فایل آموزش کلاه قلاب بافی جغد در همه سایز ها توضیح داده شده است.
آموزش کلاه قلاب بافی گاو
فایل آموزش کلاه قلاب بافی جغد در همه سایز ها توضیح داده شده است.
فایل آموزشی کلاه بچه گانه جغد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
فهرست:
نهبندان پارچه بافی
نهبندان پارچه بافی
شمال خراسان بافت نوارهای تزیینیقوچان پوستین دوزیقوچان پوستین دو
پارچه بافی در تمام نقاط استان خراسان انجام میشود. بافت پارچه هایی برای تهیه و دوخت انواع البسه مردانه و زنانه ، بافت حوله- جابندو...از وظایف سنگینی است که برعهدة زنان می باشد. فرتی farati و کرباس دو اصطلاح عمومی است که به محصولات أین کارگاهها اطلاق میشود امروزه با رواج استفاده از پارچه های ارزان قیمت و رنگارنگ کارگاهها ی پارچه بافی نیز از کار افتاده اند. کارگاههای کوچک چوبی که در گوشه اتاق نشیمن همه خانه های روستایی هنوز جای خالی اش بچشم می خورد و با در مناطق دور افتاده هنوز برای بافت حوله مورد استفاده قرار می گیرد
به عمل بافت نوارهای تزئینی در شمال خراسان مداخل بافی با جهره بافی میگویند کارگاه بافت مداخل از جنس چوب ساخته میشود. هریک از نخهای تار به یک صفحه چهار گوش از جنس پوست و یا امروزه نگاتیو عکسهای رادیولوژی وصل شده استو بافنده تا تغییر وضعیت هریک از صفحه ها به نقش پردازی بر روی نوار مبادرت می ورزد.
زندگی دامداری و کوچ نشینی همراه با سردی هوا در شمال خراسان سبب رواج استفاده از پوستین و در نتیجه پوستین دوزی شده است.
هوای سرد و دام فراوان قوچان أین صنعت دستی را بوجود آورده است، پوستین دوزی یک صنعت سنتی و قدیمی است. پوستین های قوچان در میان دامداران شمال خراسان معروف است. پوستین دوزی از مشاغلی است که افراد خاصی به آن مبادرت می ورزند که اجدادشان برای آنها به ارث گذاشته اند ، مرکز اصلی و مهم آن قوچان است. استفاده از پوستین در اکثر شهرهای شمالی خراسان در فصول سرد رایج است. در حال حاضر در قوچان یک نفر به أین حرفه اشتغالف دارد که اجدادش یکی دو نسل قبل از او از أین راه امرار معاش می کردند. کار تهیه پوست که جزو مراحل اولیه می باشد بر عهده خود پوستین دوز است.
پارچه بافی در تمام نقاط استان خراسان انجام میشود. بافت پارچه هایی برای تهیه و دوخت انواع البسه مردانه و زنانه ، بافت حوله- جابندو...از وظایف سنگینی است که برعهدة زنان می باشد. فرتی farati و کرباس دو اصطلاح عمومی است که به محصولات أین کارگاهها اطلاق میشود امروزه با رواج استفاده از پارچه های ارزان قیمت و رنگارنگ کارگاهها ی پارچه بافی نیز از کار افتاده اند. کارگاههای کوچک چوبی که در گوشه اتاق نشیمن همه خانه های روستایی هنوز جای خالی اش بچشم می خورد و با در مناطق دور افتاده هنوز برای بافت حوله مورد استفاده قرار می گیرد
به عمل بافت نوارهای تزئینی در شمال خراسان مداخل بافی با جهره بافی میگویند کارگاه بافت مداخل از جنس چوب ساخته میشود. هریک از نخهای تار به یک صفحه چهار گوش از جنس پوست و یا امروزه نگاتیو عکسهای رادیولوژی وصل شده استو بافنده تا تغییر وضعیت هریک از صفحه ها به نقش پردازی بر روی نوار مبادرت می ورزد.
زندگی دامداری و کوچ نشینی همراه با سردی هوا در شمال خراسان سبب رواج استفاده از پوستین و در نتیجه پوستین دوزی شده است.
