
لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:41
شهید مطهری و حقوق زن در اسلام
زن و مرد یکدیگر را از انحراف ها نگاه مى دارند, نارسایى هاى یکدیگر را مى پوشانند و وسیله آسایش یکدیگرند. از این رو هریک زینت دیگرى به شمار مى آید. این تعبیر آیه نهایت ارتباط معنوى زن و مرد و نزدیکى و مساوات آنها را روشن مى سازد. همـان تعبیر که دربار ه مردان آمده درباره زنان نیز بدون کم و کاست آمده است. زن, به عنوان نیمى از بشریت و عضوى جدّى و غیرقابل چشم پوشى در کانون بزرگ جامعه انسانى و نیز به عنوان یکى از دو رکن پدیدآورنده بنیان خانواده, در طول تاریخ, داورى هاى گوناگونى را نسبت به خود دیده است و شرایط بسیار ناهمگون و نامساعدى را پشت سر نهاده است. نگاهى گذرا به تاریخ چنین مى نماید که زن در بیشتر مقاطع و در بیشتر جوامع از نوعى محرومیّت رنج برده است و حقوق انسانى او تحت سلطه و سیطره مردان و فرهنگ مردسالارى تضییع شده است. این برداشت, اگر همه جانبه و دقیق نباشد, امّا با آنچه رخ داده است یکسره ناسازگار نیست. چنان که مانند این تضییع حقوق را در مورد کودکان و نیز طبقات ضعیف اجتماعى نیز مى توان مشاهده کرد. و چه بسا بتوان ادّعا کرد, ستمى که بر صالحان و مصلحان و پیامبران و دادخوا هان حقوق انسان در تاریخ بشر رفته است, بیشترین و طاقت فرساترین بوده است, امّا نمى توان از نظر دور داشت که هرکدام از این ستمدیدگى ها دلایل خاص خود را داشته است. اگر بخواهیم عوامل تأثیرگذار بر حقوق زنان در جوامع بشرى را به اجمال مورد توجّه قرار دهیم, بخشى از آنها در زمره عوامل طبیعى و برخى در قلمرو شرایط اجتماعى و کارکردى جاى مى گیرد و بعضى به باورها و انگاره هاى فرهنگى باز مى گردد.
تحقیق درباره این عوامل و سهم هریک در شکل گیرى حقوق انسانى و اجتماعى زنان, خود نیاز به پژوهشى جداگانه دارد و ما در این نوشته تنها درصدد این هستیم که موضوع حقوق زن را در آثار استاد مطهرى(ره) مورد بررسى قرار دهیم, آن هم از زاویه استنادهاى ایشان به قرآن و با ورهاى وحیانى, چرا که آیات قرآن و نظریه هاى اسلامى در زمینه شخصیت و حقوق زن, خود تشکیل دهنده فرهنگ یا بخش مهمّى از فرهنگ جوامع اسلامى است.
