عنوان :
بررسی رابطه بین اختلالات روانی و مکانیزمهای دفاعی در دانشجویان دانشگاه پیام نور تربت جام
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 150 صفحه
فهرست مطالب
چکیده:
فصل اول : مقدمه
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت مسئله
اهداف پژوهش
سوالات اصلی پژوهش
سوالات کلی
سوالات اختصاصی
متغیرهای پژوهش :
تعاریف عملیاتی متغییرها :
تعاریف نظری متغییرها :
فصل دوم : پیشینه ی پژوهش
اختلال های روانی
1-1پیش زمینه تاریخی
ماقبل تاریخ و ارواح شیطانی
یونان باستان و توجیهات پزشکی
قرون وسطی و دیوشناسی
عصر خردگرایی و درمان مبتنی بر اصول اخلاقی
عصر جدید و بیماری روانی
1-2ملاک های تعریف نابهنجاری
چشم اندازهای تاریخی رفتار غیرعادی
دیدگاه های روانشناختی در مقابل دیدگاه های عضوی
زمینه فراهم است
ملاک های قانونی
ملاک های آماری
ملاک های انحراف از هنجار
ملاک های بهداشت روانی
ملاک های اجتماعی و روان شناختی
چهار مباحثه
ملاک های بیماری روانی
1-3رویکردها/ الگوها
الگوی پزشکی (یا زیست – شیمیایی)
الگوی روان پویشی
الگوی رفتاری
الگوی شناختی
الگوی ساختارگرای اجتماعی
الگوی انسان گرا/ وجودگرا
رویکرد تکاملی
الگوی نظام های خانوادگی
الگوی اجتماعی- فرهنگی
الگوی فمینیستی (برابری طلبی زنان)
رویکرد التقاطی
دیدگاه زیست شناختی
دیدگاه روان پویشی
دیدگاه یادگیری
دیدگاه شناختی
دیدگاه انسان گرایی- هستی گرایی
دیدگاه اجتماعی
ارزش رویکرد تعاملی
دیدگاه روان پویشی
4- راهنمای تشخیص و طبقه بندی
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)
رویکرد طبقه بندی
سیستم چندمحوری
پنج محور DSM-IV-TR
محور I: اختلال های بالینی
محور II: اختلال های شخصیت و عقب ماندگی ذهنی
محور III:بیماری های جسمانی:
محور IV: مشکلات روانی- اجتماعی و محیطی
محور V: ارزیابی کلی عملکرد
اختلال های خُلقی
اسکیزوفرنی و اختلال های مربوط
اختلال های شخصیت
اختلال های مرتبط با رشد
اختلال های مرتبط با پیری و شناختی
اختلالهای مرتبط با مواد
اختلال های خوردن و اختلال های کنترل تکانه
تجربه انسان در مورد اختلال های دورانی
تأثیر اختلال های روانی بر فرد: داغ و پریشانی
تاثیر اختلال روانی بر خانواده
تأثیر اختلال روانی بر جامعه
2-مکانیسم ها و سبک های دفاعی
2-1مکانیسم های دفاعی Defence mechanism (تعریف و کاربرد)
مکانیسم ها و سبک های دفاعی
مکانیزم های دفاعی
طبقات و نمونه های مکانیزم های دفاعی
2-2نظریه ها و طبقه بندی های مختلف مکانیسم های دفاعی
دفاع های نارسیستیک
دفاع های نابالغ
دفاع های نوروزی
دفاع های سالم
طبقه بندی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV)
پژوهش های انجام شده در داخل و خارج ایران
فصل سوم : روش پژوهش
ابزار پژوهش :
معرفی ابزار پژوهش
پرسشنامه SCL-90-R
سوالات اضافی
پایایی آزمون:
شیوه اجرا و نمره گذاری
. پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ)
روش اجرا و گرداوری داده ها و نمره گذاری
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:
فصل چهارم : یافته های پژوهش
فصل پنجم : بحث
مقدمه
الف) بحث:
ج) محدودیت ها:
د) پیشنهادات مبتنی بر محدود یت ها :
منابع و ماخذ
چکیده:
هدف پژوهش حاضر ، بررسی رابطه بین اختلالات روانی و مکانیزمهای دفاعی در دانشجویان دانشگاه پیام نور تربت جام می باشد. طرح پژوهش همبستگی ونمونه پژوهش را همان جامعه آماری یعنی دانشجویان دانشگاه پیام نور تربت جام تشکیل می دهد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.
