گلیم
مقدمه
گلیم نوعى فرشینه است با بافتى ساده که با پشم و پنبه و در مواردى با پشم و موى بز بافته مىشود. نخهاى تاروپود یک در میان از زیر و روى یکدیگر مىگذرند. مانند بافت سادهٔ یک سبد. گلیم بهعنوان یک صنعت دستى زنانه در مناطق عشایرى و روستایى ایران رواج دارد. وسیلهٔ بافت گلیم مانند قالى براساس دارهاى افقى یا عمودى است. این فرشینه بهدلیل ارزان بودن مصرف عمومى دارد. گلیم ایرانى برحسب مناطق گوناگونى که آن را مىبافند، داراى شیوههاى بافت و نقوش متنوع است.
مواد اولیهٔ گلیم
یکى از ویژگىهاى گلیم، وفور مواد خام آن است و به همین دلیل در میان اقوام مختلف تولید مىشود. مواد اولیهٔ گلیم پشم گوسفند، پشم شتر، موى بز و اسب و پنبه مىباشد. از نزدیک به ده هزار سال پیش که انسان به دامپرورى و اصلاح نژاد دام پرداخت، بهتدریج پشم گوسفند به الیاف بلند و نرمى که قابل ریسیدن بود، تبدیل شد. خصوصیات پشم با مو، پنبه و ابریشم بسیار متفاوت است. گرههایى بر سطح الیاف پشم وجود دارد که هنگام ریسیدن به آن خاصیت درهم پیچیده شدن مىدهد و پارچههاى پشمى بهدلیل درصد بالاى چربی، عایقى ممتاز است و خاصیت فرمپذیرى عالى دارد. چیدن پشم یک تا دوبار در سال انجام مىشود و غالباً پس از پایان سرماى زمستان در ماههاى فروردین و اردیبهشت، و یا پس از کوچ گله به مراتع تابستانى انجام مىشود. در مناطق ساحلى و گرمتر مثل عربستان و جنوب ایران در ماه اسفند و در مناطق کوهستانى با آب و هواى سردتر مثل شمال شرقى ایران و افعانستان در خردادماه آغاز مىشود. محصول پشم هر گوسفند از یک تا سه کیلو است و براى شستن آن گله را یا از درون نهر یا رودى عبور مىدهند یا آن که پشم را چیده و سپس مىشویند.
در مناطقى که پشم خوب تولید مىشود، آمادهسازى نخ با مراقبتهاى خاص همراه است. پشم را به دفعات مىشویند و آب مىکشند تا کاملاً پاکیزه شود و چربى آن به میزان دلخواه برسد.
براى افزودن به قدرت پاککنندگى آب و زدودن چربىهاى سطحی، ترکیباتى شیمیایى مانند کربنات دوسود، پتاس و مواد قلیایى دیگر از جمله مواد گیاهى به آن اضافه مىکنند. مرحلهٔ شستوشو نه تنها در زدودن مواد زاید و چرک بلکه در افزودن به قدرت رنگپذیرى پشم نیز حائز اهمیت است. پس از شستوشو پشم را براساس رنگ و کیفیت، درجهبندى مىکنند. امروزه به دلیل تجارى شدن و کاهش معیارهاى تولید، مراقبتهاى کمترى در مرحلهٔ درجهبندى پشم صورت مىگیرد.
مرحلهٔ بعد شانه کردن پشم است که الیاف را از یکدیگر جدا و یکدست مىکنند. رایجترین ابزار این کار یک قطعه چوب با ردیفى از میلههاى فلزى است که در زمین نشانده مىشود. پشم را به دفعات از داخل میلهها عبور مىدهند و الیاف کوتاه از بلند جدا مىشود.
مرحلهٔ ریسندگى چنانچه با دستگاه انجام شود با صرفهتر است و امروزه در بسیارى از قالىها و گلیمها از آن استفاده مىشود. این پشم به هیچ وجه مناسب نیست، زیرا دستگاه ریسندگى پشم را نازک، شکننده و کوتاه مىکند و حالت انعطافپذیرى آن را از بین مىبرد. رایجترین شیوهٔ ریسندگی، با دوک نخریسیاست. دوک داراى صفحهٔ گردى از چوب یا سفال است، که نوع متداول آن داراى میلهٔ مخروطى چوبى یا فلزى است که در میان صفحهٔ گرد یا چهاروش چوبى فرو رفته است. ریسندگى به شکل اشتغالى خودکار و غیرارادى شکل مىگیرد و چوپانان حتى هنگام مراقبت از گله و زنان در ساعات فراغت و در هر حالتى که بتوانند نخریسى را همزمان با کارهاى دیگر انجام مىدهند.
