فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

10 فاکتور آدم موفق

اختصاصی از فایلکو 10 فاکتور آدم موفق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

10 فاکتور آدم موفق


10 فاکتور آدم موفق

از کجا بدانیم که خصوصیات افراد موفق را در خود داریم یا نه؟ ما افراد قدرتمند و موفق را تحسین می کنیم، اما کسانی از عزت و احترام بیشتر نزد ما برخوردار هستند که از هیچ به همه چیز رسیده اند، یا این که در آغاز کار افرادی عادی بوده اند و برای دستیابی به موفقیت به خودشان اتکا کرده اند. برخی از این افراد حتی متوجه ظرفیت های بسیار زیاد خود نشده بودند و در حقیقت اهمیتی هم به این موضوع نمی دادند، تنها سخت تلاش کردند و شبانه روز به کارشان ادامه دادند.


دانلود با لینک مستقیم


10 فاکتور آدم موفق

دانلود مقاله کامل درباره آدم یا آدم ابوالبشر

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره آدم یا آدم ابوالبشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 61

 

آدم

آدم، یا آدم ابوالبشر، نخستین انسان و پدر همة مردمان. دربارة آفرینش و زندگانی او در دینهای سه‌گانة یهود و مسیحیت و اسلام، روایات و داستانهای همسان و همانند آمده است، و این همسانی و همانندی از آن رو است که مبد‌ءِ وحی در این 3 دین یکی است. از این رو، پیش از پژوهش دربارة آفرینش آدم و سرگذشت او در فرهنگ اسلامی، بررسی مختصری دربارة چگونگی آن در دین یهود و مسیحیت و نظری کوتاه به انسانشناسی این ادیان، سودمند خواهند بود.اشتقاق: واژة آدم از اَدَم عبری گرفته شده است، ولی ریشة اصلی آن در زبان عبری به درستی معلوم نیست. کلمة مؤنث آن اَدَمَه در عبری به معنی زمین یا خاک است. کاربرد دو صورت مذکر و مونث آن، «اَدَم» و «اَدَمَه» با هم در سفر پیدایش (7:2) معنی خاکی (ساخته شده از خاک) را القا می‌کند. ریشة ادم همچنین با رنگ «سرخ» پیوند دارد، و این شاید اشاره به رنگ خاک باشد که آدم از آن آفریده شده است. در زبان اکدی ادمو به معنی خون است و ادمتو به معنی «خون سیاه» (در حالات بیماری)، و جمع آن ادماتو به معنی خاک سرخ و تیره‌ای است که در رنگرزی به کار می‌رفته. ظاهراً واژة ادمو و اتمو (به معنی کودک) پیوندی با «اَدَم» ندارد، بلکه با ریشة و ت م و واژة عبری یتوم (به معنی یتیم) مربوط است. در عربی جنوبی کهن ریشة ادم به معنی خادم و برده است. در یکی از فهرستهای مترادفات زبان اکدی، واژة «ادمو» به معنی «شخص مهم و شریف» آمده است. در اکدی کهن و بابلی کهن نیز به نامهای خاصّی بر می‌خوریم از قبیل ا ـ د ـ مو ، ا ـ دم ـ او ، ا ـ د ـ مو (جودائیکا، 2/235؛ و نیز نک‍ : هیستینگز، 1/84). اما شواهدی در دست است که اشتقاق این کلمه را از «ادمه» به معنی خاک، تأیید می‌کند. در اغلب اسطوره‌های بین‌النهرین و آسیای غربی، انسان از خاک یا خاک آغشته به خون خدایان آفریده شده است. در میان کنعانیان قدیم «آدم» هم به معنی انسان بوده، هم نام خدای زمین (نک‍ : ویدن گرن، 174)، و جزء «ادم» در بعضی اسامی چون «عبدادم» در کتاب دوم شموئیل (10:6 به بعد؛ جودائیکا، 2/235) نیز ظاهراً نام همین خداست.در زبان عربی نیز ریشة «ادم» کاربردی گسترده دارد؛ از مفردات این ریشه است: «اُدْمّه» به معنی وسیلة آمیزش، «ادمه» در شتر سپیدی است با سیاهی چشمان، و در مردم گندم‌گونی است (جوهری؛ ازهری؛ زبیدی). در وجه تسمیة پدر مردمان به «آدم» ازهری از قول زجّاج گوید که اشتقاق کلمه از «ادیم‌الارض» است، زیرا انسان از خاک آفریده شد. راغب اصفهانی تفصیل بیش‌تری می‌آورد و 4 وجه بر می‌شمرد: 1. چون جسم آدم از خاک روی زمین (ادیم) گرفته شده است؛ 2. چون پوست او گندمگون (آدم) بوده است؛ 3. چون او از درآمیخته شدن عناصر گوناگون و نیروهای مختلف آفریده شده است (اُدْمهَ: الفت و اختلاط)؛ 4. چون او از دمیده شدن روح الهی عطرآگین شده است (اِدام: آنچه طعام را خوشبو گرداند) (1/38ـ39).I. آدم در یهودیتدر عهد عتیق: دوبار و به دو بیان در عهد عتیق از آفرینش آدم سخن رفته است: یک بار در باب اول سفر پیدایش و بار دیگر در بابهای دوم تا پنجم آن، و تحقیقات در متون کتاب مقدس نشان داده است که سرچشمة آنها دو روایت مختلف بوده است (نک‍ : کتاب مقدس، مقدمة سفرپیدایش، و نیز ص 3، زیرنویس). در باب اول از تکوین عالم هستی در 6 روز، و از آفرینش آدم، که نقطة کمال خلقت و مهر پایانی آن است، سخن می‌رود. پس از آنکه خدا آسمانها و زمین را آفرید، و با اراده و کلام خود روشنایی را پدید آورد، آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا ساخت، روی زمین را از گیاهان گوناگون و انواع جانوران و پرندگان پر ساخت و اجرام فلکی را در آسمان قرار داد، در روز ششم گفت: «آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمین و همة حشراتی که بر زمین می‌خزند، حکومت نماید. پس خدا آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید، ایشان را نر و ماده آفرید. و خدا ایشان را برکت داد، و خدا بدیشان گفت بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمائید.» (سفر پیدایش، 1).