فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی و تحلیل دو نظریه انسان دینی و دین انسانی

اختصاصی از فایلکو بررسی و تحلیل دو نظریه انسان دینی و دین انسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی و تحلیل دو نظریه انسان دینی و دین انسانی


بررسی و تحلیل دو نظریه انسان دینی و دین انسانی

پایان نامه کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی

192 صفحه

چکیده:

    رابطه دین(یعنی شریعت یا متون دینی) با معارف بشری از دیرباز مورد مطالعه محققان قرارگرفته است، تحول پذیری معارف دینی درگرو تحول معارف بشری که از آن، به اصطلاحِ احکام در خدمت انسان هستند، نه مردم برای احکام، تعبیر می شود. لذا اگر خواست مردم تغیییر پیدا کند، احکام هم باید عوض شوند. در مقابل این نوع قرائت از دین، قرائت غیر انسانی یا فوق انسانی از دین و دین داری قرار دارد، و آن این است که بگوییم دین مجموعه ای از علوم و احکام غیبی است که از عالم غیب وارد زندگی انسانها شده و انسان هر چه را دارد، با آن عاملی بسنجد که از غیب وارد شده و صحت و سقم آن مسائل را با عامل غیبی مشخص کند. لذا در این پایان نامه، دو نظریه انسان دینی و دین انسانی، در دو بخش، مورد تحقیق و بررسی قرار می گیرد، که در نهایت گفته می شود دین، برای خدمت به  بشر آمده است. به عبارت دیگر دین برای انسان و درخدمت انسان می باشد. و با پرداختن به این موضوع، بحث رسالت اصلی دین و تعیین قلمرو آن و به تبع انتظارات بشر از دین آغاز می شود، و بیان می شود که انتظارات بشر در قلمرو دین، حداکثری است. و همچنین دین دارای کارکردهای بی بدیلی نیز می باشد. در این بحث علاوه بر استفاده از متون دینی همچنین از روش برون دینی نیز بهره گرفته شده است.

کلمات کلیدی: انسان -  دین –  قلمرو دین -  قلمرو انسان  -  کارکرد دین


دانلود با لینک مستقیم


بررسی و تحلیل دو نظریه انسان دینی و دین انسانی

دانلود پایان نامه روانشناسی دین

اختصاصی از فایلکو دانلود پایان نامه روانشناسی دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه روانشناسی دین


دانلود پایان نامه روانشناسی دین

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 200

چکیده

روان‌شناسی دین ، بررسی مسئله دین است از جنبه درونی و فردیِ آن . این گستره سعی می کند با تحلیل روانی انسان ( از طریق روان‌شناسی ) ، ریشة پیدایش دین و همین‌طور پیامدهای این گرایش را مورد مطالعه قرار دهد. در این باب ، نظریه های موافق و مخالف بسیاری ارائه شده است .

علل و انگیزه های بروز دیدگاه روان‌شناسانه دین ، سیر تاریخی آن ، تئوری‌ها و نظریه های قابل توجه در این زمینه ، همچنین پیامدهای تبیین شخصی و روانی دین که از مهم‌ترین آنها می توان به پلورالیسم دینی اشاره کرد ، درفصل اول این رساله مورد مداقه قرار گرفته است .

از مهم‌ترین و محوری ترین مسائل مورد بحث در روان‌شناسی دین ، می‌توان از بحث ‘تجربه دینی’ نام برد که به عنوان گوهر و اساس این دیدگاه ،‌ مورد توجه و دقت نظر متفکرین ،‌ متألهان و همچنین روان‌شناسان قرار گرفته است . یکی از مهم‌ترین فرضیه های مورد بررسی در این مبحث ، معرفت ‌زایی تجربیات دینی است و اینکه آیا تجربه دینی می‌تواند از لحاظ معرفت‌شناسی ، عینیت داشته باشند ؟

بیان نظریات مختلف در مورد این مسئله ، که در فصل دوم به آنها اشاره شده ، تا حدودی اظهار نظر در مورد آن را آسان می‌نماید .

نقد و بررسی موضوع نیز ، همراه با بیان نظرات متفکرین معاصر و نتیجه گیری کلی از بحث ، اجمالاً‌ در فصل پایانی رساله آمده است .

ما حصل بحث :

ـ روان‌شناسی دین ، نگاهی درونی ، روانی و فردی به دین است ، بدون در نظر گرفتن جنبه های اجتماعی ، فرهنگی و … آن .