از موى بز، شتر و اسب نیز در گلیمبافى استفاده مىشود. این مو، گاه همراه با پشم گوسفند دوباره ریسیده مىشود تا ریشههاى ظریفى به تار گلیم بدهد. موى شتر دوکوهانهٔ آسیاى مرکزى خودبخود ریزش مىکند. این نوع مو را همراه با پشمى که از گردن و گلوى حیوان چیده مىشود، در گلیم بافتهاى عشایرى افغانستان، بلوچستان و شرق ایران به وفور استفاده مىکنند. موى دم و یال اسب در منگولهها و ریشههاى تزئینى گلیم بافتها، استفاده مىشود.
در بیشتر دشتهاى حاصلخیز آسیاى مرکزى و آفریقاى شمالى پنبه خودبخود مىروید. در عصر حاضر کشاورزان پنبه را براى تجارت کشت مىکنند. اختصاصات و امکانات پنبه از پشم بیشتر است. پنبه به وفور کشت مىشود و الیاف آن بسیار مستحکم است. آنرا با قطر کم مىتابند تا براى بافتها ظریف مناسب باشد. قسمت اعظم تارهاى بافندگى از نخ پنبه فراهم مىشود. پنبه برخلاف پشم سفید شفافیت اولیهاش را از دست نمىدهد. اما رنگ را بهخوبى پشم جذب نمىکند.
در دورهٔ صفوى در کارگاههاى صحنه و سنندج، گلیم ابریشمى تولید مىشود؛ اما امروز جز در منطقهٔ قیصرى در آناتومی، از ابریشم در بافت گلیم استفاده نمىشود. بافندههاى عشایر و صحرانشین علاقه زیادى به تزئین گلیم بافتهایشان دارند که با زینتآلات کمیاب و غیرعادى مانند الیاف فلزى و مصنوعی، مُهره، صدف و سکه انجام مىگیرد.
بافندگى
دارهاى گلیمبافى بسیار ساده است. اما سادگى آنها ارتباط چندانى با نوع بافتى که بهوسیله آنها تولید مىشود ندارد. بافتهاى پیچیده نیز با دارهاى ساده انجام مىشود.
بافندگى بنا بر سنت ، به عهدهٔ زنان است. مردان اغلب در برپا کردن دارها و چلهکشى با زنان همراهى مىکنند. اخیراً مردان بسیار جوان نیز در بافتن گلیم براى فروش مشارکت دارند. در گلیمبافى بیشتر از دارهاى خوابیده استفاده مىشود. هر قبیله و منطقه از ابزارآلات مختلفى استفاده مىکند. ابزار بافندگى را بافنده یا در خانه خود مىسازد یا از بازارهاى محلى تهیه مىکند. شانهها براى کوبیدن پودها و ترتیب فاصلهٔ تارها بکار مىرود و تماماً از چوب و یا از دندانههاى بلند فلزى ساخته مىشود. کجو و هاف (چوبى براى جدا ساختن بیشتر تارها) را از چوب صاف و صیقلى مىسازند. قیچى و چاقو را یا آهنگرهاى محلى مىسازند، یا پیشهوران سیار.
هدف اصلى بافندهٔ گلیم همزمان با آفرینش نقشهاى زیبا و رنگارنگ با نخهاى پشمى نمایان بر سطح گلیم، پدید آوردن زیراندازى محکم و بادوام است.
سادهترین نوع بافت، بافت متعادل است که تاروپودها از زیر و روى یکدیگر رد شده و درهم بافته مىشود. این نوع بافت معمولاً تکرنگ است و جنبهٔ تزئینى ندارد. این بافت گاهى روى کنارههاى غیرتزئینى قالىهاى گلیم باف، گره باف و در آستر خورجینها دیده مىشود.
بافت متعادل
در بافت پود رو تعداد پودها بیش از تارهاست و تارها دیده نمىشود و رنگ این نوع گلیم را پودها تعیین مىکند. این شیوه بطور گسترده در گلیمبافى مناطق مختلف جهان استفاده مىشود. این نوع بافت در کنارههاى گلیم دیده مىشود.
بافت پودرو
بافت تار رو یا جاجیمباف، عکس پود رو است. از شیوههاى دیگر بافت گلیم، اُریبباف است. بافت چاکدار شیوۀ دیگرى است که بسیار متداو لاست و تا حدود ۲۰ سال پیش تنها شاخص گلیمها بوده است. شیوههاى بافت بسیار متنوع و پیچیدهاى در بافت گلیم وجود دارد مثل گلیم باف با پود معلق، جاجیمباف با تار معلق، پیچباف، بافت چرخان، گلیمباف جفت قلاب و ...
بافت اریب
بافت چاک دار
از مهمترین عوامل در استحکام و کیفیت و زیبایى گلیم، پرداخت نهایى است. شیوهٔ بستن انتهاى پودهاى منقطع، استحکام شیرازهها و نوع رنگى که در آنها بکار مىرود، بافت و تزئین کنارههاى عرضى گلیم، نحوهٔ بستن ریشهها و وجود زیورآلات اضافى همگى به تکمیل دستباف مىانجامد.
