پایان نامه کارشناسی ارشد زبانشناسی :وندافزایی به ستاکهای ساده فعلی
مطالب این پست : دانلود پایان نامه بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو 180 صفحه
پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته زبانشناسی همگانی
با فرمت ورد word ( دانلود متن کامل پایان نامه )
نگارش:
مریم صحرابین
استاد راهنما:
دکتر تقی وحیدیان کامیار
استاد مشاور:
دکتر شهلا شریفی
پایان نامه
برای دریافت درجه کارشناسی ارشد
در رشته: زبانشناسی همگانی
چکیده
پژوهش حاضر با عنوان “بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو” کوششی است جهت شناساندن سبک فردی شعر شاملو به لحاظ معیارهای زبانشناختی. یافته های این پژوهش از طریق بررسی منتخب اشعار شاملو در کلیه مجموعه آثارش بدست آمده است. در این پژوهش این نکته را دریافتیم که راز زیبایی و زبان نسبتا منحصر به فرد شعر شاملو در فراهنجاری های زبانی خاصی است که او در اشعارش از آنها بهره برده است؛ فراهنجاری هایی از نوع واژگانی، صرفی، نحوی ،معنایی و کهن گرایی. با بررسی آین فراهنجاری ها در منتخب اشعار شاملو پی بردیم که برجسته ترین فراهنجاری بکار رفته در اشعار، فراهنجاری زمانی یا همان کهن گرایی است، که شاملو بطرز مبالغه آمیزی در اشعارش از آن بهره برده بطوری که زبان شعرش را نسبتا یکدست آرکائیک کرده است.
شاملو با بهره گیری از این قبیل شگردها نه تنها به زیبایی، صلابت، فصاحت و بلاغت اشعارش افزوده بلکه کاربرد فراهنجاری هایی از این دست توسط او به آفرینش سبکی منحصر به فرد با عنوان “شعر سپید” انجامیده است.
پیشگفتار
ادبیات به اقتضای ماهیت خود که دربارﮤ زندگی و پیچیدگی وجوه گوناگون آن است، از سرشتی پذیرنده برخوردار است و این قابلیت را دارد که از دیدگاه علوم دیگر مورد بررسی قرار گیرد. سالهاست که شیوه هایی در نقد ادبی متداول شده اند که اصول و روشهای آنها از علوم نشأت می گیرد؛ از قبیل نقد فلسفی، نقد روانکاوانه، نقد تاریخ مبنایانه، نقد ساختار گرایانه، نقد مارکسیستی، نقد صور نوعی، نقد جامعه شناسانه، نقد نشانه شناسانه، و… . با این حساب زبانشناسی را نباید یک استثنا تلقی کرد. از آنجا که زبانشناسی مطالعه ی علمی زبان یعنی تار و پود بوجود آورندﮤ ادبیات است، قاعدتاً می تواند با نقد ادبی پیوند داشته باشد.(خوزان مریم، 1369، ص 12)
پیشرفت سریع دانش زبانشناسی در قرن حاظر به فراهم آوردن امکاناتی جدید برای مطالعه ی زبان و ادبیات انجامیده است. حاصل پژوهش هایی از این دست در زمینه ی زبان به شکل مجموعه ای از دستورهای ساختاری در اختیار ما است، و اگرچه استفاده از امکانات ساختگرایی در زمینه ی ادبیات و بررسی ویژگی های آن گامهای نخستین راه را می پیماید، بازده آن حتی امروز نیز چشمگیر است.
پیشگامان استفاده از زبانشناسی در ادبیات و پیروان آن سعی داشته و دارند که برای ادبیات بطور اعم و هر یک از گونه های ادبی بطور اخص توجیهی زبانشناختی بیابند و توصیفی علمی از هر فن ادبی به دست دهند، زیرا چنین می نماید که استفاده از فنون پراکنده ای چون عروض و قافیه، بدیع، معانی و بیان در مطالعات ادبی سنتی در چهارچوب مبنایی نظری قابل توجیه نباشد.(صفوی کورش، 1383، ص 7)
مجموعه ی حاضر با این امید نوشته شده است که دانشجویان و علاقه مندان به زبانشناسی بتوانند تصویری کم و بیش روشن از کاربرد زبانشناسی در ادبیات بدست آورند. اما پنداری خطاست اگر تصور کنیم صرف آشنایی با مباحث زبانشناسی می تواند مجوزی برای بررسی ادبیات باشد.
از آنچه گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که زبانشناسان مایل به تجزیه و تحلیل متون ادبی از دیدگاه زبانشناسی، باید پیش از کار، شناخت کافی از ادبیات داشته باشند؛ و به همین ترتیب، منتقدان ادبی که قصد نقد متون ادبی با شیوﮤ نقد زبانشناسانه را دارند، باید نخست با آن مباحثی از زبانشناسی که به این زمینه مربوط می شود آشنا باشند.
زبان با تمام شگردهای شاعرانه ای که آن را به چشم خواننده بیگانه و خلاف عادت می سازد، در خدمت بیان عاطفه و حادثهٴ ذهنی انگیخته از آن است. اما زبان خاص شعر نه تنها بیگانه نمایی خاص خود را در پرتو عاطفه ی آمیخته با معنی یا معنی گرایی حادثه انگیز به دست می آورد، بلکه در عین حال کلید های گشودن طلسم گنج عاطفه و معانی پنهان و رمز زیبایی ها و ظرافت های شعر را در خود نهفته دارد. عناصر آشنایی زدایی از زبان که هم می تواند با کاهش و هم افزایش عناصری از زبان و بر زبان صورت گیرد، متعدد است. اما برجسته ترین آنها را می توان به مقوله های موسیقی، بیان و بلاغت، صرف و نحو و واژگان زبان و مطالب فرعی مربوط به هر یک از آنها محدود کرد. زبان از این نظرگاه گسترده که به آن بنگریم، چنان که اشاره کردیم، از دیدگاه نظریه پردازان جدید، مهم ترین عنصر شعر است. شکلوفسکی، که شعر را رستاخیز کلمه ها خوانده است، زبان شعر را از همین چشم انداز گسترده دیده است و به همین سبب تعریف او می تواند دربرگیرندﮤ تعریف های متعدد دیگری که بر اساس توجه و تاکید بر یکی از این ابعاد گستردﮤ زبان، صورت گرفته است، نیز باشد: (( اگر بپذیریم که مرز “شعر و نا شعر”، همین رستاخیز کلمه هاست، یعنی تمایز و تشخیص بخشیدن به واژه های زبان، آنگاه به این نتیجه خواهیم رسید که چون “رستاخیز کلمه ها” یا صورت تشخیص یافتن آنها در زبان می تواند هم علل و هم صور متعدد داشته باشد، کسی که در تعریف شعر، وزن و قافیه را اساس قرار می دهد، درک او از قیامت کلمه ها، و تمایز زبان شعر از زبان مبتذل و اتوماتیکی، در حد وجود وزن و قافیه و یا عدم آنهاست، آنکه فراتر از این می رود و شعر را کاربرد مجازی زبان تعریف می کند، او نیز تمایز با قیامت کلمات را در جابجا شدن مورد استعمال آنها می داند…)).(شفیعی کدکنی محمدرضا، 1358، ص 6)
به هر حال هر تعریفی که از شعر تا کنون به دست داده شده است براساس مصادیق موجود بوده است. و این مصادیق همواره رو به تغییر و تبدیل و تحول پذیر بوده است. نظریه های جدید تکمیل و توسعه ی نظریه های قدیم براساس دگرگونی و غلبه ی نوعی خاص از مصادیق، یا پیدا شدن مصداق های تازه به علت تغییر وضع هستی انسان در جهان بوده
است. زبان عاطفه در شعر، اگر در مفهومی گسترده آن را در نظر آوریم، مهم ترین عنصر مشترک و پایدار شعر در طول قرن ها هم در حوزﮤ مصادیق و هم در حوزﮤ نظریه های متنوع است. (تقی پور نامداریان، 1381، ص 82)
پژوهش حاضر با نام بررسی فراهنجاری های زبانی در شعر احمد شاملو به عنوان پایان نامه ی کارشناسی ارشد، طرحی بین رشته ای محسوب شده و مانند پلی بین زبانشناسی به لحاظ علمی از یک سو، و ادبیات فارسی به لحاظ ادبی از سوی دیگر، ارتباط برقرار می کند.