ـ تبیین شخصی و درونی دین ، از بسیاری از تعارضات میان عقاید دینی و سایر ابعاد زندگی جلوگیری کرده و خواه و ناخواه ،‌ اصطکاک همیشگی میان دین و علم را
از بین می‌ برد.

ـ از طریق ارجاع تجربیات شخصی و فردی به پیش فرض‌های دینی و زمینه های مذهبی افراد ، تجربیات دینی قابل تعریف بوده و به عنوان مهم‌ترین عامل تحویل دین به روان‌شناسی ، مورد بررسی و دقت نظر قرار می گیرد .

ـ تجربیات دینی از لحاظ معرفت شناسی می توانند عینیت داشته باشند و اعتقادآور باشند ( اما فقط برای صاحب تجربه و نه ناظران ، بلکه برای ناظران خارجی ، تنها جنبه آشنایی دارد )

ـ از بارزترین نتایج تبیین و تفسیر درونی و فردی دین ، اعتقاد به پلورالیسم دینی
( کثرت گرایی دینی ) است که امروزه با گسترش این روند در جوامع غربی ، حقانیت مکاتب توحیدی و اعتقاد به صراط مستقیمی واحد ، به زیر سؤال رفته و تا حدودی تضعیف شده است .

ـ دین از طریق تجربه درونی و شخصی قابل ادراک است ، و این ادراک بر اساس فطرت کمال‌جوی انسان و طبیعت وی استوار است .

ـ تجربیات دینی در صورت عینیت یافتن ، می تواند معرفت زایی کرده و اعتقادات دینی را توجیه نمایند؛ اما این مسئله در مورد شخص تجربه کننده صادق می باشد و برای شخص ناظر هیچ الزام و ضرورتی ، برای اعتقاد از طریق تجربه دینی وجود ندارد.

مقدمه

مسئله دین و دینداری در طول تاریخ زندگی بشر همواره به عنوان مسأله‌ای قابل بحث و مورد توجه ، مطرح بوده و علی رغم اینکه نقش غیر قابل انکار و بسزایی در زندگی بشر داشته و دارد ولی بحث و مجادله بر سر این موضوع که آیا اصلاً دین در زندگی نقشی را ایفا می‌کند و یا مقوله‌ای جدا و مستقل از سایر جنبه‌های زندگی می‌باشد ؛ همیشه نقل مجالس علما و صاحب نظران و موضوع همیشگی مجادلات فلسفی و کلامی بوده است . تاریخ نشان می‌دهد دینداری و اعتقاد به موجودی ماورائی از آغاز تاریخ زندگی انسان ، ذهن او را به خود مشغول کرده به طوری که انسان ، بدون خدا و بدون اعتقاد به موجودی ماورائی و دارای قدرت برتر ، وجود نداشته است لکن کیفیت بروز این اعتقاد و نمادهایش در هر زمان برحسب نوع تفکر و روش زندگی و فرهنگ و آداب مردمان آن دوران تفاوت داشته است .

دینداری امری فطری و درونی بوده و هست اما بروز و ظهور آن نیازمند زمینه و بستر مناسبی است که این زمینه و شرایط برای افراد مختلف متفاوت خواهد بود .

          در دوران پس از قرون وسطی غرب و به طور اخص مسیحیت ، با تعارض آشکار و وسیع میان عقاید (که به نحو شدیدی تحریف آمیز و خرافی شده و عملاً پایبندی به آن مانع پیشرفت علمی و فرهنگی جامعة انسانی می‌شد) و علم و تکنولوژی (که دوران فترت و رکود را پشت سر گذاشته و به طور فزاینده‌ای رو به پیشرفت و ترقی نهاده بود)
مواجه شد . به طوری که متدینین که خود را مدافع احکام دینی می‌دانستند ، علم و تمدن را نوعی کفر و بی‌دینی به شمار آورده و علما و دانشمندان نیز در معرض اتهامات کفر آمیز قرار داشته و پایبندی به اصول اعتقادی و مبانی عقیدتی مسیحیت را مانع تحقیق و پیشرفت فکری خود و جامعه می‌دانستند .