در بابهای دوم تا پنجم داستان خلقت آدم، با تفصیل بیش‌تر و تقریباً با بسیاری از جزئیاتی که در روایات مسیحی و اسلامی نیز دیده می‌شود، آمده است. آدم، زن وی حوا، باغ عدن، درخت ممنوع، اغوای حوا و خوردن از میوة آن درخت (نخستین گناه)، رانده شدن از باغ بهشت، زندگی بر روی زمین، زناشویی و آوردن فرزندان و جز آن در این قسمت ذکر شده است.پس از پیدایش آسمانها و زمین، خداوند آدم را خلق کرد تا بر روی زمین کار کند. آفرینش آدم از خاک زمین بود، و خداوند در بینی او روح حیات دمید، و از نفخة الهی آدم «نفس زنده» شد. سپس باغی پر از درختان گوناگون در عدن به طرف شرق غرس نمود. «درخت حیات» و «درخت معرفت نیک و بد» را در میان آن قرار داد، و آدم را در آنجا نهاد تا به کار زمین بپردازد و باغ را نگهبانی کند، ولی او را از خوردن میوة «درخت معرفت نیک و بد» منع کرد، و به او گفت که اگر از آن بخوری «هر آینه خواهی مرد». آنگاه خداوند همة جانداران و پرندگان زمین و آسمان را که از خاک سرشته بود، نزد آدم آورد تا وی آنان را نام بگذارد، و نامی که آدم بر هر یک از آنان نهاد، همان نام او شد. آدم تنها بود و خداوند خواست تا برای او جفتی و معاونی بیافریند، پس خوابی گران بر او مستولی کرد، یکی از دنده‌های او را برداشت و از آن حوا را خلق کرد. این که مردان پدر و مادر خویش را ترک می‌کنند و با همسران خود انس و الفت می‌گیرند، از آن روست که زن پارة تن مرد است. مار، که هوشیارتر از جانوران دیگر بود، نزد حوا آمد و او را به خوردن میوة «درخت معرفت نیک و بد» ترغیب و اغوا کرد، و گفت این که خداوند شما را از آن منع کرده است از آن روست که اگر از آن بخورید. چشمانتان باز می‌شود و چون خداوند بر نیک و بد معرفت خواهید یافت. حوا از میوة آن درخت بخورد و پاره‌ای از آن را به آدم داد، و او نیز بخورد. در همان حال چشم هر دو به نیک و بد باز شد و از برهنگی خود باخبر شدند و از شرم اندامهای خود را با برگهای انجیر پوشاندند.خداوند که از نافرمانی آنان به خشم آمده بود، حوا را محکوم کرد که گرفتار بار حمل و درد زائیدن شود و تا ابد زیر فرمان شوهر باشد، و آدم را گفت که «زمین به سبب تو ملعون شد» و تو در تمامی ایام عمرت با رنج و عذاب از زمین نان خواهی خورد و خار و خس برایت خواهد رویاند، و سرانجام به خاک بازخواهی گشت و مار نیز از اینکه حوا را اغوا کرده بود ملعون و محکوم شد که تا ابد بر شکم خود راه برود و خاک بخورد و میان او و آدمیان دشمنی برقرار باشد. و خداوند گفت که «همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده» و مبادا که از میوة «درخت حیات» نیز بخورد و جاودان زنده و بی‌مرگ بماند. پس خداوند آدم را از باغ عدن بیرون کرد تا بر روی زمین، که خود از آن آفریده شده بود، کار و زندگی کند، و کرّوبیان را در سمت شرقی عدن مسکن داد، و شمشیر آتشباری را در اطراف درخت حیات به گردش درآورد تا آن را محافظت کند. آدم و حوا زندگانی بر روی زمین را آغاز کردند. نخست قائن (قابیل) و سپس هابیل از ایشان ولادت یافتند. قائن به زراعت مشغول شد و هابیل گله‌داری پیشه کرد. 130 سال بعد، شیث به دنیا آمد، و پس از او نیز پسران و دختران دیگر آوردند. مدت عمر آدم 930 سال بود (نک‍ : سفر پیدایش، بابهای 2ـ 5). در اسفار عهد عتیق از دوران 800 سالة زندگانی آدم بعد از ولادت شیث، جز اینکه «پسران و دختران آورد» خبر دیگری روایت نشده است، ولی دربارة انسان به معنی عام آن («آدم» به زبان عبری) در بعضی از کتب عهد عتیق مطالبی آمده است که به گونه‌ای با نکاتی که در 4 باب اول سفر پیدایش دیده می‌شود ارتباط دارند، چنانکه در


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره آدم یا آدم ابوالبشر

دانلود مقاله کامل درباره حقوق آدم ربایی

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره حقوق آدم ربایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 57

