فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی

 

 

 

خلاصه:
این مقاله چندین موضوع هم پیوند با تعریف و تشخیص اختلال شخصیتی PDs را مانند تعریف شده در ویرایش سوم و چهارم تشخیص و اختلالات روانی آمار دستی (DSM) بازبینی می کند. مخصوصا باز بینی ها ، تصورات PD و تشخیص این اختلالات هستند. یک بازبینی از ادبیات تشخیص PD پیشنهاد می دهد که تصورات DSM و تعریفات PDs در سطوح کمی و مفهومی حیرت آور هستند.این مقاله با پیشنهاد ذاتی برای رویکرد تناوبی ممکن ، جهت تغییرات تشخیص DSM PD نتیجه گیری می کند.
کلمات کلیدی :شخصیت،اختلالت شخصیتی تشخیص،DSM بازشناسی رسمی رابطه بالینی اختلالات شخصی ، در ویرایش سوم تشخیص و اختلالات روانی آماری دستی از (DSM-III ، انجمن روان سنجی آمریکایی 1980 )
مقوله های DSMPD همچنین در شرایط روان سنجی شان بازبینی شده است. دو دهه قبل به طور قابل توجهی دانشمندان را برای علاقمندشدن بر این اوضاع تحریک کرد . تحقیق در تشخیص و جنبه های مفهومی مقوله های DSMPD بیرون آمد.بنابراین شروع برای اظهار اینکه این مفاهیم در چندین سطح حیرت آور است. این مقاله وضع تجربی تشخیص PD براساس DSM را بازبینی میکند. در بافت این بازبینی موضوعات مربوط ، به طبقه بندی و تئوری ، تعاریف و توصیفات PD مرتبط شده است و تشخیص های معتبر و قابل اعتماد بحث شده است. طبقه بندی نزدیک DSM همچنین با بحث و گفت و گوی این نواحی در پیشنهادات برای تغییرات ممکن در تعاریف در مفهوم سازی PD ها ( بعنوان یک معنی بهبود کیفیت تشخیص PD) به اوج رسیده است.
تئوری و دسته بندی بی نظمی و اختلال شخصی
اولین گام در برنامه روان شناسی پیشرفته ، روان شناسی متغیر معین شده روی هر کدام که پایه گذاری شده است.
برای دسته بندی PD ها ،در آنجا ،بسیار ی از امکانات روان شناسی است:
دادن دلیل روان شناسی
مبحث علت و معلول روان شناسی - مکان یابی در فضای سازه ی روان شناسی- تناور جهانی روان شناسی درونی- یادگیری تاریخ-برنامه های روان شناسی شناختی-ساخت و اساس روان شناسی فیزیولوژی اعصاب- کارکرد های روان شناسی رفتار- الگوهای روان شناسی رشدی- تغییرات ژنتیکی روان شناسی- عمل های روان شناسی دفاعی- اداره کردن روان شناسی رفتار های میان فردی و قاعده روان شناسی شیمی اعصاب.
به سوی ذکر کردن بعضی از آنها::
هر کدام از این روان شناسی های متغیر، تنها با تنظیم و مرتب کردن روان شناسی فرضیات روان شناسی اساسی و متضمن که مفهوم ادراک روان شناسی را دارد، حمل می شوند.
گزینش رفتار و عملکرد روانشناسی و پیش بینی روان شناسی.

 

اگر چه معماران DSM-III برای پیشرفت و توسعه برنامه دسته بندی شده ی طب تصلب شریان که پایه گذاری شده است، روی اهداء هم افت شناسی روان شناسی و یا علم شناسایی نشانه های بیماری جستجو کرده اند. در آنجا مذاکراتی در مورد درجه روان شناسی می باشد که DSM طب تصلب شریان است.(خواه این هدف روان شناسی خوش آیند باشد یا نباشد)
بقیه پیشنهاد داده اند که پذیرفتن یک چهار چوب نظری یا تئوری برای اختالات شخصیتی و هویتی شاید پربارتر باشد.
Hemped ،(1961) ، برای مثال پیشنهاد داشت که دسته بندی های مربوط به روان شناسی ، باید به صورت بافت تئوری به نظر می آمد. جایی که فرضیات و پیش بینی ها از نظری که می تواند به سوی اعتبار یابی تجربی و تحریف آزموده شود،مشتق شده اند.
احتجاج مشابه توسط دیگران آماده شده است اینکه تئوری در تشکیل اعتبار سازه مفهوم ها و توسعه بالینی علم مفید و کمک کننده است.

 

