فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی عوامل تسهیل کننده و بازدارنده مطالعه و رابطه نگرش به مطالعه و کتابخوانی با الگوی انگیزشی مزلو

اختصاصی از فایلکو بررسی عوامل تسهیل کننده و بازدارنده مطالعه و رابطه نگرش به مطالعه و کتابخوانی با الگوی انگیزشی مزلو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

چکیده

پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی، انگیزة مطالعه و کتابخوانی و رابطه آن با الگوی انگیزشی مزلو را مورد بررسی قرار داده است. نمونه‌ای متشکل از 1535 نفر در دامنه سنی 12 تا 60 سال از چهار شهر استان خراسان رضوی(کلات، تربت حیدریه، فردوس و مشهد) به شیوه‌ نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. نتایج پژوهش نشان داد بالاترین سطح نیاز جامعه مورد مطالعه، «نیاز به احترام» است. نیاز‌های «تعلق و دوست‌داشتن»، «خود‌شکوفایی»، «ایمنی» و «فیزیولوژیک» در مرتبه‌های بعدی قرار دارند. تمامی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده مورد مطالعه در این پژوهش، نقش زیادی در بازدارندگی و تسهیل کنندگی مطالعه و کتابخوانی داشته‌اند. آزمودنیها نگرش مثبت نسبت به مطالعه داشته و این نگرش از جنبه شناختی بالاتر از جنبه هیجانی قرار دارد. بین سطوح 1،3،4و5 سلسله مراتب نیازهای مزلو، با نگرش به مطالعه، رابطه‌ای معنا‌دار وجود دارد. بین افراد در دامنة سنی 35-31 با افراد در دامنه‌های سنی 15-10، 20-16 و25-21 سال تفاوت معنا‌داری در نگرش به مطالعه پیدا شد. همچنین، افراد با مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر تفاوتی معنا‌دار را با افراد با مدارک تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در گرایش به مطالعه از خود نشان دادند. از سوی دیگر، نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین مشاغل فرهنگی و سایر مشاغل مانند کارمندان، نظامیان، مشاغل آزاد، افراد بیکار و کارگران، تفاوت معنا‌داری در گرایش به مطالعه وجود دارد. نتایج آزمون T نشان داد زنان به طور‌معنا‌داری نسبت به مردان دارای گرایش مثبت به مطالعه و کتابخوانی هستند.

کلیدواژه‌ها: انگیزة مطالعه، کتابخوانی، نگرش به مطالعه، سلسله مراتب نیازهای مزلو.

مقدمه

انگیختن به معنی به حرکت یا به فعالیت درآوردن موجود زنده است. در واقع، هر عاملی که باعث فعالیت یک موجود زنده شود، نوعی انگیزش محسوب می‌شود (مان،1368). انگیزش یک مفهوم وسیع است و دربرگیرنده نیازها، علایق، ارزشها، گرایشها و اشتیاقها و مشوقهاست و منبع ارضای نیاز‌ها و رغبتها محسوب می‌شود (گیج و برلاینر، 1374). دانشمندان زیادی به مقولة انگیزش و مطالعه آن بر روی انسان پرداخته‌اند، از آن جمله می‌توان به «هنری موری»، «آبراهام مزلو»، «کلایتون آلدرفر»، «فردریک» و «هرزبرگ» و «کارل راجرز» اشاره کرد. نظریه‌ها و پژوهشهایی که بر پایه نظریه‌های آنان در جوامع و موقعیتهای مختلف انجام گرفته، گویای اهمیت نقش انگیزه در پیشرفت آدمی و به تبع آن جامعه است.

نظریة «مزلو» درباره انگیزش، در بطن رویکرد او نسبت به فهم شخصیت قرار دارد. به نوشتة «مزلو»، تعدادی نیازهای ذاتی وجود دارد که رفتار هر فرد را فعال و هدایت می‌کنند. این نیاز‌ها غریزی هستند؛ یعنی مجهز به آنها به دنیا می‌آییم. اما رفتارهایی که برای ارضای نیاز‌ها به‌کار می‌بریم، نه ذاتی بلکه اکتسابی اند، بنابراین در معرض تفاوتهای فراوانی از یک شخص به شخصی دیگر هستند. از دیگر ویژگیهای این نیازهای همگانی، قرار گرفتن آنها در یک ترتیب سلسله مراتب اهمیت به صورت زیر است:

1.نیازهای فیزیولوژیکی[3]

2.نیاز به ایمنی[4]

3.نیاز به عشق و تعلق داشتن[5]

4.نیاز به احترام[6]

5.نیاز به خودشکوفایی.