 

بررسی جرم آدم‌ربایی:

شاید بتوان گفت بعد از جرم قتل عمدی مهمترین جرم علیه اشخاص جرم آدم‌ربایی است . تحت شرایطی آدم ربایی می‌تواند بعنوان یک بزه بین‌المللی و به عنوان یک جرم سیاسی مورد بررسی قرار گیرد و ربودن افراد یکی از مصادیق جرائم علیه آزادی تن اشخاص می‌باشد. در تعریف آدم‌ربایی می‌توان گفت . "بردن و انتقال دادن شخصی از مکانی به مکان دیگر بدون رضایت به قصد سوء" امروزه دیگر نمی‌توان گفت در کشور ما ربودن و جرم آدم‌ربایی به ندرت اتفاق می‌افتد. هر چند در گذشته اغلب اطفال، مجنی علیه این جرم قرار می‌گرفتند اما در زمان حاضر اشخاص کبیر هم مجنی علیه این جرم قرار گرفته و بر حسب انگیزه آدم‌ربا و آدم ربایان، بزه دیده این جرم قرار می‌گیرند. در حقوق کیفری ایران از زمان مشروطیت این جرم مورد توجه قانونگزاران قرار گرفته چنانچه ماده 270 قانون جزای عرفی به ربودن اطفال اختصاص داده شده بود. کاملترین قانونی که در خصوص جرم آدم‌ربایی به تصویب رسید و تا حدی ارتکاب این بزه را تقلیل داد، قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص مصوب 28ˆ12ˆ1353 می‌باشد. با تصویب قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) و اختصاص ماده 621 این قانون به جرم آدم‌ربایی این سوال مطرح می‌شود که آیا قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص را باید منسوخ دانست یا خیر؟ یکی از نقاط قوت قانون اخیرالتصویب در خصوص موضوع، جرم شناختن شروع به ربودن اشخاص می‌باشد (تبصره ماده 621). علاوه بر جرم آدم‌ربایی، جرائم دیگری وجود دارند که به عنوان جرائم علیه آزادی تن شناخته می‌شوند از جمله توقیف و حبس غیرقانونی و اخفا اشخاص قانونگذار ما جرم اخفای اشخاص را در چندین مواد قانون مجازات اسلامی به تصویب رساند. چنانچه در ماده 583 و ماده 621 قانون مذکور جرم اخفای اشخاص مورد حکم قرار گرفته است . لذا باید دید در این خصوص چه تفاوتی بین این مواد وجود دارد. متاسفانه قانونگزار جدید تمام مباحث جرم آدم‌ربایی را در یک ماده و یک تبصره خلاصه نموده است این در حالی است که در قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص 12 ماده به این جرم اختصاص داده شده است .

جرم آدم ربایی در عداد جرایم علیه اشخاص می‌باشد که آزادی تن را مورد تعرض قرار می دهد. اهمیت آزادی تن باعث شده است تا قانونگذاران در کشورهای مختلف، این جرم را با مجازاتهای سنگین ممنوع و قابل تعقیب بدانند. آدم ربایی، ربودن و نقل مکان اجباری انسان زنده است بدون رضایت وی که سلب آزادی از مجنی علیه را بدنبال دارد. جرایمی مانند توقیف غیرقانونی، اخفاء بعنف و دستگیر نمودن و حبس غیرقانونی نیز از جرایم علیه آزادی تن اشخاص می باشند که عموما در کنار این جرم مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین گروگان گیری را می توان نوعی آدم ربایی دانست که در آن شخص ربوده شده به عنوان یک گروگان برای انتقام یا تحصیل وجه و یا گرفتن مجوز و ... می باشد. آدم ربایی یا به صورت جرم ساده و بدون وجود کیفیات مشدده می باشد و یا با وجود کیفیات مشدده‌ای از قبیل ربودن با وسیله نقلیه، سازمان یافته بودن عمل ارتکابی و ربودن اطفال، همراه است که در این صورت آدم‌ربایی مشدد محقق می گردد که مجازات آن نیز شدیدتر می باشد. در حقوق کیفری ایران مواد 621 و 631 قانون مجازات اسلامی و نیز قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص (مصوب 1353) در موارد عدم مغایرت با مواد فوق احکام و مصادیق جرم ادم‌ربایی را بیان می‌دارند. مواد 1-224 الی 6-224 و مواد 8 و 7-227 ماده 1-421 قانون جزای سال 1994 فرانسه مربوط به جرم آدم ربایی و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره حقوق آدم ربایی

دانلود تحقیق حضرت آدم (ع)

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق حضرت آدم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق حضرت آدم (ع)


دانلود تحقیق حضرت آدم (ع)

 

مشخصات این فایل
عنوان: حضرت آدم (ع)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 61

این مقاله درمورد حضرت آدم (ع) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله حضرت آدم (ع) می خوانید :