هوای سرد و دام فراوان قوچان أین صنعت دستی را بوجود آورده است، پوستین دوزی یک صنعت سنتی و قدیمی است. پوستین های قوچان در میان دامداران شمال خراسان معروف است. پوستین دوزی از مشاغلی است که افراد خاصی به آن مبادرت می ورزند که اجدادشان برای آنها به ارث گذاشته اند ، مرکز اصلی و مهم آن قوچان است. استفاده از پوستین در اکثر شهرهای شمالی خراسان در فصول سرد رایج است. در حال حاضر در قوچان یک نفر به أین حرفه اشتغالف دارد که اجدادش یکی دو نسل قبل از او از أین راه امرار معاش می کردند. کار تهیه پوست که جزو مراحل اولیه می باشد بر عهده خود پوستین دوز است.
مقاله در مورد قالی و قالی بافی با فرمت ورد ، 146 صفحه قابل ویرایش
برخی عناوین:
قالی بافی
مقدمه: ذوق و خلاقیت هنری هر جامعه ای از سنن زندگی و سوابق تاریخی و محیط زیست آحاد آن قوم ریشه و الهام می گیرد و غالبا این ذوق و استعداد در یک و یا چند رشته خاص بگونه ای متبلور می شود که رقابت جوامع دیگر با آن ملتها و اقوام در آن رشته ها بدلایل متعدد تا حدودی دشوار و شاید عبث می گردد.
از جمله هنرهائی که در این سرزمین درمرور زمان به ذروه کمال و استادی رسیده و ذوق هنرمند ایرانی در پهنه آن فرصت تجلی وافر یافته هنر قالی بافی است. و دلیل این شکوفائی و اولیه مناسب برای تولید فرش از قبیل پشمهای مرغوب و انواع گیاهان رنگدار دانست .
بافت قالی و قالیچه در روستاها و یا درمیان ایالات بیشتر به عهده زنان و دختران است و در کارگاههای شهری حرفه ای است که بافندگان زن و مرد به آن می پردازند. کار پسران و انگشتان هنر مند خود در دل تارهای فرش جای داده و سرانجام در حالیکه دهها و صدها اثر زیبا و دل انگیز را با سرانگشت ماهر خویش آفریدند با مقراض اجل تارهای بستگی آنان از بهداشتی کارگاهها به بیماری فلج ، کوری ، رماتیسم و جهاز تنفس مبتلا میشوند. شاید به لحاظ تداعی محنت و محرومیت بافنده فرش و یا به خاطر تفکر در چگونگی آفرینش و طبیعت بی جان و زیبای آن باشد که رابطه ای که اساس آن بر زیبا پرستی و معنویت است با فرش و بافنده ناشناس و محروم آن برقرار شده و موانست با آنرا چنین تفکر آمیز و مشغول کننده می نماید .
علاقه و پیوند عاطفی مردم ایران به این میراث هنری خود و نیازی که بداشتن آن در مسکن و ماوای خود احساس می کنند زاید الوصف است و شاید به جرات بتوان گفت کمتر خانه شهری در ایران است که مفروش به تخته فرشی نباشد و در هیچ گوشه ای از جهان خرید و فروش فرش به آن مقیاسی که در ایران معمول است رایج باشد .
در سالهای اخیر فرصت های گرانبهایی برای کشورهای رقیب ایران فراهم آمد تا رکود کوتاه مدتی که در عرصه رقابت های جهانی برای فرش ایران بوجود آمده بود برای خود جای پای مستحکم تری باز کنند. در این سالها کشورهای پاکستان ، هندوستان ،چین و برخی از کشورهای اروپای شرقی چون رومانی و آلبانی با تقلید از نقشه ها و طرحهای ایران به منابع بزرگی از صادرات فرش دست یافتند و در مقیاسی وسیع برای آینده تجارت فرش ایران خطر ساز شدند ولی این حقیقتی مسلم است که قالی ایران به لحاظ بافت استادانه ، طرحها و رنگ های دلپسند و جالب همچنان در صدر باقی مانده ، روشن تر آنکه گویا قالی نفیس ایران بر تارک زیباترین و گرانبهاتین فرش گیتی درخششی دائمی دارد و این قولی است که جملگی برآنند.
