لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:24
نگاهی بر نظریة علم النفس ابن سینا
ابنسینا علمالنفس را به عنوان شاخهای از طبیعیات ، حکمت طبیعی مورد بررسی قرار میدهد و عمدتاً در شرح و توصیف قوای نفس به آن میپردازد. برعکس او ، ملاصدرا ، علمالنفس را شعبهای از الهیات میداند و تا حد زیادی به نحوی بیسابقه در فلسفه اسلامی با مسأله حدوث نفس ، تکامل آن ، نشئات پس از موت و کمال غایی آن برخورد میکند.
معانی باطنی اعمال
وجوهی که حکمت متعالیه را از علوم دینی و کلام متمایز میکند از همه روشنتر و آشکارتر است. موضع حکمت متعالیه در قبال علوم دینی موضع پذیرش کامل و تأکید مجدد بر تعالیم مأخوذ از آن است ، اما همواره سعی میکند تا معانی باطنی آنها را برملا کند. به عنوان مثال ، ملاصدرا در تفاسیر قرآنی خود که سهم عمدهای در حکمت متعالیه دارند ، بر اصولی که مفسران پیش از او در تفسیر داشتهاند مجدداً تصریح و تأکید میکند و در ضمن مشرب باطنی و تأویلی میکند و همچنین مشرب باطنی و تأویلی خود را نیز بر آن میافزاید. گر چه ملاصدرا در زمینه فقه و احکام الهی (شرع) تألیف مستقلی ندارد اما در موارد عدیده ، همواره میکوشد تا معانی باطنی این احکام را بر ملا سازد. این امر به ویژه در مورد عبادات و مناسک مصداق دارد. ملاصدرا و پس از او بسیاری از شاگردان بلا واسطه و معالواسطهاش ، از ملا محسن فیض کاشانی و قاضی سعید قمی گرفته تا حاج ملاهادی سبزواری ، میکوشند تا معانی باطنی اعمال و احکام و فرایض عبادی روزانه را تحت عنوانی که به «اسرارالعبادات» معروف است تبیین نمایند. یکی از وجوه افتراق حکمت متعالیه در مقایسه با مشربهای فلسفه اسلامی پیش از آن - و در این مورد خاص ، تصوف - این است که به معانی باطنی اعمال و افعال عبادی اسلامی و جزئیات آنها میپردازد ، در حالی که فیلسوفان اسلامی پیشین ، نظیر ابنسینا ، به معنای عبادات به شکل عام تری عنایت داشتند.
در مورد علم کلام ، ملاصدرا و همه اتباع او با آن که در این علم خبرگی دارند ، با شیوهها و روشهای موجود در آن به مخالفت برخاستند. حکمت متعالیه تمامی مسایلی را که کلام بدانها میپردازد زیر چتر خود میگیرد و از این جهت به کلام میماند؛ این در حالی است که فیلسوفان مسلمان متقدم بر صدرا اصلاً به برخی از مسایل دینی و الاهیاتی مربوط به کلام نپرداختند.
حیات جاویدان خرد
اگر بخواهیم حکمت متعالیه را به طور خلاصه تعریف کنیم باید بگوییم این حکمت دیدگاهی جدید در حیات عقلانی مسلمانان است که تقریباً تمامی مکاتب فکری اسلامی پیشین را به نحوی متلائم در خود جمع آورده است. در این مکتب اصول و عقایدی و حیاتی ، حقایقی که از طریق بینش روحانی و اشراقی فراچنگ میآیند و ابعاد مستحکم و دقیق منطق و استدلال عقلانی در یک کل واحد با هم تلفیق شدهاند. حکمت متعالیه نظریهای است که فهم کامل و دقیق آن فقط در صورت وقوف و آگاهی نسبت به مکاتب فکری پیش از آن امکان پذیر است.
با این همه ، این مکتب دارای وجوهی مختص به خود است ، مثلاً در این مکتب حکمت نظری و علمالنفس از طبیعیات (حکمت طبیعی) جدا گردیده نیز تمایزی روشن میان امور عامه و امور خاصه افکنده شده است.
در حکمت متعالیه ، همچون هر مکتب فکری سنتی اصیلی ، به مسایلی فلسفی برخورد میکنیم که همیشه مورد بحث بوده و پس از این نیز خواهد بود؛ اما صورت بندی این مسایل در مکتب صدرا کاملاً جدید است؛ چرا که از منظر جدیدی نسبت به حق (الحق) ناشی میشود. در حول و حوش تولد این مکتب ، در نقطهای خاص از حیات یک سنت جاری و زنده فکری ، مسایل جاودان و ماندگار حکمی ، نیازمند آن بودند که به مدد خلاقیتی تمام عیار پاسخهایی تاره بیابند و موضوعاتی تازه بر آنها افزوده شود. چنین فرآیندی موجب تکوین مکتبی شد که هم نو بود و هم سنتی را که از آن برخاسته بود تداوم میبخشید. حکمت متعالیه شاخهای تازه بود بر درخت عقلانیت اسلامی ، که از آن انتظار میرفت نیازهای متفکران بخشی خاص از جامعه اسلامی و دورهای از تاریخ آن را که هنوز در آنیم ، ملحوظ دارد. این مکتب از آن رو پدید آمد تا در دور تازه وجود تاریخی این سنت ، ضامن استمرار و بقای حیات عقلانی آن شود و بیان دیگری باشد
مقاله درباره شیخ ابوعلی سینا