لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :68
بخشی از متن مقاله
مقدمه :
همه می خواهند جوانانی برومند و شایسته داشته باشند که به آنها افتخار کنند جهت حرکت دین و مذهب ، اخلاق ، روانشناسی و سایر علوم در حیطه ارتباطات و اخلاقیات و سنن و آداب و رسوم اجتماعی و دیدگاه کلی حاکم بر خانواده نیز در همین راستا و برای نیل به این مقصود است اما متاسفانه می بینیم که همه این تلاشها و کوششها برای برآوردن این خواست و آرزو کافی نیست . آمار وحشتناک زندانیان ، افزایش اعتیاد و جرم و بزهکاری ، افزایش باندهای فساد ، فرار دختران از خانه ، روابط نا مشروع و لجام گسیخته بین نسلهای جوان همه و همه شاهد این مدعا است .
خانواده ، اولیای مدرسه ، مربیان تربیتی ، سخنوران مذهبی ، مشاوران مدارس همه دست اندرکار تربیت نسل جدید هستند اما ظاهراً تربیت است و نتایج برعکس می دهد . دین ستیزه خزنده در سطح مدارس ، نتیجه تعبیر خاص و تحمیل گرایانه از دین و توسل به خشونت و زور در امور پرورشی است . به این مسائل باید فرزند سالاری ، از بین رفتن ارزش کار و تحریف معنای آن ، ساعات زیاد بیکاری نسل جوان و زیاده خواهی و رایگان خواهی و مطالبت زیاده از حد بعضی از جوانان و بسیاری مسائل دیگر فرهنگی و اجتماعی را افزود .
پدری که تمام ساعات روز را خارج از منزل است ، مادری که تند خو و عصبی مزاج است نمی تواند با نوجوان و جوان خود ارتباط دوستانه متقابلی داشته باشد . فرزندان همواره نیازمند محبت هستند و بسیاری از خودکشی ها ، فرار از خانه ها ، تظاهر به بیماریها و به منظور جلب محبت خانواده صورت می گیرد به خصوص در مورد مادران که مظهر مهر الهی و محبت و عشق و صفا در خانواده هستند .
مادری که دائم با گله و شکایت محیط خانه را بر می آشوبد با سخن چینی بین اعضاء خانواده و پدر ، رابطه بین آنها را به هم می زند و غم و غصه و افسردگی فرزندانش را به عنوان یک زنگ خطر نمی بیند و درک نمی کند نمی تواند یک مادر کامل باشد .
کادر فهمیده و خردمند از رنج و محرومیت های زندگی خود برای فرزند سخن نمی گوید و از زندگی یک تصور سیاه و زشت نمی سازد بلکه او را با خوبیها و امیدها آشنا کرده به لطف و محبت خدا امیدوار و او را در مسیر رشد و تکامل به سوی یک آینده زیبا قرار می دهد ، سن بلوغ ، سن زندگی طوفانی است .
جوان یک آتشفشان در حال جوشش یک اقیانوس پر تلاطم می ماند . در این شرایط روحی نصیحت و حرف مثل خس و خاشاک یا قایق کوچکی است که در اولین مواجهه با امواج طوفانی در هم شکسته و نابود می شود . برای ارتباط برقرار کردن با این جوان باید ابتدا خشم و خروش او را کنترل کرد و با او با محبت و عاطفه ، با صمیمیت ، با هر مادرانه و با شخصیت دادن در اجتماع و خانواده آرامش بخشید یک دریای آرام در یک نسیم و آفتاب ملایم و در موقعیت مکانی و زمانی مناسب بهترین موقعیت برای قایقرانی و ماهیگیری است . به فرزندانمان بفهمانیم که آنها مایه امید و شادی و نشاط ما هستند نه موجوداتی مزاحم و سربار زندگی .
طبق دستورات معصومین ابتدا به آنها درآمد داشتن و استقلال و خود کفایی و فرد مقیدی بودن برای جامعه را آموزش دهیم و بعد شیوه خرج کردن و طلبکار بودن و انتظارات رویایی داشتن . اگر آنها سختی و لذت کار را بچشند هرگز دنبال هوا و هوس و ناهنجاریها و ضد ارزشها نخواهند رفت از سپردن کارها و مسئولیتها به آنها نهراسیم کاری کنیم که خود را باور کنند . استعداد خدادادی خود را بشناسند و در جهت شکوفایی آن گام بردارند.
