لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
اروپا
قاره اروپا در نیمکره شمالی قرار گرفته و پس از اقیانوسیه، دومین قاره کوچک جهان است. قاره اروپا با قاره آسیا در یک پهنه خشکی قرار گرفتهاند و با یکدیگر اوراسیا را تشکیل میدهند. مرز میان اروپا و آسیا را کوههای آرال تشکیل میدهند.
مساحت اروپا حدود ۱۰ میلیون کیلومتر مربع است و بیش از ۷۳۰ میلیون نفر جمعیت دارد که یازده درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند.[۱] با وجود مساحت نسبتاً کم خود، اروپا پس از آسیا دومین قاره جهان از نظر تراکم جمعیت است.
اروپا در اصل شبه جزیرهای در شمال غرب اوراسیا و در شمال قاره آفریقا است. اروپا که به دلیل قرار گرفتن در منطقهٔ معتدل شمالی به قاره سبز معروف است بین آبهای دریای خزر و دریای سیاه در جنوب شرقی، مدیترانه در جنوب، اقیانوس اطلس در غرب و دریای آدریاتیک در شمال قرار دارد. اروپا همچنین جزایر بسیاری دارد که از جزایر بزرگ آن میتوان به جزایر بریتانیا و ایسلند اشاره کرد. شماری از شهرهای مهم و تاریخی جهان ازجمله لندن، رم، مسکو، آتن، و برلین در اروپا قرار گرفتهاند.
یکسوم از زمینهای این قاره قابل کشاورزی است که این درصدی بسیار بالاتر از دیگر قارههای جهان است. آبوهوای آن نیز در کل معتدل است و انسان از دهها هزار سال پیش از قاره اروپا سکونت یافتهاست. وجود جریان آب گرم موسوم به گلف استریم که از اقیانوس به آبهای غربی اروپا جریان دارد باعث معتدل شدن آبوهوای آن شدهاست. بیشتر مردم قاره اروپا سفیدپوست هستند و درصد بالای آنها به زبانهای هندواروپایی سخن میگویند.
پهنه اروپا به طور کل کمارتفاع است اما کوهستانهای آلپ، پیرنه، کارپات و بالکان از این قاعده مستثنا است. رودهای اصلی اروپا عبارتند از ولگا، دانوب، راین، رون، و البه. بزرگترین رود اروپا ولگا است. این رودها در جابهجایی مردم و کالا کمک زیادی به اهالی این قاره میکند.
از دیدگاه سیاسی قاره اروپا را به طور معمول به اروپای غربی و اروپای شرقی تقسیم میکنند. بیشتر کشورهای اروپای شرقی ازجمله روسیه، در دورهای در زمره کشورهای بلوک شرق به شمار میآمدند و بخشی از آنها نیز در میان کشورهای اتحاد شوروی بودند. خاک روسیه که بزرگترین کشور جهان است در هر دو قاره آسیا و اروپا گسترده شدهاست. با وجودیکه بیشتر خاک روسیه در قسمت آسیایی آن قرار دارد، بیشتر جمعیت این کشور در بخش اروپایی که در غرب کوههای آرال است زندگی میکنند.
واژه
واژه اروپا را برگرفته از واژه سامی غروب دانستهاند که از ریشه اکدی erebu وارد زبانهای اروپایی شدهاست و نام دیگر آن قارهٔ سبز است.
تاریخ اروپا
یونانیان
یونان باستان از صدها دولت - شهر مستقل تشکیل میشد. از سده هشتم پیش از میلاد، یونانیها ساخت شهرهای جدید در سراسر مدیترانه را آغاز کردند. این مستعمرههای یونانی با شاهنشاهی نیرومند ایران در تماس بودند. در نتیجه تشنج بین یونان و ایران افزایش یافته و در سال ۵۰۰ (پیش از میلاد)، جنگی بین آنها در گرفت. در سال ۴۷۹ (پیش از میلاد) ارتش متحد دولت - شهرهای یونان، ایران را شکست داد.
آکروپولیس
باقیماندههای اکروپولیس، آتن امروزی را در بر میگیرد. آتن ثروتمندترین و بزرگترین ناحیه شهری یونان بود. شهروندان این شهر از یک دموکراسی ابتدایی (دولت مردمی) برخوردار بودند. تا پیش از قرن پنجم قبل از میلاد، ناحیه شهری اسپارت بیشتر نواحی جنوب یونان را تحت کنترل داشت. این ناحیه را منطقه «پلویونی» مینامند. زندگی اسپارتیها در جنگ میگذشت. همه شهروندان مذکر و بالغ، اعضاء تمام وقت ارتش محسوب میشدند. زنها آموزشهای فیزیکی میدیدند تا بتوانند فرزندانی قوی و نیرومند به دنیا بیاورند. هنگامی که شهروندان اسپارتی مشغول پرداختن به امور جنگی بودند، بردگان روی زمینها کشاورزی میکردند. اولین مسابقات المپیک، در شهر المپیا، در جنوب یونان برگزار شد.
