فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

اختصاصی از فایلکو مقاله درباره آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه


مقاله درباره آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:37

آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

آخوند خراسانی از سلسله حماسه سازان تاریخ ایران است. وی مرجع تقلید، مدرس کم‌نظیر حوزه علمیه نجف و رهبر انقلاب مشروطه بود. تمامی تاریخ‌نویسان مشروطه حتی مخالفان رهبری او را در نهضت مشروطه پذیرفته‌اند. اما شگفت! که درباره‌اش کمتر از سایر دست اندرکاران نهضت مشروطه سخن به میان آمده است.

صدها کتاب و مقاله درباره مشروطه نگاشته شده است، اما هنوز جای حرف باقی است. انقلاب مشروطه پیچیده‌ترین رخداد سیاسی تاریخ معاصر ایران تا پیش از انقلاب اسلامی است. دوران رهبران مشروطه از متن رخدادها و دسیسه‌های انگلیس و روسیه برای به انحراف کشاندن مشروطه، موجب شد تا قیام مشروطه بین شب و سپیده دست و پا بزند. آخوند خراسانی کوشید به سان آفتاب نیمه شب، زوایای تاریک این نهضت را روشن سازد.

آخوند خراسانی در سال 1255 هـ .ق در مشهد دیده به جهان گشود، پدرش، ملاحسین هراتی علاوه بر تبلیغ، به تجارت ابریشم نیز مشغول بود. ملاحسین روحانی وارسته‌ای بود که برای امرار معاش هماره در بین راه هرات و مشهد، در رفت‌و آمد بود. وی در سفرهای تبلیغی‌اش مردم را با کلام اسلامی آشنا می‌ساخت. در یکی از همین سفرها، در کاشان ازدواج کرد. ثمره این ازدواج، چهار پسر به نام‌های نصرالله، محمدرضا، غلامرضا و محمدکاظم (آخوند خراسانی) بود. سرانجام مهر پیشوای هشتمین امام، او را به مشهد کشاند تا برای همیشه در شهر شهادت ساکن شود. (1)

آخوند خراسانی در 12 سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد. ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول فقه را در حوزه مشهد فرا گرفت. در 18 سالگی ازدواج کرد و در 32 سالگی، همراه کاروان زیارتی عتبات عالیات، برای ادامه تحصیل عازم نجف شد. شوق تحصیل او را بر آن داشت تا سرپرستی همسر و فرزند نوباوه‌اش را به پدرش بسپارد و آنها را به خاطر مشکلات سفر، همراه خود نبرد.

کاروان زایران مشهدی به سبزوار رسید. قافله برای استراحت رحل اقامت افکند تا پس از توقفی کوتاه به سوی عراق، حرکت را آغاز کند. آخوند خراسانی، آوازه دانش ملا هادی سبزواری را شنیده بود،بدین خلطر تصمیم گرفت از کاروان جدا شود و برای بهره جستن از دریای علم آن حکیم فرزانه در سبزوار بماند. آخوند، ماه‌های رجب، شعبان و رمضان 1277 هـ . ق را در حوزه علمیه سبزوار گذراند و از درس فیلسوف بزرگ عصر، ملا هادی سبزواری بهره برد. (2) آخوند از سبزوار به تهران رفت و حدود 13 ماه در مدرسه صدر، در درس ملاحسین خویی و میرزاابولحسن جلوه شرکت کرد.(3)

سرانجام پس از یک سال به حوزه علمیه نجف راه یفات و از درس‌های شخ انصاری و میرزا حسن شیرازی استفاده‌های فراوان برد. (4) آخوند خراسانی شب و روز برای دانش‌اندوزی و به دست آوردن تقوا می‌کوشید و در این راه از هیچ مشکلی نمی‌هراسید. خودش می‌گوید:

«تنها خوراک من فکر بود. ولی قانع نبودم. هیچگاه نشد که گلایه کنم. شش ساعت بیشتر نمی‌خوابیدم. شبها بیدار بودم. با ستارگان دوست شده بودم. خواب با شکم خالی بسیار مشکل است.»


