دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
پژوهشی در دوره های آموزش کارآفرینی دردانشگاه ها
نویسنده: علیرضا مقدسی
به نقل از سایت باشگاه اندیشه
چکیده:
در جهان رقابتی امروز سازمان ها، دانشگاه ها و کشورهایی موفق هستند که قادر به بهره گیری بیشتر از اطلاعات و دانش باشند، چرا که دیگر مواد اولیه، زمین و سایر مواد طبیعی منبع مهم و اساسی به شمار نمی روند و بر خلاف گذشته ثروتمند ترین مردم، افراد دانش مدار و کارآفرین می باشند که پیشه ی آنها کارآفرینی است. از این رو بسیاری از دانشگاه های کشورهای پیشرفته و در حال توسعه بهره گیری از کارآفرینی را آغاز نموده اند و این بذل توجه در قالب تدوین استراتژی ها ، سیاست ها و برنامه های علمی جهت بسط و تقویت روحیه و رفتار کارآفرینی و مهمتر از آن آموزش کارآفرینی در موسسات علمی و آموزشی و دانشگاه ها ظاهر گردیده است.
در این مقاله پس از بیان مقدمه یی پیرامون مفهوم کارآفرینی و تعاریفی چند از کارآفرینی و کارآفرین، تاریخچه یی کوتاه از آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها بیان می گردد. آنگاه تعاریف آموزش کارآفرینی مطرح می شوند. سپس طی پژوهشی در ادبیات معاصر کارآفرینی، عمده ترین اهداف و رئوس مطالب آموزش کارآفرینی دانشگاه ها در قالب سه سطح فردی، سازمانی و محیطی تشریح می گردند. در ادامه، فرایند آموزش کارآفرینی و انواع دوره های آموزشی آن بررسی و مرور می شوند. این مقاله با معرفی مهمترین مراکز آموزش کارآفرینی و تجربیات برخی از کشورها در پیاده سازی برنامه های آن در موسسات آموزشی خاتمه می یابد.
1- مقدمه
1-1- درآمدی بر کارآفرینی: ساختار کسب و کار امروز با گذشته متفاوت است. به طوریکه می توان شاهد تاثیر این دگرگونی ها بر سطوح مختلف جوامع و در عرصه بین الملل بود[1]. در این شرایط شرکت ها، سازمان ها و یا کشورهایی موفق هستندکه قادر با دیگران باشند. این رقابت جنبه های بسیاری از زندگی انسان ها را در بر می گیرد و منحصر به یک موقعیت و یا حوزه خاص نمی شود. لازمه موفقیت در این رقابت نیز بهره گیری بیشتر از اطلاعات و دانش است. به طوریکه دیگر مثل گذشته دارایی های مشهود، مواداولیه و زمین، منابع مهم و اساسی به شمار نمی روند. اگر تا دیروز ثروتمندترین افراد دنیا کسانی بودند که منابع فوق را بیشتر در اختیار داشتند، اما امروزه ثروتمندترین مردم، افراد دانش مدار و کارآفرین می باشند که پیشه آنها کارآفرینی است[2]. گویی توسعه اقتصادی در عصر اطلاعات بیش از هر چیز نیازمند کارآفرینی بوده و کارآفرینی بیشترین تاثیرات خود را در ایجاد اشتغال برای جوانان، بهره وری و رفاه اجتماعی می گذارد.
بنابراین کشورهای پیشرفته از مدت ها قبل و بخشی از کشورهای در حال توسعه به تازگی، بهره گیری از آن را آغاز نموده اند. این توجه در قالب تدوین استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های عملی جهت بسط و تقویت روحیه و رفتار کارآفرینی، آموزش و مشاوره آن ظاهر گردیره و باعث ایجاد فضای مناسب تری برای فعالیت های گوناگون کارآفرینی شده است[3].