رومیان
امپراتوری روم در اوج اقتدار
حکومت اولین امپراتور روم، آگوستوس در سال ۲۷ (پیش از میلاد) آغاز شد. این حکومت شاهد آغاز پکس رومانا، یا دوران ثبات سیاسی و شکوه و جلال فراوان که حدود ۲۰۰ سال ادامه داشت، بود. در طول این دوره، امپراتور روم به مدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی حکومت میکرد. امپراتوری به شکل کاملی سازماندهی شده بود و به خوبی اداره و کنترل میشد. یک شبکه از راهها، سرزمینهای امپراتوری را به پایتخت، رم، متصل میکرد. لژیون آموزش دیده روم از تمام نقاط بحرانی در طول مرزهایش دفاع میکرد. شهروندان رومی از یک قانون مشترک، فرهنگ مشترک و زبان مشترک لاتینی، بهرهمند بودند.
تا سال ۴۵۰ رومیان باستان، انگلستان را ترک کرده بودند و به جای آنها تعداد زیادی از مردم شمال اروپا در آنجا اقامت داشتند. اقوامی که در آنجا سکونت داشتند متعلق به چهار قبیله، آنگلها، یوتها، فرزینها و ساکسونها بودند. این ساکنان، «آنگلوساکسون» نامیده شدند. قبرهای منطقه ساتن هو با یادداشتهای راهبانی مثل عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان میکند. قرنها بعد، شاهان آنگلوساکسون مانند آلفردکبیر با مهاجمان وایکینگ جنگیدند. در دنیای رومیها سایو بودن افراد (شهروند رومی)، اهمیت زیادی داشت. ابتدا، مقام شهروند فقط به افرادی که در درون شهرها زندگی میکردند، داده میشد. در سال ۸۹ (پیش از میلاد)، مقام شهروند به تمام ایتالیاییها اعطا شد. تا پیش از ۲۱۲، مقام شهروند رومی به همه مردان آزادی که در محدوده امپراتوری روم زندگی میکردند، اعطا شد. مقام شهروندی به بردگان و زنها داده نمیشد.
اروپای قرون وسطی
تا سده ۱۳ (میلادی)، قلعههای متعلق به شوالیهها بیش از هرچیز دیگری در پهنه اروپا خودنمایی میکرد. شوالیهها از زندگی مرفهی برخوردار بودند که با زندگی دهقانانی که روی زمینهای آنها کار میکردند، تفاوت زیادی داشت. شهرهایی در اطراف قلعهها به وجود آمدند و توسعه یافتند. بازرگانان برای تجارت از راههای سختگذر سفر میکردند. زائران سفرهایی طولانی را برای زیارت اماکن مقدس انجام میدادند. زندگی دشوار بود و جنگ، قحطی و طاعون همواره جان مردم را تهدید میکرد. در اواخر قرن پانزدهم میلادی، آخرین بخش از قلمرو مسلمانان اسپانیایی گرانادا یا همان شهر قرناطه در اندلس، به حکمرانان مسیحی آن دیار، فردیناند فرمانروای آراگون و ایزابلا فرمانروای کاستیل، تسلیم شد. در همان سال، با حمایت مالی فردیناند و ایزابلا، کریستف کلمب از اقیانوس اطلس گذشت و به جزایر هند غربی (در نزدیکی سواحل آمریکا) رسید. در اروپای قرون وسطی، کاری که مردم انجام میدادند، غذایی که میخوردند، لباسی که میپوشیدند و محلی که در آن زندگی میکردند، همگی بستگی به جایگاه اجتماعی آنها داشت. حدودا از تاریخ ۸۰۰ تا ۱۰۵۰ به مدت سه قرن، جنگجویان وایکینگ با کشتیهای دراز و براق خود، اروپا را به وحشت میانداختند. آنها از اسکاندیناوی برای جستجوی نقره، بردگان و زمین به دریا میرفتند. گروهی به بریتانیا و فرانسه حمله میکردند، در حالیکه دیگران روسیه و رودخانههای دوردست آسیا را مورد تاخت و تاز قرار میدادند. واکینگها کاشفان دلیر و شجاعی بودند. آنها با شجاعت از میان امواج خروشان اقیانوس اطلس عبور کرده، ایسلند و گروئنلند را کشف کردند و حتی به شمال آمریکا نیز قدم گذاشتند.
دوره جنگهای صلیبی
اثر تذهیبی متعلق به قرن ۱۵ام که پاپ اوربان دوم را در حال موعظه جمعیت برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس نشانمیدهد.