لذا فیلسوفان و دانشمندان علم کلام بر آن شدند تا با تفسیر و تعبیری تازه و نو از دین آن را از صحنة اجتماعی زندگی بشر رانده و به حیطة شخصی و فردی اشخاص ارجاع دهند و از این طریق تعارض و تضاد میان علم با نمودهای مذهبی را از میان بردارند . از اواخر قرن هیجدهم میلادی زمزمه‌های این جدایی و این برداشت تازه از دین ، از طریق توجه به جنبة روانی و درونی دین توسط روانشناسان شنیده شد .

“ هر چند کاربرد واژة روان‌شناسی دین به عنوان حوزه‌های خاص پژوهش علمی ابتدا در اروپای قرن نوزدهم ظاهر شد ، پدیده‌هایی که این دو واژه به آنها اشاره دارد یعنی مصداق آنها و محتوای آنها به قدمت انسان است و تأمل در باب آنها به طلیعة تاریخ مدون بشر باز‌می‌گردد .”[۱]

این گستره در اثر مفهوم سازی‌های منفی پیشگامان روان‌شناسی در خصوص دین ، همچنین عکس‌العمل منفی نهادهای دینی مدتی در حاشیه قرار گرفت ؛ اما با تلاش روان‌شناسان و متألهان در قرن حاضر روان‌شناسی دین مجدداً از حاشیه وارد صحنه شده و در دنیای فرامدرنیسم امروز به عنوان ابزاری در جهت تجربه‌نگری دیالکتیک مابین دیدگاه های مختلف در خصوص دین ، به حرکت و تحول خود ادامه می‌دهد .

این گستره به دلیل جایگاه ممتاز دین در سازمان روان‌شناختی انسان و همچنین هدف کلی علم روان‌شناسی که همانا مطالعة رفتار انسانی است ، به عنوان یکی از شاخه‌های روان‌شناسی مورد توجه می‌باشد .

از طرف دیگر ، دین پژوهان و متألهان عصر جدید که بیشتر تابع عینی نگری و پوزیتیویسم می‌باشند ، به دلیل اینکه پدیدارشناسانه از دین سخن گفته‌اند ، خود را از تأملات روان‌شناسانه بی‌نیاز ندیده‌اند .

روان‌شناسی دین علاوه بر اینکه در مجموعة علوم روان‌شناختی نمود می‌یابد ، دیگر دانش های مربوط با دین پژوهی را نیز در این زمینه بهره‌مند می‌سازد . “ برای مثال تبیین مفاهیم اساسی تفکر دینی در کلام جدید … که با بهره‌گیری از یافته‌های روان‌شناسی دین قادر به ترسیم تجربی نقش دینداری در زندگی است ؛ و یا در خصوص احیاء اندیشة دینی متکلم با تکیه بر یافته‌های روان‌شناسی دین در جهت‌گیریهای دینداری ، دیندارهای اصیل را از دیندارهای محرّف متمایز می‌سازد و امکان بازنگری در آموزش‌های دینی را در سایة یافته‌های روان‌شناسی فراهم می‌کند .

همان‌گونه که روان‌شناسان مخالف دین نیز در نقد تجربی فرضیات خود در خصوص دین به گسترة روان‌شناسی دین روی می‌آورند ؛ در واقع روان‌شناسی به عنوان ابزاری در جهت تأیید و درک ایمان دینی ، و یا چالشی برضد آن ، در پوشش روان‌شناسی دین بکار می‌رود . این گستره علاوه بر این می‌تواند مبنا و ملاک گفتگوی میان ادیان در سطحی تجربی گردد . تحقیقات این گستره که با ابزارها و روش‌های گوناگون در جوامع با ادیان متعدد صورت می‌گیرد ، شناخت تحقیقی ادیان را امکان پذیر می‌سازد . در واقع تحقیقات روان‌شناسی دین گرایش‌ها و پیامدهای مشترک و متمایز دینداری در نمونه‌های مورد بررسی برمبنای ادیان مختلف را آشکار میسازد و فرایند گفتگوی میان ادیان را تسهیل می‌کند ، و بر همین اساس می‌تواند یکی از مبانی و محورهای گفتمان بین ادیان گردد . استفاده از روان‌شناسی دین در این زمینه دامنة گفتگوی میان ادیان را از سطح نظری به سطح تجربی می‌کشاند .”[۲]

اینکه چرا برخی از افراد عمیقاً دیندارند در حالی‌که برخی دیگر هیچ‌گاه به دین توجهی نمی‌کنند ؟