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

دانلود تحقیق معماری خراسانی

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق معماری خراسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

معماری خراسانی

در قسمت شرقی ایران پس از به وجود آمدن حکومتهای مستقل و نیمه مستقل ، مردم به آرامشی نسبی رسیدن که نتیجه آن در معماری و هنر نیز پدیدار گشت و جوانه های هنر و معماری بعد از دو قرن در این کشور زده شد بعلت اینکه خواستگاه این معماری در شرق ایران به خصوصا خراسان بودسبک خراسانی 15نام داده اند که بعد ها دامنه آن به یزد و دامغان نیز کشیده شد. آنچه که مشخص است این دوره معماری همچون بر روی ریشه پوسیده معماری پارتی روییده شده که به آن قابلیت کاربری برای اسلام را نیز اضافه کرده اند به طریقی که نحوه حتی نحوه استفاده آجر در ستونهای کاخهای ساسانی و تاریک خانه دامغان به یک شکل است و طاق نماهایی که از مشخصات دوره پاتی است در این دوره نیز مشهود است16.و بیشتر بناها به صورت یک ایوانی ساخته می شد.

اما می توان ویژگیهای که معماری این دوره داشته را به صورت زیر دسته بندی کرد17:

-                      در این دوره ساختمانها نسبت به قبل از اسلام مردم وارتر و کوتاهتر شدند

-                      کیفیت مصالح مورد استفاده بسیار پائین بود

-                      از لحاظ فنی دارای همان مشخصات معماری پار تی بوده

-                      در این دوره اکثر مصالح بوم آورد بودن که به نحوی سعی می کردند از امکانات محل فقط بنایی بسازند.

-                      در این دوره معماری مسجد آغاز گردید

-                      بنا ها با نقشه های یک ایوانی اجرا می گردید.

آنچه مسلم است معماری خراسانی در مخلفت با معماری عباسیان و امویان بود و می خواست حر ف تازه ای از معماری ایران را داشته باشد .اما معماری ایران به این سادگی نماند و با توجه به اصالت مردم باز به سوی تزئنات و شکوه و عضمت حر کت کرد و در وا قع هر چه ایران دارای استقلال می گردید و عظمت خود را به دست می آورد تاثیرات آن در معماری پدیدار می گردید.

