فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله روانشناسی تربیتی

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله روانشناسی تربیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

روان شناسی تربیتی یکی از مهترین رشته‌هایی است که به بحث و بررسی پیشرفتهای درسی و نارسائی‌های تحصیلی یاد گیرندگان می‌پردازد. به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخه‌ای از علم روان شناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.
دید کلی
تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلی‌تری می‌یابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینه‌های تربیت را شامل می‌شد، اما با رشد سایر حوزه‌های روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.
تاریخچه
از زمانی که « ویلهلم وونت » (Willhelm Wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه لایپزیک تاسیس نمود، همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی ، تفاوت فردی ، هوش ، انگیزش ، یادآوری و فراموشی ، ارزشیابی تحصیلی ، شیوه‌های یادگیری و هر نوع پژوهشی که با آموزش و پرورش ارتباط داشته است، انجام گرفتند، ستون اصلی روان شناسی تربیتی را تشکیل می‌دهند. نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله « ثرندایک » (Thorndike,E.L) در سال 1913 انتشار یافت، به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و قانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روشهای علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.
نقش و تاثیر در زندگی
امروه رونق اقتصادی ، پویائی فرهنگی ، آسایش عمومی و بطور کلی توانائی صنعتی و خودکفائی هر جامعه‌ای به نظام آموزشی برتر و پیشرفته‌تر آن وابسته است. زمانی که به دستگاههای عظیم آموزشی در کشورهای قدرتمند جهان نظر بیافکنیم، مشاهده می‌کنیم که چه نیروی بزرگی و با چه برنامه‌های سنجیده‌ای برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ، کارگران فنی ، مهندسان ، حسابداران ، مدیران ، معلمان و بسیاری متخصصان دیگر دست‌اندرکارند و برای تربیت مدرسان و کارشناسان هر یک از این رشته‌ها سازمانهای گوناگون دیگری با برنامه‌ها ، تکنیکها و روشهای خاص به فعالیت ادامه می‌دهند. موفقیت این سازمان آموزشی ، وابستگی تام به اجرای درست یافته‌ها و دستاوردهای روان شناسی تربیتی دارد.
ساختار
ساختار عمل روان شناسی تربیتی بطور کلی در سه مرحله انجام می‌گیرد: در مرحله نخست که فعالیتهای پیش از آموزش نامیده می‌شود، مواردی چون بررسی اهداف شناختها و ویژگیهای یاد گیرنده را در برمی‌گیرد. در مرحله دوم یا فعالیتهای ضمن آموزش مسائلی چون انگیزش _ فرایند یادگیری ، ویژگیهای معلمان و تدریس موثر مورد بحث قرار می‌گیرد و آخرین مرحله یا فعالیتهای پس از آموزش ، به موضوع ارزشیابی از عملکرد اختصاص دارد.
شیوه عمل
در هر یک از ساختارهای فوق ، روان شناسی تربیتی با استفاده از شیوه‌های پژوهش علمی به شناسایی مسائل تربیتی می‌پردازد. شیوه عمل آن هر چند کاملا از دسته پژوهشهای آزمایشی در علوم تجربی نیست، اما به روشهای علمی و دقیق اهمیت فراوان داده می‌شود.
ارتباط با سایر علوم
روان شناسی تربیتی دانشی است که به دین ، فلسفه و پژوهشهای آزمایشگاهی وابسته است. به ویژه با روان شناسی علمی پیوندی استوار دارد. در این حوزه با روان شناسی رشد ، روان شناسی شخصیت ، روان شناسی کودک ، اندازه گیری و ارزشیابی و روان شناسی یادگیری مرتبط است.
کاربردها
روان شناسی تربیتی نقش کارسازی در شناخت شاگردان ، تربیت معلمان و طرح و اجرای برنامه‌های آموزشی و پرورشی به عهده دارد. تدوین و طرح ریزی محتوای درسی سالهای مختلف تحصیلی بر پایه اصول و کشفیات روان شناسی تربیتی ، آشناسازی معلمان با شیوه‌های تدریس نوین که حاصل پژوهشهای روان شناسی تربیتی است و کاربست دیگر یافته‌های تربیتی در شرایط آموزشگاهی به بهبود عملکرد یاد گیرندگان و در نتیجه رسیدن به اهداف جزئی و کلی تربیتی در سطح فردی و جامعه خواهد شد.
با شناخت تاثیر مهم یافته‌های این شاخه از علم در پیشرفت فرد و جامعه توجه بیشتری بر این علم مبذول می‌شود. استفاده از یافته‌های این علم سرعت بیشتری را در رشد علمی ، تکنولوژیک اقتصادی و ... جامعه خواهد داشت
سخنانی از محمد صالح ابوسعیدی در باب تربیت فرزند

 

فنلن : اگر از من سئول شود که برای والدین چه صفتی بیش از هر صفت دیگر ضرورت دارد پاسخ من بطور قطع صبر است . صبر در برابر خلق و طبیعت مخصوص کودک ، صبر در برابر طرز فکر و رشد او
محمد صالح ابوسعیدی : این را باید بدانیم که سرنوشت بچه بدست خود ما و مسئول انحراف و بد اخلاقی او نیز خود ما هستیم
محمد صالح ابوسعیدی : ارزش فرد بستگی به پرورش ماهرانه قوا و استعدادهای طبیعی او در خردی دارد .
محمد صالح ابوسعیدی : خوب یا بد بچه هر چه هست مخلوق رفتار ماست . هر موقع که می خواهیم به بچه خود پر خاش کنیم و او را سرزنش دهیم باید اول بخود پرخاش کنیم که چون یک حیوان با بچه رفتار کرده و او را بیچاره ساخته ایم.
محمد صالح ابوسعیدی : میزان بدبختی و مصیبتی که در اثر بی خبری از احتیاجات اساسی بچه ناشی می شود خارج از حد تصور است . بسیاری از اشتباهاتیکه ما در زندگی می کنیم فقط بخود ما صدمه می زند اما اشتباهاتیکه والدین در مورد تربیت اولاد مرتکب می شوند نه تنها بخود آنها و اولا آنها بلکه به جامعه نیز ضررهایی جبران ناپذیر وارد می آورد.
محمد صالح ابوسعیدی : والدینی که سعی می کنند از هرچه خود محروم بوده اند اولاد را با نصیب سازند از این حقیقت غافل هستند که آنچه که مطلوب آنها در کودکی بوده مناسب حال بچه نیست . متوجه نمی شوند که بچه به نسلی غیر از نسل آنها تعلق دارد و حال و مقتضیات آن تغییر می کند . آنچه یک زمان مطلوب است ، زمان دیگر از نظر می افتد . والدینی که متوجه این تغییرات و تحولات نیستندو بخواهند هوی و هوسهای خود را بر بچه تحمیل کنند رشد طبیعی او را متوقف می سازند...
محمد صالح ابوسعیدی : بهتر از هر نوع تنبیه این است که رویه ای پیش گیریم تا بچه فرصت شرارت را نداشته باشد ، علت اصلی شرارت بچه ها اغلب نداشتن مشغولیت و سرگرمی است که از هر عذابی برای بچه سخت تر می باشد.
محمد صالح ابوسعیدی : بچه های که همبازی و جای کافی برای بازی دارند و می توانند دور از بزرگترها چند ساعت بازی کنند چون بمنزل بر می گردند ، آرام و مطیع می نشینند و اگر به آنها گفته شود شلوغ نکنید اطاعت می نمایند و اگر کمی شرارت کنند می توان با اندک مهارت آنها را به اطاعت وادار نمود.ولی بچه ای که جایی برای گردش ندارد و در یکی دو اطاق محبوس است حتی اطاق مخصوص بخودش ندارد و اگر صدایش بیرون آید همه به او اعتراض می کنند چنین بچه ای نمی تواند که بد اخلاق نشود خواه ناخواه سرپیچی و گریه و شیطنت می کند که طبیعت او اقتضا می کند .
محمد صالح ابوسعیدی :
بچه ای که ناگهانی تغییر رویه داده و عصبانی و تندخو شده ، ممکن است علتش یکی از موارد زیر باشد:
برادر یا خواهر جدیدی پیدا نموده
بیشتر از معمول مورد ملامت و تحقیر قرار گرفته
زیاد کتک خورده و یا کسی دیگر در جلوی او تنبیه شده
نیت او غلط تعبیر شده
به نقص بدن و حقارت خود پی برده
مورد بی اعتنایی قرار گرفته و از نظر افتاده
خسته شده و یا مشغولیات کافی نداشته
از لولو و سایر چیزهای موحش ترسانیده شده
در انجانم کاری دچار اشکال گردیده
غذای کافی نخورده و یا معاشر و همبازی نداشته
سر به سر او گذارده شده و یا چیزی از دستش قاپیده شده
بدون اطلاع قبلی از ادامه مشغولیاتش جلوگیری بعمل آمده است
محمد صالح ابوسعیدی : در بعضی از خانواده ها بچه را مانند بتی می پرستند. کلمه ای بر خلاف میل او نمی گویند و از بی معنی ترین حرکات او لذت می برند در این نوع خانه ها بچه صاحب اختیار مطلق است . حکم او بر همه رواست . هر که را بخواهد می زند و هر چه را بخواهد می شکند و می ریزد و حق هیچگونه اعتراضی ندارند . معلوم است این نوع بچه ها بلایی برای خود و خانواده و جامعه می شوند.
محمد صالح ابوسعیدی : وقتی که بچه به یک روش معین و ثابتی در زندگی عادت کند و احتیاجات او مطابق برنامه منظمی رفع شود هدایت و تربیت او بسیار سهل و تشخیص اینکه بچه در آینده در موارد مشابه چه حالتی بخود می گیرد امکان پذیر می گردد.
محمد صالح ابوسعیدی : بچه ای که نتواند بازی کند نیروی حیات او بلا مصرف می ماند و در نتیجه عبوس و گرفته و آتشین مزاج و افسرده می گردد. برای غالب امراض بچه ها بازی و ورزش تنها علاج است فشاری که ، هر روز محیط بر اعصاب او وارد می آورد در اثر بازی رفع می گردد . بچه هایی که بازی و تفریحشان کم است زیاد گریه می کنند بهانه می گیرند و بی جهت اطرافیان خود را اذیت می کنند زیرا راهی دیگر برای بکار بردن انرژی خود ندارند.
محمد صالح ابوسعیدی : در تربیت طفل نیاز به سرمشق خوب بمراتب بیشتر از دستور و انتقاد و درس اخلاق است والدین اگر از اولاد انتظاراتی دارند و می خواهند صفات نیک در آنها جمع باشد باید واجد آن صفات باشند.
محمد صالح ابوسعیدی : نفوذ پدر بچه ها بقدری زیاد است که اولاد پس از طی دوران کودکی اغلب او را بزرگترین شخص دنیا یا بزرگترین دشمن خود می داند . پدر است که حتی گاهی بیش از مادر می تواند در تکوین شخصیت کودک و تهذیب اخلاق و پرورش قوای عقلی و جنسی او کمک کند . مخصوصا در مورد تعلیم و تربیت بچه سهم پدر خیلی بیشتر از مادر است.