زندگی زیباست به آنها کمک کنیم تا زیبائیهای واقعی آن را بشناسند و از زشتی های آن روبرگردانند زشتی هایی که از رفتقت ها و دوستی با افراد ناباب و به خاطر کم محبتی خانواده روی می دهد .
( اینک که برای ما هر امیدی به نومیدی مبدل گشته است ، خداوندگار را نگر که به جای ما فرشتگان مطرود و در به در شده دل به مسرتی تازه خوش کرده و به آفریدن آدمی پرداخته و به خاطر وی جهانی تازه آفریده است !
پس ای امید بدرود باش و ای ترس تو نیز مرا ترک کن و ای پشیمانی از من دوری گزین!
در من که سرچشمه خوبی خشکیده است تو ای بدی و پلیدی به جای خوبی و خیر جایگزین باش . زیرا چون تو باشی . قلمرو آفرینش را با یزدان دو بخش خواهم کرد و من بر تیمی از آن فرمانروایی خواهم کرد .
بزهکاری مجموعه جرائمی است که در زمان و مکان معین به وقوع می پیوندد .
کتله دانشمند بلژیکی اولین کسی است که با بررسی آمارهای مختلف ، اثرات عوامل طبیعی و اجتماعی را مورد تحقیق قرار داده معتقد است که بزهکاری ، پدیده ای است که بدون توجه به بزهکار می توان آن را مورد مطالعه قرار داد . به عقیده او ازدیاد و تقلیل جرائم و تغییرات احتمالی انواع بزه ها را از لحاظ زمان و مکان ، با توجه به عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و مذهبی بایستی بررسی کرد . برای ارائه علمی بزهکاری، تعداد کل جمعیت کیفری یک منطقه و جمعیت کل همان منطقه هم مقایسه می شود و میزان کاهش و یا افزایش بزهکاری با توجه به چند درصد از مقایسه آمارها به دست می آید .
تعریف نوجوان :
نوجوانی : یک دوره در توسعه شخصیت فرد انسان بین آغاز بلوغ کامل ، اغلب به عنوان مترادف با دوره جوانی خوانده می شود و معمولاً این دو را بین سنین 10 تا 18 سالگی می دانند .
جوانی : دوره ای از زندگی انسان که بعد از سالها نوجوانی می رسد و از سنین 18 تا 25 سالگی است برخی این دو را از سنین 15 تا 25 سالگی می دانند .
در این دو دوره از زندگی یعنی نوجوانی و جوانی انسان تحت شرایط روحی و روانی خاصی قرار دارد که خواسته ها و انتظارات و شخصیت او را تحت تاثیر قرار می دهد و محیط اطراف و جو خانوادگی تاثیر بسزایی در روحیات فرد دارد .
شکل دادن الگوهای سالم از آغاز دوران نوجوانی ، بسیار آسانتر از تغییر دادن الگوهای رفتاری مخاطره آمیزی است که پیش از این شکل گرفته است .
ارتباط مداوم ، مثبت و عاطفی با یک فرد بزرگسال مهربان ، به جوانان احساس امنیت و اطمینان می بخشد .
نیازهای عمیق عاطفی که برخی از دختران را به فرار و افتادن در دام حوادث سوق می دهد . فرار ، نوعی اعتراض ساده دلانه دختران سرگردان ، به وضع موجود در خانواده است و تمنای محبتی که از آنها دریغ کرده اند ، همانگونه که خودکشی های زنانه و دخترانه فریادی خاموش برای جلب توجه همسر یا والدین به شمار می آید . در بعضی خانواده ها والدین توجهی به این نیاز فرزندان ، بویژه دختران نوجوان خود ندارند و گمان می کنند که با تامین خوراک و لباس ، پوشاک و مسکن و رفع دیگر نیازهای مادی آنها ، از قبیل هزینه تحصیل و جهیزیه وظیفه خود را در قبال این تشنگان مهر و عاطفه ، انجام می دهند ، چنین والدینی دختران خود را در چهار چوب تصورات دوران جوانی خود می خواهند مطیع و سر به راه باشند نمره خوب بگیرند . جز مسیر مدرسه و خانه، راه دیگری نشناسند و لحظه ای از نگاه تیز بین و سختگیرانه شان دور نمانند …..
