بررسی رابطه پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی در بین
دانش آموزان مقطع ابتدایی به جز مقطع اول دبستان
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی به جز مقطع اول دبسیتان شهرستان قزوین است که فرضیه های عنوان شده عبارتند از اینکه بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد و همین طور بین پرخاشگری دانش آموزان ضعیف و دانش آموزان ممتاز تفاوت وجود دارد و همین بین پرخاشگری مقاطع دوم و چهارو سوم و پنجم تفاوت وجود دارد که جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانش آموزان مقطع ابتدایی به جز مقطع اول دبستان است که 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و جهت سنجش فرضیه ها از روش آماری t متغییر مستقل و ضریب بهم بستگی استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابه معنی داری وجود دارد و همین طور بین پرخاشگری دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت وجود ندارد.
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
هر کودکی وقتی بداند که والدین او به آنچه می گویند عمل می کنند بهتر رفتار خواهد کرد . رفتار به خصوصی که انجام آن مجاز نیست باید با ترتیب به خصوصی دنبال شود مقررات شما باید روشن و فهم آنها ساده باشد .در این صورت کودک شما می داند که توقعات شما چیست و چه مقرر شده است شما تا به حال روی مقررات اولیه مصمم شده اید و آنها را با سادگی و واقع بینی با طفل خود در میان گذاشته اید . قانون تازه ای در خانه مقرر شده است از حالا به بعد تو اجازه نداری که کسی را کتک بزنی و اگر این کار را تکرار کنی با حبس شدن در اتاقت مجازات خواهی شد که پرخاشگری یکی از پدیده های مهم روانی – اجتماعی است که قسمت اعظم تاریخ مدون انسان پیرامون آن رقم خورده است . برخی سپده دم تاریخ را با بیان قتل هابیل آلوده به پرخاشگری و خشونت می دانند . کواکسلی بر اساس پژوهشهای انجام شده خود می نویسد : از 5600 سال قبل تا امروز بشر فقط 292 سال در صلح و صفا گذرانیده و بقیه را در جنگ و ستیز بوده است . پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده اند که هدف آن صدمه زدن به خود یادگیری باشد آنچه در این تعریف حائز اهمیت است ، قصد و نیت رفتار کننده است : یعنی آسیب رسانیدن تصادفی به شخص دیگر پرخاشگری نیست مثلاً اگر توپ فوتبال سهواً به بازیکن دیگر اصابت کند ، پرخاشگری نیست اما اگر فردی مخصوصاً بازیکنان را با پا بزند، هل بدهد ، تنه بزند و یا فحاشی کند ، پرخاشگری است . قدیمی ترین علت شناخته شده برای پرخاشگری حول محور این نظریه می چرخد که انساتها از نظر ماهیت زیست شناختی برای پرخاشگر برنامه ریزی شده اند و نخستین و معروفترین نظریه در این باره مربوط به زیگموند فروید را می توان نام برد فروید کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند و می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود ( ستوده – 221 سال 385 )
بیان مسأله
زیست شناسان بر این باورند بیشترین تغییراتی که هنگام پرخاشگری در بدن و اعمال آن روی می دهد ، همانهایی که هنگام به کار افتادن امیال جنسی به وقوع می پیوندد در واقع باید گفت که همانطور که میل جنسی ، جانور نر را به جنب و جوش می اندازد " او را متجاوز " تند یا پرخاشگر می سازد ، انسان هم از این قاعده مستثنی نیست البته پرخاشگری انسان در این مورد غالباً با نوازش و نرمش اثر بهتری دارد و اینکه آیا پرخاشگری پاسخی به نا کامی است به باور جان دالسر و همکارانش ، پرخاشگری همیشه پیامد نا کامی است و ناکامی همیشه منجر به پرخاشگری می شود هیچ یک نمی توانند بدون دیگری صورت گیرند و هر چیزی که مانع رسیدن به هدف شود نا کامی را سبب می گردد و گاهی محیط مدرسه و محل آموزشی می تواند تاثیر بسزایی در پرخاشگری کودک داشته باشد و گاهی هم روابط نا درست والدین و روحیه ستیزه جویی در بین والدین تاثیر منفی بر روی دانش آموزان می گذارد و این باعث می شود که حتی در پیشرفت تحصیلی و در رسیدن به موفقیت تحصیلی تاثیر منفی بگذارد. و افراد ناکام همیشه با کلمات یا رفتار پرخاشگرانه واکنش نشان نمی دهند ؛ بلکه افرادی طیف وسیعی از واکنشها را نسبت به نا کامی از خود بروز می دهند
سؤال مسئله
آیا بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
بر خلاف آنچه در بادی امر به نظر می رسد ، پرخاشگری همیشه ناپسند و زیان آور نیست بلکه اگر از حد اعتدال خارج نشود و هدف آن تسلط بر مشکلات زندگی و ترقی و تعالی و آسایش آدمی باشد ، نه تنها سودمند است بلکه ضرورت نیز دارد البته اشکال بزرگی در این جا وجود دارد این است که نمی توان میان پرخاشگری ناپسند و زیان آور و آنهایی که برای زندگی ضرورت دارد و سودمند است ، حری معین کرد و خط فاصلی کشید ولی در عین حال نشان می دهد که انگیزه ای او را به سوی استقلال ، که جزء ضروری و با ارزش رشد است رهبری کند بلکه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود یا به بیرون به صورت پرخاشگری و دیگر و یا به درون به صورت اعمال خود تخریبی و خودکشی و به همین دلیل امید است با ارائه پژوهشهای انجام شده بتوانیم از میزان پرخاشگری والدین کاسته تا تأثیر منفی بر روی دانش آموزان دارد ننماید.
