لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 68
فصل پنجم – دولت در عصر جهانی شدن
«انسان پیش از آنکه بتواند بگوید و بنویسد، بایستی ببیند: ببیند که در عصر جهانی شدن، دولت ما در سراسر جهان به مخمصه افتادهاند، زیرا برای مشکلات واقعی پاسخی نداشتهاند و از رویارویی با مردم نگرانند»*
هنری داوید تورو
لستر تارو
دولت در عصر جهانی شدن
چشمانداز:
همانطور که میدانیم در پایان سدهی بیستم که به گفته آلن دوبنوا سال 1914 آغاز و سال 1989 میلادی به همراه فروپاشی دیوار برلین، نقطهی پایان آن است و آغاز سدهی بیست و یکم، دولت و به تبع آن دموکراسی محور اصلی مباحث علم سیاست قرار گرفتهاند. در جهان پررمز و راز و متغیر کنونی، مفاهیم همواره دچار تحول میشوند. دولت هم بعنوان محور و مفهوم اصلی علم سیاست از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین آنچه که واضح و روشن بوده این است که، مفاهیم همواره دستخوش تحول هستند و نیز به نوبهی خود دیگر مفاهیم را متحول و متأثر می کنند. بیگمان این تحول نه بیرون از عرصهی زندگی، بلکه در بطن واقعیات عینی و ملموس زندگی جریان مییابد.
دولت به منزله ابزاری در خدمت تلاش هدفمند انسان برای تنظیم امر سیاسی، یکی از عظیم ترین دستاوردهای بشری و پرحضورترین واقعیت تجربهی انسانی به شمار میرود که در نتیجهی تغییرات عمیق در جوامع بشری، جهت پاسخگویی به مشکلات و نیازهای واقعی انسانها دچار تحول شده است. در گسترهی زمانیای به وسعت آغاز پیدایی دولت تا عصر جهانی شدن، دولت در سه بعد مفهوم، ساختار و نظریه دچار تحول شده است. در بعد مفهوم، ما شاهد تحول مفهوم ارگانیکی دولت به مفهوم مکانیکی بودهایم. در بعد ساختار، ما شاهد تحول ساختار دولت بزرگ به ساختار دولت کوچک بوده و در بعد سوم که تحول در نظریه است، تحول از نظریههای حداکثرگرا به نظریههای دولت حداقل صورت گرفته است. الوین تافلر در کتاب موج سوم، سه اصل بنیادین را برای حکومتهای فردا پیشبینی میکند. وی نخستین ویژگی حکومت را قدرت اقلیت، دومین اصل را دموکراسی نیمه مستقیم و سومین اصل سیاست فردا را از میان رفتن تمرکز شدید مراکز تصمیمگیری و واگذار شدن آنها به خود مردم میداند. آنچه در گفتار تافلر جلب نظر میکند، این است که فشار روزافزون اطلاعات و جهانی شدن همهی عرصههای زندگی بشری بویژه دولت و کارکردهای آن را دچار تحول خواهد ساخت. گذشته از تافلر، کسانی چون مانتیگتون، نوکویاما، دیویدهلد، یورگن هابرماس، رابرت نوزیک، ای.اف. شومافر، ریچارد روزکرانس، کارل پویر و دیگران نیز خبر از تحولی جدید دادهاند و به راستی این تحول جدید، پیدایش مفهوم تازهای از دولت، یعنی دولت حداقل است. بطور کلی باید گفت که باتوجه به مباحث ذکر شده، امروزه گرایش مسلط در نظریههای مربوط به دولت، نظریهی دولت حداقل است. در حقیقت در ربع آخر قرن بیستم، نظریه های راست نو، محافظهکاری نو، لیبرالیسم نو و آنارشیسمنو همگی دربارهی دولتی که نخست در حوزههای اقتصادی و سپس در سایر حوزهها کمترین مداخله را داشته باشد به توافق رسیدهاند چراکه، همگی براین اعتقاد هستند که مداخلهی دولت بیش از آنکه سودمند باشد، زیانبار خواهد بود. از این رو شعار تبدیل دولت بزرگ به دولت کوچک در ادامهی شعار کوچک زیباست، کمکم مطرح گردید. بهرحال خطر گسترش بیرویه حوزهی دخالت دولت، فکر بسیاری از اندیشهگران را به خود مشغول داشته است. شوماخر در کوچک زیباست، روز نادر آشفتگی جدید سیاست جهان، فوکویاما در پایان تاریخ، هانتینگتون در موج سوم دموکراسی، الوین تافلر در موج سوم، هانا آرنت در انقلاب و خشونت، گورباچف در پروسترویکا، جورج اورول در دنیای 1984 و قلعهی حیوانات، هاکسلی در دنیای شگفتانگیز نو و بسیاری دیگر از اندیشهگران در افق آیندهی جهان، ابرهای تیرهای دیدهاند که لازمه جلوگیری از آنها، حرکت به سوی محدود کردن حوزهی اختیارات دولت است. در این فصل که فصل پایانی پژوهش هم بحساب میآید، ضمن آشنا شدن با نظریهی دولت حداقل، بعنوان گرایش مسلط در عصر جهانی، تأثیر متغیر مستقل پژوهش یعنی جهانی شدن را بر متغیر وابسته یعنی دولت را بررسی و تجزیه و تحلیل مینماییم.