گلیم ایران
پس از قرن هیجدهم و نوزدهم، کلکسیونرهاى غربى فرش بهجاى استفاده از ترکیه، کلمهٔ پرشیا را براى مشرق زمین بکار بردند. این سرزمین که بنام ایران قرار گرفت با فرشهاى گرانقیمت و تجملى که براى قصرهاى ایران بافته شده بود، رفته رفته توجه ثروتمندان اروپایى را جلب کرد. و به عنوان اشیایى مُد روز و شرقى جزء لاینفک خانههاى بزرگ آنها شده و بهتدریج با افزایش حجم تقاضا، شبکهاى از دلالان و فروشندگان فرش ایران و بازارهاى دنیا پدید آمده اما گلیمهاى ایرانى بهخاطر سادگى در مواد، بافت و طرح چندان مورد توجه اروپائیان و امریکائیان قرار نمىگرفت. اما کنجکاوى و اشتیاق گروه کوچکى از جمع آورندگان و فروشندگان آگاه غربی، راه ورود گلیمهاى ایرانى را در دهههاى ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به مغرب زمین باز کرد. اما باز هم تعداد محدودى از گلیمها در نمایشگاههاى هنرى و بومى در معرض نمایش قرار گرفت. اما کیفیت قوى طرح و رنگ در گلیمهاى قشقایى و لر که مربوط به جنوب و جنوب غربى ایران بود، کار خود را کرد و بسیارى از علاقمندان گلیم را براى تزئین و دیوارآویزهاى بزرگ بکار گرفتند. و این علاقه رو به فزونى گذاشت و در طول بیست سال اخیر انواع بسیار گوناگونى از گلیمهاى ایرانى وارد کشورهاى غربى شد.
اما تحولات گوناگون شصت و چند سال اخیر در سرزمینهاى بافنده گلیم، آثار نامطلوبى بر تولید سنتى این نوع دستبافت باقى گذارد؛ که بیشتر در گلیمهاى جدید دیده مىشود، که بنا بر تقاضاى خریداران غربى بافته مىشود. کارهاى سفارشى و تولیدات انبوه تجاری، تمایل و نیاز را به بافت گلیم به سبک قبیلهاى و روستایى از بین برده است. گلیمهاى ایران نسبت به گلیمهاى ترک و آفریقاى شمالى از تنوع و گوناگونى بیشترى برخوردار است. تعداد قبایل و ریشههاى متفاوت آنها در ایران بسیار است.
در طول قرنهاى متوالی، سلطنتها و دولتهاى گوناگون با فتوحات تاخت و تازهاى خود و بیرون راندن اهالى بومى و جایگزین کردن انسانهایى از کشورهاى دوردست، چون مغولستان و یونان، نوعى هرج و مرج در بافت سنتى کشور پدید آوردند. اغتشاشاتى که در اثر نفوذ فرهنگهاى مختلف و جابجایى قبایل چادرنشین در مرزهاى ملى و بینالمللى پدید آمده موجب شد تا تخمین ریشهٔ اصلى بعضى قبایل مشکل شود و خریداران ترجیح دهند براى تشخیص محل دقیق بافت گلیمها، آنها را مستقیماً از بافنده خریدارى کنند. نامگذارىها نیز مشکلات بیشترى در این رابطه ایجاد کرده است. مثلاً یک گلیم مىتواند بنام قبیلهاى که در آن بافته شده، شهرى که در آن پیدا شده، یا سبکى که در بافت آن بکار رفته نامگذارى شود. از طرفى بافندگان این گلیمها ممکن است با افراد قبایل دیگر ازدواج کنند و ریشهٔ قبیلهاى مشخصى نداشته باشند.
کُردها
از دیدگاه نژادشناسی، کردها مانند دیگر مردمان این سرزمین - پشتوها و بلوچها - ایرانى هستند. تبعیدها، کوچها و ازدواجها در میان قبایل مختلف، در طول هزار سال گذشتند. کردها را به گروههایى با عقاید و سنتهاى متفاوت تقسیم کرده است. پراکندگى جمعیت کردها، تأثیرى مستقیم بر روى تاریخ آنها گذاشته است. اکثر کردها در استانهاى کردستان و کرمانشاه زندگى مىکنند. قبایل بزرگى از کردها در نواحى دور شمال شرقى ایران در رشتهکوههاى کوپت داغ خراسان و تعداد کمى در نواحى غربى تاکستان و جنوب شرقى ایران میان بلوچها سکونت دارند.
بهدلیل پراکندگى گستردۀ کردها، اختلاف زیادى نیز در گلیمهاى آنها وجود دارد. این اختلافات در طرح، بافت، مواد بهکار رفته، اندازه و رنگ بهچشم مىخورد.
مشهورترین گلیمهاى کردستان صحنه است که در حال حاضر شامل سنندج و اطراف آن مىشود. صحنه همیشه مرکز کارگاههاى تولید قالى و گلیم کردستان بهشمار مىرفته است. گلیمهاى صحنه چه از نظر سنى و چه از لحاظ زیبایىشناسى با دیگر گلیمهاى قبایل کرد تفاوت دارد و بیش از گلیمهاى دیگر به فرشهاى گرهدار ایرانى شبیه است.
