این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 204 صفحه می باشد.
فهرست
فصل اول: ۲
طرح تحقیق ۲
مقدمه: ۲
بیان مسئله ۳
اهمیت موضوع: ۵
هدف های تحقیق: ۷
سئوالات تحقیق: ۸
تعاریف نظری : ۹
تعاریف عملیاتی : ۱۰
مفاهیم : ۱۲
فصل دوم: ۱۵
پیشینه تحقیق ۱۵
مروری بر برخی از مطالعات پیشین تحقیق در ایران: ۱۵
عوامل پیدایش اشتغال زنان : ۲۴
دگرگونی در نقشهای زن ۲۶
علل رشد اشتغال زنان : ۳۲
آثار و نتایج مثبت اشتغال زنان : ۳۴
آثار و نتایج منفی اشتغال زنان : ۴۱
فصل سوم: ۴۶
بخش ۱: نظریه های تحقیق ۴۶
بخش ۲: اشتغال، زن، ایران ۴۶
نظریهها و دیدگاههای جامعهشناسی : ۴۶
نظریه فونکسیونالیستی : ۴۶
امیل دورکیم : ۵۱
نظریه نقشهای اجتماعی : ۵۳
نظریههای اقتصادی مربوط به اشتغال زنان ۵۶
نظـریـه برابـری (عـدالـت ) ۵۶
نظـریههای نئـوکلاسیـک: ۵۷
نظریههای جنسیتی : ۶۰
نظریهها و دیدگاههای روانشناسی . ۶۲
نتایج مطالعات روانشناسی اجتماعی : ۶۴
دیدگاه مثبت نسبت به اشتغال زنان ۷۰
دیدگاه منفی به اشتغال زنان : ۷۲
وضعیت اشتغال زنان در ایران و جهان : ۷۴
الگوی تقسیم وظایف و نقشها در درون خانواده و تاثیر آن بر کیفیت مناسبات خانوادگی: ۸۵
تاثیر اشتغال زن به مناسبات زناشویی و خانواده: ۹۵
تحولات اشتغال زنان و اثر آن بر زندگی خانوادگی : ۹۶
کیفیت زناشویی : ۱۰۳
تاثیر اشتغال زن بر سلامت روانی همسر ۱۰۵
وظایف مادری و اشتغال : چارچوب کلی : ۱۰۷
نقش مادری و اشتغال : ۱۰۸
تاثیر اشتغال زنان بر زندگی خانوادگی و فرزندان : ۱۱۱
مؤلفههای اجتماعی اشتغال زنان : ۱۱۴
تلقی زنان از اشتغال : ۱۱۶
اسلام و اشتغال زنان : ۱۱۷
حدود ، موانع و محدودیتهای اشتغال زنان : (از دیدگاه حقوقی) ۱۲۲
موانع اقتصادی مشارکت زنان را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: ۱۳۱
محدودیت های پژوهش: ۱۳۲
فصل چهارم: ۱۳۵
روش شناسی تحقیق ۱۳۵
۱٫ روش تحقیق : ۱۳۵
۲٫ جامعه آماری ۱۳۵
۳٫روش نمونه گیری : ۱۳۶
۴٫ابزار پژوهش : ۱۳۶
۵٫روش آماری پژوهش : ۱۳۶
فصل چهارم: ۱۳۹
روش شناسی تحقیق ۱۳۹
مقدمه : ۱۳۹
فصل ششم: ۱۹۴
بحث و نتیجه گیری ۱۹۴
مقدمه ۱۹۴
بحث و نتیجه گیری ۱۹۴
محدودیت های پژوهش: ۱۹۶
پیشنهادات : ۱۹۶
منــابــع : ۱۹۷
عوامل پیدایش اشتغال زنان :
ابعاد اشتغال زن ویا مادر از عواملی نشات می گیرد که خود درهر جامعه وبا توجه به ارزشهای حاکم برآن شبکه ای متمایز تشکیلی می دهد .بررسی هایی که درجوامع صنعتی دراین مورد صورت گرفته است .
حکایت از تنوع عوامل و مخصوصاً پیدایی عوامل روانی و خواستی در برابر نیازهای مادی مینماید.
این عوامل در کشور فرانسه بطور کلی از این قرارند : بهبود وضع اقتصادی خانواده ۹۵% ، امکان تحصیل برای فرزندان ۹۴/۶۶% ، علاقه ۴۰% .
