دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
چکیده
یکی از موضوعاتی که در چند سال اخیر ذهن اکثر اندیشمندان و حتی عموم را به خود مشغول کرده است مسأله طلاق می باشد. در حال حاضر این پدیده در ایران به شکل یک مسأله و معضل اجتماعی ،مشکلات زیادی را برای افراد و خانواده های در معرض طلاق به وجود آورده است .هدف این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زوجین به طلاق (مطالعه موردی شهرستان داراب)می باشد. چارچوب نظری این پژوهش با توجه به تحقیقات پیشین و مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفته است، ترکیبی از نظریه هــای جامعه شـــناسی خانواده و انحرافات اجتماعی می باشد که از نظریه های مبادله، توسعه خانواده، نظام ها، نقش ها و نظریه شبکه ای در قسمت نظریه های جامعه شناسی خانواده و از نظریه های دورکیم و مرتن در قسمت انحرافات اجتماعی استفاده شده است. روش تحقیق مورد استفاده روش پیمایشی می باشد. و تکنیک و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه همراه با مصاحبه حضوری بوده است.
در این تحقیق اطلاعات مورد نظر از کل افرادی که در شش ماهه دوم سال 1380 طلاق داده یا به دادگستری مراجعه کرده و دادخواست طلاق داده بودند جمع آوری شد که کل این افراد 150نفر می باشند که 115 نفر از آنها زن و 35 نفر دیگر مرد می باشند.متغیر وابسته تحقیق میزان گرایش به طلاق مباشدکه به صورت یک طیف در پرسشنامه آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد که ابتدا در قسمت آمار توصیفی ، ویژگیهای جمعیتی ،اقتصادی و اجتماعی پاسخگویان توصیف وتشریح شده است و در قسمت آمار استنباطی با توجه به سطح اندازه گیری متغیرهای مستقل که 20 متغیر می باشد از رگرسیون دو متغیره، چند متغیره، تحلیل واریانس، آزمون تی((T– test و آزمون اف test)- F ) استفاده شده است. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهند که :
در تحلیل رگرسیون دو متغیره، متغیرهای اختلاف تحصیلی زوجین، اختلاف سن زوجین، تحصیلات زن و سن ازدواج زن با گرایش به طلاق زنان رابطه معنادار و مستقیمی دارند و متغیرهای میزان شناخت همسر قبل از ازدواج، مدت زندگی مشترک، تعداد فرزندان و مدت شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش به طلاق زنان رابطه معنادار و معکوس دارند.
همچنین متغیرهای مدت شناخت و میزان شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش مردان به طلاق رابطه معنادار ومعکوس دارند. در بررسی تفاوت میانگین ها، تفاوت معناداری بین میانگین گرایش به طلاق زنان بر حسب، رابطه خویشاوندی با همسر، محل تولد زن، چند زنی بودن همسر ، علت اصلی طلاق و شیوه آشنایی دیده می شود.و برای مردان فقط رابطه خویشاوندی معنادار می باشد..
در تحلیل رگرسیون چند متغیره، در معادله پیش بینی گرایش به طلاق زنان متغیرهای مدت شناخت، اختلاف سن و مدت زندگی مشترک توانستند 64 درصد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی کنند و در معادله پیش بینی گرایش به طلاق مردان سه متغیر مدت شناخت، اختلاف سن و تعداد فرزندان توانستند 77 درصد از تغییرات را پیش بینی کنند.
مقدمه
خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی، پایه و اساس ساخت اجتماع محسوب می شودخانواده شالوده هر جامعه متمدن است (مور، 1376: 29).
در واقع خانواده نهادی است که به اعضای خود احساس آرامش و امنیت می دهد و طی قرن های متمادی به عنوان پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسلهای بعدی بوده است. از همین روست که تشکیل خانواده در همه ادیان بویژه دین مقدس اسلام از اهمیت والایی برخوردار است و از آن بعنوان کانون آسایش و آرامش نام برده شده است (ولی زاده، 1378: 20).
به طور کلی خانواده به وسیله یک رابطه قــانونی بین زن ومرد که ازدواج نام دارد شــــکل می گیرد،اما این رابطه قانونی به سه شکل ممکن است از هم گسیخته شود که عبارتند از :
- فسخ ازدواج؛
- مرگ یکی از زوجین؛
- انحلال خانواده و از بین رفتن پیوند زناشوئی بوسیله طلاق زوجین؛ (Shryock,1975:333).