آذری (معماری)جلد: 1نویسنده: هادی عالم زاده      شماره مقاله:152

آذری، سبکی در معاماری اسلامی ایران، منسوب به اذربایجان، مشهور به سبک مغول یا ایرانی ـ مغول و مقارن با دورۀ حکومت ایلخانان بر ایران (654-736ق/1256-1336م). پژوهشگران تاریخ هنر و معماری، غالباً دوران 1400 سالۀ هنر و معماری ایران بعد از اسلام را به سلسله‎های مهم حکومتی نسبت داده و زیر عنوانهای سده‎های نخستین، دورۀ سلجوقی، مغول (ایرانی ـ مغول، ایلخانان)، تیموری، صفوی و قاجار به بحث کشیده‎اند (ویلسن جمـ ؛ دیماند، جمـ ؛ هنر فر، جمـ ؛ ویلبر، 33، 35؛ پوپ «بررسی هنر ایران» جمـ ؛ همو، هنر ایران در گذشته و آینده، جمـ ؛ دوری، جمـ ؛ مارسیه، جمـ) و جز تنی چند از اینان چون زکی محمدحسن (صص 15، 17، 18، 27، 36) و ارنست کونل (صص 11، 43، 94) غالباً بی‎هیچ توضیحی از به کار بردن واژۀ «سبک» که اصطلاحی است فنی، تن زده‎اند. تنها ویلبر در تعلیل این نکته نوشته: چون فرمانروایان این روزگاران فقط پشتیبان و فراهم‎کنندۀ زمینۀ پیشرفت معماری بودند نه آفرینندۀ آن، به جای به کار بردن واژۀ «سبک» از عنوان سیاسی استفاده می‎شود (ص «ز»). گرچه او خود در جای جای کتابش تعبیرات «سبک مغول»، «سبک ایلخانی» و گاه «سبک معماری دورۀ ایلخانی» را به کار برده است (صص 33، 35). در میان این پژوهشگران ظاهراً محمدکریم پیرنیا، نخستین‎بار در 1347ش در مقالۀ «سبک‎شناسی معماری ایران» آگاهانه واژۀ «سبک» را به کار برده و به منظور به دست دادن «نامهایی منطقی و مناسب» برای چند بنا که «به یک سبک ساخته شده» ولی ننامهای مغولی، تیموری، قراقویونلو و نظایر ان» گرفته اصطلاحاتی نو در پژوهش تاریخ معماری ایران بعد از اسلام عرضه کرده است. وی به پیروی از سبک‎شناسی شعر فارسی، سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و نامهای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی را در معماری پیشنهاد کرده است (صص 43، 44). باتوجه به مشخصات تاریخی، جغرافیایی، ویژگیهای معماری و بناهای بازماندۀ منسوب به سبک آذری می‎توان آن را بر معماری اسلامی ایران در دورۀ ایلخانی (مغول) منطبق ساخت. به نظر پیرنیا پس از استقرار هولاکو در مراغه (657ق/1259م) معماری ایران جان تازه‎ای گرفت و سبک آذری در پی دگرگونیهایی که بر اثر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ حکم بر جامعه، در سبک رازی (معماری دورۀ سلجوقی) پدید آمد، از مراغه آغاز شد و با نام سبک مغولی راه تبریز و سلطانیه را پیموده و به سراسر ایران و خارج ایران نفوذ کرد و روز به روز آراسته‎تر شد تا در اوج درخشش خود شاهکارهای روزگار فرزندان تیمور و به ویژه شاهرخ (807-850ق/1404-1446م) را پدید آورد (همو، 45). از این سخن پیرنیا و قراین دیگر در دو مقالۀ وی، چون ذکر مقبرۀ، شیخ‎صفیّ‎الدین اردبیلی و مسجد گوهرشاد و برخی دیگر از آثار دورۀ پس از ایلخانی در جزو بناهای سبک آذری، آشکارا برمی‎آید که او سبک آذری را بر معماری دو دورۀ ایلخانی و تیموری منطبق می‎سازد، درحالیکه غالب پژوهشگران، هنر و معماری دو دورۀ مغول (ایلخانی) و تیموری را جدا از یکدیگر و به‎سان دو دورۀ مختلف به بحث کشیده‎اند، حتی کونل که از این دوره زیر یک عنوان، سبک ایرانی ـ مغول، گفت‎وگو کرده، توجه دارد که در اینجا دو دورۀ متوالی با فاصلۀ زمانی کوتاه قابل تشخیص است که به عقیدۀ وی در دورۀ نخست که مربوط به ایلخانان است عنصر مغولی بر کارهای هنری ایران تأثیر می‎گذارد و در دورۀ دوم که عنصر مغولی در فرهنگ ایران حل و هضم می‎شود سبک تیموری ارزش و اعتبار می‎یابد (ص 94). اما به هر حال باید این واقعیت را در اینجا پذیرفت که گرچه دورۀ ایلخانی با مرگ آخرین پادشاه مقتدر این سلسله، ابوسعید، در 736ق/1335م پایان می‎یابد، ولی چون مرگ او «نه در فعالیت ساختمانی وقفه ایجاد کرد و نه در سبک معماری» (ویلبر، 105) ساختمانهای بقیۀ سدۀ 8ق/14م را نیز می‎توان جزو این دوره و سبک تصریح نمی‎کند، ولی با توجه به این جمله‎ها می‎توان جزو این دوره و سبک به شمار آورد. وجه تسمیه: پیرنیا به وجه تسمیۀ این سبک تصریح نمی‎کند، ولی با توجه به این جمله‎ها می‎توان به علت


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق معماری خراسانی

مقایسه سبک خراسانی و عصر بیداری

اختصاصی از فایلکو مقایسه سبک خراسانی و عصر بیداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

مهمترین مضامین و

مقایسه سبک خراسانی و عصر بیداری

سبک خراسانی

سبک خراسانی سبکی است که از سرآغاز ادب فارسی تا قرن های پنجم و ششم ادامه داشته است و بزرگانی چون رودکی ، فردوسی ، عنصری و ناصر خسرو در محمل این سبک پای گذاردند

از خصوصیات مهم سبک خراسانی, در مقایسه با سبک عراقی ودورانهای دیگر, خردگرایی شاعران و سخنوران این دوران است.