توزیع انگیزهها در مواردی ، مظهر نوعی رمانتیسم اشتغال برای زن است که گریز از خانه را تسریع میکند. بدون آنکه هدفهای زن یا مادر را در خارج خانه، روشن در نظرش مجسم سازد.
بطور کلی زنان به دلایلی چند اشتیاق بیشتری به کارکردن نشان دادهاند. عوامل اقتصادی معمولاً مهمترین است. زنان برای جبران کمبود درآمد خانواده و بالا بردن قدرت خرید خانواده، برای کسب نوعی آزادی فردی و استقلال و یا بعنوان ایمنی برای آینده خود یا خانوادهشان کار میکنند (سفیری ـ جامعه شناسی اشتغال زنان ، ص ۴۴)
عوامل دیگری نیز مؤثرند : کارکردن بجای در خانه بودن ، وسیلهای برای استقلال یافتن ، علاقه به کار و یا برآورد خواستهای شخصی. (سازمان زنان ایران ـ ص ۴۶)
بنظر میرسد انگیزه زنان از اشتغال بین دو بخش انگیزههای مادی و غیرمادی بر حسب اهداف جامعه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی زن تعیین میگردد. هر قدر اهداف جامعه متعالی باشد، انگیزههای غیرمادی قویتر بوده و بر انگیزههای مادی غلبه مییاید.
رابرت مرتون : جامعهشناس آمریکایی ، در ارتباط با اهداف فرهنگی یک جامعه با وسایل و ابزار نهادی شده از شیوههای انطباق فردی ، سخن میگوید:
میتوان در جامعه ایران نیز از اهداف فرهنگی سخن گفت که وسایلی نیز جهت رسیدن به آن اهداف نهادی شده وجود دارد. از اهداف فرهنگ جامعه ما در مورد زنان یک مادر خوب بودن ، همسر خوب بودن است. بعد از انقلاب اسلامی ، فعالیت اجتماعی زنان بیشتر شده است و در کنار فعالیتهای مربوط به خانه زنان به دنبال تحصیلات بیشتر هستند.
ناگفته نماند که گرایش به رفاه بیشتر، داشتن خانهای با تجملات و ماشین نیز جزو اهداف فرهنگی و ابزارهای نهادی در اینجا ضرورتی نداشته است ولی اشاره به این نکته لازم است که اهداف فرهنگی از سوی جامعه و از طریق خانواده و مدرسه و وسایل ارتباط جمعی در فرد جای میگیرد و در او نهادی و درونی میشود.
شاید نظر مازلو هم در این بخش صدق کند که در جامعهای در زمانهای مختلف یکی از نیازها در صدر بقیه نیازها قرار میگیرد. و برای زنان ما در حال حاضر به نظر میرسد نیاز اقتصادی از اهمیت بیشتری در احراز شغل برخوردار است و در درجه بعدی ، پرستیژ اجتماعی و موقعیت اجتماعی بهتر ، مطرح میگردد. این نیاز بر اساس این نظریه پارسونز بر اساس ارتباط نظام ارگانیسم و نظام شخصیت با نظام اجتماعی حاصل میشود.
دگرگونی در نقشهای زن
عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر اشتغال زنان :
هنگامیکه تقسیم نقشها نامشخص و مبهم میشوند، روابط درون خانواده نیز پیچیدهتر میگردد. از میان تغییراتی که طی چند دهه اخیر رخ داده است، مشارکت رو به افزایش زنان شوهردار در اشتغال خارج از خانه توجه بسیاری را به خود معطوف کرده است. (p.81 1997 Bernads ؛ R74 . 1995 Wilson)
نتایج تحقیقات نشان میدهد که اشتغال و وضع مالی زنان در فرآیند شکلگیری خانواده نقش مؤثری دارد. این امر بویژه در خانوادههایی که زن نقش تعیینکننده در درآمد خانواده دارد محسوستر است. در واقع، اشتغال زنان شوهردار، به دلیل آثاری که بعنوان یک پدیده اجتماعی معاصر داشته و با تحقیقات متعددی که درباره آن انجام گرفته، به مقولهای جامعهشناختی تبدیل شده است.