صحنه : ۹۹/۰ × ۹۸/۱ متر
طرح متن در گلیمهاى صحنه تکرار بىانتهایى از طرحهاى گلدار است و یا طرحى گلدار در داخل ترنج میانى است. این گلیمها معمولاً کوچک و مستطیل شکل هستند. البته در اندازه بزرگ و دایره شکل نیز بافته مىشوند. رنگها غالباً آبی، قرمز و سفید است. تارها معمولاً از نخ و پودها غالباً از رشتههاى پشمین، ابریشمى و اخیراً پلىکروم ابریشمین است. گلیمهاى صحنه بهخاطر ظرافت و زیبایى خود شهرت خاصى دارند.
جزئیات گلیم
بىجار منطقه و شهرى تجارى در حاشیهٔ کردستان است که گلیمبافتهایى به این نام دارد، که مربوط به خود شهر و چهل روستاى اطراف آن است. گلیم بىجار طویل و باریک است و در آن از ترنجهاى رنگین مثلثى شکل یا لوزى شکل استفاده مىشود. یکى از زیباترین و جالبترین ویژگىهاى بعضى از این گلیمها، بافت انسان و حیوان در متن یا حاشیهٔ آنها است.
کردهاى خراسان در دست بافتهاى خود از طرحها، رنگها و فنون بسیار متنوعى استفاده مىکنند. گلیمها غالباً پیچباف است و رنگهاى ملایم و تا حدى تیره در آنها بهکار رفته است. این گلیمها درخشش و زندگى گلیمهاى شمال غربى ایران را ندارد.
بیجار از مراکز بافندگى مهمى است که گروه هاى قبیله اى گوناگون در آن زندگى مى کنند.این گلیم مى تواند مربوط به شاهسون یا قبایل دیگرى از شمال غربى ایران باشد ، اما رنگ و نگاره هاى خاص آن ترجیحاٌ متعلق به کردستان است.
بیجار کرد : ۸۳/۰ × ۴۹/۴ متر
بیجار کرد : ۴۴/۱ × ۲۷/۳ متر
پشم گلیم بیجار زبر ، ضخیم وصورتى رنگ است. این رنگ از ریشه هاى روناس و آب دوغ تهیه مى شود . طرح هایى که به اشکال انسانى و حیوانى شباهت دارد در کناره هاى متن به چشم مى خورد ، از ویژگى هاى دست بافت هاى کرد است .بنا بر عقیده بازاریان ، این طرح ها عروس و داماد را در مراسم عروسى و آرزوى آنان را براى رسیدن به خوشبختى نشان مى دهد.
کردهاى خراسان رواندازى مربوط به نواحى قوچان و بجنورد در شمال غربى مشهد. این رو تختى در اواخر قرن نوزدهم، در دو تکه بافته شده و بر روى زمینهاى ساده و یکدست، پودهاى اضافه شده عبارت است از ریشه هاى طویل و منگولههاى تزئینى در دو طرف روانداز.
کردهاى خراسان(۱۴/۱×۲۱/۲متر)
لُرها
قبایل لُر از مرز ایران و عراق گرفته تا شهر کرمانشاه واقع در شمال لُرستان و جنوب کردستان و از دامنههاى زاگرس گرفته تا جلگههاى مرتفع خلیج در نزدیکى شیراز، در همه جا پراکنده هستند. تا همین اواخر بافتهاى قبایل لُر با صنایع دستى دیگر نواحى جنوبى اشتباه مىشد. تنها در چند دههٔ اخیر بود که مشخص شد بسیارى از گلیمهاى قشقایى در واقع لُر بوده و لُرها تمام طرحهاى خود را از دست بافتهاى قشقایى اقتباس نکردهاند بلکه در واقع لُرها بیشترین تأثیر را بر طرحهاى قشقایى گذاشتهاند. زیر بنا به عقیدهٔ مورخین، قدمت تاریخى لُرها بسیار بیشتر از قشقایىها است. آنچه دربارهٔ تفاوتهاى این دو نوع گلیم مىتوان گفت اینکه: پشم منسوجات لُر در بافت زبرتر است و موقع لمس کردن ضخیمتر بهنظر مىرسد و تارهاى بهکار رفته در آنها از پشم قهوهاى است، در صورتى که در گلیمهاى قشقاقى از پشمهاى سفید استفاده مىشود. رنگ گلیمهاى لُر تیرهتر و از تنوع رنگ محدودترى برخوردار است. ترکیببندى قالىهاى لُر نسبت به کارهاى قشقایى پیچیدگى کمترى دارد. متنها مشخص و ساده بوده، قسمتهاى فرعى آن بدون هیچ زینتى از متن اصلى جدا شده و داراى حاشیههایى بسیار ساده است.