فصل اول _ تاریخچه فرشبافی
قالی بافی در ادوار پیشین
قالی بافی در عصر صفویه
طرح ترنج دار
قالی اردبیل (قالی شیخ صفی)
قالی موج دریا
فرش چلسی
فرش ترنجدار منظره حیوانات موزه میلان
طرح گلدانی
طرح شکارگاه
طرح درخت و بوته
طرح گلدار هراتی
طرح باغی
طرح فرش های لهستانی
قالی بافی ایران از پایان دوره صفویه تا سال 1300 هجری شمسی
وضعیت قالی بافی ایران در سالهای معاصر
شرکت سهامی فرش ایران
سازمان صنایع دستی ایران
وزارت جهاد کشاورزی
فصل دوم _ مواد اولیه مورد نیاز قالی بافی
پشم
کرک
پنبه
ابریشم
تکنیک گره زنی
گره
قیورد یا ترکی باف ( یاگره ترکی)
سنه ] صحنه [ یا فارسی باف ( یا گره فارسی)
جفت ایلیمه یا گره جفتی
فشردگی گر ها
بافت و ابزارهای آن
ابزار کار
انواع دار قالی
حاشیه دو سر قالی
گره ها
پود
تراشیدن و یا قیچی کردن
نقش
واگیره
اندازه ها
کلگلی یاکله ای
کناره
دوزرع ، پرده ، سجاده
نماز یا جانماز
زرع و نیم
یاستیک
نقش های و نمادها
آرایش و نقش طبیعی
نقش هندسی و منظم
نمادها
مرغ مذهب زرتشت
درخت
بته
چلیپا (صلیب)
نمادهای چینی
حیوانات
فصل چهارم _ نقش قالی
مقدمه _ یکی از عوامل با اهمیت و درخور توجه که شهرت قالیهای (ایران) جهانگیر کرده است نقو ش دلپذیر و طرحهای بی مانند و متنوع آنها است. هر تخته فرش ایران دارای نقشی مختص به خود میباشد به گونه ای که صدها و هزاران طرح دلفریب را در مجموعه فرش های ایران می توان جستجو کرد که هر کدام در نوع خود در کمال زیبایی و تعادل هستند.
طرحهای ایلیاتی
طرح های شهری
طبقه بندی طرحهای قالی
اصطلاح لچک و ترنج
طرح شاه عباسی
طرح اسلیمی
طرح گلدانی
طرح هراتی
طرح درختی
طرح بته ای
طرح خشتی
طرح مناظر طبیعی _ شخصیت ها و اثار تاریخی
طرحهای ذهن بافت ایلی
طرح محرابی
طرح افشان
طرحهای بندی
فصل پنجم _ طبقه بندی فرش ها
به علت تعدد مراکز فرشبافی در ایران و طرحهای متنوع مورد عمل قالی بافان این مناطق و تقلیدی که از طرحهای اختصاصی یک منطقه در مناطق دیگر می شود بعضا شناخت دقیق محل بافت برخی از فرش ها تا حدودی مشکل میگردد در این مورد ضابطه هایی از قبیل نوع گره، نوع رنگ، جنس الیاف ، تعداد پود، ارتفاع پرز و برخی دیگر از جزئیات ، مشخصهای مهمی هستند که ملاک عمل خبرگان قرار می گیرند .
گاهی فرش را از لحاظ مراکزی که در آن خرید و فروش صورت گرفته است نامگذاری می کنند که عملی کاملا لغو و بی مورد است به عنوان مثال فرش هایی بنام موصل (شهری در عراق) در اندازه های تقریبی 130*200 سانتیمتر که در اصل فرش های بافت همدان و کردستان هستند .
به طور کلی فرش های ایران را از لحاظ مراکز بافت در دو گروه بزرگ می توان طبقه بندی کرد.