نقش بسیاری از زنان دیگر صرفاً خانهداری یا کسب درآمد نیست بلکه هر دوی آنهاست. از میان عوامل متعددی که بر میزان رواج اشتغال زنان شوهردار در خارج از خانه اثر میگذارد، برخی دارای منشاء اجتماعاند و برخی دارای منشاء فردی و بین این دو همبستگی وجود دارد. خود عوامل فردی نیز، در هر زمانی ، تحت تاثیر فضای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی قرار دارد. مثلاً در دورههای بحران اقتصادی ، حضور زنان شوهردار در عرصه رقابت برای کسب مشاغل با استقبال چندانی روبهرو نمیشود.
یکی از عوامل اجتماعی که در آمادگی زنان برای اشتغال در خارج از خانه مؤثر است افزایش اوقات فراغتی است که بر اثر پیشرفت فناوری پدید آمده است. ابزار و وسایل مدرن خانگی میزان خستگی ناشی از وظایف روزمره در خانه و همچنین مدت زمانی را که برای اجرای این وظایف لازم است کاهش میدهد. البته، نگرش زن نسبت به پذیرش شغل ، تحت تأثیر زمینه تحصیلی و طبقاتی هم قرار دارد.
در مورد زنان شوهرداری که از سطح تحصیلی یا مهارتهای شغلی بالایی برخوردارند ، احتمال بیشتری وجود دارد که پس از ازدواج نیز کار کنند و موقعیت تحصیلی و شغلی خود را ارتقاء بخشند. در میان زنان شوهردار، معلمان و پزشکان ، بیشترین سهم را از حیث اشتغال دارند و علاقه درونی آنها نسبت به شغلشان محسوس است. در جوامع مدرن ، استقلال مالی زن منزلت او را بطور روزافزونی ارتقاء میدهد. معمولاً هنگامی احترام میبینند که ، از نظر اقتصادی ، مستقل و مفید و کارآمد باشند. عوامل فردی ، جدای از فشارهای اجتماعی که بر تمایل زنان شوهر دار به پذیرش شغل تاثیر میگذارد، شامل دسترسی به خدمات مهدکودکی است. تصمیم زن برای کار در خارج از خانه، بطور قابل ملاحظهای ، تحت تأثیر فراهم بودن وسیله نگهداری و مراقبت از فرزندان است. تغییر الگوی سکونت موجب محدودیت دسترسی به مادربزرگهایی شده است که برانگیزه عواطف شخصی ، آمادهاند مراقبت از نوه خردسال خود را بر عهده گیرند. اما امروزه، مادربزرگهای کمسنتر غالباً خودشان شاغلاند و یا احتمالاً فاصله مکانی زیاد برای برخورداری از کمک ایشان مشکل ایجاد میکند. با این همه، فشارهای شدید اقتصادی در جذب زنان شوهردار به بازار اشتغال ، بدون در نظر گرفتن سن فرزندانشان ، نقش اساسی ایفا میکند. انگیزه مادی ، در همه سطوح اجتماعی ، در کسب اشتغال نقش دارد. و با رشد فرزندان و بهبود وضع مادی شوهر ، عواملی دیگر در بیش از پیش ، در اشتغال زنان متأهل دخیل میگردند.
عواملی چون تمایل به کسب مسئولیت اجتماعی که در زنان تحصیلکرده بیش از کسب درآمد مؤثر نشان داده شده است، ملالآور بودن کارهای روزمره خانه ، علاقه کسانی که از مهارتهای خاصی برخوردارند به استفاده از آنها. اما، همه این انگیزهها غالباً در مقایسه با انگیزه مادی، جنبه فرعی دارد.
