لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
بزرگترین گناهان
امیرالمومنین (ع) می فرماید:
« ان اعظم الخطایا عند الله اللسان الکذوب »
بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغ گو است.
زبان دروغ گو داشتن، یعنی دروغ گو بودن. دورغ بودن به وسیله زبان، وجود پیدا می کند و زبان یکی از علل وجودی دروغ است. اگر کسی دروغی بگوید، این کار با زبانش انجام می گیرد. اگر زبانی بسیار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسیار دورغ خواهد گفت.
هر گناهی با عضوی از اعضای انسان در خارج رخ می دهد و گناه را می توان به آن عضو نسبت داد. چون گناه کار گناه را به وسیله آن عضو انجام داده است دست خیانت کار داشتن، یعنی دزد و خائن به مال بودن. چشم ناپاک داشتن، یعنی خائن به ناموس بودن. زبان دروغ گو داشتن یعنی دروغ گو بودن.
سر آن که زبان پر دروغ، بزرگ ترین گناه است، در آینده روشن خواهد شد. اکنون باید معنای دروغ روشن شود.
دروغ چیست؟
دروغ، سخن برخلاف حقیقت است و دروغ گو کسی است که بر خلاف حقیقت خبری می دهد.
شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست خود بروید، او برای شما غذا بیاورد، شما بگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون برخلاف حقیقت است؛ شما نیز دروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت خبر داده اید.
کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغ گو می باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویی می باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خوندن، دروغ خواهد بود.
دروغ و دروغ گویی
دروغ از صفات سخن است و دروغ گویی از صفات سخن گو و این دو همیشه با هم یار نیستند. می شود سخنی دروغ باشد، ولی گوینده اش دروغ گو نباشد، چنان که ممکن است کسی دروغ بگوید، ولی سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابق حقیقت باشد.
شما اگر به وقوع حادثه ای اطمینان پیدا کردید، در صورتی که آن حادثه رخ نداده باشد، هنگامی که از وقوع آن خبر می دهید. شما دروغ گو نیستید ولی خبر شما دروغ است. دروغ گو اگر سخن راستی بگوید که به نظر ش برخلاف حقیقت باشد خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولی خودش دروغ گفته زیرا به نظر خودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.
نظریه ای از قرن سوم
نظام، دانشمند نامی قرن سوم در دروغ نظریه ای دارد او می گوید:
« دروغ ، سخن بر خلاف عقیده است، نه برخلاف واقع.»
نظام برای اثبات صحت نظریه اش به این آیه شریفه استدلال می کند:
« ولله یَشهد ان المنافقین لکاذبون»
خدا گواهی می دهد که منافقان ، دروغ گویند.»
منافقان، شرفیاب حضور رسول خدا (ص) می شدند و عرضه می داشتند که ما گواهی می دهیم که تو رسول خدا (ص) هستی.
خدا در این سوره مبارکه با پیغمبر خود سخن می گوید و منافقان را به او می شناساند. خدا می فرماید: وقتی که منافقان نزد تو آمدند و گفتند که ما شهادت می دهیم که تو رسول خدا هستی، با آن که خدا می داند که تو رسول او هستی و لیکن بدان که منافقان دروغ می گویند.
بیان استدلال: سخن منافقان که شهادت به رسالت بود، سخنی بود مطابق حقیقت، ولی خدا آنان را دروغ گو خوانده است.
دروغ گو بودن منافقان از این نظر است که آن ها این سخن را از روی ایمان نگفتند، بلکه در دل، برخلاف آن، عقیده داشتند؛ از این پی می بریم که دروغ، سخن برخلاف عقیده است، نه بر خلاف حقیقت.
نظریه به این نظریه
گویا دو چیز، موجب اشتباه این مرد دانا شده که دروغ را سخن برخلاف عقیده پنداشته نه برخلاف حقیقت.
غفلت از این که کاذب هم صفت خبر قرار می گیرد و هم صفت مخبر؛ او پنداشته که کاذب، تنها صفت مخبر خواهد بود و بس.
گمان آن که میان خبر دروغ و دروغ گو ملازمه می باشد و این صورت به خاطرش نرسیده که ممکن است خبر دهنده، دروغ گو باشد، ولی خبرش دروغ نباشد، لذا نتیجه گرفته که دروغ، سخن برخلاف اعتقاد است نه برخلاف واقع.
تحقیق در مورد دروغ