آدم در آیین زردشتی
بنابر عقاید زردشتیان «نخستین انسان» کیومرث (در پهلوی گَیُومرت یا گَیُومَرْد، به فارسی گیومرث یا کیومرث، در عربی جیومرت، در اوستا گَیَه مَرْتَن ) نام دارد. این نام در اصل به معنی «زندگیِ میرا» است و در برابر «زندگی نامیرا» که خاص توصیف خدایان است، در تسمیة «نخستین انسان» به کار رفته است. کیومرث ششمین مخلوق از آفریدگان ششگانة (گاهی هفتگانة) اورمزد (= اَهُورَمَزْدا) است (نک‍ : خلقت). چگونگی آفرینش او در کتابهای پهلوی زردشتی و نیز در منابع دوران اسلامی که اطلاعات آنها اساساً مبتنی بر ترجمة خداینامة پهلوی به عربی بوده، آمده است. بنابر اسطورة خلقت زردشتی، اورمزد کیومرث را در مدت 70 روز آفرید (بُنْدَهِش، فصل یک الف، بند 21). خلقت او در 3 هزارة دوم از عمر 000،12 سالة عالم انجام پذیرفت. نخست اورمزد از روشنی بی‌آغاز (= ازلی) «هیأت آتش» (در پهلوی «آسْرو کرب ) را آفرید و کیومرث را به این شکل خلق کرد (دادِستان دینیگ، پرسش 63، بند 3) و گرمی این نور ازلی است که در نطفة آدمیان وجود دارد (بُنْدَهِش، فصل یک الف، بند 13)، اما تن او از گِل (روایات پهلوی، ص 136، بند 36) یا از زمین آفریده شد (بندهش، فصل یک الف، بند 13). شاید از این روست که کیومرث در کتابهای پهلوی (دینکرد، 29، س 1) و منابع دوران اسلامی (مسعودی، 85؛ اصفهانی، ‌16، 56؛ بیرونی، 99) لقب گِلشاه (ملک الطین) دارد. این لقب در بعضی منابع اسلامی به صورت گرشاه (ملک الجبال، شاه کوه) نیز آمده، و این ابهام از خط پهلوی ناشی شده است (کریستن سن، 85 ـ123). کیومرث همچون دیگر آفریدگان این جهانی («گیتی» در اصطلاح کتابهای پهلوی) به مدت 000،3 سال بی‌حرکت ماند. در آغازِ 3 هزارة سوم اهریمن به جهان حمله کرد، و از این زمان دوران اختلاط خیر و شر آغاز گشت. اهریمن بر آسمان و آب و زمین و گیاه و گاو «یکتا آفریده» (پیش نمونه حیوانات مفید) تاخت و همه را با بدی آلوده کرد، اما نتوانست کیومرث را بلافاصله بکشد، زیرا مقدّر شده بود که وی به مدّت 30 سال آسْتُو ویداد، دیومرگ، توانست او را از میان ببرد. در هنگام مرگ نطفة او بر زمین ریخت؛ بخشی از آن را ایزد نَرْیُوسَنْگ برگرفت و بخشی دیگر به اِسْپَندارْمَذ، ایزد بانوی زمین، سپرده شد. پس از 40 سال از این نطفه نخستین زوج بشر به نامهای مَشی و مَشیانه (یا مَهْلی و مَهلیانه و غیره) به صورت ریواسی از زمین روییدند، همانند و هم بالا و به یکدیگر پیوسته بودند. سپس آفریدگار در آنها جان دمید و از یکدیگر جدا گشتند و به صورت انسان درآمدند (همان، فصل 14؛ اصفهانی، 57؛ بیرونی، 100). نخست به خدایی اورمزد معترف شدند، اما بر اثر اغوای اهریمن، وی را آفریدگار جهان دانستند. این اندیشه و گفتار دروغ سبب شد که هر دو گناهکار شدند به گونه‌‌ای که روان‌انان تا پایان جهان دوزخی شد. 30 روز بدون غذا گذرانیدند و با گیاهان خود را پوشانیدند. سپس در بیابان بزی یافتند و شیر آن را دوشیدند و خوردند. بعد از گذشت 30 روزِ دیگر به گوسفندی برخوردند و آن را کشتند و کباب کردند و خوردند. بعد از آن بافتن جامه، استخراج آهن و ساختن افزارهای آهنین را آموختند. پس از گذشت 50 سال دارای 7 جفت فرزند توأمان شدند و از آنان نسل بشر به صورت نژادهای گوناگون ادامه یافت (بندهش، فصل 14).
در این اسطوره کیومرث در واقع «پیش نمونة» انسان به شمار می‌رفته است، به همین جهت توصیفی که از او شده توصیف انسان واقعی نیست؛ گفته شده است که بالا و پهنای او مساوی و به اندازة 4 نای بود و همچون خورشید می‌درخشید (همان، فصل یک الف به بعد). نخستین جفت واقعی بشر مَشی و مَشیانه بوده‌اند. نویسندگان دوران اسلامی که به شرح تاریخ و عقاید دینی ایران پیش از اسلام می‌پردازند، غالباً در مقام مقایسه، کیومرث را با آدم بشر یکی می‌دانند (قدامه‌بن جعفر، 234؛ طبری، 1/17، 147؛ بلعمی، 4؛ اصفهانی، 14؛ ثعالبی، 1، 3)؛ اما در بعضی روایتهای دیگر مَشی و مَشیانه را قرینة آدم و حوّا دانسته‌اند (بیرونی، 99؛ بلعمی، 113).
در میان اقوام قدیم ایرانی اشخاص دیگری نیز مانند هوشنگ، تهمورث، جمشید و مَتو (که نامش در منوچهر باقی است) در اصل نخستین انسان به شمار می‌رفته‌اند، اما اینان بعدها این مقام خود را از دست داده و در میان قهرمانان و شاهان اساطیری جای گرفته‌اند، چنانکه کیومرث نیز در تاریخ حماسی ایران نخستین شاه روی زمین به شمار امده و نقش «نخستین انسان» بودن او فراموش شده است.