زبان فارسی در این دوره زبان مادری گویندگان است یعنی گویندگان این دوره برخلاف دوره های زبان فارسی را از روی آثار ادبی پیش از خود نمی آموختند ،از این رو زبان ایشان طبیعی و روان است و در آن تعقید و ابهام نیست.

اما اگر امروزه برای ما برخی از لغات آن مهجور و دشوار می نماید ، به سبب آن است که خراسان بزرگ منطقه ی بسیار وسیعی بود و لهجه های مختلفی چون سغدی و خوارزمی در آن رایج بود . همین امر باعث شده است که در شعر این دوره نام شهر های قدیم خراسان بزرگ و نواحی همجوار آن آمده باشد: خلخ،چگل،نوشاد،قیروان ، ختا،ختن و...

شعر این دوره مشتمل بر مجمو عه ای از لغات است که بسامد آن در دوره های بعد کم می شود و یا یکسره از بین می روند : سعتری ، عرعر، فرخار ، ساتگین ، چرخشت و... که احصاء آنها مشکل است و احتیاج به مطالعات آماری و کامپیوتری است و باید دیوان تک تک شاعران مورد مطالعه قرار گیرد.

برخی از لغات پر استعمال سبک خراسانی از نظر فکری هم جالبند. یکی از آن ها واژه ی ( آز) به معنی طمع و فزون خواهی است که غالبا ‏‏‏جاندار انگاشته شده است. دلیل آن این است که آز در اساطیر ایرانی نام دیوی است ، دیوی که همه چیز را فرو می بلعد و اگر چیزی نصیبش نشود خود را بخورد.

فردوسی در مورد آز می گوید:

سوی آز منگر که او دشمن است دلش برده ی جان آهر من است

شعر این دوره شعری شاد و پر نشاط است و روحیه تساهل و خوشباشی را تبلیغ می کند و از محیط های اشرافی و گردش و تفریح و بزم سخن می گوید.

اشعار دوره ی سامانیان و غزنویان نمونه ی این سبک است. در آغاز این دوره تشبیه و استعاره و کنایه را در نظم و نثر راه نبود ولی بعد ها بخصوص منوچهری دامغانی این نوع معانی را در اشعار خود آورده است. تعصب دینی در سبک خراسانی به چشم نمی خورد و لغات و اصطلاحات عربی در این دوره به کار نرفته است.

در شعر این دوره معشوق مقام والایی ندارد و حتی گاهی مقام او پست است.

ناصر خسرو در این مورد می گوید:

گسستم ز دنیای جا فی امل

ترا باد بند و گشاد و عمل

غزال و غزل هر دوان مر ترا

نجویم غزال و نگویم غزل

در اشعار سبک خراسانی اشاره به معارف اسلامی و حدیث و قرآن در آن کم است و آن چه هست عمیق نیست.

به استفاده هایی که فرخی از برخی از لغات اسلامی کرده است اوج کنید:

یاد با آن شب کان شمسه ی خوبان طراز

داشت بیدار مرا تا به گه بانگ نماز

چنان که ملاحظه می شود شاعر از همه چیز به عنوان ماده خامی از جهت مدح معشوق سود می برد.

قالب شعری مسلط در این دوره قصیده است. قصاید کامل با تشبیب و مدح و شرطه و دعای تابید از زمان رودکی مرسوم شد.

غزل در این دوره خیلی کم است اما رباعی و مثنوی رایج است. مسمط و ترجیح بند هم دیده می شود.

بو شکور بلخی، کسایی مروزی، رودکی، عنصری، فردوسی ، امیر معزی فرخی ، منوچهری و انوری از پیروان و سرایندگان این سبک بوده اند.

