لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
استقلال و آزادی و سیایت غرب
استقلال واژه ای است که بنی نوع بشر آن را دوست دارد ، درجهان فردی نیست که آزادی را رد کند ویا ازآن متنفر باشد. درست هشتادونه سال از اعلام استقلال کشور می گذرد وروز گذشته این جشن با نثار هزاران دشنام از سوی مردم و حضور بلند پایه گان دولت دمراسم رسمی در قصر ریاست جمهوری برگزار گردید.این مراسم وقتی برگزار شد که تا ده کیلومتری ارگ از سوی ماموران حفظ امنیت مسدود گردید و هزاران از شهروندان کابل مجبور شدند چندین کیلومتر را باپای پیاده بروند تا به مقصد برسند.
چه بسا ممکن است که ده ها بیمارومریض ساعت ها انتظار کشیدند ودردهای جانکاه را تحمل کردند تا دراواخر روز به بیمارستان ها رسیدند، دکاکین مسدود بود و درجاده ها سیلی از رهگذارن زن، مرد کودک وجوانان دیده می شد که با دشنام دادن دل خوش می کردند وره می پیمودند.
اکنون بحث برسر این مساله است که تجلیل از مراسمی که هشتادونه سال از آن می گذرد وهنوزهم وجود آن قابل بحث است باید با این همه ایجاد دشواری برای مردم برگزار گردد؟ درهمه کشور های جهان درمراسم روز آزادی، مردم سرود خوشی سرمی دهندومسرت شان را به خاطر آزادی وآزاده گی تبارز می دهند و برای یک دیگر روز آزادی کشور شان را تبریک می گویند.
اما افغانستان پس از سال 1919 واعلام استقلال سه باردیگر اشغال شدودرمدت هشتادونه سال این کشور به توسعه سیاسی ، رفاه اقتصادی و صلح نرسید.هنوز پیکره خونین کشور ازاثر اسارت های پیهم ناتوان وبیمار است. درهشتادونه سال مردم افغانستان به وحدت ملی نرسیدندواقوام کشور به معنی واقعی کلمه به مرحله ملت بودن نرسیدند.
جالب تر این که از مزایای استقلال نه شاه امان الله بل کسانی پنجاه سال بهره بردند که درجنگ سوم افغانستان وانگلیس قلبا با انگریز ها همنوا بودند.
پس ازآن اتحاد شوروی سابق به افغانستان لشکرکشید و چهارده سال این مرزبوم زیر سم سطوران ابر قدرت سرخ قرار گرفت.
سپس نوبت اشغال به پاکستان رسید و با لشکر طالب جنرالان پاکستانی در ارگ کابل تکیه زدند. و درحال حاضر نیز قوت های ناتو وامریکا است با پرچم های افراشته در شهر ها وروستاهای کشور دیده می شوند ودرمقابل آن ها پاکستانی ها وتروریزم بین المللی که آن ها نیز بی گانه هستند، صف کشیده اند و مصروف نبرد با هم اند. هر شعاری را که در دوران اشغال استعمارگران انتخاب کنند اما حقیقت مسلم است که اشغال فقط یک معنی دارد وآن تسلط بی گانه گان بر یک کشور است. حال در چنین اوضاع واحوالی آیا می توان از روزاستقلال به قیمت گریه وناله گرسنه گان و بیوه زنان و بیماران تجلیل به عمل آورد.
دردوران زمام داری محمد ظاهرشاه که فقر وگرسنه گی بیداد می کرد اما نوع آرامش وسکون حکمفرما بود مردم حومه کابل دسته دسته به شهر کابل با پای پیاده می آمدند ودر جشن آزادی شرکت می کردند. اما وقتی مردم نان ندارند ، امنیت وجود ندارد، امید به آینده ها متصور نیست و سربازان خارجی در شهر های عمده گشت زنی می کنند ودرروستا ها، دهکده ها را بمباردمان می نمایند دیگر دل برای خوشی و یا احساس مسرت از استقلال وجود خواهد داشت؟ چرا نباید حقایق را کتمان کرد و تاکی می توان خود فریبی نمود که با دل های غمگین سرود مسرت سرداد.آیا سربازان انگلیسی که درافغانستان مصروف اجرای ماموریت هستند به ریش مردم مان نخواهند خندید؟ اگر چنین نیست چرا بدون خواست دولت ومردم افغانستان هر کشور که دل می خواهد حضور سربازان شان را در افغانستان به ده سال ویا بیش تر از آن تمدید می کنند ویک یک اعلام می کنند که سربازان ما ده سال دیگر درکنار مردم افغانستان خواهند بود؟ شکی نیست که حضور ناتو وامریکا سبب حفظ وضع موجود است اما بلاخره باید این ناگزیری پایان یابد آیا کاری برای پایان این حضور صورت گرفته است؟ حضور قوای خارجی وقتی جای تحمل داشت که مردم تغییری در زندگی خویش احساس می کردند و خورشید رفاه وآسایش بر ماتم کده های مردم می تابید درغیرآن نمی توان حضور آن ها خوش بود وفقط از سر ناگزیری می توان آن را کراهیت پذیرفت، اما تاکی ؟ این سؤالی است که درحال حاضر ذهن هر شهروند افغانستان را به خود مشغول داشته است. امریکا وسازمان انتلانتیک شمالی ( ناتو) پاسخ آن را برای مردم افغانستان بدهند.
استقلال و آزادی با شکوهترین کلمه در جهان
آزادی در لغت بمعنی صاحب اختیار وارسته اصیل نجیب که در عربی هموزن آن کلمه استقلال است. و استقلال بمعنی آزادی داشتن به آزادی کاری را کردن بدون مداخله کسی کار خود را کردن. مستقل بودن. اما آزادی
استقلال و آزادی و سیایت غرب