بافندگان ، زمینه گلیم را به نوارهاى رنگین و نگارههاى پراکنده تقسیم کرده اند. متن مرکزى با حاشیهاى شطرنجى احاطه شده است. نگاره ترکى که در داخل هر یک از ترنجها به چشم مىخورد ، در بسیارى از گلیمها وجود دارد.
بعضى از گلیمها ، من جمله کارهاى قشقایى و لر ، از یکدیگر به سختى قابل تشخیص است. پشم به کار رفته در این گلیم نسبتاً ضخیم و فاقد درخشندگى و مرغوبیت دست بافتهاى قشقایى است. رنگها تیرهتر است و از زرد کم رنگ و قهوهاى در این گلیم بیشتر استفاده شده است. تارها پشمى و قهوهاى رنگ است و ریشهها باموى اسب یا بز بافته شده است .
لر : ۵۱/۱ × ۱۸/۲ متر
لر : ۴۴/۱ × ۶۶/۲ متر
قشقایىها
اکثریت بافتهاى این منطقه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم منسوب به شهر شیراز بوده است. و مبدأ و هویت بسیارى از قالىها و گلیمهاى این ناحیه مبهم باقى ماند.
در میان تمام قبایل جنوبی، قشقایىها بهخاطر کیفیت نیرومند رنگآمیزى دستبافتهاى خود شهرت بسیار دارند. قشقایىها از مشهورترین و ثروتمندترین اقوام ایرانى هستند و هنر بىنظیر آنان در بافت گلیم آشکار مىشود. آنها در بافت گلیمهاى خود از پشم رشتهاى بلند، محکم و درخشان گوسفند پروار استفاده مىکنند که در کوچهاى درازمدت نیز به نسبت سایر گوسفندان مقاومت بیشترى دارند. گلیمهاى قشقایى شاید از مشهورترین گلیمهاى ایرانى باشد، که قدرت و انرژى طراحى آنها در هیچ جاى دیگر یافت نمىشود. گلیمهاى قشقایى داراى برش چاکدار است و گاه در آنها از تارهاى نخى و پشم طبیعى قهوهاى نیز استفاده مىشود.
طرح متن در گلیمهاى قشقایى ترنجهاى هندسى شکل و نگارههاى پراکنده بر روى طرحهاى شبکهاى مربع شکل و یا نگارههایى بهصورت نوارهاى افقى مستطیل مىباشد.
گلیم عشایر قشقایی
افشار
ریشهٔ قبایل افشار به قبیلههاى ترک نژاد اُغوز برمىگردد که از دشتهاى قبچاق ترکستان مهاجرت کردهاند.
افشارها در میان مردم ترکزبان از اصلىترین قبیلههاى ایرانى هستند و هنوز تعداد قابل ملاحظهاى از آنها در آذربایجان خمسه، خراسان و کرمان و خوزستان زندگى مىکنند. گلیمهاى افشار احساس خاصى به بیننده منتقل مىکنند.
گلیمهاى افشار خوزستان اکثراً کوچک و بهشکل مستطیل است. رنگهاى محدود و تیره دارد و طرح متن، دو یا سه ترنج بر روى بافت یکدست است. گلیمهاى افشار خوزستان در طرح و بافت بهدست بافتهاى لُرها شباهت دارد.
گلیمهاى افشار آذربایجان بلند و مستطیل شکل است و بشتر در رنگهاى قرمز تیره، آبى و سفید بافته مىشود. تارها از نخ و پودها از پشم است و طرح متن ترنجهاى بزرگى است روى زمینهٔ یکدست.
دست بافتهاى افشار خراسان و گلیمهاى آنان کَلات نام دارد. در طرح متن آنها از نگارههاى مرکب کوچک در داخل طرحهاى نوارىشکل و یا نگارههاى مرکب کوچک در اطراف یک ترنج هندسى تشکیل یافته است. رنگهاى این دستبافتها معمولاً قرمز تیره، آبی، قهوهاى شترى و سفید عاجى است. کیفها و وسایل زمینى بسیارى در این ناحیه بافته مىشود.
اشتباهاتى در بافت طرح عجیب این گلیم دیده مى شود. بافنده در بافت برگردان چهار ردیف چپ و راست متشکل از مربعهاى کوچک و رنگى باشیوه متصل جفت قلاب تبحرى نشان نداده است. گلهاى رز کوچک و سفید از مشخصات دست بافتهاى افشار بهشمار مىآید.
افشار خراسان : ۱۴/۱ × ۱۴/۱
افشار کرمان مهمترین و بزرگترین قبیله از افشارها است. این قبیله با وجود تولید انبوه قالىهاى گرهدار، گلیمهاى زیادى نیز مىبافند که شاید در میان قبایل ایران از بیشترین تنوع و گوناگونى برخوردار باشد. گلیمهاى افشار طرحها و نگارههاى مختلفى دارد که بعضى از آنان یادآور دستبافتهاى هندى است.