ادبیات مشروطه

وطن دوستى، ایرانى گرى و ناسیونالیسم از درون مایه هاى خاص شعر فارسى است و مى توان آن را از خصوصیت هاى عمده شعر معاصر دانست، چرا که گرایش به مفاهیمى از این دست، از اقتضائات دوران معاصر است. در شعر کلاسیک فارسى مفهوم وطن تقریباً وجود ندارد.

چرا که «وطن» پیامد شکل گیرى مفهوم ملت است و ملت مفهومى مدرن به شمار مى رود. در گذشته مفاهیمى مانند:قوم، قبیله و نظایر آن نقش اصلى را در روابط بین ملل و اقوام ایفا مى کرده اند. در شعر گذشته فارسى زمانى که از کشور یا مملکتى سخنى به میان مى آمد، براى مثال قلمرو این شاه یا حدود آن قبیله، مورد نظر بود. کشورها را با نام حاکمان آن مى شناختند. از این رو پدیده وطن که در شعر معاصر ظاهر شد، مفهومى متاخر است. در دنیاى مدرن به دلیل ظهور وسایل سریع ارتباطى و انتقالى، فرهنگ هاى مختلف به سرعت به یکدیگر نزدیک شدند و به این ترتیب عرصه رقابت هاى ملى گرایانه در سایه رقابت هاى مشروع و غیرمشروع اقتصادى در عرصه بین الملل فراهم شد.

در شعر کلاسیک فارسى اگرچه این هویت گرایى را در شاهنامه فردوسى مى توان دید اما شاهنامه در این باره یک استثنا به شمار مى رود. با این حال، جنس مفاهیم ناظر بر ناسیونالیسم و وطن خواهى در شاهنامه به جهات تاریخى و جغرافیایى با آن چه که در دوره مدرن معاصر وجود دارد، اندکى متفاوت است. حتى نوع نگرش و حافظه تاریخى امروز ایرانیان نسبت به زمان شاهنامه تفاوت هاى عمده اى کرده است. یکى از این دگرگونى ها نگاه حداقلى به مسئله وطن است که جاى خود را به نگاه حداکثرى موجود در شاهنامه داده است. این نگاه به همراه خود انفعال از یک سو و «دیگر شیفتگى» از سوى دیگر به همراه داشته است که ماهیت و شخصیت اجتماعى افراد و در نتیجه نگرش نهایى آنها نسبت به وطن را دچار دگرگونى هایى مى کند. براى درک این مهم کافى است مفهوم وطن و رویکرد شاعران معاصر از دوره مشروطه به این سو را با همان مفهوم و نشانه ها در شاهنامه مقایسه کنیم. در دوره بیداری جمع بندى نهایى اى که از گذر مفهوم وطن روى خط شعر مدرن فارسى به دست مى آید سوگ مویه بلندى است بر تمام چیزهایى که از دست رفته است و تمام چیزهایى که دست نیافتنى مى نماید. بدیهى است که به رغم حضور معناى بلند وطن در هر یک از این دو شعر و در هر کدام از این ادوار، ماهیت این حضور متفاوت است. غیر از شاهنامه در شعر دیگر شاعران کلاسیک، مفهوم «وطن» به معناى احساسى و سیاسى آن و نه در معناى «مقام» و «ماواى مالوف»، حضور چندانى ندارد. دل کندن ها و


دانلود با لینک مستقیم


مقایسه سبک خراسانی و عصر بیداری

تحقیق وبررسی در مورد سبک خراسانی 11ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق وبررسی در مورد سبک خراسانی 11ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

سبک خراسانی

چکیده

سبک خراسانی را متعلق به رودکی میدانیم و بیشترین شعری که از این دوره داریم مربوط به اوست شعر هایی که از این دوره داریم از سه قسم خارج نیست و بسیاری از شاعران دوره سامانی بعد از رودکی پا به عرصه سخنوری نهاده اند که از انها به مختصر یاد شده است