ولی غافل از اینکه نوجوانان نیازهای دیگری هم دارند . تفریح و سرگرمی و نشاط می خواهند ، محبت و توجه می خواهند ، دوست دارند ، پدر و مادر را نه چون نظاره گری عادی از احساس بلکه همدم و مونس غمخوار و مهربان ببیند تا در رویارویی با یک مشکل فردی و اجتماعی بتوانند بدون هیچ دلهره و نگرانی با پدر و مادر درد دل کنند و راه چاره ای بجویند .
پدر و مادر باید به این نکته توجه کنند هر مشکلی که برای نوجوان به وجود می آید ، وی علت آن را از جانب پدر و مادر خود می داند .
نوجوان ممکن است بعضی از راهنمایی ها و توصیه ها را قبول کند و بعضی از آنها را رد کند . این قسمتی از رشد فکری دوران جوانی است .
پدر و مادر باید بدانند تغییر خلق و خوی نوجوانان کاملاً طبیعی است .
این تغییر مربوط به عوامل مختلف و هیجانی است که در این سنین وجود دارد .
در این سن نوجوان اشتباه می کند و به اشتباه خود پی می برد و تجربه می آموزد .
دوران نوجوانی زمانی بین دوره کودکی و بزرگسالی است . در این مرحله فرزند شما از حالت کودکی بیرون آمده و نوجوان شده است .
در این دوران نوجوان به سرعت رشد می کند بطوری که قد دختران شما ناگهان افزایش می یابد و ظاهر او به شکل خانمی در می آید . یا موهایی در صورت پسر شما ظاهر می شود و عظلات او قوی و صدای او تغییر می کند .
غیر از رشد جسمی ، تغییرات مهمی در این دوره اتفاق می افتد که به تعبیر عده ای تولد جدید نامیده می شود و عبارت است از :
1- رشد سریع جسمی 2- رشد روانی 3- رشد جنسی 4- رشد اجتماعی
5- تحصیل و دانش آموختن 6- تغذیه 7- مسائل و مشکلات دستگاه تناسلی
دوران نوجوانی دوران بسیار پیچیده و مشکلی است بطوری که نوجوان اعتراض می کند و ادعاهایی دارد . پدر و مادر باید بدانند که این دوران زودگذر است زیرا نوجوان دوران کودکی را پشت سر گذاشته و وارد مرحله جوانی شده است . او می خواهد از حالت تابع بودن به حالت استقلال برسد . بعضی از نوجوانان از این مرحله به سادگی و راحتی می گذرند و هم پدر و مادر هم نوجوان مشکلی ندارند ولی بعضی از مواقع ممکن است حالت هیجان ، برخورد و تمرد به وجود آید که این مرحله برای نوجوان و پدر و مادر بسیار مشکل خواهد بود . بنابراین پدر و مادر باید در نظر داشته باشند که هر نوجوانی با نوجوان دیگر تفاوت دارد . همانطور که هر نوجوانی از نظر رشد جسمی با نوجوان دیگر متفاوت است از نظر رشد روانی هم با نوجوانان دیگر متفاوت است .
مسأله مهم اوایل دوران نوجوانی این است که او به طور طبیعی عطش به دست آوردن استقلال و شخصیت دارد . بدین معنی که خود را از خانواده مستقل پندارد و در نتیجه رابطه او با خانواده دچار آشفتگی می شود . در این موقع تمایل پیدا می کند که تنها باشد و خود را از والدینش که سعی می کنند با او نزدیک باشند دور می کند .
از طرف دیگر بعضی از پدر و مادرها اوایل جوانی برای فرزند خود محدودیت قایل می شوند و تصور می کنند چون او جوان است تجربه کافی ندارد ، ولی این محدودیت بر خلاف میل نوجوان است و در نتیجه فرد نوجوان به همجنس خود رو می آورد و با همسالان و همجنسان خود رفاقت و دوستی می کند و به محیط خارج از خانواده به شدت علاقمند می شود و رابطه خود را با پدر و مادر به حداقل می رساند .
رسول اکرم (ص)می فرمایند :
« فرزند در هفت سال اول عمر خود فرمانروا ، در هفت سال دوم بنده و فرمانبر ، در هفت سال سوم وزیر خانواده است »
پدر و مادر باید نوجوان خود را به منزله وزیر خانه خود بدانند و با او در امور خانواده مشورت کنند و استقلال و شخصیت به او بدهند و در استقلال یافتن به او کمک کنند .