در سلسله مراتب نیاز‌های «مزلو»، نیاز‌هایی که در پله‌های پایین نردبان انگیزشی هستند باید قبل از نیازهایی که در پله‌های بالای این نردبان هستند، ارضا شوند. هرچه یک نیاز از نظر سلسله مراتب پایین‌تر باشد، قوّت، توانایی و اولویت آن بیشتر است. واضح است، نیاز‌های رده بالاتر ضعیف‌ترند. «مزلو» بین نیاز‌های رده بالاتر و رده‌های پایین‌تر، تمایز‌های دیگری نیز به شرح زیر قایل شده است:

1.   نیاز‌های بالا‌تر بعدها در رشد تکاملی ما پیدا شده‌اند. همه موجودات زنده به غذا و آب نیاز دارند، اما تنها انسانها هستند که به خود‌ شکوفایی، دانستن و فهمیدن نیازمندند. بنابراین، هرچه‌نیاز بالاتر باشد، به شکل بارزتری انسانی خواهد بود .

2.   نیاز‌های سطح بالاتر بعداً در روند رشد فرد ظاهر می‌شوند. نیاز‌های فیزیولوژیکی و ایمنی در دوره نوزادی و تعلق داشتن و عشق و نیاز به احترام در دورة بلوغ پدیدار می‌شوند. اما نیاز به خود‌شکوفایی معمولاً تا میانسالی ظاهر نمی‌شود.

3.   نیازهای سطح بالاتر برای بقای صرف کمتر لازم هستند؛ از این رو، ارضای آنها می‌تواند به مدتی طولانی‌تر به تأخیر افتد. ناتوانی در برآوردن نیازهای رده بالاتر، اضطرار فوری یا واکنش بحرانی چندانی ایجاد نمی‌کند که ناتوانی به ارضای یک نیاز سطح پایین. به همین جهت، نیازهای سطح پایین‌تر نیازهای «کمبود»[7]یا «نارسایی»[8] نیز خوانده می‌شوند، زیرا ناتوانی در برآورده کردن آنها نوعی نارسایی در فرد ایجاد می‌کند.

4.   نیاز‌های سطح بالاتر برای بقا ضرورت کمتری دارند، با وجود این می‌توانند به بقا و رشد کمک کنند. ارضا کردن سطوح بالاتر، سلامت بهتر، عمر طولانی‌تر و به طور کلی کارایی زیست شناختی بیشتری را ایجاد می‌کند. به همین دلیل، نیاز‌های رده‌بالاتر نیاز‌های رشد[9]یا بودن[10]نیز نامیده شده‌اند.

5.   برآورده‌شدن نیاز‌های بالاتر نه تنها از نظر زیست‌شناختی، بلکه از نظر روان‌شناختی نیز سودمندند، زیرا آرامش فکر و کمال را در زندگی درونی شخص ایجاد می‌کند.

6.     ارضای نیاز‌های سطح بالاتر در مقایسه با ارضای نیازهای سطح پایین‌تر، پیش‌آمادگی و پیچیدگیهای بیشتری دارند.

7.   ارضای نیاز‌های سطح بالاتر مستلزم شرایط بیرونی (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) بهتری است تا ارضای نیاز‌های سطح پایین‌تر(شولتز،1377).

انگیزه خواندن نیروی انرژی‌زاست و هنگامی موجب خواندن می‌شود که فرد در مورد مواد خواندنی موجود دارای نگرش مطلوب باشد(Eny, 1998). «تیلور، هریس و پیرسون»[11] (1988) در توصیف علاقه برای انجام عملی، معتقدند هرگاه نگرش مثبت و انگیزه هردو موجود باشد، عمل اتفاق می‌افتد. از نظر آنها، نگرش خواندن به تنهایی سبب نمی‌شود فرد به خواندن بپردازد، بلکه علاقه عاملی است که باعث شروع فعالیت خواندن می‌شود (قریشی،1383).گرایشها یا نگرش، جزئی از نظام انگیزش فرد به شمار می روند. نگرش نوعی حالت آمادگی است. تمایل به عمل یا واکنشی خاص در مقابل محرکی خاص است. نگرشها به وسیله عقاید و باورها تقویت می‌شوند(عامل ادراکی یا شناختی) و اغلب احساسات قوی( عامل هیجانی) به ‌نوع خاصی از رفتار( عامل حرکتی) منجر می‌گردد. «اوپنهام»، الگوی زیر را در ارتباط با نگرشها ارایه داده است. این الگو تا اندازه زیادی به درک نگرش افراد نسبت به یک موضوع کمک می‌کند:

 

رفتار یا نظریه

گرایشها (نگرشها)

ارزشها

شخصیت

 