مقدمه

دوره های طاهریان و صفاریان امده است که در سبک سبک شعر فارسی دری را از اغاز نیمه دوم قرن سوم تا پایان قرن پنجم را سبک را سبک خراسانی میگویند از انجا که نخستین اثار نظم و نثر زبان جدید فارسی بعد از اسلام در ناحیه خراسان بزرگ پیدا شد به سبک این اثار خراسانی می گویند خراسان بزرگ شامل خراسان کنونی و افغانستان و تاجیکستان کنونی و دیگر مناطق بود از این رو در بحث های تاریخ ادبیات و سبک شناسی حدود نیم قرن پیش گاهی به سبک خراسانی سبک ترکستانی هم گفته اند خراسان در لغت به معنی شرق است جایی که خورشید بیرون می اید پس سبک خراسانی یعنی سبک اثار نخستین و کهن زبان فارسی که اغلب در مشرق شکل گرفته است اثار متفرقه دیگری هم که در همان دوران کهن بیرون از خراسان افریده شده است

سبک خراسانی به لحاظ تاریخی سلسلهای طاهری وصفاری وسامانی وغزنوی را در بر می گیرد البته بحث اصلی مربوط به دوره سامانیان و غزنویان است در کتب تاریخ ادبیات بحث هایی در مورد نخستین شعر فارسی و شاعرشناسی چندان مهم نیست مخصوص که در صحبت انتساب برخی از این اشعار تردید است مهمترین اشکال سبک شناسی در بحث شعر های کهن معتبر در دست

سبک خراسانی که به سبک ترکستانی نیز مشهور است در اواسط نیمه دوم قرن سوم هجری پدید آمد و تا قرن ششم هجری رواج داشت.

به سبب آنکه نخستین آثار نظم و نثر در زبان جدید فارسی بعد از اسلام در ناحیه خراسان بزرگ پیدا شد، به آن سبک خراسانی گفته اندخراسان بزرگ شامل خراسان کنونی و افغانستان و تاجیکستان کنونی و سرزمینهای ماوراء النهر و ترکستان هم بود. از این رو گاهی به سبک خراسانی سبک ترکستانی هم گفته اند. به هر حال و به طور کلی این سبک در مشرق ایران شکل گرفته است به لحاظ تاریخی سبک خراسانی سلسله های ((طاهری)) و ((صفاری))و ((سامانی)) و((غزنوی)) را در بر می گیرد، اما این سبک بیشتر مربوط به دوره سامانیان و غزنویان است.

در سبک خراسانی آرایه هایی چون تشبیه و استعاره و ایهام وجود دارد؛ اما غالباً محسوس و قابل درک است و نیازی به تأمل زیاد ندارد. اشعار این سبک از حیث نوع بیشتر قصیده است و از لحاظ لفظ ساده ساده و روان و عاری از ترکیبات دشوار است و لغات عربی در آن اندک است. همچنین از لحاظ معنی صداقت و صراحت لهجه، تعبیرات و تشبیهات ساده و ملموس و محسوس، از اختصاصات مهم این سبک است. به عبارت دیگر در سبک خراسانی اصل بر ساده گویی است و هر کلمه درست برای همان معنی وضع می شود که شاعر اراده کرده و همه از آن یک معنی دریافت می کنند.

مضمون بیشتر اشعار این سبک وصف طبیعت و مدیحه و شرح فتوحات پادشاهان و گاهی نیز پند و اندرز بود است.

این سبک تا قرن ششم هجری رواج داشته است.

می دانیم که شعر فارسی در خراسان بزرگ و ماوراء النهر یا میان دورود( یعنی ترکمنستان و تاجیکستان و ازبکستان فعلی) در دربار طاهریان و سامانیان و نیز در دربار یعقوب لیث صفاری در سیستان آغاز به رشد کرد و ریشه دوانید.

یعنی از آغاز نخستین جنبش های استقلال طلبانهء سلسله های ایرانی بر ضد حاکمیت خلفای عرب.

این سخن سیستانی ِ بزرگ یعنی یعقوب لیث صفاری مشهور است ، هنگامی که به شاعران ِ ایرانی ِ عربی سُرای خود گفت :

«به زبانی که من اندر نیابم چرا باید گفتن ؟» (نقل از چهارمقالهء نظامی عروضی).

نظامی عروضی در چهارمقاله می گوید : پس از این جمله بود که شاعران به سرودن قصاید فارسی پرداختند.

