مشخصات این فایل
عنوان: انیشتین
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 43
این مقاله درمورد انیشتین می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله انیشتین می خوانید :
از اصــول تــا پـرنسیــپ
در تابستان سال 1914 ، در حالی که اینشتین در برلین زندگی میکرد ، میلوا بچهها را به زوریخ برد در واقع ، این پایان ازدواج آنها بود .
با شروع ماه اوت ، جنگ جهانی اول آغاز گردید . آلمانها به تصور پیروزی سریع با یک حمله جانبی بطور کلی بیطرفی بلژیک را شکستند ، عملی که در آن روزها بمیزان وسیع با عمل بربرها یکسان تلقی میشد . اما ، این قمار با شکست مواجه شد . جنگ تا سال 1918 بطول انجامید و به قیمت جان میلیونها انسان تمام شد . شور وطن پرستی در هر دو طرف در کشمکش بود . دانشمندان در مقابل دانشمندان ، متفکران برضد متفکران ، تشنه به خون یکدیگر به جنگ میرفتند .که انسان را متعجب میکرد . آلمانها بمنظور تعدیل اثر روانی نامطلوب هجوم به بلژیک ، بیانیهای برای دنیای متمدن آنروز دادند و در آن تمام گناه را انکار کردند و برای دفاع از فرهنگ آلمانی از نظامیگری خود تصویری به ظاهر بی سرزنش ساختند . بیانیه بوسیله 93 دانشمند آلمانی از جمله پلانک امضاء شده بود . این عمل آنها انزجار شدیدی در خارج آلمان بوجود آورد .
اینشتین بعدها گفت که بعلت سوئیسی بودن از او خواسته نشد آنرا امضا کند . او بهرحال این کار را نمیکرد . او بیتأمل ، از همکار خود پروفسور جورج نیکولا ،که با جرئت زیاد مشغول آماده کردن بیانیهای مخالف برای اروپا بود ، حمایت کرد . این سند ، که اینشتین در نوشتن پیش نویس آن به نیکولا کمک کرده بود ، موضع تندی در قبال بیانیه قبلی داشت . این بیانیه به دانشمندان کشورهای در حال جنگ ندا میداد که به خاطر آینده اروپا با یکدیگر همکاری کنند . ولی فقط چهار نفر جرئت کردند آنرا امضاء کنند : نیکولا ، اینشتین و دو نفر دیگر .
اینشتین در جنگ شرکت نکرد . او آنچه را که برای صلح لازم بود ، گرچه کاری از دست او برنمیآمد انجام داد ، و با نگرانی زیاد خود را غرق در تحقیقات علمی خود کرد ، در اداره ثبت اختراعات با احساس انفعال فرصتی برای محاسبات خود پیدا میکرد . ولی حالا ، در حالی که در برلین کار میکرد و در حالی که اروپا خون میداد ، او دوباره همان احساس انفعال را پیدا کرده بود .
دانشمندان مختلف ، از جمله اینشتین ، به دنبال راههای نسبیتی ، و اصلاح فرضیه ثقل نیوتون بودند بهرحال ، اینشتین تقریباً در همان شروع کار ، در ارتباط با مشکلی عمیقتر قرار گرفت . او از خود میپرسید : چرا حرکت یک شیئی بخصوص باید یکنواخت باشد ، چقدر قانعکننده میبود اگر تمام حرکات ، یکنواخت یا غیرنسبی میبودند .
اما حقایق بر ضد او بودند . شتاب بوضوح پدیدهای قطعی است . ما همه این موضوع را میدانیم و احتیاجی به مطالعه اصول نیوتون نداریم که قانع بشویم . در یک وسیله نقلیه در حرکت آرام ما هیچ حرکتی احساس نمیکنیم . اما اگر وسیله نقلیه حرکتی چرخشی به یک سو بکند ما فوراً آنرا احساس میکنیم .اینشتین در مواجه با این حقایق ، آشکارا نمیتوانست شتاب را نسبی فرضکند .
اینشتین در حال تدریس در پاسادنا ، سال 1930
یک شاهکار علمی به آسانی بوجود نمیآید . اینشتین هنوز کار زیادی در پیش داشت . او به چه چیز باید فکر کند ؟ به قوة ثقل که بر سرعت نور تأثیر میگذارد ، چون هم اکنون این موضوع به فرضییه مخصوص نسبیت تجاوز کرده ، که در آن ، سرعت نور برای تمام ناظرها ثابت است . بعلاوه ، فیزیکدانها ، بیش از یک قرن است که قانون ثقل نیوتون را ، که در فاصلهای معین عمل میکند و اینکه میتوان آنرا تنها به صورت یک معادله زمینی بیان کرد ، شناخته بودند .