Morey (1991) ، پیشنهاد داده بود که سیستم DSM اساسا توصیفی است. شباهت پایه گذاری شده سیستم دسته بندی شده این نوع سیستم ، اگرچه در توسعه زود رس سیستم دسته بندی شده مفید است، به طور ذاتی به توصیف مفهوم ها و ویژگی های هم پیوند محدود شده است.
اگرچه توسصیف به تنهایی نمی تواند پیش بینی این نوع مفهوم ها را فراهم کند.
Morey ، روانه ی بازدید کار Medin می شود . کسی که پیشنهاد داده بود که مفاهیم حقیقتا توده ویژگی های مستقل نیستند. اما در عوض،میان نطریات مهم در سرتاسر جهان سازمان یافته اند.
به عنوان مثال:
Medin مفهوم پرنده را پیشنهاد می دهد.
مشخصه هایی از قبیل : منقار ،نوک،پرها،وینگس در خود آنها که فقط کومه ای از ویژگی های پرنده است.
مگر اینکه آنها بها یکدیگر و توسط مقداری به هم پیوستگی و یا ساختار پرنده ای نگه داشته شده باشند.
Medin وMurply پیشنهاد می دهند که توصیف هر دو ویژگی و روابط که این ویژگی ها را با هم دیگر گره می زنند،جهت تاسیس کردن به هم پیوستگی مفاهیم لازم است.تئوری ها و یا نظریات به شرح دادن مفاهیم در حوزه ی ساخت و ویژگی هایی که درونی هستند برای مفاهیم ، کمک می کنند.
به طور قابل ملاحظه،توصیفات DSMPD ، آنها که ویژگی های PD و مشخصه های شخصیتی را با هم و در قالب یک مفهوم همسان گره می زنند.
توصیف ساده ما بین مشخصات ویژگی های آنها، به توانایی جهت مشتق کردن توضیحات یا پیش بینی ها از این مفاهیم محدود می شود که این توانایی به رسیدگی کردن به اعتبار سازه هم پیوند شده با چنین مفاهیمی آسب می زند.
به سوی یک سازه ی دیدگاه معتبر برای طبقه بندی اختلال شخصیتی
چندین مدل تئوری(نظری) مختلف جهت محاسبه برای دلیل شناسی یا حفاظت PD ها ارائه شده است. پس از محدوده این مقاله برای بازبینی این نظریه ها و حمایت تجربی ناکافی داده شده آنها، اکنون زود است تا مدافع هر یک از آنها جهت ( خدمت رساندن بعنوان یک چهارچوب راهنمایی برای طبقه بندی PD ها) باشیم.
بنابراین، انباشته کردن تحقیق بازبینی شده در قسمت های زیر پیشنهاد می کند که تصورات DSMPD تاسیس شده در کمیسیون اتفاق نظر((millon 1986b از کارایی محدود شده است و در ارائه آنها از (حالت بعید به طور چشم گیر) ، یک عالم بالینی از PD ها را آماده می کند.
اگر توصیفات بالینی بر پایه کمیسیون ، عقیده اکثریت مردم باشد، زیاد رضایت بخش نیست و اگر برای در بر گرفتن یک نظریه ترتیب دادن PDها زود است تا یک سیستم طبقه بندی را قاب کند، پس این سوال به وجود می آِید که چه چیزی یک گام میانی منطقی برای تسهیل مطالعه علمی PD ها را به وجود آورده؟ رویکرد ممکن، یک راهنمایی مقدماتی با روش های تجربی است که تاسیس سازه معتبر را تایید می کند و در نمونه گیری مقتضی و متولوژی زمین خورده است.
مانند یک رویکرد و دیدگاه مطلع تجربی جهت مطالعه و طبقه بندی PD ها ، ارائه بازبینی با تاکید بجا در یافته های تحقیق موجود مربوط به تشخیص و مفهوم سازی مفاهیم DSMPD ، راهنمایی می کند.
داده های این مرکز، پس از محدوده این مقاله، تا یک گفتگوی دقیق و عمیق دیدگاه و رویکرد معتبر سازه و متولوژی وابسته اش را فراهم می کند.
خوانندگان علاقه مند در عوض به بازبینی های عالی پیدا شده در (1986) Blashfielfd،(1995) Jackson and livesley،(1986) Skinner،(1994) Strack and lorr ، مراجعه کرده اند.
موضوعات در رده بندی و ساختار تعریفی اختلالات شخصیتی
در قسمت های زیر ، مشخصات طبقه بندی DSMPD با ( مدل های دیگر در شرایط فزرضیات متضمن،رویکرد و زمانی که قابل دسترس است ،داده مربوطه وابسته به رده بندیPD،مفهوم سازی و تشریحات) تقابل دارد.
قاطع بر ضد بازنمایی ابعادی PDها:
چنانگه توسط Cant vell and Runtler برجسته شده، سنت در پزشکی شامل روان پزشکی بر اساس مقوله های تشخیصی رده بندی شده است. روان شناسان بطور تاریخی یک دیدگاه ابعادی را طرفداری می کرده اند. از آنجاییکه دیدگاه مطلق فرض می کند که تفاوت های معنی دار و ناپیوستگی در مابین وجود دارد که کدام طبیعی و مختل شده است.دیدگاه ابعادی فرض می کند که یک پیوستار بین این مفاهیم است و آن تفاوت های افزاینده در طول این پیوستار تفاوت های فردی معنا دار را نمایش می دهد . دیدگاه قاطع یا مطلق بیشتر دلالت دارد که اختلالات ناپیوسته،طبقات طبیعی را نشان می دهد. از آنجاییکه نظریه ابعادی دلالت دارد که اختلالات ، (مقوله های مصنوعی تعیین شده توسط انتخاب اختیاری ها در امتداد یک پیوستار) را نمایش می دهند.
مسئله اینکه آیا مزایای بزرگتری می تواند در طول یک بعد در مقابل مدل سازی مطلق PD ها محقق شود که بحث عظیمی درون ادبیات PD ها دریافت شده است. یک اظهار نظر کمک کننده به این بحث این است که پراکندگی و گستردگی مشخصات PD ها بیشتر به پیوسته شدن میل می کند تا ناپیوسته شدن.
بعلاوه مدل های ابعادی PD ها مزایای روان سنجی را ثابت کرده است.
در یک مقاه (1992) Widiger ، 15 مطالعه از 16 مطالعه که به طور قابل اعتماد مقایسه شده اند و یا اعتبار داده بعنوان یک تابع سیستم بازنمای بکارگرفته شده ( مطلق یا ابعادی) ، آشکار کرد که مدل سازی ابعادی در قابلیت اعتماد بزرگتر و ضریب اعتبار نتیجه داده است.
با وجود اینکه مدل های ابعادی بسیاری ا ز نیرومندی ها را از این قبیل به عنوان بزگترین پایایی دارند،توانایی برای تمیز دادن بزرگترین دامنه تفاوت های فردی و پتانسیل برای تحلیل پارامتری آمار آنها بسیاری از جنبه های خوش آیند ، الگو های قاطع و مطلق را کم دارند.
اقلام شخصیتی ، برای مثال، آسان نمودن ارتباطات از طرف استفاده تنها شرط جهت رساندن مقدار زیادی اطلاعات است.
این وظیفه یا عملکرد، مخصوصا در ارتقاء و پیش برذد دسترسی داشتن به پژوهش بر روی اشخاص ، کسانی که مشابهت های احاطه شده را توسط برچسب شخصیتی تقسیم می کنند، مفید است.
طب تشخیص، هم چنین می تواند رفتار های موثری را پیشنهاد دهد. به همین نحو، رویکردهای ابعادی مستقل از مشکلات نیستند.
برای مثال:
کار بردی در برابر مفاهیم PD ، این سختی ها شامل تعیین ابعاد مربوط برای سنجیدن می شود.
تاسیس بسیاری از روش شناسی های پذیرفته شده برای اجرای چنین سنجش هایی، دشواری در ارتباط ابعادی داده ها، گرایش تاریخی ، تصمیم گری بالینی برای مطلق شدن در طبیعت و یا سرشت.
McElroy,Blashfield,Saderson,Widiger رویکرد هایی را که اجازه ی یکپارچگی الگوهای مطلق و ابعادی در طبقه بندی PD ها را می دهد، بازبینی میکنند.

 

الگو های کلاسیک ونخست دسته بندی ها
از آنجایی که الگوی کلاسیک ویژگی های فلسفه مشابه را با رویکرئ های مطلق برای طبقه بندی تقسیم می کند،الگوی نخست ترکیبی از رویکرد های مطلق و ابعادی را نمایش می دهد.
چنان که الگوهای کلاسیک و نخست شخصیت و PD ها توسط دیگران شرح داده شده اند.
آنها به طور خلاصه در بافت سنجش DSMPD شرح داده اند:
رویکرد DSM در برابر سنجش PD ترکیبی از الگو های کلاسیک و نمونه های نخست را نمایش می دهد.
مشخصه های همسان با الگوی کلاسیک شامل:
(a) ریشه در الگوی بیماری ها، همانگونه که با توصیف نشانه گان بالینی واستفاده از تشخیص نشان داده شده است.
(b) بطور مساوی مشخصات مطابق مجموعه مدارک استفاده شده در تعریف مقوله عضویت وزن شده اند
(c) مفهوم مرز بین ناهنجاری و هنجار نرم،بعنوان تفکیک شدن توسط کاربرد تشخیص ها جهت حضور شاخص در برابر غیاب اختلالات درست تعریف شده است
(d) مفهوم توزیع اساسی دو مقوله ای اختلالات ما بین استفاده از تشخیص برای شاخص اختلالات حضور یاغیاب و
(e) دو نمونه مساوی از دسته بندی های تشخیصی بعنوان افرادی که متعلق به مفهوم تشخیص در عبارت های درجه شدت-پهنای ویژگی های بارز و آشکار یا حضور مشخصه های ویژه وخاص- متمایز نیستند
جنبه های سنجش DSM PD که با مدل نخست همسان هستند،شامل:

 

الف)استفاده مجموعه های شرایط polythetic که ناهمگنی درون گروهی را نادیده می گیرد و
ب)تحمل همپوشی بین گروهی،یا تخصیص چند تشخیصی
باوجود اینکه رویکرد DSM بسیاری از مشخصه های مشابه را با الگوی کلاسیک نمایش می دهد،ممکن است این موردی که در شیوه حقیقی است فرایند دسته بندی فیزیولوژی اختلالات ممکن است بازتاب بهتری باشد که دسته بندی طبیعی همانطور که با مثال،در ویکرد نخست مفهوم شده است.
COUNTOR,SMITH,FRENCH,MEZZICH(1980)

 

