فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حمایت آمریکا از رژیم های غیر دموکراتیک و سرکوبگر و تأثیر آن بر جریان بنیادگرای اسلامی- 58 صفحه منابع معتبر + doc

اختصاصی از فایلکو حمایت آمریکا از رژیم های غیر دموکراتیک و سرکوبگر و تأثیر آن بر جریان بنیادگرای اسلامی- 58 صفحه منابع معتبر + doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

تعامل سیاسیت خارجی آمریکا و نظامهای سیاسی در خاور میانه

 

   الف )اولویت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه :تشویق دموکراسی یا تقعیب منافع ملی

ایالات متحده آمریکا خود را به عنوان اولین دموکراسی در دوران مدرن معرفی می‌کند و سیاستگذاران این کشور مدعی هستند که سیاست خارجی آمریکا نیز همانند مناسبات سیاسی درون کشور بر اصول دموکراسی و آزادی  جامعه استوار است و خواهان گسترش ویژگیهای این اصول در کشورهای در حال توسعه اند. (1)

  همچنان که در فوق هم ذکر شد کشورهای غربی به ویژه آمریکا خواهان گسترش نظام ارزشی خود بوده اند، که بخشی از سر اعتقاد به برتری و جهانشمولی آن وبخشی به دلیل این باور که نزدیکی ایدئولوژیکی کشورهای دیگر را وادر می‌کند به منافع و ارجحیتهای غرب پاسخگوتر باشند. با این حال این کار تنها در مواردی انجام گرفته است که دنبال کردن چنین هدفهایی برای دیگر منافع غرب خطرناک تلقی نشده است.زیرا هر زمان که بین هدفهای ایدئولوژیک و ارزشی و منافع امنیتی، سیاسی و اقتصادی تناقضی وجود داشته باشد ملاحظات ایدئولوژیکی بازنده بوده است. برای مثال اگر انتخابات پارلمانی در کشورهایی که برای غرب مفیدند به برکناری یک دولت طرفدار غرب منجر شود، کشورهای غربی آن را نمی‌پسندند. برعکس در مورد دولتهایی که غرب روابط خوبی با  آنها نداشته است یا در کشورهایی که انتخابات پارلمانی ممکن است روی کار آمدن دولتهای طرفدار منافع و ارجحیتهای غرب را در پی آورد، غرب به لزوم حفظ معیارهای دموکراتیک تأکید ورزیده است.(2)

در مورد سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه آنچه در عمل غلبه دارد و تعیین کننده است پیگیری  و حفظ منافع اقتصادی آمریکا گاهی به هر قیمت از جمله دوستی و اتحاد با خشن ترین دیکتاتورها و طرح واجرای کودتا علیه حکومتهای مخالف خود و توطئه های سیاسی است،نه دفاع از اصول دموکراسی و آزادی جامعه، نیویورک تایمز در یک مقاله انتقادی از سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان «رقص با دیکتاتور» می نویسید:«ایالات متحده آمریکا کشوری که به آزادی و دموکراسی افتخار می‌کند دارای عادت زشتی است که هر زمان به نظر برسد دیکتاتورهای خارجی در خدمت منافع آمریکا هستند آنها را در آغوش می‌گیرد،این ناپسند ترین ویژگی سیاست خارجی آمریکاست». نویسنده آنگاه از مواردی چون شاه ایران، ضیاء الحق در پاکستان،سوهارتو در اندونزی و مارکوس در فیلیپین و خاندان سعودی در عربستان نام می برد. گذشته از این،هر جا که آمریکا  علیه دیکتاتورها دست به عمل زده نه به دلیل خواست دفاع از دموکراسی و آزادی جامعه، بلکه به دلیل اختلاف بر سر چگونگی پیشبرد منافع خود بوده است،درگیری آمریکا با صدام از همین دریچه قابل فهم است. (3)

به سخن دیگر یکی از کاستی های عمده سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و به طور کلی در جهان سوم تمایل آن به حمایت از حکومتهای خودکامه در برابر رژیم های دموکراتیک است. بدین گونه ایالات متحده با پشتیبانی از حکومتهایی که با اصلاحات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی مخالفند هویت ویژه ایستادگی در برابر دگرگونی های اجتماعی را بدست آورده است. این سیاست در هیچ جای دیگر از خاورمیانه به اندازه خلیج فارس که ایالات متحده پاره ای از خود کامه ترین رژیم ها را مورد حمایت قرار داده آشکار نیست.(4)

این کاستی و ایراد سیاست خارجی آمریکا در بیان «رابرت شییر» نویسنده روزنامه
لس آنجلس تایمز اینگونه مطرح شده است:«برای ما هرگز دموکراسی در خاورمیانه اهمیت نداشته است مگر آنکه یکی از دیکتاتورها از خط خارج شده باشد».(5)