پدر و مادر هیچگاه نباید فرزندان نوجوان خود را تحقیر کنند و با تندی و خشونت با او رفتار کنند .
نوجوان در دوران بلوغ خود بیشتر از همه عمر به توجه و پذیرش نیاز دارد ، حق رأی دادن به نوجوان به او شخصیت و استقلال می دهد ، ولی استقلال دادن به جوان و تکریم شخصیت او به معنی آزاد گذاشتن او در تمام اعمالش نیست ، زیرا بعضی از نوجوانان چون تجربه کافی ندارند ممکن است در معرض خطر قرار گیرند ، بنابراین پدر و مادر در حالی که به نوجوان خود استقلال و شخصیت می دهند نباید بدون چون و چرا تسلیم خواسته های او شوند بلکه باید او را در جهات مختلف راهنمایی کنند تا فرزند نوجوان آنها خود درک کند که والدینش صلاح او را می خواهند و از او حمایت می کنند .
نوجوان ممکن است با اندک چیزی متأثر شود ، یک کلمه ، یک کنایه می تواند او را به طور عمیق متأثر کند .
رسول اکرم (ص) به حضرت علی (ع) می فرمایند :
« از رحمت الهی بی نصیب می شوند ، پدر و مادری که بر اثر بدی رفتار و گفتار خود باعث انحراف فرزند خویش شوند به گونه ای که آن فرزند از چشم پدر و مادر بیفتد . »
تحلیل کارشناسان :
جوانان هیجان طلب و نوجو هستند و اگر در جامعه خودشان الگوی مناسبی پیدا نکنند یا جامعه روی این مسأله کار نکرده باشد ، قاعدتاً به سمت معیارهایی که رسانه های بیگانه تبلیغ می کنند گرایش می یابند . بع عنوان مثال به ورزش و تفریخ دختران اشاره می کنیم . ورزش برای بانوان جامعه ما به مکان های خاص محدود می شود اما یک دختر نوجوان دوست دارد در پارک تنیس بازی کند و یا دوچرخه سواری کند و شور و نشاط جوانی را تخلیه کند و همین محدودیتها باعث شده که برخی از دختران با تیپ پسرانه مفری پیدا کنند و در مدت کوتاهی به خواسته هایشان برسند ، غافل از این که ممکن است در این مسیر به دام خلافکاران بیافتند در نهایت به هزاران آلودگی دچار شوند .
نابسامانی خانواده ها را هم باید به عنوان یکی از علل مبدل پوشی دختران عنوان کرد . چون بچه ها در شرایط بی سرپرستی و یا کمبود عواطف خانوادگی گرفتار احساس پوچی می شوند و در این حالت ممکن است دست به هر کاری بزنند عده ای از این دختران هم می گویند که خانواده هایشان فرهنگ پسر خواهی دارند و به همین علت به سرگشتگی رسیده اند .
به دختران نوجوانی بر می خوریم که به خاطر سختگیری های بیش از حد خانواده ها اقدام به فرار و مبدل پوشی کرده اند از نظر روانشناسی این موضوع که چطور ممکن است یک دختر خودش را پسر تلقی کند قابل توجه است در بسیاری از مواردی که با آن برخورد می کنیم پی می بریم که بین بچه ها و والدین آنها رابطه صمیمی وجود ندارد . جالب اینجا است که این پدر و مادرها تصور می کنند که همه چیز را برای بچه ها مهیا کرده اند اما وقتی هنگام مشاوره راهکارهایی به آنها پیشنهاد می شود می پذیرند که نیازهای نوجوانان و جوانان فقط ابزارهای مادی نیست .
این امر نشان دهنده لزوم آموزش خانواده ها است .
خانم زهر ترابی (روانشناس) می گوید : (1)
عامل عمده تیپ پسرانه زدن دخترانی که من با آنها در ارتباط بوده ام ، فراز از منزل بوده است . دخترانی که چه با نقشه قبلی و چه با یک تصمیم آنی از خانه فرار می کنند. وقتی وارد اجتماع می شوند به خاطر احساس بی امنیتی به شکل و قیافه پسرانه در می آیند اگر هم علت این کار را از آنها بپرسند ، می گویند این کار را کردیم که امنیت داشته باشیم در حقیقت یک دختر نمی تواند شب ها در پارک یا توی کارتون بخوابد و احساس امنیت کند .