به دلیل این که در ادبیات فارسی بیشتر به ویژگی های زیبایی شناختی آثار ادبی پرداخته شده، و جای بررسی های علمی آن تقریبا خالی مانده یا اگر پژوهشی انجام شده رد پای آن در تحقیقات زبانشناسی بسیار کمرنگ است؛ لذا به جز تعداد محدودی اثر پژوهشی با موضوعاتی از این قبیل، این طرح کار نسبتأ نویی به حساب می آید. از این جهت در این پژوهش سعی بر این بوده تا از زبانشناسی به عنوان دانش بررسی زبان بطور عام، و زبان شعر بطور خاص، برای انجام این مهم استفاده شود.
در زمینه آشنایی با شعر شاملو تالیفات اندکی وجود دارد که می توان گفت هر کدام در کامل کردن دیگری نقش بسزایی داشته است اما با این حال بدلیل پیچیده بودن شعر شاملو چه به لحاظ ادبی و چه به لحاظ زبانشناختی این کوششها هنوز هم بسیار اندک بوده و بررسی های بیشتری را می طلبد.
بعضی از این تالیفات که به نقد و بررسی شعر شاملو پرداخته است را می توان شامل موارد زیر دانست:
امیرزاده کاشی ها، نوشته دکتر پروین سلاجقه؛ سفر در مه، نوشته تقی پور نامداریان؛ طلا در مس، نوشته ابراهیم براهنی؛ سنگ بر دوش؛ شعر زمان ما وغیره.
تا جایی که نویسنده این سطور بررسی کرده است در بین مقالات و رساله های انجام شده نیز تحقیقی که مستقیما به بررسی شعر شاملو پرداخته باشد وجود ندارد به جز دو پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوعات مشابه، بررسی زبانشناختی اشعار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
این پژوهش بطور کلی تلاشی است در جهت طبقه بندی زبانشناختی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو، و در تحلیل نهایی کوششی است برای یافتن پاسخ به این پرسش که میزان بکارردن فراهنجارهایی در شعر به چه گونه ای است.
به این ترتیب می توان گفت که پژوهش حاضر به بررسی زبانشناختی شعر شاملو به عنوان سبکی از شعر فارسی می پردازد و هدف های زیر را دنبال می کند:
هدف اول این پایان نامه، بررسی زبانشناختی و علمی فراهنجاری های زبانی گزیده ای از اشعار احمد شاملو، یعنی آنچه زبان او را به شعر بدل کرده است، و پس از آن تبیین و رده بندی این فراهنجاری ها به لحاظ جنبه های مختلف زبانی، از جمله نحوی، معنایی، واژگانی و غیره می باشد.
هدف دوم در این طرح، شناساندن یک سبک ادبی به لحاظ معیارهای زبانشناختی خاص آن سبک است.
در واقع منظور اصلی از این طرح، فراهم آوردن زمینه های آشنایی بیش تر و دقیق تر و سنجیده تر با شعر شاملوست.
بنا بر آنچه اشاره شد، اساس بررسی شعر شاملو در این پایان نامه بررسی و توصیف زبان شعر او است. از این رو در این پژوهش به تحلیل و توصیف عناصری که زبان شعر شاملو را فراهنجار کرده است، به خصوص در حوزﮤ صرف و نحو و واژگان و ترکیبات زبان و دیگر عناصری که به این مباحث و به دیگر شگرد های فراهنجاری از زبان مربوط است، خواهیم پرداخت.
شاید اشاره به این نکته بی فایده نباشد که در این بررسی، به توصیف شعر شاملو و قضاوت درباره ی آن بر اساس این توصیف پرداخته شده است. بنابراین بررسی افکار و عواطف مطرح در شعر او که بخشی از این توصیف است، دلیل قبول یا رد نظرگاه های شاملو درباره ی مقوله های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست.
به هنگام جمع آوری نمونه های ادبی به هیچ وجه به ارزش ادبی آن ها توجه نشده است؛ زیرا این کار ممکن است از ارزش علمی کار بکاهد؛ به همین دلیل تمامی نمونه ها بطور اتفاقی و بدون کوچکترین پیش انگاری انتخاب شده اند. در ضمن شاملو در نوشتن اشعارش از دیکتهٴ خاص خود استفاده کرده است؛ در واقع او در نوشتن روش جدایی کلمه ها از پیشوند و پسوند آنها، و استفاده از “ی” به جای همزه، را به کار برده است. در این پایان نامه سعی بر آن شده تا حد ممکن در نوشته های شاملو هیچ دست کاری نشود، لذا ممکن است خطا های دیکته ای و نگارش زیادی در این پایان نامه دیده شود که به لحاظ بکر ماندن دست نوشته های شاملو آنها را نادیده می انگاریم.
ساختمان اصلی رسالهٴ حاضر در سه فصل به دست داده شده است. فصل نخست الزامأ به ملاحظات نظری اختصاص یافته است تا چهارچوب نظری این بررسی مشخص گردد.
فصل دوم به پیشینهٴ مطالعات زبانشناختی ادبیات اختصاص یافته است. در این فصل بیشترین توجه معطوف مطالعاتی می شود که به شکلی با بررسی حاضر ارتباط دارند.
فصل سوم در برگیرندﮤ هستهٴ اصلی بررسی حاضر است. در این فصل فراهنجاری های زبانی در شعرهای منتخب شاملو مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل چهارم از طریق آمار و اطلاعات به دست آمده در فراهنجاری های زبانی توصیف و طبقه بندی می شوند. این فصل حاوی مرتبط با تعداد و آمار فراهنجاریهای زبانی در منتخب اشعار شاملو نیز می باشد.
فهرست منابع پژوهش نیز در پایان رساله به دست داده می شود.
مقدمه
فصل حاضر شامل پنج بخش است که در مجموع، چهار چوب نظری بررسیهای بعدی رابه دست میدهد. از آنجا که مبنای نظری بررسی حاضر نقش ادبی زبان است، بخش نخست به ارائه ی نقشهای زبان از دیدگاه صورتگرایان می پردازد. در بخش بعد نقش ادبی زبان به صورتی دقیق تر مورد بررسی قرار می گیرد. بخش سوم و چهارم به بررسی نقش های زبان هنجار و فراهنجار اختصاص داده خواهد شد و سر انجام با توجه یه این که از دیدگاه ساختگرایان، هنر آفرینی در قلمرو ادبیات از طریق فرایند برجسته سازی توجیه می گردد، بخش پنجم به این فرایند و دو گونهٴ آن یعنی هنجار گریزی و قاعده افزایی می پردازد. در این بخش به فرایند قاعده افزایی کمتر پرداخته می شود، زیرا هدف اصلی این نوشته در کل، بررسی فرایند هنجار گریزی و طبقه بندی گونه های آن است.
1-1 نقشهای زبان
کمتر کتابی درزمینه ی زبانشناسی می توان یافت که بخشی از آن به توصیف نقش های زبان اختصاصی داده نشده باشد. درمیان تمامی این توصیف ها، بیش از همه باید به دید گاه مارتینه(Martinet, A 1960) هلیدی(Halliday, M.A. K. et al.1973. ) ویا کوبسن(Jakobson, R, 1960) توجه کرد.
در قرن بیستم که زبان شناسی وارد مرحله نوینی شد زبان شناسان نظراتی متفاوت درباره نقش های زبان ارائه دادند، همچنین روان شناسان و اهل منطق. بعضی نقش های زبان را چهار تا دانسته اند و بعضی بیشتر، حتی یعضی برای زبان پانزده نقش بر شمرده اند. چند عامل یا اشکال سبب اختلاف نظر دانشمندان در مورد نقش های زبان شده است. ما در این گفتار ضمن بررسی نظرات این سه زبان شناس معروف درباره نقش های زبان، به بررسی اشکالات تقسیم بندی آنان می پردازیم و نظر جدید خود راارائه می دهیم.( وحیدیان کامیار، تقی. 1383. صص 28-29.)