مطابق این نظر، ارزشها ناشی از ویژگیهای شخصی افراد است. ارزشها به عنوان زیر‌بنا، بر نگرشهای افراد تأثیرگذارند. به عبارت بهتر، نگرشها بخشی از نظامهای ارزشی زیر‌بنایی و ترکیبهای شخصیتی می‌باشند. نگرشها به صورت نظرها و یا رفتار‌ها در فرد جلوه‌گر می‌شوند. به عنوان مثال، افراد و یا جوامعی که به ارزشهای اقتصادی بیشترین اهمیت را می‌دهند، در وهله اول بر نگرشهای آنان تأثیرگذار بوده و سپس در رفتار‌هایشان ظهور می‌یابد. با این وصف، می‌توان نگرش‌ و یا گرایشها را شامل دو بُعد اساسی شناختی و هیجانی دانست (گیج و برلاینر، 1374). به طور کلی و با توجه به مطالب فوق می‌توان اذعان کرد، ارزشها در ارتباط تنگاتنگ با نیاز‌ها و سطوح این نیاز‌ها در هر جامعه‌ای است. چون گرایش عمومی به کتاب از شاخصهای فرهنگی است و از آنجا که انگیزش، منع اولیه ارضای نیاز‌ها و رغبتهاست و الگوی سلسله مراتب نیاز‌های مزلو به لحاظ اینکه بیانگر و نشان دهنده وضعیت جامعه براساس نیاز‌هاست، مسئله اساسی این پژوهش آن است که بین سلسله مراتب نیاز‌های مزلو و گرایش عمومی به کتابخوانی چه رابطه‌ای وجود دارد؟

 

پیشینة پژوهش

نتایج بررسیهایی که خارج از کشور براساس نظریه انگیزشی مزلو انجام شده، نشان دهنده همبستگی مثبت با ویژگی پیشرفت تحصیلی(لی‌می[12]و دام[13]، 1968،استیو‌وارت[14]،1966) و سازگاری هیجانی(متاکس[15]و جو[16]،1974) است (کارور و شی‌یر، 1375).

به‌کارگیری نظریه مزلو در زمینه‌های اجتماعی، بالینی و شخصی، بسیار موفق بوده است. متخصصان در بسیاری حوزه‌ها با اندیشه‌های مزلو موافقند و نظریه او را در حوزه وسیعی از کوششهای انسانی از جمله روان‌درمانی، تعلیم و تربیت، پزشکی و مدیریت سازمانی، به کار‌برده‌اند. این موارد بازتاب تأکید او بر تحقق خود، ارزش‌، اختیار و مسئولیت بوده و بر دیدگاهی کل‌نگر نسبت به فرد در میان خانواده، فرهنگ و محیطهای شغلی و فرهنگی مبتنی است (کاکس[17]،1987،به نقل از شولتز،1377).

«استفان کراشن» (1998)، بر پایه نتایج بررسی خود در زمینه رشد مطالعه در کودکان و نوجوانان و توسعه آن در میان اقشار مختلف جامعه اظهار می‌دارد که برای رشد موفقیت دانش‌آموزان باید آنان در معرض موادی خواندنی‌ قرار گیرند که از آنها لذت ببرند. وی همچنین بیان می‌کند که نرخ وجود کتاب به ازای هر دانش‌آموز نیز یکی از موارد مهم در جلب رضایت فرد است. به علاوه، وجود کتابداران متخصص را نیز نباید نادیده گرفت.

از نظر «استینگر» (1370) افرادی که در مراحل نخستین تحصیل به سوی کتاب هدایت شده‌ و به کتاب‌خوانی روی آورده‌اند، در مراحل دیگر تحصیل نیز به کتاب و کتابخانه مراجعه بیشتری داشته‌اند.

«دافنوسکا»[18]، «کاری»[19]، «بایلی»[20]و «رافو»[21](2004) در بررسی خود که به نقش نظریه‌‌های هوشی در موقعیتهای یادگیری در کشور فرانسه پرداخته‌اند، اذعان می‌دارند عامل دیگری به جز مشکلات مدرسه و عامل هوش، به شکست تحصیلی منجر می‌شود و آن «انگیزه» است. عوامل انگیزشی، موقعیتهای موفقی را برای فرد ایجاد می‌کند که می‌تواند شایستگی‌های خود را نشان دهد، بویژه‌ آنکه انگیزه موفقیت، هدفمند است. این پژوهشگران بر پایه مطالعات خود یاد‌آور می‌شوند که الگوی انگیزشی موفقیت تحصیلی، درک بهتری را در فهم رفتار‌های غیرسازشی که شکست درسی را به دنبال می‌آورد، ایجاد خواهد کرد.

نتایج مطالعات «اسمیت»[22] (1995) و «آمبی‌گا پاسی»[23] (1997) نشان داد نگرش خواندن، بر رفتار خواندن، انتخاب مواد خواندنی و همچنین بر توسعه مهارتهای خواندن فرد تأثیر می‌گذارد. بزرگسالانی که دیدی مثبت نسبت به خواندن دارند، وقت بیشتری را صرف مطالعه روزانه و خواندن مطالب متنوع می‌کنند. بهبود نگرش خواندن موجب توسعه خواندن، عادت خواندن، بهبود درک مطلب و مهارتهای تجزیه و تحلیل واژگان در خوانندگان می‌شود. آنان معتقدند اگر آموزش خواندن صرفاً بر مهارتها تأکید کند و هیچ تلاشی را در جهت ایجاد علاقه و نگرش مثبت نسبت به خواندن صورت ندهد، نتیجة آن به وجود آمدن نسلی بدون خواننده و یا باسوادان بی‌سواد خواهد بود.