از آنجایی که فسخ ازدواج با دلایل مشخص می باشد و مرگ افراد هم یک امر طبیعی است این دو مورد هر چند باعث بروز مشکلاتی در خانواده می شوند ولی طلاق به دلیل خصوصیاتی که داردبیشتر ذهن خانواده ها و اندیشمندانرا به خود جلب کرده است.
” طلاق در لغت جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهائی از زناشوئی استَ (عمید، 1369: 894).
همچنین طلاق را آخرین راه انحلال قانونی ازدواج می دانند که شوهر و زن بوسیله حکم قانونی از هم جدا می شوند(Shryock,1975:333).
از آنجا که یکی از عوامل مهم از هم گیسختگی مهمترین نهاد اجتماعی و اساس جامعه یعنی خانواده، طلاق می باشد، بررسی طلاق و بویژه عواملی که منجر به این امر می شوند خود به خود ضرورت پیدا می کند. همچنین بررسی عواملی که باعث گرایش زوجین به طلاق می شود بخاطر پیامدهایی که در پی دارد بیشتر حائز اهمیت است. بنابراین اهمیت موضوع طلاق را با در نظر گرفتن عواقب و آسیبهای آن می توان مطرح کرد، آسیبهای طلاق می تواند به صورت اعتیاد، بزهکاری، جرم و جنایت، خودکشی و… باشد(دانش، 1370: 32).
از طرف دیگر در عصر ما و بخصوص سالهای اخیر بیش از دوران دیگر آمارهای طلاق بالا رفته و به تبع آن آمار وارقام جرم وجنایتهای ناشی از آن نیز زیاد شده است بطوری که آمار طلاق در جوامع غربی و بویژه در آمریکا حدود 54 درصد می باشد، یعنی اینکه از هر 100 ازدواج 54 مورد به طلاق منجر می شود. در صورتی که این درصدها درسال 1964 حدود 36 درصد بوده است درصد بوده است(Weeks,1992:315-316).
در ایران نیز آمارها نشان میدهند که درصد طلاق سال 80 نسبت به سال79، 14 درصد رشد داشته است(به جدول ونمودار شماره 1 و ضمائم مراجعه شود) که این افزایش ناگهانی برای جامعه ایران به عنوان یک زنگ خطر می باشد که نباید ساده انگارانه از آن گذشت، بلکه باید با جدیت به دنبال ریشه های این مسأله بود.
هدف اصلی از انجام این تحقیق بررسی علل و عوامل مؤثر بر گرایش زوجین به طلاق در شهرستان داراب می باشد.
تحقیقات پیشین
مطالعه درباره طلاق در طی چند دهه اخیر محققین زیادی را به خود مشغول داشته است. این مطالعات نه تنها بوسیله جامعه شناسان بلکه بوسیله حقوقدانان، قضات، مددکاران اجتماعی، روان درمان ها، پزشکان و سایرین صورت گرفته است((Good,1965:3. از آنجا که علم خاصیت انباشتی دارد، تحقیقات پیشین در زمینه موضوع مورد نظر می تواند منبع با ارزش در هدایت تحقیق و معرفی نظریه هایی برای آزمون و تفسیرهای احتمالی از مشاهدات باشند (دواس، 1376 : 33).
در این قسمت از مقاله به بررسی تعدادی از تحقیقاتی که در مورد طلاق در داخل و خارج از ایران نگاشته شده اند می پردازیم.
تحقیقات نشان داده اند که آمار طلاق در روستاها بسیار پائین تر از شهرها می باشد و علت اصلی آن را می توان پایبند بودن روستائیان به ارزشها، سنت ها، اعتقادات مذهبی، توقعات کم و… دانست، در حالیکه در شهر مسأله صنعتی شدن، جامعه مصرفی، توقعات بیجا و عدم پایبندی به ارزشها و سنتها و… از عوامل مهم افزایش درصد ستیز خانوادگی و طلاق می باشد(فرجاد، 1372: 65).
مساواتی آذر تحقیقی را تحت عنوان ” خانواده های مهاجر روستایی و زمینه های طلاق” انجام داده است که ایشان با استفاده از داده های موجود در زمینه طلاق و همچنین اطلاعات موجود در کلانتری های شهر تبریز به بررسی مسأله طلاق پرداخته است. ایشان بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعاتی که جمع آوری کرده بود به نتایج زیر دست یافت.