ابزار تحقیق ، پرسش نامه اختلالات روانی SCI- 90- R و پرسشنامه سبک های دفاعی DSQ- 40 بود به منظور تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیر سون استفاده گردید . نتایج پژوهش نشان داد:
واژه های کلیدی:اختلالات روانی- سبک های دفاعی - دانشجویان
مقدمه
اختلال روانی.. عبارت است از «نشانگان یا الگوی رفتاری یا روانی که اهمیت بالینی دارد و در فرد یافت می شود و با پریشانی فعلی (مثل نشانه ای عذاب آور) یا معلولیت (یعنی، اختلال در یک یا چند زمینه ی مهم عملکرد) یا با افزایش قابل ملاحظه ی خطر مرگ، درد، معلولیت، یا از دست دادن آزادی ارتباط دارد. به علاوه، این نشانگان یا الگو نباید صرفاً پاسخی قابل پیش بینی و از لحاظ فرهنگی تائید شده به رویدادی خاص، مثل مرگ فرد عزیز، باشد» (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2000، ص XXXi). اصطلاح اختلال های روانی برای کل اقدام تشخیص و درمان، اهمیت زیادی دارد. اجازه دهید به تعریف ارائه شده در DSM-IV-TR و اشارات آن، نگاه دقیق تری بیاندازیم.
اختلال روانی، «اهمیت بالینی» دارد. DSM-IV-TR برای هر اختلال، مدتی را مشخص می کند که طی آن، نشانه ها برای تشخیص اختلال باید وجود داشته باشند. بنابراین، فکر یا خلق زودگذر، رفتار گاه و بی گاه عجیب، یا احساس زودگذر بی ثباتی یا سردرگمی، اختلال روانی را تشکیل نمی دهند. شاید بتوانید به زمانی فکر کنید که بعد از رویدادی ناراحت کننده در زندگی تان، احساس کردید از لحاظ هیجانی آشفته هستید. اینگونه تجربیات شایع هستند و اختلال روانی محسوب نمی شوند، مگر اینکه به قدری شدید باشد که عواقب جدی به بار آورند. برای اینکه اختلالی «اهمیت بالینی» داشته باشد باید برای مدتی پیوسته وجود داشته و به قدر کافی موثر باشد که زندگی فرد به نحو چشمگیری تحت تاثیر قرار گیرد.
مکانیسم های دفاعی.. فرایندهای ناهشیار درون روانی هستند که وظیفه محافظت از خود [1] را در مقابل موقعیت های تهدیدآمیز یا استرس زا برعهده دارد. آنها ازطریق اجتناب از اضطراب و یا شیوه ای خاص از مواجهه با اضطراب شرایط روانی را سازمان و بقاء می بخشند. بنابراین آنها تلاش هایی را در رویارویی با تعارض روانی انجام می دهند و می توانند رفتارهای مقابله ای را تسهیل کنند, ولی استفاده به شیوه ای نامناسب از آنها (همچون انکار، فرافکنی، جابجایی، انزوا)، می تواند رشد روانی را مختل کند و از پاسخ های مقابله ای مفید جلوگیری بعمل آورد.
نظام روان تحلیل گری فروید تاثیر عظیمی بر نظریه و عمل در روانشناسی و روان پزشکی ، تصور ما از ماهیت انسان و درک ما از شخصیت داشته است .فرض بنیادی نظریه روان تحلیل گری مبتنی بر این موضوع است که قسمت عمده ای از زندگی روانی هر شخص در فرایند های نا هشیار ریشه دارد این بخش از ذهن ، در نظام فرویدی مخزن تکانه های غریزی غیر قابل دسترس ، تجربه های سرکوب شده ، خاطرات کودکی قبل از رشد زبان و امیال نیرومند ولی ارضا نشده می باشد. در روان تحلیل گری سنتی و نوین بسیاری از مفاهیم و نظریه ها به طور مستقیم با مفهوم ناهشیار ارتباط دارد. در این میان << مکانیزم `های دفاعی من >>2که فروید آنها را راهکارهای ناهشیار <<من >> جهت کنترل غرایز و تکانه ها تعریف کرد. یکی از مهمترین مفاهیم مرتبط با ناهوشیار است که در نظام روان تحلیل گری جهت تبیین عملکرد دفاعی دستگاه روانی در برابر اضطراب و تنیدگی معرفی شدند.
بیان مسئله
اختلال های روانی رفتاری که از لحاظ بالینی معنی دار باشد، یا نشانگان روانشناختی یا الگویی که در یک شخص بروز می یابد و با پریشان حالی (نشانه ی دردناک)، ناتوانی (اختلال در یک یا چند حوزه ی مهم کنش وری)، افزایش خطر مرگ، درد، ناتوانی یا از دست دادن آزادی مرتبط است. به علاوه این نشانگان یا الگوها نباید فقط واکنش مورد انتظار به حادثه ی خاصی مانند مرگ یکی از عزیزان باشد.