یکی دیگر از عوامل موثر در اشتغال زنان ، تغییر نگرش مردان نسبت به اشتغال زنان است. پذیرش و تشویق همسری که دارای روحیه همکاری با زن شاغل خود است در همآهنگ ساختن کارخانه و شغل بیرون از خانه زن تأثیر بسزایی دارد. در عوض، بیعلاقگی و همکاری نداشتن شوهر، یکی از قویترین عوامل بازدارندة اشتغال زن در هر سطح اجتماعی است . (Farmmer 1973. p61-66)
محققانی چون گولر[۱] و لیگ [۲] برای اشتغال زنان شوهردار در خارج از خانه، پنج دلیل عمده ذکر کردهاند. اولین دلیل سادة آن نیاز مالی است. بسیاری از خانوادهها، بدون درآمد اضافی که زن به خانه میآورد قادر به تامین معیشت نیستند. خانوادههایی دیگر با استفاده از این درآمد اضافی ، میتوانند از امکانات رفاهی بیشتری برخوردار شوند. دومین عامل، برخورداری زن شاغل از روابط اجتماعی وسیعتر و متنوعتر است، چون از طریق اشتغال، طیف وسیعتری از روابط دوستانه، در مقایسه با دامنه ارتباط زنان خانهدار ایجاد میشود. بسیاری از زنان از اشتغال به این دلیل استقبال میکنند که عرصه دوستی و مصاحبت را وسعت میبخشد. این عامل به سومین انگیزه یعنی نیاز به رهایی از تنهایی و یکنواختی کارخانه مربوط میشود.
گاورون [۳] ، با بررسی وضع ۹۶ نفر از مادران در شمال لندن ، به این نتیجه رسید که بسیاری از زنان این احساس را پیدا کردهاند که ، پش از ازدواج ، به خصوص با تولد فرزندان آزادی خود را از دست دادهاند و اشتغال را ، علاوه بر وسیله کسب درآمد بیشتر برای خانواده ، یکی از راههای ایجاد برقراری روابط اجتماعی شمردهاند.
گولر و لیگ علاوه بر این ، اشتغال را یکی از راههایی میدانند که به زنان امکان میدهد هویت شخصی خود را با ایفای نقشهای ورای همسری و مادری پرورش دهند. زن ، ضمن برقراری ارتباط با همکاران خود، بر اساس شخصیت و مهارتهای خویش ، از نظر هویّتی شئون دیگری کسب میکند که مکمل هویت خانوادگی اوست. سرانجام ، بسیاری از زنان به اشتغال رو میآورند تا مهارتی را به کار ببندند که برای آنها مهم بنظر میرسد. از آنجا که ساعات کار مهد کودکها و مدارس ابتدایی با کار تمام وقت مادران متناسب نیست و اداره کودک در تعطیلی مدارس همواره ، در هر سطح اجتماعی ، موجب نگرانی است ، عجب نیست که همه مادران ، کار نیمهوقت را ترجیح دهند. اما مشاغل نیمهوقت اندک است، بویژه برای کسانی که ساعات کار مقررّی دارند مانند معلمی. یکی دیگر از دلایل علاقة زنان شوهردار و دارای فرزند به مشاغل نیمهوقت اینست که بتوانند، در ساعات فراغت ، کم و بیش به خرید و رسیدگی به امر منزل بپردازند. به ندرت اتفاق میافتد که مادران نیازهای شغلی خود را بر نیاز فرزند بیمار شدن مقدم بدارند و این یکی از دلایل تغییر شغلی پیاپی مادران و بینظمی آنان در کار است.
اما زنان مسّن که فرزندانشان خانه را ترک کردهاند یا در سنین خودکفایاند، نشان دادهاند که کارمندان کارآمد، صادق و پابرجاتری هستند و این واقعیت هم در بخش صنعت و هم در سایر بخشها مشاهده شده است. (Farmer 1973.p67)
علل رشد اشتغال زنان :
۱- تا زمانیکه اجتماع و خانواده در حالت سنتی و به دور از صنعت و زندگی پرهیاهوی ماشینی به زندگی خود ادامه میدهد، مسئله اشتغال زنان به اینصورت مطرح نبود و اشتغال زنان بیشتر بر پایه کشاورزی ، دامپروری و کارهای تولیدی بود ، در واقع خانواده ، هم واحد تولیدی و هم نهاد اجتماعی محسوب میشد که البته امروز این نوع اشتغال صرفاً مدنظر نیست.
۲- کاهش و از بین رفتن خانوادههای گسترده و رشد خانوادههای هستهای مرکب از دو رکن اصلی خانواده یعنی زن و شوهر و فرزندان ، وجود خانوادههای هستهای و رشد روحیه استقلال طلبی زمینه اقبال زنان را به اشتغال بیشتر کرده است.