فرشهای ایلیاتی
فرش های روستائی و شهری
توضیحی درباره شناخت و ساختار قالیچه های تصویری
موضوعهای مذهبی و داستانهای قرآن
پادشاهان
کرمان و قالیچه های تصویری
قالی تصویری شاهپور دوم
قالی تصویر دار کرمان
طرح و نقشه
راور و قالیچه های تصویری
قالیچه شتر لیلی
تصویر کودکی حضرت عیسی (ع)
قالیچه شکارگاه بهرام گور
قالیچه تصویری کاشان
قم و قالیچه های تصویری
آذربایجان و قالیچه های تصویری
تبریز و قالیچه های تصویری
تهران و قالیچه های تصویری
چهار محال بختیاری و قالیچه های تصویری
ایلات ایرانی الاصل ( فارسی زبان)
نواحی مختلف ایران عده کثیری وطوایف چاد نشین از نژاد ایرانی بوده اند که ایرانیان همیشه ایشان را به نام عمومی (کرد) خوانده اند. و پیداست که کرد ، به اصطلاح مردم ایران کلمه جامعی بوده است برای همه مردم چوپان و چادر نشین از نژاد ایرانی ، در برابر چادرنشینهای ترک و تازی... در زبان فارسی کرد را به معنی چوپان و شبان هم آورده اند. از مهمترین ایلات ایرانی ( که سهمی در قالیچه های تصویری نیز دارند) سه ایل لر و بختیاری _ کرد و بلوچ را باید نام برد
دانلود پروژه کارآفرینی وطرح توجیهی نساجی و پارچه بافی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 39
این پروژه کار آفرینی هم در قالب درس کار آفرینی دانشجویان عزیز قابل ارائه میباشد و هم میتوان به عنوان طرح توجیهی برای دریافت وام های اشتغالزایی به سازمان مورد تقاضا ارائه نمود
طرح کارآفرینی
نساجی و پارچه بافی خلاصه طرح موضوع طرح:بافت پارچه و نساجی نوع تولیدات:پارچه مخملی و توری تعداد شاغلین:10 مشخصات سرمایه گذاری طرح(ارقام به میلیون ریال) سرمایه گذاری کل طرح:4704 سرمایه گذاری ثابت:3730 سرمایه در گردش:756 درآمد سالیانه:7200 سود ویژه:1613 دوره بازگشت سرمایه:28 ماه نرخ بازدهی سرمایه:43%
تاریخچه از آغاز پیدایش انسان ، همواره چگونگی پوشش و نجات او از سرما مطرح بوده است. مصریها نزدیک به 5500 سال پیش هنر ریسندگی و بافندگی پنبه را آموختند و چینیها با پرورش کرم ابریشم در حدود 3600 سال پیش مشکلات پوشش خود را حل کردند. در سده هفدهم دانشمند انگلیسی به نام رابرت هوک "Robert- Hooke" پیشنهاد کرد که میتوان الیاف را با توجه به شیوهای که کرم ابریشم عمل میکند تولید نمود. پس از آن ، یک بافنده انگلیسی به نام لویزشواب Lois- Schwabe توانست الیاف بسیار ظریف شیشه را با عبور شیشه مذاب از منافذ بسیار ریز تهیه نماید. پس از چندی ، سایر دانشمندان موفق به استخراج سلولز چوب و در نتیجه تولید الیاف شدند در سدههای هجده و نوزدهم، همراه با انقلاب صنعتی ، رسیدگی و بافندگی مبدل به تکنولوژِی تهیه پارچه از الیاف گوناگون طبیعی و مصنوعی شد. بافتن و دوختن تن پوش از جمله نیازهای نخستین بشر بوده است، ولی این که در چه زمانی تن پوش گیاهی و سود جستن از پوست نباتات و حیوانات برای پوشش بدن، به صورت تن پوش پارچه ای درآمده و بشر پیروز به فراگرفتن فن بافندگی شده است به درستی روشن نیست. در فلات ایران همراه با دیرینه ترین نشان های زندگی بشر، نشانه ها و ابزارهایی از فن بافندگی به دست آمده که می رساند از چندین هزار سال پیش، تیره های ایران باستان، با فن ریسندگی و بافندگی آشنایی داشته اند. گیرشمن می نویسد: «شمار شایان نگرش، چنبره های دوک که از گل رس یا از سنگ ساخته شده، در سیالک کاشان، نشان آن است که انسان قدیم، مبادی صنعت بافندگی را می شناخته است. ایرانیان باستان، رفته رفته در صنعت ریسندگی و بافندگی چیرگی یافتند، به گونه ای که در روزگار پیشدادیان و پیش از آنها به پارچه بافی دست یافته و پارچه های رنگارنگ و زیبایی می بافتند ( در مرز 12000 سال پیش). در روزگار مادها این صنعت پرارزش، خود دانشی را برپا می کرده است، زیرا در روزگار مادها، پارچه و پوشش های گوناگون علفی، پوستی و پشمی، چه از دیدگاه