فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات70
تقریبا هر کس گاه احساس افسردگی می کند اکثر ما گاهی وقتها احساس غم در خود می کنیم وبه هیچ فعالیتی حتی فعالیتهای لذت بخش علاقه ای نشان نمی دهیم افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است عدم موفقیت در تحصیل یا کار از دست دادنه یکی از غریزان وآگاهی از این که بیماری،پیری توان مارا به تحلیل می برد از جمله موفقیت هایی هستند که اغلب موجب بروز افسردگی می شوند افسردگی تنها زمانی ناهنجار تلقی می شود که با واقعه ای که رخ داد متناسب نباشد یا فراتر از حدی که برای اکثر مردم نقطه آغاز بهبودی است ادامه می یابد. (اتکنیسون،1380)
وجود رابطه میان تجارب دوران نوجوانی ورفتار بعدی ما به عنوان یک بزرگسال مدتهاست که ثابت شده است مثلاً برای بعضی دادن پدر یا مادر در یک سن بحرانی طی کودکی موجب ابتلا افسردگی در دوران بعدی زندگی خواهد شد در جهانی که کودک تجربه می کند مادر را هم چون جزئی از خود می داند جزئی که غم،رضایت،آرامش وشادی واقعیت است ولی بعداً می تواند فرق میان سن وغیر سن را تشخیص دهد تمام این روند کمک خود ویادگیری با افسردگی ارتباط دارد تا آن جای که اینک گمان می رود از دست دادن شما ومحبوب در کودکی اساس تمام افسردگی های بعدی در فرد است پیش بینی از دست دادن شی ومحبوب باعث نگرانی می شود واز دست دادن واقعی آن افسردگی را به وجود می آورد وبه این ترتیب اضطراب وافسردگی در دوران بعدی زندگی در واقع تکرار فشرده بسیاری از این تجارب اولیه است(راسل میچل،2000).
عنوان پژوهش:
مقایسه افسردگی نوجوانانی که پدر خود را از دست داده اند با نوجوانانی که پدرشان در قید حیات هستند.
تعریف موضوع پژوهش:
در اثر از دست دادن پدر به هر صورت که باشد چه به وسیله مرگ وچه در اثر جدایی یک خلأ مهم در خانواده بوجود می آید این ضایعه قطعاً اثر مهمی در خانواده خواهد گذاشت لازم است بررسی دقیق وجدی روی تهران این فقدان بر فرزندان انجام شود خصوصاً رابطه فقدان با افسردگی، زیرا افسردگی موضوع مهمی است که در صورت وجود می تواند مانع رشد در زمینه های مختلف مثلاً ادامه تحصیل به صورت موفق شود.
هدف:
هدف از تحقیق مقایسه افسردگی نوجوانان بی سرپرست ودارای سرپرست.
پرسش پژوهش:
آیا بین میزان افسردگی نوجوانانی که پدر خود را از دست داده اند ونوجوانانی که دارای پدر هستند تفاوت وجود دارد؟
تعریف اصطلاحات:
افسردگی :در سطح معمول افسردگی نشان نکاتی است که تحت خلق افسردگی است وبر اساس بیان نقطی وغیر نقطی عواطف غمگین واضطرابی و یا حالت های برانگیختگی نشان داده است،افت گذرا یا دوام حالتهای شدید عصبی- روانی که به صورت یک مؤلفه بدنی،سردرد؛ خستگی پذیری،
بی اشتهایی،بی خوابی، یبوست،کاهش فشار خون،وجزء آن ویک مؤلفه روانی واحساس به پایان رسیدن نیرو،ناتوانمندی،غمگین وجزءآن نمایان می شود.
سقوط غیر قابل توجیه اسن حالت در قلمرو بدنی با خستگی دائم آشکار
می شود در قلمرو شناختی به صورت پراکندگی است ومشکل کوشش فکری در قلمرو عاطفی به شکل حالتی مالیخورائی که با هوشیاری فرد نسبت به توانمندی واکنش همراه است متجلی می شود «حالت روانی،خوش که با دلرزگی، یأس وخستگی پذیری مطلق می شود ودر بیشتر مواقع بااضطرابی کم وبیش شدید همراه است»
دریک جمع بندی حکم متوجه می شویم که مفهوم افسردگی به سه گونه متفاوت به کار رفته است.به منظور مطمئن کردن احساس های بهنجار غمگین،یأس، ناامیدی وجز آن وبروز آنها به عنوان نشانه یک اختلال
به منظور توصیف اختصاری یک نشانه که شامل نشانه های عاطفی وشناختی وحرکتی فیزیولوژیکی وغدد ترشح است «مبانی بهداشت روانی دکتر مصطفی حمدیه 1381)
تعریف عملیاتی:
افسردگی:داشتن نمره ای در حد نمره افسردگی آزمون بک در این آزمون پژوهش در نظرات وافسردگی دارای نمره ای در حد نمره افسردگی آزمون بک بودند به عنوان افراد افسرده مشخص شده اند.
تحقیق مقایسه افسردگی نوجوانانی که پدر خود را از دست داده اند با نوجوانانی که پدرشان در قید حیات هستند