در سال ۱۰۹۵ «پاپ اوربان دوم» همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشلیم (بیت المقدس فعلی) واقع در فلسطین را بازپس گیرند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. در سال ۱۰۹۶، بالغ بر ۱۵۰ هزار اروپایی به راستی تصمیم گرفتند که به صف اول جنگجویان صلیبی بپیوندند. جنگهای صلیبی یکی از پرشورترین وقایع قرون وسطی بودهاست. در آن سال، بزرگترین سپاههایی که اروپا تا آن زمان به چشم ندیده بود، به رهبری شوالیههای جوشن پوش، با بیرقهای در اهتزازی که تقریباً نشان تمامی خانوادههای اصیل اروپای غربی را بر خود داشت، سه هزار مایل راه را تا فلسطین پیمودند تا به نام کلیسای کاتولیک رومی، سرزمین مقدس را فتح کنند. آنها تمامی خطرها را به جان خریدند تا شهر مقدس اورشلیم (بیت المقدّس) را فتح کنند. تعداد زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند در سال ۱۰۹۹ بیت المقدس را تسخیر کردند. در بین سالهای ۱۰۹۹ تا ۱۲۵۰، شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد اما در هیچیک از آنها صلیبیان موفقیتی به دست نیاورند.
اروپای فئودالی
از حدود سال ۸۰۰ تا ۱۳۰۰، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه، مالک تمام زمینی بود که به مناطقی به نام ملک اربابی تقسیم میشد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب میشد. او سوگند وفاداری یاد میکرد و متعهد میشد که برای حفاظت از اموال پادشاه، سربازانی (مردان جنگی) استخدام کند. رعیتها در روستاها زندگی میکردند. آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) میدادند. پاپ یکی از قدرتمندترین حاکمان اروپایی فئودالی محسوب میشد. او رئیس کلیسای کاتولیک رومی بود که مقدار زیادی زمین تحت مالکیت خود داشت. پاپ از همه پادشاهان انتظار داشت از او اطاعت کنند. اما هنگامی که قدرت پادشاهان و امپراتورها زیادتر شد، سعی کردند با کلیسا مبارزه کنند.
جنگ انگلیس و فرانسه
در سال ۱۳۳۷ پادشاه انگلیس، ادوارد سوم، علیه پادشاه فرانسه، فیلیپ ششم، اعلام جنگ کرد. ادوارد معتقد بود که مالک حکومت فرانسهاست. محاصرههای زیادی به وقوع پیوست و جنگهایی بزرگ رخ داد. البته در این درگیریهای ۱۱۶ ساله، دورانی طولانی در صلح گذشت. ابتدا، انگلیسیها در جنگهای کرسی، پواتیه و آژنکور پیروز شدند. سرانجام فرانسویها که از سخنان ژاندارک به هیجان آمده بودند، مهاجمان انگلیسی را در سال ۱۴۵۳ عقب راندند. در ابتدا انگلیسیها پیروزیهای فراوانی به دست آورند. در سال ۱۳۴۶، آنها پیروزی مهمی در جنگ کرسی، در شمال فرانسه، به دست آوردند. کمانداران انگلیسی با استفاده از کمانهای بلند، سواره نظام فرانسه را نابود کردند. انگلیسیها در سال ۱۳۵۵ حمله جدیدی را به رهبری وارث ادوارد سوم، ادوارد شاهزاده ولز (۱۳۷۶-۱۳۳۶)، آغاز کردند. ادوارد فرمانده بیرحم نظامی، به دلیل آنکه زره سیاه به تن میکرد، به شاهزاده سیاه معروف شد. در سال ۱۳۵۶ در جنگ پواتیه، در مرکز فرانسه، شاهزاده سیاه پیروزی بزرگی به دست آورد. پادشاه فرانسه، ژان دوم (۱۳۶۴- ۱۳۱۹)، در این جنگ اسیر شد و برای آزادیش درخواست ۴ میلیون سکه طلا از فرانسه شد. در طول سالهایی که فرانسه مشغول عقب راندن مهاجمان انگلیسی بود، جنگ به صورت پیوسته ادامه داشت. در سال ۱۴۵۳، فقط بندر کاله، در شمال فرانسه، در دست انگلیس باقی مانده بود. بدینسان، جنگ صد ساله به پایان رسید. با این وجود، تا سال ۱۸۰۱، پادشاهان انگلستان کماکان خود را پادشاه انگلستان و فرانسه مینامیدند.
رنسانس
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سده ۱۵ (میلادی) و سده ۱۶ (میلادی) به وجود آورد. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شدهاست. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان باستان، با دیدگاهی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهای واقعگرایانه نقاشی کردند. فرمانروایان ساختمانها و آثار بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه به زودی در سراسر اروپا گسترش یافت. مطلوب «انسان عصر رنسانس»، فرد درخشان و همه فن حریفی بود که در موضوعات فراوانی کارآزموده باشد. لئوناردو داوینچی و میکل آنژ مشهورترین آنان هستند؛ دستاوردهای آنان احترامشان را در جامعه افزایش داد.
اروپا در سدههای ۱۶ و ۱۷
مردم اروپا در طول سده ۱۶ (میلادی) و سده ۱۷ (میلادی)، عقاید سنتی را زیر سوال بردند. دانشمندانی همچون گالیله و اسحاق نیوتن روشهای جدید را توسعه داده و بر مبنای مشاهدات و تجارب خود به کشفیات فراوانی دست یافتند. در بسیاری از شاخههای دانش از جمله فیزیک، کالبدشناسی، نجوم، و
تحقیق درباره اروپا