مآخذ: اصفهانی، حمزه، سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دارمکتبه الحیاه، 1961م؛ بلعمی، محمد بن محمد، ترجمة تاریخ طبری، به کوشش محمدتقی بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، زوّار، 1353ش؛ بندهش، به کوشش تهمورث دینشاه انکلساریا، بمبئی، 1908م؛ بیرونی ابوریحان، آثار الباقیه، به کوشش ادوارد زاخائو، لایپزیک، 1923م؛ ثعالبی، عبدالملک بن محمد، تاریخ غرر السّیر، به کوشش هرمان زوتنبرگ، پاریس، 1900م؛ دینکرد، به کوشش مدن، بمبئی، 1911م؛ روایات پهلوی، به کوشش دابار، بمبئی، 1913م؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن،‌ 1879ـ1881م، ج 1؛ قدامه بن جعفر، ابوجعفر، کتاب الخراج، به کوشش یان دخویه، لیدن، 1889م؛ کریستن سن، آرتور، نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاری افسانه‌‌ای ایرانیان، ترجمة احمد تفضّلی و ژاله آموزگار، تهران، نشر نو، 1364ش؛ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاِشراف، به کوشش یان دخویه، لیدن، 1894م؛ منوچهر جوان جم، «دادِستان دینیگ»، متون اوستایی و پهلوی (ک 35)، به کوشش آرتور کریستن سن، کپنهاک، 1924م.
احمد تفضلی
IV. آدم در اسلام
موضوع آدم و آفرینش وی، در دین اسلام، از اهمیت بسیاری برخوردار است. آدم از دیدگاه اسلام نخستین پیامبر است و چون مسلمانان بخواهند آغاز و پایان نبوت را نشان دهند عبارت «از آدم تا خاتم» را به کار می برند. آنچه دربارة آدم در کتب تفسیر، حدیث، تاریخ و ادب آمده است همه مبتنی بر آیات قرآنی است. در قرآن کریم 25 بار نام آدم آمده، ولی تفصیل آفرینش او در 6 سوره است. این آیات فشرده و پرمعنی است و مفسران و صاحب‌نظران در تبیین و تفسیر آنها احتمالات بسیار داده‌اند. از این‌رو ترجمة همة آیات مربوط به آدم از این رو 6 سوره آورده می‌شود، زیرا تنوع مطلب چنان بسیار است که ملاحظة نکات موجود در هر سوره پژوهنده را از نکات دیگر سوره‌هایی نیاز نمی‌کند. اینک ترجمة این آیات با اندکی تصرف از کشف‌الاسرار مَیبُدی نقل می‌شود:
الف ـ بقره /2/30 ـ 39: نیوش تا گوییم ای محمد آنگه که گفت خداوند تو فرشتگان را، من کردگار و آفریدگارم اندر زمین خلیفه‌ای. گفتند می‌خواهی آفرید در زمین کسی را که در آن تباهکاری کند، و خونها ریزد، و ما به ستایش تو را می‌ستاییم و به آفرینهای نیکو تو را یاد می‌کنیم. خداوند گفت فرشتگان را: من آن دانم که شما ندانید. آنگه به آدم آموخت نامهای همه چیز. آنگه نمود آن چیزها همه فرا فرشتگان، و گفت ایشان را خبر کنید مرا به نامهای آن چیزها که چیست، اگر راست می‌گویید که به خلافت، شما سزاوارترید از وی. فرشتگان گفتند پاکی و بی‌عیبی تو راست، ما را دانش نیست مگر آنچه تو آموختی ما را، تویی دانای راستْ دانشِ راستْ کار. الله گفت ای آدم، خبر گوی فرشتگان را از نامهای ایشان. چون آدم فرشتگان را خبر کرد آن نامهای ایشان. گفت الله فرشتگان را: نگفتم شما را که من دانم نهانها و پوشیده‌ها در آسمان و زمین، و می‌دانم آنچه می‌نمایید و پیدا می‌کنید و آنچه نهان می‌داشتید؛ و گفتیم فرشتگان را: سجود کنید آدم را، سجود کردند فرشتگان مگر ابلیس، سر وا زد و برتری جست و در علم خدا خود از کافران بود؛ و گفتیم ای آدم با جفت خویش در بهشت بنشین، و خورید از آن فراخ و به ناز و خوش و آسان، هرجا که خواهید، و نزدیک این یک درخت مگردید، که اگر از آن بخورید از ستمکاران باشید بر خویش. پس بیفکند شیطان ایشان را، هر دو، از بهشت و بگردانید از طاعت، پس ایشان را بیرون آورد از آنچه در آن بودند از شادی و ناز؛ و گفتیم فرو روید یکدیگر را دشمن و بر یکدیگر گماشته، و شما راست در زمین آرامگاهی، و نیز برخورداری هر کس را تا مرگ و خلق را تا رستاخیز. آنگه فرا گرفت آدم از خداوند خویش سخنانی، توبه داد او را و باز پذیرفت و با خود آورد، که اوست خداوند توبت پذیر عذر نیوش مهربان. گفتیم فرو روید همگنان از بهشت، همگنان بهم، اگر به شما آید از من پیغامی و نشانی، هر که پی بَرَد به پیغام و نشان من، بیمی نیست بر ایشان، و فردا هیچ اندوهگن نباشند. ایشان که کافر شدند و سخنان و نشان ما دروغ شمردند، ایشان آتشیانند و دوزخیان، ایشان در آنند جاودان.
ب ـ اعراف /7/11ـ 25: شما را بیافریدیم، آنگه شما را چهره‌ها نگاشتیم، آنگه فرشتگان را گفتیم: سجود کنید آدم را، سجود کردند مگر ابلیس که وی از سجودکنندگان نبود. الله گفت وی را چه باز داشت تو را که سجود نکردی آنگه که فرمودم تو را؟ ابلیس گفت من بهْ ام از و. مرا که بیافریدی، از آتش بیافریدی و وی را از گِل آفریدی. گفت اکنون پس فرو شو از آسمان، که نیاید تو را و نرسد که گردن کشی کنی و در آسمان باشی. از بهشت بیرون شو، تو از کم آمدگانی خوار و از پسان. ابلیس گفت درنگ ده مرا تا آن روز که آدم و فرزندان را برانگیزانند پسِ مرگ. الله گفت تو از درنگ دادگانی. ابلیس گفت پس اکنون به آنچه مرا بیراه کردی، ایشان را در راه راست تو نشینم و درگذر ایشان. آنگه درآیم به ایشان از پیش ایشان و از پس ایشان و از راست ایشان و از چپ ایشان، و بیش‌ترِ ایشان را سپاس دار و منعم شناس نیابی. الله گفت بیرون شو از بهشت و آسمان، نکوهیده و ناشایست کرده، رانده و دور کرده. هر که بر پی تو بیاید از ایشان، ناچاره پُر کنم دوزخ را از شما همگان ]از کفرة جنّ و انس[. ای آدم، آرام گیر و بنشین تو و جفت تو در بهشت و خورید هر دو از هر جایی که خواهید، و نزدیک این یک درخت مگردید، که آنگه از ستمکاران باشید بر خود. در دل داد ایشان را دیو، و بایست گشت در ایشان و بر ایستاد کرد بر اندیشة ایشان، تا ایشان را به آن روز آورد که پدید کرد ایشان را آنچه پوشیده بود از عورتهای ایشان؛ و گفت ابلیس ایشان را، هر دو، باز نَزَد خداوندِ شما از خوردنِ این درخت مگر که تا شما دو فرشته نباشید که مرگ نچشید و اینجا جاوید نباشید. و سوگند خورد ایشان را، هر دو، که من شما را از نیک خواهانم. فرو هِشت ایشان را از بالای بهشت در زمین به فریب؛ چون بچشیدند از درخت، پدید آمد ایشان را عورتهای ایشان، و در ایستادند و بر هم می‌نهادند بر عورت خویش از برگ درختِ بهشت؛ بازخواند الله ایشان را: نه شما را باز زدم از آن یک درخت، و گفتم شما را که شیطان شما را دشمنی است آشکار؟ گفتند هر دو، آدم و حوا، خداوندِ ما، ستم کردیم بر خود و اگر نیامرزی ما را و ببخشایی بر ما ناچاره از زیانکاران باشیم. الله گفت فرو روید از آسمان، یکدیگر را دشمن، و شما را در زمین آرامشگاهی و روزگار گذاشتی و برخورداری تا روز رستاخیز. گفت در زمین زنده می‌باشید و در زمین می‌میرید و شما را از زمین بیرون آرند.