چرا برخی مسلمان ، زرتشتی ، بودایی هستند و برخی دیگر یهودی ، مسیحی و …؟

ایمان دینی چگونه ظاهر می‌شود و به چه ترتیبی در طول زندگی تحول پیدا می‌کند ؟

چرا برخی دینداران تجربه‌های دینی عمیقی دارند ، در حالی‌که برخی دیگر از این تجارب بی‌بهره‌اند ؟

چرا دینداری گروهی به سلامت هیجانی و رفتاری می‌انجامد و دینداری گروهی دیگر به اختلالات متعدد روان‌شناختی ؟

و …

از جمله سؤالاتی هستند که در گسترة روان‌شناسی دین مورد توجه قرار می‌گیرند و علت انتخاب چنین موضوعی برای تحقیق و ارائه رسالة پایان دوره ، توجهی بود که همیشه به امثال این مسائل داشته و دارم .

تعارض و تضادی که در طول تاریخ میان دین و نمودهای دینی با علم و دانش رو به پیشرفت بشری مشهود بوده و هست ، همیشه این سؤال را در ذهنم تداعی می‌کرده است که مگر دین و دینداری ، داعیة تکامل و یاری انسان و رشد و شکوفایی معنوی او را ندارد ، پس چرا هر جا سخن از رشد و پیشرفت علمی و ارتقای تمدن و دانش بشری است ، دین را به عنوان مانعی در جهت رسیدن به این هدف معرفی کرده و عملاً آن را از صحنة زندگی پس زده و به گوشة عزلت کشانده‌اند ؟

البته این روند در میان جوامع غربی و مسیحی به وضوح دیده می‌شود چرا که قوانین کلیسا و مضامین کتاب مقدس ، گاهی چنان بی‌اساس و نامعقول‌اند که در توجیه آن برای عقل قلمرویی جدا منظور می‌کنند و راه عقل را از راه ایمان جدا می‌دانند . “ همین است که تاریخ تمدن اروپا را در هزار و پانصد سال اخیر به دو عصر متفاوت ،‌ ایمان و علم تقسیم کرده‌ است و این دو را در مقابل یکدیگر قرار داده است در حالی که تاریخ تمدن اسلامی ، به عصر شکوفایی که عصر علم و ایمان است و عصر انحطاط که علم و ایمان توأماً‌ انحطاط یافته‌اند ، تقسیم می‌شود .

در اسلام عقل از بیشترین ارزش برخوردار است . تمام اعتقادات اسلامی متکی به عقل است . قرآن انسانها را به تعقل و تفکر فراخوانده است . در مجامع روایی ما اولین کتاب ، کتاب عقل است . موسی بن جعفر (ع) تعبیری فوق‌العاده زیبا دارند ، می‌فرمایند :

خداوند دو حجت در میان مردم دارد : حجت درونی که عقل انسان است و حجت بیرونی که انبیاء هستند .

 دربارة تفکر و اندیشه نیز کتاب و سنت همواره توصیه و ترغیب نموده است …

قرآن قصه آدم و حوا را بسیار زیبا مطرح می‌کند . خداوند همة‌ اسماء را به آدم آموخت و آنگاه که آدم معرفت و آگاهی یافت ، شایستة سجود فرشتگان شد … شیطان وسوسه‌گر همواره برضد عقل و مطابق هوای نفس وسوسه می‌کند و آنچه در وجود انسان مظهر شیطان است ، نفس اماره است نه عقل آدمی .”[۳]

نظر به منشأ این رشته ، کل این روند از محصولات آکادمیک غربی است . البته این رشته مدام فرهنگ‌های آسیایی را چنان‌که باید و شاید به حساب آورده و به بررسی گرفته
است . ولی در این صورت هم این رشته یک روش تحلیلی است که برای سنت‌های غیر غربی بیگانه بوده و حداکثر اینکه می‌تواند به عنوان یک ساختار اکتشافی برای بازخوانی و بازبینی آنها اطلاق گردد . در واقع کوشش‌های دستگاه‌مندانه برای ایجاد روان‌شناسی‌های دین که بر مدل‌های غیر غربی فلسفه ، دین و طب استوار باشد وجود خارجی ندارد .

یکی از جریان‌های روش‌مندانه در این باب ، ارائه تجربة دینی به عنوان گوهر و اساس دین می‌باشد ، که بررسی آن امروزه به محوری‌ترین موضوع مورد بررسی در روان‌شناسی دین تبدیل شده است .