 

محمد صالح ابوسعیدی :
چند نکته ای که در تربیت اخلاق بچه سودمند است عبارتند از:
بچه را صادقانه و یکنواخت دوست بدارید از افراط و تفرییط در ابراز محبت که موجب بدبختی او شود خود داری کنید
با بچه مانند یک فرد که دارای خصوصیات معینی است رفتار نمایید و منتظر نباشید که هر چه یکی کرده او نیز بکند او را در زندگی اجتماعی شرکت دهید تا نوع خواه و مردم دوست شود
او را مطابق رسم و آیین روز بار آورید نه مطابق افکار خودتان که در زمانی غیر از زمان او سرچشمه گرفته است.
جرات ، اعتماد بنفس و شجاعت را در بچه پرورش دهید
انتقاد کم و تمجید زیاد کنید
درباره او در حضور دیگران صحبت نکنید
بیش از اندازه لازم به او امر و نهی نکنید
منتظر نباشید که بچه شما راز همه چیز را به اندازه شما و مثل شما بفهمد . سعی کنید وارد دنیای او بشوید و از دریچه چشم او همه چیز را ببینید و معانی را مطابق ذهن او ادراک کنید
از تعلیم هنر هایی که او را عضو مفید جامعه بسازد غفلت نورزید
عادل باشید و از رفتار متناقض و بی رویه بپرهیزید
هیچگاه نگذارید موضوعی بجر و بحث بکشد . مسایل اخلاقی را با احساسات و تعصب توام نسازید
در حق بچه خود همان ادب و احترام را مرعی دارید که درباره دوست خود مراعات می کنید
هیچگاه بچه را فریب ندهید و به دروغ نگویید .
اطلاعات خود را راجع به مسایل تربیتی و اخلاقی حتی المکان بسط دهید تا بتوانید درست وظیفه خود را انجام دهید
وظایف والدین در جنبه معنوی و روانی

 

وظائف والدین در این زمینه متعدد و اهم آنها توجه به جنبه ی دینی , اخلاقی و عاطفی است .
1- پرورش دینی :
آموزش آداب و رفتار صحیح زندگی همان آموزش دین است , یعنی اگر طفل روش صحیح زندگی کردن را آموخته باشد , در حقیقت تربیت دینی پیدا کرده است .
" پیامبر اسلام "( ص ) در مقام اندرز , برخی از والدینی که از زیر بار آموزش و پرورش دینی در آخر الزمان شانه خالی کنند فرموده اند :
" ویل للاولاد و آخرالزمان من ابائهم لا یعلمونهم الفرائض "
" وای بر فرزند آخر الزمان از دست پدر و مادرانشان که به آنها فرائض دینی را می آموزند.
" تعالیم و دستورات دینی کلاً شامل دو بخش می شود :
1- بخشی که شامل اعتقاد و ایمان در رابطه با آفریدگار است . 2- بخشی دیگر که شامل اعمال و رفتار آدمی و روابط با دیگران است و والدین مسئولند هر دوجنبه را به طفل بیاموزند. "
آغاز تربیت دینی

 

تربیت دینی , در حقیقت از روزگاران قبل از تولد و در مرحله انتخاب همسر شروع می شود و مراقبتهای دوران حمل آن را رنگ و صفا می بخشد و پس از تولد والدین مستقیما به جهت دادن و ساختن او می پردازند و از همان لحظات اول تولد قبل از بریدن ناف در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه خوانده میشود
درست است که نوزاد معانی کلمات و جمله ها را نمی فهمد لکن آنها را می شنود و اعصاب و مغزش از آنها متاثر میگردد , کودک تدریجا با آنچه دیده و یا شنیده است , مانوس و آشنا می گردد و همین آشنائی در آینده او موثر است .
بعد ها به همراه رشد در سنین مختلف تکالیف گوناگونی به کودک داده می شود , مثلا از 3 سالگی آموزش جمله تهلیل است ( ذکر لا اله الا الله ) از 5/3 سالگی آموزش شهادت به رسالت محمد( ص ) , از 4 تا 5 سالگی تمرین صلوات , از 5 سالگی آموزش دست راست و چپ , از 6 سالگی آموزش قبله , سجده و رکوع از حدود 7 سالگی تمرین نماز و بیدار شدن برای سحری است .(3)

 

کودک و عقائد دینی

 

" توجه به خدا و دین ریشه فطری دارد , هر کودکی طبعا خداپرست است مگر اینکه عوامل خارجی فطرتش را آلوده سازند و از صراط مستقیم منحرف سازند " (1)
پیامبر اسلام ( ص ) فرمودند : " هر نوزادی با فطرت خدائی به دنیا می آید و پرورش می یابد مگر اینکه پدر و مادر او را به سوی یهودیگری و یا مسیحی گری بکشانند . (2)
" پدر و مادر وظیفه دارند که محیط مناسب برای فرزند خویش بوجود آورند تا عقایدی که در فطرت او نهاده شده تدریجا ظهور و بروز نمایند و پرورش و تکامل یابند .
کودک از همان خردسالی به یک نیروی مافوقی که می تواند نیازمندیهایش را برطرف سازد طبعا توجه دارد اما درک او به حدی نیست که بتواند توجهخویش را بیان کند , اما تدریجا به مرحله ظهور و بروز میرسد " تدریجا که کودک بزرگتر می شود و معمولا در حدود4 سالگی ( که اصطلاحا سن چراها نامیده می شود )
خصوصا اگر در خانواده دین دار زندگی کند به خدا توجه پیدا می کند و گاهگاه نام خدا را برزبان جاری سازد . از حرفها و سئوالاتش پیداست که فطرتش بیدار گشته و می خواهد در این باره اطلاعات بیشتری به دست آورد چه کسی خورشید و ماه و ستاره ها را آفریده است ؟ آیا خدا مرا دوست دارد ؟ خدا کجاست ؟ چه شکلی است ؟ آیا در آسمان است ؟
نحوه پاسخگویی والدین به سئوالات کودک
اولیاء و مربیان باید به تمام سئوالات کودک پاسخ دهند والا روح تحقیق و کنجکاوی او خاموش خواهد شد . اما پاسخ دادن به سئوالات آنها کار آسانی نیست , پاسخها باید صحیح و کوتاه و قابل فهمبرای کودک باشد . و هرچه درک و فهم کودک ترقی می کند پاسخها نیز به همان نسبت عمیق تر می گردد .
باید از گفتن مطالب سنگین و خسته کننده جدا اجتناب کرد که نه تنها سودی ندارد بلکه برای کودک ملال اور خواهد بود .
آموزش نبوت ،امامت و معاد به کودک
در مورد نبوت و امامت باید تدریجا با کودک گفتگو کرد , ابتدا حضرت محمد ( ص ) را به عنوان پیامبر معرفی نمود و سپس صفات و خصایص آن جناب و شرایط پیامبر را با زبان کودکانه برایش بیان کرد و همچنین درباره امامت .
اما درباره معاد شاید ذهن کودک دیرتر از سایر مسائل برای فهم آن آمادگی پیدا کند , کودک خردسال معنای مرک رابه خوبی نمی فهمد شاید مردن را یک سفر طولانی تصور کند مادام که کودک به مردن توجه نکرده لزومی ندارد یا شاید صلاح هم نباشد که در این باره با او صحبت شود .(1)
اما خواه ناخواه حوادثی پیش می آید که کودک متوجه مرگ می شود , در اینجا باید حقیقت رابا کودک صریحا در میان گذاشت و در ضمن , بهشت و دوزخ و حساب و قیامت را برای وی تشریح کرد تا ذهنش برای پذیرش معاد آماده گردد اما جوابها باید حتی الامکان کوتاه و قابل فهم کودک باشد . (1)
نمو نه ای از روایات در باره تربیت دینی کودک
درباره ی کودک و تکالیف مذهبی و روایاتی آمده است که برای نمونه ذکر می شود :
امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید :
" وقتی کودک به سن سه سالگی رسید به وی امرکن 7 بار لااله الا الله بگوید , در این وقت کود ک را به حال خود واگذار تا به سن 3 سال و 7 ماه و 20 روز برسد در چنین مرحله ای باید با او تعلیم داد که 7 بار بگوید محمد رسول الله و تا چهار سالگی باید او را آزاد گذاشت , پس از آن به او بگو که 7 مرتبه صلی الله علیه و آله را تکرا رکند . و تا پنج سالگی او را رها کن , در این وقت اگر کودک راست و چپ خود را تشخیص داد او را در برابر قبله قرار ده و به او سجده را بیاموز در شش سالگی به وی بگو نماز بخواند و بالاخره رکوع و سجود و مراتب دیگر نماز را به او تعلیم ده وقتی هفت سال او تمام شد به وی بگو دست و صورت خود را بشوید و پس ا زشستن دست و صورت و فرا گرفتن وضو به او بگو نماز بخواند "

تربیت دینی کودک گام به گام و بدون اجبار
" این روایت نشان می دهد که باید رفق و مدارا و پرورش تدریجی را کاملا در مد نظر قرار داد و گام به گام در تربیت کودک کوشید نباید در هیچ مرحله ای مسائل را یکباره بر او تحمیل نمود و استعداد و ظرفیت او رابرای آموزش مسائل دینی مورد توجه قرار داد " (1)
" کودک را از همان دوران خرد سالی باید به آداب دینی آشنا کرد و در او شوق و رغبت لازم برای اجرای برنامه های دینی پدید آورد منتهای والدین باید سعی کنند در انجام برنامه های دینی رنج و زحمتی برای کودک نباشد و در نتیجه وازدگی ایجاد نشود واداشتن طفل به انجام برنامه های مستحبی یا احیاء در جلسات مذهبی موجبات وازدگی از مذهب را فراهم می کند .
در تربیت مذهبی باید والدین مذهبی و عامل بوده و در پرورش دینی عمل و رفتار والدین نقش عمده دارد. "
خاتمه
در خاتمه لازم به تذکر است که گرچه کودک قبل از سن شرعی بلوغ تکلیف ندارد لکن پدر و مادر حق ندارند بدین بهانه فرزندان خویش را قبل از بلوغ کاملا آزاد بگذارند تا هر عمل خلافی را مرتکب شوند زیرا طبعا به اعمال گناه و خلاف شرع عادت می کند به طوری که بعد از بلوغ نمی تواند از عادتهای زشت گذشته دست بردارد . بنابراین پدر و مادر باید حدود واجبات و محرمات را از همان زمان کودکی به فرزندانشان یادآور شوند و از انجام اعمال حرام و خلاف شرع جلوگیری کرده و در انجام واجبات و کارهای نیک تدریجا آنان را عادت دهند .

بخش دوم : پرورش اخلاقی کودکان
اسلام پدران و مادران را در امر پرورش اخلاقی فرزندان خویش مسئول می داند و یکی از وظائف اساسی و حساس آنها را در تربیت فرزند دانسته است .
رسول اکرم ( ص ) درباره پرورش اخلاقی کودکان فرموده است :
" ادبوا اولادکم فانکم مسئولون " :
فرزندان خود را تربیت نمائید چه در برابرآنها مسئولیت بس بزرگی دارید . " علی " ( ع ) فرمود : " اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم "
" کودکان خود را بزرگ و گرامی داشته , خوب تربیت نمائید . "

 

مفهوم اخلاق
" اخلاق به مفهوم مجموعه اصول حاکم برروابط انسانی و پاسداری این روابط باید از همان ماههای اول تولد به کودک تحمیل شود تربیت بدون اخلاق پرورش جنایتکار زیرک است .
در سایه پرورش اخلاقی است که ، صفتها و قدرتهای خدادادی , فضائل بزرگ عقلی چون امانت , شجاعت , احتیاط , تهور در او بیدار می شود و برای ادامه زندگی خود ضوابطی را برمی گزیند " (1)
" برنامه زندگی و روشهای اخلاقی و رفتاری دوران حیات بسیاری از مردم در طول مدت زندگی به حقیقت چیزی نیست جز مکتسبات و آموخته های دوران کودکی که از والدین و دیگر اعضای خانواده قرار گرفته اند.
تربیتهای اخلاقی صحیح والدین سرچشمه نیکیها ی آینده و تربیتهای نادرست آنان سرچشمه فسادهاو تبهکاری ها ی فرد در جامعه است " (2)
آغاز پرورش اخلاقی

 

" آغاز پرورش اخلاقی از همان ماههای اول تولد کودک و از هنگامی است که طفل با صدای مهر و خشم والدین آشنامی شود و با لبخند یا گریه به آنها پاسخ می دهد این امر معمولا ازپایان سه ماهگی و اوایل چهارماهگی کودک است این سن آغا ز پایه گذاری است نه آغاز تحمیل جنبه های اخلاقی و تعالیم مربوط به آداب و سنن زندگی
1- پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان- دکتر علی قائمی , ص 112
بخشی از آنچه در این سن راجع به کودک مراعات می شود مساله وقت شناسی و تنظیم زمان غذا , ازاد گذاردنش در رختخواب به نحوی که با خود سرگرم باشد و به مادر وابسته نباشد گریه و فریاد را وسیله ای برای جلب و جذب مادر قرار ندهد .
اهمیت تربیت اخلاقی سالهای اول زندگی طفل

 

سالهای اولیه از دیگر سالهای عمر کودک مهمتر است زیرا کودکان در این سن تاثیر پذیرترند و آنچه به عنوان شالوده رفتارشان در این مرحله ریخته شده , بزودی از میان نمی رود .
از سوی دیگر طفل دائما رو به کمال می رود و به مرحله تمیز استقلال عقلی می رسد ولی آنچه را که بدون آگاهی و اراده در سالهای اولیه فراگرفته , پایه استدلالی و تمیز عقلی او در سنین بالاتر خواهد بود . " (1)

 


اهمیت پرورش اخلاقی
پرورش اخلاقی کودکان ضروری است از آن بابت که به فرموده امام علی ( ع ) شر در اندرون وجود آدمی لانه دارد
" الشر کامن فی طبیعه کل احد "
و فضیلت ها باید بر آدمی تحمیل گردد . نفوذهای اخلاقی دارای اثرات طولانی و دراز مدت است و سبب حسن سیرت و رفتارهای کریمانه خواهد بود . " (1)
در تربیت اخلاقی به کودک چه بیاموزیم ؟

 

در پرورش اخلاقی کودکان مقصد ما اینست ضوابط و قواعدی را به کودکان القاء کنیم و عاداتی را در آنان پدید آوریم که بر اساس آن زندگی فردی و اجتماعی شان شکل گیرد و همچنین در جنبه طبیعی و غرائز کودک تعدیل صورت گرفته و کودک به تدریج در برابر آنچه وجود دارد احساس تعهد و تکلیف نماید .
در پرورش اخلاقی کودکان , نخست مساله آگاهی مطرح است . کودک باید علل و عوامل انضباطی و راه و رسم حیات و قواعدی که مورد مراعات باید قرار گیرد بشناسد و بداند چه چیزی ضد ارزش است . کودک باید بداند رعایت ضوابط به صلاح او و دیگران بوده و او حق ندارد آنها را نادیده بگیرد . او می بایست رفتار اخلاقی بیاموزد و این آموزش گاهی از طریق القاءو تذکر است , رمانی از راه عرضه نمونه و مدل که کودک از آن تبعیت و تقلید می کند . راهنمائی و هدایت کودک ضمن آشنا کردن طفل به ضابطه ها موجب اعتماد به نفس او می شود .