«ویگفیلد»[24] (1997) جنبه‌های گوناگون انگیزه خواندن را و اینکه چگونه این انگیزه‌ها به فعالیت خواندن می‌انجامد، مورد مطالعه قرار داده است. او در پیوند با مفهوم‌سازی انگیزه خواندن، به دو نکته توجه کرده است؛ نخست اینکه انگیزه‌های متنوعی برای خواندن وجود دارد که بر فعالیت خواندن مؤثر است و این تفاوت انگیزه، خوانندگان را به مطالعه وا می‌دارد. دوم آنکه، مفهوم سازی انگیزه خواندن تا حد زیادی بر نظریه انگیزه مبتنی است؛ یعنی عمدتاً بر

1. نظریه خود توانایی[25]

2. نظریه دسترسی به هدف[26]

3. نظریه انگیزه غریزی[27]

4. نظریه انتظار ارزشی[28] وابسته است.

طبق بررسی به عمل‌آمده توسط مرکز افکار‌سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) که در میان 400نفر از دانشجویان دانشگاه‌های تهران انجام شده است، کتابخوانی در بین تحصیل‌کردگان جامعه وضعیت قابل قبولی ندارد. بر پایه نتایج این بررسی، 3/62% دانشجویان کمتر از یک ساعت در شبانه روز مطالعه می‌کنند. در این بین، 8/17% کمبود وقت، 5/15% حجم زیاد تکالیف دانشگاهی و 4/11% دانشجویان، گرانی کتاب را از جمله موانع مطالعه بر‌شمرده‌اند (ایسپا،1382).

«اخوان بهابادی» (1375)، طی پیمایشی، نقش دبیران و پیشرفت تحصیلی در ایجاد گرایش به مطالعه را در دانش‌آموزان پایه سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تهران مورد مطالعه قرار داد.‌ نتایج به دست آمده نشان داد دانش‌آموزان رشته تجربی تمایل بیشتری نسبت به عدم گرایش به مطالعه از خود نشان داده‌ و دو رشته دیگر یعنی ریاضی و ادبیات تمایل یکسانی در عدم گرایش به مطالعه داشتند. دبیران در ایجاد گرایش به مطالعه در دانش‌آموزان رشته‌های ریاضی فیزیک و ادبیات نقش چندانی نداشته‌اند، اما در مورد دانش‌آموزان رشته تجربی نقش تعیین‌کننده‌ای را ایفا کرده‌اند؛ یعنی توانسته‌اند در دانش‌آموزان رشته تجربی که کمترین علاقه را به مطالعه داشتند، گرایش ایجاد کنند. این امر از آن جهت مهم است که معلمان در تأثیر‌گذاری بر دانش‌آموزان می‌توانند نقشی بسیار تعیین کننده داشته‌باشند.

در بررسی «زرسازی» (1383) که تحت عنوان «علل و عوامل عدم گرایش جوانان به مطالعه کتاب در شهر تهران» به شیوه پیمایشی صورت گرفت، نتایج نشان داد گروه سنی 10تا 20 سال که قشر فعال و پویای کشور را تشکیل می‌دهند، بیش از دیگران در اوقات فراغت خود به تماشای تلویزیون می‌پردازند و این گروه با9/0%، بیشترین گرایش را به کتابخانه دارند. البته این مقدار بسیار ناچیز و از سویی نگران‌کننده است. به عبارت دیگر، می‌توان گفت فرهنگ شفاهی جایگزین فرهنگ دیداری و نوشتاری شده و این خود به کاهش رغبت جامعه به استفاده از کتابخانه‌ها کمک کرده است.

«قریشی» (1384) در پژوهشی، به بررسی نگرش دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشکده فردوسی مشهد درباره «خواندن به قصد یادگیری»، «خواندن به قصد لذت»، «خواندن به قصد تصمیم‌گیری» و دو اصل «معقول اندیشی» و «کمترین کوشش»، پرداخته است. این مطالعه نشان داد دانشجویان بر «خواندن به قصد یادگیری» بیشتر‌ از «خواندن به قصد تصمیم‌گیری» تأکید دارند. دانشجویان زن بیشتر‌ از دانشجویان مرد بر «خواندن به قصد لذت» تأکید دارند. بین رشته تحصیلی و مقاصد خواندن در دانشجویان تفاوتی معنا‌دار وجود ندارد. اصل کمترین کوشش برای هر نوع خواندنی مورد تأکید دانشجویان می‌باشد و معقول‌اندیشی، شکل‌دهندة رفتار‌های مطالعاتی در دانشجویان است.