نقش های گوناگون که این زبانشناسان به دست داده اند، به نظر می رسد که کامل کننده یکدیگرند وچنین می نماید که طرح به دست داده شده از سوی یا کوبسن را بتوان نمونه ای منسجم تر دراین میان دانست.
یاکوبسن به هنگام طرح نقش های زبان(فالر، راجر و دیگران. 1369، ص 77) .
ابتدا نموداری کلی از روند ایجاد ارتباط به دست می دهد. به اعتقاد وی، گوینده پیامی را برای مخاطب می فرستد، پیام زمانی موثر خواهد بود که معنایی داشته باشد وطبعاً می باید از سوی گوینده رمز گذاری واز سوی مخاطب رمز گردانی شود. پیام از طریق مجرای فیزیکی انتقال می یابد. وی فرایند ارتباط کلامی را درنمودار (1) به دست می دهد. فالر، راجر و دیگران، 1369، ص 77.)
متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
تعداد صفحات پایان نامه: 300 صفحه
دانشگاه شهید بهشتی
دانشکده ادبیات و علوم انسانی
گروه زبانشناسی و زبانهای ایرانی
پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد
رشته زبانشناسی همگانی
موضوع:
وندافزایی به ستاکهای ساده فعلی در زبان فارسی نوشتاری و گفتاری معیار (طبق نظریه حاکمیت و مرجع گزینی)
استاد راهنما:
دکتر زینب محمد ابراهیمی جهرمی
استاد مشاور:
دکتر محمد غلامرضایی
نگارنده:
سیمین جافری
چکیده
به منظور بیان و توصیف مفاهیم و حفظ و غنای زبان می توان با استفاده از فرایند وندافزایی اقدام به واژه سازی و واژه پردازی کرد. این پژوهش بر آن است تا انواع وندها و ستاکهای ساده فعلی را که طی وندافزایی در گونه های مختلف زبان فارسی معیار از آنها استفاده می شود، تعیین نماید. علاوه بر آن ویژگیهای انواع مختلف وندافزایی به همراه تغییرات حاصل از این فرایند درهر یک از بخشهای نظام زبان بررسی خواهد شد. عواملی که مانع انواع وندافزایی می شوند، مطالعه خواهند شد و به تفاوت دو گونه نوشتاری و گفتاری زبان فارسی معیار که در نتیجه اعمال وندافزایی مشاهده می شوند، اشاره می شود. با توجه به نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و طبق نتایج به دست آمده از بررسی داده های پیکره، در زبان فارسی معیار که دارای دو نوع وندافزایی آشکار و غیرآشکار است، از 49 پیشوند و پسوند تصریفی و اشتقاقی و 352 ستاک ساده فعلی طی وندافزایی تصریفی و اشتقاقی استفاده می شود. ستاکهای ساده فعلی، حاصل اتصال پسوند تصریفی زمان به ریشه انتزاعی فعل هستند. ریشه فعل، در هسته گروه فعلی و عناصر تصریفی فعل در هسته گروه تصریفی قرار دارند و وندهای اشتقاقی نیز دارای هیچ سطحی در سلسله مراتب ایکس تیره نیستند. در وندافزایی به ستاک فعل گذر از وندافزایی غیر آشکار تصریفی الزامی است. هر یک از انواع وندافزایی شامل ویژگیهای آوایی، معنایی، ساختواژی و نحوی خاصی است و در نتیجه اعمال آن تغییراتی در بخشهای نظام زبان به وجود می آید. علاوه بر آن، گاه عواملی دستوری و غیردستوری مانع این فرایند می شوند. همچنین در نتیجه وندافزایی تغییراتی در گونه های مختلف زبان مشاهده می شود. نوع ستاک، نوع وندها، تعداد وند و بر چسب گونه ای (نوشتاری و گفتاری) وندها و ستاکها در وندافزایی حائز اهمیت است.
فصل اول
کلیات پژوهش
1ـ1ـ پیش گفتار
در میان ابزارهای ارتباطی بشر، زبان به عنوان مؤثرترین و آسانترین ابزار و در عین حال پیچیدهترین پدیدهٴ ارتباطی در قالب قواعد و اصولی خاص به منظور بیان اندیشهها به تلفظ در میآید. واژههای مختلف با استفاده از قواعد زبانی به یکدیگر می پیوندند و مفاهیم و اندیشهها را منتقل میکنند.
حال اگر برخی از واژههای لازم برای بیان مفاهیم در زبانی موجود نباشند، نمی توان فقط به وامگیری آنها از زبانهای بیگانه متوسل شد؛ این شیوه زمانی مناسب است که چاره ای جز آن نباشد. در بسیاری از موارد با استفاده از عناصر موجود در زبان، حتی گاهی با احیاء عناصر متروک و مرده میتوان نیاز زبانی را برای انتقال مفاهیم برآورده ساخت و این مهم جز با کسب آگاهی از عناصر موجود در زبان امکانپذیر نمیباشد. علمی که بیش از همه در این زمینه به کار میآید، ساختواژه است. در چارچوب این علم، طی فرایند وندافزایی، عناصر زبانی از جمله ستاکهای فعلی با عناصر دیگری که آنها را وند مینامیم، ترکیب میشوند و واژهای را میسازند و یا میپردازند.
1ـ2ـ تعریف موضوع
زبان ابزار بیان و انتقال مفاهیم و اندیشه های افراد بشر است. هر چقدر این ابزار، غنی تر و منظمتر باشد، مفاهیم و اندیشه ها صحیحتر و آسانتر منتقل میشوند. زبان، این پدیدهٴ اجتماعی ِ بدیهی و در عین حال پیچیده، همراه با دیگر تحولات جامعه دچار تغییر میشود. در دنیای امروز با گسترش تکنولوژی و پیشرفت و تحول علوم مختلف، برای بیان و توصیف مفاهیم نیاز به ساختن و پرداختن واژه ها بیش از پیش احساس میشود. در چنین موقعیتی بهتر مینماید که هر زبانی به جای وام گیری و جایگزینی واژه های بیگانه و تأثیر پذیری از زبانهای دیگر و در نتیجه آن فراموشی واژه های بومی، استعدادهای درونی خود را بروز دهد و با به کارگیری علم ساختواژه ،از طبیعی ترین فرایندهای ساخت و پرداخت واژه ها در زبان خود، یعنی اشتقاق (وندافزایی اشتقاقی )و تصریف(وندافزایی تصریفی) سود بجوید. مادهٴ اصلی اشتقاق و تصریف در اکثر زبانها ستاکهای فعلی اند که با افزودن وندهای مختلف به آنها می توان مقولات و مفاهیم جدیدی ساخت. هر چقدر از تعداد ستاکهای فعلی و وندهای کمتری استفاده شود، از دو فرایند اشتقاق و تصریف سود کمتری میتوان برد. خوشبختانه در زبان فارسی از لحاظ تعداد افعال و وندها مشکلی نداریم اما از فرایند اشتقاق به خوبی استفاده نکرده ایم و فرایند تصریف نیز به خوبی معرفی نشده است. با این حال برای حفظ و غنای زبان فارسی میتوان ساختار آن را در قالب قواعد و اصولی منظم تدوین نمود تا از آفتهای مختلف دور نگه داشته شود.
این پژوهش سعی دارد در چارچوب ” نظریه حاکمیت و مرجع گزینی ” و به طور اخص طبق نظریه “نحوایکس تیره” ،وندهای اشتقاقی و تصریفی و چگونگی افزودن آنها به ستاکهای ساده فعلی در زبان فارسی نوشتاری و گفتاری معیار را بررسی نماید.