 

" نکاتی که باید به کودک آموخته شود بسیار پردامنه و وسیع می باشد که به طور اختصار مطرح می شود :
1- دررابطه با خود :
بخشی از آموزشهای اخلاقی در رابطه باخود کودک و دارای جنبه فردی است , از آن جمله این است که خداوند در نهاد هر انسانی وجدان و فطرت اخلاقی قرار داده و طفل ذاتا امانت و صداقت را دوست دارد.

 

والدین باید این فطرت را زنده نگاه دارند , مسئله دیگر تسلط نفس کودک است که در سایه تکرار و عادت پدید می آید , کودک را باید ازهمان آغاز طوری تربیت کرد که بتواند در برابر امور و مسائل سرپا بایستد و خود را نباخته و تسلیم نکند , مثلا اگر هوس غذایی کرد صبر داشته و بیتابی نکند و مادر مامور بی چون و چرای کودک نباشد .
کودک باید به تدریج به مرحله ای برسد که کار و مشکل خود را شخصا حل کند و در برابر امور و حوادث سر پا بایستد , باید تدریجا بخشی از امور حیاتی را به تناسب رشدشدر اختیارش قرار داد تاانجام دهد مثل لباس پوشیدن .
باید رعایت تقوا و خود نگهداری را در هر مرحله سنی متناسب رشد و فهم کودک به او فهماند مثلا این که کودک هر حرفی را نزند به هر غذائی دست دراز نکند , هر رفتاری را از خود بروز ندهد که این امر از حدود سه سالگی در کودک امکان پذیر است که علاقه گریز و احتراز از کارهای ناپسند پدید می آید .
1- در رابطه با دیگران :
بخشی از اخلاق کودک در رابطه با دیگران طبعا کودک می بایست ضوابطی را در این زمینه
سعی بر این است که کودکان به نحوی بار آیند که به خواسته های دیگران توجه داشته باشند ,از سال چهارم زندگی کودک امکان پذیر است که برای او مساله حق دیگران مطرح کرد , با این که محور زندگی او خواسته های شخصی است دوست دارد حق دیگران را رعایت کند . باید به او تفهیم شود که برای داشتنحیات سالم , ناگزیر است ناسازگاریها را کنار بگذارد و در حد امکان به انسانها خدمت کند که این آموزش از حدود سن 6 سالگی امکان پذیر است آن هم از طریق بازی ها و شرکت در فعالیت های جمعی
از همان کودکی فرزندان را باید عادت داد و تشویق کرد که مثلا اسباب بازی خود را به دوستانش بدهد , مهرورزی و تشویق والدین باعث می شود که روح بخشندگی و عطا در دوران طفولیت شکل پیدا کند و جنبه گذشت و فداکاری پدید آید .
در آغاز کودکی باید او راعادت داد که تمنایش با خوشرویی باشد , حتی اگر با چهره عبوس و گریه چیزی را از شما طلب کرد به او ندهید . بالاخره دیدارش به گونه ای باشد که در آن نشان صلح و صفا و زدودن غم پدیدار گردد و با چهره خوش و با لبخند با دیگران برخورد کند . و دیگر اینکه کودک باید اجتماعی و با دیگران در جوشش باشد ولی حسود و وقیح نباشد , بنای تربیت به گونه ای باشد که فرد نیکی های خود را تا حدود زیادی پنهان کند یا بگذارد آن نیکی به صورت طبیعی متجلی گردد .
2- در رابطه با فضایل :
ادب و اخلاق انسان با فضایل و پاکی ها و امانتهای فطری خداوند ارتباط نزدیک دارد بنابراین بخشی از آموزشهای اخلاقی باید متوجه رشد فضیلتها در انسان و عادات نیکو در این زمینه باشد .
اخلاق مستلزم شهامت و شجاعت است و از جلوه های مهم شجاعت دوستداری حق است . از آغاز زندگی باید چشم و گوش و اعضای کودک را به آن آشنا کنیم و عشق به حق و علاقه به درستی را در دل او استوار سازیم .
از فضایل اخلاقی مبارزه با گناه است ایجاد زمینه برای نفرت از گناه در سنین کودکی امکان پذیر است . اصولا حب و بغض ها نسبت به یک امر در دوران کودکی شکل می گیرد . آن چنان که بعدها ریشه کن کردن آنها کاری در حد اعجاز خواهد بود
والدین باید در درون کودک نفرتی در رابطه با ظلم و تبعیض و منکرات پدید آورند , به گونه ای که او را دائما با این امور سرستیز باشد .
کودک را باید عادت داد تا حقوق دیگران را رعایت کرده و ارزشهای صحیح در جامعه را را در زندگی به کار گیرد کودک را باید عادل تربیت کرد و این امر از همان دوران کودکی او زمانی که مادر خوراکی به کودک می دهد که با خواهر و برادرش تقسیم کند باشد .
مردی در حضور پیامبر فرزندی از خود را بوسید و فرزند دیگرش را نبوسید رسول خدا به او اعتراض کرد که چرا مساوات را رعایت نکردی .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    37صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله روانشناسی تربیتی

بررسی تأثیرات ستادهای تربیتی مدارس در رشد تربیتی دانش آموزان از دیدگاه اعضای ستاد تربیتی و ممعلمین مدارس ابتدایی پسرانه دزفول

اختصاصی از فایلکو بررسی تأثیرات ستادهای تربیتی مدارس در رشد تربیتی دانش آموزان از دیدگاه اعضای ستاد تربیتی و ممعلمین مدارس ابتدایی پسرانه دزفول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تأثیرات ستادهای تربیتی مدارس در رشد تربیتی دانش آموزان از دیدگاه اعضای ستاد تربیتی و ممعلمین مدارس ابتدایی پسرانه دزفول


بررسی تأثیرات ستادهای تربیتی مدارس در رشد تربیتی دانش آموزان از دیدگاه اعضای ستاد تربیتی و ممعلمین مدارس ابتدایی پسرانه دزفول

فرمت ورد 18 صفحه

چکیده :

این تحقیق تحت عنوان بررسی تأثیرات ستادهای تربیتی مدارس در رشد تربیتی دانش آموزان از دیدگاه اعضای ستاد تربیتی و ممعلمین مدارس ابتدایی پسرانه دزفول در سال تحصیلی 89-1388 می باشد.

روش تحقیق در این پژوهش توصیفی است . جامعه آماری شامل تمامی اعضای ستادهای تربیتی و معلمین مدارس ابتدایی پسرانه شهرستان دزفول در سال تحصیلی 89-88 و حجم نمونه ها شامل 100 نفر از اعضای ستادهای تربیتی و معلمین می باشد. که روش نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام گرفته است.

برای بررسی دیدگاه اعضا ستاد تربیتی و معلمین در رابطه با تأثیرات این ستادها در رشد تربیتی دانش آموزان از پرسشنامه ای بسته پاسخ مشتمل بر 15 سوال استفاده گردید و برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آمار توصیفی استفاده شد.

فهرست مطالب

 مقدمه :

عنوان تحقیق :

بیان مسئله :

اهداف و ضرورت تحقیق :

اهداف کلی :

اهداف جزئی:

فرضیه ها:

سوال:

تعارف عملیاتی اصطلاحات و واژه ها:

برنامه های تربیتی:

ایجاد انگیزه :

مسابقات فرهنگی و هنری:

تهاجم فرهنگی :

انجمن اولیاء و مربیان :

رشد تربیتی :

معنای تربیت :

پیشینه ی عملی تحقیق :

تاریخچه ی امور تربیتی:

ستاد تربیتی

اهداف تربیت:

نقش انجمن اولیاء و مربیان در هماهنگی تربیتی:

روش تحقیق:

جامعه آماری و حجم نمونه:

ابزار و روش جمع آوری اطلاعات :

نتیجه گیری

محدودیت های تحقیق:

پیشنهادات:

منابع و مآخذ

تشکر و قدردانی :

چکیده :

 


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تأثیرات ستادهای تربیتی مدارس در رشد تربیتی دانش آموزان از دیدگاه اعضای ستاد تربیتی و ممعلمین مدارس ابتدایی پسرانه دزفول

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر با فرمت ورد

اختصاصی از فایلکو دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر با فرمت ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر با فرمت ورد


دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر با فرمت ورد

چکیده

این رساله، با عنوان «آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر» در یک مقدمه و چهار بخش تنظیم شده است. مقدمه مشتمل است بر اشاره‌ای به جایگاه رفیع مثنوی در میان آثار ادب فارسی و عظمت اندیشه‌های ژرف مولانا جلال الدین محمد مشهور به مولوی. همچنین شرح مختصر زندگینامه به آن بزرگ از آغاز حیات تا واپسین دم حیات.

بخش اول اختصاص دارد به بررسی تعلیم و تربیت از دیدگاه قرآن و احادیث و روایاتی که از ائمه معصومین علیهماالسلام نقل شده است. در بخش دوم به جهان‌بینی مولانا، انسان از دیدگاه مولانا، تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مُدُن در مثنوی اشاره دارد و ابیاتی چند در باب هر موضوع به عنوان شاهد مثال از مثنوی معنوی آورده شده است. بخش سوم به بررسی نظرات و آراء روان‌شناسان بزرگ معاصر در زمینه تربیت و رشد و به کمال رسیدن و شکوفا شدن انسان‌ها، اختصاص داده شده است. در ابن بخش نظرات شش تن از برجسته‌ترین روانشناسان را که در حوزه رشد شخصیت و کمال یا با او هر کدام الگویی خاص را ارائه داده‌اند و به روانشناسان کمال گرا شهرت دارند، مورد بررسی فرار داده‌ایم. در بخش چهارم تلاش گردیده است تا نظرات تربیتی مولانا در مورد به کمال رسیدن انسان با سه مکتب بزرگ روان‌شناسی نوین و معاصر تطبیق داده شود. این سه مکتب بزرگ عبارتند از مکتب روانکاوی، مکتب رفتارگرایی و مکتب انسان‌گرایی باشد که بیان نکات تربیتی در مثنوی به عنوان یک راه ارتباطی با منبع وحی، راهنمایی ما در فهم مطالب مربوط به انسان باشد، چرا که مولانا با اقتباس از قرآن کریم و فهم آیات وحی به خلق مثنوی پرداخته است. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

وَ مِنَ اللهَ الْتوفیقْ

پیشگفتار

لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمؤمِنینَ اِذبَّعثَ فیهِم رَسوُلاً مِنْ اَنفُسِهِمْ یَتلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ و یُزَکیهِمْ وَ یُعَّلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکمَهْ وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینْ.             