طبقه بندی بین المللی بیماری ها [2] ICD (سازمان جهانی بهداشت، 1992، چاپ دهم)، نظام طبقه بندی دیگری است که بیماری روانی را چنین تعریف می کند: «وجود مجموعه ای از نشانه ها و رفتارهاکه به لحاظ بالینی قابل تشخیص باشند. این نشانه ها در بیشتر موارد با پریشان حالی و اختلال در انجام فعالیت ها و وظایف شخصی مرتبط اند.» همانند DSM این طبقه بندی نیز روی پریشانی ای که فرد بیمار، نه افراد دیگر، تجربه می کند، متمرکز است و مجموعه هایی از علائم را ذکر می کند.
در کار بالینی، استفاده از ملاک های بیماری روانی رویکردی محبوب به شمار می آید. بنابر آنچه تاکنون گفته شد، روشن است که شناسایی مجموعه های نشانه ها در اینجا موضوع مهم و حساسی است. آیا شناسایی آنها بطور پایایی میسر است؟ آیا متخصصان بالینی در قضاوت هایشان توافق دارند؟ هنوز زمان لازم است تا بتوان تصمیم گرفت که آیا این مجموعه نشانه ها روا هستند، یعنی می توانند بین نشانگان متفاوت (با دلایل و درمان های متفاوت) به خوبی تمایز قائل شوند. روایی [3] و پایایی [4] مجموعه نشانه ها در ادامه بیشتر بررسی می شود.
جدا از روایی و پایایی، انتقادهای دیگری نیز بر این رویکرد وارد است. بیشتر این انتقادها بر این استدلال استوارند که به نظر می رسد در مورد بسیاری از اختلالات روانی، هیچ پایه ی زیستی وجود ندارد. بحث کلی پیرامون این استدلال خارج از دامنه ی محدود این تحقیق است. با این حال، شواهد و مدارک بیشتری در مورد مسائل فیزیولوژیک (بر پایه ی علم وراثت، کژکنشی مغز و بیوشیمی) مرتبط با اختلالات روانی در حال گردآوری است. مشکل پژوهشگران در اثبات این نکته است که آیا این مسائل علت اختلال می باشند یا پیامد آن. توماس ساس (1960) نمای دیگری از این مسئله را ارائه می کند. وی در مقاله ای با عنوان اسطوره ی بیماری روانی [5] این نکته را خاطرنشان می سازد که ذهن پدیده ای غیرجسمانی است، بنابراین نمی توان دچار بیماری شود. به نظر او اختلالات روانی پیامد «مشکلات زندگی» است که به طرزی ساده می توانند بواسطه ی عناوین و القاب روان پزشکی مانند «اسکیزوفرنیک» تشدید شوند. این عناوین بر شخص انگ می زنند تا جاییکه از شخص بیمار در قبال رفتارش سلب مسئولیت می کنند و ممکن است موجب خودمعلول سازی [6] در او شوند. بعد از آن، تمام تقصیر بر گردن «بیماریز انداخته می شود مسئولیت درمان هم به عهده ی پزشکان می افتد.
اما رویکردهای گوناگونی که در بخش بعدی تشریح خواهد شد، آشکارا با این بحث مرتبط است. در مورد این رویکرد این موضوع را نیز باید درنظر گرفت که تاکید بیش از حد بر یک سطح به گونه ای انحصاری، به احتمال رویکردی سودبخش نخواهد بود. چنانکه الگوها نشان می دهند، در بیشتر اختلالات روانی علل چندگانه ای دخیل اند، و ممکن است درمان های چندگانه نیز مورد نیاز باشد. مشکلات اجتماعی (برای مثال نابسندگی مهارت های اجتماعی) نیازمند درمان متفاوتی از مشکلات زیستی مانند عدم تعادل انتقال دهنده های عصبی (مواد شیمیایی تاثیرگذار بر سیستم عصبی) است. به همین دلیل، رویکردی التقاطی که کلیه جوانب مشکل را مورد توجه قرار می دهد، بطور کلی مورد تائیداست.
علم، تکیه گاه و پشتوانه روانشناسان در کلیه حوزه هاست و حوزه اختلالات روانی نیز در این میان مستثنا نیست. ویژگی کلیدی رویکرد علمی، طبقه بندی است که کانون اصلی توجه این کتاب است. ویژگی دیگر، ارائه تبیین های نظری برای اختلالات روانی و پذیرش یا رد فرضیه های برگرفته از این نظریه ها، از طریق آزمایش وسایر روش های علمی مورد قبول است.
در هر دو مورد مسئله اصلی دست یابی به عینیت و حذف سوگیری است. هدف ارزشیابی این نظام ها و فرایندها به لحاظ روایی علمی شان، بویژه با درنظر گرفتن ملاک های مهم روایی و پایایی خواهد بود.