عده دیگر از این دختران عنوان می کنند که از قید و بند خانه و اجتماع خسته اند و از این طریق احساس آزادی بیشری می کنند آنها ادعا می کنند که در جامعه ما بد برخورد می شود و چون اکثراً با دوستان ناباب معاشرت دارند ترجیح می دهند شکل و شمایل پسرانه داشته باشند تا کسی مزاحم آنها نشود .
اما در مورد دختران فراری این مسئله فرق می کند . این دختران اغلب نوجوانان شهرستانی هستند و وقتی وارد شهرهای بزرگ می شوند احساس ناامنی و بی پناهی می کنند و اتفاقاً در ترمینال ها افرادی سودجو در کمین آنها هستند و در نهایت این دختران را به جاهایی که خودشان (مکان) نام دارند می برند و سر از ناکجا آباد در می آوردند .
یک فراری برای اینکه زندگیش بگذرد ، مجبور می شود تن به هر کاری بدهد و از طرف دیگر چون از بازخواست والدین می ترسد روی بازگشت به خانه را هم ندارد .
از طرف دیگر چنین دخترانی به دلیل فراری بودن می ترسند گرفتار قانون شوند لذا اقدام به مبدل پوشی می کنند و به صدها عمل خلاف دیگر دست می زنند .
درد دل کردن ، گر چه نوعی خرد و فرزانگی عامیانه به شمار می رود ، ولی ارزش بسیار زیادی دارد و سبک کردن قلب رنج دیده داروی بسیار مفیدی است .
وقتی نوجوان راجع به افکاری که آزارش می دهد حرف بزند آرامش پیدا می کند و این کار فواید طبی سومندی در بر دارد .
گاهی ممکن است ، احساس یأس و درماندگی در نوجوان مخفی باشد . در این صورت ظاهراً به نظر می رسد که شخص پر از امید و آرزوست و برای بهتر شدن زندگی اش نقشه می کشد ، تلاش می کند و دائماً در جنب و جوش است . اما باید دانست که محرک این تلاشها ، امید . یا فعال بودن نیروهای حیاتی و سازندهی وجود او نیست . بلکه چنین تلاشهایی برای فراز از ناراحتی ها و رنج های درونی است .
فرار از منزل طبق آمار به دست آمده بیشتر در مورد دختران نوجوان صدق می کند زیرا اینان دارای روحیه حساس تر و لطمه پذیر تری هستند و دختران نوجوان نسبت به پسران مقاومت کمتری در برابرمشکلات خانوادگی و … دارند .
اهمیت خانواده :
شناخت نیازها و استعدادهای فرزندان بعهده والدین بوده و هر گونه وظیفه غیر اصولی و فاقد شناخت تربیتی ، مسیر انحرافی را بدنبال دارد . شخصیت ضد اجتماعی در هر فرد معلول خانواده ایست در هم شکسته و روابط تیره خانواده می باشد .
اهمیت خانواده بعنوان یک نهاد اجتماعی مساله ای غیر قابل تردید است تاثیر خانواده در کانون و جنبه های سازندگی ، فرهنگی ، اجتماعی و اخلاقی بسیار مهم بوده و یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی خانواده است و اولین محیطی که کودک به تدریج از روشهای اجتماعی بهره مند می شود و استعدادهای آنان به مرحله بلوغ و ظهور می رسد و پرورش و شکوفایی می شود .
خانواده وسیله تامین ارزش محبت میان زن و مرد و فرزندان است که به طریق اجتماعی پسند با یکدیگر همکاری پیدا می کنند بعلاوه سبب ایجاد روحیات و حالات خاص در کودکان می گردد . خانواده از هر نوع و صورتی که باشد دارای تعهداتی و وظایفی در قبال خود ، آفریدگار خویش ، کودکان و نوجوانان و اجتماع می باشد و شکی نیست که آنان در برابر انجام این تعهدات مسئولیت دارند ، خانواده محل امن و جای دلگرمی ، فضای تبادل و تفاهم و محیط صفا و صمیمیت است .
خانواده مهمترین پناهگاه برای جوانان و فرزندان است .
اساس خانواده از نظر اسلام بر مبنای دوستی و مرحمت است . شخصیت کودکان در کانون خانواده پی ریزی می شود و از خانواده وارد اجتماع می شوند .