اینشتین سال 1916
ادینگتن و فرانک دیسون ، منجمان انگلیسی ، در اواسط جنگ ، با حمایت حکومت طرح دو آزمایش یکی در دهکده سورال در برزیل و دیگری در جزیره کوچک پرتغالی پرنسیپ در ساحل غربی آفریقا را بمنظور آزمایش نظریه اینشتین ریختند .
در 29 مه 1919 ، کسوف کامل خورشید صورت میگرفت . دو دانشمند فوق ، با وجود بدی هوا در این روز ، عکسهایی توسط تلسکوپهای خود گرفتند و با اندازهگیری میکرومتری این عکسها صحت نظریه اینشتین ، یعنی انحراف نور نزدیک خورشید ، بثبوت رسید . این خبر در سپتامبر آن سال به اینشتین رسید . اینشتین ناگهان معروفیت جهانی پیدا کرد .
از پـرنسیـپ تـا پـرینستـون
در 11 فوریه سال 1919 ، ازدواج اینشتین با طلاق پایان یافت . میلوا نگهداری بچهها را بعهده گرفت و اینشتین مخارج آنها را . اینشتین ، همچنین ، مؤافقت کرد که پول جایزه نوبل خود را به میلوا بدهد . مسلماً به او هنوز جایزه نوبل تعلق نگرفته بود ، اما هر دوی آنها مطمئن بودند که بالاخره آنرا بدست خواهند آورد .
اینشتین در برلین ، در سالهای جنگ ، اغلب با پسر عموی پدر خود ، رودلف اینشتین ، که همسر او خواهر مادر اینشتین بود بسر میبرد و میلوا ، پس از بیوهشدن ، در خانه پدرش با دو دخترش ایلس و مارگوت زندگی میکرد . در سال 1917 ، وقتی اینشتین دچار یک بیماری جدی گوارشی شد ، میلوا تا بهبودی کامل از او مواظبت کرد . بین آنها همیشه یک همبستگی وجود داشت . آنها در سال 1919 ، در ماه ژوئن دوباره با یکدیگر ازدواج کردند . او از اینشتین طوری مواظبت میکرد که گویی بچهای از دنیای دیگر است ، و در واقع ، چنین نیز بود . مادر اینشتین در مراحل نهایی سرطان بود . اواخر سال 1919 ، او با یک پرستار به برلین آمد که روزهای آخر زندگی خود را با پسرش بگذارند ولی در آنجا ، در سال 1920 درگذشت و اینشتین را بسی اندوهگین ساخت .
شهرت جهانی اینشتین تعهداتی برای او بوجود آورده بود که وجدان او اجازه نمی داد از آن شانه خالی کند . او در موقعیت منحصر بفردی برای کمک به پیوند شکاف بین ملتها قرار داشت . بطور مثال ، در 1919 ، انجمن سلطنتی نجوم در انگلستان تصمیم گرفت که مدال طلای 1920 خود را به اینشتین اعطا کند ، اما اعضاء وطن پرست بتعداد کافی براین منظور جمع و مانع این کار شدند . در نتیجه ، در آن سال ، هیچ مدالی به کسی تعلق نگرفت و این جریان تا سال 1926 ، که انجمن مؤفق به اعطاء جایزه طلای خود به اینشتین شد ، طول کشید .
در این زمان ، اینشتین ، در حالی که تابعیت سوئیسی خود را داشت ، به تابعیت آلمان نیز درآمد . در همین موقع بود که زانگر و دیگران سعی کردند. را به دانشگاه زوریخ برگردنند ، اهرنفست ، کامرلیخ اونز و لورنتز نیز کوشش داشتند او را به لیدن بیاورند . بهرحال او یک کرسی پروفسوری نیمه وقت در لیدن را برای چند هفته قبول کرد . در حالیکه ، موقعیت دائمی خود را در برلین حفظ میکرد .
