لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بهداشت
مجموعهای از علوم مختلف است و بطور کلی منظور از آن، انجام کارهایی برای جلوگیری از ابتلا مردم به بیماری و رسیدن به سلامتی است. تعریف سازمان جهانی بهداشت (WHO) از بهداشت به صورت زیر است: بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها و طولانی کردن عمر و ارتقا سلامتی بهوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است.
سیستم معاونت بهداشت عمومی (Public Health Asistanse) تقریباً 55 درصد جمعیت با این سیستم اداره میگردید. مخصوص کشورهای جهان سوم بود که در هر زمانی حالت انتزاعی مخصوصی به خود میگرفتند. در این سیستم مدیریت بر اساس تمرکز بوده، یعنی مسائل بهداشتی از بالا یعنی از مراکز به سازمانهای کوچک و شهرستانها جاری میشد. یعنی بودجه مدیریت از مرکز به استانها، شهرستانها و بخشها و روستاها جریان پیدا میکرد. منتها این تصمیمگیری با خصوصیات اقتصادی و فرهنگی هماهنگ نبوده، در نتیجه، نتیجه مثبت گرفته نمیشد و از طرف دیگر، اکثریت منابع مالی و انسانی در شهرها بکار گرفته میشد و روستائیان و شهرهای محروم، از عدالت و توزیع مناسب برخوردار نبودند. و در سیستم معاونت بهداشتی عمومی حتی 30% کودکان تحت پوشش نبودند و یا مرگ و میر کودکان زیر یک سال قبل از سال 1355 ، یکصد و بیست در هزار بود، ولی امروزه مرگ و میر کودکان زیر یک سال به کمتر از 28 در هزار رسیده است. یکی از عیبهای سیستم، عدم پوشش منابع بهداشتی و اداری در روستا بود. طرز ارائه خدمات بهداشتی به سه شکل ذیل بود:
از طریق مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستانها :
چون در کشورهای در حال توسعه، تعداد پزشک کم بود، پزشکان در بیمارستانهای دولتی از کارایی چندان برخوردار نبودند و حتی کیفیت ارائه خدمات ناقص بوده و اکثریت مردم بخصوص روستائیان دسترسی به بیمارستانها نداشتند و خود پزشکان از رساندن خدمات به مردم بنا به عللی کوتاه میکردند. چون حقوق کافی دریافت نمیکردند و بیماران را به مطبهای خصوصی عودت میدادند و در مردم این باور بوجود آمده بود که بیمارستانهای دولتی خدمات کافی ارائه نمیدهند.
از طریق بیمه :
چون فقر اقتصادی در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، بدان جهت همه مردم قدت پرداخت حق بیمه نداشته و تنها کارگران و کارمندان با پرداخت حق بیمه از خدمات بیمه استفاده میکردند و آن هم در عمل با اشکال روبرو بود، زیرا بیمه کننده دولت بوده و حالت مشابه کشورهای غربی را نداشت. بیمه شوندگان نیز از خدمات بیمه ناراضی بودند، اما راه دیگری وجود نداشت.
از طریق طب خصوصی :
معمولاً همان پزشکانی هستند که روزها در بیمارستانهای دولتی مشغول بوده و در عصر با دریافت حق ویزیت، خدمات را ارئه میدهند و آنها نیز به عللی از دادن خدمات به بیمه شوندگان به تعرفههای دولتی خوشنود نبوده و اخلال بوجود میآوردند. سیستم بیمه پزشکی این سیستم مخصوص کشورهای پیشرفته غربی بود که همه مردم با پرداخت حق بیمه از خدمات درمانی بهداشتی بهرهمند میشوند. البته در کشورهای غربی در آمد سرانه بیشتر است (68% مردم متوسط در آمد را دارند.) و لذا قدرت پرداخت حق بیمه را دارند و چنانچه اشاره شد، رقابت میان شرکتها وجود دارد، اما در کشورهای در حال توسعه ارائهگر خدمات فقط دولت است و کیفیت خدمات نامطلوب است. ولی در کشورهای غربی بیمه شوندگان با اختیار خود بیمهگر را از بین هزاران بیمهگر انتخاب مینمایند و در نتیجه بین بیمهگران رقابت وجود داشته و هر بیمهگر سعی دارد با دادن خدمات بهتر مشتری جذب کند.