1ـ3ـ ضرورت و سابقهٴ پژوهش
هر زبانی برای بیان و توصیف مفاهیم، نیازمند واژه سازی و واژه پردازی است. این مهم جز با شناخت صحیح و عمیق فرایندهای اشتقاق و تصریف که از طریق وندافزایی صورت می گیرند، میسر نمیگردد. اگرچه تا کنون به این فرایند بسیار پرداخته اند، هنوز به طور اخص به تحلیل انواع وند افزایی در خصوص ستاکهای سادهٴ فعلی در گونههای گفتاری و نوشتاری زبان فارسی معیار، ویژگیها، محدودیتها و تغییرات حاصل از این فرایند پرداخته نشده است. بررسی ستاکهای فعلی و وندهای مختلفی که در وندافزایی به کار میروند، ما را در رسیدن به الگوهای مناسب واژهسازی، واژه پردازی و واژه گزینی یاری میکند و بر استقلال و غنای زبان فارسی میافزاید.
از جمله کسانی که به فرایند وندافزایی تحت عناوین اشتقاق، واژه سازی و تصریف پرداختهاند میتوان به افراد زیر اشاره کرد: لیبر(1980)، ویلیامز (1981)، سلکرک، بائر(1983)،اسپنسر(1991)، صادقی (72-1370)، کلباسی (1370)، کشانی (1371)، سامعی (1375)، اسحاقی(1375) و طباطبایی(1376).
1ـ4ـ هدفهای پژوهش
در این پژوهش با بررسی وندها و ستاکهای سادهٴ فعلی که در واژه سازی و واژه پردازی در دو گونهٴ نوشتاری و گفتاری زبان فارسی معیار به کار میروند، اهداف زیر دنبال میشود:
1- معرفی وندها و ستاکهای سادهٴ فعلی که طی وندافزایی در زبان فارسی معیار از آنها استفاده میشود.
2- بررسی ویژگیهای انواع مختلف وند افزایی
3- تغییرات حاصل از انواع وند افزایی
4- تعیین محدودیتهای انواع وند افزایی
5- بررسی تفاوتهای دو گونهٴ زبان فارسی معیار در نتیجهٴ وندافزایی
1ـ5ـ پرسشهای اصلی پژوهش
این تحقیق با هدف رسیدن به پاسخهایی برای پرسشهای زیر دنبال میشود:
1ـ6ـ فرضیه ها
فرضیههای زیر پاسخی است به پرسشهای پژوهش :
1ـ7ـ روش انجام پژوهش
در این تحقیق که از نوع نظری و کاربردی خواهد بود، برای جمعآوری دادهها به منظور بررسی زبان فارسی گفتاری معیار از برنامههای مختلف صدا و سیما و گفتگوی اشخاص استفاده میشود. برای بررسی زبان فارسی نوشتاری معیار نیز از صفحات اجتماعی، ورزشی، اقتصادی، سیاسی، حوادث و اخبار داخلی روزنامههای همشهری، کیهان، ایران، آفتاب، جام جم و اطلاعات و همچنین برخی متون درسی و فرهنگهای فارسی استفاده میگردد. علاوه بر ضبط و ثبت دادهها، گاه به شم زبانی نیز توجه خواهد شد. روش تحلیل محتوایی نیز برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل به کار گرفته میشود.
1ـ8ـ چارچوب نظری
این پژوهش در چارچوب نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی صورت میگیرد که امروزه مطرحترین نظریهٴ صورتگرا به شمار میرود. بسیاری از روابط ساختاری نظریهٴ فوق بر اساس نظریهٴ ایکس تیره استوار است که اساس ارتباط نحو و واژگان محسوب میشود. به همین دلیل پس از معرفی نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی، بیش از زیر نظریه های دیگر، به توضیح نظریهٴ ایکس تیره پرداخته خواهد شد.
1ـ8ـ1ـ نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی
زبانشناسی ساختگرا مکتب غالب نیمهٴ اول قرن بیستم به شمار میرفت تا اینکه نوام چامسکی در سال 1957 اولین کتاب خود را با عنوان “ساختهای نحوی”منتشر ساخت و انقلاب عظیمی در زبانشناسی به وجود آورد.
چامسکی با ارائهٴ نظریهٴ زایشی، فطری بودن زبان را مورد توجه قرار داد. به اعتقاد او مکانیسم زبان آموزی در انسان به حدی پیچیده است و سرعت زبان آموزی با توجه به داده های محدود و گاه ناقص و حتی خلاف قواعد زبانی به حدی است که نمیتوان آن را نتیجهٴ عادت و تعمیم دانست. کودک در نتیجهٴ خلاقیت و ابتکار، ساختارهایی را تولید میکند و جملاتی را بر زبان میآورد که هیچگاه از کسی نشنیده است. لذا او به هنگام تولد به دانش زبانی ذاتی که حاوی اطلاعات کلی است، مجهز میباشد که پس از قرار گرفتن در معرض زبان ، به سرعت آن را فرا میگیرد. دانش زبانی ذاتی همان دستور جهانی یا همگانی است و منظور از دانش زبانی ِ یک زبان خاص، توانش زبانی گویشور میباشد.
دستور جهانی شامل دو بخش اصولو پارامترها می شود که اولی به مجموعه ای از همگانیهای قطعی اطلاق میشود که بین همهٴ زبانها مشترک است؛ مثل وجود گروه اسمی. پارامترها به مشخصات و خصیصههای ویژهٴ زبانی گفته میشود که ممکن است از زبانی به زبان دیگر تفاوت داشته باشد؛ مثل پارامتر ضمیر انداز که زبانهایی مثل ایتالیائی آن را انتخاب میکنند ولی این پارامتر در زبانهایی مثل انگلیسی و فرانسه دیده نمیشود (چامسکی، 1981، 240).
نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی یا نظریهٴ اصول و پارامترها،نظریه ای است در رابطه با دستور جهانی(همان ،4).این نظریه صورت تحول یافتهٴ دستور زایشی است و در چارچوب کلی” نظریهٴ اصلاح شدهٴ گسترش یافتهٴ معیار” شکل گرفته است. نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی به زبان خاصی محدود نمیشود و علاوه براین به حد کارایی تبیینی نیز رسیده است؛ ” یعنی میتواند دستور همگانی (اصول دستور جهانی و پارامترها)، تجربهٴ لازم برای انتخاب اصول دستور جهانی و دستور کانونی(انتخاب و تثبیت پارامترها) را توصیف نماید ” (هگمن، 1994، 17). اگرچه برخی از قسمتهای این نظریه قبلاً مطرح شده بود، چامسکی در سال 1981 آن را در کتاب ” خطابه هایی در حاکمیت و مرجع گزینی” به صورت انسجام یافته منتشر کرد.
در نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی، دستور جهانی شامل زیر مجموعه هایی است که با یکدیگر در تعامل هستند. این زیر مجموعه ها را میتوان از دو دیدگاه ملاحظه کرد: از دیدگاهی زیر بخشهای ” نظام قواعد دستوری” هستند و از دیدگاه دیگر زیر مجموعه های اصول. زیر بخشهای نظام قواعد عبارتند از:
الف ) بخش مقولهای
ب ) بخش گشتاری
(چامسکی ٬همان، 5)
واژگان، ساختار انتزاعی ِ واژ – واجی ِ هر مقولهٴ واژگانی و مشخصات نحوی از جمله مشخصههای مقولهای و بافتی آن را مشخص میسازد. قواعد بخش مقولهای ،گونهای از نظریهٴ ایکس تیره هستند. مجموع بخشهای 1 و 2 (الف) بخش پایه را به وجود میآورند. قواعد بخش پایه، ژ- ساختها را از طریق درج مقولات واژگانی در ساختهایی که ماحصل بخش مقولهایاند، تولید میکنند. ژ- ساخت به وسیلهٴ قاعدهٴ حرکت آلفا به ر- ساخت مرتبط میشود و ردهایی از خود باقی میگذارد که با مرجعشان هم نمایهاند. قاعدهٴ حرکت آلفا به تنهایی بخش گشتاری یعنی 2- (پ) را تشکیل میدهد و ممکن است در بخشهای صورت آوایی و صورت منطقی نیز ظاهر شود. بنابراین نحو،ر- ساختهایی را تولید میکند که نمودهای صورت آوایی و صورت منطقی به ترتیب توسط بخش 3و4 به آنها نسبت داده میشوند (همان).