حال ، پروفسور لنارد دوباره وارد داستان ما می شود . او جایزه نوبل را در سال 1905 دریافت کرده بود ، در همان سالی که اینشتین استفاده زیادی از آزمایشهای لنارد درباره اثر فتوالکتریک بعمل آورده بود . لنارد در سال 1909 نامهای به اینشتین نوشت و در آن ، با خطاب یک متفکر عمیق به او اقرار کرد که نامهای را که اینشتین در سال 1905 برای او نوشته از آن موقع تابحال در کشوی میز خود نگهداشته است ، اما ، گذشت زمان لنارد را عوض کرده بود . او یکی از بیاعتبارکنندگان کار اینشتین شده بود و حملات او همیشه شدید بود . او حملات خود را همراه با دیگران در کنفرانس دانشمندان و فیزیکدانهای آلمانی در بدنوهیم در سال 1920 به ریاست پلانک شروع کرد . حملات لنارد ماهیت ضد یهود را نیز داشت ، اما پلانک ، که قبلاً از این موضوع آگاهی داشت ، قادر شد از این امر جلوگیری کند . گرچه مکاتبهای بین لنارد و اینشتین صورت گرفت ، ولی لنارد قرار بود عضو جدی حزب نازی بشود و حملات او در این سالها به تلخی توسعه یافته بود .
اینشتین ، در سال 1920، نامهای به اتحادیهی رسمی یهودیان نوشت که او آنچه را که بدهکار است نمیپردازد ، با ذکر این نکته که خود را کمتر یهودی احساس میکند و اضافه کرد که از حالت سنتی مذهبی خارج شده است . در عوض پیشنهاد کرد سالانه شهریهای داوطلبانه به قسمت رفاه اتحادیه بپردازد . در جواب اینکه به او یادآوری شد که همانند تمام گروههای مذهبی در آلمان ، هر یهودی بموجب قانون یک عضو مالیات پرداز از اتحادیه یهودیان محلی است ، نوشت که : « هیچکس را نمیتوان مجبور کرد به اتحادیه یهودیان مذهبی ملحق شود ، و اضافه کرد که من برای یکبار و همیشه میگویم که قصد عضویت در این اتحادیه را ندارم . اما ، بدون داشتن سمت عضویت در اتحادیه در مذهب رسمی خود باقی میمانم .» این بحث تا سال 1924 ادامه یافت . فقط هنگامی که اینشتین متقاعد گردید که میتواند به
صورت فرهنگی ، و نه مذهبی ، در اتحادیه وارد شود ، عضویت آنرا قبول کرد .
در سال 1922 ، اینشتین ، بیشتر بخاطر کوشش لانگ وین ، که در حال مبارزه با مخالفان وطن پرستان فرانسوی بود ، در کالج دوفرانس سخنرانی کرد . در پاریس ، اینشتین با سیاستمداران فرانسوی و همچنین با دانشجویان ملاقات کرد و احساس میکرد که دیدار او سبب ایجاد آشتی بینالمللی شده است . یک احساس خوشآیند دیگری نیز در پاریس نصیب او شد ، و آن دیدار دوست دیرین خود سولووین از آکادمی المپیا بود .
اینشتین « حرکت پیروزمندانه » خود را از ژاپن در فلسطین ادامه داد ، جایی که یهودیان به او خوش آمد گفتند . او در بیت المقدس به زبان فرانسوی سخنرانی و اشاره کرد که باید به زبان عبری خوشآمد بگوید . ولی اضافه کرد که بسختی میتواند حتی این زبان را بخواند . او از فلسطین به اسپانیا و از مادرید در کوپة سلطنتی به مرز فرانسه رفت ، کوپه را پادشاه اسپانیا شخصاً در اختیار او گذاشته بود .
هنگامی که در بهار سال 1923 به وطن مراجعت کرد ، اروپا در حال تنش خطرناکی بود . فاشیستها در ایتالیا به قدرت رسیده بودند . پوانکاره ، نه هانری ریاضیدان و فیزیکدان ، بلکه پسرعموی اوریموند ، نخستوزیر فرانسه برای ایراد فشار به آلمان بمنظور دریافت غرامت جنگی ، مدت کوتاهی عدهای سرباز به منطقه صنعتی روهر فرستاد . در نتیجه ، آلمان دچار تورم وحشتناکی گردید که مارک آلمان را بیارزش و پساندازهای مردم را تمام کرد و باعث شد راه برای حرکت نهایی نازیسم هموار گردد .
با اینحال در آن سال و سالهای بعد برلین مرکز عصر طلائی هنر و علم بود و اینشتین در آنجا ماند . عالقه او به موسیقی معروف بود . وقتی ژوزف شوارتز پیانوزن معروف با پسر خود بوریس در برلین اجرای رسیتال پیانو میکرد ، یک سیاستمدار که رسیتال آنها را شنیده بود آنها را نزد اینشتین فرستاد ، به این منظور که نظر اینشتین را جلب کند و این کار ، آغاز دوستی پایدار بین او و خانواده شوارتز گردید که با جلسات موسیقی استحکام یافت .