راکریستوفر فیچنز از مجله Nation  نیز نسبت به عملکرد آمریکا در زمینه دموکراسی در خاورمیانه اظهار می‌دارد که:«درخصوص سیاست خارجی آمریکا در خاور میانه یک گناه اولیه وجود دارد و آن سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق در سال 1953 می‌باشد که تمام مشکلات بعدی خاورمیانه به نحوی در این راستا قرار می‌گیرد و بی توجهی آمریکا به مسائل خاورمیانه را نشان می‌دهد».(6)

مجموعه این عوامل سبب شد در جهانی که حرکت نیروهای خواهان مردم سالاری مشارکت و آزادی در آن شتاب گرفته و بتدریج  فراگیر می‌شود کشورهای عرب در حوزه خلیج فارس به صورت حکومتهای مطلقه باقی بمانند و نهضت در حال رشد علاقمند به دموکراسی وحقوق بشر در خاورمیانه در موقعیت همتایان خود در شرق اروپا و آمریکای لاتین، آفریقا و بخش هایی از آسیا سهیم نگردد. (7)

لازم به ذکر است که اگر چه سابقه استبداد و خودکامگی در برخی کشورهای منطقه به پیش از حضور آمریکا در منطقه بر می‌گردد، اما همین فرهنگ سلطه و استبدادی در کشورهای منطقه نیز میراث استعمارگران اروپایی می‌باشد. زیرا در دوران طولانی استعمار اجازه تحول دموکراتیک به این کشورها داده نشده در نتیجه طبیعی است افراد و گروههایی روی کار آیند که اعتقاد چندانی به اصلاحات دموکراتیک و سهیم کردن دیگران در قدرت نداشته باشند و آن را برخلاف منافع خویش تشخیص دهند.(8) که گناه آمریکا نیز تضمین و اطمینان دادن به آنها جهت باقی ماندن بر این تفکر می‌باشد.

همچنین در مورد اولویت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه باید به اظهارنظر فوازجرجیس اشاره کرد که به روشنی تقدم منافع ملی بر ایدئولوژی  در سیاست خارجی آمریکا در منطقه را نشان می‌دهد، جرجیس می‌گوید:«فرهنگ، اخلاقیات و تمدن نقش مهمی در سیاست خارجی آمریکا ندارد، در عوض منافع امنیتی، اقتصادی و استراتژیک ستون های اصلی تعیین کننده روابط آمریکا با خاورمیانه می‌باشد(9)، که تجربه جنگ دوم خلیج فارس نیز این را نشان می‌دهد زیرا بر خلاف اینکه آمریکا در طول جنگ مدام بر اصطلاحاتی چون«حکومت مشروع»، «دموکراسی» و «حق تعیین سرنوشت» تأکید می‌ورزید اما دوباره حکومت خاندان آل صباح را که هرگز با انتخابات دموکراتیک همراه نبوده است بر سر کار آورد و پس از عقب نشینی نیروهای عراقی،علی رغم پیشروی آمریکا تا دروازه های بغداد اما به بهانه جلوگیری از تجزیه عراق هیچ توجهی به خواسته های مردمی که در برابر رژیم عراق به پا خاسته بودند نکرد و با خودداری از تماس با اپوزیسیون دموکراتیک  عراق تا آوریل 1991 پیامی نمادین را نه تنها به گوش عراقی ها بلکه به گوش همه ملت های خاورمیانه رساند که آمریکا به رغم لفاظی ها وسخن پراکنی های گسترده خود هیچ علاقه ای به برقراری دموکراسی در این منطقه ندارد. (10)

  مجموعه آنچه گذشت را می‌توان در این سخن«ریچارد هاس» تحت عنوان «استثناء دموکراتیک» خلاصه کرد که بیان می‌دارد: حمایت آمریکا از دیکتاتورها به خاطر منافع  خود از جمله نفت، امنیت اسرائیل، مهار شوروی و کسب پایگاه های نظامی می‌باشد، همین امر ایجاب می‌کند نسبت به مسائل داخلی این کشورها(نقض حقوق بشر،عدم برگزاری انتخابات آزاد و ...) بی توجه باشد و سپس می‌افزاید ادامه این مسله به نفع مسلمانان نیست. (11)

 

  هانتینگتون نیز معتقد است گسترش دموکراسی در جوامع غیر غربی باعث بوجود آمدن «پارادوکس دموکراسی» می شود، به این معنا که ورود رویه های انتخاباتی شکل غربی به جوامع غیر غربی برخلاف انتظار زمینه به قدرت رسیدن حرکت ها و احزاب ضد غربی را در این جوامع فراهم آورده و به آن سهولت می‌بخشد و اکنون در منطقه خلیج فارس دموکراتیک ترین حکومتها حکومتی است که بیشترین ضدیت را با ایالات متحده داشته باشد و غیر دموکراتیک ترین حکومتها حکومتی است که صمیمی ترین روابط را با آمریکا برقرار ساخته است. (12)


دانلود با لینک مستقیم


حمایت آمریکا از رژیم های غیر دموکراتیک و سرکوبگر و تأثیر آن بر جریان بنیادگرای اسلامی- 58 صفحه منابع معتبر + doc