لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:3
فهرست و توضیحات:
۱.۱ خوان اول: نبرد رخش با شیر بیشه۱.۲ خوان دوم: بیابان بی آب۱.۳ خوان سوم: جنگ با اژدها۱.۴ خوان چهارم: زن جادو۱.۵ خوان پنجم: جنگ با اولاد مرزبان۱.۶ خوان ششم: جنگ با ارژنگ دیو۱.۷ خوان هفتم: جنگ با دیو سفید۲ جستارهای وابسته۳ منابع [ویرایش]
رستم روز و شب میرفت و راه دو روزه را در یک روز میپیمود تا به دشتی رسید پر از «گور» بود و محل فرمانروایی شیری قدرتمند، رستم کمند انداخت، گوری گرفت، آتشی افروخت و شکار را بریان ساخت و خورد. «رخش» را یله کرد و خود شمشیر زیر سر نهاد و بخفت. پاسی ازشب گذشته، شیر بیامد و «یلی» خفته و اسبی آشفته بدید. نخست قصد کشتن اسب کرد رخش چنان بر سر شیر کوفت که نقش زمین گردید .رستم از خواب برخاست، شیری مرده دید و رخش را مورد نوازش قرار داد و بدو گفت: «اگر تو هلاک می شدی من با این شمشیر و سنان و گرز گران چگونه باید تا مازندران را می پیمودم. از این پس قبل از هرکاری مرا بیدار کن.» {فرمان برداری رخش} رستم پهلوان، این بگفت و زمانى دراز بخوابید. چون خورشید سر از کوه برآورد، تهمتن از خواب خوش بیدار گشت و تن رخش را بسترد و زین بر آن نهاد و یزدان نیکى دهش را یاد کرد و آنان به ادامه راه پرداختند.
تحقیق درباره رستم و هفت خوان