خاطرات شاپور بختیار
شاپور بختیار به عنوان یک عنصر باسابقه جبهه ملی و کسی که در بسیاری از رخدادهای سیاسی، از قبل از کودتای آمریکایی 28 مرداد در ایران، حضور مستقیم داشته، ناخواسته تصوراتی را به ذهن تاریخ پژوهان متبادر میسازد که به هیچ وجه با آن چه در کتاب خاطرات وی آمده است، همخوانی ندارد. به عبارت دیگر، برای خواننده بسیار دور از انتظار است که فردی چون بختیار را در صفحاتی این گونه مختصر نظاره گر باشد. آن چه موجب شده است تا خاطراتی برخلاف انتظار آگاهان از کم و کیف تاریخ معاصر، عرضه شود از دو حال خارج نیست: اول این که آقای بختیار در سالهای پایانی عمر سیاسی خویش رسماً و علناً وارد مناسباتی شده که به طور قطع برای وی محدودیت آور بوده است. در چارچوب این احتمال، ایشان باید ترجیح داده باشد تا بسیاری از موضوعات مهم را ـ که یا در بطن آنها حضور داشته یا از نزدیک در جریان آنها قرار میگرفته است ـ نادیده بگیرد. برای نمونه وقوع کودتای آمریکایی 28 مرداد را که بیان چگونگی آن موجبات بی اعتباری را برای آمریکاییان به بار میآورده، لذا برای بختیار به عنوان آخرین برگ سیاسی واشنگتن به منظور حفظ رژیم پهلوی، نه مطلوب و نه مقدور بوده است.
در چارچوب احتمال دوم نیز میتوان چنین پنداشت که اصولاً مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد آمریکا به دلیل تعلقات ناشی از پیوندهای مالی و ارگانیک، اما غیرآشکار هاروارد با سازمان مرکزی اطلاعات این کشور، نخواسته است متعرض موضوعاتی شود که کارنامه عملکرد آمریکا را در ایران دارای مستندات بیشتری سازد. به هرحال، هر یک از این شقوق را علت غایی گشوده شدن تنها پنجره ای بسیار کوچک به زندگی سیاسی آخرین نخست وزیر محمدرضا پهلوی بدانیم، تفاوت چندانی در میزان بهره مندی خوانندگان از این اثر نخواهد کرد. از آنجا که از همین روزنه، واقعیتهای بسیار ارزشمندی در معرض قضاوت قرار می گیرد، لذا به نظر می رسد توقف در این موضوع که آیا عامل این محدودسازی، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد بوده یا تمایلات خود آقای بختیار، چندان راهگشا نخواهد بود، به ویژه آن که هر دو احتمال دارای آبشخور مشترکند.
خاطرات شاپور بختیار