 

هدفهای پژوهش

·بررسی جامعه مورد مطالعه از نظر سلسله مراتب نیازهای مزلو و رابطه آن با گرایش افراد به کتابخوانی.

·مشخص ساختن عوامل باز‌دارنده و تسهیل کننده که بر انگیزه افراد نسبت به گرایش به مطالعه و کتابخوانی تأثیرگذارند.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی عوامل تسهیل کننده و بازدارنده مطالعه و رابطه نگرش به مطالعه و کتابخوانی با الگوی انگیزشی مزلو

دانلود پروژه مبانی الگوی رشد 30 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود پروژه مبانی الگوی رشد 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

مبانی الگوی رشد، آغاز زندگی

نخستین مرحله زندگی

زندگی هر موجود زنده در یک لحظه غیر قابل پیش‌بینی آغاز می‌شود، و در یک لحظه غیرقابل پیش بینی پایان می‌یابد که خود او در هیچ یک از این دو لحظه اختیاری ندارد و نمی‌داند چه سرنوشتی یا آینده‌ای در پیش دارد. لحظه آغاز زندگی، لحظه انعقاد نطفه در رحم است. این دوره از زندگی در آدمی معمولاً 279 یا 280 روز طول می‌کشد که دو هفته اول آن را « مرحله باروری » یا « مرحله نطفه‌ای » نامند. مهمترین فرایند رشد و تکاملی در طول این مرحله تقسیم سلول است. شش هفته بعد را « مرحله رویانی » یا « مرحله پیش‌جنینی » خوانند که با تفکیک و اختصاصی شدن سلول مشخص می‌شود. بدین معنا که بعضی از سلولها به صورت بافت عصبی درمی‌آیند، برخی عضله یا استخوان را تشکیل می‌دهند، و گروهی نیز برای کنشهای ویژه اختصاص می‌یابند. مثلاً سلولهای عصبی مخصوص دستگاه بینایی از سلولهای خاص پوست متفاوت می‌شوند. با پایان یافتن مرحله رویانی، ضربان قلب و کنش مغز ( هنوز به شکل بسیار ساده ) و مقدمات بسیاری از اندامهای ( سیستمهای ) عضوی دیگر آغاز می شود. هفت ماه پایانی زندگی پیش از تولد را « مرحله جنینی » گویند. این دوره بیش از آنکه ساختهای تازه‌ای در جنین بوجود آیند زمان نضج و نمو است.

رشد و تکامل دوران پیش از تولد، مانند همه رشد و تکاملها، شامل همکاری و هم‌دستی وراثت و محیط است، هر چند بیشتر مردم « رحم » را محیط نمی‌دانند در صورتی که اولین خانه، حتی بسیار مهم، آدمی همان رحم است. هر شخص زندگی یا رشد و تکامل اولیه‌اش را در محیط رحمی که خصایص مشخصی دارد شروع می‌کند. حتی دوقلوی همانند که دارای ژنهای همانند هستند ممکن است محیط‌های رحمی متفاوت داشته باشند که موجب تفاوت آنها در تولد شود. همچنین، ممکن است دوقلوی همانند دارای دو جفت جداگانه باشند که یکی می‌تواند وظیفه‌اش را بهتر از جفت دیگری انجام دهد و مواد غذایی بیشتری فراهم کند.

خصایص مهم مرحله پیش از تولد را می‌توان چنین خلاصه کرد :

*استعداد موروثی، که زیربنای رشد و تکامل بعدی است در این مرحله ثابت است و نه تنها ویژگیهای بدنی و عقلی بلکه ویژگیهای جنسی فرد را نیز در بر می‌گیرد.

*رشد و نمو سریع، که در این زمان بیش از سایر ایام زندگی است. فرد، در طول 9 ماه پیش از تولد، از صورت یک سلول به صورت یک بچه چند کیلویی درمی‌آید و قدش به چند سانتی‌متر می رسد.

*تأثیر شرایط در رشد و تکامل پیش از تولد، شرایط مساعد بدن مادر رشد استعدادهای ارثی را برمی‌انگیزد در حالی که شرایط نامساعد آن، رشد آنها را به تعویق می‌اندازد.

*گرایش اشخاص مهم، مخصوصاً خانواده نسبت به بچه‌دار شدن و بچه در مراقبت از بچه در این مرحله بسیار مؤثر است. به این معنا که مثلاً مادر خشنود از بچه‌دار شدن طبعاً از جنین خود بیشتر مواظبت می‌کند و برای به دنیا آوردن بچه سالم همیشه مراقب احوال خویش و جنین است تا مادری که نسبت به بچه‌داری و بچه گرایش منفی دارد.

