دانلود روش تحقیق آتشفشان ها و اثر مخرب بر روی محیط زیست با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 48
چکیده
آتشفشان ، کوهی است که از تجمع مواد مذاب فوران و یا خاکستر آتشفشانی و دیگر نهشته های آذرآواری شکل گرفته شده است . آتشفشان به صورت جریانهای مواد مذاب ، کوه هایی از مواد مذاب و فوران های انفجاری را شکل می دهد .
فوران های آتشفشانی جریان های مواد مذاب ، بقایای آذر آواری و گازها را به وجود می آورد . تفرا ،قطعه های مواد مذاب منتشر شده به هواست که ممکن است مانند ماسه کوچک و یا مانند بولدوزر بزرگ باشد . فوران های یاد شده به صورت ماگما های توام با دمای بالا و کم آب و سیلیس هستند . بخار آب ناشی از گاز آتشفشان شامل حجم های کم گاز کربنیک ، انیدرید سولفورو ،اکسید کربن و سولفید هیدروژن است .
بلایای آتشفشانی عبارتند از : جریانهای مواد مذاب ،سقوط تفرا، جریانهای آذرآواری، جریانهای گلی آتشفشانی و گاز های سمی . جریانهای مواد مذاب کمترین تلفات جانی را در پی دارند و به کشاورزی بیشتر خسارت وارد می کنند . جریانهای گلی یاد شده هنگامی ایجاد می شوند که باران یا یخ یا برف در دامنه ها و کوههای آتشفشانی وجود داشته باشند . سرعت و غلظت زیاد این جریان ها هر چیزی را در مسیر تخریب می کند . آنها با ویران کردن جاده ها ،پل ها و نیز مسدود کردن مسیر رودخانه و یا آرام کردن حرکت آن از تردد وسایل نقلیه جلوگیری یا اختلال ایجاد می کنند .
جریانهای آذر آواری به دلیل سرعت و دمای زیاد بیشترین تلفات جانی را به دنبال دارند؛آنها تمام موجودات زنده و ساختمان ها را در مسیر حرکتشان نابود می کنند . وزن خاکستر های تلمبار شده در بام ها ممکن است موجب تخریب ساختمان ها شود . بعلاوه ،غبار ناشی از آن برای سلامتی مضر است و قابلیت دید را کاهش می دهد؛ نظام های میکانیکی ،سیستم های آ ب و نیز هواپیما را به خطر می اندازد .
گازهای آتشفشانی در برخی موارد جزو بلایای نگران کننده محسوب می شوند . گاز کربنیک خطرناک است ،زیرا بی بو ،بی رنگ و سنگین تر از هواست . در نتیجه می تواند در پهنه های پست گسترش یابد ؛از بین رفتن اکسیژن برای انسان و جانور خفقان آور است .
از چند ماده متشکله اجسام جدید ،برای شناسایی توان فورانهای آتشفشانی به عنوان راهنما استفاده می شود . بر آمدگی های به وجود آمده در سطح زمین ،همان گونه که ماگما صعود می کند ،شکل کوه یا پهنه آتشفشانی را تغییر می دهد . گیرنده ها یا سنجنده های گرمایی می توانند از گرمای سنگ ها اطلاعات لازم را کسب کنند . زلزله نیز به دلیل صعود ماگما به وقوع می پیوندد .
کوشش هایی برای کنترل جریانهای آتشفشانی از طریق سرد کردن مواد مذاب با آ ب های در حد منجمد و ساختن موانع انحرافی برای کانالیزه کردن جریانها و منحرف و دور کردن آ نها از مراکز انسانی صورت گرفته است . این فناوری ها ممکن است خسارت به ساختمان ها را کاهش دهد ، ولی تخلیه مردم از محل حادثه موثرترین راه برای کاهش خسارت جانی است ( خالدی ،1380 :157-156)
مقدمه
کنجکاوی بیش از حد آدمی برای مطالعه در محیط اطراف ، از نخستین روزها، وی را برآن داشته است که به مشاهده زیستگاه خود و مطالعه درباره آن بپردازد ( صداقت - دانشور- حسینی- مدنی- هاشمی، 1387: 1 ).
با این که سالهای زیادی از سفر آدمی به کره ی ماه می گذرد ،مطالعه مستقیم قسمت های درونی زمین و درک نا آرامی های وابسته به داخل زمین چون آتشفشان برای آدمی کاملا امکان پذیر نشده است ( همان ، 23 ).
بخاطر داشته باشیم که آتشفشان را باید در خود طبیعت بیاموزیم . باید مشاهده گر دقیقی باشیم و در همه جا به جست وجوی دلایل برویم . اما در اینجا ما به مطالب موجود در کتب مرجع بسنده کرده ایم .
در اینجا تشکر و سپاس خود را نسبت به استاد گرامی ، جناب آقای دکتر بخشوده و نیز کتابخانه ی تخصصی جغرافیای آستان قدس رضوی که اطلاعات و موارد مورد نیاز بنده را فراهم آورده اند ، نثار نمایم .
بیان مساله
پس از اینکه موضوع پژوهش انتخاب شد و معنی دار بودن آن تایید شد ، باید آن موضوع کلی را به گونه ای تنظیم کنیم که قابل پژوهش باشد . بیان یک مساله روشن ، دقیق و قابل اجرا شاید مشکل ترین مساله پژوهش باشد . بیان مساله باید دارای ویژگیهای زیر باشد :
1) به صورت سوالی نوشته شود ؛
2) جامعه مورد نظر را شامل شود؛
3) متغییرها مشخص باشند؛
4) قابل آزمایش باشند.
1- اولین مرحله در هر طرح پژوهش بیان مساله پژوهش است. چون بیشترین مسائل در اصل سوال هایی است که جواب قانع کننده ای به آن ها داده نشده است. لذا یکی از راه های تعیین مساله پژوهش ، بیان و مطرح کردن آن به صورت یک سوال است ؛ منظور از شکل سوال این است که باید سعی کنیم مساله مورد پژوهش را بپرسیم . وقتی مساله مورد نظر به صورت سوال طرح شود قابلیت تجزیه و تحلیل و تبیین علمی بیشتری داشته و مسلما ما برای پیدا کردن جواب آن سوال پژوهش و جمع آوری اطلاعات را شروع می کنیم و پاسخ های مناسب علمی برای آن می یابیم (صمدزاده ، 1384 : 96).