1-2- تعریف کارآفرینی: از آنجا که کارآفرینی جزء مفاهیم مدیریتی به شمار می رود، دارای یک تعریف قطعی و مشخص نیست و درک کاملی از آن نیازمند داشتن دیدگاهی بین رشته ای است[4]. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای((واسطه و دلال)) و یا اصطلاح انگلیسی To Undertake به معنای ((متعهد شدن)) اقتباس شده است که در فارسی ابتدا کارفرمایی و سپس کارآفرینی ترجمه شده که هر دو ترجمه خوبی از این واژه نیستند. به نظر می رسد بهتر بود که این واژه به ((ارزش آفرین)) ترجمه می شد]5[. برخی از تعاریف کارآفرینی عبارتنداز:
• کارآفرینی به معنای به کارگیری مفاهیم و فنون مدیریتی، ابزارها و فرایندهای طراحی، استاندارسازی محصول و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و سپس تحلیل آن است[6].
• کارآفرینی را فرایند شکار فرصت ها به وسیله افراد، به طور انفرادی (کارآفرین مستقل ) یا در سازمان ها (کارآفرینی سازمانی )، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار آن ها می دانند]7[.
1-3- تعریف کارآفرین: از ابتدای طرح واژه کارآفرین در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از آن بر اساس دیدگاه های گوناگون ارایه شده است[4] که عمده ترین آنها عبارتند از:
• کارآفرین فردی است که به طور عمده به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را ایجاد می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است[8].
• کارآفرین فردی دارای ایده و نظری نو و جدید است که از طریق فرایند تاسیس و ایجاد یک کسب و کار و قبول مخاطره، محصول یا خدمات جدیدی را به جامعه خود معرفی می کند]5[.
1- 4- آموزش کارآفرینی : پس از روشن شدن ضرورت توجه به کارآفرینی، آشنایی با مفهوم کارآفرینی و خصوصیات کارآفرین، پرورش روحیه کارآفرینی در افراد غیرکارآفرین از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می شود[4]. از این رو فعالیت های آموزشی برای تربیت کارآفرینان در دستور کار بسیاری از مراکز آموزش کارآفرینی قرار گرفته، چرا که لازمه توسعه کارآفرینی، آموزش آن است[9].
فعالیت های آموزش کارآفرینی به طور غیررسمی از اواسط دهه 70 میلادی آغاز شده ولی زمان شروع رسمی آن ها به ابتدای دهه 80 برمی گردد. در عین حال، این فعالیت ها در دانشگاه های کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش است. به طوریکه در سال 1975 دروس کارآفرینی در 104 دانشکده آمریکا تدریس می شد، در حالیکه این تعداد در سال 1980 به 163 عدد، در اواسط همان دهه به 205 و در ابتدای دهه 90 به 253 دانشکده رسیده است و در حال حاضر در بیش از 20 دانشگاه این کشور کارآفرینی به عنوان یک رشته تدریس می گردد[10].
2- تاریخچه آموزش کارآفرینی
در گذشته ای نه چندان دور افسانه ای رایج بود مبنی بر اینکه کارآفرینان دارای ویژگی های ذاتی همچون ابتکار، روحیه تهاجمی، تحرک، تمایل در به کارگیری ریسک، توان تحلیلی و مهارت در روابط انسانی هستند و این ویژگی ها با آن ها متولد می شود. فرض اساسی آن ها این بود که کارآفرینان از طریق آموزش، پرورش نمی یابند]11[. بنابراین تا آن زمان خبری از نقش آموزش در ایجاد و توسعه کارآفرینی نبود و تنها بر جنبه هنری کارآفرینی تاکید می شد[12].
گرچه کاربرد واژه کارآفرینی سابقه ای چند ساله دارد، ولی تحقیقات این رشته از اوایل دهه 70 میلادی در آمریکا شروع شد. این تحقیقات در پی تغییرات جامعه شناختی و ارزشی بوجود آمده در سطح جامعه بود که منجر به ایجاد میلیون ها کسب و کار خود اشتغال گردید[10].
در سال 1973، برای اولین بار دانشگاه کالگری مجوز تاسیس دوره کارشناسی ارشد را دریافت کرد وکارآفرینی، به عنوان یکی از زمینه های اصلی، مورد توجه قرار گرفت]11[.