زیر مجموعه های اصول عبارتند از:
حوزهٴ عملکرد هر یک از نظریه ها به صورت زیر است:
ـ نظریهٴ تحدید برگشتار حرکت آلفا٬
ـ نظریهٴ حاکمیت بر بخش واژگان، رـ ساخت، صورت منطقی و نظریهٴ مرجع گزینی عمل میکند.
ـ نظریهٴ تتا بر بخش واژگان و ژ- ساخت٬
ـ نظریهٴ مرجع گزینی بر رـ ساخت و
ـ نظریهٴ نظارت بر بخش صورت منطقی عمل میکند.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
چکیده
به منظور بیان و توصیف مفاهیم و حفظ و غنای زبان می توان با استفاده از فرایند وندافزایی اقدام به واژه سازی و واژه پردازی کرد. این پژوهش بر آن است تا انواع وندها و ستاکهای سادة فعلی را که طی وندافزایی در گونه های مختلف زبان فارسی معیار از آنها استفاده می شود، تعیین نماید. علاوه بر آن ویژگیهای انواع مختلف وندافزایی به همراه تغییرات حاصل از این فرایند درهر یک از بخشهای نظام زبان بررسی خواهد شد. عواملی که مانع انواع وندافزایی می شوند، مطالعه خواهند شد و به تفاوت دو گونة نوشتاری و گفتاری زبان فارسی معیار که در نتیجة اعمال وندافزایی مشاهده می شوند، اشاره می شود. با توجه به نظریة حاکمیت و مرجع گزینی و طبق نتایج به دست آمده از بررسی داده های پیکره، در زبان فارسی معیار که دارای دو نوع وندافزایی آشکار و غیرآشکار است، از 49 پیشوند و پسوند تصریفی و اشتقاقی و 352 ستاک سادة فعلی طی وندافزایی تصریفی و اشتقاقی استفاده می شود. ستاکهای سادة فعلی، حاصل اتصال پسوند تصریفی زمان به ریشة انتزاعی فعل هستند. ریشة فعل، در هستة گروه فعلی و عناصر تصریفی فعل در هستة گروه تصریفی قرار دارند و وندهای اشتقاقی نیز دارای هیچ سطحی در سلسله مراتب ایکس تیره نیستند. در وندافزایی به ستاک فعل گذر از وندافزایی غیر آشکار تصریفی الزامی است. هر یک از انواع وندافزایی شامل ویژگیهای آوایی، معنایی، ساختواژی و نحوی خاصی است و در نتیجة اعمال آن تغییراتی در بخشهای نظام زبان به وجود می آید. علاوه بر آن، گاه عواملی دستوری و غیردستوری مانع این فرایند می شوند. همچنین در نتیجة وندافزایی تغییراتی در گونه های مختلف زبان مشاهده می شود. نوع ستاک، نوع وندها، تعداد وند و بر چسب گونه ای (نوشتاری و گفتاری) وندها و ستاکها در وندافزایی حائز اهمیت است.
فصل اول
کلیات پژوهش
1ـ1ـ پیش گفتار
در میان ابزارهای ارتباطی بشر، زبان به عنوان مؤثرترین و آسانترین ابزار و در عین حال پیچیدهترین پدیدهٴ ارتباطی در قالب قواعد و اصولی خاص به منظور بیان اندیشهها به تلفظ در میآید. واژههای مختلف با استفاده از قواعد زبانی به یکدیگر می پیوندند و مفاهیم و اندیشهها را منتقل میکنند.
حال اگر برخی از واژههای لازم برای بیان مفاهیم در زبانی موجود نباشند، نمی توان فقط به وامگیری آنها از زبانهای بیگانه متوسل شد؛ این شیوه زمانی مناسب است که چاره ای جز آن نباشد. در بسیاری از موارد با استفاده از عناصر موجود در زبان، حتی گاهی با احیاء عناصر متروک و مرده میتوان نیاز زبانی را برای انتقال مفاهیم برآورده ساخت و این مهم جز با کسب آگاهی از عناصر موجود در زبان امکانپذیر نمیباشد. علمی که بیش از همه در این زمینه به کار میآید، ساختواژه است. در چارچوب این علم، طی فرایند وندافزایی، عناصر زبانی از جمله ستاکهای فعلی با عناصر دیگری که آنها را وند مینامیم، ترکیب میشوند و واژهای را میسازند و یا میپردازند.
1ـ2ـ تعریف موضوع
زبان ابزار بیان و انتقال مفاهیم و اندیشه های افراد بشر است. هر چقدر این ابزار، غنی تر و منظمتر باشد، مفاهیم و اندیشه ها صحیحتر و آسانتر منتقل میشوند. زبان، این پدیدهٴ اجتماعی ِ بدیهی و در عین حال پیچیده، همراه با دیگر تحولات جامعه دچار تغییر میشود. در دنیای امروز با گسترش تکنولوژی و پیشرفت و تحول علوم مختلف، برای بیان و توصیف مفاهیم نیاز به ساختن و پرداختن واژه ها بیش از پیش احساس میشود. در چنین موقعیتی بهتر مینماید که هر زبانی به جای وام گیری و جایگزینی واژه های بیگانه و تأثیر پذیری از زبانهای دیگر و در نتیجة آن فراموشی واژه های بومی، استعدادهای درونی خود را بروز دهد و با به کارگیری علم ساختواژه ،از طبیعی ترین فرایندهای ساخت و پرداخت واژه ها در زبان خود، یعنی اشتقاق (وندافزایی اشتقاقی )و تصریف(وندافزایی تصریفی) سود بجوید. مادهٴ اصلی اشتقاق و تصریف در اکثر زبانها ستاکهای فعلی اند که با افزودن وندهای مختلف به آنها می توان مقولات و مفاهیم جدیدی ساخت. هر چقدر از تعداد ستاکهای فعلی و وندهای کمتری استفاده شود، از دو فرایند اشتقاق و تصریف سود کمتری میتوان برد. خوشبختانه در زبان فارسی از لحاظ تعداد افعال و وندها مشکلی نداریم اما از فرایند اشتقاق به خوبی استفاده نکرده ایم و فرایند تصریف نیز به خوبی معرفی نشده است. با این حال برای حفظ و غنای زبان فارسی میتوان ساختار آن را در قالب قواعد و اصولی منظم تدوین نمود تا از آفتهای مختلف دور نگه داشته شود.
این پژوهش سعی دارد در چارچوب ” نظریة حاکمیت و مرجع گزینی ” و به طور اخص طبق نظریة “نحوایکس تیره” ،وندهای اشتقاقی و تصریفی و چگونگی افزودن آنها به ستاکهای سادة فعلی در زبان فارسی نوشتاری و گفتاری معیار را بررسی نماید.
1ـ3ـ ضرورت و سابقهٴ پژوهش
هر زبانی برای بیان و توصیف مفاهیم، نیازمند واژه سازی و واژه پردازی است. این مهم جز با شناخت صحیح و عمیق فرایندهای اشتقاق و تصریف که از طریق وندافزایی صورت می گیرند، میسر نمیگردد. اگرچه تا کنون به این فرایند بسیار پرداخته اند، هنوز به طور اخص به تحلیل انواع وند افزایی در خصوص ستاکهای سادهٴ فعلی در گونههای گفتاری و نوشتاری زبان فارسی معیار، ویژگیها، محدودیتها و تغییرات حاصل از این فرایند پرداخته نشده است. بررسی ستاکهای فعلی و وندهای مختلفی که در وندافزایی به کار میروند، ما را در رسیدن به الگوهای مناسب واژهسازی، واژه پردازی و واژه گزینی یاری میکند و بر استقلال و غنای زبان فارسی میافزاید.
از جمله کسانی که به فرایند وندافزایی تحت عناوین اشتقاق، واژه سازی و تصریف پرداختهاند میتوان به افراد زیر اشاره کرد: لیبر(1980)، ویلیامز (1981)، سلکرک، بائر(1983)،اسپنسر(1991)، صادقی (72-1370)، کلباسی (1370)، کشانی (1371)، سامعی (1375)، اسحاقی(1375) و طباطبایی(1376).