ج ـ حجر /15/28ـ42: و گفت خداوندِ تو فرشتگان را، من خواهم آفرید بشری از گِلی خشک، از گِلی سیاه بوی بگردیده، چون من بالا و نگاشتِ وی راست کنم، و درو آرم از روح خویش، همه او را به سجود افتید. سجود کردند فرشتگان همه به یک بار بهم، مگر ابلیس که سرباز زد که با ساجدان سجود کند. ]الله[ گفت ای ابلیس، چه بود تو را که با ساجدان نبودی؟ گفت ]ابلیس[ نیستم آن را که سجود کنم بشری را، که بیافریدی او را از گل خشک خام، از گِلی بگردیدة سیاه. گفت ]الله[ پس بیرون شو از آسمان، که تو انداخته و رانده و بیرون کردة منی، و نفرین بر تو تا روز رستاخیز. گفت: خداوندِ من، مرا درنگ ده تا روزی که ایشان را برانگیزانند. گفت پس تو از درنگ دادگانی تا آن روز که هنگام آن در رسد و آن هنگام دانستة من است. گفت: خداوندا به آن که مرا گمراه کردی، زشتیهای ایشان را برآرم در زمین و ایشان را از راه گُم کنم همگان، مگر آن بندگان تو از ایشان که تو را یکتا خوانانند و تو را گزیدگان. الله گفت این راهی است بر من راهی راست ]هموار[، تو را بر بندگان گرویدة من دسترسی نیست و توانی، مگر کسی که از پی تو بیاید از گمراهان.
د ـ اسراء /17/60 ـ 65: و فرشتگان را گفتیم که سجود کنید آدم را. سجود کردند او را مگر ابلیس. گفت آیا سجود کنم اکنون کسی را که بیافریدی از گِل؟ و گفت بینی این را که برگزیدی بر من، اگر بازداری مرا تا روز رستاخیز، از بیخ کنم من نژاد او را مگر اندکی. الله تعالی گفت شو، هر که از پی تو بیاید از ایشان، دوزخ پاداش شما همه، پاداشی است تمام و سپری کرده، و بخیزان هر که توانی از ایشان به بانگ خویش، و بر ایشان انگیزان سواران خویش و پیادگان خویش، و با ایشان انبازی کن در مالهای ایشان و در فرزندان، و وعدة زندگانی ده ایشان را؛ و وعده ندهد مردمان را شیطان مگر به فریب. تو را بر بندگان من نیست دسترسی و توانی، و خداوند تو بسنده و باز پذیرنده است و یار.
ه‍ ـ طه /20/115ـ124: پیمان کردیم به آدم از پیش. پیمان بگذاشت، و وی را عزمی نیافتیم. گفتیم فرشتگان را سجود کنید آدم را. سجود کردند مگر ابلیس که سر باز زد. پس گفتیم ای آدم این ابلیس دشمن است تو را و جفت تو را. بیرون نکناد هان، شما را هر دو از بهشت، که به رنج افتید. تو را در این بهشت آن است که گرسنه نباشی و نه برهنه مانی و تو تشنه نباشی در آن، و نه در آفتاب باشی. فرا دل وی داشت شیطان و گفت ای آدم، آیا تو را نشانی دهم بر درختی که بارِ آن خوری اینجا جاوید مانی؟ و نشانی دهم بر پادشاهی که تباه نگردد؟ بخوردند از آن، پس پیدا شد ایشان را و پدید آمد عورتهای ایشان، در ایستادند به نهادن از این برگهای درخت بهشت بر عورت خویش. عاصی شد آدم در خدای خویش، و از راه وفا و طاعت بیفتاد. پسِ آن الله تعالی بگزید او را، توبه داد او را و راه نمود. گفت فرو روید از آسمان همگان،‌ آدم و حوّا ابلیس را دشمن، و ابلیس ایشان را دشمن. اگر به شما آید از من پیغامی به راهنمونی، هر که پی برد به راهنمونی من، نه گمراه گردد نه بدبخت. هر که روی گرداند از یاد و سخن من، و آن را نپذیرد او راست زیستی به تنگی و سختی، و بینگیزیم فردا او را چنانکه نه حجّت بیند خود را نه عذر.
و ـ ص /38/71ـ 85: آنگه که خداوند تو گفت فرشتگان را، من بشری خواهم آفرید از گِل. چون وی را راست کردم و جان خویش درو دمیدم، او را بر روی افتید. بر روی افتادند فرشتگان، همگان بهم، مگر ابلیس که گردن کشید، و از ناگرویدگان بود. الله گفت ای ابلیس، چه بازداشت تو را که سجود نکردی تو. چیزی را که بیافریدم به دو دست خویش؟ باش گردن کشیدی یا برتری جُستی و خویشتن را از برتران دیدی؟ ابلیس گفت من به ازویم، مرا از آتش آفریدی و او را از گِل آفریدی. الله گفت بیرون شو از آسمان، که تو نفریده‌ای و رانده، و بر تو نفرین و راندن من تا روز شمار. ابلیس گفت خداوندِ من، پس مرا درنگ ده تا آن روز که ایشان را برانگیزانند. الله گفت تو از درنگ دادگانی، تا روزی که هنگام آن دانستنی است. ابلیس گفت به خدایی تو، که ایشان را بیراه کنم همگان، مگر آن بندگان تو از ایشان که تو را یکتا شناسندگانند از دل پاک. الله گفت راست می‌گویم، راست می‌گویم، به راستی به راستی: ناچار به هر حال پر کنم دوزخ از تو و از هر که در پی تو رود از ایشان همگان.