جنس و مواد نخستین آن و چه از دیدگاه رنگ آمیزی و نقش و نگار، دریافت و طرح پدیدار بوده است. مادها در بافندگی پشم، کتان و دیگر الیاف گیاهی را به کار برده و از پشم علاوه بر ریسندگی و ساختن نخ و پارچه های پشمی به وسیله مالیدن آن، نمدهایی بسیار خوب می ساختند و از نمد گونه های تن پوش، از جمله کلاه درست می کنند. هرودت از تن پوش های مادی چنین یاد می کند و می گوید: «کلاهی نمدین که خوب مالیده بودند و آن را (تیار) می گفتند، بر سر، قبایی آستین دار رنگارنگ در بر، زرهی که چنبره های آهنین آن به فلس های ماهی همانند بود بر تن، شلواری که ساق پاها را می پوشانید در پا ... ساختن نمد به روشی که هنوز در ایران ساخته می شود، پیشینه ای بس دیرینه دارد و از روزگاران بسیار دور، این فن در ایران باستان رواج داشته است تا در روزگار مادها، که علاوه بر سود جستن از نمد، برای ساختن کلاه، فرش و پوشش های دیگر از آن بهره ور می شدند و به ویژه در ساختن زین اسب، از آن سود می جستند. از شکل و ساختمان ابزار و وسایل پارچه بافی در ایران باستان که پدیدار بوده، افسوس که نمونه ای از آنها به دست نیامده است، ولی از گونه های لباس مادها و هخامنشیان و ساسانیان که در نقش های تخت جمشید و کرانه های دیگر دیده شده، این گفتار آشکار می گردد که صنعت پارچه بافی در یاران باستان راه های پیشرفت خود را می پیموده است، به گونه ای که اندک اندک به گوناگونی رنگ ها و گونه های بافت پارچه افزوده شده و پارچه های گوناگون، خشن و نرم و نیز ابریشمی بافته می شده است، تن پوش های گوناگون که جایگاهداران و کارگزاران بزرگ می پوشیدند، نمودار پیشرفت و گسترش این صنعت می باشد. این سیر پیشرفت در صنعت بافندگی و پارچه بافی نشانگر آن است که ایرانیان دانش و آگاهی های خویش را در بافندگی، رفته رفته به فرزندان خویش می آموختند و آن اندازه پیشرفت کرده بودند که گونه هایی از این پارچه ها را به انگیزه بسیار خوب بودن و زیبایی ویژه به خود، در کشورهای همسایه و سرزمین های دیگر، خریداران بسیار داشته است. ایرانیان در روزگار باستان، بیشتر پارچه های مورد نیاز خانواده را در خانه می ساختند، پس هر خانواده در خانه خود، ابزار و دستگاه ریسندگی و بافندگی داشته و زنان همه گروه ها، پوشاک مورد نیاز خانواده را خود تهیه می کردند و کمتر زنی بوده است که از ریسندگی و بافندگی سررشته نداشته باشد. امروزه هم در شهرستان و دیه ها و روستاهای ایران، خانواده ها، از راه صنایع دستی ساده به بافتن گونه های پارچه و فرش با روش باستان سرگرم هستند. در ایران باستان، دانش فنون بافندگی و دوزندگی علاوه بر کنار کردن نیازمندی های خانواده، جزو شخصیت زن ایرانی بوده است و زنان خانواده های بزرگان نیز گرچه به آن نیازی نداشتند، برای سرگرمی و هنرنمایی و ابراز دلبستگی به شوهر و فرزندان، دوزندگی و بافندگی را از همان خردسالی فرا می گرفتند، تا آنجا که ملکه آمیس تریس زن خشایارشا هم، با این که از همان آغاز کودکی و فراگیری بافندگی که شاید نیازی هم به آن نداشته، از دیدگاه نشان دادن ذوق و نشانه کمال برای این آهنگ که بانویی با شخصیت و هنرمند است، به آن دست برده بود و برای شاه نیز با دست خود، پارچه بافته و لباس می دوخته است، آیا می توان گمان کرد، کردار ملکه ها وزنان باشخصیت ایران قدیم برای بانوان ایرانی سرمشق نبوده و زنان برای پیروی از کارهای آمیس تریس ها و همچشمی در ابراز هنرمندی و وانمود نمودن به کدبانویی، کوشش در بافندگی نداشته اند؟ صنعت پارچه بافی از روزگار هخامنشیان وارد دوران تازه ای می شود، بدین معنی که پارچه های ظریف و گرانبهایی که در ساختن و بافتن آنها، پایانه هنر و ذوق را به کار می برده اند، ساخته می شد. در نشریه یونسکو (ایرانشهر) درباره بافندگی و پارچه بافی روزگار هخامنشی چنین آورده شده است:«پارچه بافی ایران در روزگار هخامنشی به ویژه در زمینه بافت پارچه های پشمی نرم و بسیار خوب، نامور بوده و شاهان هخامنشی به داشتن لباس های گرانبها نامبردار بوده اند... وقتی اسکندر مقدونی به دیدن آرامگاه کوروش رفت، دید که تابوت طلایی آن پادشاه از پارچه و فرش های ظریف و قشنگی پوشیده شده است. بنابراین همچنان که فرآورده های هر پیشه و صنعتی نشان دهنده هنر و دانش تیره های مردم در دوره های گوناگون تمدن است، باید گفت که آموزش صنعت پارچه بافی و بافندگی در روزگار هخامنشی جنبه آغازین نداشته و گسترش آگاهی ها و دانش آنان در این باره، آموزش هایی را در سطح بالا، پذیرا بوده است. بهره و نتیجه دانش و چیرگی هخامنشیان در پارچه بافی و ساختن بافته های گوناگون که تنها به وسیله آموزش و پرورش استادان چیره دست، می توان بر آن دست یافت. تا آن اندازه شایان نگرش بوده است که برخی از نویسندگان می گویند: «نخستین ملتی که صنایع پارچه بافی و بافندگی آن هر چند گز به هزار تومان می ارزید، ایران هخامنشی بود، از جمله دست آوردهای جنگی اسکندر در شوش، یک تخته قالی مخملی بود که یک صد و نود سال از عمرش می گذشت، ولی رونق و رنگ و رویش نیز شالوده اش، فرقی نکرده بود و پنج هزار تالانت طلا ارزشیابی شد. (ایران نامه شوشتری) علاوه بر آموزش های مربوط به صنعت پارچه بافی و بافندگی و آموزش، آگاهی های نظری و آموزش عملی فنون لازم، در ایران باستان، آموزش و تربیت شاگردانی برای بافتن فرش های پشمی و ابریشمی گرانبها معمول بوده است. آموزش هنر قالی بافی به ویژه قالی های ابریشمی، بسیار دشوار و به کار بردن دقت فراوان و دردسر بسیار است و استادان زمان هخامنشی کلاس های ویژه ای برای آموختن به نوجوانان در کرانه های گوناگون برپا کرده بودند. از فرش های بسیار کهن ایران، در موزه ها و کوشک های جهان چون: موزه واتیکان، کوشک مترنیخ در چک اسلواکی موزه های روسیه و کشورهای اروپا و امریکا پدیدار است. در کاوش های پسین، چند تخته فرش از روزگاران ایران باستان که از دیدگاه نقش، همانند فرش های هخامنشی است، ولی از دیدگاه دیرینگی، گویا از سده های خیلی پیش از آن است، در کوهستان آلتای در جنوب روسیه به دست آمده است. رودنکو باستان شناس روسی در دره پازیریک و کرانه های شمالی کوهستان آلتایی در جنوب روسیه، نزدیک مغولستان که به انگیزه سرمای بیش از اندازه، بیشتر سال یخبندان است، به چند تپه باستانی برخورد نمود و در کندوکاو این تپه ها پیروزی یافت، گورهایی از سکاها را پیدا کند. در این گورها، رودنکو به آلات و ابزار و وسایلی از ساکنان آن کرانه دست یافت که از همه مهمتر فرش و پارچه ای است که بر نشان یخبندان، سالم مانده است. گفته های رودنکو حاکی از این بود که این فرش، کار ایران و در کرانه های ماد، پارت یا پارس، در زمان هخامنشی بافته شده و از آن سده پنجم یا چهارم پیش از میلاد است. این فرش اکنون در موزه آرمیتاژ لنینگراد نگهداری می شود. پیدا شدن فرش مزبور گذشته از آنکه نشانه ای از پیشرفت فن قالی بافی از روزگار دیرین تا زمان هخامنشی است از دیدگاه آشنایی با این فن و چگونگی بافتن قالی در آن روزگار و آراستگی بافت و رنگ، دارای ارزش تاریخی بسیار می باشد. اگرچه نمونه های زیادی از قالی های هخامنشی و پیش از آن در دست نیست، ولی با توجه به نقش و طرح و بافت قالی پازیریک می توان گفت که در روزگار هخامنشیان گونه های فرش های زیبا و قالی ها را می بافتند و در کارگاه های قالی بافی، این پیشه و فن را به دیگران می آموختند، زیرا قالی پازیریک فرشی آغازین و ساده نیست، بلکه گذشته از طرح و رنگ و نقشه آن که با تصاویری چند، زنان روزگار هخامنشی را نشان می دهد، بافتی استادانه هم دارد و نشان می دهد که بافندگان آن از آزمودگی و آموخته های نیاکان خود، سود جسته و در نتیجه آموزش های گوناگون در این پیشه چیرگی یافته اند.