فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره نقش علم ودین

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره نقش علم ودین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

نقش علم ودین

درخودسازی انسان

دو امتیاز اساسی، انسان را از دیگر موجودات متمایز می سازد و در صورت عدم وجود این دو امتیاز، برتری انسان تنها در استفادة بهتر و شاید هوشمندانه تر از طبیعت، خلاصه شود. این دو گوهر متعالی در ذات وجود انسان بالقوه به ودیعه نهاده شده و در صورت استفادة بهینه از آن و بالفعل نمودن این قوای ارزشمند، میتوان به درجاتٍ والائی نائل آمد.

این دو گوهر ارزشمند، به بینشها و گرایشهای انسان مربوطند و آدمی را در این دو حوزه بر دیگر موجودات برتری می بخشند. انسان همانگونه که از توانائی در این دو حوزه بهره میجوید در عین حال از محدودیت هائی در این دو ناحیه نیز رنج می برد.

به این معنا که توانائی انسان در بینش و گرایش نامحدود نبوده و شعاع این توانائی، تنها محدوده ای خاص را پوشش می دهد و با تکیه بر این شعاع نمی توان همه زوایای حیات را روشن نمود.

بالفعل نمودن استعدادهای نهفته در نهاد بشر، تنها در سایه وحی الهی ممکن بوده و انسان تنها با بهره جستن از وحی میتواند آنگونه که شایستة ظرفیت وجودی اوست به زندگی خود معنا و قوام داده و مقام والای خلیفةالهی را احراز نماید، در غیر اینصورت او موجودی خواهد بود که تنها حامل استعداد انسان بودن است و نه انسان کامل آنگونه که مورد نظر دین است.

در اینجاست که ضرورت دین و دینداری و قلمرو وسیع آن، خود را نمایان می سازد. دین توانائی انسان را در دو حوزة بینش و گرایش پرورش می دهد و انسان حقایقی را که معرفت به آن تنها در سایه وجود وحی ممکن است، خواهد آموخت.

همانگونه که بدان اشاره نمودیم دین در ناحیة گرایشها نیز، توانائی انسان را افزایش میدهد. در این زمینه می توان از تقویت نیروی اراده و تصمیم سخن گفت، بعنوان مثال صرفِ نظر کردن از خوردن و آشامیدن در ماه مبارک رمضان، باعث تقویت ارادة فرد و افزایش توانائی او در تصمیم گیری می گردد.

روح انسان دارای خصوصیتی است که در صورت گرایش به عملی و انجام آن، تمایل به تکرار آن دارد، این خصوصیت روحی را “ عادت ” می نامند. روح انسان تمایلی به ترکِ حالتی که بدان عادت نموده، نداشته و تنها با اِعمال اراده میتوان روح را مجبور به ترک این حالت(عادت) نمود. با تقویت اراده میتوان عادات روحی را تغییر داد و این مهم را دین از طریق توصیه به انجام امور مختلف مذهبی از جمله “روزه گرفتن” تامین می نماید.

حتی علم نیز نمی تواند این گرایش را بدینگونه و با رضایت خاطر مخاطبین خود برای آنان تضمین نماید. همانگونه که می دانیم اکثر اشخاصی که مواد تخدیر کننده چون سیگار استعمال می کنند از خطرات این کار مطلع بوده و علیرغم علم براین موضوع به استعمال و تکرار آن مبادرت می ورزند.

نقش دین در خودسازی انسان

ما در دو ناحیة بینش و گرایش محدود هستیم و این موضوعی است که صاحبانِ اندیشه و معرفت، به آن اذعان دارند. اندیشمندی صاحبدل در این زمینه می گوید ، زمانی که ما دانشمندان قرن 19 و قرن بیستم را با هم مقایسه می کنیم، به این موضوع پی میبریم که دانشمندان متاخرتر متواضع تر از دانشمندانِ متقدمند و این تواضع علمی در دانشمندان قرن بیستم بخصوص در رشتة فیزیک مشهودتر است. برخی از دانشمندان پر مدعای قرن نوزدهم، از کشف تمام رازهای زمین و آسمان خبر میدادند و گلایه از عدم وجود مجهولات داشته و مسئلة وجود آفریدگار را منتفی اعلام می نمودند! و در مقابل، دانشمندان متاخرتر (دانشمندان قرن بیستم) که بر دانش آنان افزوده شده بود پس از یک قرن کاوش نظری و علمی از بضاعت اندک دانستنیها در مقابل مجهولات سخن می رانند، آنان اینک این سخن افلاطون را نیک دریافته اند که گفت : “دانا کسی است که بداند هیچ نمی داند.” (بدین معنا که آنچه می داند در برابر آنچه نمی داند ناچیز است)