“ در زمانی که اعتقاد به آفریدگار متعالی و تعالیم متافیزیک ، از سوی بسیاری مردود شناخته شده است ، شیوه‌های تفسیر که بوسیلة همان اعتقادات به‌وجود آمده است در الگوهای فرهنگی اندیشه ، عمل و احساس بطور جدی تثبیت شده و حفظ می‌شوند .

زمانی اعتقاد به خدا به عنوان آفریدگار ، برای چنین عواطف و اعمالی زمینة توجیه کننده‌ای بود . حال جهت توجیه عکس شده است ، با تجارب و عواطف در صدد دفاع از عقایدند . درک بی‌نهایت ، احساس وابستگی مطلق ، عمل پرستش و قواعد حاکم بر کاربرد واژة خدا ، به همة اینها توسل پیدا می‌کنند تا گزاره‌های دینی را توجیه کنند ، گزاره‌هایی که اگر نباشند ، این درک ، احساس ، عمل و قواعد قابل فهم نیست .”[۴]

بنابراین بحث روان‌شناسی دین در عین حالی‌که نگاهی تازه و زیبا از دریچه‌ای نو به دین داشته و در بسیاری از موارد موفق به حل معضل عدم توافق و توازی علم و دین شده است اما باید به این نکته نیز اذعان داشته باشیم که فرهنگ غنی اسلام ، بی‌نیاز از تمام
تحویلی نگری‌های موجود در علوم مختلف دینی بوده و القائات و توجیهات فلسفة غرب در راستای به گوشه کشاندن دین و محدود کردن آن به قلمرو شخصی و فردی انسان‌ها را که از نتایج اولیة آن می‌توان به بحث‌های داغ محافل امروزی چون پلورالیسم دینی ، سکولاریسم ، پوزیتیویسم جدید ، پست مدرنیسم و … می‌باشد ، به راحتی پاسخ‌گو بوده و در این زمینه تنها نیاز به مفسرین و تحلیل‌گران توانمند علوم دینی دارد . از طرف دیگر می‌دانیم که هر چه یک پدیده برای فرد مهم‌تر باشد ، احتمال درونی سازی ، شخصی سازی و تعیین مرز کردن خودی و ناخودی در خصوص آن پدیده بیشتر می‌شود . تاریخ تحول بشر گواهی داده‌ است که دین از چنین خاصیتی برخوردار است . دین ، هم در سطح فردی و هم در سطح فرهنگی تفسیرهای بی‌شماری را برمی‌انگیزد که به زمان و مکان خاص آن وابسته است . دین جنبة‌ مهمی از واقعیت‌های تاریخی ، فرهنگی ، اجتماعی و روان‌شناختی‌ای است که انسان در زندگی روزمرة خود با آنها روبرو می‌شود .

چنین پدیده‌ای با توجه به شرایط کنونی جامعة ما اهمیتی دوچندان دارد و همین امر ضرورت توجه و گسترش مطالعات روان‌شناختی در خصوص دین ، به عنوان یکی از اضلاع مهم دین‌پژوهی را مورد تأکید قرار می‌دهد . اما واقعیت این است که در خصوص انگیزه‌ها ، شناخت‌ها ، و تجارب دینی در فرهنگ ما تا به حال پژوهشی نظام دار و با پشتوانه‌های نظری محکم صورت نگرفته است .

در حالی‌که امروزه در اکثر جوامع ، روان‌شناسی دین به طرز فراگیری در حال پیشرفت است ، اما این گستره در ایران از موضوع چند پایان‌نامه ، آن‌هم در رشته‌های روان‌شناسی و به صورتی جسته و گریخته ، فراتر نرفته است .

همین امر موجب شده است کسانی که حول محور موضوعات دینی و فلسفی ـ کلامی به بررسی و تحقیق در ‘ روانشناسی دین ’ می‌پردازند (که البته بنده نیز از این قافله مستثنی نیستم) با محدودیت شدید منابع و کتب مرجع روبرو می‌باشند .

گذشته از اینکه برای دستیابی به تحلیل و بررسی درست موضوع ، نیاز به مطالعه و کنکاش در مباحث روان‌شناسی وجود دارد که این مقوله برای دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته‌های الهیاتی و دینی ، به دلیل جدا بودن این دو حوزه در رشته‌‌های دانشگاهی از یکدیگر ، مشکلات خاص خود را به همراه دارد .

