لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
پیشگفتار
امام خمینی نام همیشه جاوید تاریخ ایران است . این جاودانگی بدون تردید با رهبری انقلاب اسلامی و بنیانگذاری جمهوری اسلامی ایران ارتباطی و ثیق و تنگاتنگ دارد . رهبری انقلاب و بنیانگذاری جمهوری اسلامی هر دو عملی بر خاسته از نوعی بینش دینی و سیاسی است که این بینش گر چه در امام منحصر نبوده است و بنیادهای اساسی آن در دیدگاه بعضی از اندیشوران سیاسی قبل از ایشان قابل مشاهده است ، اما ترکیب ویژۀ مؤلّفه های مختلف آن و نظریع پردازی و قانونمند کردن مجموعه ، توسط امام یا امر و هدایت ایشان صورت پذیرفته است . از این رو ، جدای از حرکت سیاسی امام ، اندیشه های سیاسی ایشان نیز امری در خور توجّه و مهم جلوه می کند . البته امام بر خلاف اندیشوران رسمی علوم سیاسی به نگارش کلاسیک اندیشه های سیاسی خود نپرداختند و بر اساس نوع تحصیلات و گرایش اصلی علمی خود کتابهای کلاسیک و رسمی را در حوزه هایی مانند فقه و اصول به رشتۀ تحریر در آوردند .
جدیدترین مباحث سیاسی امام در ضمن تدریس مباحث فقه مکاسب در نجف اشرف ارائه شده است . این مباحث که در ضمن 60 صفحۀ عربی در جلد دوم کتاب البیع از سوی ایشان تحریر شده ، به نوعی دیگر تحت عنوان حکومت اسلامی ، نامه ای از امام موسوی کاشف الغطاء ، و اخیراً تحت عنوان ولایت فقه به چاپ رسیده است . کتاب اخیر که به طور مستقل بارها چاپ شده ، در حقیقت مطالب استخراج شده از نوارهای تدریس امام است که توسط شاگردان ایشان تنظیم شده است .
این کتاب ، گرچه حاوی مهمترین دیدگاههای فقهی امام در حوزۀ ولایت فقیه است ، امام به تنهایی مبیّن تمام زوایای اندیشۀ سیاسی امام نیست . امام خمینی در دوران پس از پیروزی انقلاب و در زمان اوج مبارزات ، به لحاظ موقعیتهای خاص و پدید آمدن وضوعات جدید و هم به لحاظ طرح سؤالات از سوی خبرنگاران ، ناگزیر از اظهار نظرهای سیاسی و بعضاً اظهار نظرهای علمی و نظری بودند . این مجموعه بعضی از کاستیهای مباحث ولایت فقه را تکمیل و احیاناً به توضیح و تصحیح با تبدیل بعضی از دیدگاههای آن کتاب نیز منجر گردید . در هر صورت ، تحلیل دقیق نظریۀ سیاسی ـ حکومتی امام منظر یک فقه عالی مقام که در نظر پردازی خود بیش از هر چیز به دیدگاههای شرع انور عنایت دارد ، کاری بس لازم و شایسته است ؛ بویژه آنکه در این زمینه قرائتهای مختلفی از سوی متفکران جامعۀ اسلامی ما صورت گرفته است و خیل مشتاقان امام نیز به فهم و اجرای هر چه دقیقترِ دیدگاههای ایشان امیدوارو چشم انتظارند . چه خوب است که سال 1420 قمری (1378 شمسی ) که یکصدمین سالگرد زادروز آن بزرگوار است ، به سال تبیین هرچه بیشتر دیدگاههای ایشان بویژه دیدگاههای سیاسی شان تبدیل شود و از این رهگذر چراغی فرا روی حاکمان جوامع اسلامی و مردم مشتاق امام افروخته گردد .
شخصیت سیاسی امام خمینی ( ره )
امام خمینی یکصدسال پیش ( 20 جمادی الثانی 1320 هـ . ق . ) در خمین متولد شد . خانوادۀ ایشان از تبار روحانیون سر شناس بودند . نفوذ و ظلم ستیزی پدر امام موجب ترور وی شد . امام چهارماهگی پدر خویش را از دست داد و فرزندِ شهید شد . امام خمینی در جوانی به حوزۀ اراک پای گذارد . در آن زمان آیه الله عبدالکریم حائری و آیه الله نورالدین عراقی از استوانه های آن حوزۀ علمیه به حساب می آمدند که هر دو نفر آنان روحیه ای ظلم ستیز داشتند ؛ عراقی لباس رزم به تن کرد و فتوای وجوب دفاع از کیان اسلام داد .
امام همراه استاد خویش در بیست سالگی به قم هجرت کرد که در آنجا زمینۀ حضور بیشتر در عرصۀ علم و سیاست فراهم آمد .
آنچه سبب درخشش چهرۀ امام از اوان جوانی بود تنها توجه به مسائل سیاسی جامعه و حساسیتهای اجتماعی ایشان نبود ، بلکه در دیدگاه حوزویان ، علاوه بر ویژگیهای اجتماعی و سیاسی ، علم ، صداقت ، ایمان ، صراحت لهجه و انجام فرائض واجب و مستحب ، از امام چهره ای محبوب و مقدس ساخته بود که مورد اعتنای بزرگان حوزه چون مرحوم شیخ عبدالکریم حائری شده بود .
این ویژگی سبب شد که از ایشان در خواست نوشتن کتابی در رد کتاب اسرار هزار ساله بشود و ایشان نیز احساس مسئوولیت دینی خاصی که بر همۀ افعال ایشان حاکم بود با تعطیل درس و بحث خویش به این مهم اقدام کردند .
دو عامل مؤثر در طول نهضت ، آرمان امام را در مقاطع مختلف تعیین می کرد :
اول میزان توانایی دشمن و امکانات انقلابیون ، دوم میزان انحراف و عمق پیشروی اهداف ضد اسلامی رژیم خودکامه .
عرفان و ایمان والای امام طوری بود که در سخنانی که پس از شهادت فرزند ایراد کردند، نه تنها در مقابل مصیبت صبوری پیشه کردند ، که با اعلام این نکته که : « مرگ مصطفی از الطاف خفتۀ خداوند است » شکرگزار این نعمت خفتۀ الهی بودند .
آمیختگی دین و سیاست
بدون تردید یکی از مباحث مطرح در اندیشه های سیاسی امام ، طرح جدّی رابطۀ دین و سیاست و دین و حکومت است . امام خمینی با ارائه تعریفی مناسب از دین ، سیاست و حکومت و با توجه به غایت دین داری ، سیاست ورزی و حکومت داری دین . سیاست را آمیخته و دین را مشتمل بر حکومت می دانند . برای فهم دقیقتر مبنای امام ، به تعاریف دین و سیاست اشاره می کنیم .
تعریف های گوناگون از سیاست
در میان متفکران مغرب زمین ، بعضی سیاست را معادل با « علم قدرت » ، « علم زیر سلطه در آوردن » ، « علم به اطاعت واداشتن افراد جامعه » دانسته اند . فرهنگ لیتره ( تألیف 1870) سیاست را علم حکومت بر کشورها می داند . فرهنگ روبرو ( تألیف 1962 ) آن را فن و عمل حکومت بر جوامع انسانی تعریف می کند . موریس دوورژه پس از ذکر دو تعریف فوق و تحلیل مختصر تفاوت بین آن دو ، سیاست را « علم قدرت » تعریف کرده است .
در تعاریف فوق اگر چه در حوزۀ بسط قدرت اختلاف نظر وجود دارد و تعریف اول در محدودۀ « دولت ـ کشور » است
پیشگفتار