۳- رابطه بین تحصیلات و اشتغال از اهمیت خاص برخوردار است. در سالهای اخیر زمینه و فضای امنی برای زنان بوجود آمد که به تحصیل بپردازند و نیز تشویق و ترغیب خانوادههایی که در گذشته از حضور دختران خود در مراکز دانشگاهی جلوگیری میکردند و نیز احساس مسئولیت دختران و زنان در علماندوزی جهت انجام رسالتهای هر چه بهتر خانوادگی و اجتماعی و اعمال سیاستهای آموزشی نظام در گسترش مراکز آموزشی و دانشگاهی، نزدیک به نیمی از رشتههای دانشگاهی را زنان بخود اختصاص دادهاند، و زنان به دلیل برخورداری از این موهبت میخواهند در سنگرهای علمی ـ فرهنگی بیشتری برای اجتماع خود مثمرثمر باشند.
۴- فقدان امنیت اجتماعی و کاری در زمان گذشته باعث شده بود مسئله تحصیل و در مجموعه پروسه اجتماعی شدن زنان بعنوان یک گروه عظیم در هالهای از ابهام فرورود، در حالیکه امروزه با تغییرات اساسی که در ساختار فرهنگی ـ اجتماعی بوجود آمده است، با اصلاح تدریجی نگرشهای فرهنگی نسبت به زنان ، زنان تمایل دارند بعنوان عضوی فعال در صحنههای مختلف اجتماعی فعالیت داشته باشند، و از سوی دیگر موقعیت خود را در اجتماع تثبیت نمایند.
۵- مسئله دیگر نیازهای جامعه اسلامی میباشد. با توجه به رشد و توسعه روزافزون جامعه و افزایش جمعیت انتظار میرود که زنان خصوصاً در بعضی مشاغل نظیر معلمی ، پرستاری ، پزشکی ، هنری تحصیل نمایند و به اینگونه کارها بپردازند و به خودکفایی جامعه زنان یاری رسانند. اینگونه مشاغل برای راهانداختن چرخهای اجتماعی و حاکمیت فرهنگ والای اسلامی و انسانی ضرورت حضور را برای زنان مطرح میکند.
۶- در شرایط کنونی بالا رفتن هزینه زندگی و بالارفتن سطح توقعات موجب گردیده تا صرفاً تلاش و کار مردان علیالخصوص قشر کارمند تکافوی نیاز مادی خانواده را ننماید. در اینگونه موارد زنان با انگیزه کمک به اقتصاد خانواده وارد بازار کار میشوند تا از این طریق زندگی بهتری را برای خانواده خود فراهم آورند.
آثار و نتایج مثبت اشتغال زنان :
هنگامیکه زن در کسب درآمد برای خانواده مشارکتی واقعی دارد. همسرش فشار کمتری را از بابت کارفزاینده احساس میکند. اشتغال زن کمک به جبران بخشی از هزینههای زندگی و تاثیر آن بر ارتقاء سطح بهداشت ، آموزش و … خانواده و استحکام یافتن خانواده از طریق تامین نیازهای ضروری میباشد.
وقتی خانواده یک منبع درآمد دارد، مرد ناچار به پذیرش بسیاری از فشارهای کاری ناخوشایند است. مردی که همسرش شغلی تمام وقت دارد، در مقایسه با مردی که همسرش کدبانوی تماموقت است.
الف ) تمایل دارد که ساعات متوسط کار سالیانهاش کمتر باشد.
ب ) به تعطیلات طولانیتر میرود و یا دفعات استفاده از تعطیلاتش بیشتر است .
ج ) شغلی با ساعات کاری کوتاهتر را برمیگزیند.
د ) مشاغلش را بسیار آسانتر تغییر میدهد، اگر که انجام دادن چنین کاری او را خرسند کرد.
در واقع پولی که زنان بطور مشخص بدست میآورند ضامن سلامت و طول عمر همسرانشان است یعنی پول بیشتر ، فشار روحی کمتر را به دنبال خواهد داشت. پول زن ، علاوه بر فرونشاندن فشار آتی صورتحسابها ، با افزون خاصیت ارتجاعی به درآمد خانواده ، به همسرانشان امکان استراحت را ارزانی میدارد. البته باید عنوان کنم که اختلاف عقیده در رابطه با خرج کردن این درآمد وجود ندارد چون در هر صورت این درآمد صرف امور خانواده میشود.
اشتغال زن یا درآمدها حاصله او بر متغیر عزتنفساش مؤثر واقع میشود و عزت نفس به خودی خود بر سلامت روانی تاثیر مثبت میگذارد.