1ـ4ـ هدفهای پژوهش
در این پژوهش با بررسی وندها و ستاکهای سادهٴ فعلی که در واژه سازی و واژه پردازی در دو گونهٴ نوشتاری و گفتاری زبان فارسی معیار به کار میروند، اهداف زیر دنبال میشود:
1- معرفی وندها و ستاکهای سادهٴ فعلی که طی وندافزایی در زبان فارسی معیار از آنها استفاده میشود.
2- بررسی ویژگیهای انواع مختلف وند افزایی
3- تغییرات حاصل از انواع وند افزایی
4- تعیین محدودیتهای انواع وند افزایی
5- بررسی تفاوتهای دو گونهٴ زبان فارسی معیار در نتیجهٴ وندافزایی
1ـ5ـ پرسشهای اصلی پژوهش
این تحقیق با هدف رسیدن به پاسخهایی برای پرسشهای زیر دنبال میشود:
1ـ6ـ فرضیه ها
فرضیههای زیر پاسخی است به پرسشهای پژوهش :
1ـ7ـ روش انجام پژوهش
در این تحقیق که از نوع نظری و کاربردی خواهد بود، برای جمعآوری دادهها به منظور بررسی زبان فارسی گفتاری معیار از برنامههای مختلف صدا و سیما و گفتگوی اشخاص استفاده میشود. برای بررسی زبان فارسی نوشتاری معیار نیز از صفحات اجتماعی، ورزشی، اقتصادی، سیاسی، حوادث و اخبار داخلی روزنامههای همشهری، کیهان، ایران، آفتاب، جام جم و اطلاعات و همچنین برخی متون درسی و فرهنگهای فارسی استفاده میگردد. علاوه بر ضبط و ثبت دادهها، گاه به شم زبانی نیز توجه خواهد شد. روش تحلیل محتوایی نیز برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل به کار گرفته میشود.
1ـ8ـ چارچوب نظری
این پژوهش در چارچوب نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی صورت میگیرد که امروزه مطرحترین نظریهٴ صورتگرا به شمار میرود. بسیاری از روابط ساختاری نظریهٴ فوق بر اساس نظریهٴ ایکس تیره استوار است که اساس ارتباط نحو و واژگان محسوب میشود. به همین دلیل پس از معرفی نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی، بیش از زیر نظریه های دیگر، به توضیح نظریهٴ ایکس تیره پرداخته خواهد شد.
1ـ8ـ1ـ نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی
زبانشناسی ساختگرا مکتب غالب نیمهٴ اول قرن بیستم به شمار میرفت تا اینکه نوام چامسکی در سال 1957 اولین کتاب خود را با عنوان “ساختهای نحوی”منتشر ساخت و انقلاب عظیمی در زبانشناسی به وجود آورد.
چامسکی با ارائهٴ نظریهٴ زایشی، فطری بودن زبان را مورد توجه قرار داد. به اعتقاد او مکانیسم زبان آموزی در انسان به حدی پیچیده است و سرعت زبان آموزی با توجه به داده های محدود و گاه ناقص و حتی خلاف قواعد زبانی به حدی است که نمیتوان آن را نتیجهٴ عادت و تعمیم دانست. کودک در نتیجهٴ خلاقیت و ابتکار، ساختارهایی را تولید میکند و جملاتی را بر زبان میآورد که هیچگاه از کسی نشنیده است. لذا او به هنگام تولد به دانش زبانی ذاتی که حاوی اطلاعات کلی است، مجهز میباشد که پس از قرار گرفتن در معرض زبان ، به سرعت آن را فرا میگیرد. دانش زبانی ذاتی همان دستور جهانی یا همگانی است و منظور از دانش زبانی ِ یک زبان خاص، توانش زبانی گویشور میباشد.
دستور جهانی شامل دو بخش اصولو پارامترها می شود که اولی به مجموعه ای از همگانیهای قطعی اطلاق میشود که بین همهٴ زبانها مشترک است؛ مثل وجود گروه اسمی. پارامترها به مشخصات و خصیصههای ویژهٴ زبانی گفته میشود که ممکن است از زبانی به زبان دیگر تفاوت داشته باشد؛ مثل پارامتر ضمیر انداز که زبانهایی مثل ایتالیائی آن را انتخاب میکنند ولی این پارامتر در زبانهایی مثل انگلیسی و فرانسه دیده نمیشود (چامسکی، 1981، 240).
نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی یا نظریهٴ اصول و پارامترها،نظریه ای است در رابطه با دستور جهانی(همان ،4).این نظریه صورت تحول یافتهٴ دستور زایشی است و در چارچوب کلی” نظریهٴ اصلاح شدهٴ گسترش یافتهٴ معیار” شکل گرفته است. نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی به زبان خاصی محدود نمیشود و علاوه براین به حد کارایی تبیینی نیز رسیده است؛ ” یعنی میتواند دستور همگانی (اصول دستور جهانی و پارامترها)، تجربهٴ لازم برای انتخاب اصول دستور جهانی و دستور کانونی(انتخاب و تثبیت پارامترها) را توصیف نماید ” (هگمن، 1994، 17). اگرچه برخی از قسمتهای این نظریه قبلاً مطرح شده بود، چامسکی در سال 1981 آن را در کتاب ” خطابه هایی در حاکمیت و مرجع گزینی” به صورت انسجام یافته منتشر کرد.
در نظریهٴ حاکمیت و مرجع گزینی، دستور جهانی شامل زیر مجموعه هایی است که با یکدیگر در تعامل هستند. این زیر مجموعه ها را میتوان از دو دیدگاه ملاحظه کرد: از دیدگاهی زیر بخشهای ” نظام قواعد دستوری” هستند و از دیدگاه دیگر زیر مجموعه های اصول. زیر بخشهای نظام قواعد عبارتند از:
الف ) بخش مقولهای
ب ) بخش گشتاری
(چامسکی ٬همان، 5)
واژگان، ساختار انتزاعی ِ واژ – واجی ِ هر مقولهٴ واژگانی و مشخصات نحوی از جمله مشخصههای مقولهای و بافتی آن را مشخص میسازد. قواعد بخش مقولهای ،گونهای از نظریهٴ ایکس تیره هستند. مجموع بخشهای 1 و 2 (الف) بخش پایه را به وجود میآورند. قواعد بخش پایه، ژ- ساختها را از طریق درج مقولات واژگانی در ساختهایی که ماحصل بخش مقولهایاند، تولید میکنند. ژ- ساخت به وسیلهٴ قاعدهٴ حرکت آلفا به ر- ساخت مرتبط میشود و ردهایی از خود باقی میگذارد که با مرجعشان هم نمایهاند. قاعدهٴ حرکت آلفا به تنهایی بخش گشتاری یعنی 2- (پ) را تشکیل میدهد و ممکن است در بخشهای صورت آوایی و صورت منطقی نیز ظاهر شود. بنابراین نحو،ر- ساختهایی را تولید میکند که نمودهای صورت آوایی و صورت منطقی به ترتیب توسط بخش 3و4 به آنها نسبت داده میشوند (همان).
زیر مجموعه های اصول عبارتند از:
حوزهٴ عملکرد هر یک از نظریه ها به صورت زیر است:
ـ نظریهٴ تحدید برگشتار حرکت آلفا٬
ـ نظریهٴ حاکمیت بر بخش واژگان، رـ ساخت، صورت منطقی و نظریهٴ مرجع گزینی عمل میکند.
ـ نظریهٴ تتا بر بخش واژگان و ژ- ساخت٬
ـ نظریهٴ مرجع گزینی بر رـ ساخت و
ـ نظریهٴ نظارت بر بخش صورت منطقی عمل میکند.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
چکیده
پژوهش حاضر با عنوان “بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو” کوششی است جهت شناساندن سبک فردی شعر شاملو به لحاظ معیارهای زبانشناختی. یافته های این پژوهش از طریق بررسی منتخب اشعار شاملو در کلیه مجموعه آثارش بدست آمده است. در این پژوهش این نکته را دریافتیم که راز زیبایی و زبان نسبتا منحصر به فرد شعر شاملو در فراهنجاری های زبانی خاصی است که او در اشعارش از آنها بهره برده است؛ فراهنجاری هایی از نوع واژگانی، صرفی، نحوی ،معنایی و کهن گرایی. با بررسی آین فراهنجاری ها در منتخب اشعار شاملو پی بردیم که برجسته ترین فراهنجاری بکار رفته در اشعار، فراهنجاری زمانی یا همان کهن گرایی است، که شاملو بطرز مبالغه آمیزی در اشعارش از آن بهره برده بطوری که زبان شعرش را نسبتا یکدست آرکائیک کرده است.