5-1- نظریهی دولت حداقل
بطور کلی امروزه دولتی با اختیارات محدود را دولت مبتنی بر حقوق، و دولتی با کارکردهای محدود را دولت حداقل مینامند. دولت مبتنی بر حقوق را در تقابل با دولت مطلقه به معنای حکومتی برفراز قانون و دولت حداقل را در تقابل با دولت حداکثر مطرح میکنند. براین مبنا، دولت را امری اجتنابناپذیر دانسته که هیچگاه نباید از حداقل لازم بزرگتر شود. در این دیدگاه، هرچند دولت سازمانی است که از حق انحصاری استفاده از زور برخوردار است، ولی درعین حال صرفاً وظیفهای محدود یعنی محافظت از حقوق فردی اعضای جامعه را به آن میسپرند. (2) نظریهی دولت حداقل هم در طیف راست و هم در طیف چپ طرفدارانیدارد.
میلتون فریدمن (3) ، برندهی جایزهی نوبل اقتصاد در سال 1976، از مشهورترین نظریه پردازان نئولیبرالی است که برخلاف جان میناردکینز، طرفدار کاهش هزینههای دولتی بود. مهمترین کتابی که در آن از دولت حداقل دفاع کرد، کتاب ًسرمایهداری و آزادیً است (4). فردمن همچنین در کتاب ًآزادی انتخابً که در سال 1980 میلادی منتشر ساخت، نظام سیاسی را دوشادوش نظام اقتصادی بررسی کرد و هردو نظام را توأماً بازار نامید. این کتاب که رسالهای در باب دفاع از بازار آزاد و دولت حداقل است، پس از کتاب ًثروت مللً آدام اسمیت، دومین کتاب معتبر در زمینهی بازار آزاد است.
به طور خلاصه، فریدمن از هواداران سرسخت کاهش هزینههای دولت، تعلیل نقش دولت به حداقل، سرمایهدارای آزاد و ضرورت خصوصی سازی بود. او طرفدار دولت محدود با حداقل بودکه تنها در سرمایهداری قابل حصول است5
رابرت نوزیک6، فیلسوف معاصر آمریکایی، از برجستهترین نمایندگان فلسفهی نئولیبرالیسم و نظریهپرداز دولت حداقل است. وی در مهمترین اثر خود با عنوان ًًآنارشی، دولت ویوتوپیاً به سال 1974 میلادی، به حدی برحقوق مطلق فردی تاکید میورزد که دیگر جایی برای وجود دولت باقی نمیگذارد، از این جهت او را مدافع دولت حداقل قلمداد می کنند. دولت حداقل نوزیک دولتی است که وظایف بسیار محدودی مانند تامین امنیت، حفظ آزادی شهروندان، تنفیذ قراردادها، حفاظت از داراییها و امنیت اقتصادی برعهده دارد و از وارد شدن به حوزهی باز توزیع اقتصادی به هر شکل و هر شرایطی مطلقاً منع میگردد. گرچه او بعدها در مقالهی ًزیگزاگ سیاستً در سال 1989 نظریهی مطرح شدهی قبلی خود را کم و بیش انکار کرد. (7)
دولت در عصر جهانی شدن