عوامل مؤثر در رشد و تکامل پیش از تولد

رشد و تکامل یک فرایند پویا و پیش رونده است و توقف و درنگ ندارد و کیفیت محیط رحم مسئول اکثر نابهنجاریهای ساختی است. نوع و کیفیت غذای مادر، بی احتیاطی‌ها، فشارهای روانی، بیماریها و مخصوصاً داروهایی که مادر مصرف می کند و ... مهمترین عوامل مؤثر در کم و کیف رشد و تکامل دوران پیش از تولد عبارتند :

1- سن والدین، به نظر متخصصان بهترین سن برای مادر شدن میان 21 و 28 سالگی است که رحم از رشد و نمو کامل برخوردار است. در مادران کم سال، غالباً هورمونها رشد و نضج کافی ندراند از این رو، مرگ و میر فرزندان مادرانی که کمتر از 21 سال دارند بیشتر است.

درباره تأثیر سن پدر در رشد جنین شواهد محکمی نداریم اگرچه بعضی از دانشمندان سن 60 را مطرح کرده اند که بیش از آن تأثیر منفی دارد.

شرایط تعیین شده در زمان بارورسازی عبارتند از :

استعداد موروثی : که هنگام یکی شدن و درهم آمیختن اسپرم و اووم (تخمک) تعیین می‌شود.

تعیین جنس : یا پسر و دختر شدن کودک که هنگام انعقاد نطفه و باروری مشخص می‌شود اگرچه تعیین دقیق آن در ساعات و روزهای اول باروری هنوز امکان ندارد یا بسیار دشوار است.

عدة فرزندان : اینکه کودک تنها یا دوقلو یا بیشتر خواهد شد هنگام بارورسازی مشخص می‌شود.

وضع تربیتی در خانواده : اینکه کودک چندمین فرزند خانواده خواهد شد، اولین، دومین، و ... در لحظة لقاح تعیین می‌شود، و همین ترتیب تولد در فراخنای زندگی در رفتار و شخصیت فرد اثر خواهد گذاشت.

2- غذا و تغذیه، نوع غذا از لحاظ ترکیب ویتامینی و کیفیت تغذیه مادر مخصوصاً در نزدیکیهای تولد در رشد و نمو جنین بسیار مؤثر است. مادرانی که در کم و کیف غذای خود دقت نمی‌کنند، از ویتامینهای لازم برای رشد سالم جنین محرومند یا خود را محروم می‌کنند، به حفظ تعادل غذایی از لحاظ ویتامینها توجه ندارند، یا به موقع و به قدر کافی غذا نمی‌خورند به احتمال زیاد فرزندان ناسالمی به دنیا خواهند آورد. به مادران آبستن توصیه می‌شود :

1- همه چیز بخورند 2- به موقع بخورند 3- به مقدار کافی بخورند 4- تعادل ویتامینها را در خوردنی‌ها رعایت کنند 5- میوه زیاد بخورند 6- از خوردن هر گونه داروی مخدر یا خواب‌آور کاملاً خودداری کنند. خواب کافی نیز از شرایط سلامت جنین به شمار می‌رود.

3- بیماری، مبتلا شدن مادر آبستن به بیماریهای مسری و مزمن در جنین اثر منفی می‌گذارد و نیز از پیدایش هر گونه اختلال در هورمونها به ویژه هورمونهای غدة تیروئید رشد عمومی جنین را به تعویق می‌اندازد.

4- اعتیاد، مادری که به انواع مخدرات معتاد باشد جنین او سالم نخواهد بود. مثلاً هنگامی که مادر حامله سیگار می‌کشد ضربان قلب جنین بالا می‌رود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه مبانی الگوی رشد 30 ص

تحقیق درموردمتن انگلیسی بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

اختصاصی از فایلکو تحقیق درموردمتن انگلیسی بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

بسم للله الرحمن الرحیم

بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

نگارش :

دکتر سید حسین واثق

تابستان 1380

بازنگری آذر 1382

به نام خدا

بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

بیان مسئله:

کنترل میزان رشد جمعیت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه بحساب می آید. جمعیت دنیا در سال 1950 دو و نیم میلیارد نفر بوده و اکنون از مرز 6 ملیارد نفر گذشته است و پیش بینی می شود در سال 2025 میلادی به 5/8 میلیارد نفر برسد طی همین سالها در ایران روند رشد جمعیت از متوسط دنیا بالاتر بود و جمعیت 10 میلیونی 100 سال قبل اکنون به نزدیک به 7 برابر رسیده است.

کشور جمهوری اسلامی ایران که در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود7/2 (که تا 4/3 نیز ذکر شده است) و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود 7/1 (و مواردی تا 2/1 نیز ذکر شده) کاهش یافت این کاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های کنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.

هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شکلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت که این شکل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت کنترل و باعث تغییر در شکل نمودار فوق گردید بطوری که اکنون یک ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده کرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت کشور های اروپایی و بخصوص در کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود که البته این تغییر شکل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل کشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی که تغییر شکل مزبور در کشور ما ناشی از کنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.

کشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود 35% جمعیت کشور را افراد زیر 18 سال تشکیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید.

براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد که 99 در صد از زنان کشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یک درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند.

شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است که این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.

الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل 5 سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.

همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در کشور طی سالهای دهه 60 بین 8/4 تا 1/5 بوده است اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یک طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان 18 و برای زنان را 15 سال اعلام نمود.

آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا که فرمول زیر را که از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.

7+ (2/ سن مرد) = سن زن

نمودار شماره 1: نمایش میانگین سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق

 

بر اساس این طرز تفکر و طبق فرمول فوق مشخص است که با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای که سن مناسب زن برای مرد 14 ساله معادل 14 سال و برای مرد 20 ساله معادل 17 سال و برای مرد 40 ساله معادل 27 سال و برای مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.

نتیجه چنین تفکری در صورتی که میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است که همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا کنون مشکل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیکن این مشکل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد کمی از این بانوان نیز ممکن گردد.

بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان کشور ما در سال 1370 دارای 2 همسر بوده اند که تعداد بیش از 345 هزار نفر از زنان را شامل می شود اگر فرض کنیم که فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاکم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت که کلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنکه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.

به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یک زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذکر شده وجود دارد لیکن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت در کشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممکن است تعدادی از مردان به فکر خروج ازکشور برای ازدواج افتند البته امکان واردات دختر از کشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشکل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!

لازم به ذکر است در صورتی که بخشی از افراد جامعه بدلیل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقی بمانند علاوه بر ایجاد زمینه های فساد برای آنان بخش وسیعی ازافراد متاهل جامعه را نیز به فساد سوق می دهند حال این سوال پیش می آید که آیا افزایش تعداد افراد مجرد در جامعه را باید یک معضل بشمار آورد و یا اینکه مانند غربیها آن را به عنوان عامل کنترل جمعیت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پیش بینی میزان تجرد در بین زنان و مردان در سالهای بعد می تواند امکان تصمیم گیری های حساب شده و بموقع برای سیاستگزاران بهداشتی و بلکه فرهنگی و اقتصادی را فراهم سازد.

در یک بررسی وسیع که بوسیله دفتر سلامت خانواده و جمعیت در وزارت بهداشت و درمان و با نظارت مرکز آمار و همکاری کارشناسان و سازمانهای بین المللی در مهر ماه سال 1379 انجام شد آمار و اطلاعات بسیاری در زمینه جمعیت و شاخصهای توسعه جمع آوری گردید در این تحقیق علاوه بر سن تولد کلیه افراد خانواده سن ازدواج در زوجین مورد سوال قرار گرفت که زمینه بسیار مناسبی را برای انجام تحقیق در این زمینه فراهم ساخته است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درموردمتن انگلیسی بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

اختصاصی از فایلکو بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

بسم للله الرحمن الرحیم

بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

نگارش :

دکتر سید حسین واثق

تابستان 1380

بازنگری آذر 1382

به نام خدا

بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

بیان مسئله:

کنترل میزان رشد جمعیت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه بحساب می آید. جمعیت دنیا در سال 1950 دو و نیم میلیارد نفر بوده و اکنون از مرز 6 ملیارد نفر گذشته است و پیش بینی می شود در سال 2025 میلادی به 5/8 میلیارد نفر برسد طی همین سالها در ایران روند رشد جمعیت از متوسط دنیا بالاتر بود و جمعیت 10 میلیونی 100 سال قبل اکنون به نزدیک به 7 برابر رسیده است.

کشور جمهوری اسلامی ایران که در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود7/2 (که تا 4/3 نیز ذکر شده است) و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود 7/1 (و مواردی تا 2/1 نیز ذکر شده) کاهش یافت این کاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های کنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.

هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شکلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت که این شکل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت کنترل و باعث تغییر در شکل نمودار فوق گردید بطوری که اکنون یک ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده کرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت کشور های اروپایی و بخصوص در کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود که البته این تغییر شکل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل کشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی که تغییر شکل مزبور در کشور ما ناشی از کنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.

کشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود 35% جمعیت کشور را افراد زیر 18 سال تشکیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید.

براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد که 99 در صد از زنان کشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یک درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند.

شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است که این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.

الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل 5 سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.

همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در کشور طی سالهای دهه 60 بین 8/4 تا 1/5 بوده است اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یک طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان 18 و برای زنان را 15 سال اعلام نمود.

آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا که فرمول زیر را که از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.

7+ (2/ سن مرد) = سن زن

نمودار شماره 1: نمایش میانگین سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق

 

بر اساس این طرز تفکر و طبق فرمول فوق مشخص است که با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای که سن مناسب زن برای مرد 14 ساله معادل 14 سال و برای مرد 20 ساله معادل 17 سال و برای مرد 40 ساله معادل 27 سال و برای مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.