همچنین درخودباوری و بیشتر شدن استقلال او تاثیر دارد. یعنی حضور مؤثر زنان در عرصه مشارکت اقتصادی و کاریابی فرصتی برای تکمیل آموزههای اجتماعی و کسب تجارت جدید بهمراه برخورداری از استقلال اقتصادی آنهاست.
از آنجا که استقلال مالی زن به تغییراتی در روابط زن و مرد منجر و نظام جدیدی مبتنی به مشارکت در تصمیمگیری حاکم میشود. فرزندان با مشاهده رفتار جدید و همانندسازی، خود را برای ایجاد رابطهای دموکراتیک در زندگی مشارکتی آینده آماده میسازند و فرهنگ جدیدی در خانوادههای نسل آینده ایجاد میگردد.
اشتغال زن در متعادل کردن درآمدها و رفع مشکلات و شکاف درآمدی و غیره بسیار مؤثر است.
کاهش نرخ جمعیت به لحاظ آگاهی های فردی و اجتماعی زنان و محدود شدن تعداد افراد خانواده که منجر به افزایش سطح خدمات آموزشی ، اقتصادی و تربیتی خانواده به فرزندان خواهد شد.
افزایش آگاهی و بینش اجتماعی و نهایتاً روحیه اعتماد به نفس و استدلال فکری و روحی در زنان .
شکوفایی استعداد و ابزار وجود بصورت مثبت، داشتن خودپنداری مثبت، رشد و پرورش شخصیت و رفع نیازهای روانی .
افزایش سطح سواد اجتماعی ، زیرا در پی اشتغال زن ارتباطات او وسیع میشود و میتواند با بسیاری از پیچ و خمهای زندگی آشنا شود. که این مسئله در محیط خانواده به ویژه در تربیت فرزندان تأثیر بسزایی دارد.
۱۰٫ ارتقاء پایگاه حقوقی و حفظ منزلت زن به نحو قابل توجه.
۱۱٫ تقویت روحیه قناعت و پرهیز از تجملگرایی ، پوچگرایی و اعمال فرهنگ قناعت و صرفهجویی .
۱۲٫ ارتقاء آگاهی نسبت به مسایل و مشکلات اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جامعه و ایجاد روحیه مشارکت جدی در رفع آنها در سطح خانواده و اجتماع.
۱۳٫ آشنایی بیشتر با روشهای ارتقاء بهرهوری از امکانات مادی و معنوی خانواده و جامعه و نیز تلاش در جهت افزایش بهرهوری.
۱۴٫ ارتقاء توان مدیریت و ایجاد زمینه جهت اعمال آن در خانواده در تصمیمگیری اساسی .
۱۵٫ کمک به رشد و توسعه فرهنگی ـ اجتماعی کشور از طریق تخصص و مهارتهای خود.
۱۶٫ استفاده از اوقات فراغت و جلوگیری از آسیبپذیری اجتماعی.
۱۷٫ تأمین اجتماعی زنان در مواقع بروز بحرانهای مختلف در سنین پیری ، بیماری و از کارافتادگی
۱۸٫ زنان شاغل بهتر برای خود و زندگیشان برنامهریزی میکنند.
۱۹٫ افزایش توان روحی و شادابی و نشاط در خانواده.
۲۰٫ وفاق و همدلی اجتماعی زوجین.
۲۱٫ افزایش روحیه انعطافپذیری و درک بیشتر زوجین.
۲۲٫ ایجاد احساس نوعی هماوردی با مردم در اداره امور خانواده .
۲۳٫ زنان شاغل از کفایت و خودپنداریهای مثبتی برخوردارند، لذا به شکل مؤثری قادرند به مدیریت زمان بپردازند و با برنامهریزی بهتر میتوانند از زمان خود استفاده بیشتری ببرند.
۲۴٫ در تحقیقی که توسط متخصصان مرکز ملی آمار سلامت در دانشگاه میشیگان انجام دادند به این موضوع دست یافتند که زنان شاغل در همه سنین از نظر جسمی از زنان خانهدار صرف سالمترند، در زندگی زنان شاغل ساعات کمتحرکی ناشی از بیماری کمتری وجود دارد، بنابراین اوقات کمتری را در بستر بیماری سپری میکنند، با مشکلات به فرض کمتری مواجه هستند و معمولاً احساس سلامت بیشتری دارند. بنابراین ، برای فرزندان و شوهران زندگی با اینگونه بعنوان همسر و مادری شاغل بهتر است . در حالیکه زنان خانهدار تماموقت اغلب بیشتر از زنان شاغل در بستر بیماری میافتند، مشکلات مزمن مربوط به سلامت آنان بیشتر است و کمتر در خود احساس سلامت میکنند و فرزندانشان نیز در بازگشت به خانه غالباً مادر را افسرده ، بیمار و فرسوده مییابند.