تاثیر خانواده :
نخستین وظیفه هر خانواده که شناخت نیازها و استعدادهای فرزندان است که باید در این راستا الگوی بسیاری از کودکان و نوجوانان و حتی جوانان را والدین تشکیل دهند رفتار والدین بطور مستقل ، اگر خود را به روحیه و طرز فکر و شخصیت این فرزندان بجا خواهد گذاشت .
سالم یا فاسد بار آمدن نوجوانان و جوانان به چگونگی تربیت آنها در خانواده و محیط اجتماعی بستگی دارد روان شناسان معتقدند که زیر بنای خانواده بایستی متکی بر دو اصل ، ارضاء و رفع حوائج و نیازهای اساسی جسمی و روانی و سازگار نمودن اطفال به زندگی عادی اجتماعی بوده باشد . خانواده شخصیت کودک را رنگ می دهد و در او سازندگی یا ویرانگری را ایجاد می کند . بر اساس روش تربیتی خانواده و والدین است که فرد در آینده عهده دار نقشی در جامعه می شود .
دوره نوجوانی و جوانی یکی از بحرانی ترین دوران زندگی فرد است . نوجوان از مرز کودکی گذشته و وارد مرحله نوینی شده است ورود به دوره نوجوانی ، فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و این مرحله در کانون خانواده شکل می گیرد و رفع این مشکلات مستلزم محیط خانواده و عامل تربیتی بوده ، در وضع روحی که نوجوان تازه وارد دارد و در شرایطی که در آن زندگی می کند و روابطی که در خانواده حکم فرما است . امکان انحراف و انحطاط و کشانده شدن نوجوان به دسته های بزهکار و منحرف زیاد است . وقتی نوجوانان هیچ گونه تکیه گاهی برای خود نداشته باشد و نتواند رابطه صحیحی در خانواده برقرار سازد و روش درست زندگی را فرا گیرد و روش نادرست تربیتی را از والدین خود فراگیرد احتمال سقوط او در انواع رفتارهای نابهنجار می رود .
اشکالاتی که در روابط خانوادگی نوجوانان بزهکار وجود دارد می توان به این صورت طبقه بندی کرد :
1- نداشتن سرپرست و جدا بودن پدر و مادر از یکدیگر .
2- ناهنجاریهای خانوادگی و وجود اختلاف بین پدر و مادر .
3- عدم توجه به تربیت فرزندان و فقدان راهنمایی لازم بر آنان .
4- سخت گیری پدر و مادر و بد رفتاری آنان به فرزندان خود .
5- ظلم و ستم ناپدری یا نامادری .
رای تقویت نهاد خانواده ، در زمینه آگاهی دادن به نسل های جوان اداره بهزیستی می تواند مؤثر عمل کند ، در زمینه مسائل اقتصادی هم سازمانهای مختلفی هستند که می توانند تأثیر گذار باشند . سازمان ملی جوانان و رسانه های ارتباط جمعی نقش بسیار مهمی دارند . درصد بسیار بالایی از برنامه های رادیویی و تلویزیونی حول محور خانواده است ولی باید سنجید که این برنامه ها تا چه میزان توانسته اند مهارت های عملی را به خانواده ها بیاموزند . پس نقش صدا و سیما سازمان ملی جوانان و سازمانهایی که به نوعی درگیر اقتصاد خانواده ها هستند بسیار مهم است .
ضعف خانواده و تبهکاری :
صفت خصوصیت ویژه جوامع غربی معاصر ، ضعف خانواده است که در مراحل متعددی تحقق یافته است .
1- از هم پاشیدگی خانواده به معنای وسیع و از بین رفتن تجانس همسایگی .
2- از بین رفتن تثبیت خانواده به معنی محدود (همسر و فرزندان) بر اثر طلاق ، زناشویی آزاد و جدایی زودرس فرزندان از والدین .
3- ازدواج با گرایش به مستثنی شدن و کثرت طلاقها بین اشخاص متأهل : کودکان تحت تاثیر وسایل ارتباط جمعی بیش از پیش از نظارت و اقتدار والدین می گریزند و حضانت به قراردادی شدن گرایش می یابند . این جنبه های مختلف ضعف خانواده آیا با تبهکاری همبستگی با معنی دارد .