خداوند، بر مؤمنان منت نهاد که رسولی از خود ایشان در میان آنها برانگیخت تا آیات و نشانه‌های خداوند را برایشان تلاوت کند و آنان را از هرگونه نقص و آلودگی پاک سازد و کتاب و حکمت را به ایشان بیاموزد، با آنکه پیش از این در گمراهی آشکار بودند.

بدون هیچ شک و تردیدی، آثار منظوم و منثور مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی، خصوصاً مثنوی معنوی، از مهمترین آثار ادبی زبان و ادبیات فارسی محسوب می‌شود و به عقیده بسیاری از صاحبنظران و محققان، برترین اثر ادب فارسی است. ادبیّات هر عصر و نسلی، بیانگر نیازها، آمال، آرزوها، کشش‌ها، و واقعیت‌های زندگی مردم آن زمان است. اما به دلیل اینکه آثار مولانا، از نیازهای فطری و ذاتی انسان منشأ می‌گیرد و عنصر کمال و آرمان‌گرایی و سعادت‌طلبی برای نسل بشر که خمیرمایه تربیت و تزکیه، و مُلَهّم از آیات وحی و احادیث و روایات نبوی و ائمه معصومین عَلیهِمَا السَّلام می‌باشد، انگار نیاز همه اعصار و قرون بوده و در عصر حاضر که گسست انسان از طبیعت بیشتر شده، در گذر زندگی ماشینی و دنیای صنعت و اطّلاعات و سرعت، این نیازها دو چندان احساس می‌گردد.

نکته‌ها و دقایق ظریف و شورانگیز مولانا، سخن جان مردمی است که راه کمال می‌پویند و سعادت جاودان را برای ابناء بشر می‌جویند. در این راستا، مولانا، دارای یک جهان‌بینی است که نه مختص اوست، بلکه، توسط او با شکوه هرچه‌تمام‌تر بارور شده است. ظهور عرفان اسلامی، نقطه عطفی در تاریخ و فرهنگ ایران بوده و مولوی یکی از شاخص‌ترین چهره‌های جهان‌بینی عرفانی در جهان است. به نظر مولانا، مهمترین رسالت عارف، آئینه صفت گشتن است.

   

جهان‌بینی عرفانی مولانا، انسان را موجودی قابل تغییر و بالنده می‌داند. در پرتو شناخت قوانین حاکم بر جامعه و انسان، وی می‌تواند مسیر خود را آنچنان که می‌خواهد رقم بزند. اختیار و آزادی انسان منوط به درک صحیح قوانین و معیارهاست. عرفان، انسان را به خودشکوفایی دعوت می‌کند و در گذشتن از ظواهر و زیاده‌طلب‌های دنیوی. اندیشه‌های شگرف ملّای رومی، چنان در جان‌های تشنه حقیقت و معنویت، رسوخ کرده که (اسکات) روانشناس بزگ آمریکایی، مولوی را بعد از حضرت مسیح و سایر برگزیدگان خداوند، بزرگترین معلم بشر می داند.و بر این گفته مولانا، تأکید می‌ورزد که می‌گوید:

«انسان به واسطه نیاز رشد می‌کند و اگر می‌خواهید رشد کنید، نیازهای خود را افزایش دهید. انسان‌هایی که نیازهای خود را متعالی و متحول نمی‌کنند و پویایی ندارند، ناگزیر سعی در جایگزین کردن نیازهای عالی‌تر، به وسیله نیازهای پست‌تر می‌نماید و هرگز رشد نمی‌کنند.»

با این مقدمه کوتاه که ذکر گردید:

در ابتدا، سعی و تلاش بر این بود که موضوع تحقیقی بدیعی از بطن مثنوی و مطالب آن استخراج نمایم که در نتیجه با مشورت فراوان موضوع «آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی معاصر» را انتخاب کرده و با بهره‌گیری از نظرات استاد راهنمای گرانقدر جناب آقای دکتر ستودیان و همچنین استاد مشاور محترم سرکار خانم دکتر مشهور و همسر ارجمندم جناب آقای دکتر سالاری دانشیار دانشگاه علوم پزشکی گرگان و با توجه به طرح کلی که در دست داشتم نوشتن موضوع رساله را با یک مقدمه و چهار بخش آغاز کردم.

بخش اول اختصاص دارد به تعلیم و تربیت در اسلام و قرآن و احادیث که اهداف کلی تربیت و موضوع تربیت را دربر می‌گرفت و سپس با استفاده از کتب متعدد بخش‌ها و فصول دیگر رساله را نوشته و سعی کردم قسمت‌های مختلف نوشته‌ام همراه با ابیاتی مرتبط از مثنوی باشد.

بخش دوم: انسان از دیدگاه، مولانا در مثنوی معنوی بررسی شد در بخش سوم معیارهای تربیتی معاصر از نظر چند تن از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان روانشناسی مورد بررسی قرار گرفت و در بخش چهارم مقایسه آموزه‌های اخلاقی و تربیتی مثنوی با موازین تعلیم و تربیت مدرن از دیدگاه 3 مکتب بزرگ روان‌شناسان صورت پذیرفت که مشابهت‌ها ذکر گردید. و این مقایسه گوشه‌هایی از جهان‌بینی عرفانی مولوی و دیدگاه او نسبت به مراتب کمال‌یابی، تربیت و رشد انسان با نظرات روانشناسان بزرگ معاصر، یک بار دیگر عظمت فکر و وسعت دانش و فهم این حکیم بی‌بدیل را بر همگان آشکار می‌سازد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر با فرمت ورد

روانشناسی تربیتی کودک

اختصاصی از فایلکو روانشناسی تربیتی کودک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

روانشناسی تربیتی کودک


روانشناسی تربیتی کودک

 

 

 

 

 

 

 

 

روانشناسی تربیتی کودک

نوع فایل:ورد قابل ویرایش

تعداد صفحه:42

قیمت:

 

فهرست...................................ص

دید کلی.......................................4

تاریخچه.........................................5

نقش و تأثیر در زندگی...........................5

ساختار................................6

کاربردها................................7

سخنانی از محمد صالح ابوسعیدی در باب تربیت فرزند................................8

چند نکته ای که در تربیت اخلاق بچه سودمند است.....8

وظایفوالدین در جنبه معنوی و روانی.........14

آغاذ تربیت دینی................14

کودک و قائد دینی.......................15

نحوه پاسخگویی والدین به سئوالات کودک.........16

آموزش نبوت،امامت و معاد به کودک...............17

نمونه ای از روایات درباره تربیت دینی کودک......17

پرورش اخلاق کودکان.....................20

آغاز پرورش اخلاقی...........................21

اهمیت پرورش اخلاقی...................22

اهمیت نظم و انضباط در تربیت کو........29

رابطه کودک با اشخاص و اشیاء..............30

رابطه والدین با کودک.................31

رابطه کودک با خواهران و برادران........32

رابطه کودک با دیگران................33

انواع شیوه های تربیت......................34

اصلاح معایب کودک.................................36

رابطه کودک با وسایل و ابزار.........37

فایده بازی کودک با والدین................................40

بحث و نتیجه گیری....................41

منابع.................42

 

 

 

 

 

 

 

دید کلی:

تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلی‌تری می‌یابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینه‌های تربیت را شامل می‌شد، اما با رشد سایر حوزه‌های روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


روانشناسی تربیتی کودک

دانلود مقاله رابطه خانه و مدرسه و اثرات تربیتی آن

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله رابطه خانه و مدرسه و اثرات تربیتی آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


این تحقیق با اهداف :
1- شناسایی و توصیف مشکلات خانواده های مراجعه کننده به مراکز راهنمایی و مشاوره کشور طی یک دوره پنج ساله 2- تعیین اولویت های مشکلات خانواده های مراجعه کننده به مراکز مشاوره کشور 3- شناسایی روش های درمانی مشاوران و ارایه راهکار ، در جامعه آماری : مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده انجمن اولیا مربیان کشور، مراکز روان شناختی دانش آموزی وزارت آموزش و پرورش، مراکز خدمات مشاوره ای سازمان ملّی جوانان ، در سال 1385 به اجرا درآمد، سئوالات تحقیق این بود : مهمترین مشکلات خانواده ها در حوزه فردی، روابط با همسرو روابط با فرزندان ، تفاوت بین نوع مشکلات خانواده ها در مراکز مختلف مشاوره، نوع مشکلات زنان ومردان در مراکز مختلف مشاوره و روش های درمانی مشاوران چیست؟

 