برای مثال فرایند تشخیص روانپزشکی بعنوان وظیفه دسته بندی نخست نشان داده شده است.آنها فهمیدن که درجه ی توفق در استفاده از برچسب های تشخیص،در واقع وابسته به تعداد نخستین مشخصه های نمایش داده شده توسط بیمار بود.بیمارانی که بیشتر با مشخصه های بارز مقوله تشخیص نشان داده شده اند بیشتر به طور قابل اعتماد توسط متخصص بالینی تشخیص داده شده اند نسبت به اینکه با مشخصه های بارز کمتری تشخیص داده شد اند.
این و دیگر مطالعات پیشنهاد می دهند که رویه های مقایسه مبتنی بر تشابه بر روی نمایندگی پایه گذاری شود یا مرکزیت مشخصات بالینی در میان آهنایی است که بوسیله متخصصان بالینی در نشخیص های تصمیم گیری استفده کرده اند.بطور مشابه قضاوت متخصصان بالینی به نظر می رسد تا ایجاب کند که انبوهی از راه ها برای یک نفر است تا یک مثال معرف اگر یک مقوله باشد.
مدلهای نمونه اولیه بدون زیان شان نیستند.بنابریان
اول:اطلاعات اشتقاقی از یک نمونه اولیه بیشتر پیچیده تر و متنوع تر از آن دیدگاه کلاسیک است.انواع نتیجه گیری ها ممکن است مانند مجموعه های تیره بیشتر از مقوله های ناپیوسته ظاهر شوند.
دوم:بدلیل ناهمگنی درون گروهی و همپوشی بین گروهی ذاتی در دیدگاه های نمونه اولیه،دانش یک تشخیص فردی شاید جز به جز مفید و کمک کننده نباشد.
سوم:ارتباط خلاصه اطلاعات تشخیصی خیلی دشوار است.بطوریکه چندین بعد یا رابطه باید شمرده شود،اگر بیما بطور کامل توصیف شده باشد.
اختلالات شخصیتی و ارتباطات مرتبه ای سازه ها:SKINNERوBLASHFIELD مزایای هم پیوند را باسیستم های طبقه بندی مرتبه ای مشخص می کنند.طبق یک قانون،سیستم های مشابه جهت تجسم کردن آسان خیلی حائز اهمیت و مستعد فرو ریختن سیستم های پیچیده با روابط پیچیده داخل واحد های قابل اداره کردن است.
روابط مرتبه ای در طول اختلالات و صفات همپیوند و رفتار ها می تواند بوسیله درخت های تصمیم تشخیصی یا مدل های بنیادی مفهومی فراگیر می تواند نشان داده شود.هردوی این مدل های مرتبه ای فرض می کند که افراد می توانند بعنوان اعضای یک زیرمجموعه نمایش داده شودکه به نوبت می توانند بوسیله گروه های پیاپی و پشت سرهم در سطوح بالاتر در یک سلسله مراتب رده بندی شود.بطوریکه سازه ها (یا بیماری ها)در طول خطهای عمودی جامعیت یا پهنا سازمان یافته شده اند.آهنا در شرایط همگنی و ناهمگنی عضویت،تغییر می کنند.
درختهای تصمیم تشخیصی :
درختهای تصمیم تشخیصی مانند مدل هایی برای تشخیص تفاضلی در یک ناحیه نشانه عمده،عمل می کنند.بطور تئوریفاین قبیل مدل ها فرض میکنند که بعضی پدیده های بالینی متضاد و ناهمگن،شاید بهترین تصور باشد،بطوریکه محصول یک زیست اصولی تنها ،بیشتر از چندین بیماری متمایز و وابسته،مراحل را طی میکند.همینطور،قوانین محدودیتی مرتبه ای هم پیوند با مد های مشابه،برای کاهش همبودی ،بوسیله محدود کردن تعداد تشخیص های تعیین شده برای یک بیمار عمل میکند.
سلسله مراتب ترتیبی می تواند بر اساس یک تغییر اصول محدودیتی مرتبه ای ،پایه گذاری شود که شامل :سبب شناسی،حشونت،کانون رفتار و وقایع نگار یاست.
یک مثال از یک شمای مبتنی بر ویژگی بالینی ،در سیستم DSM میتواند در تشخیص تفاضلی اختلالات روانی برجسته باشد.
این طور ات که معمولا مورد با همان شما،بعنوان یک پیشرفت در طول یک درخت تصمیم است.انواع تصمیمات تشخیصی باریکتر و خیلی معین در حوزه می شود.
اگرچه اعضای مقوله های زیردست می توانند در هر سطح بالادست در مرتبه بندی،طبقه بندی شوند.ضمیمه A از کتاب DSM-IV ،شامل درختهای تصمیم تشخیصی برای یک تغییر اختلالات است.بنابریان،هیچ درخت تصمیم مشابهی بطور رسمی برای PD ها طرح نشده است.MOREY(1988) یک مثال این متودولوژی برای اسکیزوئید PD فراهم آورده است.
صفات واعمال رفتاری نمونهدر ارتباط با صفات نیز می توانند در امتداد خطوط سلسله مراتبی از شمول برگزار شود.که در آن صفات بعنوان دسته یا خلاصه ای از اعمال رفتاری عمل کنند.با وسعت و شمول یک صفت خاص تعیین شده توسط دامنه و تنوع اعمال رفتاری است که می تواند توسط برچسب صفت،قرار گرفته شود.
برونگرایی،مثال،هیئت مدیره صفت فرمانروا(مافوق)است که توسط برخی از محققان به زیر عوامل قابل معاشرت بودن وتکانشگری تشکیل شده است.صفات قرار گرفته شده زیر این صفات رفتاری حد واسط به دقت مانند پرحرفی و بی خیالی ی تعریف شده است.و بدانید که نمونه های رفتاری مانند تمایل به صحبت با غریبه ها یا عمل بدون دور اندیشی است.
در شرح و توصیف شخصیت،مفیدترین مفاهیم در شرایط اقتصادی تمایل به آن دسته از مفاهیمی دارند که در سطح متوسط از انتزاع هستند.محققان به تازگی به دنبال شناسایی ساختار هایی هستند که فرمانروا(مافوق) به مفاهیم تشخیصی PD خاص است. و ترسیم اعمال رفتاری را انجام می دهد که آنها را تعریف می کند.
به عنوان مثال،تغییرات همگام با بازنمایی ابعادی مفاهیم PD،وابعاد صفت مافوق برای این تغییرات همگام که در مطالعات متعددی مورد بررسی قرارگرفه ،تشکیل می دهد.
در DSM-iiv ،10 PD داخل 3 خوشه ی نشانه شناختی تقسیم شده است:
عجیب و غریب(پارانوئید،مبتلا به اختلال روانی،اسکیزوتایپی)واضطرابی ترس (اجتنابی، وسواسی، وابستگی)، و نامنظم دراماتیک (مرز، تاریخی، خودشیفته، ضداجتماعی).
مطالعات چند متغیره ارائه برخی از پشتیبانی از این طرح خوشه بندی سلسله مراتبی
روابط میان PDS، صفات فرمانفرما (مافوق) آنها، و صفات و رفتار تابع خود را نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

 