با انتشار نتایج تحقیقات دیوید بریچ در سال 1979، در خصوص روند اشتغال زایی و استخدام در ایالات متحده در طی سال های 1969 تا 1976 مبنی براینکه 81 درصد مشاغل جدید توسط شرکت هایی کوچک با حداکثر 100 کارمند ایجاد شده اند، توجه به مفهوم کارآفرینی وارد مرحله تازه ای شد. چرا که بریج نشان داد که شرکت های کوچکتر با بهره گیری از آموزش های کارآفرینی توانسته اند سهم بیشتری در رشد اقتصادی آمریکا داشته باشند[13].
بریچ بیان می کند که بعضی مشاغل به مرور زمان کهنه می شوند. بنابراین، استفاده از یکسری آموزش ها برای رسیدن به این هدف که هر کس مسوول ایجاد یک شغل برای خودش می باشد، ضروری است. دلایل این امر عبارتند از:
• تکنولوژی باعث خودکار شدن خطوط تولید شده وامروزه ماشین ها کارهای تکراری را که انسان ها قبلا بر عهده داشتند، انجام می دهند.
• شرکت های بزرگ تمامی فعالیت های مربوط به خود را انجام نمی دهند، بلکه آن ها را به شرکت های کوچکتر واگذار می نمایند. همچنین منابع و ضروریات مورد نیاز خویش را به صورت مناقصه خریداری می کنند[9].
• نیاز به ایجاد دفاتر مرکزی در بسیاری از موسسات در نتیجه بکارگیری تکنولوژی کامپیوترهای دستی، دستگاه فاکس و تلفن همراه از بین رفته است.
• امور مربوط به خدمات عمومی از طرف دولت به بخش های خصوصی واگذاری می شوند و تصدی گری و بوروکراسی اداری روز به روز کمتر می شوند.
این روند برخلاف روندهای قبلی بود که ایجاد شغل را بر عهده شرکت های بزرگ و دولت می دانست]14[.
مطالعه ای که در سال 1982در دانشگاه بایلور بر روی دانشجویان رشته کارآفرینی صورت گرفت نشان داد که بیشترین تاکید باید بر روی دروس مالی باشد. دومین رشته ای که از نظر آنان باید بیشتر مورد تاکید قرار می گرفت، درس مدیریت کارآفرینی بود]11[.
در ژوئن سال 1985 میلادی دانشگاه کالگری به ارزیابی نتایج برگزاری یکی از دوره های آموزش کارآفرینی خود (در فاصله ژوئن1984 تا دسامبر 1984) پرداخت. نتایج این دوره شگفت انگیز بود و نشان می داد که سرمایه گذاری به نسبت کوچکی ( حدود75000 دلار) درآموزش کارآفرینان دارای کسب وکارهای کوچک، منجر به ایجاد ارزش افزوده فراوانی (حدود 175000 دلار) گردیده و تاثیر زیادی نیز در ایجاد فرصت های استخدام و تسهیل ایجاد سرمایه داشته است]11[.
در سال 1990 میلادی تحقیق در مورد آموزش کارآفرینی همچون یک رشته علمی جدید مورد توجه قرار گرفت و بر مواردی همچون توسعه روش های تحقیق برای سنجش اثربخشی آموزش کارآفرینی، محتوا و روش های آموزش کارآفرینی، قابلیت افرادی که در زمینه آموزش کارآفرینی، آموزش می بینند، پذیرش آموزش کارآفرینی در مدارس، وجود و توسعه یک چارچوب علمی مشترک در زمینه کارآفرینی، اثربخشی دیگر شیوه های آموزشی و نیازهای آموزشی کارآفرین تعلیم یافته متمرکز شد]11[.
3- تعریف آموزش کارآفرینی
در یک تعریف ساده، آموزش کارآفرینی فرایندی نظام مند ، آگاهانه و هدف گرا می باشد که طی آن افراد غیر کارآفرین ولی دارای توان بالقوه به صورتی خلاق تربیت می گردند[15]. در واقع، آموزش کارآفرینی فعالیتی است که از آن برای انتقال دانش و اطلاعات مورد نیاز جهت کارآفرینی استفاده می شود[16] که افزایش، بهبود و توسعه نگرش ها، مهارت ها و توانایی های افراد غیر کارآفرین را در پی خواهد داشت[17].