برخی از دانشمندان در زمینة پیدایش آفرینش معتقدند که تمام جهان در ذره ای کوچک وپر حرارت که آنرا سینگولاریتی مینامند، متراکم بود و موقعیت زمانی آنرا عدد ده به توان منفی 43 ثانیه تخمین می زنند. این ذره بسیار کوچکتر از اتم و بسیار پر حرارت تر از خورشید حاوی تمام اطلاعات و نقشه های جهان بود. انفجارِ حاصل در این ذره (بیگ بنگ) موجب پیدایش جهان و گسترش آن گردید. در زمان ده به توان منفی 35 ثانیه، کوارکها و آنتی کوارکها جهان را تشکیل می دادند. در زمان ده به توان منفی 4 ثانیه پروتونها و نوترونها و ضد آنها بوجود آمدند. و در زمان یک ثانیه، اولین الکترونها پا به عرصة وجود نهادند. سیصد هزار سال بعد، الکترونها به دور پروتونها به گردش درآمدند و اتمها تشکیل شدند. ستارگان و سیارات در اثر پیوستن ذرات پراکنده که اینک بصورت غبار بهم پیوسته درآمده بودند، بوجود آمد. برخی از دانشمندان موقعیت فعلی دانش امروز را به زمان اولین انفجار تشبیه کرده و با آن دوره مقایسه می نمایند و معتقدند اگر علم تکامل جهشی خود را ادامه دهد ممکن است که در آینده بتوان تا حدودی به راز مهم پیدایش جهان و چگونگی خلق آن از طرف خداوند پی برد. لیکن دانش امروز از مسائل و تفاصیل قبل از زمان مذکور همچنان ناآگاه است. محدودیت دانش انسان در حوزه های مختلف اثبات پذیر بوده و حتی در محسوس ترین و مشهودترین آنان یعنی اندام خود دارای فقر معرفتی فروان است و هر روز همانگونه که بر معلومات او افزوده می شود، مجهولات او نیز افزایش می یابد. اگر نسبت معلومات او به مجهولاتش حتی نسبت به امور محسوس اینگونه باشد ، میزان دانش او به غیر محسوسات چگونه خواهد بود؟ انسانی که در آنات و لحظات مختلف، نیازهای متضادی را در خود احساس می کند، انسانی که چندی شدیداً به معنویات متمایل می شود و گاهی چنان در مادیات غوطه ور میگردد که هیچ گونه رد پائی از معنویت در او نمی یابی، چگونه موجودی است؟ انسان موجودی پیچیده است و صاحب ابعادی پنهان. در ابعاد دیگر نیز انسان از همین فقر معرفتی رنج می برد. سؤالات فروان و مجهولات فراوان در همین کرة زمین پیش روی انسان قرار دارد، مثلاً آیا ما پاسخ این سؤال را یافته ایم که مثلث برمودا چیست؟ آیا این مثلت حقیقت دارد و یا حاصل خیالبافی بشر است؟ اگر از زمین فاصله بگیریم به شگفتی های این جهان که بصورت مجهولات فعلی در آمده است، بیشتر پی می بریم. در رابطه با قطر کهکشان شیری گفته می شود که اگر با سرعت نور از آن عبور کنیم، طی این مسافت به 100 هزار سال نوری نیاز خواهد داشت.