تحقیقات تجربی در حال ظهور نشان می دهد که خوشه بندی DSM ممکن نیست نسبت به مدل های دیگر ارائه شده از پیکربندی PD بهینه باشد.
مدل دیگری که بیشترین توجه را به خود جلب تاریخ عضویت دریافت کرده، مدل پنج عامل است.
ابعاد شخصیتی FFM، از مطالعات عامل تحلیلی ویژگی های شخصیتی نرمال به دست آمده است،شامل عوامل فرمانفرما (مافوق) که به طور سنتی surgency (یا برونگرایی)، سازگاری، وظیفه شناسی، ثبات عاطفی (در مقابل روان)، و فرهنگ (یا عقل و یا باز بودن به تجربه) برچسب خورده اند.
اگر چه پژوهش در حال ظهور در این زمینه عدم وجود منحصر به فرد پنج پروفیل های عامل مربوط به مفاهیم PD فرد را نشان می دهد، به نظر می رسد که این مدل FFM را به خود و برای وسعت پاتولوژیPD اختصاص داده است.
تعدادی از مطالعات متنوع انجمن را مورد بررسی قرار داده است که این ابعاد FFM را با PD های مختلف به اشتراک گذاشته است.
به طور کلی، این مطالعات نشان می دهد که روان یکی از ویژگی های اصلی PD آسیب شناسی است. (با استثنای احتمالی ضد اجتماعی PD).
افراط (نمایشی و خودشیفتگی) و کسری (اجتنابی، اسکیزوئید، اسکیزوتایپی)
برونگرایی هستند اغلب مشاهده شده است، به عنوان افراط (وسواس) و یا کسری
(ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی، پارانوئید) در وجدان. باز بودن به تجربه، به نظر می رسد تنها با حداقل به PD آسیب شناسی مربوط است.
باز بودن به تجربه، به نظر می رسد تنها با حداقل به آسیب شناسی PD مربوط است.
سازمان افقی در ابعاد مربوط به توصیف شخصیت اختلال
تشخیص چند محوری.DSM-IIC ،با سازمان چند محوری آن، می تواند در نظر گرفته شود تا چارچوب افقی داشته باشد. (پراکنش، 1991)، آن را به عنوان کلاس های مختلف (و احتمالا مستقل) از ویژگی های در امتداد خطوط موازی سازماندهی می کند..در نظر گرفتن همزمان هر یک از این ویژگی های توصیفی مستقل از شخص اجازه می دهد شرح کاملتری از تصویر بالینی آن را به عنوان منبع داده ها بیشتر شامل شود.
در DSM به طور مشخص وجود ندارد با این حال، هر گونه بحث در مورد منطق که منجر به نمایندگی از اختلالات syndromal (محور I)، و PDهای (محور II) بر روی محورهای جداگانه می شود.
Livesley و همکاران (1994) نشان می دهد که یک عامل ممکن است منجر به قرار دادن این مفاهیم در دو محور مجزا فرض علل مختلف، که در آن سندرم های بالینی به یک منشا بیولوژیکی و PDS منشاء روانی در نظر گرفته شده بود.
Livesley همکاران، (1994) سوال اعتبار محور I و تمایز II بر اساس مفروضات چنین، بررسی خود را از تحقیق بر شباهت علل شرایط محور I و II نشان می دهد اهمیت هر دو زیست زادی و اجزاء روانی اجتماعی در توسعه این اختلالات است.
آنها همچنین مفروضات را زیر سوال برده اند که محور شرایط II از الگوهای پایدار و مادام العمر است، در حالی که محور مفاهیم I نشان دهنده شرایط گذرا و متغیر در نظر شدت و مدت زمان است.در نظر آنها داده ها نشان می دهد که ویژگی های PD نرم و قابل انعطاف ، حتی در درون قاب زمان کوتاه، که برخی از محور I شرایط ثبات قابل توجهی زمانی نشان می دهد.
مشکل دیگر مفهومی در ارتباط با محور I و II تمایز میزان قابل توجهی از همبودی مشاهده شده بین این شرایط، موضوع در برخی از جزئیات در بخش بعدی مطرح شده است.
شباهت میان صفات در همان سطح سلسله مراتبی. در حالی که سازمان سلسله مراتبی (عمودی) از صفات و اعمال رفتاری در رده وسعت و شمول، سازمان افقی به درجه ای از شباهت میان صفات و اعمال رفتاری در همان سطح سلسله مراتبی اشاره دارد. (گلدبرگ، 1998b، مک کورمیک و گلدبرگ، 1997).
مدل های افقی، که بصورت ابعادی از جمله ویژگی های صفت متمایل به تجزیه و تحلیل پارامتری فرض میکند، روابط میان صفات و ویژگی های صفت در همان سطح از وسعت با شناسایی مکان های مربوطه خود را در فضای چند بعدی مشخص می کند.
به عنوان مثال، در مورد عامل تحلیلی روش، از نظر سلسله مراتبی توسط ستون از ماتریس عوامل گرفته شده است در حالی که از نظر افقی در ردیف ماتریس (McComiick SC گلدبرگ، 1997) تمرکز دارد.
مک کورمیک و گلدبرگ بیشتر توجه داش که تحلیلگران عامل به رسمیت شناخته شده اند که بسیاری از اقلام ویژگی شخصیت بیشتر تمایل دارند به بطور رسمی پیچیده باشند (به عنوان مثال، در قابل ملاحظه ای بار در دو یا چند عامل)تا اینکه بطور رسمی یک صدا باشند (به عنوان مثال، فقط قابل ملاحظه ای بر روی یک عامل بار). آنها توجه دارند که مدلهای عمودی تمایل دارند پیچیدگی فاکتوریل و یا چند بعدی نمایش داده شده توسط اقلام نادیده گرفته شود، و درعوض بخشی به عاملی که خیلی بیشتر بارمیگذارد اختصاص داده می شود.نتیجه این روش رایج این است که احتمال این که موارد مشابه به احتمال زیاد نشان دهنده مخلوط از دو یا بیشتر از دو عامل است را، نادیده می گیرد.
اگر چه معمولا کمتر از مدل سلسله مراتبی تحقیق شده اند، چند نمونه از استفاده از این روش برای مطالعه صفات شخصیتی طبیعی (به عنوان مثال، I-به Iofstee، deRaad، SC گلدبرگ، 1992) وجود دارد، اگر چه برنامه های کاربردی تعداد نسبتا اندکی از این رویکرد به مطالعه مسیرهای پیاده روی PD وجود داشته است، ابزار بالقوه برای اطلاع رسانی مدل سازی PDها وجود دارد.
یک فقدان نسبی یکصدایی در میان ویژگی های علامت PD ، که تحقیقات اولیه نشان می دهد که مورد شود (به عنوان مثال، Hyler و همکاران، 1990)، حمایت بیشتر برای برتری بعدی یا نمونه اولیه از مدل سازی PD ها اضافه می کند.

 

انتخاب ویژگی های معیار اختلالات شخصیتی
از آنجا که ویژگی های تشخیصی در تعریف PD گنجانده شده است، مناطق مختلف توجه را تضمین می کند، شامل تعریف مفهومی از PD و ماهیت واحد های خاص می شود که ساختار را تعریف میکنند.
تعریف مفهومی PD ها
. PDS PDS DSM بدون بیان روشنی از منطق و پایه نظری برای هر مفهوم تشخیصی ارائه شده است. بدون طرح بر اساس مفهومی که در اطراف مفهوم PD ساخته شده است، آزمون کفایت از ویژگی های تعریفی از مفهوم دشوار است به انجام، به عنوان طبیعت مفهوم تعریف نشده باقی می ماند.
Morey (1991) Morey (1991) پیشنهاد کرد که معیار DSM PD مجموعه و قوانین خاصی برای تشخیص (E، G، حضور پنج نفر از نه معیار) معنای ساختار که برچسب تشخیصی تلاش برای نشان خارج نمی کند.معنای چنین، او اشاره میکند،توسط مجموعه های دیگری از ویژگی های مرتبط با تعریفی، و اظهارات درباره علت، البته، و پاسخ به درمان ،،ممکن است مکمل شود.
در نتیجه، Morey (1991) پیشنهاد کرد که مقوله های تشخیصی DSM به MacCorquoda1e و Meehl (1948) توصیفی از یک متغیر مداخله مطابقت دارد.اگر دسته بندی DSM به عنوان مثال در نظر گرفته شده است، تعاریف عملیاتی دسته های تشخیصی شاخص های سازه فرضی، خود ساختار را نشان میدهد.
Morey (1991) اشاره میکند، از معیارهای DSM به عنوان استاندارد برای اعتبار اقدامات ارزیابی که ادعا ارزیابی مفاهیم DSM نتایج در جسمیت دادن از تشخیص، که در آن متغیر مداخله است (مفهوم DSM) در حال حاضر نامناسب به وضعیت تبدیل استفاده کنیدیک ساختار فرضی است.