4- اهداف آموزش کارآفرینی
در واقع هدف از آموزش کارآفرینی تربیت و پرورش افرادی خلاق و نوآور است]11[. این قبیل دوره ها به دنبال استفاده از فرصت های مناسب فراهم شده، مخاطره پذیری، تمایل به حل مشکلات، بهبود اتگیزش و گرایش های افراد می باشند[8]. به طور کلی در آموزش رشته کارآفرینی اهداف متعددی موردنظر است که برخی از آنها عبارتند از:
الف- کسب دانش مربوط به کارآفرینی : دانش بسیاری را می توان از طریق آموزش کارآفرینی در زمینه هایی همچون تعریف کارآفرین، کارآفرینی، تاریخچه کارآفرینی، ویژگی های افرادکارآفرین، سیر تئوریک مباحث کارآفرینی، مزایای کارآفرینی و زندگی نامه کارآفرینان بزرگ کسب کرد[18].
ب- حل مشکلات اشتغال و بهبود بهره وری : از آنجا که از یک سوکشاورزی دیگر کمتر می تواند اشتغال زا باشد و از سوی دیگر فراگیری و ورود به کارهای سودآور نیز برای همه میسر نیست، به نظر می رسد آموزش کارآفرینی راه حل مطلوبی برای حل مشکلات اشتغال و بهره وری است. در این زمینه افراد بسیاری که درنقاط جغرافیایی متعددی پراکنده هستند، باید آموزش ببینند که این کار به طور معمول از طریق اینترنت، آموزش مجازی و از راه دور و توسط موسسات کارآفرینی صورت می گیرد[19]. برای مثال ، موسسه اینگ نو در سال 1985 در هند تاسیس شد و آموزش دروس مربوط به کارآفرینی و مدیریت موسسات کوچک نیز بر عهده یکی از کمیته های آن قرار گرفت[20].
ج- شناسایی و تحریک استعدادها و مهارت های کارآفرینانه : ایجاد و تقویت ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای کارآفرینانه نیازمند شناسایی و تحریک استعدادها و مهارت های آن است. این هدف به طور عمده در قالب سیاست ها و برنامه های تشویقی، ترویجی و آموزشی پیگیری می شود.
برای نمونه، در نظام آموزشی سنگاپور، الگوهای اجرای نقش کارآفرینی به عموم مردم و به خصوص جوانان نشان داده می شوند. همچنین جوایز متعددی به کارآفرینان اعطاء می گردد و آنها از طریق رسانه های جمعی به عموم شناسانده می شوند. جهت تحقق این هدف، نمونه هایی از برنامه های اعطاء جوایز و معرفی کارآفرینان در زیر آمده است:
• اعطاء جایزه سال به کارآفرین نمونه توسط مرکز توسعه کارآفرینی دانشگاه تکنولوژی نانیانگ
• جایزه ویژه تایمز تجاری برای شرکت کارآفرین نمونه سال
• پخش یک برنامه تلویزیونی برای تشریح زندگی کارآفرینان برجسته
• چاپ نشریات متعدد در مورد ماجراهای موفقیت کارآفرینان]21[.
د- القای مخاطره پذیری بااستفاده از فنون تحلیلی : برای کارآفرینی باید شجاعتی عاشقانه و زیرکانه داشت که خود متکی به دو عامل یکی اعتماد به نفس(برای آموختن چیزهایی که نمی دانیم) و دیگری (شجاعت برای رویارویی با شکست یا پذیرش مخاطره) است[22].