سیستم طب ملی این سیستم مخصوص کشورهای کمونیستی بوده که 18% کل مردم دنیا از این سیستم استفاده میکردند و این سیستم توسط دولت ارائه میشد. مردم بدون پرداخت کوچکترین وجهی از خدمات بهداشتی استفاده میکردند و این کشورها از نظر سلامتی وضعشان بهتر بود. اساس این سیستم بر روی کلونیها یا واحدهای بهداشتی بود که خدمات بر اساس بهداشت و پیشگیری بود که در سطوح روستاها پراکنده شده بودند و خدمات ارائه میدادند.
یعنی تمام مناطق از حداقل امکانات بهداشتی درمانی استفاده میکردند و در اثر آن با وجودی که کشورهای سوسیالیستی از نظر اقتصادی و اجتماعی وضع خوبی از سایر جهات نداشتند، ولی از نظر بهداشتی حتی از کشورهای غربی هم بهتر بودند و اولین کشورهایی بودند که در آنجا به علت رعایت تنظیم خانواده نرخ رشد جمعیت به منفی گرایش کرد.
سیستم شبکه (خدمات بهداشتی اولیه و شبکههای بهداشتی) به علت پیشرفت سریع و تخصصی شدن علم پزشکی، امکان دسترسی به خدمات درمانی برای غیر ثروتمندان مشکل بود. بخصوص بدان جهت در کشورهای در حال توسعه، با پیشرفت علم پزشکی، در ترفیع سلامتی مردم تفاوتی بوجود نیامده بود و هنوز در کشورهای در حال توسعه مردم از سو تغذیه، افزایش جمعیت، بیماریهای عفونی و عدم دسترسی به آب تصفیه شده در رنج بودند. برای همین ارکان و شرایط خاصی تعیین شد که عمده ارکان وجه اجتماعی، سیاسی و استراتژیک دارد و برای رسیدن به اهداف زیر تاکید میکند:
همکاری و هماهنگی سایر بخشها اجتناب ناپذیر است، یعنی برای سلامتی تنها وزارت بهداشت درمان نمیتواند سلامتی مردم را تأمین کند. سایر نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیز باید برای ترفیع و تأمین سلامتی مردم همکاری نمایند.
تعهد سیاسی دولتها در قبول مسئولیت مردم ضروری است. بهداشت و تأمین سلامتی، حق و وظیفه انفرادی و اجتماعی و حکومتی است. مشارکت مردم الزامی است. توزیع منصفانه در مورد منابع بهداشتی و مالی باید صورت گیرد. حداقل خدمات درمانی و بهداشتی و توانبخشی جامعیت یابد. حداقل خدمات بهداشتی اولیه حداقل خدمات بهداشتی اولیه شامل موارد زیر است:
آموزش همگانی در زمینه بهداشت بهبود روش تغذیه تامین آب سالم و کافی و بهسازی ایمنی سازی علیه بیماریهای عفونی پیشگیری از بیماریهای شایع بومی در مان مناسب بیماریها و حوادث پیش بینی و تدارک داروهای اساسی ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک و تنظیم خانواده
علاوه بر 8 عامل فوق، باید عوامل روانی و کنترل عفونتهای تنفسی و اسهال کنترل شود. سازمان بهداشت جهانی هدفهای ذیل را برای کشورهای عضو به عنوان استراتژی بهداشت انتخاب کرده و تمام کشورها باید به این اهداف تا سال 2000 دست یابند:
کاهش مرگ و میر کودکان زیر یک سال به 50 در 1000 افزایش امید به زندگی که عبارت است از امید زبهداشت مجموعهای از علوم مختلف است و بطور کلی منظور از آن، انجام کارهایی برای جلوگیری از ابتلا مردم به بیماری و رسیدن به سلامتی است. تعریف سازمان جهانی بهداشت (WHO) از بهداشت به صورت زیر است: بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها و طولانی کردن عمر و ارتقا سلامتی بهوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است.
کوششهای اجتماعی
منظور از کوششهای اجتماعی موارد زیر است:
آموزش بهداشت بهداشت محیط تشخیص بیماریها پیشگیری علیه بیماریها عفونی ایجاد یک سیستم اجتماعی که هر فرد بتواند از حق طبیعی خود برخوردار باشد.