شاملو با بهره گیری از این قبیل شگردها نه تنها به زیبایی، صلابت، فصاحت و بلاغت اشعارش افزوده بلکه کاربرد فراهنجاری هایی از این دست توسط او به آفرینش سبکی منحصر به فرد با عنوان “شعر سپید” انجامیده است.
پیشگفتار
ادبیات به اقتضای ماهیت خود که دربارﮤ زندگی و پیچیدگی وجوه گوناگون آن است، از سرشتی پذیرنده برخوردار است و این قابلیت را دارد که از دیدگاه علوم دیگر مورد بررسی قرار گیرد. سالهاست که شیوه هایی در نقد ادبی متداول شده اند که اصول و روشهای آنها از علوم نشأت می گیرد؛ از قبیل نقد فلسفی، نقد روانکاوانه، نقد تاریخ مبنایانه، نقد ساختار گرایانه، نقد مارکسیستی، نقد صور نوعی، نقد جامعه شناسانه، نقد نشانه شناسانه، و… . با این حساب زبانشناسی را نباید یک استثنا تلقی کرد. از آنجا که زبانشناسی مطالعه ی علمی زبان یعنی تار و پود بوجود آورندﮤ ادبیات است، قاعدتاً می تواند با نقد ادبی پیوند داشته باشد.(خوزان مریم، 1369، ص 12)
پیشرفت سریع دانش زبانشناسی در قرن حاظر به فراهم آوردن امکاناتی جدید برای مطالعه ی زبان و ادبیات انجامیده است. حاصل پژوهش هایی از این دست در زمینه ی زبان به شکل مجموعه ای از دستورهای ساختاری در اختیار ما است، و اگرچه استفاده از امکانات ساختگرایی در زمینه ی ادبیات و بررسی ویژگی های آن گامهای نخستین راه را می پیماید، بازده آن حتی امروز نیز چشمگیر است.
پیشگامان استفاده از زبانشناسی در ادبیات و پیروان آن سعی داشته و دارند که برای ادبیات بطور اعم و هر یک از گونه های ادبی بطور اخص توجیهی زبانشناختی بیابند و توصیفی علمی از هر فن ادبی به دست دهند، زیرا چنین می نماید که استفاده از فنون پراکنده ای چون عروض و قافیه، بدیع، معانی و بیان در مطالعات ادبی سنتی در چهارچوب مبنایی نظری قابل توجیه نباشد.(صفوی کورش، 1383، ص 7)
مجموعه ی حاضر با این امید نوشته شده است که دانشجویان و علاقه مندان به زبانشناسی بتوانند تصویری کم و بیش روشن از کاربرد زبانشناسی در ادبیات بدست آورند. اما پنداری خطاست اگر تصور کنیم صرف آشنایی با مباحث زبانشناسی می تواند مجوزی برای بررسی ادبیات باشد.
از آنچه گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که زبانشناسان مایل به تجزیه و تحلیل متون ادبی از دیدگاه زبانشناسی، باید پیش از کار، شناخت کافی از ادبیات داشته باشند؛ و به همین ترتیب، منتقدان ادبی که قصد نقد متون ادبی با شیوﮤ نقد زبانشناسانه را دارند، باید نخست با آن مباحثی از زبانشناسی که به این زمینه مربوط می شود آشنا باشند.
زبان با تمام شگردهای شاعرانه ای که آن را به چشم خواننده بیگانه و خلاف عادت می سازد، در خدمت بیان عاطفه و حادثهٴ ذهنی انگیخته از آن است. اما زبان خاص شعر نه تنها بیگانه نمایی خاص خود را در پرتو عاطفه ی آمیخته با معنی یا معنی گرایی حادثه انگیز به دست می آورد، بلکه در عین حال کلید های گشودن طلسم گنج عاطفه و معانی پنهان و رمز زیبایی ها و ظرافت های شعر را در خود نهفته دارد. عناصر آشنایی زدایی از زبان که هم می تواند با کاهش و هم افزایش عناصری از زبان و بر زبان صورت گیرد، متعدد است. اما برجسته ترین آنها را می توان به مقوله های موسیقی، بیان و بلاغت، صرف و نحو و واژگان زبان و مطالب فرعی مربوط به هر یک از آنها محدود کرد. زبان از این نظرگاه گسترده که به آن بنگریم، چنان که اشاره کردیم، از دیدگاه نظریه پردازان جدید، مهم ترین عنصر شعر است. شکلوفسکی، که شعر را رستاخیز کلمه ها خوانده است، زبان شعر را از همین چشم انداز گسترده دیده است و به همین سبب تعریف او می تواند دربرگیرندﮤ تعریف های متعدد دیگری که بر اساس توجه و تاکید بر یکی از این ابعاد گستردﮤ زبان، صورت گرفته است، نیز باشد: (( اگر بپذیریم که مرز “شعر و نا شعر”، همین رستاخیز کلمه هاست، یعنی تمایز و تشخیص بخشیدن به واژه های زبان، آنگاه به این نتیجه خواهیم رسید که چون “رستاخیز کلمه ها” یا صورت تشخیص یافتن آنها در زبان می تواند هم علل و هم صور متعدد داشته باشد، کسی که در تعریف شعر، وزن و قافیه را اساس قرار می دهد، درک او از قیامت کلمه ها، و تمایز زبان شعر از زبان مبتذل و اتوماتیکی، در حد وجود وزن و قافیه و یا عدم آنهاست، آنکه فراتر از این می رود و شعر را کاربرد مجازی زبان تعریف می کند، او نیز تمایز با قیامت کلمات را در جابجا شدن مورد استعمال آنها می داند…)).(شفیعی کدکنی محمدرضا، 1358، ص 6)
به هر حال هر تعریفی که از شعر تا کنون به دست داده شده است براساس مصادیق موجود بوده است. و این مصادیق همواره رو به تغییر و تبدیل و تحول پذیر بوده است. نظریه های جدید تکمیل و توسعه ی نظریه های قدیم براساس دگرگونی و غلبه ی نوعی خاص از مصادیق، یا پیدا شدن مصداق های تازه به علت تغییر وضع هستی انسان در جهان بوده
است. زبان عاطفه در شعر، اگر در مفهومی گسترده آن را در نظر آوریم، مهم ترین عنصر مشترک و پایدار شعر در طول قرن ها هم در حوزﮤ مصادیق و هم در حوزﮤ نظریه های متنوع است. (تقی پور نامداریان، 1381، ص 82)
پژوهش حاضر با نام بررسی فراهنجاری های زبانی در شعر احمد شاملو به عنوان پایان نامه ی کارشناسی ارشد، طرحی بین رشته ای محسوب شده و مانند پلی بین زبانشناسی به لحاظ علمی از یک سو، و ادبیات فارسی به لحاظ ادبی از سوی دیگر، ارتباط برقرار می کند.
به دلیل این که در ادبیات فارسی بیشتر به ویژگی های زیبایی شناختی آثار ادبی پرداخته شده، و جای بررسی های علمی آن تقریبا خالی مانده یا اگر پژوهشی انجام شده رد پای آن در تحقیقات زبانشناسی بسیار کمرنگ است؛ لذا به جز تعداد محدودی اثر پژوهشی با موضوعاتی از این قبیل، این طرح کار نسبتأ نویی به حساب می آید. از این جهت در این پژوهش سعی بر این بوده تا از زبانشناسی به عنوان دانش بررسی زبان بطور عام، و زبان شعر بطور خاص، برای انجام این مهم استفاده شود.