روش تحقیق،
توصیفی از نوع پیمایشی است ، واحد نمونه در این پژوهش ، مرکز راهنمایی و مشاوره بود ، حجم نمونه شامل 100مرکز مشاوره از مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده و سازمان ملّی جوانان و 31 مرکز روان شناختی دانش آموزی وزارت آموزش و پرورش، که در مجموع حجم نمونه، شامل 131 مرکز مشاوره از سه گروه مورد نظر می باشد.
ابزار گردآوری اطلاعات ، پرسش نامه محقق ساخته بود ، شیوه تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به نوع تحقیق، به روش توصیفی ( جداول فراوانی مطلق و نسبی نمودار و میانگین) ورود داده ها و تجزیه و تحلیل آماری، از طریق نرم افزار SPSSانجام شد. نتایج نشان داد، مهمترین مشکلات خانواده ها در حوزه فردی شامل: مشکلات خانوادگی،مشکلات ارتباطی ( با همسر برای زوجین و با دوستان و همسالان، خواهر و برادر و کادر مدرسه برای دانش آموزان) ناسازگاری با خواهر و برادر،سوء رفتار با بزرگسالان و در روابط با همسر: مشکلات خانوادگی ، مشاجره مکرر با همسر، مداخله خانواده همسر، سوء ظن همسر،عدم علاقه زوجین به یکدیگر، روابط خشک وسرد ، اعتیاد همسر، کتک خوردن از همسر، بد دهنی و فحاشی همسر ، گریزپایی همسراز خانه ، عدم توافق در تربیت فرزندان ، مشکلات ناشی از ازدواج مجدد، کتک خوردن از خانواده همسر، مشکلات ارتباطی با همسر، مشکلات خانوادگی، مشکلات شغلی و اقتصادی.و در روابط با فرزندان : مسائل تحصیلی فرزندان، لجبازی فرزند با والدین، مشکلات ارتباطی والدین با فرزندان، اختلال کمبود توجه وبیش فعّالی، توقعات بالای والدین از فرزندان، بدرفتاری یا تنبیه بدنی فرزندان ، مشکلات مذهبی- معنوی فرزندان. در نوع مشکلات زنان و مردان تفاوتی وجود ندارد، لیکن از جهت فراوانی مشکلات بین مراجعان زن و مرد (یا مشکلاتی که به دانش آموزان برمی گردد بین دختران و پسران) تفاوت وجود دارد ، بدین معنی که تعداد مراجعان زن، بیشتر از مرد، می باشد. دیدگاه ها و روش های درمانی مشاوران: 1- شناختی – رفتاری 2- شناختی 3- ترکیبی و رویکرد درمانی مشاوران: رفتار درمانی گروهی ، خانواده درمانی ، ساختاری (سیستمی) است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مقدمه
همیشه به دیگران مى گفت با این که هیچ وقت کارى به کار پسرش نداشته، ولى پسر خوب و بى آزارى دارد. فقط درسش زیاد خوب نیست که آن را هم به مدد کلاس خصوصى حل مى کند. یک بار که به طور تصادفى از کنار مدرسه پسرش عبور مى کرد تصمیم گرفت که صبر کند و با تعطیل شدن مدرسه با هم به خانه بروند. آن روز او از دیدن پسرش که در هیأت سردسته عده اى از نوجوانان به عده اى دیگر دشنام هاى رکیک مى داد و براى آنها شاخ و شانه مى کشید شوکه شد.
چند سالى است که بعضى از خانواده ها وظایف تربیتى و نظارتى خود را دربست به مدارس سپرده اندو وظیفه خود را محدود به تأمین امکانات مالى و رفاهى براى بچه هایشان کرده اند. این در حالى است که مدارس هم هنوز به خوبى قادر نیستند از دستاوردهاى روانشناسى جدید استفاده کنند و بسیارى از معلمان مدارس قادر نیستند الگوهاى صحیح رفتارى را به دانش آموزان ارائه کنند. با این وصف کارشناسان تعلیم و تربیت توصیه مى کنند که خانواده ها مجدداً نقش سنتى خود را در زمینه تعلیم و تربیت کودکان به عهده بگیرند و در این مسیر به مدارس کمک کنند.
توجه به سلامت روانى بچه ها در دوران مدرسه از آن جهت اهمیت دارد که اگر در این مرحله براى مشکلات بچه ها راه حلى پیدا نشود و یا آنها از تربیت صحیح و کافى برخوردار نشوند، در آینده افرادى روان پریش و یا غیر مسئول به جامعه و بازار کار قدم مى گذارند که رویارویى با مشکلات آنها به مراتب مشکل تر و داراى هزینه هاى بیشترى نسبت به زمانى است که در مدرسه تحصیل مى کنند. اگر خانواده ها ندانند که چگونه با فرزندانشان رفتار کنند و مدارس هم که مى توانند تا حدودى روان پریشى هاى ناشى از مشکلات خانوادگى را سامان دهند حتى خودشان با برخى رفتارها به دامنه مشکلات بچه ها بیفزایند، مشکلات به رده هاى بالاتر سنى تسرى مى یابد و مقابله با آنها روز به روز مشکل تر مى شود.
وقتى خانواده ها، نقش خود نظارتى شان را فراموش مى کنند
سال ها است با توسعه شهرنشینى و گسترش وسایل ارتباط جمعى شکل زندگى ها و نوع نیازها تغییر پیدا کرده. همپاى این تغییرات نظارت هاى خانواده ها هم به امید نظارت و سختگیرى مدارس ضعیف شده. در حالى که والدین همه چیز را با وضعیت زمان تحصیل خودشان مى سنجند.
اکرم ابراهیمى روانشناس مى گوید: «خانواده ها باید این عقیده را که شیوه تربیتى نظام آموزش و پرورش ما بى نقص است کنار بگذارند و کارکردهاى خود حفاظتى خود را دوباره به دست آورند. چون که دولت نمى تواند وظیفه نظارتى را به تنهایى انجام دهد و در نتیجه بچه ها بدون مدیریت رها مى شوند».
وى مى افزاید: «در این فرایند دورانى که بچه ها به مدرسه ابتدایى مى روند اهمیت زیادى دارد و زمینه ساز سایر مراحل تحصیلى است. اگر در این مرحله بچه ها درست هدایت نشوند و به مشکلاتشان رسیدگى نشود، در دوره هاى بعدى مشکلاتشان ادامه پیدا کرده و تشدید مى شود و در نوجوانى مشکلات آنها حادتر مى شود. چرا که نوجوانان وارد دوره بحرانى مى شوند. در این دوره از طرفى معلم هاى مختلف به آنها تدریس مى کنند و ارتباط عاطفى اى که معلم دبستان مى توانست با بچه ایجاد کند در این دوره و دوره هاى بعدى ممکن نیست و از طرفى هم غالباً والدین ویژگى هاى این دوره را نمى دانند و با فرزندانشان درگیر مى شوند و این موضوع بچه ها را دچار تضاد کرده و آزار مى دهد. نتیجه اولیه تمام این مشکلات هم افت تحصیلى است. بى علاقگى به تحصیل یکى از نشانه هاى بروز بحران در بچه ها است که با ترک تحصیل به اوج خود مى رسد».
در دوران بلوغ بسیارى از والدین همراه و راهنماى خوبى براى فرزندانشان نیستند. در نتیجه اتفاقى که به وفور در خانواده ها رخ مى دهد این است که آنها به محض مشاهده کوچک ترین رفتارى که ممکن است در این دوران طبیعى باشد به برخورد خشن متوسل مى شوند. در حالى که به عقیده رواشناسان این نحوه برخورد به پنهان کارى مى انجامد و در این شرایط کاملاً از کنترل خارج مى شود. وقتى خانواده ها روش برخورد درست با بچه هایشان را سن بلوغ نمى دانند، آنها به ویژه دختران دوره دبیرستان و راهنمایى مسائل ناشى از تحول روحى و جسمى خود را به مدرسه منتقل مى کنند و مربیان مدارس را با مشکل مواجه مى کنند.
ابراهیمى مى گوید: «آزادى هاى بى حد و حصر یا محدودیت هاى شدیدى که در خانه اعمال شده و مدرسه نیز آن را تشدید مى کند و یا عدم توجه عاطفى لازم مسئله را در نوجوانان بغرنج تر مى کند. در این شرایط والدین یا مدارسى که راه سختگیرى وسرکوب را در رابطه با رفتار و گفتار بچه ها در سن بلوغ در پیش مى گیرند و سعى مى کنند با این روش آنها را وادار به هماهنگى با ارزش هاى خود کنند تنها به اعمال لجوجانه در آنها دامن مى زنند. نحوه رفتار با بچه ها در دوران بلوغ یا مى تواند آنها را به مراحل عالى هدایت کند و یا ایشان را به افرادى نابهنجار تبدیل کند».
با این وجود آموزش آن هم با تکیه بر محفوظات دانش آموزان و انجام تکالیف و ارزشمند شمردن نمره به عنوان معیار ارزش گذارى دانش آموزان تمام هم و غم مدارس و خانواده ها است و این نگرش وجود دارد که تنها راه سعادتمندى درس خواندن است و اگر دانش آموزى درس نخواند ما اجازه داریم به شیوه هاى غلط با او برخورد کنیم.
در حالى که برعکس در کشورهاى اروپایى و امریکا ساختار نظام آموزش و پرورش به شخصیت و ارزش هاى معنوى دانش آموزان بیش از موضوعات علمى بها مى دهد. در این کشورها خدمات بهداشت روان در دسترس هم والدین و هم مربیان مدارس است و مشاوران و معلمان و مربیان اطلاعات زیادى در زمینه بهداشت روان دارند که آموزگاران ما از آن بى بهره اند. در این کشورها حتى اگر مشاوران احساس کنند خانواده ها نکات بهداشت روانى را در مورد فرزندانشان رعایت نمى کنند آنها را در اختیار نظام قضایى قرار مى دهند و از خانواده ها سلب صلاحیت مى شود.
این در حالى است که در کشور ما روانشناسان نسبت به برداشت هاى غلط معلمانى که بدون تحصیلات مرتبط به در امور بهداشت روانى دخالت مى کنند هشدار مى دهند و تأکید مى کنند که استفاده از روانشناسان در مدارس و پیش بینى آموزش براى تمام کسانى که با بهداشت روان در ارتباطند و استفاده از افراد متخصص در زمینه روانشناسى و دعوت از مشاوران براى سخنرانى در مدارس ضرورى است.
البته مقررات هم بر عدم تحقیر و تنیبه بدنى دانش آموزان و خوددارى از ایجاد رقابت هاى ناسالم بین شاگردان و کاهش اضطراب در دانش آموزان به وسیله معلمان تأکید دارد. تحقیقى نیز نشان مى دهد که دانش آموزان موفق از سلامت روانى بهترى برخوردارند.

 

مدارس مى توانند نقطه آغاز بهداشت روان باشند
این که خانواده ها باید نقش خود نظارتى خود را به دست آورند به این معنى نیست که مدارس به مسائل تربیتى بى اعتنا باشند. برعکس مدارس مى توانند مرکز و محل عمده گسترش بهداشت روان باشند و حتى امکان دارد که بهداشت روان از مدارس به خانواده ها گسترش یابد. به شرط این که مدارس ارائه اطلاعات صرف به دانش آموزان را کنار بگذارند و وقتى هم براى رسیدگى به مسائل دانش آموزان اختصاص دهند.
مدارس با ارتباط با خانواده ها مى توانند عواقب ناشى از مشکلات خانوادگى را رفع و رجوع کنند. در مدارس مى توان براى والدین کلاس آموزشى گذاشت. همچنین کادر مدرسه باید درک کنند که تحقیر و سرزنش و تمسخر در مدارس، سلامت روانى دانش آموزان را به خطر مى اندازد. اگر معلمان مدارس شیوه هاى برقرارى رابطه انسانى با دانش آموزان را ندانند و به نیازهاى روانى آنها توجه نکنند و به شیوه هاى گوناگون بچه را طرد کنند، سلامت و امنیت روانى بچه ها را مختل و آنها را از مدرسه زده مى کنند. ابراهیمى مى گوید:«در شرایط اختلال سلامت روانى و احساس ناامنى، دانش آموز براى غلبه بر این حالت ها به رفتارهایى از قبیل دلقک بازى، دزدى، دروغگویى، آزار کودکان دیگر، پرخاشگرى، ناخن جویدن و نظایر آن روى مى آورد. تمام این ها هم معلول علت هایى است که باید آنها را در خانواده و مدرسه جست و جو کرد».
البته مشکلات هم منحصر به قشر و طبقه خاصى نمى شود. نسرین مشایخى کارشناس علوم تربیتى مى گوید:«در مناطق شمال شهر و مرفه شهر فعالیت ها و اشتغال پدر و مادر موجب مى شود که آنها نتوانند به فرزندانشان برسند. از طرف دیگر هم والدین بى سواد و محیط هاى آلوده بچه هاى خانواده هاى فقیر را تهدید مى کند».
مدت ها است که بسیارى از خانواده هاى ایرانى نقش خود را به تهیه امکانات تحصیلى و تا حدودى همراهى با بچه ها در تحصیل محدود کرده اند و نقش تربیتى خود را تا حدود زیادى به فراموشى سپرده اند. در حالى که مدارس ما هم وقت کافى و توانایى کافى را براى تربیت دانش آموزان به شکل همه جانبه ندارند و نه تنها در کشور ما بلکه در همه جاى دنیا این توقع زیادى از نظام آموزشى است.‎/

 

مشق والدین در فصل مدرسه
عبدالحمید گل افشان . هر چند کودکان معمولا نیازهای خود به ویژه نیازهای مرتبط با مسایل درسی را کمتر به زبان می آورند اما مانند هر انسانی خواسته ها ونیازهایی دارند که دوست دارند والدین به آنها اهمیت بدهند.
اغلب دانش آموزان در هر مقطع تحصیلی که باشند دوست دارند والدین آنها از وضعیت تحصیلی شان آگاه شوند و با اولیا مدرسه ارتباط مناسبی داشته باشند. این ارتباط به آنها اطمینانی خاص می بخشد. ارتباط منظم و دوستانه والدین با اولیای مدرسه اطمینان خاطری دلنشین به دانش آموز می دهد و باعث می شود تا او خانه و مدرسه را جدا از هم و در مواردی مقابل هم نبیند.
ارتباط والدین با اولیای مدرسه باعث شناسایی بهتر نقاط قوت و ضعف دانش آموز شده و بر همین اساس یاری رساندن به او معنای بهتری پیدا می کند. در زیر سرمشق هایی برای پدران و مادران آورده می شود:
1- فرزندان شما در مورد نشان دادن احساس خویش نسبت به مدرسه به والدین اتکا دارند، بگذارید آنها بدانند که مدرسه از نظر شما لذت بخش است.
2- رفتن به مدرسه خود یک کار است، فرزند شما نیاز به تشویق دارد. برای اینکه او کار خویش را به بهترین صورت انجام دهد باید از علاقه و توجه شما نسبت به آن کار کاملا مطمئن باشد.
3- برای تنظیم وقت انجام تکالیف و گفت وگوهای خانوادگی طرح بریزید. این طرحها نقش با اهمیتی در بهبود کار درسی و ایجاد نظام فکری صحیح و آموزش تجزیه و تحلیل مسایل دارند.
4 - فرزندان خود را در بحث های خانوادگی شرکت دهید. وقتی آنها عضوی برای برنامه های خانوادگی باشند انگیزه لازم را برای فکر کردن و یادگیری به دست خواهند آورد. توجه داشته باشید که فرزند شما از گفت وگوهای سرمیز غذا بیش از تمام مدت روز در مدرسه مطلب می آموزد.
5- به خاطر داشته باشید که ایجاد فضای مناسب جهت یادگیری و آموزش در خانواده بستگی به طرز فکر و رفتار اعضای خانواده دارد نه به ثروت و دارایی آنها و یا موقعیت شغلی.
¤ فرزندان خود را محترم بشمارید.
1- بگذارید هر کدام از فرزندان شما خودش باشد. لذا از مقایسه با سایر فرزندان و دانش آموزان سخت پرهیز کنید.
2- با در نظر گرفتن فرزند تان به عنوان یک انسان روش مثبتی را در یادگیری یا تغییر رفتار او اتخاذ کنید.
3- کمک کنید تا از طریق تایید و تصویب شما او برای خود حرمت و احترام کسب کند و مرحله به مرحله او را تقویت کنید.
4- روزانه به هر فرزند خود به طرز انفرادی توجه و رسیدگی کنید.
5- همکاری مدرسه و معلم راهنما را نسبت به فرزندتان جلب کنید.
¤ فرزند خود را در مسیر موفقیت قرار دهید.
1- توجه داشته باشید که موفقیت و شکست برای کودکان می تواند نردبانی باشد که وقتی شروع می شود تا آخرین پله ادامه پیدا می کند.
2-موفقیت در یک زمینه، توفیق در زمینه های دیگر را به دنبال دارد. فرزندتان را کمک کنید که این را بداند و برای موفقیت تلاش کند.
3- حتی المقدور سعی کنید کودک شما از آغاز در نردبان موفقیت گام بردارد. در صورتی که احساس ضعف در مورد درس یا دروسی از فرزندتان مشاهده کردید با تماسهای مستمر با مسئولان آموزشی مدرسه و نظارت مثبت بر عملکرد فرزندتان زمینه موفقیت را فراهم کنید.
4- فرزندتان را کمک کنید تا مدرسه خود را به یک محیط شادی تبدیل کند.
5- توجه داشته باشید که اثر دوستان فرزند شما در موفقیت های آموزشی کاملا محسوس است پس ضمن هماهنگی با معلم راهنمای کلاس در این خصوص از دانش آموزان موفق کمک گرفته شود.
6- موفقیت یک رویای دور نبوده و می توان به آن دست یافت