این کهکشان جزء کوچکی از جهان شناخته شده است، وسعت یک گودال سیاه که در کهکشان M87 قرار دارد به حدی است که سه میلیارد ستاره به حجم خورشید را می تواند در خود جای دهد. دانشمندان معتقدند بیش از یکصد میلیارد کهکشان که بسیاری از آنها بزرگتر از کهکشان راه شیری هستند، در جهان وجود دارند. از اینجا می توان تا حدودی به عظمت و وسعت جهان ناشناخته پی برد. بنابراین انسان که حتی در شناخت بدن و روح خود و در شناخت عالم جسمانی اینگونه ناتوان است، ادعای گزافی خواهد بود که خود را عالم بر جهان دانسته و در توانائیِ بینش و شناخت خود اغراق نماید. در اینجا نیاز او به دین، که نقطة اتصال این موجود محدود به وجود مطلق و بی نهایت است آشکارتر می گردد. همانگونه که قبلاً نیز بدان اشاره نمودیم انسان در هر دو حوزه بینش و گرایش ناتوان بوده و تنها در پرتو حضور وحی می تواند راه کمال خود را بیابد. اما نکته ای که لازم است در انتها بدان اشاره شود این است که تقویت بینش و دانش بدون التزام عملی به آن، هادی و ناجی انسان نخواهد بود. دین همانگونه که به کسب معرفت توصیه می نماید در عین حال، التزام عملی بدان را نیز از یاد نبرده و گرایشات متعالی انسان را مورد تمجید قرار داده است. حرکت در جهت کاوشهای نظری و تقویت عقل عملی همیشه مورد تایید دین بوده و سستی و کاهلی در کسب معرفت مورد سرزنش قرار گرفته است. علم و عمل دو مقوله ای هستند که همیشه مورد توجه دین بوداند. توجه به این دو پدیده در ادبیات ما نیز جایگاه ویژه ای داشته و شعرا و ادیبان از زوایای مختلف بدان پرداخته و دانش بدون گرایش صحیح و دانشمندانِ بی عمل را نکوهش نموده اند. در پایان، قرائت قطعه شعری از شاعرة ایران زمین پروین اعتصامی که بی ارتباط با موضوع مورد بحث ما نیز نمی باشد خالی از فایده نخواهد بود.

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست

گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می روی

گفت جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

گفت باید تا تو را در خانه قاضی برم

گفت رو صبح آی، قاضی نیمه شب بیدار نیست

گفت نزدیک است والی را سرا آنجا شویم

گفت والی از کجا در خانة خمار نیست


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نقش علم ودین

تحقیق درباره نقش علم ودین

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره نقش علم ودین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

نقش علم ودین

درخودسازی انسان

دو امتیاز اساسی، انسان را از دیگر موجودات متمایز می سازد و در صورت عدم وجود این دو امتیاز، برتری انسان تنها در استفادة بهتر و شاید هوشمندانه تر از طبیعت، خلاصه شود. این دو گوهر متعالی در ذات وجود انسان بالقوه به ودیعه نهاده شده و در صورت استفادة بهینه از آن و بالفعل نمودن این قوای ارزشمند، میتوان به درجاتٍ والائی نائل آمد.

این دو گوهر ارزشمند، به بینشها و گرایشهای انسان مربوطند و آدمی را در این دو حوزه بر دیگر موجودات برتری می بخشند. انسان همانگونه که از توانائی در این دو حوزه بهره میجوید در عین حال از محدودیت هائی در این دو ناحیه نیز رنج می برد.

به این معنا که توانائی انسان در بینش و گرایش نامحدود نبوده و شعاع این توانائی، تنها محدوده ای خاص را پوشش می دهد و با تکیه بر این شعاع نمی توان همه زوایای حیات را روشن نمود.

بالفعل نمودن استعدادهای نهفته در نهاد بشر، تنها در سایه وحی الهی ممکن بوده و انسان تنها با بهره جستن از وحی میتواند آنگونه که شایستة ظرفیت وجودی اوست به زندگی خود معنا و قوام داده و مقام والای خلیفةالهی را احراز نماید، در غیر اینصورت او موجودی خواهد بود که تنها حامل استعداد انسان بودن است و نه انسان کامل آنگونه که مورد نظر دین است.

در اینجاست که ضرورت دین و دینداری و قلمرو وسیع آن، خود را نمایان می سازد. دین توانائی انسان را در دو حوزة بینش و گرایش پرورش می دهد و انسان حقایقی را که معرفت به آن تنها در سایه وجود وحی ممکن است، خواهد آموخت.