مفسران از لابه‌لای این آیات، انبوهی نکته‌های گوناگون بیرون کشیده و سؤالهای مختلفی مطرح کرده‌اند. برای دستیابی بر بخش بیش‌تری از این نکته‌ها و نیز برای رسیدن به پاسخ برخی سؤالات و اشکالات، باید به همة تفاسیر قرآن در ذیل آیات آن سوره‌های ششگانه رجوع کرد. در اینجا برخی از نکته‌های مهم با رعایت اختصار بررسی می‌شود:
1. آنچه پیش و بیش از همه، پژوهنده را به خود مشغول می‌دارد، چگونگی سازگاری آیات مربوط به آفرینش انسان در کردة زمین، با محتویات ذهن آدمی و به عبارت دیگر، خود و اندیشة بشری است و اشکال عمده این است که خرد و اندیشه بشری به تدریج دگرگون می‌شود و قوانین و فرضیه‌های مختلفی را معیار خود می‌سازد. سیدمحمدرشیدرضا (1282ـ1354ق/1865ـ 1935م) در نخستین جای ورود این داستان در قرآن مجید (بقره /2/30ـ39) از خود و از گفتة استادش علامه شیخ محمد عبده (1266ـ1323ق/1849ـ 1905م) مطالبی به عنوان «تمهید» آورده است که آگاهی از آن سودمند به نظر می‌رسد. وی می‌گوید: مسألة آفرینش و چگونگی تکوین، از شئون ویژة الهی است که آگاهی از آن، بدان سان که هست، دشوار است. خداوند در این آیات داستان پیدایش انسان را بدان گونه که در کتابهای پیش از ما نقل شده، بیان داشته و معانی را در صورتهای محسوس برای ما نمایان ساخته و حکمتها و رازها را با شیوة جدل و گفت‌وگو برای ما آشکار کرده است. این، شیوة خدا در سخن گفتن با خلق و بیان کردن حق است. این آیات از متشابهات است و نمی‌توان آنها را بر ظاهر حمل کرد؛ زیرا بر پایة شیوة گفت‌وگو، یا رایزنی خداوند با فرشتگان است که چنین چیزی دربارة خدا محال است؛ یا آگاهی دادن خدا به فرشتگان و پرخاش ایشان است که این هم شایستة خدای بزرگ و فرشتگان او نیست، زیرا خود دربارة ایشان می‌گوید: در برابر خدا نافرمانی نمی‌کنند و آنچه به ایشان امر شود انجام می‌دهند (تحریم /66/6).
مسلمانان اتفاق دارند که خداوند از همانندی با آفریدگان منزه است و دلایل عقلی و نقلی مؤید این اعتقاد است. اصل محکم در اعتقاد همین است که آن را «تنزیه» می‌خوانند و باید همه چیز بدان ارجاع داده شود. اگر در عبارتهای کتاب یا سنت چیزی بیاید که در ظاهر با این اصل مسلم ناسازگار نماید، مسلمانان در برخورد با آن فقط دو راه دارند:
نخست شیوة پیشینیان است و آن «تنزیه» خدا از هر گونه همانندی با هر چیز یا پندار و اندیشه است و نیز برتر دانستن وی از قیاس و گمان و خیال و وهم؛ عقل و نقل مؤید این تنزیه و اقتضای آن، واگذاریِ فهم حقیقتِ مسأله به خداست با آگاهی از اینکه خداوند با مضمون سخن خود چیزهایی به ما می‌آموزد که در گفتار و کردار و اخلاق برای ما مفید است. خدا در این زمینه مطلب را چنان بیان می‌کند که معانی را به عقول و نیروی خیال ما نزدیک می‌سازد.
...