با فراهم آوردن این امکانات سلامتی مردم تأمین میشود. البته امروزه دامنه بهداشت عمومی توسعه یافته است و تأمین سلامتی سالخوردگان، مادران، تغذیه، جامعه، نوتوانی، آلودگی هوا و آلودگی صوتی جز وظایف بهداشت قلمداد شده است. در علوم تجربی عوامل در شرایط یکسان نتیجه یکسان بدست میدهند، یعنی از ترکیب دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن، آب بدست میآید. اما باید توجه داشت که در مورد یک امر بهداشتی مثل واکسیناسیون، تنها جنبه علمی قضیه کافی نیست. زیرا یک برنامه بهداشتی موفق لزوما در منطقه و فرهنگ دیگر موفق نیست، چون جنبههای اجتماعی، اقتصادی، روانی و ... نیز موثرند. پس بهداشت هنر است.
هدف دیگر بهداشت، طولانی کردن عمر انسان است. عوامل مختلفی بر طول عمر اثر دارند و از آن جمله رفاه اقتصادی، آرامش فکری، خدمات پزشکی، تغذیه، حقوق بشر، آموزش، ارتباط مردم با دوست و با همدیگر، آزادی و روابط دولت و ملت است. باید توجه داشت باشیم که امروزه اصطلاحات متفاوتی از نظر ظاهر برای بهداشت مطرح است. مثل بهداشت جامعه، جامعهشناسی بهداشت، پزشکی اجتماعی، پزشکی جامعه نگر و ... که در واقع همگی مترادف بهداشت عمومی هستند. باید گفت مفهوم تمام این عناوین یکی است، ولی طرز نگرش آنها با هم متفاوت است، چون نیازهای جوامع باهم تفاوت دارد.
بعد سومی هم مطرح است و آن این که باید آینده افراد را برای پرورش استعدادها در نظر بگیریم که مترادف با هدفهای حیاتیاند و منظور از هدفهای حیاتی این است که انسان چنان تکامل کند که خلیفهالله روی زمین باشد. زمانی این امر محقق میشود که فرد از نظر فیزیولوژیکی، روانی و عاطفی و بعد فلسفی و ... در سطح عالی باشد و آن سلامتی در موازات اهداف حیات است، چرا که ما هر قدر امکانات بیشتری را بتوانیم ایجاد کنیم، برای تبدیل استعدادهای بالقوه به بالفعل در راستای سلامتی مردم قدم برداشتهایم.
روشهای مختلف استفاده از بهداشت عمومی
سیستم معاونت بهداشت عمومی (Public Health Asistanse) تقریباً 55 درصد جمعیت با این سیستم اداره میگردید. مخصوص کشورهای جهان سوم بود که در هر زمانی حالت انتزاعی مخصوصی به خود میگرفتند. در این سیستم مدیریت بر اساس تمرکز بوده، یعنی مسائل بهداشتی از بالا یعنی از مراکز به سازمانهای کوچک و شهرستانها جاری میشد. یعنی بودجه مدیریت از مرکز به استانها، شهرستانها و بخشها و روستاها جریان پیدا میکرد. منتها این تصمیمگیری با خصوصیات اقتصادی و فرهنگی هماهنگ نبوده، در نتیجه، نتیجه مثبت گرفته نمیشد و از طرف دیگر، اکثریت منابع مالی و انسانی در شهرها بکار گرفته میشد و روستائیان و شهرهای محروم، از عدالت و توزیع مناسب برخوردار نبودند. و در سیستم معاونت بهداشتی عمومی حتی 30% کودکان تحت پوشش نبودند و یا مرگ و میر کودکان زیر یک سال قبل از سال 1355 ، یکصد و بیست در هزار بود، ولی امروزه مرگ و میر کودکان زیر یک سال به کمتر از 28 در هزار رسیده است. یکی از عیبهای سیستم، عدم پوشش منابع بهداشتی و اداری در روستا بود. طرز ارائه خدمات بهداشتی به سه شکل ذیل بود:
از طریق مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستانها :
چون در کشورهای در حال توسعه، تعداد پزشک کم بود، پزشکان در بیمارستانهای دولتی از کارایی چندان برخوردار نبودند و حتی کیفیت ارائه خدمات ناقص بوده و اکثریت مردم بخصوص روستائیان دسترسی به بیمارستانها نداشتند و خود پزشکان از رساندن خدمات به مردم بنا به عللی کوتاه میکردند. چون حقوق کافی دریافت نمیکردند و بیماران را به
تحقیق درباره بهداشت