 

فهرست مطالب

چکیده
مقدمه ۱
فصل اول
رابطه روانشناسی و دین ۱۱
تعریف دین ۱۵
بررسی تئوریهای روانشناسانة دین ۲۱
ـ تئوری تحولی پیاژه ۲۲
ـ تئوری اریکسون . ۲۵
ـ آلپورت ۲۷
ـ یونگ ۳۰
ـ هیوم .. ۳۵
ـ فروید ۴۲
علل گرایش به دین ۴۷
پیامدهای گرایش به دین ۵۰
ـ جیمز ۵۱

تجربة‌ دینی ۵۹
تعارض علم و دین ۶۰
کثرت‌گرایی دینی ۶۸
فصل دوم
تعریف تجربة دینی ۷۶
پیشینة تاریخی تجربة دینی ۷۹
اقسام تجربة دینی ۸۳
دیدگاههای مختلف در مورد انواع تجربه‌های دینی ۸۶
ـ تجربة دینی نوعی احساس است ۸۶
ـ تجربة‌ دینی نوعی تجربة مبتنی بر ادراک حسی است ۹۵
ـ تجربة دینی ارائه نوعی تبیین مافوق طبیعی است ۹۸
نمونه‌های تجربة دینی ۱۰۴
آیا تجربه‌های دینی هستة مشترکی دارند ۱۱۸
تجربه‌های عرفانی ۱۲۰
ـ آیا تجارب عرفانی معرفت‌زا است ۱۳۱

آیا تجربة‌ دینی می‌تواند اعتقاد دینی را توجیه کند ۱۳۵
فصل سوم
نگاهی نقادانه به موضوع ۱۴۹
ـ تقدم شرک بر یکتا پرستی ۱۶۴
ـ موهوم پنداری باورهای دینی ۱۶۵
ـ گناه نخستین ۱۶۶
ـ خدای پدرگونه ۱۶۷
ـ مفهوم جنسیت ۱۶۸
ـ تعمیم ناروا ۱۷۰
فهرست منابع و مآخذ (فارسی) ۱۸۰
فهرست منابع و مآخذ (انگلیسی) ۱۸۴
چکیده انگلیسی ۱۸۵

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه روانشناسی دین

تحقیق دین و سیاست

اختصاصی از فایلکو تحقیق دین و سیاست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق دین و سیاست


تحقیق  دین و سیاست

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:34

فهرست مطالب :

مقدمه

اندیشه‌ی سیاسی اسلام

1- حکومت تحکیم

2- رسالت منهای حکومت

3- حکومت مدنی پیامبر (ص)

4- بینان‌گذار امت اسلام

نتیجه گیری و نقد و ارزیابی تفاسیر چهارگانه

منابع و مأخذ :

 

 