چنان که اشاره شد, شرایط اجتماعى و فرهنگى از جمله عوامل مهمّ رویکرد به حقوق زن و نوع نگرش و پردازش به آن است, و این امر سبب شده است تا موضوع (حقوق زن) در عصر حاضر با توجّه به دگرگونى هاى مهمّ اجتماعى و فرهنگى با شدّت و جدّیت بیشترى مطرح شود, و گاه با (فمنیسم) به نگرش ها و اظهارنظرهاى افراطى بینجامد! در این فضاى پرتحوّل که بیشتر ابعاد زندگى و فرهنگى و روابط انسانى و اجتماعى دستخوش تغییرات و تجدیدنظرهاى بنیادى قرار گرفته است, بى تردید نگاه عطشناک و تحوّل طلب و انتقادگر نسل حاضر متوجّه آموزه هاى دینى و قرآنى نیز شده است و تلاش مى کند تا پاسخ پرسش هاى ز یر را بیابد:
1. از دیدگاه قرآن, زن چگونه موجودى است؟
2. آیا زن از جهت شرافت و حیثیّت انسانى با مرد برابر است؟
3. دین براى زن و مرد, یک نوع حقوق و وظیفه و یا کیفر قرار داده یا تبعیض و تفاوت قائل شده است؟
4. آیا وضع قوانین نسبت به زن و مرد یکسان و مشابه است؟
5. نگرش دین به زن, نگرشى همراه با تکریم است یا تحقیر؟
6. آیا وضع مقررات ویژه اى مانند مهریه, وجوب نفقه زن بر مرد, حق مرد در طلاق, نصف بودن ارث زن, جواز تعدّد زوجات براى مردان, شهادت دو زن به جاى یک مرد, ریاست خانوادگیِ مرد, حق حضانت کودک و… نشانگر نگاه دین به زن به عنوان موجودى ضعیف تر و پایین تر نیست و این تفاوت ها اهانت به زن و تضییع حقوق او نیست؟
7. حضور کم رنگ زن در عرصه هاى سیاسى, اجتماعى و فرهنگى و قرار گرفتن او در حجاب و عفاف, مانع دست یابى او به حقوقش نیست؟
این بحث ها در زمان مرحوم شهید مطهرى مطرح بوده است, امّا نه به اندازه امروز که گروه هاى فمنیست تلاش هاى جدّى دارند و تشکل هایى را پدید آورده اند که زنان را به گزینش صفات مردانه تشویق مى کنند, و سعى در جایگزینى زن به جاى مرد در همه عرصه ها دارند, و براى دس ت یابى به برابرى زن و مرد خواستار تجدید ساختار جامعه شده اند, زیرا نظام کنونى جامعه به گمان آنها حاصل قرن ها تسلط مردانه است. اینان خواستار نابودى گرایش ها و پندارهاى سنّتى هستند و راه حلى که براى احقاق حقوق زن پیشنهاد مى کنند, یک نوع راه حل ضدّدینى است که باید هرگونه توصیه اى که دین, طبیعت, سنّت یا خانواده ارائه مى دهد در آن نادیده گرفته شود. بدون شک همان گونه که در گذشته دیدگاه هاى مردسالارى و تحقیرآمیز نسبت به زنان, به زیان هم مردان و هم زنان انجامیده است, باورهاى افراطى فمنیسم با ایده زن سالارى و زن مدارى نیز بیش از پیش به زیان زن و مرد خواهد بود. نگرش متعادل قرآن, نه آن تفریط را برمى تابد و نه این افراط را, از نظر قرآن زن و مرد در انسانیّت برابرند, ولى از دو گونه خصلت برخوردارند. این دوگانگى از ساختار جسمانى و عاطفى آن دو سرچشمه گرفته است, همان گونه که آزادى و برابرى انسان ها از طبیعت آنها الهام گرفته, دوگانگى کارآیى و وظایف آنها نیز از ساختمان وجودى آن دو ریشه یافته است و به تعبیر استاد مطهرى: (زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف, هرکدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت کند… شرط اصلى سعادت هریک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشرى, این است که دو جنس هریک در مدار خویش به حرکت خود ادامه دهند. آزادى و برابرى آن گاه سود مى بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعى و فطرى خویش خارج نگردند. آنچه در آن جامعه ناراحتى آفریده قیام برضدّ فرمان فطرت و طبیعت است نه چیز دیگر.)1 از نظر استاد, اسلام با تعالیم آسمانى خود احیاگر حقوق زن است, به ویژه قرآن در عصر نزولش گام هاى بلند و اساسى را به سود زن و حقوق او برداشت, ولى هرگز در این میان زن بودنِ زن و مردبودن مرد را نادیده نگرفت, بلکه زن را همان گونه دید که در طبیعت هست. زن در قرآ ن همان زنِ در طبیعت است. کتاب تشریع (قرآن) با کتاب تکوین (طبیعت) یک برداشت را ارائه کرده اند. اوج سخن از حقوق زن در قرآن, همین انطباق و هماهنگى است.
مقاله درباره دیدگاه شهیدمطهری درباره حقوق زن دراسلام