همانگونه که بدان اشاره نمودیم دین در ناحیة گرایشها نیز، توانائی انسان را افزایش میدهد. در این زمینه می توان از تقویت نیروی اراده و تصمیم سخن گفت، بعنوان مثال صرفِ نظر کردن از خوردن و آشامیدن در ماه مبارک رمضان، باعث تقویت ارادة فرد و افزایش توانائی او در تصمیم گیری می گردد.

روح انسان دارای خصوصیتی است که در صورت گرایش به عملی و انجام آن، تمایل به تکرار آن دارد، این خصوصیت روحی را “ عادت ” می نامند. روح انسان تمایلی به ترکِ حالتی که بدان عادت نموده، نداشته و تنها با اِعمال اراده میتوان روح را مجبور به ترک این حالت(عادت) نمود. با تقویت اراده میتوان عادات روحی را تغییر داد و این مهم را دین از طریق توصیه به انجام امور مختلف مذهبی از جمله “روزه گرفتن” تامین می نماید.

حتی علم نیز نمی تواند این گرایش را بدینگونه و با رضایت خاطر مخاطبین خود برای آنان تضمین نماید. همانگونه که می دانیم اکثر اشخاصی که مواد تخدیر کننده چون سیگار استعمال می کنند از خطرات این کار مطلع بوده و علیرغم علم براین موضوع به استعمال و تکرار آن مبادرت می ورزند.

نقش دین در خودسازی انسان

ما در دو ناحیة بینش و گرایش محدود هستیم و این موضوعی است که صاحبانِ اندیشه و معرفت، به آن اذعان دارند. اندیشمندی صاحبدل در این زمینه می گوید ، زمانی که ما دانشمندان قرن 19 و قرن بیستم را با هم مقایسه می کنیم، به این موضوع پی میبریم که دانشمندان متاخرتر متواضع تر از دانشمندانِ متقدمند و این تواضع علمی در دانشمندان قرن بیستم بخصوص در رشتة فیزیک مشهودتر است. برخی از دانشمندان پر مدعای قرن نوزدهم، از کشف تمام رازهای زمین و آسمان خبر میدادند و گلایه از عدم وجود مجهولات داشته و مسئلة وجود آفریدگار را منتفی اعلام می نمودند! و در مقابل، دانشمندان متاخرتر (دانشمندان قرن بیستم) که بر دانش آنان افزوده شده بود پس از یک قرن کاوش نظری و علمی از بضاعت اندک دانستنیها در مقابل مجهولات سخن می رانند، آنان اینک این سخن افلاطون را نیک دریافته اند که گفت : “دانا کسی است که بداند هیچ نمی داند.” (بدین معنا که آنچه می داند در برابر آنچه نمی داند ناچیز است)