 

 

 

خانه و مدرسه
م رحماندوست* . معنا و مفهوم پیوند بدون توجه به معنای تربیت قابل فهم نیست. تربیت، مقوله‌ای بسیار مهم و چندبعدی است که با عوامل و زمینه‌های گوناگون ارتباط دارد.
بدون شناخت عوامل موثر در تربیت و بدون همسویی آنها با یکدیگر نمی‌توان به پرورش کودکان و نوجوانان سالم و پویا مبادرت کرد.
بررسی و تحلیل عوامل یاد شده به فرصت و زمان بیشتری محتاج است، اما «ارتباط خانه و مدرسه» به عنوان یکی از زمینه‌های تاثیرگذار در شخصیت فرزندان در این نوشتار کوتاه بررسی می‌شود.
ارتباط خانه و مدرسه به قصد ایجاد هماهنگی در فعالیت‌های تربیتی این دو نهاد شکل می‌گیرد و کارایی و تاثیر مثبت آن پویایی و تعادل، به این ارتباط بستگی دارد.
مفهوم پیوند نیز دقیقا با این ارتباط پویا آشکار می‌گردد. پیوند به ارتباطی گفته می‌شود که هر یک از طرفین ارتباط، به رشد و اثربخشی یکدیگر کمک کنند. پس هر نوع ارتباط پیوند نیست، بلکه ارتباط اثربخش پیوند نامیده می‌شود.
انجمن اولیا و مربیان در تحکیم و تقویت این پیوند، نقش موثری می‌تواند ایفا کند. آگاه‌سازی خانه و مدرسه نسبت به وظایف خطیرشان در تعلیم و تربیت، آموزش اصول و قواعد ارتباط خانه و مدرسه و رفع موانع ارتباط موثر از جمله اقداماتی است که از سوی انجمن اولیا و مربیان قابل انجام و پیگیری است. ناگفته نماند که پیوند خانه و مدرسه صرفا از طریق اقدامات فوقانی ضوابط اداری حاصل نمی‌شود. این مقوله بیش از آنچه بیرونی باشد درونی است یعنی نگرش‌ها، طرز تفکر و باورها باید با یکدیگر پیوند بخورد.
اگر پیوند به یک تمایل و باور درونی از طرف خانه و مدرسه تبدیل نشود، اقدامات رسمی و بخشنامه‌ای نمی‌تواند موثر باشد، بنابراین تقویت پیوند یک موضوع اساسی و چندبعدی است که به شرایط مناسب و مساعد بیرون و درون احتیاج دارد. به همین دلیل هم والدین باید برای این مهم بکوشند و هم مربیان و مدیران تلاش نمایند و هم مسوولان انجمن، برنامه‌های لازم را طراحی و اجرا کنند.

 

ابعاد پیوند
پیوند مانند منشوری است که جنبه‌های گوناگون دارد. بی‌توجهی یا کم‌توجهی به بعضی از ابعاد پیوند از تاثیر آن می‌کاهد و ارتباط خانه و مدرسه را سست می‌کند.
پیوند، یک مقوله انسانی است و هر آنچه در انسان هست در روابط او با دیگران نیز باید جلوه‌گر شود.

 

پیوند اجتماعی‌
هر یک از دو نهاد خانه و مدرسه یک گروه اجتماعی نیز محسوب می‌شوند؛ یعنی هر کدام، اعضای معین، روابط و ویژگی‌های خاص خود را دارد. خانواده‌ها باید ماهیت «مدرسه» را بشناسند و مدرسه نیز ماهیت «خانواده» را بخوبی دریابد. باید توجه داشته باشیم که روابط خانواده عمدتا جنبه عاطفی دارد و روابط مدرسه بیشتر اداری و عقلانی است. نزدیکی و ارتباط موثر این «دو گروه» باعث می‌شود روابط عقلانی و قانونی مدرسه جنبه انسانی و لطیف پیدا کند و روابط سیال و غیررسمی خانواده وضع عقلانی و منضبط داشته باشد.
بنابر این مدیران و مربیان و والدین با تعامل اجتماعی می‌توانند یک فضای مناسب اجتماعی ایجاد کنند.

 

پیوند عاطفی‌
عواطف در روابط انسان‌ها و به تبع آن در روابط خانه و مدرسه عامل تاثیرگذاری است. افراد نیاز دارند در مواجهه با دیگران چهره‌ای گشاده، تکریمی انسانی و رفتاری ملایم احساس کنند.
لذا هر دو طرف باید بکوشند در گفتار و کردار خود، اصول اخلاقی را مراعات کنند و عواطف و اعتماد را بین خود حاکم گردانند.
اگر پیوند عاطفی حاصل نشود، پیوند اجتماعی وضع مطلوب نخواهد داشت.

 

پیوند اقتصادی‌
مدرسه به عنوان یک موسسه آموزشی و پرورشی به توان مالی نیاز دارد، هر چند امور اقتصادی در تعلیم و تربیت، هدف و محور نیست، ولی توان اقتصادی، شرط لازم موفقیت در دستیابی به اهداف تربیتی است.پیوند اقتصادی خانواده و مدرسه از موارد مبهم و مساله‌دار ارتباط خانه و مدرسه است؛ از طرفی، ضرورت کمک به توان اقتصادی مدرسه را نمی‌توان انکار کرد و از طرف دیگر، نمی‌توان والدین را برای کمک مادی مجبور کرد.
موضعگیری مناسب آن است که والدین با آگاهی کامل از برنامه‌های تربیتی مدرسه و در حد توان خود و با اختیار و آگاهی کامل به مدرسه یاری رسانند. *مشاور رئیس سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان‌

 

خانواده ها نقش موثری در کاهش اضطراب دارند
کلاس اولی ها در روزهای نخست آغاز سال تحصیلی جدید همواره با اضطراب و استرس به مدرسه می روند، خانواده ها با رفتار و گفتار خود می توانند اضطراب این کودکان را در حد متعادل کاهش دهند.
ْآماده نکردن کلاس اولی ها برای حضور در مکان جدید می تواند، نخستین روز بازگشایی مدارس را به کام او تلخ کند و ممکن است این مساله تا پایان تحصیلات در فرد باقی بماند و او هرگز نتواند با محیط آموزشی کنار بیاید..
این ترس و اضطراب از مدرسه می تواند پیشرفت های تحصیلی و اجتماعی او را با کندی روبرو کند و همه کوشش های خانواده و مدرسه نیز به هدر خواهد رفت.
با اینکه گذارندن دوره پیش دبستانی برای کاهش استرس و اضطراب نوآموزان موثر است، اما با توجه به امکانات موجود، بسیاری از نوآموزان نمی توانند در این دوره ها شرکت کنند و همین خاطر با مشکلاتی در نخستین روزهای بازگشایی مدارس روبرو می شوند.
"علیرضا رحیمی" مدیرکل دفتر ابتدایی و پیش دبستانی وزارت آموزش و پرورش در باره مشکلات رفتاری برخی از کلاس اولی ها در روز نخست مدرسه به خبرنگار ایرنا، گفت: در سال های اخیر ۵۰ درصد از دانش آموزان پایه اول دوره پیش دبستانی را طی کرده اند. خوشبختانه این دسته از دانش آموزان مشکل خاصی برای ورود به پایه اول ابتدایی ندارند.
وی افزود: همه تحقیقات علمی نشان می دهد دانش آموزانی که در کلاس های پیش دبستانی شرکت کرده باشند، در جنبه های مختلف تحصیلی و اجتماعی جلوتر از بقیه دانش آموزان هستند.
مدیر کل دفتر ابتدایی و پیش دبستانی وزارت آموزش و پرورش در باره سایر نوآموزانی که دوره پیش دبستانی را طی نمی کنند، گفت: این دسته از دانش آموزان با توجه به تغییرات پیش آمده در زندگی خانواده ها، معمولا مشکل خاصی ندارند و به ندرت دانش آموزانی پیدا می شوند که روز اول مدرسه با مشکلات عاطفی مواجه شوند.
وی درعین حال افزود: پیشنهاد ما به اولیای دانش آموزان این است که از هم اکنون با بچه های خود راجع به مدرسه صحبت کنند. لوازم مدرسه را با خوشحالی و دوستی برای آن ها تهیه کنند و کیف و کفش و دفتر و مداد را با همراهی کودک خریداری کنند تا خریدهای مشارکتی و جمعی را تجربه کنند.
مدیرکل دفتر ابتدایی و پیش دبستانی وزارت آموزش و پرورش توضیح داد: در این میان خود خانواده ها هم می توانند از خاطرات شیرین دوران کودکی و روزهای اول حضور در مدرسه برای بچه ها تعریف کنند تا این دسته از دانش آموزان برای حضور در مدرسه رغبت بیشتری پیدا کنند.
وی به آن دسته از اولیایی که فکر می کنند فرزندشان در نخستین روز مدرسه دچار بی تابی می شود توصیه کرد: در روزهای باقی مانده تا آغاز سال تحصیلی، سعی کنند با فرزند خود به اطراف مدرسه کوچه و خیابان مدرسه و اگر توانستند داخل محیط مدرسه و کلاس ها بروند، تابلو مدرسه را برای او بخوانند تا او با محیط مدرسه بیشتر آشنا شود.
"رحیمی" اظهار داشت: توصیه می کنم اولیای دانش آموزان آن روز را در اختیار دانش آموز باشند، اگر شاغل هستند، مرخصی بگیرند و برای بیرون آمدن از محیط مدرسه عجله نکنند، چون این کار برای آن دسته از دانش آموزانی که با جدایی از پدر و مادر نگران هستند، مشکلات بیشتری ایجاد می کند.
وی گفت: اولیای دانش آموزان، هنگام مرخص شدن کودک خود از مدرسه نیز حضور داشته باشند، تا به همراه دانش آموزان به خانه بروند. ضمن آنکه با مدیران نیز هماهنگ باشند و دانش آموزی که ناسازگار است، لزوما او را برای همه ساعت ها نگه ندارند، بلکه او را پس از یک ساعت یا هر اندازه که به تشخیص ولی دانش آموز و معلم و مدیر باشد، مرخص کند.
"رحیمی" افزود: انتخاب دوست هم سن و سال در این مراحل بسیار مفید است و خانواده ها می توانند میان همسایه ها و فامیل چنین دانش آموزانی را شناسایی کنند و دانش آموزان ناسازگار با محیط مدرسه را به همراه او به مدرسه بفرستند.
او تصریح کرد: نخستین روز حضور کودک در مدرسه آن چنان برای آماده سازی او برای قرار گرفتن در جامعه موثر است که می تواند مسیر زندگی او را تغییر دهد، مسیری که می تواند با عشق به مدرسه و یا تنفر از محیط درس و تحصیل همراه شود. گزارش : خبرگزارى جمهورى اسلامی (ایرنا)

 

