عاشورا و موقعیت تراژیک
40 صفحه
تراژدی فرد و نظام در «آنتیگونه»، «مردی برای تمام فصلها»، «جادوگران شهر سالم»، عاشورا: یک مقایسه کلِّ یومٍ عاشورا و کلِّ ارضٍ کربلا آنان که ملتها را آفریدند و بر فرازشان ایمانی و عشقی آویختند، آفرینندگان بودند و [آنان] اینسان زندگی را خدمت گزاردند.[۱] نخست ملتها آفریدگار بودند و بسی پس از آن فردها. براستی، فرد خود تازهترین آفریده است.[۲] نیچه شاید هیچ مفهومی به اندازهی مفهوم «فرد» در تکوین جهان جدید، جهان بعد از دورهی رنسانس، مؤثر نبوده باشد. مورخانی مانند یاکوب بورکهارت و فیلسوفانی مانند فریدریش نیچه و جامعهشناسانی مانند گئورگ زیمل بهصراحت از آن سخن گفتهاند و آن را مهمترین دستاورد جهان نو دانستهاند. با این همه، نمیتوان گفت که این مفهوم بهتمامی در جهان نو روییده است، گرچه مسلّم است که بهتمامی در جهان نو به بار نشسته است. در این مقاله ابتدا میکوشم چگونگی شکلگیری این مفهوم را روشن سازم و سپس نشان دهم که چگونه میان واقعهی عاشورا (موقعیت مؤثر در شکلگیری این واقعه) و سه نمایشنامهی ماندگار در سنّت غربی از حیث موقعیت تراژیک شباهتهای اساسی وجود دارد، تا آنجا که میتوان از یکی بودن «سرمشق» در آنها سخن گفت.
عاشورا و موقعیت تراژیک