برای مثال، یکی از اقدامات صورت گرفته در این زمینه، معرفی و شناساندن مدیریت ریسک پذیر و کارآفرین در سطح دبیرستان در شهر لیست فیلیپین در سال 1977 بود. در راستای تلاش مزبور، مدیران دولتی با کمک استادان دانشگاه یک درس سه واحدی با عنوان مدیریت ریسک پذیر طراحی نمودند. عوامل رفتاری در پرورش و بهبود مدیریت ریسک پذیر، عوامل محیطی موثر بر اجرای مدیریت ریسک پذیر، نقش مدیران ریسک پذیر در توسعه اقتصادی و ... اهم عنوان های انتخاب شده در این درس بود. برای پرورش، بهبود و توسعه منابع انسانی، از روش برانگیختن نیل به هدف استفاده می شود که زمینه را برای ایجاد واحدهای کوچک و یا داشتن سبک مدیریت ریسک پذیر و کارآفرین آماده می کند]21[.
ه- تجدید نگرشها در جهت پذیرش تغییر :کارآفرینی یکی از عواملی است که سبب رشد و توسعه اقتصادی کشورها در عصر حاضر می شود. این نقش کلیدی کارآفرینی بیش از هر چیز معطوف به قبول انعطاف ساختارهای سازمانی و اعمال استراتژی های تغییر و تحول مستمر و پویا در سیستم ها، فرایندها و در نهایت کالاها و خدمات است[22].
5- رئوس مطالب آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها
رئوس مطالب درسی که برای آموزش کارآفرینی تدریس می گردند، می توان بر اساس سطوح فردی ، سازمانی و محیطی به سه بخش تقسیم کرد:
الف- کارآفرینی و فرد : ویژگی ها، خصوصیات و رفتار یک کارآفرین، کارآفرینی ونوآوری، کارآفرینی و خلاقیت و ویژگی های مدیر کارآفرین رئوس مطالبی هستند که در این سطح تدریس می شوند.
ب- کارآفرینی و سازمان : راه اندازی سازمان های کارآفرین، حفظ ونگهداری سازمان های کارآفرین، توسعه کارآفرینی در سازمان های کوچک، متوسط و بزرگ اهم مطالب دروس کارآفرینی در سازمان می باشند.
ج- کارآفرینی و محیط : تعاریف و ویژگی های کارآفرینی، نقش کارآفرینان در جامعه، کارکرد کارآفرینان در اقتصاد، اثرات و نتایج توسعه کارآفرینی، اهمیت کارآفرینی، تشویق وحمایت هایی که جهت توسعه کار آفرینی صورت می گیرد، کارکرد دولت در کارآفرینی، نقش پشتیبانی دولت از کارآفرینی مهمترین موارد تدریس شده در این سطح از کارآفرینی می باشد[22,16].
6- فرایند آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها
آموزش کارآفرینی یک فرایند یادگیری چند مرحله ای است که حداقل در پنج مرحله متفاوت از زندگی توسعه وتحقق می یابد[23]. در این دوره های یادگیری فرض می شود که هر فرد در سیستم آموزشی باید فرصت هایی جهت یادگیری مراحل اولیه داشته باشد. اما در مراحل بعدی کسانی هدف گزینش و آموزش قرار می گیرند که با یادگیری هر مرحله بتوانند در آینده کارآفرین شوند. آموزش های هر یک از مراحل فرایند آموزش کارآفرینی، ممکن است با فعالیت های سایر دروس ترکیب شده و یا به عنوان یک دوره درسی مجزا تدریس شود[24]. مراحل آموزش کارآفرینی به ترتیب سطح عبارتند از:
مرحله اول- سطح پایه: دانش آموزان در دوره های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان باید رویه های مختلف مالکیت کسب و کار را تجربه کنند. در این مرحله بر مفاهیم اساسی اقتصادی، فرصت های کسب و کار که در نتیجه تغییرات اقتصادی به وجود می آیند و همچنین مهارت های اساسی مورد نیاز جهت موفقیت در بازار کسب و کار تمرکز می شود. بر انگیختن برای یادگیری بیشتر و درک فرصت های منحصر به فرد اقتصادی از نتایج غایی و مورد انتظاراین سطح است.