تاریخچه انجمن اولیا و مربیان در جهان ؛همه چیز از انقلاب فرانسه شروع شد
تاریخچه انجمن در دنیا به بیش از صد سال پیش برمی گردد یعنی بعد از انقلاب کبیر فرانسه ، زمانی که کارگاه ها و کارخانه ها زیاد شدند و تبعا بازار مدرسه ومکتبخانه ها رونق بیشتری پیدا کرد. به علت اشتغال فوق العاده و جذب مادران هم به کار در خارج از خانه و به دور بودن فرزندان از والدین ، موجبات آلودگی و بزهکاری و خلاف در برخی از کودکان ایجاد شد. اندیشمندان آن زمان فرانسه ، به عنوان راهکار، پیشنهاد تشکیل انجمن اولیای مدرسه را برای اولین بار در فرانسه دادند و یکی از شرایط ثبت نام دانش آموزان در مدارس شرکت حداقل هفته یی دو ساعت اولیا در آن کلاسها بود. در آن کلاسها به اولیای دانش آموز چگونگی نظارت و کنترل مستمر بر فرزندان در امر تربیت را یاد می دادند و نتایج ارزنده یی هم حاصل شد.
اما تاریخچه انجمن در ایران : بیش از پنجاه سال طول کشید که به تقلید از فرانسه در سال 1326، انجمن خانه و مدرسه در ایران به وجود آمد و بعدها در سال 1346 انجمن خانه و مدرسه به نام «انجمن ملی اولیا و مربیان » تغییر نام پیدا کرد و امروزه عنوان «انجمن اولیا و مربیان » برخود گرفته است . به جرات می توان گفت از وقتی که انجمن وارد ایران شده ، در اکثر مدارس همیشه شکل فرمایشی و جنبه تشریفاتی داشته ، یا تشکیل نمی شد یا به شکلی برگزار شده که کارش منحصرا در زمینه تامین کمبودهای مادی و رفاهی مدارس بوده است و آنچه که مربوط به هدایت اولیا و آگاه کردن والدین به وظایف تربیتی شان باشد، از این انجمن دیده نشده است . در حالی که در جلسات انجمن می توان فرصت خوبی ایجاد کرد تا اولیای مدرسه و اولیای دانش آموزان با هم تبادل افکار کنند و در زمینه چگونگی کمک اولیا به دانش آموز و مسائل تربیتی و اخلاقی و درسی با همفکری هم یک برنامه عملی جامع جهت تسری در امر تعلیم و تربیت فرزندان ، تبیین کرد و همگان بر این امر واقفند که بدون همکاری خانه و مدرسه ، اداره امر تربیت کودکان و نوجوانان کاری است مشکل یا غیرممکن و مسلما هیچکدام از این دو محیط به تنهایی موفق نخواهد شد و باید با همکاری بین اولیا و مربیان به این امر همت گماشت ولی تا رسیدن به چنین موقعیتی راهی طولانی در پیش داریم حتی با کمال تاسف باید اذعان داشت که اعضای انجمن در اکثر مدارس ، چارچوب وظایف تعریف شده در اساسنامه انجمن را نمی دانند و در واقع حتی زحمت مطالعه اساسنامه را به خود نمی دهند. به عنوان نمونه به چند اصل از اساسنامه انجمن که به آن توجه نمی شود اشاره می کنم : 1 تقویت شخصیت فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان 2 تقویت حس وظیفه شناسی در کودکان 3 رعایت تقوی و تقویت معتقدات مذهبی 4 مساعد ساختن محیط خانواده برای رشد بهتر فرزندان 5 رعایت بهداشت کودکان و نوجوانان 6 ایجاد محیط امن برای رشد و حرکت کودکان و نوجوانان 7 ایجاد امکانات آموزشی رایگان و عمومی برای کودکان و نوجوانان 8 ایجاد تفریحات سالم 9 کشف استعداد و شایستگی حرفه یی در دانش آموزان 10 ایجاد احساس مسوولیت فردی و اجتماعی در کودکان و نوجوانان 11 ایجاد ادراک بین المللی و درک مسائل و غیره از اصول مترقی انجمن بوده که آنچنان که باید و شاید به آنها توجه نمی شود. در جلسات انجمن باید به اولیا آموخت که چگونه محبتشان را به فرزندان بروز دهند. باید با درایت و درک شرایط فرزندان و با استفاده از راهکارهای علمی و عملی در پشت سر نهادن موفقیت آمیز دوران تحصیلی فرزندانمان ، که دوران رشد جسمانی و فکری و شکل گیری شخصیت آنان هم است ، به آنان کمک کنیم . اینکه بعضی از اولیا از هر فرصتی جهت نصیحت فرزندشان استفاه می کنند، این کار اگر زیاد تکرار شود، نه اینکه فایده یی نخواهد داشت بلکه مخرب هم خواهد بود. دانش آموزان در دوره نوجوانی که مرحله بسیار حساس و شکننده یی است ، می خواهند ابراز وجود کنند، اعلام استقلال کنند و این اعلام وجود شاید بعضا با تندی و پرخاش (البته از سر عشق و محبت ) بروز کند. بلندکردن صدایش را به توهین و اهانت ، تعبیر نکنیم . این دقیقا شدت عشق و عصیان است مانند مادری که فرزندش را شماتت می کند که لباس بپوش ، سرما می خوری و به درک واصل می شوی ! این مادر از سر دوست داشتن و عشق است که به فرزند ناسزا می گوید. فرزندانمان هم چنین وصفی دارند. به عنوان یک راهکار لازم است در اینجا، اشاره یی داشته باشم به بحث روانشناسان کودک و نوجوان که توصیه می کنند: اولیا باید رفتار عجین شده با روشهای علمی عاطفی و احساسی را به کار گیرند باید به فرزندانمان بیاموزیم در مقابل هر خواسته و پیشنهاد نابجا راحت بتوانند، نه بگویند. نه گفتن با تاکید و محکم گفتن ، خود از بروز خیلی از مشکلات بعدی جلوگیری به عمل می آورد. اگر فقط به آمار رسمی اعلام شده تعداد دانش آموزان سیگاری نگاهی بیندازیم ، اهمیت موشکافی و دقت نظر در این مقوله برای ما صدچندان خواهد شد. در خاتمه چندجمله یی از نویسنده بزرگ لبنانی ، جبران خلیل جبران ، جهت تزیین این نوشته بیان می گردد: آنگاه زنی که کودکی در آغوش داشت ، گفت : با ما از فرزندان سخن بگو.او گفت : فرزندان شما فرزندان شما نیستند، آنها پسران و دختران خواهشی هستند که زندگی به خویش دارد، آنها به واسطه شما می آیند اما نه از شما. و با آنکه با شما هستند از آن شما نیستند. شما می توانید مهر خود را به آنها بدهید، اما نه اندیشه های خود را، زیرا که آنها اندیشه های خود را دارند. شما می توانید تن آنها را در خانه نگه دارید اما نه روحشان را، زیرا که روح آنها در خانه فرداست که شما را به آن راه نیست ، حتی در خواب ، شما می توانید بکوشید تا مانند آنها باشید، اما نکوشید تا آنها را مانند خود سازید، زیرا که زندگی واپس نمی رود و در بند دیروز نمی ماند.

 

گزارش در مورد آسیب پذیرى نوجوانان و نهادهاى تعلیم و تربیت
ح - احمدیان راد منبع: روزنامه - ایران یک کارشناس آموزشى به طور تصادفى با دختر نوجوانى مواجه شد که از خانه فرار کرده و دوباره به خانه برگشته بود. خوشبختانه خانواده او با فرارش از خانه خوب برخورد کردند و کوشیدند آن را ریشه یابى کنند. خانواده دختر ظاهراً مشکلى نداشتند. خشن نبودند و در خانه تنبیهى در کار نبود. ولى دختر نوجوان از خانه فرار کرده بود چون فکر مى کرد که کسى به او اهمیت نمى دهد.
دختر نوجوان دیگرى بشدت از پدرش متنفر بود. این تنفر به حدى شدید بود که با شنیدن لفظ «بابا» سرش را به علامت تنفر تکان مى داد. این رفتار او دستمایه شوخى ها و اذیت هاى همکلاسى ها شده بود. خودش تعریف مى کرد که هرگز با پدرش حرف نمى زند و به محض دیدن او به اتاقش مى رود و در را قفل مى کند. دختر نوجوان که شاگرد بسیار درسخوانى بود در نتیجه این تنفر درسش به حدى بد شد که به شاگرد آخر و تنبل کلاس تبدیل شد. اگر کسى علت تنفر او را ریشه یابى مى کرد مى فهمید که مادر این دختر نوجوان دائماً از رفتار بد پدرش با خودش در سنین جوانى تعریف کرده و دختر نوجوان با این که هیچ رفتار بدى از پدر با خود و مادرش ندیده به مشکل تنفر از پدر دچار شده است.
از این دست مشکلات در بین نوجوانان فراوان است. بعضى از مشکلات هم بسیار حادتر از اینها هستند. به عبارتى بسیارى از نوجوانان ما از خلأهاى احساسى و عاطفى اى رنج مى برند که به واکنش هاى غیرقابل پیش بینى در آنها منجر مى شود. هیچ سیستم مددکارى اى هم در خانه و مدرسه به این نوع خلأها نمى پردازد. چون چنین سیستمى وجود ندارد. همچنین با این که آموزش مهارت هاى زندگى در مدارس، مورد توجه قرار گرفته است، اما هنوز آن گونه که انتظار مى رود مؤثر نبوده است. این موضوع به آسیب پذیرى نوجوانان در مقابل مشکلات خانوادگى منجر شده است.
البته ظاهراً آسیب پذیرى نوجوانان مشکلى جهانى است. چنان که تحقیقات انجام گرفته روى ۵۰۰ نوجوان داوطلب انگلیسى نشان مى دهد که بیش از نیمى از محصلان حتى نمى توانند یک بیمارى روانى را نام ببرند. این در حالى است که نوجوانانى که آگاهى کمترى در این زمینه دارند بیشتر در معرض سوء استفاده، افسردگى و نیز خودآزارى قرار دارند. همچنین کمتر از نیمى از افراد تحت مطالعه احساس مى کنند که مدارس اطلاعات کافى درباره بهداشت روانى در اختیار نوجوانان قرار مى دهد. یک سوم نوجوانان نیز در این زمینه به اطلاعات اینترنتى اطمینان مى کنند.
آمارها در انگلیس حاکى از این است که مشکلات زیادى در زمینه سلامت روان در بین نوجوانان وجود دارد. به طورى که از هر ۱۲ کودک و نیز از هر ۱۵ نوجوان حداقل یک نفر خودآگاهانه به خود آسیب مى رساند و بیش از ۲۵ هزار مورد در هر سال براى درمان این قبیل آسیب ها و جراحات که گاهى نیز بسیار شدید هستند در بیمارستان بسترى مى شوند. در کشور ما هم آمارهایى که از تحقیقات پراکنده به دست آمده حاکى از این است که ۲۰ درصد کودکان و نوجوانان ایرانى زیر ۱۸ سال مبتلا به یکى از انواع اختلالات روانى و نیازمند کمک هستند.