در زمینه آشنایی با شعر شاملو تالیفات اندکی وجود دارد که می توان گفت هر کدام در کامل کردن دیگری نقش بسزایی داشته است اما با این حال بدلیل پیچیده بودن شعر شاملو چه به لحاظ ادبی و چه به لحاظ زبانشناختی این کوششها هنوز هم بسیار اندک بوده و بررسی های بیشتری را می طلبد.
بعضی از این تالیفات که به نقد و بررسی شعر شاملو پرداخته است را می توان شامل موارد زیر دانست:
امیرزاده کاشی ها، نوشته دکتر پروین سلاجقه؛ سفر در مه، نوشته تقی پور نامداریان؛ طلا در مس، نوشته ابراهیم براهنی؛ سنگ بر دوش؛ شعر زمان ما وغیره.
تا جایی که نویسنده این سطور بررسی کرده است در بین مقالات و رساله های انجام شده نیز تحقیقی که مستقیما به بررسی شعر شاملو پرداخته باشد وجود ندارد به جز دو پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوعات مشابه، بررسی زبانشناختی اشعار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
این پژوهش بطور کلی تلاشی است در جهت طبقه بندی زبانشناختی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو، و در تحلیل نهایی کوششی است برای یافتن پاسخ به این پرسش که میزان بکارردن فراهنجارهایی در شعر به چه گونه ای است.
به این ترتیب می توان گفت که پژوهش حاضر به بررسی زبانشناختی شعر شاملو به عنوان سبکی از شعر فارسی می پردازد و هدف های زیر را دنبال می کند:
هدف اول این پایان نامه، بررسی زبانشناختی و علمی فراهنجاری های زبانی گزیده ای از اشعار احمد شاملو، یعنی آنچه زبان او را به شعر بدل کرده است، و پس از آن تبیین و رده بندی این فراهنجاری ها به لحاظ جنبه های مختلف زبانی، از جمله نحوی، معنایی، واژگانی و غیره می باشد.
هدف دوم در این طرح، شناساندن یک سبک ادبی به لحاظ معیارهای زبانشناختی خاص آن سبک است.
در واقع منظور اصلی از این طرح، فراهم آوردن زمینه های آشنایی بیش تر و دقیق تر و سنجیده تر با شعر شاملوست.
بنا بر آنچه اشاره شد، اساس بررسی شعر شاملو در این پایان نامه بررسی و توصیف زبان شعر او است. از این رو در این پژوهش به تحلیل و توصیف عناصری که زبان شعر شاملو را فراهنجار کرده است، به خصوص در حوزﮤ صرف و نحو و واژگان و ترکیبات زبان و دیگر عناصری که به این مباحث و به دیگر شگرد های فراهنجاری از زبان مربوط است، خواهیم پرداخت.
شاید اشاره به این نکته بی فایده نباشد که در این بررسی، به توصیف شعر شاملو و قضاوت درباره ی آن بر اساس این توصیف پرداخته شده است. بنابراین بررسی افکار و عواطف مطرح در شعر او که بخشی از این توصیف است، دلیل قبول یا رد نظرگاه های شاملو درباره ی مقوله های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست.
به هنگام جمع آوری نمونه های ادبی به هیچ وجه به ارزش ادبی آن ها توجه نشده است؛ زیرا این کار ممکن است از ارزش علمی کار بکاهد؛ به همین دلیل تمامی نمونه ها بطور اتفاقی و بدون کوچکترین پیش انگاری انتخاب شده اند. در ضمن شاملو در نوشتن اشعارش از دیکتهٴ خاص خود استفاده کرده است؛ در واقع او در نوشتن روش جدایی کلمه ها از پیشوند و پسوند آنها، و استفاده از “ی” به جای همزه، را به کار برده است. در این پایان نامه سعی بر آن شده تا حد ممکن در نوشته های شاملو هیچ دست کاری نشود، لذا ممکن است خطا های دیکته ای و نگارش زیادی در این پایان نامه دیده شود که به لحاظ بکر ماندن دست نوشته های شاملو آنها را نادیده می انگاریم.
ساختمان اصلی رسالهٴ حاضر در سه فصل به دست داده شده است. فصل نخست الزامأ به ملاحظات نظری اختصاص یافته است تا چهارچوب نظری این بررسی مشخص گردد.
فصل دوم به پیشینهٴ مطالعات زبانشناختی ادبیات اختصاص یافته است. در این فصل بیشترین توجه معطوف مطالعاتی می شود که به شکلی با بررسی حاضر ارتباط دارند.
فصل سوم در برگیرندﮤ هستهٴ اصلی بررسی حاضر است. در این فصل فراهنجاری های زبانی در شعرهای منتخب شاملو مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل چهارم از طریق آمار و اطلاعات به دست آمده در فراهنجاری های زبانی توصیف و طبقه بندی می شوند. این فصل حاوی مرتبط با تعداد و آمار فراهنجاریهای زبانی در منتخب اشعار شاملو نیز می باشد.
فهرست منابع پژوهش نیز در پایان رساله به دست داده می شود.
مقدمه
فصل حاضر شامل پنج بخش است که در مجموع، چهار چوب نظری بررسیهای بعدی رابه دست میدهد. از آنجا که مبنای نظری بررسی حاضر نقش ادبی زبان است، بخش نخست به ارائه ی نقشهای زبان از دیدگاه صورتگرایان می پردازد. در بخش بعد نقش ادبی زبان به صورتی دقیق تر مورد بررسی قرار می گیرد. بخش سوم و چهارم به بررسی نقش های زبان هنجار و فراهنجار اختصاص داده خواهد شد و سر انجام با توجه یه این که از دیدگاه ساختگرایان، هنر آفرینی در قلمرو ادبیات از طریق فرایند برجسته سازی توجیه می گردد، بخش پنجم به این فرایند و دو گونهٴ آن یعنی هنجار گریزی و قاعده افزایی می پردازد. در این بخش به فرایند قاعده افزایی کمتر پرداخته می شود، زیرا هدف اصلی این نوشته در کل، بررسی فرایند هنجار گریزی و طبقه بندی گونه های آن است.
1-1 نقشهای زبان
کمتر کتابی درزمینه ی زبانشناسی می توان یافت که بخشی از آن به توصیف نقش های زبان اختصاصی داده نشده باشد. درمیان تمامی این توصیف ها، بیش از همه باید به دید گاه مارتینه(Martinet, A 1960) هلیدی(Halliday, M.A. K. et al.1973. ) ویا کوبسن(Jakobson, R, 1960) توجه کرد.
در قرن بیستم که زبان شناسی وارد مرحله نوینی شد زبان شناسان نظراتی متفاوت درباره نقش های زبان ارائه دادند، همچنین روان شناسان و اهل منطق. بعضی نقش های زبان را چهار تا دانسته اند و بعضی بیشتر، حتی یعضی برای زبان پانزده نقش بر شمرده اند. چند عامل یا اشکال سبب اختلاف نظر دانشمندان در مورد نقش های زبان شده است. ما در این گفتار ضمن بررسی نظرات این سه زبان شناس معروف درباره نقش های زبان، به بررسی اشکالات تقسیم بندی آنان می پردازیم و نظر جدید خود راارائه می دهیم.( وحیدیان کامیار، تقی. 1383. صص 28-29.)
نقش های گوناگون که این زبانشناسان به دست داده اند، به نظر می رسد که کامل کننده یکدیگرند وچنین می نماید که طرح به دست داده شده از سوی یا کوبسن را بتوان نمونه ای منسجم تر دراین میان دانست.
یاکوبسن به هنگام طرح نقش های زبان(فالر، راجر و دیگران. 1369، ص 77) .
ابتدا نموداری کلی از روند ایجاد ارتباط به دست می دهد. به اعتقاد وی، گوینده پیامی را برای مخاطب می فرستد، پیام زمانی موثر خواهد بود که معنایی داشته باشد وطبعاً می باید از سوی گوینده رمز گذاری واز سوی مخاطب رمز گردانی شود. پیام از طریق مجرای فیزیکی انتقال می یابد. وی فرایند ارتباط کلامی را درنمودار (1) به دست می دهد. فالر، راجر و دیگران، 1369، ص 77.)
متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است