و این سنت با پیدایی شاعران بزرگی همچون شهید بلخی و رودکی سمرقندی تداوم یافت تا به دوران پادشاه ترک زاده و ترک نژاد غزنوی یعنی به سلطان محمود رسید و دربار اورا به بزرگترین قصیده سرایان ِ کلّ ِ تاریخ ایران تبدیل کرد و به این «شاه غازی » ترک که به قول بیهقی« از بهر عباسیان را انگشت به در کرده بود و قرمطی می جُست» و می کشت و بدین گونه خود را شمشیرزن و «دین گستر» خلفای عربِ عباسی می نامید ، افتخار هم عصری با بزرگمرد طوس ، یعنی حکیم ابوالقاسم فردوسی را عنایت کرد. تا آنجا که استاد طوس، شاهنامه ــ یعنی این سند هویت ایرانی و این نجات بخش ِ فرهنگ ایران و زبان فارسی را به او تقدیم داشت. اگرچه «شاه غازی» شایستهء چنین موهبتی نبود.

به هر حال مجموعهء ویژگی های زبانی یعنی وجود ِ واژگان ِ کهن و شرقی زبان فارسی (دری) و نیز ساختمان نحوی زبان و وجود ِ نکاتِ گرامری کهنی که در شعر شاعران قرن سوم هجری یعنی در شعر شاعران ِ برخاسته از خراسان ِ بزرگ و سیستان منعکس است ، سبکی را در شعر فارسی ایجاد کرده که به سبک خراسانی(1) مشهور شده است.

اما چون مدت ها مرکز حکومت سامانیان ( بخارا ) در آن سوی رود جیحون ( ماوراء النهر ) قرار داشت و آن منطقه را ترکستان می نامیدند، به جای سبک خراسانی ، سبک ترکستانی ، هم به کار برده می شود .

این مکتب شعری ، همراه با جابه جایی های سیاسی و فرهنگی و با برآمدن و تسلط سلسه های گوناگون ترک و انتقال قدرت به نواحی مرکزی و شمالی، و رواج


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد سبک خراسانی 11ص

تحقیق وبررسی در مورد ابومسلم خراسانی

اختصاصی از فایلکو تحقیق وبررسی در مورد ابومسلم خراسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

