره بقره، که قبلا نقل شد، تایید مىکند و علاوه بر آن برخى روایات، که به دو نمونه آن ذیلا اشاره مىکنیم، مؤید این نظر است که صرف توافق زوجین بر پرداخت مال و جدایى، براى تحقق خلع کافى است. (10)
الف - محمدبن مسلم در روایت معتبرى از امام صادق علیه السلام نقل مىکند که حضرت فرمود: (11)
«المختلفة التى تقول لزوجها، اخلعنى و انا اعطیک ما اخذت منک، فقال: لا یحل له ان یاخذ منها شیئا حتى تقول: والله لا ابر لک قسما و لا اطیع لک امرا ...فاذا فعلت ذلک من غیر ان یعلمها حل له ما اخذ منها.»
به موجب این روایت هرگاه زوجه خطاب به زوج خویش تاکید بر نافرمانى و کراهت کند و براى رهایى خود مالى را به او پیشنهاد دهد، گرفتن مال توسط زوج جایز و زوجه به صرف توافق رها مىگردد.
ب - جعفربن سماعة نقل مىکند که:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
خانواده و طلاق
مقدمه
یکی از نهادهای بنیادین حفظ و تربیت نوع انسانی خانواده میباشد که در آن بچهها با فراگیری ارزشها و هنجارها و تربیت روانی مناسب برای ایفای نقش مثبت در بزرگسالی آماده میشوند. نهاد خانواده را از ابتدای خلقت انسان میتوان جستجو کرد. مهمترین عامل فروپاشی این نهاد ارزشمند، متارکه یا طلاق میباشد.
هرچند طلاق از ابتدای زندگی اجتماعی بشر وجود داشته و حتی طبق قدیمیترین اسناد حقوقی، از ابتدا صورت قانونی نیز داشته است؛ ولی در هر عصری درصد نسبی طلاق در حد معقولی بود و جود آن ضرری جبران ناپذیری به بنیاد اجتماع وارد نمیساخته استاماامروزه جامعه انسانی شاهد افزایش روز افزون نرخ طلاق در جامعه میباشد؛ به طوری که بیم نابودی بنیاد خانواده میرود و بدنبال آن جامعه شاهد روز افزون انحرافات اجتماعی ناهنجاریهای روانی، انواع بیماریهای روان پریشی در افراد مطلقه و فرزندان طلاق میباشد.
تعریف بعضی از مفاهیم کلی
<طلاق> در لغت جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است1 و در اصطلاح <طلاق(Divorce)> در نظامهای حقوقی غربی دلالت بر انحلال یک رابطه زناشویی رسمی و قانونی در زمانیکه هر دو طرف هنوز در قید حیاتند و پس از وقوع آن میتوانند بار دیگر ازدواج کنند، دارد.
<انحلال زناشویی>، (dissolution)مفهوم وسیعی است که طلاق تنها یکی از اسباب آن است، از اسباب دیگر همانند مرگ یکی از دو همسر یا فسخ ازدواج، میتوان نام برد. <انفصال(separation)> به معنی جدایی فیزیکی زن و شوهر از یکدیگر، در اغلب کشورها فاقد جنبه رسمی و قانونی است.اماامروزه در برخی از کشورهای غربی به شکلی از انفصال قانونی برمیخوریم که معمولا پیش از طلاق اتفاق میافتد و آن از این قرار است که دو همسر توافق میکنند در اقامتگاههای مجزا به سر برند.
<متارکه(desertion)> نیز به معنی انحلال اجتماعی ازدواج، زمانی رخ میدهد که یکی از دو همسر، دیگری را به مدتی طولانی ترک کند و یا از وی دوری گزیند.
نگاهی اجمالی به طلاق در نظامهای حقوقی گذشته
از حیث تاریخی طلاق را به قدمت ازدواج دانستهاند، در قدیمیترین متن حقوقی بدست آمده مربوط به قانون حمورابی متعلق به تمدن بابل، این حق برای مرد و در شرایطی برای زن مجاز بود همچنین در یونان باستان مرد حق داشت هر وقت بخواهد و به هر دلیلی و بدون هیچ تشریفاتی زن خود را طلاق دهد در تمدن روم باستان پیش از مسیحیت ابتدا طلاق زن ممکن نبود مگر با اثبات زنای وی یا سوء قصد او به جان شوهر ولی از سال 411 ق. م. که قوانین خاصی به مورد اجرا گذاشته شد، طلاق به طور مطلق برای مرد آزاد شد و از این تاریخ به بعد آمار طلاق در روم حتی در میان قیصرها به شدت افزایش یافت ولی پیش از ظهور مسیح(دوباره شروطی برای انجام طلاق در نظر گرفته شد. در مصر باستان نیز هیچ قیدی برای طلاق قائل نبودند و مرد هر زمان که میخواست، میتوانست همسرش را طلاق دهد. در میان پیروان بودا نیز مرد میتوانست هر زمان که بخواهد همسرش را طلاق دهد در میان برهمنها طلاق ممنوع بود در میان اعراب جاهلی نیز طلاق کاملا شایع بود محدودیتی برای طلاق وجود نداشت. در آیین یهود به مجرد اینکه مرد همسرش را نپسندد، حق دارد او را طلاق دهد، ولی به مردم توصیه میشود که تنها به دلیل موجهی مانند کاستیهای جسمانی یا اخلاقی، همسر خویش را طلاق دهند. در مسیحیت کاتولیک (که متاثر از قوانین روم باستان میباشد) برای هیچ کدام از زن و مرد حق طلاق وجود ندارد و تنها زمانیکه زن مرتکب زنا شده باشد مرد میتواند او را طلاق دهد.
طلاق در اسلام
اسلام، ازدواج را به عنوان یک پیوند مقدس و دارای کارکردهای متعدد فردی و اجتماعی ضروری، مورد تا‡کید فراوان قرار داده است و طلاق را فی نفسهامری منفور و ناپسند (دارای کراهت بسیار شدید) معرفی میکند و تمام تلاش و کوشش خود را در جهت پرهیز خانوادهها از طلاق به کار میبندد، ولی در عین حال در مواردی که مصالح مهمتر ایجاب کند ممنوعیتی برای طلاق قائل نشده است. بر همین مبنا در کتب روایی ما نیز دستهای از روایات پدیده طلاق را بسیار مبغوض و