در سال 1928 ، ضمن دیدار از سوئیس ، بعلت عوارض قلبی مریض شد و به برلین بازگردانده شد . بعد از چند ماه توانست بیمارستان را ترک کند . اما بهبودی او بتدریج اعاده مییافت .
14 مارس سال 1929 ، پنجاهمین سالروز تولد او یک واقعه جهانی بود ، چیزی که او از آن گریزان بود و برای فرار از خبرنگاران خود را مخفی کرد . تلگرافها ، روزنامهها ، و پیامهای تبریک ، همه به آپارتمان او در برلین فرستاده شدند .
اینشتین ، زمستان سال 31-1930 و همچنین زمستان سال بعد را در آمریکا اقامت گزید ، و در آنجا ، پروفسور نیمه وقت مؤسسه تکنولوژی کالیفرنیا در پاسادنا بود . او بوسیله میلیکان ، که اکنون رئیس آنجا بود ، دعوت شده بود .
اینشتین در حال دریافت مدال پلانک از پلانک ، سال 1929
اینشتین ، بهار هر سال جهت انجام انجام کارهای خود به برلین باز میگشت و تابستانها نیز در کاپوت اقامت میگزید .
نازیهای ، بیشتر بسبب کمک کارخانه داران ، بسرعت قدرت مییافتند . تا ژانویه سال 1933 که هیتلر رهبر حزب نازی شد و در 23 مارس قدرت دیکتاتوری را بدست آورد . آزادی بیان ، خودآزادی ، حالا دیگر در آلمان خاطرهای بیش نبود . ترور افکار در آنجا حکومت میکرد .
اینشتین و همسر او السا . پاسادنا سال 1931
اینشتین در ژوئن سال 1933 به انگلستان رفت و در آنجا یک سخنرانی درباره روش فیزیک فرضیهای ایراد کرد . در تابستان سال 1933 ، دوباره به انگلستان بازگشت . طی مدت اقامت خود در انگلستان با اشخاص برجستهای از جمله چرچیل بطور خصوصی درباره تهدید تجدید سلاح آلمان صحبت کرد . در اکتبر سال 1933 ، در اجتماع انبوهی از انگلیسها ، از طرف کمیتهای متشکل از مردانی چون راترفورد ، برای کمک به پناهندگان سیاسی از آلمان نازی سخنرانی کرد . و با این اقدام ، اقامت او در اروپا به پایان میرسد .
اینشتین با همسر و منشی و پروفسور همکار خود والترمایر اروپا را به قصد آمریکا ترک و در 17 اکتبر سال 1933 وارد آمریکا میشود . ورود او بعنوان واقعهای بزرگ مورد استقبال قرارمیگیرد .
پرزیدنت روزولت تقریباً بلافاصله اینشتین را برای مهمانی شام به کاخ سفید دعوت کرد . و وقتی در ژانویه ملاقات گرفت ، روزولت و اینشتین فصل مشترکی در زندگی خصوصی نیز پیدا کردند و آن قایق رانی بادبانی بود . اما ، آنها راجع به ظلمت و وحشت در اروپا نیز صحبت کردند.
اینشتین، پرینستون در نیوجرسی را بخاطر انجمن مطالعات پیشرفته آن برای زندگی انتخاب کردند.
در واقع، وقتی ساختمان آن حاضر شد ، انجمن نیز در دانشگاه پرینستون تشکیل گردید . شهر کوچک دانشگاهی پرینستون . بهشت را برای اینشتین به ارمغان آورده بود . او به ایراد سخنرانی بر ضد نازیها ادامه داد . اما هیچ مراقبت خاصی از او بعمل نمی آمد . در این محل آرام، روزها را با آرامش تمام می گذراند .
بخشی از فهرست مطالب مقاله انیشتین
پیشگفتــار
انســـان و کــودک
نــوجــوانــی
شــــروع کــــار
طلــوع نـــوری جــدیــد
تکـــان اتمـــی
روزگـــار بهتـــر
از بــرن تــا برلیــن
از اصــول تــا پـرنسیــپ
از پـرنسیـپ تـا پـرینستـون
جنـــگ و بمـــب
همـه انسـانهـا فـانـی هستنـد
دانلود مقاله انیشتین