طلاق و اختلافات خشونت آمیز زوجین در مناطق شهری بیش از مناطق روستایی است؛ اما ایشان این مسأله را با توجه به مناطق مختلف تفکیک می کند و آنرا به شرایط اجتماعی و اقتصادی ساکنین این مناطق ربط می دهد و محله ها را مورد بررسی قرار می دهد و در کل در می یابد که مناطقی که رفتارهای خشونت آمیز در آنها بیشتر گزارش شده اکثراً مهاجرنشین بوده اند تا بومی، و علل این را توجیه می کند و بیان می کند که این رفتارها به دلایل زیر می باشند:
در شهر قسمت مهمی از وظایف خانواده به گروهها و سازمانهای اجتماعی دیگر واگذار شده و کوشش و کشش افراد ازدرون خانه به بیرون معطوف گردیده است، پس عجیب نیست که خانواده شهری استحکام و دوام خانواده روستایی و قدیم را ندارد و این ناهنجاریها که از فرد گرایی، خودسری و خودکامگی ناشی می شود در شهر رایج تر است و احساس تنهایی و بی کسی بیش از اندازه در شهر قوت می گیرد و رفتارهای انحرافی چون خودکشی و طلاق را دامن می زند (مساواتی آذر، 1375).
تحقیقی با عنوان “ پیوستگی ها و پیامدهای طلاق در شهری از ایران” توسط آقاجانیان و مقدس در سال 1987 در شهر شیراز انجام گرفت.
داده های این تحقیق به روش پیمایشی جمع آوری شد. برای انجام این تحقیق از اطلاعات سرشماری 1986 برای چارچوب نمونه گیری استفاده گردید. نهایتاً دو گروه از زنان شیرازی یک گروه 254 نفری که یکبار ازدواج کرده و طلاق گرفته بودند و یک گروه دیگر که شامل 799 نفر از زنان یکبار ازدواج کرده انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که:
روندهای طلاق در ایران تحت تأثیر تغییرات معمول و 8 سال جنگ با عراق قرار دارد. بی ثباتی اجتماعی حاصل از جنگ، شرایط را برای افزایش نرخ طلاق در ایران فراهم کرد، این روند افزایشی بعد از آتش بس و شروع گفتگوهای صلح روبه کاهش نهاد. تحلیل پیامدها وتعیین کننده های طلاق در ایران نشان می دهد که تفاوتها و شباهتهایی با یافته های مطالعات انجام شد و در کشورهای غربی دارد. بر خلاف ایالات متحده، رابطه معکوسی بین سن ازدواج و طلاق در ایران وجود ندارد، در حقیقت زنان ازدواج کرده در سنین بالاتر از شانس طلاق بالاتری برخوردارند. تحصیلات بالاتر و نقشهای خارج از خانه برای زنان تأثیر مثبتی بر طلاق را نشان می دهد. در کل پیامدهای اقتصادی طلاق برای زنان ایرانی جدی است. زنان بعد از طلاق فرصتهای بسیار کمی برای کار کردن دارند. بنابراین می توان گفت که فقط شبکه های خانوادگی و غیر رسمی به حمایت از زنان مطلقه می پردازند. همانطور که اکثر مطلقه ها از خانواده های کارگری هستند، بنابراین مراقبت از دختران طلاق گرفته برای این خانواده ها، از لحاظ اقتصادی، بسیار مشکل است. همچنین این مطالعه نشانگر اثرات روانشناختی عمیقی است که طلاق بر زنان مطلقه و فرزندانشان در ایران می گذارد(Aghajanian & Moghadas, 1998).
تحقیقی تحت عنوان “ بررسی علل طلاق در استان خراسان” توسط رحیمی انجام شد. ایشان تحقیق خود را با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه 205 مورد از زنان و مردان جدا شده از هم از طریق طلاق را مورد بررسی قرار داده است. محدوده مورد مطالعه شهرستانهای نیشاپور، سبزه وار، تربت حیدریده، کاشمر، گناباد و بردسکن در استان خراسان بوده است. ایشان بعد از تجزیه و تحلیل داده ها به نتایج زیر دست می یابد:
نداشتن تفاهم اخلاقی، عدم تمکین، بیکاری، مشکلات مالی و اقتصادی، اعتیاد، مداخله دیگران، اختلاف سطح سواد و اختلاف سنی از مهمترین عوامل طلاق می باشد. در این میان نداشتن تفاهم اخلاقی با 76/23 درصد، بیکاری با 46/17 درصد و مشکلات مالی با 12/16 درصد در رأس عوامل قرار دارند (رحیمی، 1379).