نگاهی بر زندگینامه «ابو مسلم خراسانی»چنانکه در تاریخ نهضت های ملی ایرانیان دیده ایم ملت ایران برای رهایی از قید اسارت تازیان از راههای مختلف استفاده کرد که یکی از آنها طریق جنگ و عصیان و دیگری ادبیات و دیگر دین بود. ابو مسلم از جمله کسانی است که در عین توجه به ملیت، درحالیکه قیام او برای تحکیم مبانی ملیت و استقلال ایران مفید و موثر بود از طریق مذهب استفاده بردو با تقویت یکی از مذاهب اسلامی یعنی تشیع بر ضد خلفای اموی که از مخالفین جدی شیعه بوده اند، قیام کرد و آنان را از میان برد تا سرانجام مخالفین جدی ایران و ایرانیان و طرفداران سیادت نژادی عرب یعنی بنی امیه را برانداخت و حکومت را بدست ایرانیان داد.نام و نسب او را در مآخذ مختلف به وجوه گوناگون آورده اند چنانکه بعضی او را ابو مسلم عبدالرحمان بن مسلم و برخی ابو مسلم عبدالرحمن بن عثمان بن سیار و بعضی دیگر ابو اسحاق ابراهیم بن عثمان بن بشار بن شیدوش پسر گودرز دانسته اند و در کتاب محاسن اصفهان( تالیف مفضل بن سعد ما فروخی اصفهانی) وی از نوادگان رهام پسر گودرز از پهلوانان بزرگ شاهنامه شمرده شده است.در مورد محل تولد ابومسلم نیز اختلاف است، چنانکه گروهی وی را از اهل «فریدن» اصفهان دانسته اند و دسته ای وی را از ناحیه «فاتق» اصفهان می دانند که بعدها به خراسان رفته است و عده ای وی را اهل روستای «سنجرد» یا« ماخوان» مرو دانسته اند. ضمناً باید دانست که درایرانی بودن ابو مسلم تردیدی نیست زیرا پدر او اصلاً ونداد هرمز ( بنداد هرمز) نام داشت و پس از آنکه قبول اسلام کرد به عثمان و یا مسلم موسوم گردید.ابو مسلم در کودکی نزد عیسی بن معقل در اصفهان زندگی می کرد، دراین زمان چند تن از مبلغین ابراهیم بن محمد، امام بنی عباس ، نزد عیسی رفتند و چون استعداد و هوش ابو مسلم را مشاهده کردند او را پیش ابراهیم امام در مکه بردند و ابو مسلم در نزد امام به خدمت پرداخت تا سر انجام در سال 128 هجری هنگامی که جوانی نوزده ساله بود از جانب ابراهیم امام مامور خراسان گشت تا در آنجا که در آن زمان از مراکز مهم تشیع بود به تبلیغ شیعه عباس بپردازد. از جمله سفارشهای ابراهیم به ابو مسلم آن بود که: « اگر بتوانی در خراسان هیچکس را که به عربی تکلم کند باقی مگذار.» و ازاین فرمان به خوبی معلوم می شود که بنی عباس پیشرفت خود را تنها در جانبداری از ایرانیان می دانسته اند و ابو مسلم نیز در عین تظاهر به تشیع خالی از تعصب ملی نبود.در این مدت دعوت شیعه بنی عباس مخفیانه انجام می شد اما در سال 129 هجری هنگامیکه ابو مسلم همراه با هفتاد تن از روسای شیعه عازم مکه بود در کومش ( نام قدیم ناحیه سمنا و دامغان) نامه ای از ابراهیم دریافت کرد که فرمان ان نامه چنین بود:« از هر کجا که نامه را یافتی بازگرد و به دعوت آشکار شیعه آل عباس بپرداز.»از این رو ابومسلم به یکی از روستاهای مرو به نام فنین بازگشت و روسای آل عباس را نیز به مرو رود و طالقان و خوارزم و تخارستان و اطراف بلخ فرستاد تا دعوت خود را آشکار سازند.دراین زمان ابو مسلم نامه ای به نصر بن سیار عامل بنی امیه در خراسان نوشت و او را به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت کرد اما نصر هجده ماه پس از قیام ابو مسلم سپاهی به سرداری یکی از اطرافیان خود به نام «یزید» برای جنگ با ابو مسلم فرستاد و این سردار در جنگ با سپاه ابو مسلم اسیر شد و سپاهیان نصر گریختند.ابومسلم خلاف معمول نسبت به این اسیر نیکی کرد و در مداوای جراحات وی کوشید. هنگامی که یزید از نزد ابو مسلم می رفت، سردار خراسان گفت: بازگشت این مرد باعث خواهد شد که مردان پرهیزکار نزد ما آیند، زیرا دشمنان ما، ما را بت پرست و خون ریز و معترض به مال و جان مردم معرفی کرده اند و بیان مشاهدات این مرد ما را از این تهمتها بر کنار خواهد داشت. و به این ترتیب نخستین جنگ ابو مسلم با عمال بنی امیه علاوه بر فتح ظاهری منجر به پیروزی بزرگی از لحاظ معنوی برای وی گشت.موضوع مهمی که در آن هنگام در خراسان جلب نظر می کرد اختلافات شدید میان قبایل عرب بخصوص مخالفت‌های سخت میان نصر بن سیار و سردسته فرقه یماینین معروف به «کرمانی» بود.ابو مسلم چون دشمنی و سرگرمی شدید این دو فرقه را دید به فکر افتاد که از طرفی بر شدت دشمنی این دو دسته نسبت به یکدیگر بیفزاید و از طرفی از یک دسته بر ضد دسته دیگر استفاده کند و چون یکی را از میان برد دیگری را نیز از پای در آورد. به همین منظور شروع به نوشتن نامه هایی به هر دو طرف کرد. مثلاً نامه ای به کرمانی نوشت و در ان از نصر بن سیار به نیکی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد ابومسلم خراسانی