پژوهشها در این موضوع اساساً معطوف به روابط بین تبهکاری از یک سو و نرخ موالید و تعداد طلاقها از سوی دیگر است . درباره طلاقها ، از مدتها پیش ثابت شده است که یک همبستگی با معنی بین طلاق و تبهکاری وجود دارد مشروط بر اینکه به تعداد مطلق طلاق تکیه نشود بلکه نسبت طلاقها به ازدواجهای نوین در نظر گرفته شوند . طبق تازه تریم تحقیقات نمی توان از برقراری رابطه رشد تبهکاری بتا منحنی « بالا رفتن طلاق » در فرانسه تردید نمود .
پژوهشهای متعدد ثابت کرده اند وقتی که فسادی موجب بروز اختلال در عمل زبیعی خانواده نسبت به طفل شود ، در غالب موارد پس از مدتی شاهد بروز بزهکاری خواهیم بود . نفوذ خانواده در شکل گیری شخصیت کودک بزهکار به دو نحو مستقیم یا غیر مستقیم صورت می گیرد .
نفوذ مستقیم : از میان تمام نفوذهای خارجی که گرایش به تقلید را در کودک تحریک می کند . نفوذ کانون خانوادگی زیادتر و قوی تر از همه است . همچنین خانواده هنگامی که والدین بزهکار یا فاسد الاخلاق هستند تاثیری جرم زا و مستقیم روی اطفال اعمال می کند . به نحوی دقیق تر ، به نظر می رسد که این نفوذ اصولاُ از دو منبع ناشی می شود : یک یادگیری خشونت در خلال خشونتهای داخل خانواده و دیگری اکتساب از راه تقلید بزهکار از سبک زندگی والدین یا یکی از آن دو . پدیده را با این نظر تبیین می کنند که به دلیل عدم تطابق بین قانون اخلاقی یکه به زفل تعلیم داده شده و ارزشهای حمایت شده حقوق کیفری ، تعارضی ایجاد می شود که انطباق با جامعه را مختل می سازد و در مورد بروز بحران به وسیله فرد تربیت شده در چنین شرایطی قاعده رفتار محیط ابتدایی گرایش به تحمیل خود بر قاعده اخلاقی دارد که قانون کیفری برای آن ضمانت اجرا تعیین کرده است .
نفوذ غیر مستقیم : تعداد بزهکارانی که شکل گیری ضد اجتماعی متشخصی در خانواده اصلی خود یافته اند اندک است . در بیشتر موارد نفوذ جرم زایی خانواده به نحوی غیر مستقیم بر کودک اعمال می شود . در واقع در کانون خانوادگی است که در سالهای نخست زندگی ساختار شخصیت کودک شکل می گیرد و والدین نقش اساسی به خصوص در شکل گیری وجدان اخلاقی ( فراخود یا من برتر ) روانکاری و رشد استعدادهای عاطفی کودک ایفا می کنند .
از آنجا می فهمیم که محیط خانوادگی اگر اخلاقاً سالم باشد مع ذلک می تواند تاثیر قاطعی در شکل گیری شخصیت نوجوان بزهکار داشته باشد و آن در صورتی است که خانواده حداقل محبت و تربیت لازم برای اجتماعی شدن به هنجار را به کودک ندهد . خلاصه خانواده می تواند در فرضهای زیر موجب بدبختی کودک شود :
« 1- رها کردن کودک از زمان تولد و عدم مراقبتهای مستمر
2- جدایی مادر از کودک بر اثر قوه قهریه
3- غیبت پدر در زمانی که قدرت او باید قدرت مادر را تادیل کند
4- نفاق بین والدین که به حد وخمت گرائیده باشد
5- افراط در اغماض یا به عکس خشونت از طرف والدین .(1) »
مسلماً معقول نیست اگر گمان بریم که فسادهای خانوادگی به گونه ای اجتناب ناپذیر بزهکاری را در پی دارد . دست کم باید به اهمیت نقش آنها در سبب شناسی جنایی آگاهی داشت .
مدت مدیدی است که نظریه کمبود عاطفی تعداد کثیری از بزهکاران به یقین رسیده است ، خلاصه خطرناکترین آنها در رابطه با فقدان عاطفه که در کودکی خود تحمل کرده اند .