 

جایگاه آموزش و تربیت
محققان مى گویند که «نوجوانى سن شروع بسیارى از بیمارى هاى روان است و با دقت در رفتار نوجوانان مى توان بروز برخى از این عوارض از جمله افسردگى را در مراحل اولیه تشخیص داد.”
آنها مى گویند هر تغییر رفتار نوجوانان که بیش از دو هفته طول بکشد، ممکن است نشانه اى از بروز عارضه روانى در آنان باشد. همچنین تغییر رفتار نوجوانان در محل هاى مختلف از جمله مدرسه، خانه و اماکن تفریحى مهم است و باید به عنوان نشانه اى از تغییر خلق آنان در نظر گرفته شود.
احمد نباتى روانشناس مى گوید: «بى توجهى به نیازهاى روانى دانش آموزان در سنین نوجوانى ناهنجارى هاى رفتارى و عاطفى مثل اعتیاد، خودکشى، بزهکارى، فرار از خانه، عشق زودرس و فرار از مدرسه را به دنبال مى آورد. با این وجود به نظر مى رسد هم و غم مدارس و خانواده ها تنها درس خواندن بچه ها است و کسى چندان به نیازهاى روانى آنها توجه نمى کند. این در حالى است که همین مشکلات روانى نوجوانان مى تواند آنها را نسبت به تحصیل بى علاقه کند و این یکى از نشانه هاى بروز بحران روانى اى است که با ترک تحصیل به اوج خود مى رسد. در این شرایط معمولاً مددکارى هم در مدرسه وجود ندارد و کادر مدرسه هم غالباً شیوه هاى برقرارى رابطه صحیح با نوجوان آسیب پذیر را نمى دانند و گاهى رفتار آنها به مشکلات بچه ها بیشتر دامن مى زند.” این در حالى است که اگر در مدارس روانشناسان و مددکاران مجرب وجود داشته باشند و اولیاى مدرسه و معلمان آنها را به رسمیت بشناسند، برخى از ناهنجارى ها تحت کنترل قرار مى گیرد.
یک روانشناس تربیتى که مدت ها در دبیرستانى به کار مشاوره پرداخته به عنوان نمونه اى از موفقیت هایش به خود مى بالد که توانسته از شاگردى شرور دانش آموزى درسخوان و مؤدب بسازد. وى مى گوید: «بعد از روانکاوى پسر نوجوان کوچک اندامى که همیشه با کارهایش مدرسه را به هم مى ریخت، متوجه شدم که او آرزو دارد مانند برادرش به کار آهنگرى بپردازد تا پول زیادى به دست آورد. بنابراین با اطلاع خانواده اش ترتیب اخراج صورى او را از مدرسه دادیم تا در آهنگرى برادرش به کار بپردازد و مخصوصاً به برادرش توصیه کردم تا حد امکان به او سخت بگیرد. چند روز بعد خودش راه مرا گرفت و در خواست کرد که به مدرسه برگردد.”
طبیعى است که اگر اولیاى مدرسه و والدین نوجوانان رفتار صحیح با این دست از نوجوانان را ندانند ممکن است به رفتارهاى غیرحرفه اى و حتى خشن دست بزنند و تنها موجب بیزارى بیشتر دانش آموز از مدرسه را فراهم کنند.
نباتى مى گوید: «مدرسه جایگاه هم آموزش و هم تربیت است. در مدرسهمى توان به بچه ها گفت که چگونه رفتار کنند و یک گروه از مشکلات روانى دانش آموزان را هم در مدرسه حل کرد. اگر مدارس با خانواده ها ارتباط مناسبى داشته باشند، مى توانند عواقب ناشى از مشکلات خانوادگى را رفع کنند.” بچه هایى که دچار مشکل مى شوند از راه هاى زیادى مشکلاتشان را بروز مى دهند.
محترم شجاعى کارشناس علوم تربیتى مى گوید: «بچه هایى که دچار اختلال سلامت روانى و یا احساس ناامنى روانى هستند به رفتارهایى از قبیل دلقک بازى، دزدى، دروغگویى، اذیت دانش آموزان دیگر، تخریب، پرخاشگرى، ناخن جویدن و نظایر آن روى مى آورند. تمام این رفتارها هم ریشه در خانواده، مدرسه، جامعه و بى توجهى به نیازهاى روانى نوجوان دارد.”
وى مى افزاید: «بهبود پندار درباره خود، افزایش اعتماد به نفس، کاهش احساس حقارت، توانایى بحث کردن، درست دیدن مسائل و نحوه سازگارى با اجتماع از مهارت هایى است که مى توان در مدرسه به دانش آموزان آموخت تا آنها بهتر با مشکلاتشان رودررو شوند.”

 

البته خانواده ها با یک رفتار دیگر هم به مشکلات نوجوانان دامن مى زنند. این رفتار در مواجهه با بلوغ نوجوانان است. بسیارى از والدین همراه و راهنماى خوبى براى فرزندانشان که در دوران بلوغ اند، نیستند. ضمن این که به قولى بسیارى از والدین وظیفه حفاظتى خود را به خاطر اعتمادشان به دولت رهاکرده و همه چیز را به مدارس سپرده اند. در این شرایط اگر مدارس نیز نحوه مواجهه درست با این دسته از دانش آموزان را ندانند، آنها رها و چه بسا سرکوب مى شوند. به این ترتیب انحرافات و افراط و تفریط و حتى جذب در شبکه هاى مجرم دور از انتظار نیست.
اتفاقى که به وفور در خانواده ها و مدارس رخ مى دهد این است که آنها به محض مشاهده کوچک ترین رفتارى که ممکن است در دوران بلوغ طبیعى باشد به برخورد خشن متوسل مى شوند. درحالى که به عقیده روانشناسان این نحوه برخورد به پنهان کارى مى انجامد و در این شرایط کاملاً از کنترل خارج مى شود.
به عبارتى اگر والدین و مدارس نحوه رفتار با نوجوان را ندانند ممکن است نه تنها مشکلات آنها را حل نکنند بلکه به آن دامن هم بزنند. درنتیجه ممکن است مدرسه به مرکز ایجاد بحران هاى روحى و مبادله اطلاعات پنهان، تبدیل شود. همچنین ممکن است در مدرسه تبادل موادمخدر و تصاویر و نوارهاى نامناسب صورت بگیرد و کشیدن سیگار و گردش و تفریحات ناسالم باب شود.
شجاعى مى گوید: «والدین یا مدارسى که راه سختگیرى و سرکوب را در رابطه با رفتار و گفتار بچه ها در سن بلوغ درپیش مى گیرند و سعى مى کنند با این روش آنها را وادار به هماهنگى با ارزش هاى خود کنند، تنها به اعمال لجوجانه در آنها دامن مى زنند. در این شرایط بچه هاى تحت فشار ممکن است به رفتارهایى نظیر کشیدن سیگار، داد و بیداد راه انداختن، پوشیدن لباس هاى نامناسب، دست بزن داشتن و... دست بزنند.”
وى مى افزاید: «وقتى جلوى یک تمایل طبیعى را مى گیریم، این تمایل باقیمى ماند و هنگامى که از جلوى چشم والدین و اولیاى مدرسه دور مى شود، اگر فرد آموزش ندیده باشد به نحو ناهنجار و به شکل تخریبى بروز پیدا مى کند. در نتیجه نوجوان یا متمرد و یا دست و پا چلفتى مى شود. نیازهاى سرکوب شده دوران بلوغ موجب ایجاد افسردگى، خشم پنهان و شخصیت هاى منفعل - مهاجم مى شود. در حالى که به جاى سرکوب مى توانیم با دادن آگاهى، در نوجوانان خویشتندارى ایجاد کنیم. به عبارتى سعى کنیم با جملاتى که برابرى شخصیتى را مى رساند (بالغ) با او ارتباط برقرار کنیم. همچنین درباره مسائل نوجوان از خودش نظرخواهى کنیم و از او بخواهیم خودش را جاى ما بگذارد و بگوید در این شرایط چگونه باید رفتار کنیم.
مشاوران و مسئولان باید به نوجوان آگاهى دهند و بگویند که چه اتفاقاتى در او روى مى دهد و این که این اتفاقات طبیعى است. اما سرکوب موجب مى شود آینده نوجوان و انتخاب هایش در آینده تحت تأثیر قرار بگیرد.” در نهایت اگر بپذیریم که این نحوه رفتار در خانواده، مدرسه و سطح جامعه است که از کودکان و نوجوانان انسان هایى سالم و بالنده و یا انسان هایى نابهنجار مى سازد، حتماً با دقت و درایت بیشترى به بهداشت روانى کودکان و نوجوانان توجه مى کنیم.

 

ناخن جویدن و راه مبارزه با آن
ناخن جویدن، یک اختلال عادتی است که اغلب در کودکان و گاهی در بزرگسالان بروز می کند.
افراد مبتلا به اختلال هنگام جویدن ناخن متوجه عمل خود نیستند.
بعضی از افراد مبتلا، به جویدن ناخن و بعضی دیگر به جویدن اطراف ناخن می پردازند و عده ای نیز هر دو عمل را انجام می دهند.
زمان شروع
این اختلال احتمالا از 4 یا 5 سالگی شروع و در 10 تا 15 سالگی به شدت خود می رسد و اکثر مبتلایان به این اختلال را کودکان 9 تا 11 ساله تشکیل می دهند.
میزان شیوع
میزان شیوع این اختلال در بین دخترها بیشتر از پسرها است.
درمیان بیماران عقب مانده ذهنی که از ضریب هوشی پایین برخوردارند بسیار کم دیده می شود اما موارد شدید آن در بعضی از عقب مانده های ذهنی که دارای ضریب هوشی 68 به بالا هستند زیاد دیده شده است.
به طوری که بعضی از آنها آن قدر ناخن های خود را می جوند که به گوشت رسیده و از آن خون جاری می شود. البته اکثر روانپزشکان معتقدند رابطه مستقیمی بین فشارهای روحی و ناخن جویدن وجود دارد به عبارت دیگر با افزایش فشارهای روحی این اختلال نیز تشدید می شود.
عوارض
جویدن ناخن علاوه بر صدمه زدن به صفحه ناخن و تغییر شکل آنها،، قدرت انجام دادن بسیاری از کارهای ظریف را از انسان سلب می کند.
همچنین بزاق دهان نقش مخربی بر ناخن و بافتهای اطراف آن داشته و رطوبت ناشی از آن مکان مناسبی را برای رشد باکتریها و قارچها فراهم می آورد.
علل ناخن جویدن
1- عصبانیت بیش از حد که ناشی از فشار روحی و اضطراب باشد.
2- دلواپسی و تضادهای فکری مخصوصاً زمانی که کودک در موقعیت های حساس، ترس آور، بلاتکلیفی و حالات هیجانی دیگر قرار می گیرد.
3- تقلید از دیگران که به صورت عادت درآمده باشد.
4- واکنش برای تخلیه هیجانات و تمایلات ناخودآگاه فرد.
¤ والدین برای کمک به کودک
چه کارهایی باید انجام دهند:
1- به جای پرداختن به عمل شخص باید به خود او توجه کرده به عبارت دیگر درمان اساسی با شناخت علل آن امکان پذیر است.
2- چون ناخن جویدن ناخودآگاه و براثر فشار اضطراب است با روش های خوشایند فرد را از عمل خود آگاه سازید.
3- هیجان پذیری فرد را با ایجاد بهداشت روانی در زندگی او کاهش دهید.
4- در افراد بزرگسال سعی کنید ریشه ناراحتی را پیدا کنید.
5- اوقات فراغت فرد مبتلا را با فعالیت های مورد علاقه او پر کنید.
6- هر بار که فرد در ترک عادتش موفقیتی به دست می آورد، با ابراز رضایت و خوشحالی او را به خاطر اراده اش تشویق کنید.
¤ والدین چه کارهایی را نباید انجام دهند:
1- سرزنش، تهدید، تنبیه و تحقیر کودک هیچ اثر درمانی نخواهد داشت بلکه این عادت را تشدید می کند.
2- مالیدن داروهای تلخ و بدمزه فلفل، رنگ و... برای ترک ناخن جویدن موثر نبوده بلکه با ایجاد احساس گناهکاری و اضطراب در فرد سبب می شود بیشتر به این عمل بپردازد.
3- در کودک ایجاد ترس نکنند زیرا این عمل باعث تشدید ناخن جویدن و همچنین اختلالات دیگری می شود.مریم اولایی

 

اثربخشی خانواده درمانی
دکتر جعفر حسن زاده*: جوامع بشری این قرن شاهد تعداد بی شماری از انسان هایی می باشند که وقتی ماده مخدر روزمره به آنها به هردلیل به قلمرو جسمشان نرسد یا دیر برسد جبراً احساس نیاز مفرط بدان مواد می کنند و آنگاه اسیر یک سلسله اختلالات فیزیولوژیک و روانی می گردند.
دکتر جعفر حسن زاده*: جوامع بشری این قرن شاهد تعداد بی شماری از انسان هایی می باشند که وقتی ماده مخدر روزمره به آنها به هردلیل به قلمرو جسمشان نرسد یا دیر برسد جبراً احساس نیاز مفرط بدان مواد می کنند و آنگاه اسیر یک سلسله اختلالات فیزیولوژیک و روانی می گردند.
در تعریف مواد مخدر می توان چنین گفت که مواد مخدر به موادی اطلاق می شود که خاصیت تخدیر کننده و به عبارت بهتر خاصیت نشئه آور داشته باشد. الکل از این بابت به مواد مخدر بی شباهت نیست ولی جزء این دسته به شمار نمی آید، سیگار هم اصولاً درجه تخدیرزای اندکی دارد، طیف مواد مخدر بی اندازه زیاد است که از آن جمله می ت

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رابطه خانه و مدرسه و اثرات تربیتی آن