 

یک نمونه از بی کفایتی و transiency DSM مفاهیم PD مشهود است در پژوهش Morey (1988a)، که به بررسی تاثیر تغییرات نسبتا جزئی در معیار تشخیصی از DSM-III DSM-III-R (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1987 )بر روی درصد از افراد مبتلا به PDS.داشت.
به طور کلی، DSM-IILR منجر به یک افزایش شدید در تعداد PDS تشخیص داده شده است.در مورد خودشیفتگی PD (NPD)، 6.2٪ از نمونه خود را به دریافت این تشخیص زمانی که معیارهای DSM-III استفاده کرد، در حالی که 22 درصد از نمونه های مشابه با NPD تشخیص داده شد که DSM-IILR معیارهای مورد استفاده قرار گرفت (یک افزایش 550٪)است علاوه بر این، درجه همگرایی به عنوان کاپا نمایه شده که موارد مشابه با توجه به قوانین تصمیم گیری برای NPD در هر دو DSM-III و DSM-IILR تشخیص داده شد، تنها 38 بوده است.اختلاف قابل توجه در تصمیم گیری های تشخیصی به عنوان تابعی از تغییرات جزئی در تعریف اختلال به نظر نمی رسد به PDS محدود شده است.
و ممکن است یک مشکل ذاتی در ارتباط با طبقه بندی گروه از اختلالات روانی، پژوهش دیویس و همکاران را منعکس کند.(1993) نیز به مشکلات مفهومی در تعریف DSM PDS اشاره می کند.آنها از روانشناسان و روانپزشکان برای تشخیص 20 تاریخ مورد، با 6 سابقه تعبیه شده با معیارهای DSM-IILR PD خودشیفتگی است.تعدادی از معیارهای NPD در سراسر تاریخ (2،4 یا 6 معیار) متنوع بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که پزشکان با توجه به تعداد مطلق از ویژگی های مورد نیاز برای تشخیص تشخیص نیست.برعکس، تمایل به تشخیص با توجه به درجه ای از حضور آن دسته از ویژگی های است که بیشتر از ویژگی های این اختلال وجود دارد.

 

به این ترتیب، یک مشتری خاص تنها شاید چهار یا کمتر ویژگی های مرکزی را آشکار کندو هنوز هم تشخیص را اغلب بیشتر دریافت میکند از یک مشتری که پنج یا بیشتر ویژگی های بسیاری با محوریت کمتر آشکارمی کند..
مفهوم این تحقیق این است که پزشکان برخی از ویژگی های به عنوان نماینده بیشتر از PDS می بینن. (همچنین نگاه کنید به کانتور و همکاران، 1980؛ است. Livesley و همکاران، 1987)، ، و از آن است که وجود این ویژگی ها، تعداد مطلق از ویژگی های ارائه، که تشخیصی قضاوت را هدایت می کنند.
سطح استنباط از جمله ویژگی های معیار.
نظریه پردازان بحث کرده اند که واحدهای خاص باید ساختارهای PDرا تعریف کنند.. پراکنش (1991)، برای مثال، این سوال را مطرح کرده است که آیا چنین واحدهایی باید محدود به مشاهده پذیر و یا شامل فرآیندها یا ساختارهای استنباط باشند. شیا (1992) از جمله استنباط در مورد انگیزه در معیارهای تشخیصی ارائه کرده است. او پیشنهاد کرده است که عدم توجه به این متغیر ممکن است، در بخش، حساب کاربری برای درجه بالایی از همبودی سراسر PDها مشاهده شده است.. در حمایت، شیا ارائه می دهد یک مثال اختلالات جنون و اجتنابی، که غالبا به همکاری با وجود ملاحظات نظری است که نشان می دهد که آنها کاملا متفاوت رخ می دهد، مشاهده شده است. در حالی که افرادی که در این هر دو اختلال را نمایش میدهند، ممکن است روابط اجتماعی فقیر، اجتنابی در واقع آرزوی داشتن چنین روابطی را دارند، در حالی که جنون بی تفاوت باقی می ماند.
مشکل در ارتباط با جمله عدم مشاهده پذیربودن مانند انگیزه، با این حال، که قابلیت اطمینان در ارزیابی به طور معمول رنج می برد )پراکنش، 1991؛ درخت روغن قلم، 1992 )است، حتی اگر اعتبار محتوا ممکن است افزایش یافته باشد.
یکی دیگر از مسائل مربوط حدی که به یک طبقه تشخیصی باید شرح یک ساختار و یا نمونه مشخص از ساختار، و یا ترکیبی از اینها شامل شود.
شیا (1992)، برای مثال، مشاهده کرد که برخی از مجموعه معیار خاص PD ها به برای توصیف ساختار ظاهر شده اند، در حالی که معیارهای سایر اختلالات تظاهرات یک ساختار اساسی را نمایش می دهد. شیا ارائه می دهد که نمونه ای از خودشیفتگی PD، که هر دو توصیف ساخت و مظاهر سازه در طول تعریف معیار ها،ثابت می کند. در حالی که بزرگ نمایی به عنوان یک علامت معیار(به عنوان مثال، از اساسی ساختار) ذکر شده است، معیار دیگر در همان مجموعه برای اشاره به تظاهرات این ساختار مشابه ظاهر می شود(به عنوان مثال، مشکلات به عنوان منحصر به فرد در نظر گرفته شده، حس حق) است. شیا بیشتر اشاره می کند که تغییرات در سطح استنتاج در سراسر و درون معیار مجموعه PD ، در رابطه با معیارهای polythetic سازمان، نتیجه به احتمال زیاد در عدم اطمینان بیشتر به دلیل به ناهمگونی افزایش موارد است.

 

تعداد ابعاد زمینه ای از جمله ویژگی های معیار.
وسعت و شمول ویژگی های انتخاب شده برای تعریف یک ساختار تشخیصی که اثر مستقیم بر روی مسائل مربوط به قابلیت اطمینان، اعتبار، و پوشش را دارد،انتخاب شده است.
ویژگی های سازه که ویژگی بالا و سازگاری داخلی را نشان میدهد، تمایل دارند تا در اختلاف کمتر در میان ارزیابان و قابلیت اطمینان بیشترنتیجه بگیرند. مرزهای چنین سازه ها به طور معمول به خوبی تعریف شده و غیر هم تداخل با سازه های مجاور می شود تجارت این است که پوشش سازه ممکن است بیش از حد محدود شود برعکس، هنگامی که ویژگی هایی که یک ساختار تعریف میکنند، گسترده در محتوا هستند و شامل تعدادی از ابعاد هم جدا اما مرتبط هستند، پوشش خوب خواهد شد، اگر چه قابلیت اطمینان، و از این رو اعتبار، به احتمال زیاد در معرض خطر (Blashfield Draguns SC)هستند.
این تجارت بین پوشش، قابلیت اطمینان و اعتبار "وفاداری پهنای باند معضل" (پیش از میلاد Gleser کرونباخ، 1965) نامیده شده است.. توسعه دهندگان تست و taxonomists، در طول ساخت و ساز اندازه گیری یا سیستم خود، باید بین این ارزیابی دقیق از ابعاد متغیر یا زمینه ای ("باریک" آزمون) و یا یک ارزیابی گذرا از چند یا چند متغیر یا ابعاد (آزمون "پهن باند") را انتخاب کنید.
مبنای بحث خود را در این رابطه با قوانین و مقررات از تئوری اطلاعات، آلفای کرونباخ و Gleser توجه دارند که یک سیگنال پهن باند دارای پتانسیل برای انتقال و ارتباط اطلاعات بیشتر است، اما در خطر ابتلا به وضوح کمتر . در مقابل، یک سیگنال باند باریک دارای پتانسیل برای نشان دادن وفاداری یا وضوح بیشتر است، هر چند در هزینه های ارتباطی از اطلاعات کمتر .
به طور سنتی، PD ها در شرایط مختلف ابعادی یا جنبه های زیر بنایی مفهوم سازی شده اند .
پراکنش (1986a)، به عنوان مثال، PD ها در امتداد سطوح مختلف تجزیه مفهوم سازی شده اند: ارائه رفتاری، رفتار فردی، سبک شناختی، خلق و خوی رسا، مکانیسم های ناخودآگاه، خود تصویر، داخلی جهان بازنمودی، محتوا و درون .
اگر افتراق قابل اعتماد PD ها در سراسر یک یا چندین این ابعاد، مفهوم این خواهد شد که ارزیابی PD لزوما سرمایه گذاری "پهن باند" است.
به منظور بهبود صحت ارزیابی، ارزیابی مستقل هراین مولفه های می تواند انجام شود.
شیا (1992) اشاره کرده است که DSM PDs ظاهر شده اند تا در شرایط چندین ابعاد مختلف تغییر کنند که بوسیله مجموعه معیار گرفته شده اند.
در بحث خود از این موضوع، او کار Livesley، جکسون، و شرودر (1989) را برجسته میکند، که یافته ها شامل شناسایی دو بعد تفکیک است که زمینه ساز ویژگی های PD وابسته است: نگرانی های دلبستگی و کسری شروع از خود .
شیا این باور بود که اختلالات دیگر مانند مفهوم DSM-III از PD پرخاشگر منفعل، از ویژگی هایی هستند که تنها با یک بعد واحدبدست آمده، تشکیل شده است.
چند بعد PD داده شده باید در مجموعه معیار رسمی گنجانده شود؟
باید یک هسته بعد به دقت ارزیابی شود؟
یا، برای افزایش پوشش، باید ابعاد مختلف ارزیابی شود، اما در مد بسیار محدود؟
در نهایت، باید برخی از تعادل دنبال می شود ، که در آن پوشش حداکثرمی شود و هر یک از ابعاد اساسی با دقیق ارزیابی شده است و ارزیابی را کامل کرده است؟
بررسی کرونباخ و Gleser حاکی از آن است که یک مصالحه بین پهنای باند و وفاداری اغلب وجود دارد، و در ابزار اندازه گیری بزرگتری نتیجه گیری کند.
مسائل قابلیت اطمینان و اعتبار
Blashfield Blashfield و Livesleyبصورت استعاره ای طبقه بندی روانپزشکی به عناصر نظریه کلاسیک آزمون مقایسه کرده اند.
اگر چه شیوه های اندازه گیری در روانپزشکی و روانشناسی، هم در روش و هم متضمن مفروضات نظری متفاوت بود، برخی از شباهت های قابل توجهی بین این دو رویکرد وجود دارد.
از لحاظ ساختاری Blashfield و Livesley نشان می دهد که دسته بندی های تشخیصی DSM به مقیاس های آزمون های روان شناختی، که در آن معیارهای تشخیصی مربوط به آزمایش اقلام معادل هستند.
آنها بیشتر این استعاره ساختاری به سطح طبقه بندی گسترش یافته است، که در آن مجموعه ای از مقوله های تشخیصی در یک طرح طبقه بندی ،به مجموعه ای از مقیاسهای اندازه گیری ،مربوط است.