مقدمه
دین و سیاست مقوله‌ای است که از منظرهای مختلفی می‌توان به آن نگریست؛ نگاه تاریخی به این مقوله، متفاوت از نگاه جامعه‌شناسانه به آن است و این هر دو غیر از نگاه نظریه‌پردازی سیاسی به پدیده‌ی ترکیب دین و سیاست است.
نگاه تاریخی عهده دار بررسی عملکرد و پی‌آمدها و نتایج حکومت های دینی در طول تاریخ است. تاریخ انسانی گونه‌های متنوعی از حکومت دینی را شاهد بوده، گونه‌هایی که یکسان از بوته‌ی آزمایش تاریخی خویش سرافراز بیرون نیامده‌اند. اگرحکومت حق مدار و عدل پرور برخی انبیا و اولیای الهی، برگ زرینی در تاریخ حکومت دینی است، حکومت به نام و به بهانه‌ی دین امویان، عباسیان و قرون وسطای مسیحی نیز میوه‌های تلخ و ناگوار ترکیب دین و دولت است.
به هر تقدیر از منظر تاریخی، هرنمونه از حکومتهای دینی، واقعه و پدیده‌ی تاریخی خاصی است که نتایج و آثار خود را دارد و به طورخاص و جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد.
در جامعه شناسی سیاسی، به دین به عنوان پدیده‌ای اجتماعی که دارای نقش و نفوذ و اقتدار است نگریسته شده و تعامل و کنش و واکنش آن با دولت  و قدرتهای سیاسی موجود و پراکنده در سطح مناطق مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرد. در جهان معاصر، ادیان بزرگ و کوچک هر یک به فراخور خود دارای نیروی اجتماعی قابل توجهی هستند که نمی‌توان وجود آنها را در ملاحظات منطقه‌ای و تزیینات بین‌المللی نادیده گرفت. شاهد این مدعا آن است که گاه تعارضات دینی موجب تفرقه در درون دولتها می شود، یا جنگهای داخلی را پدید می‌آورد، یا جنگ و تخاصم میان دولتها را دامن می‌زند.
این نیروی عظیم اجتماعی هم در رفتار سیاسی شهروندان و رای دهندگان تأثیر گذار است و هم رهبران سیاسی را در بسیاری از موارد تحت تأثیر و نفوذ خویش قرار می‌دهد. بررسی اموری ازاین دست، جنبه‌ی دیگری از مطالعه‌ی رابطه‌ی دین و سیاست را تشکیل می‌دهد.
نگاه تئوریک به مقوله‌ی دین و سیاست معطوف به نظریه‌پردازی در چگونگی تلفیق دین و دولت است. همان طور که می دانیم ترکیب دین و دولت در طول تاریخ جلوه‌های متنوعی داشته و اشکال و قالبهای متعددی به خود گرفته است؛ دخالت دین در سیاست، گاه در قالبی بسیط و تنها در حد متدین بودن حاکم یا حاکمان جامعه به دینی خاص، بروز و ظهور داشته و در برخی اشکال دیگر، طبقه‌ای خاص به نام «رجال دین» حکومت می‌کرده‌اند و چنین گمان می‌رفته که این طبقه از امتیاز ویژه‌ی قداست و واسطه‌ی میان خدا و خلق بودن، برخوردارند. حکومت دینی کلیسا در قرون وسطا نمونه‌ای روشن از این قالب اخیر است.
باید توجه داشت که این گونه‌ها یگانه گونه‌های محتمل و ممکن از حکومت دینی نیست بلکه تنها نمونه‌هایی تاریخی از آن است. بدین جهت برای نظریه‌پرداز سیاسی همواره این مجال وجود دارد که خود را محدود به نمونه‌های تاریخ ترکیب دین و دولت نکرده و در باب ارائه‌ی قالبها و اشکال نوین از حکومت دین، نظریه‌پردازی کند.
در کتاب حاضر به رابطه دین و سیاست از منظر سوم نگریسته می‌شود و سعی بر آن است که اولاً: مراد و مقصود از حکومت دینی بیان شده حیطه و قلمروی دخالت دین در عرصه‌های مختلف سیاست روشن گردد. و ثانیاً : مدلی خاص از حکومت دینی که مبتنی بر ولایت فقیه است به رنوشنی ترسیم شده از مبانی نظری آن دفاع منطقی صورت پذیرد و ثالثاً : نسبت میان جنبه‌های دینی و جنبه‌های مدنی دراین تفسیر خاص از حکومت دینی بررسی شود و به تعبیر دیگر، جایگاه و نقش مردم در این مدل از حکومت دینی مورد ارزیابی قرار گیرد.
در اینجا ذکر این نکته خالی از فایده نیست که رابطه دین و سیاست ودخالت دین در مقوله‌ی سیاست غیر از «سیاست دینی» است. درون مایه ومحتوای هر دینی سازگار با دخالت در سیاست و درآمیختگی با دولت و تشکیل حکومت دینی نیست و این قابلیت تنها در برخی از ادیان وجود دارد. حال آنکه هر دینی ضرورتاً دارای «سیاست دینی» است و سیاست دینی جزء جدایی‌ناپذیر هر دین است؛ زیرا دلباختگان و پیروان یک دین به تبلیغ و ترویج و اشاعه‌ی دین خویش اهتمام می‌ورزند و در حفظ موقعیت مذهبی هم‌کیشان و بقا و دوام دین خود می‌کوشند و این امور جز به مدد اعمال سیاست و تدبیر از ناحیه ی متولیان و رهبران مذهبی میسر نمی‌گردد. قلمروی این سیاست و تدبیر فرهنگ دینی و فعالیتهای مذهبی و تلاش برای گسترش دین باوری است.
تنها در برخی موارد است که سیاست دینی به مرزهای تدبیر امور اجتماع و در اختیار گرفتن اهرم قدرت سیاسی نزدیک شده با پدیده‌ی حاکمیت و دولت عجین می‌گردد. در صورت تحقیق این ترکیب است که «دین سیاسی» و «سیاست دینی شده» به معنای خاص آن تحقق خارجی پیدا می‌کند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق دین و سیاست