بخشی از فهرست مطالب مقاله حضرت آدم (ع)

I. آدم در یهودیت
II. آدم در مسیحیت
 آدم در آیین زردشتی
IV. آدم در اسلام
V. آدم در تصوف و عرفان


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حضرت آدم (ع)

نگاهی به زندگی حضرت آدم

اختصاصی از فایلکو نگاهی به زندگی حضرت آدم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

نگاهی به زندگی حضرت آدم

آدم علیه السلام

خلقت آدمخود خواهی ابلیس

آدم در بهشتوسوسه های ابلیس

هبوط آدم علیه السلام

خلقت آدمخدای متعال زمین را در دو نوبت(1) خلق کرد، کوهها را روی زمین بنا نهاد و زمین را بین همه کرات برکت داد و خوراک اهل زمین را در چهار نوبت مقدر کرد.

آنگاه آسمان را از ماده ای شبیه گاز مشتعل آفرید و به آسمان و زمین دستور داد، بیایید! آسمان و زمین گفتند: با میل آمدیم و سپس هر دو را مسخّر ساخت.

سپس خدا به عرش پرداخت و خورشید و ماه را مسخر خود ساخت و مقرر کرد تا وقت معلوم در گردش باشند، آنگاه فرشتگان را آفرید تا همواره او را ستایش کنند و نامش را مقدس دارند و در عبادتش مخلص باشند.

پس از آن، اراده و مشیّت خداوند بدان تعلق گرفت که آدم و ذریّه او را بیافریند، تا در زمین سکنی گزینند و در آبادانی آن بکوشند. خدا فرشتگان خود را در جریان گذاشت و به آنها خبر داد که به زودی مخلوق دیگری می آفرینم که در روی زمین منتشر می شوند. از منابع زیرزمین استخراج می کنند و گروه گروه جای یکدیگر قرار می گیرند و زمین را حفظ می کنند.

فرشتگان مخلوقاتی هستند که خدا آنان را جهت پرستش خود برگزیده است و نعمت خویش را بر آنان جاری و فضل خود را بر آنان مخصوص نموده است. آنان را در راه خشنودی خود موفق و در طریق اطاعت خویش حمایت نموده است.

ملائک از راز خلقت و خلافت انسان بی خبر بودند، لذا بر آنان گران آمد که خدا موجودات دیگری را خلق کند، زیرا خداوند فرموده بود که بیشتر این موجودات در تقوی و عبادت به پای فرشتگان نمی رسند، پس آنها ترسیدند که شاید اراده خدا در خلقت انسان، به خاطر قصور آنان در انجام وظیفه اشان بوده است، لذا بی درنگ به تبرئه خویش پرداختند و عرضه داشتند: بار خدایا! با این که، ما همواره تسبیح و تقدیس تو را می نماییم، چگونه اراده شما بر خلقت دیگری قرار گرفته است؟ می خواهی آنان را روی زمین جانشین خویش قرار دهی؟ آیا می خواهی این نو آفریدگان، در منافع زمین با یکدیگر به اختلاف برخیزند و هر یک فواید آن را برای خویش بخواهند و آنگاه به فساد بپردازند و خون های فراوان بریزند و جان های پاک و منزه را تباه کنند؟!(2)

فرشتگان رمز خلقت انسان را سوال کردند تا شبهه آنان بر طرف و وسوسه از فکرشان خارج شود، یا شاید امیدوار بودند که خدا آنان را در زمین جانشین خود قراردهد، چون فرشتگان قبل از بشر، نعمت خدا را رعایت و حق معرفت او را ادا کرده و در پرستش خدا خالص و در حکمتش تابع بودند، اما هرگز نمی خواستند شک و تردیدی نسبت به حکمت خدا و خلیفه او وارد سازند، زیرا ملائک، اولیاء مقرب خدا و بندگان شایسته او هستند، قبل از خدا سخن نمی گویند و همواره به فرمان او عمل می کنند.


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی به زندگی حضرت آدم