نتیجه چنین تفکری در صورتی که میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است که همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا کنون مشکل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیکن این مشکل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد کمی از این بانوان نیز ممکن گردد.

بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان کشور ما در سال 1370 دارای 2 همسر بوده اند که تعداد بیش از 345 هزار نفر از زنان را شامل می شود اگر فرض کنیم که فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاکم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت که کلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنکه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.

به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یک زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذکر شده وجود دارد لیکن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت در کشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممکن است تعدادی از مردان به فکر خروج ازکشور برای ازدواج افتند البته امکان واردات دختر از کشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشکل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!

لازم به ذکر است در صورتی که بخشی از افراد جامعه بدلیل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقی بمانند علاوه بر ایجاد زمینه های فساد برای آنان بخش وسیعی ازافراد متاهل جامعه را نیز به فساد سوق می دهند حال این سوال پیش می آید که آیا افزایش تعداد افراد مجرد در جامعه را باید یک معضل بشمار آورد و یا اینکه مانند غربیها آن را به عنوان عامل کنترل جمعیت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پیش بینی میزان تجرد در بین زنان و مردان در سالهای بعد می تواند امکان تصمیم گیری های حساب شده و بموقع برای سیاستگزاران بهداشتی و بلکه فرهنگی و اقتصادی را فراهم سازد.

در یک بررسی وسیع که بوسیله دفتر سلامت خانواده و جمعیت در وزارت بهداشت و درمان و با نظارت مرکز آمار و همکاری کارشناسان و سازمانهای بین المللی در مهر ماه سال 1379 انجام شد آمار و اطلاعات بسیاری در زمینه جمعیت و شاخصهای توسعه جمع آوری گردید در این تحقیق علاوه بر سن تولد کلیه افراد خانواده سن ازدواج در زوجین مورد سوال قرار گرفت که زمینه بسیار مناسبی را برای انجام تحقیق در این زمینه فراهم ساخته است.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

اصلاح الگوی مصرف - راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف

اختصاصی از فایلکو اصلاح الگوی مصرف - راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اصلاح الگوی مصرف - راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف


اصلاح الگوی مصرف - راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات18

اصلاح الگوی مصرف
راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف

اصلاح الگوی مصرف که به معنی نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است، سبب ارتقای شاخص‌های زندگی و کاهش هزینه‌‌ها شده و زمینه ای برای گسترش عدالت است.
از طرفی الزام مصرف بهینه باعث می شود تا علاوه بر پیشرفت علمی ناشی از ارتقای فن آوری در طراحی و ساخت وسایل و تجهیزات بهینه مطابق با استانداردهای جهانی، فرصت توزیع مناسب منابع و به تبع آن پیشرفت در دیگر بخش هایی که کمتر مورد توجه بوده است نیز فراهم گردد. از این رو ارتباط منطقی بین نامگذاری سال اول دهه پیشرفت و عدالت به "اصلاح الگوی مصرف" بیشتر نمایان می شود.
اصلاح الگوی مصرف نیازمند فرهنگ‌‌سازی پایدار است و این خود نیازمند راهکارهایی است تا همه افراد جامعه الزام رفتارهای اصلاح مصرف را احساس کنند و به تدریج این اصلاح نهادینه شده و به یک رفتار پایدار و نهایتا به یک فرهنگ در تمامی عرصه های مصرف تبدیل شود.
اصلاح الگوی مصرف در دو سطح "تولید کالا" و "مصرف کالا" قابل بررسی است. در سطح تولید کالا که از مرحله تبدیل مواد خام تا انتقال و توزیع به مصرف کننده را شامل می شود، نیاز است که سازندگان و تولیدکنندگان هر دو بخش دولتی و خصوصی علاوه بر رعایت ضوابط زیست محیطی، فن آوری تولید کالاهای خود را با استانداردهای جهانی و حتی الامکان مناسب با اقلیم هر منطقه مطابق کنند.
هم اکنون هدرروی در حوزه انرژی کشور نه صرفاً در بخش مصارف خانگی و مشاغل خدماتی و تجارتی، بلکه در پالایشگاه ها، نیروگاه ها، خطوط انتقال برق، لوله های آب، واحدهای تولیدی و خودورها نیز در مقایسه با استانداردهای جهانی قابل قبول نیست. در کشورما حدود یک پنجم برق تولیدی به مصرف روشنایی می رسد که 69 درصد آن در خانه ها است لذا با استفاده از لامپ های کم مصرف می توان تاحدود زیادی در این زمینه صرفه جویی کرد. تولید انرژی و حرارت از منابع تجزیه شونده و نو همچون باد، خورشید و زباله ها در مناطقی که قابل استفاده است باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


اصلاح الگوی مصرف - راهکارهای اجرایی اصلاح الگوی مصرف