تحقیقی توسط گیج – براندون تحت عنوان ” رابطه بین چند زنی و طلاق ً درسال 1992 انجام گرفت. این مطالعه به صورت یک مطالعه موردی در نیجریه انجام شد. دراین تحقیق رابطه بین چند زنی و طلاق مورد بررسی قرار گرفته و تعداد زنان را به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده و تأثیرات افزایش تعداد زنان رابر طلاق بررسی می کند. تحقیق مورد نظر در کل به نتایج زیر دست می یابد:
پیوندهای با دو زن با ثبات تر از پیوندهای با سه زن یا بیشتر هستند و این موضوع مستقل از بی بچگی، طول ازدواج، مذهب وسایر متغیرهای اقتصادی – اجتماعی است. این تحقیق به این مطلب نیز اشاره می کند که باید تعداد زنانی که با یک مرد ازدواج می کنند را با توجه به اینکه ممکن است شوهر بر اثر مرگ همسر یا طلاق زن دیگر باشد در نظر گرفت یعنی اینکه ممکن است یک مرد در طول دوره زندگی خود با چندین زن ازدواج کرده باشد ولی این ازدواجها بخاطر مرگ همسر بوده یا بعد از طلاق همسر. این تحقیق همچنین پیشنهاد می کند که باید به متغیرهای مانند تعدد زنان، تفاوتهای سنی زنان موجود در یک پیوند توجه کرد چرا که این متغیرها می توانند روی نوع رابطه زنان موجود در یک پیوند از یک طرف و رابطه زنان با شوهر از طرف دیگر اثر بگذارد و این اثرات منجر به طلاق شود (Gage-Brandon,1992).
ادوارد و فولر تحقیقی تحت عنوان ” اشتغال زن و عدم ثبات زندگی زناشوئی ” براساس نمونه ای ازتایلند انجام دادند و نتیجه گرفتند که اشتغال زنان بر زندگی زناشوئی مؤثر است بطوریکه عدم ثبات زندگی زناشوئی را افزایش می دهد. تحلیل های این محققین نشان داد که تأثیرات اشتغال زنان بخودی خود و تعداد ساعات کار مستقیماً به هم مرتبطند واین مسائل بر روی فرایندهای متفاوت زناشوئی مؤثر هستند(Edward & Fuller,1992).
چارچوب نظری تحقیق
بطور کلی نظریه های پرداخته شده در ارتباط با طلاق به دو دسته کلی تقسیم می شوند، دسته اول نظریاتی که در مورد خانواده می باشند که همان نظریات جامعه شناسی خانواده هستند و دیگری نظریه هایی که در ارتباط با آسیب شناسی اجتماعی به رشته تحریر درآمده اند.
نظریاتی که درارتباط باجامعه شناسی خانواده می باشند شامل نظریات مبادله، توسعه خانواده، شبکه ای، نظام ها و نقش ها می شود و نظریات آسیب شناسی اجتماعی شامل نظریات آنومی دورکیم و مرتن می شود .در چارچوب نظری این تحقیق از نظریه هایی جامعه شناسی خانواده، متغیرهایی ؛ مثل: منزلت شغلی زن و مرد، سطح تحصیلات زن و مرد، درآمد و ناتوانی جنسی و عقیم بودن زن یا مرد را از نظریه مبادله ( نظریه منابع ارزشمند) گرفته شده است. از نظریه نقش ها، شیوه انتخاب همسر ( مشارکت زن درانتخاب همسر)، فرمانبردار بودن یا تحت سلطه بودن زن و میزان شناخت از همسر اخذ شده است. و همچین از نظریه شبکه ای متغیرهای دخالت والدین زوجین، خویشاوندان می توان و همسایگان در امور خانواده و تصمیم گیری های زوجین گرفته شده است. اما از نظریه آسیب شناسی اجتماعی دورکیم و مرتن متغیرهایی که به ساخت اجتماعی مربوط هستند مانند محل سکونت زن و شوهر یعنی روستایی یا شهری بودن آنها، مصرف مواد مخدر توسط یکی یا هر دوی زوجین گرفته شده است. همچنین از متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن زن در ابتدای ازدواج، همچین سن مرد، مدت ازدواج و تعداد فرزندان و غیره استفاده شده است.