فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 86 صفحه
مقدمه؛
عنوان «اقتصاد کلاسیک» برای اندیشه اقتصادی از سال 1750 تا 1870 به کار رفته است که در آن گروهی از اقتصاددانان عمدتاً انگلیسی، کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت را به عنوان مبنای تحلیل تولید، توزیع و مبادله کالاها و خدمات در اقتصاد استفاده نمودند. اقتصاد کلاسیک، تمام اصول نوشته های اقتصاددانان سیاسی این دوره زمانی را شامل می شود که طبق اصول فکری اسمیت در وهله اول و ریکاردو در وهله دوم نوشته اند.
از نظر مارکس (1867 صص 174-57)، اقتصاد سیاسی کلاسیک در قرن هفدهم با پتی[1] آغاز میشود و با ریکاردو پایان مییابد. از نظر کینز (1936، ص 37) اقتصاد کلاسیک با ریکاردو آغاز میشود و با پیگو پایان مییابد. آدام اسمیت موضوعات اصلی اقتصاد کلاسیک را مطرح کرد که اقتصاددانان در یک قرن بعد از وی درباره آن به بحث میپرداختند. ریکاردو در کتاب «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات ستانی[2]» ( 1817 )موضوعات دیگری را مطرح کرد که بخش دیگری از اقتصاد کلاسیک را شکل داد. سایر نویسندگان کلاسیک، جان استوارت میل و جان الیوت کرنز[3] بودند.
در این مقاله ابتدا اقتصاد سیاسی کلاسیک به عنوان جریان اصلی ادبیات اقتصادی طی این دوره بیش از یکصد ساله معرفی شده و سپس هر یک از مکاتب منچستر، لیبرال فرانسوی، اصالت فایده کلاسیک، پول (در گردش)، بانکداری و بانکداری آزاد مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
2- اقتصاد کلاسیک
زمینه پیدایش: در قرن هفدهم، انگلستان در تجارت عقب تر از هلند و در تولید صنعتی عقب تر از فرانسه بود. اما در اواسط قرن هیجدهم، انگلستان در تجارت و صنعت برتر بود. انقلاب صنعتی، ابتدا در انگلستان توسعه یافت و اقتصاد سیاسی کلاسیک نیز در آنجا مطرح گردید. آدام اسمیت و معاصرانش که طی مراحل اولیه انقلاب صنعتی زندگی می کردند ، از رشد اساسی صنعت، تجارت و اختراعات و تقسیم کار آگاه بودند. این امر باعث تأکید بر جنبه صنعتی حیات اقتصادی در اندیشه کلاسیکها شد. در 1776 انگلستان می توانست بدون نگرانی از رقابت خارجی، از عهده تجارت آزاد برآید. با قویتر شدن کارآفرینان انگلیسی ، آنها دیگر متکی به یارانه های دولت، امتیازات انحصاری و حمایت تعرفه ای نبودند. بازار کار رقابتی در انگلستان ایجاد شد و لسه فر مرام صاحبان مشاغل شد.[4] اندیشه اقتصادی که در چنین شرایطی در اواسط قرن هیجدهم در انگلستان ظهور کرد، اقتصاد سیاسی کلاسیک نامیده شده است. اندیشه کلاسیکها، عقلانی سازی[5] فعالیتهای اقتصادی بود. رقابت پدیده ای روبه رشد بود و اتکای بدان به عنوان تنظیم کننده بزرگ اقتصاد، دیدگاهی معقول بود. دولتها معروف به اتلاف و فساد مالی بودند و تحت چنین شرایطی، مداخله کمتر دولت، بهتر بود. نمایندگان اصلی این مکتب فکری در اقتصاد عبارتند از: آدام اسمیت، دیدید ریکاردو، توماس رابرت مالتوس، ژان باتیست سی، ناسا سنیور و جان استوارت میل. هر چند تعدادی از مورخان اندیشه اقتصادی ، کارل مارکس را به دلیل استفاده از برخی نظرات ریکاردو، یک اقتصاددان کلاسیکی به حساب آورده اند ولی طبق تعریف و اصول اقتصاد سیاسی کلاسیک که در این مقاله ارایه شده است ، نمیتوان مارکس را یک اقتصاددان کلاسیک دانست. اقتصاد کلاسیک بر انباشت سرمایه، گسترش بازارها و تقسیم کار تأکید می نماید و شدیداً تمایل به ارائه توصیه های سیاست اقتصادی دارد و وقتی بازار با شکست مواجه می شد، مداخله در اقتصاد را توصیه می کردند.[6]
اصول اقتصاد کلاسیک: اقتصاد کلاسیک غالباً لیبرالیسم اقتصادی نامیده شده است. پایه های آن: آزادی کسب و کار، مالکیت خصوصی و رقابت، همگی متکی به دکترین لسه فر[7] است. در مقابل محدودیتهای فئودالی و مرکانتی لیستی بر انتخاب شغل، انتقال زمین و تجارت، ایده های کلاسیک، لیبرال بودند. ویژگیهای اصلی اقتصاد کلاسیک به طور خلاصه عبارتند از:
1-اولین اصل اقتصاد کلاسیک، لسه فر است. یعنی بهترین دولت آن است که کمترین دخالت در اقتصاد را داشته باشد. نیروهای بازار رقابتی آزاد، تولید، مبادله و توزیع را با " دست نامریی" هدایت می کنند. اقتصاد، خود تعدیل شونده است و بدون مداخله دولت به اشتغال کامل گرایش دارد.
2-کلاسیکها(به استثنای ریکاردو)، بر وجود هماهنگی منافع[8]، تأکید می کردند. هر شخص، با پی گیری منافعش، در واقع منافع جامعه را تأمین می کند.
3-کلاسیک ها بر اهمیت تمام فعالیتهای اقتصادی خصوصاً صنعت، تأکید می کردند. مرکانتی لیستها می گفتند که ثروت از تجارت به دست می آید، فیزیوکراتها، کشاورزی را منبع تمام ثروت ها می دانستند. اقتصاد کلاسیک، صنعت را به تجارت و کشاورزی، افزود و هر سه را مولد به حساب آورد.
تحقیق جامع درباره بررسی و ارزیابی اقتصاد کلاسیک و عوامل آن