در گلیمهاى افشار سیرجان رنگها محدود و اکثراً قرمز و آبى و سبز تیره است. در متن ایجاد گلیمها نیز همچون دیگر دستبافتهاى افشار، از گلهاى تزئینى کوچک و سفید استفاده مىشود. در گلیمهاى سیرجان گلها بهشکل منظم در متن و حاشیهها قرار مىگیرد. تعداد زیادى سفره و روکسرى نیز در این منطقه بافته مىشود.
ترکیببندى گلیمهاى افشار جیرفت بسیار شبیه به دستبافتهاى بختیارى بهخصوص گلیمهاى شوشتر است. رنگ متن قرمز تیره و معمولاً داراى سه ترنج است. حاشیههاى خارجى گلیمها با کمک نگارههاى لالهعباسى تزئین مىشود.
دستبافتهاى بافت شبیه جیرفت است اما متن مرکزى آنها معمولاً به نوارهایى با نگارههاى انتزاعى یا ترکى و یا نوارهایى باریک با گلهاى کوچک تزئینى و پودهاى معلق و چرخان تقسیم مىشود.
شاهسونها
شاهسونها یکى از طوایف مهم شمال غربى ایران هستند که اکثریت آنها ترک و اقلیتى داراى اصلیت کرد، تاجیک و گرجى هستند. گلیم رایجترین کفپوش شاهسونها است. شاهسونها مردمى بسیار سنتى هستند و در طرح و بافت گلیمهاى آنها نوعى محدودیت بهچشم مىخورد. در تمام گلیمهاى شاهسون از نگارههاى بزرگ و برجسته استفاده شده است. این نگارهها بهصورت ردیفى در گلیمها بافته شده و توسط نوارهایى باریک با طرحهاى ظریفتر و پیچیدهتر و پیچباف از یکدیگر جدا شده است. نگارههاى بزرگى که در هر نوار حدوداً چهار عدد است، تشکیل یک طرح ستارهاى شکل را مىدهند. در بسیارى از این گلیمها نیز نگارههاى خرچنگمانند و لوزىهاى قلاب شکلى وجود دارد. این روانداز در دو قسمت بافته شده و بدون رعایت دقت به یکدیگر دوخته شده است . زمینه یکدست با نوارهاى باریکى از پودهاى معلق و پشم سیاه و سفید یا سیاه و قرمز تزئین شده است . نگاره کوچک پیچ باف ، شباهتى به یک رقک فارسى یا حروفى از الفبا ندارد.
شاهسون مغان : ۲۱/۱ × ۲۰/۳
هنر بافنده در استفاده از رنگ ها ، یادآور آثار بسیارى از نقاشان قرن بیستم است . زمینه یکدست این گلیم ، بافت پودرو دارد و در حاشیه آن از طرح هاى کنگره دار و چپ و راست چاک دار استفاده شده است . مربع مستطیل هاى سیاهى که در حاشیه نوارهاى پهن قراردارد ، توجه بیننده را به شیوه بافت نوارها جلب مى کند.
شاهسون بیجار : ۹۷/۲ × ۰۶/۱
شاهسونها از عمده بافندگان کیف و مفرش هستند. این مفرشها در تمام قبایل ایرانى به غیر از ترکمنها و بلوچها که در مرز شرقى قرار دارند، بافته مىشود. در کیفها و چنتههاى شاهسون اغلب روش پیچبافی، اشکال حیوانات، پرندگان، گلها و ستارگان بهچشم مىخورد. قبیلههاى فرعى شاهسونها با توجه به مناطق زندگى آنها مشخص مىشود:شاهسون مغان، هشترود، میانه، خمسه، ساوه، بیجار و ...
مغان از بزرگترین ایلهاى شاهسون و دشت مغان سرزمین مادرى و محل قشلاق آنان است. گلیمبافتهاى شاهسون مغان از نظر طرح داراى سنتىترین شکل گلیم هستند. در طرح، بافت و رنگ این گلیمها کیفیت و هماهنگى وجود دارد. همهٔ آنها باریک و دراز و داراى بافت چاکدار بوده و دو قسمت آن آزادانه بههم دوخته شدهاند. رنگهایى روشن و درخشان، اما محدود و تارهاى پشمین رنگ نشدهٔ سفید مایل به شیرى یا قهوهاى در آنها بهکار رفته است.
شاهسونهاى هشترود در گلیمهاى خود از رنگهاى ملایم، بهخصوص سبز و صورتى و کمى آبى تیره و قهوهاى استفاده مىکنند. بافت زبر پشمین در تار و پودها و بافت شُل گلیمهاى هشترود آنها را از دیگر گلیمهاى شاهسون متمایز مىکند.
میانه در نزدیکى هشترود واقع شده است. گلیمهاى این ناحیه بزرگتر از گلیمهاى شاهسون هشترود است و طرحهاى نوارى سنتى و ترنجهاى بزرگ کنگرهدار از جمله نگارههاى آنها است. تارها معمولاً نخى یا پشمین بوده و ریسمانهاى خودرنگ در متن گلیم بهچشم مىخورد. این گلیمها در مقایسه با دستبافتهاى دشت مغان از تنوع رنگ بیشترى برخوردار است. زرد، قرمز گیلاسی، پرتقالی، آبى روشن و قهوهاى ملایم از جملهٔ این رنگها است.