رشد و تکوین شخصیت طفل از خانواده آغاز می گردد . احتیاج به محبت که حس ذاتی بشری است لازمه تکامل شخصیت کودک است هر گاه طفل از محبت محروم و خود را از خانواده طرد شده احساس نماید در ایجاد روابط عاطفی و دوستانه و درک محبت دچار اختلال نمی گردد . اغلب کودکانی که والدین آنها را طرد می کنند به یک نوع کندی و کم عمیقی عازفی در روابط خود با دیگران و فقدان کنترل اخلاقی دچار می شوند .
زیاده روی در محبت نیز طفل را زود رنج و ترسو و خود پسند بار می آورد کودکانی که به حد افراطی مورد اغماض قرار می گیرند به حقوق و نیازهای دیگران بی اعتنا بوده و قدرت به تعویق انداختن خواسته های خود ، برای هدف های دور و احترام به حقوق دیگران را ندارند .
مرگ و جدائی و یا طلاق والدین یکی از عوامل مهم بروز اختلالات روانی و رفتاری غیر عادی است .
رابطه بین طفل و والدین و سایر افراد خانواده در رشد شخصیت و درک ارزشهای اجتماعی بسیار موثر است . اخلاق زشت و رفتار ناشایست ، وضع روانی والدین ، اعتیاد به الکل ، مواد مخدر اثر انکار ناپذیر در عدم رشد شخصیت طفل و بروز رفتار غیر عادی دارد.
از اواخر قرن 19 دانشمندان با تحقیق و پژوهش های اجتماعی و بررسی آمارهای کیفری تاثیر وضع محیط خانوادگی را در بروز جرائم تایید و اذعان دارند که وضع محیط خانوادگی رابطه مستقیم با بروز حالت خطرناک و ارتکاب جرم را دارد .
روانپزشکان معتقدند که زیر بنای خانواده بایستی متکی به اصول ، ارضاء و رفع حوائج و نیازهای اساسی جسمی و روانی وسازکار نمدن اطفال به زندگی عادی اجتماعی باشد .(1)
آرامش و امنیت ، مهر و محبت در محیط خانواده از عوامل بسیار مهم در رشد جسمی و روانی اطفال و نوجوانان است . مهر و محبت والدین را می توان ویتامین روانی کودک نامید . احتیاج به محبت یک حس ذاتی بشری است که در تکوین شخصیت هر فرد فو العاده موثر است . کمبود محبت سبب بروز بیماریهای روانی و اختلال منش و انواع انحرافات گشته و در جندین نسل اثر می گذارد .
طفلی که از محبت خانواده محروم است خود را از خانواده و اجتماع طرد شده و منزوی تلقی کرده همواره در صدد انتقام جویی است و پس از ارتکاب اعمالی بر خلاف قوانین و مقررات ، آداب و رسوم اجتماعی قلباً احساس شعف و رضایت خاطر می کند .
احتیاج به محبت ، محدود به زمان خاص در دوره طفولیت نیست با توجه به عرف و سنت ، اطفال و جوانان در هر زمان ، به نوعی محبت و عطوفت نیاز دارند و پیوسته نیازها در هر سنی ، نیازهای زیستی روانی و اجتماعی هستند ، سن بلوغ نیازهای خاص اجتماعی خود را دارد . با اینکه حس بشر دوستی و نوع پرستی ، در دوره طفولیت پایه گذاری می شود ولی افراد در دوره بلوغ نیز احتیاج به عاطفه ، محبت ، هدایت و حمایت را دارند . در صورت کمبود محبت و محرومیت از عواطف انسانی ، عدم هدایت و حمایت به طرف ارتکاب جرائم سوق داده می شوند .
اثرات روانی محیط متشنج خانوادگی در روان اولیه طفولیت و دوران بلوغ با انواع اختلالات و بیماریهای رواین ظاهر می گردد . نفاق ، ناسازگاری و مشاجره دائمی پدر و مادر و اطرافیان ، آثار شومی در روان طفل باقی می گذارد . طفل به علت عدم آرامش روانی به تحصیل و کار خود بی علاقه شده دائماً مضطرب و پریشان است و ثبات ندارد . آثار این ناراحتیها بعداً در سنین بلوغ و بزرگسالی به صورت عصیان ، پرخاشگری ، سرکشی از مقررات و قوانین اجتماعی و یا انزوا و گوشه گیری ظاهر و منجر به ارتکاب جرائم مختلف می گردد .
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***
دانلود تحقیق کامل درمورد دختران فراری