 

آنها همچنین تشابه تحلیلی مشابه را یادداشت می کنند، همچنان که کیفیت طبقه بندی های روانپزشکی و آزمون های روان شناختی شاخص های قابلیت اطمینان و اعتبار، و همچنین توانایی خود را به پیش بینی های مفید پیشنهاد شده است.

 

. Blashfield و Livesley همچنین توجه داشته باشید مواردی که این استعاره را تجزیه می کند فرض آزمون تئوری این است که آزمون استاندارد، نمونه عینی از رفتار را ارائه می دهد.
آزمون ها عینی هستند که در آنها از مجموعه ای از آیتم هایی که در سراسر آزمون (سازگاری در شرایط محرک) ثابت برگزار می شود تشکیل شده است. و استاندارد به این معنا که درجه انحراف در بررسی پاسخ که از یک نمونه هنجاری بزرگ، اشاره شده است.
طبقه بندی روانی، از سوی دیگر، در مورد خصوصیات از ویژگی های لازم برای ساختن تشخیص ،نگران است
زمانی که نشانه های آشکار منطبق بر تعاریف رسمی تشخیص ساخته شده است ،نه برخی از انحراف تجربی نشان داده شده از هنجار.
علاوه بر این، ارزیابی ویژگی های تشخیصی در عمل مدارک و شواهد درجه سازگاری در موقعیت های محرک وجود ندارد که با استفاده از آزمون های روانی نمایان است، به عنوان مصاحبه های مختلف به طور معمول از شما سوالات مختلف برای ایجاد حضور از ویژگی های معیار خواهد خواست.

 

اگر چه مفهوم پزشکی و روانپزشکی اعتبار که به طور سنتی از تئوری آزمون های روانی متفاوت است، نگرانی در مورد اطمینان از ارزیابی ، این دو رشته مشترک شده اند.
در سال های اخیر، با این حال، و یک روند رو به رشد در میان روانپزشکان برجسته که به بررسی PDS را در آغوش جنبه از تئوری آزمون روانی در ارزیابی مفاهیم تشخیصی وجود داشته است، از جمله اعتبار ارزیابی و اعتبار سازه.
در حالی که سنت های مختلف در طبقه بندی های روانپزشکی و تئوری آزمون روانی ذاتی را به رسمیت می شناسند ، بخش زیر تجزیه و تحلیل روان از مفاهیم DSM PD ارائه می کند.
بررسی های اضافی از قابلیت اطمینان و اعتبار PD ارزیابی توسط دیگران ارائه شده است.
قابلیت اطمینان
قابلیت اطمینان یکی از ویژگی های مهم ابزار تشخیصی است..Shrout، اسپیتزر، و Fleiss (1987) چهار عامل را شناسایی کرده اند که می تواندتاثیر نامطلوب بر قابلیت اطمینان از ارزیابی های تشخیصی بگذارد:
(الف) کسب اطلاعات واریانس، یا متناقض یا ناقص از اطلاعات در مرحله جمع آوری داده ها، (ب) به مناسبت واریانس، یا بی ثباتی transiency یا زمانی این پدیده در حال ارزیابی، (ج) معیار واریانس، و یا استفاده غیر متعارف و ناسازگاراستفاده از معیارهای تشخیصی به کار گرفته شده توسط یک ارزیاب یا ارزیابان و (د) استنباط نادرست در بخشی از ارزیاب.
ظهور نسبتا جدید مصاحبه های نیمه ساختار یافته بالینی کمک کرده است، مشکل عدم اطمینان مربوط به واریانس اطلاعات را کاهش دهد.
به همین ترتیب، سیستم DSM به کاهش واریانس معیار تعیین معیار برای اختلالات کمک کرده است، و خطا در مورد وجود یا عدم وجود یک اختلال با تعیین قواعد تصمیم گیری تشخیصی به علت استنباط نادرست کاهش یافته است.
.مناسبت واریانس و واریانس اطلاعات باقی می ماند مناطق مشکل ساز باشد، به عنوان نشانی از کیفیت استنباط ساخته شده توسط ارزیابان است.

 

ثبات داخلی .نلسون گری که درجه ثبات داخلی انتظار رفته برای یک سازه تشخیصی به عنوان یک تابع روش به کارگرفته شده متفاوت خواهد شد تا به لحاظ ساختاری ویژگی های علائم را سازماندهی کند.
اگر معیارهای monothetic به کار گرفته شده اند، باید بدون تغییر در سراسر نشانه ها برای موارد مثبت باشد، در حالی که همه علائم باید برای دریافت تشخیص آماده باشند

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   58 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیامد تشخیص و تصور اختلال شخصیتی

ماشین حساب مهندسی با قابلیت تشخیص دست خط فقط عین رو کاغذ بنویس حساب میکنه واست

اختصاصی از فایلکو ماشین حساب مهندسی با قابلیت تشخیص دست خط فقط عین رو کاغذ بنویس حساب میکنه واست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ماشین حساب مهندسی با قابلیت تشخیص دست خط فقط عین رو کاغذ بنویس حساب میکنه واست


ماشین حساب مهندسی با قابلیت تشخیص دست خط   فقط عین رو کاغذ بنویس حساب میکنه واست

نرم افزار ماشین حساب مهندسی تحت اندروید با قابلیت تشخیص دست خط 

کافیست شما مانند نوشتن محاسبات روی کاغذ با دست روی گوشی یا تبلت خود

محاسبات را بنویسید تا نرم افزار به صورت خودکار تشخیص و محاسبات را انجام دهد

 