شاهسونهاى بىجار در بافت انواع گلیم و چنته فعالیت زیادى دارند و در ترکیببندی، رنگ و طرح دستبافتهاى خود ابتکارات جالبى بهکار مىبرند.
گلیمهاى شاهسونهاى خمسه بسیار شبیه گلیمهاى مغان است و معمولاً طویل و باریک بافته مىشود و از رنگهایى چون قهوهاى پررنگ، آبى و قرمز دز آنها استفاده مىشود.
در ناحیه شاهسون قزوین نیز گلیم فراوان بافته مىشود و انواع مختلف آن تفاوت کمى با کارهاى شاهسونهاى دیگر دارد.
دستبافتهاى شاهسونهاى ساوه صفات ویژه و متمایز طراحى خود را بهخوبى حفظ کردهاند. تارهاى نخى در همهٔ آنها بهکار مىرود و استفاده از روش بافت چاکدار و گلیمباف متصل موجب زبرى و استحکام آنها مىشود. رنگهاى این گلیمها اکثراً تیز است.
ورامین نیز از مهمترین مراکز گلیمبافى ایران است که تنوع بسیارى در منسوجات خود دارد. گلیمهاى این ناحیه اکثراً مستطیل شکل هستند.
برگ هاى نخل شعله مانند با بافت متصل جفت قلاب ، طرحى جالب و غیر معمول به وجود آورده است . على رغم این که این طرح به ورامین تعلق دارد ، گلیم فوق به شاهسون هاى میانه نسبت داده مى شود.این دست بافت به نسبت دیگر منسوجات نواحى شمال غربى ایران ، اندازه اى کوچک دارد و طرح مارپیج و پیچ باف حاشیه در گلیم هاى دیگر به چشم نمى خورد.
شاهسون میانه : ۰۶/۱ × ۳۷/۱
بختیارىها
بختیارىها در دست بافتهاى خود از رنگهاى بسیار متنوع و طرحهاى سنتى که داراى هویتى مشخص و خلوصى ویژه است، استفاده مىکنند. بختیارىها از نظر تولیدات تجارى منسوجات هیچ قدمتى ندارند و پارچههایى که مىبافند تنها براى استفادهٔ شخصى خودشان است. تنها در دههٔ اخیر برخى از دستبافتهاى بختیارى در بازارهاى اصفهان، شیراز، شوشتر و تهران فروخته شده است. ویژگى خاص گلیمهاى بختیارى ساختار و ترکیببندى آنها است. در این نوع دستبافتها از اسلوب گلیمباف متصل جفت قلاب استفاده مىشود. این نوع روش تقسیمات رنگى و ترکیببندى بسیار پیچیده و بافت مستحکم و بدون چاک را بهوجود مىآورد. این نوع گلیمها تنها یک روىشان قابل استفاده است. در واقع بسیارى از گلیمهاى قبایل بختیارى جذابیتى فراوان دارد و از نظر طرح منحصر بهفرد است.
رنگ بندى این گلیم مختص لرهاى بختیارى است. زرد طلایى و قرمز پررنگ از رنگهاى دلخواه بختیارى هاست.
بختیارى شوشتر:۲۷/۱ × ۳۶/۲
گلیمهاى شوشتر از نظر ترکیببندى از دیگر گلیمهاى ایرانى کاملاً متمایز است. متن این گلیمها شامل گروهى از ترنج با اندازههاى مختلف است و یا طرحى لوزى شکل تمام متن را فرا گرفته و در اطراف آن تعداد زیادى حاشیه با عرضهاى گوناگون و طرحهاى هندسى پیچیدهٔ غیرمعمول به طرف داخل امتداد یافته است. تارهاى گلیمهاى بختیارى از پشم قهوهاى یا موى شتر و پودهاى آنان از موى شتر یا نخ است. این پودها براى مشخص کردن طرح، اغلب خودرنگ است و بعضى اوقات نیز به رنگ آبى روشن در مىآید. پودهاى خودرنگ یکى از ویژگىهاى گلیمهاى شوشتر است. رنگ این گلیمها تیره است.
گلیمهاى درهٔ چهار محال، حاشیههایى قراردادى از نوارهاى طرحدار پهن و باریک در اطراف متنى مرکب از نگارههاى متعدد و متفاوت است. بافت این گلیمها مانند گلیمهاى شوشتر بسیار محکم است.
با وجود این که قدرت و وضعیت اجتماعى بختیارىها در طول سالها تغییراتى کرده، اما این گروه هنوز هم مردمان ثروتمندى هستند که سنتهاى خود را کاملاٌ حفظ کرده اند. این گلیم کوچک مربوط به اواخر قرن 19، بافتى کاملاٌ قبیلهاى دارد.