مرحله دوم- سطح پرورش شایستگی ها: در این مرحله دانش آموزان باید زبان تجارت وکسب و کار را یاد بگیرند و بامسائل و دیدگاه هایی که از نظرصاحبان موسسه و بنگاه مهم هستند، آشنا شوند. سطح پورش شایستگی ها به طور مخصوصی به آموزش های حرفه ای نیاز دارد]7[. این آموزش های حرفه ای می تواند در تمام کلاس های درسی مختلفی که به نوعی با کارآفرینی مرتبط هستند، تدریس گردد[9]. به طور مثال جریان های نقدینگی و مسائل مدیریتی و اقتصادی مرتبط با آن می تواند در درس ریاضیات ویژه کارآفرینی گنجانده شده و آموزش داده شود.
مرحله سوم- سطح کاربرد خلاق: این سطح از فرایند آموزش کارآفرینی در برگیرنده حداقل دروسی است که یادگیری آن ها برای تشریح یک کسب و کار نوین الزامی است. چیزهای بسیاری برای یادگیری جهت آغاز یک کسب و کار وجود دارد و این موضوع برای شغل هایی که با مسائل و مشکلات متفاوتی در گیر هستند، تعجب بر انگیز هم نیست. برای نمونه یک پزشک باید سال های طولانی درس بخواند تا بتواند طبابت کند[16]. از این مرحله انتظار می رود که متعلمین یا همان صاحبان آتی کسب وکار تمام چیزهای لازم و ضروری مرتبط با حرفه خود را در چند سمینار آموزشی بیاموزند.
در این مرحله فراگیران باید فرصت های آشنایی با ایده های متفاوت و روش های گوناگون برای برنامه ریزی کسب و کار را یاد بگیرند. اگر چه هنوز این کار یک تجربه آموزشی است، اما دانش آموزان باید نسبت به مرحله قبل، مسائل را بهتربیاموزند. نتیجه این سطح از فرایند آموزش کارآفرینی شکل گیری یک ایده واحد در آنها و فرایندتصمیم گیری و اجرای برنامه های کسب و کارکامل می باشد[3].
دوره آموزش کاربرد خلاق را می توان برای دانش آموزان سال آخر دبیرستان رشته های فنی و کار و دانش پیاده کرد. در نتیجه این آموزش ها، فراگیران ممکن است به عنوان یک کارآفرین، یک فعالیت کسب و کار را شروع کنند.
مرحله چهارم- سطح راه اندازی کسب و کار: این مرحله که نتیجه مستقیم مرحله قبل است، هدفی جزء راه اندازی یک کسب و کار توسط فراگیران ندارد و پیامد منطقی آموزش هایی است که در سطوح قبلی فرایند آموزش کارآفرینی داده شده است[10].
بعد از اینکه افراد بزرگسال تجارب شغلی خاصی را کسب کردند و یا آموزش های بیشتری را در آن زمینه دیدند، به مساعدت های خاص مربیان خود نیاز دارند تا درحالیکه با معلمین خود به بحث و تبادل نظر می پردازند و نقاط تاریک راه اندازی یک کسب و کار برایشان روشن می شود، تجارب مرتبط با شغلی را که دیده اند، بالفعل نمایند. این دوره آموزشی معمولا دو ساله بوده و در دانشکده های اقتصاد و مدیریت برگزار می شود.
مرحله پنجم- سطح رشد و توسعه: اغلب صاحبان کسب و کار علاقه ای به در خواست کمک و مساعدت برای افزایش آگاهی ها و دانش خود ندارند مگر اینکه در آن زمینه احساس نیاز کنند. دوره های مستمر آموزشی، سمینارها و گردهمایی های علمی می تواند به این افراد کمک کند تا توانایی های کسب و کار خود را بالا برده و تقویت نمایند. در عین حال ممکن است گروه ها، سازمان ها و یا نهادهایی هم باشند که از این افراد حمایت کنند. همچنین می توانند کارآفرینان را در شناخت مشکلات بالقوه و چگونگی برخورد با آن مسائل یاری نمایند. این مراکز، اغلب چنین سمینارها و کارگاه هایی را در دانشگاه ها و درقالب برنامه های آموزش مستمر جهت کمک به کارآفرینان و تبادل نظر میان آنها برگزار می کنند[8].