دانلود با لینک مستقیم


ماشین حساب مهندسی با قابلیت تشخیص دست خط فقط عین رو کاغذ بنویس حساب میکنه واست

مقاله با عنوان: سیستم خبره برای تشخیص بیماری قلبی با درخت های تصمیم

اختصاصی از فایلکو مقاله با عنوان: سیستم خبره برای تشخیص بیماری قلبی با درخت های تصمیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله با عنوان: سیستم خبره برای تشخیص بیماری قلبی با درخت های تصمیم


مقاله با عنوان: سیستم خبره برای تشخیص بیماری قلبی با درخت های تصمیم

 

 

 

 

 

 

این پروژه روش جدیدی را برای تشخیص بیماری قلب بیان می کند که بر مبنای درخت های تصمیم می باشد. در علم پزشکی تعیین یک محدوده مشخص برای سالم بودن و یا بیمار بودن شخص وجود ندارد و استدلال بر مبنای آزمایشات انجام شده می باشد. یکی از کاربردهای درخت تصمیم این است که می توان آنها را به صورتی مطرح نمود که پاسخ واحدی به صورت نام یک دسته یا کلاس ارائه نماید که برای مثال، این درخت به راحتی می تواند پاسخگوی این سئوال باشد که آیا شخص دارای بیماری قلبی می باشد و یا خیر.

همچنین این سیستم که دارای 13 فیلد ورودی و یک فیلد نتیجه می باشد، تهیه شده است. این پایگاه داده بر روی سایت دانشگاه کالیفرنیا موجود می باشد. این پایگاه داده شامل اطلاعات پزشکی 270 نفر می باشد. اساس این روش استفاده از درخت تصمیم و انتخاب تابع ورودی و خروجی بر اساس داده های بدست آمده از مطالعات آزمایشگاهی انجام شده، می باشد. فیلدهای ورودی سیستم فوق، 8 فیلد از 13 فیلد پایگاه داده فوق می باشد. در سیستم فوق 75 درصد موارد نتیجه، درستی را در خروجی نشان می دهد. این نرم افزار با توجه به مقادیری که کاربر وارد می کند می تواند از پرسیدن بعضی فیلدها صرف نظر کرده و نتیجه قطعی را به کاربر نمایش دهد...

مقاله سیستم خبره برای تشخیص بیماری قلبی با درخت های تصمیم، مشتمل بر 7 صفحه، به زبان فارسی، تایپ شده، به همراه دیاگرام با فرمت pdf به ترتیب زیر گردآوری شده است:

  • چکیده
  • مقدمه
  • مروری بر کارهای گذشته
  • پایگاه داده استفاده شده
  • پایگاه قوانین درخت های تصمیم
  • آزمایش سیستم
  • نتیجه گیری
  • مراجع

جهت خرید مقاله سیستم خبره برای تشخیص بیماری قلبی با درخت های تصمیم، به مبلغ فقط 2000 تومان و دانلود آن بر لینک پرداخت و دانلود در پنجره زیر کلیک نمایید.

!!لطفا قبل از خرید از فرشگاه اینترنتی کتیا طراح برتر قیمت محصولات ما را با سایر فروشگاه ها و محصولات آن ها مقایسه نمایید!!

 

!!!تخفیف ویژه برای کاربران ویژه!!!

با خرید حداقل 10000 (ده هزارتومان) از محصولات فروشگاه اینترنتی کتیا طراح برتر برای شما کد تخفیف ارسال خواهد شد. با داشتن این کد از این پس می توانید سایر محصولات فروشگاه را با 20% تخفیف خریداری نمایید. کافی است پس از انجام 10000 تومان خرید موفق عبارت درخواست کد تخفیف و ایمیل که موقع خرید ثبت نمودید را به شماره موبایل 09365876274 ارسال نمایید. همکاران ما پس از بررسی درخواست، کد تخفیف را به شماره شما پیامک خواهند نمود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله با عنوان: سیستم خبره برای تشخیص بیماری قلبی با درخت های تصمیم

پایان نامه بررسی امکان تشخیص (شناخت) استفاده از تامین مالی خارج از ترازنامه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس توسط حسابرسان مستقل

اختصاصی از فایلکو پایان نامه بررسی امکان تشخیص (شناخت) استفاده از تامین مالی خارج از ترازنامه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس توسط حسابرسان مستقل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه

با توجه به شتاب فرآیند علم و تکنولوژی در جهان صنعتی امروز، هر رشته ای از علوم به گرایشهای تخصصی بیشتری تقسیم شده است. این تقسیم بندی به خودی خود و بنا به نیاز و ضرورت و پیچیدگیهای روز افزون صنعت بوجود می آید. دنیای اقتصاد و روابط بین متغیرهای اقتصادی و مالی هم از این تحولات مستنثنی نبوده است ومسائل این رشته نیز روز به روز پیچیده تر و مشکل تر از قبل می شود، بخصوص پول و بازارهای سرمایه که نقش مهم و تعیین کننده ای در اقتصاد دارند. تامین مالی برای اجرای پروژه های سودآور در رشد شرکت نقش بسیار مهمی ایفا می کند. توانایی شرکت در تامین منابع مالی بالقوه برای تهیه سرمایه به منظور سرمایه گذاریها و تهیه برنامه های مالی مناسب از عوامل اصلی رشد و پیشرفت شرکتها به حساب می آیند . یکی از بزرگترین چالش های شرکتها برای ادامه فعالیتشان کمبود منابع مالی برای تامین نیازهای سرمایه ای است که شرکتها را به انتخاب و تعیین روشهای تامین مالی کوتاه مدت یا بلند مدت به طرق مختلف ترغیب و تشویق می کند . تصمیم گیریهای مربوط به تامین مالی توسط شرکتها عمدتاً در ارتباط با ساختار سرمایه وهمچنین تعیین و انتخاب بهترین شیوه تامین مالی و ترکیب آن می باشد در نتــــیجه یک شرکت می تواند از طریق تغییر در مواردی مانند سود هر سهم، خط مشی تقسیم سود، زمانبندی مدت و ریسک سودآوری و انتخاب شیوه تامین مالی بر ثروت سهامداران اثر بگذارد. منابع مالی هر واحد اقتصادی از منابع داخلی و خارجی تشکیل شده است، منابع داخلی شامل جریانهای نقدی حاصل ازعملیات، وجوه حاصل از فروش داراییها ومنابع خارجی شامل استقراض از بازارهای مالی و انتشار اوراق بهادار می باشد. با بوجود آمدن نوآوریهای مالی عمده ای که در دهه 1980 شکل گرفت شرکتها به روشهای نوینی از تامین مالی روی آوردند که نیازهای مالی خود را نه از طریق روشهای متداول و رایج بلکه از طریق روشهای تازه ودر مواری ابتکاری برآورده کردند که این مسئله منجر به پیدایش بحث های نوین در چگونگی ثبت وارائه این نوع از تامین مالی توسط شرکتها در گزارشهای مالی و در نشریات تخصصی حرفه حسابداری شد . در این پژوهش تلاش می شود ماهیت و روشهای تامین مالی خارج از ترازنامه و همچنین به اختصار دلائل استفاده توسط شرکتها و در نهایت بررسی امکان تشخیص استفاده از این نوع تامین مالی در شرکتها توسط حسابرسان مستقل مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد

بیان مساله و علل انتخاب موضوع

موضوع روشهای تامین مالی برای شرکتها همواره از جمله موضوعات بحث بر انگیز بوده‌ است. مساله مورد بحث در این پژوهش شناخت یکی از روشهای تامین مالی تحت عنوان"تامین مالی خارج از ترازنامه" (OBSF) و بررسی چگونگی تشخیص آن توسط حسابرسان مستقل می باشد. توضیح اصطلاح تامین مالی خارج از ترازنامه قدری مشکل است، این مشکل ابتدا در هنگام نگارش درباره این موضوع بوجود می آید. بطور طبیعی فرض و قاعده براین است اقلامی که قطعیت دارند به ترازنامه تعلق دارند و اقلامی که قطعی نیستند از این قاعده مستثنی می شوند. اثر عملی معاملات خارج از ترازنامه این است که این گونه معاملات بصورت نمایش کامل از فعالیت اصلی در حسابها نشان داده نمی شوند که این امر ناشی از یکی از دو دلیل زیر است: • یا امکان دارد اقلام بوجود آمده از معامله به طور خالص در حسابها آورده شوند مانند خارج کردن وامهای دریافتی در برابر دارائی‌هایی که برای تامین مالی تضمین گذاشته شده‌اند. • یا ممکن است اقلام حاصل از معاملات بصورت کامل از حسابها خارج شوند به این صورت که این اقلام را بر اساس مبنایی به عنوان تعهدات آتی ارائه می کند ونه بصورت دارایی‌ها و بدهیهای فعلی مانند( تعهدات اجاره های عملیاتی، تعهدات پرداخت یا دریافت نشده قراردادها یا قراردادهای کالاهای امانی و بدهیهای احتمالی غیر عملیاتی). نتیجه هر دو حالت این است که ترازنامه به کمتر ارائه کردن (کم نمائی) داراییها و بدهیها ازآنچه که واقعاً هستند اشاره می کند. و نسبتهای مالی بهتری ارائه می شود، مانند نسبتهای اهرمی و بازده سرمایه بکار گرفته شده. علاوه بر این معمولا گروه دیگری از حسابها(حسابهای سود و زیانی) بدلائل زیر تحت تاثیر قرار می‌گیرد: •اول اینکه داراییها ازترازنامه به قصد فروش‌به همراه یک اثر سود متحمل خارج می شوند. • دوم اینکه فعالیت خارج از ترازنامه زمانبندی یا افشای اقلام درآمدی وابسته را متاثر می کند، خصوصاً حضور یا عدم حضور اقلام در ترازنامه معمولاً یا بهای تامین مالی درگیر درمعامله را متاثر می‌کند یا درون سایر اقلام درآمدها و هزینه ها قرار می گیرد. اصطلاح تامین مالی خارج از ترازنامه(OBSF)ظاهراً روی ترازنامه تمرکز دارد اما با توجه به توضیحات بالا چنین معاملاتی روی سایر صورتهای مالی نیز تاثیر می گذارد. برای مثال، هنگامی که دارایی فروخته می شود یکی از آثار این عملیات این است که دارایی فروخته شده از ترازنامه حذف می‌گرددو اثر دیگر این است که فروش در صورتحساب سود و زیان ثبت شده و سود و زیان حاصل از فروش اندازه گیری می شود. بنابراین، ارتباطی بین قاعده تشخیص و عدم تشخیص اقلام در ترازنامه و قاعده شناخت درآمد وجود دارد. معاملاتی از این دست در زمره معاملاتی قرار می گیرد که شکلشان با محتوای اقتصادیشان در مغایرت است، واکنش حسابداری شناسایی کردن اقلامی است که دارای محتوای حقیقی و واقعی است و معاملات را به شکل واضح نمایش می دهد. معاملات خارج از ترازنامه معاملاتی هستند که هدفشان این است که به شرکتها اجازه دهند که از بازتاب جنبه های قطعی فعالیتها در حسابها خودداری کنند، بنابراین، این اصطلاح دارای مفهوم منفی است. عقیده براین است که باید از عملکرد کسانی که در چنین معاملاتی افراط می کنند جلوگیری به عمل آید. از این منظر می بایست استانداردهایی وضع شود که اجازه ندهند حسابها توسط اثر معاملاتی که انگیزه اصلی شان حسابسازی است گمراه کننده شوند. با توجه به اینکه صورتهای مالی شرکتهایی که از روشهای متنوع تأمین مالی خارج از ترازنامه (OBSF) استفاده می کنند ممکن است برای استفاده کنندگان گمراه کننده باشد و نیز با توجه به اینکه شرکتهایی که از این نوع تأمین مالی استفاده می کنند معمولا و نه لزوماً دچار بحرانهای مالی و کمبود نقدینگی هستند که همین موضوع اثرات با اهمیتی در تداوم فعالیت شرکتها دارند، لزوم قضاوت حسابرسان مستقل از طریق چگونگی شناخت و تشخیص استفاده از این نوع تامین مالی و تعیین چگونگی استخراج اطلاعات مربوط و نحوه رسیدگی را ایجاب می کند.

اهمیت پژوهش

امروزه تامین مالی خارج از ترازنامه (OBSF) یکی از جذاب ترین موضوعاتی است که در متون و کتب و نشریات تجاری و حسابداری دنیا به آن پرداخته می شود. این جذابیت بخاطر شناخت چگونگی فراهم آوردن سرمایه مورد نیاز جهت ادامه فعالیت شرکتهای می باشد. تامین مالی خارج از ترازنامه همان طور که از نام آن پیداست به معاملاتی اشاره دارد که اثری از آنها در صورتهای مالی نبوده و این گونه معاملات برای سرمایه گذاران کاملا شفاف و نمایان نیست. با توجه به تئوری بازارهای کارا که شالوده آن وجود اطلاعات کافی و شفاف در بازار و انعکاس به موقع و سریع اطلاعات توسط شرکتها می باشد، معاملاتی از قبیل تامین مالی خارج از ترازنامه موجب تغییر در ساختار سرمایه شرکت از طریق تغییر در نسبتهای کلیدی و به تبع آن عدم امکان مقایسه عملکرد شرکتها می شود. با عنایت به اینکه استفاده از این نوع تامین مالی به دلیل عدم ثبت و انعکاس بدهیها و تعهدات عمده در صورتهای مالی ممکن است باعث ناتوانی در بازپرداخت بدهی ها و تعهدات و به تبع آن به وجود آمدن ابهام اساسی در ادامه فعالیت واحد تجاری شود و نهایت منجر به توقف فعالیت‌های واحد تجاری شود به عنوان یک موضوع خاص می باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد، چرا که اولین نیاز سرمایه گذاران و اعتباران دهندگان اطلاعات شفاف، مربوط و قابل اتکاء می‌باشد که شرکتها معمولا بدلیل تضاد منافع میان سرمایه گذاران و مدیران تحت عنوان تئوری نمایندگی ممکن است اطلاعات مربوط و قابل اعتمادی را منتشر نکنند که این باعث بی اعتمادی سرمایه گذاران به بازار سرمایه و در نتیجه خروج از این بازار می‌شود، که البته سرمایه گذاران برای حل این مشکل متوسل به حسابرسی مستقل می شوند و متحمل هزینه های نمایندگی که تلاشی از سوی سرمایه گذاران برای کنترل مدیران است، می شوند با توجه به دلایل ذکر شده در بالا مورد بررسی و مداقه قرار گرفتن روشهای معاملات خارج از ترازنامه، چگونگی ثبت و افشاء در صورتهای مالی توسط شرکتها و چگونگی برخورد حسابرسان مستقل با این موضوع دارای ابعاد مختلفی است که در این پژوهش به آنها پرداخته می شود. 1-5 نوع طرح و پژوهش پژوهش های علمی از نظر هدف پژوهش به سه دسته تقسیم می شوند: بنیادی؛ کاربردی؛ تحقیق و توسعه نتیجه تحقیق کاربردی کسب دانشی است که راهنما و دستور العملی برای فعالیتهای عملی خواهد بود، در حالیکه در تحقیق بنیادی هدف کسب دانش و آگاهی نو بدون در نظر گرفتن ارزش آنها در ایجاد تغییرات اجتماعی است. از آنجا که در این پژوهش با بهره گیری از دانش کنونی از روش کتابخانه ای مباحث نظری مطرح گردیده و به کاربرد موضوع تحقیق در سامانه های اطلاعاتی پرداخته شده است، این پژوهش از نوع نظری و کاربردی است.

فرمت ورد تعداد صفحات 200


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی امکان تشخیص (شناخت) استفاده از تامین مالی خارج از ترازنامه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس توسط حسابرسان مستقل