چهارمحال و بختیارى:۰۶/۱ × ۶۷/۱
پشم زبر، شل اما سنگین این گلیم و حاشیه هاى نامنظم، نمایانگر بافت چادرنشینى آن است. شیوه بافت متصل جفت قلاب معمولاٌ نتایجى نامطلوب به بار مى آورد. دورههاى نگارههاى پیچ در پیچ نامشخص و طرحهاى کوچک بر روى متن پراکنده است. رنگ، طرح و بافت این گلیم ویژه بافندگان بختیارى است، اما ترکیب نمادهاى انسانى و حیوانات اهلى بیشتر دردست بافتهاى کرد مشاهده مىشود.
خمسه
واژهٔ عربى خمسه به معناى پنج است و به پنج قبیلهٔ جنوبى ایران اطلاق مىشود، که توسط خانوادهاى بانفوذ در شیراز بهنام قوام در سال ۱۸۶۲ بهوجود آمد. هدف از گردهمایى این پنج قبیله خنثى کردن قدرت رو به افزایش قشقایىها بود. پنج قبیلهٔ خمسه عبارتند از: اینانلو، بهارلو، شیباری، جبّاره و بشیری. بازار و مرکز اصلى خرید و فروش دستبافتهاى قبایل خمسه، شیراز است. بین دستبافتهاى قبایل خمسه و قشقایى اختلاف کمى وجود دارد. در هر حال بهنظر مىرسد که افشارها تأثیر مهمى بر ترکیببندى بافتهاى خمسه گذارندهاند، زیرا مردم قبایل خمسه معمولاً از طرح گلیمهاى دیگر قبایل استفاده مىکنند. بیشتر گلیمهاى خمسه بافتى چاکدار یا متصل جفت قلاب دارد و با تارهاى نخى بافته شده است. بعضى از این گلیمها متنى بسیار بزرگ و سفید دارد که با طرحهایى از پودهاى جایگزین پشمى و الوان مزیّن شده است. طرحهاى بتّهاى و نگارههایى از حیوانات اصلى مانند طرح مُرغى در این ناحیه بسیار متداول است.
با این که این گلیم باف کوچک قبیلهاى از ویژگىهاى دست بافتهاى افشار برخوردار است ، اما در دهکدهاى نزدیک شیراز خریدارى شده است و بازرگانان آن را به قبیله خمسه نسبت داده اند.
بافندگان محلى
کرمان
بسیارى از دستبافتهاى کرمان شدیداً تحت تأثیر کارهاى افشار، قشقایى و لر است. یک نوع طرح مخصوص در گلیمهاى کرمان وجود دارد که دلالان بازار آن را به اشتباه به بختیارىها نسبت مىدهند. در ساختار این نوع گلیمها از پیچ بافهاى زبر و پشمهاى تابیدهٔ شل با تارهاى نخى استفاده مىشود. متن گلیم ممکن است با دو یا سه ترنج مرکزى تزئین شود. نگارهها یا ائزاعى است یا طرحهایى از حیوانات اهلى و اشکالى از گل. تنوع رنگها محدود بوده، اکثراً تیره است.
ورامین و گرمسار
گلیمهایى که توسط مردم این نواحى بافته مىشود در عین تمایز نگارهها، اسلوبهایى شبیه دستبافتهاى دیگر مناطق ایران دارد و به همین دلیل تشخیص محل دقیق بافت این بافتهها کمى مشکل است. در هر حال، گرمسار و ورامین تاریخچهاى قدیمى در بافت گلیمهاى بزرگ و نفیس، وسایل زینتى ظریف و قالىهاى سنتى دارند. در گلیمهاى ورامین طرح معروف چشمگیر وجود دارد. رنگها متنوع هستند و از تارهاى پسمى و گاه نخى استفاده مىشود.
گلیمهاى گرمسار بهدلیل استفاده از پشم بز با ضخامت متوسط از استحکام قابل توجهى برخوردار است. تارها پنبهاى است و غالباً مثل اکثر گلیمهاى ایرانى از پسم طبیعى قهوهاى نیز تشکیل مىشود. متنها معمولاً از نوارهاى اریب با افقى لوزی، ستاره یا شش گوش با حاشیههاى بسیار باریک تشکیل مىشود. نوارهاى متضاد رنگین اطراف نگارهها را فرا مىگیرد.
هرسین و همدان
شهرهاى هرسین و همدان در شمال کردستان از مراکز بسیار فعال صنعت بافندگى بهشمار مىآید. گلیمهاى این دو شهر بسیار متمایز است و با استفاده از تارها و پودهاى شل بافته مىشود. رنگ متن از صورتى چرک تا قرمز پر رنگ تغییر مىکند و داراى دو یا سه ترنج طویل است. ترنجها و فضاهاى اطراف آنان با کمک تبههاى کوچک یا نگارههاى پرنده مانند آبی، زرد و سیاه پر مىشود. این طرحها شباهت زیادى به نگارههاى گلیمهاى صحنه و بىجار دارد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 36 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله گلیم و گلیم بافی