۲۵٫ کار زن علاقه فرزندان را نسبت به پدر افزونتر مینماید. در گذشته که زنان کار نمیکردند اغلب اکثر تصمیمگیریها ، فعالیتها و مسائل عاطفی مربوط به بچهها را بر عهده میگرفتند و آنگاه پدر به بیگانهای بدل میشود و این مسئله به دلیل آن بود که سخت مشغول تامین مخارج خانواده بود ولی کار زن باعث شد که از فشار کاری مرد کم شود و در نتیجه ارتباط مردان با فرزندانشان افزایش پیدا کند.
۲۶٫ تاثیر مثبت بر جامعهپذیری کودک
۲۷٫ تحقیقات نشان میدهد زنانی که از کارکردن خود در بیرون از منزل احساس رضایت میکنند و در انجام وظایف مادری خود سعه صدر بیشتری دارند و در تجزیه و تحلیل مسائل و انتقال مفاهیم اجتماعی و تربیتی به فرزندان بهتر عمل میکنند.
۲۸٫ فرزندان زنان شاغل از بهره هوشی و موفقیت تحصیلی بالاتری نسبت به فرزندان زنان غیرشاغل برخوردارند.
۲۹٫ هافمن در تحقیقی دریافت که مادران شاغل در مقایسه با مادران خانهدار وقت کمتری را به مراقبت از کودکان خود و بچهداری اختصاص میدهند. مادران شاغل وقت کمتری را به تماشای تلویزیون گذرانده یا میخوابند، مدت زمانی که مادران شاغل صرف مراقبت از فرزندان و بچهداری میکنند از نظر کیفی فعالانهتر، هدفدارتر و جدیتر از زمانی است که مادران غیرشاغل به این کار میپردازند.
۳۰٫ کودکان مادران شاغل در مقایسه با کودکان مادران خانهدار، غالباً سازگاری شخصیتی و اجتماعی بهتری در مدرسه دارند، در مورد مفهوم جنسیت عقاید معقولتری دارند و در مورد فعالیتهای زن و مرد عقاید قالبی کمتری دارند.
۳۱٫ مادران شاغل در مقایسه با مادران خانهدار، نوجوانی دارای احساس خود ارزشمندی، سازگاری اجتماعی ـ احساس تعلق و حمایت ـ اجتماعی بیشتری تربیت میکنند.
۳۲٫ بچههایی که دارای مادر شاغل هستند، از حس اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند. همچنین مسئولیتپذیرترند.
۳۳٫ کار زن در خارج از خانه نه تنها به تسهیل در امر ازدواج منتهی گردیده است بلکه موفقیتهای گزینش همسر را وسیعتر ساخته است و سنتهای متحجر و دیرپا را در این مورد ناپذیر ساخته است. ( به عقیده ژان داریک ، کار زن جانشین جهاز وی گردیده است و معیارهای تازه و بسیار مهم در گرایش همسر فراهم ساخته است ).
۳۴٫ استرینگر (۱۹۸۶) چهار عامل را در موفقیت رابطه زن و شوهر شاغل دخیل میداند :
الف : زوجهایی که نسبت به مشاغل خود احساس تعهد میکنند رضایتمندی بیشتری را تجربه میکند.
ب : این روجها انعطافپذیر هستند و تصمیماتی میگیرند که مورد رضایت هر دو است برای مثال آنان با یکدیگر در ارتباط هستند. علائق و فعالیتها و اوقات فراغت مشترک دارند و زمینه خودشکوفایی را در یکدیگر فراهم میسازند.
ج : آنها وقت بیشتری را با یکدیگر میگذرانند.
د : درباره محدودیتهای خود واقعبین هستند و انتظار ندارند صاحب همه چیز باشد.
پایان نامه بررسی اشتغال زنان و تاثیر آن بر ساخت خانواده