پیش بینی پذیری، رکن دیگری از رویکرد علمی است. فرض علم بر آن است که ما قابل پیش بینی هستیم و این مسئله دال بر جبری بودن اعمال بشر است، هرچند سهمی برای اختیار نیز در نظر گرفته می شود؛ بدین معنی که علم بیشتر با احتمالات سروکار دارد تا با قطعیات. بعضی از روانشناسان بویژه روانشناسان انسان گرا، بر این باورند که رویکرد علمی را نمی توان بدون قید و شرط پذیرفت، زیرا آنها تصور می کنند انسان آزادی و اختیار دارد و نیز معتقدند ذهنیت (درک انتظارات دیگران) بسیار مهمتر از عینیت است.
بحث طبیعت- تربیت در حیطه ی اختلالات روانی، در مورد بررسی ریشه ی مشکلات روانی مطرح می شود. آیا این مشکل از هنگام تولد وجود داشته است (طبیعت) یا از مجرای تجربه بدست آمده (تربیت)؟ موضوع تعامل گرا [7] موضعی معتدل و میانه، بین این دوست که هر دو را دخیل می داند. این موضوع در کتاب آسیب شناسی روانی استرلینگ و هل ول به تفصیل آمده است، ولی میتوان برخی ازآن جنبه ها را در اینجا در نظر گرفت. شاید مهمترین جنبه ی این بحث، رابطه ی این موضوع با روا و پایابودن نظام طبقه بندی است. به منظور انجام کار تحقیقاتی در خصوص علل اختلالاتی چون اسکیزوفرنی، در وهله ی اول باید قادر به شناسایی دقیق افراد مبتلا به آن باشیم. نکته مهم دیگری که می توان بررسی کرد، تنوع بسیار تاثیرات طبیعت و تربیت در ایجاد اختلالات روانی است. این را می توان به خوبی با سطوح تحلیل پیوند داد که پیشتر در جریان بحث کاهش گرایی ذکر شدند. تأثیرگذاری کلیه ی سطوح فرهنگی، اجتماعی، شناختی، ژنتیکی و زیستی – شیمیایی را می توان در حوزه ی اختلال رونی مشاهده کرد.
مکانیزم های دفاعی در حقیقت تحریف کننده واقعیت هستند و میزان تحریف واقعیت در دفاعهای رشد نایافته و روان آزرده بیشتر از دفاعهای رشد یافته است. هر چه میزان تحریف شناختی یک دفاع بیشتر باشد، به دنبال آن از میزان آگاهی هوشیارانه کاسته می شود و در نتیجه تلاش کمتری جهت مقابله با تحریف شناختی انجام می شود، بنابراین مکانیزمهای دفاعی شناخت اگاهانه ما را از تعارض هایمان کم می کنند، و احساسات متعارض با باورهای ما را تحت تاثیر قرار دهند، از این رو مکانیزمهای دفاعی خصوصاٌ مکانیزمهایی که رشد نایافته ترند، مانعی برای درک واقعیت در فرد می شود و امکان دفاع منطقی و موثر را از وی سلب می کند و ظرفیت بینشی و خود اکتشافی فرد را کاهش می دهند.
فروید سبک دفاعی شخصی[8]، یعنی فراوانی استفاده از مکانیسم های دفاعی متفاوت در مقایسه با دیگران را متغیر اصلی برای شناخت شخصیت، آسیب شناسی و میزان سازش یافتگی می دانست. فرضیه ای که براساس یافته های پژوهشی بسیار مورد تایید قرار گرفته است. برای مثال بیماران افسرده در استفاده از دفاع های درونی سازی[9] و برونی سازی[10] آشکارا متفاوت از افراد غیر افسرده عمل می کنند. مکانیسم ها و سبک های دفاعی سازش یافته با پیامدهای سلامت جسمانی و روانی در ارتباط قرار می گیرند و مکانیسم ها و سبک های دفاعی سازش نا یافته با بسیاری از شاخص های منفی سلامت مانند افسردگی مرتبط اند.
در این راستا؛پژوهش حاضر رابطه اختلالات روانی از جمله افسردگی ،اضطراب،شکایت جسمانی و غیره با مکانیزم های دفاعی رابر روی دانشجویان را بررسی خواهد کرد.که این تحقیق در دانشگاه پام نور تربت جام اجرا می شود با ای سوال اصلی که چه ارتباطی بین اختلالات روانی و مکانیزم های دفاعی در دانشجویان دانشگاه پیام نور تربت جام وجود دار
و..........
دانلود پایان نامه روانشناسی - بررسی رابطه بین اختلالات روانی و مکانیزم های دفاعی در دانشجویان