برخی از دانشمندان در زمینة پیدایش آفرینش معتقدند که تمام جهان در ذره ای کوچک وپر حرارت که آنرا سینگولاریتی مینامند، متراکم بود و موقعیت زمانی آنرا عدد ده به توان منفی 43 ثانیه تخمین می زنند. این ذره بسیار کوچکتر از اتم و بسیار پر حرارت تر از خورشید حاوی تمام اطلاعات و نقشه های جهان بود. انفجارِ حاصل در این ذره (بیگ بنگ) موجب پیدایش جهان و گسترش آن گردید. در زمان ده به توان منفی 35 ثانیه، کوارکها و آنتی کوارکها جهان را تشکیل می دادند. در زمان ده به توان منفی 4 ثانیه پروتونها و نوترونها و ضد آنها بوجود آمدند. و در زمان یک ثانیه، اولین الکترونها پا به عرصة وجود نهادند. سیصد هزار سال بعد، الکترونها به دور پروتونها به گردش درآمدند و اتمها تشکیل شدند. ستارگان و سیارات در اثر پیوستن ذرات پراکنده که اینک بصورت غبار بهم پیوسته درآمده بودند، بوجود آمد. برخی از دانشمندان موقعیت فعلی دانش امروز را به زمان اولین انفجار تشبیه کرده و با آن دوره مقایسه می نمایند و معتقدند اگر علم تکامل جهشی خود را ادامه دهد ممکن است که در آینده بتوان تا حدودی به راز مهم پیدایش جهان و چگونگی خلق آن از طرف خداوند پی برد. لیکن دانش امروز از مسائل و تفاصیل قبل از زمان مذکور همچنان ناآگاه است. محدودیت دانش انسان در حوزه های مختلف اثبات پذیر بوده و حتی در محسوس ترین و مشهودترین آنان یعنی اندام خود دارای فقر معرفتی فروان است و هر روز همانگونه که بر معلومات او افزوده می شود، مجهولات او نیز افزایش می یابد. اگر نسبت معلومات او به مجهولاتش حتی نسبت به امور محسوس اینگونه باشد ، میزان دانش او به غیر محسوسات چگونه خواهد بود؟ انسانی که در آنات و لحظات مختلف، نیازهای متضادی را در خود احساس می کند، انسانی که چندی شدیداً به معنویات متمایل می شود و گاهی چنان در مادیات غوطه ور میگردد که هیچ گونه رد پائی از معنویت در او نمی یابی، چگونه موجودی است؟ انسان موجودی پیچیده است و صاحب ابعادی پنهان. در ابعاد دیگر نیز انسان از همین فقر معرفتی رنج می برد. سؤالات فروان و مجهولات فراوان در همین کرة زمین پیش روی انسان قرار دارد، مثلاً آیا ما پاسخ این سؤال را یافته ایم که مثلث برمودا چیست؟ آیا این مثلت حقیقت دارد و یا حاصل خیالبافی بشر است؟ اگر از زمین فاصله بگیریم به شگفتی های این جهان که بصورت مجهولات فعلی در آمده است، بیشتر پی می بریم. در رابطه با قطر کهکشان شیری گفته می شود که اگر با سرعت نور از آن عبور کنیم، طی این مسافت به 100 هزار سال نوری نیاز خواهد داشت.

این کهکشان جزء کوچکی از جهان شناخته شده است، وسعت یک گودال سیاه که در کهکشان M87 قرار دارد به حدی است که سه میلیارد ستاره به حجم خورشید را می تواند در خود جای دهد. دانشمندان معتقدند بیش از یکصد میلیارد کهکشان که بسیاری از آنها بزرگتر از کهکشان راه شیری هستند، در جهان وجود دارند. از اینجا می توان تا حدودی به عظمت و وسعت جهان ناشناخته پی برد. بنابراین انسان که حتی در شناخت بدن و روح خود و در شناخت عالم جسمانی اینگونه ناتوان است، ادعای گزافی خواهد بود که خود را عالم بر جهان دانسته و در توانائیِ بینش و شناخت خود اغراق نماید. در اینجا نیاز او به دین، که نقطة اتصال این موجود محدود به وجود مطلق و بی نهایت است آشکارتر می گردد. همانگونه که قبلاً نیز بدان اشاره نمودیم انسان در هر دو حوزه بینش و گرایش ناتوان بوده و تنها در پرتو حضور وحی می تواند راه کمال خود را بیابد. اما نکته ای که لازم است در انتها بدان اشاره شود این است که تقویت بینش و دانش بدون التزام عملی به آن، هادی و ناجی انسان نخواهد بود. دین همانگونه که به کسب معرفت توصیه می نماید در عین حال، التزام عملی بدان را نیز از یاد نبرده و گرایشات متعالی انسان را مورد تمجید قرار داده است. حرکت در جهت کاوشهای نظری و تقویت عقل عملی همیشه مورد تایید دین بوده و سستی و کاهلی در کسب معرفت مورد سرزنش قرار گرفته است. علم و عمل دو مقوله ای هستند که همیشه مورد توجه دین بوداند. توجه به این دو پدیده در ادبیات ما نیز جایگاه ویژه ای داشته و شعرا و ادیبان از زوایای مختلف بدان پرداخته و دانش بدون گرایش صحیح و دانشمندانِ بی عمل را نکوهش نموده اند. در پایان، قرائت قطعه شعری از شاعرة ایران زمین پروین اعتصامی که بی ارتباط با موضوع مورد بحث ما نیز نمی باشد خالی از فایده نخواهد بود.

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست

گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می روی

گفت جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

گفت باید تا تو را در خانه قاضی برم

گفت رو صبح آی، قاضی نیمه شب بیدار نیست

گفت نزدیک است والی را سرا آنجا شویم

گفت والی از کجا در خانة خمار نیست


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نقش علم ودین