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر عبارتند از بررسی پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی به جزء اول دبستان است و اینکه آیا پرخاشگری والدین می تواند در پیشرفت تحصیلی نقشی داشته باشد یا نه و آیا روابط والدین با فرزندان خود باید شده و سنجیده باشد یا نه و از طرف دیگر آیا پرخاشگری در بین دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی با هم متفاوت است یا نه به این صورت که هر چقدر سن دانش آموزان بالا می رود پرخاشگری هم بیشتر می شود.
فرضیه تحقیق
بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی فرزندان مقطع ابتدایی رابطه وجود دارد .
پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی بیشتر از مقطع پنجم ابتدایی است.
پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع سوم ابتدایی بیشتر از مقطع چهارم ابتدایی است
پرخاشگری در بین دانش آموزان ضعیف بیشتر از دانش آموزان ممتاز است .
متغییر مساله تحقیق
پرخاشگری متغییر وابسته
پیشرفت تحصیلی متغیر مستقل
دانش آموزان مقطع دوم و سوم و چهارم و پنجم : متغییر کنترل شده
تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم
پرخاشگری عبارتند از صدمه زدن به خود یا گیری باشدو آنچه حائز اهمیت است ، قصد ونیت رفتارکننده یعنی آسیب رسانیدن و رفتاری که به دیگران آسیب می رساند و به معنی در لغت به معنای ستیزه و تندی کردن آمده و معادل انگلیسی آن Aggression است اما در اصطلاح یک واکنش عمومی و پدیده نابهنجار اجتماعی است که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن به چیزی ابراز می شود. و در کل یک رفتار آسیب زا در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد و عمد به منظور صدمه زدن به دیگری انجام پذیرد.
و بالاخره عبارتند از نمره آزمودنی که از آزمون پرخاشگری بدست آورده است .
پیشرفت تحصیلی عبارتند از مؤفقیت و عرصه های آموزشی و تحصیلی دانش آموزان که جمع نمرات بدست آمده در یک سال تحصیلی به عنوان معدل یا میانگین به حساب می اید که در صورت مؤفقیت به آن پیشرفت تحصیلی در حد بالا عنوان می شود .
فصل دوم
پیشینه وادبیات تحقیق
مقدمه
" پرخاشگری " در لغت به معنای ستیزه و تندی کردن آمده و معادل آن در زبان انگلیسی واژه Aggression است اما در اصطلاح روان شناسی پرخاشگری یک واکنش عمومی و پدیده نابهنجار اجتماعی است که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن به چیزی ابزار می شود. آن چه در این تعریف حائز اهمیت است قصد و نیت رفتار کننده می باشد یعنی یک رفتار آسیب زا در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد و عمد ، به منظور صدمه زدن به دیگری انجام پذیرد .
بنابراین پرخاشگری به فردی اطلاق می شود که تمایل به حمله کردن و مبارزه طلبی دارد . صاحب نظران حوزه علوم اجتماعی در مورد پرخاشگری به دو دسته تقسیم شده اند : فروید ( واضع مکتب روانکاوی ) و لورنز (Lornez - جانور شناس اتریشی ) و گروهی دیگر آن را یک رفتار دفاعی آموخته شده و اکتسابی می دانند همچون بندورا (Bandura ) اما محققان با در نظر گرفتن جنبه های مختلف این قضیه به دو نتیجه گیری دست یافته اند :
1- پرخاشگری نتیجه تعامل پیچیده بین تمایلات و پاسخ های آموخته شده است .
2- پرخاشگری در انسان ، حتی اگر هم ذاتی باشد ، به شدت تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار دارد .
این دیده هنگامی بروز می کند که کودک یا نوجوان در رسیدن به هدف خود به مانع برخورد کند و نتواند به آسانی و آرامی آن را از بین برد بنابراین رفتار و عملکرد خود را به صورت : ایجاد مزاحمت برای دیگران ، جنگ و ستیز با همسالان بر هم زدن محیط ، خراب کردن اشیا و وسایل دیگران و .. . بروز می کند .
تعریف خشم
خشم بنابر تعریف برانگیخته شدن عواطف جریحه دار شده است . اگر چه نقطه آغاز این برانگیختی عواطف و احساسات ماست اما دامنه تاثیر آن به فکر و بدن ما نیز سرایت می کند . به عبارت دیگر خشم همه ابعاد وجود ما را در بر می گیرد.
علل و ریشه های خشم
علل فیزیکی : عدم تعادل هورمونی می توند منجر به خشم شود . پر کاری غده تیروئید و ترشح بیش از حر هورمون تیرکسی از عوامل رایج بروز خشم و عصبیت است . خانم ها در دوران قاعدگی به غلت بر هم خوردن تعادل هورمونی در معرض عصبانیت قرار می گیرند . ازجمله عوامل دیگر رایج می توان به خستگی اشاره کرد . هر چه سطح خستگی شخص بیشتر باشد امکان تجلی خشم فراتر می رود .
شایان ذکر است زیگموند فروید خشم را یکی از گرایشات (Drive ) ذاتی می داند. برای فروید خشم جزیی از تار و پود وجود ماست . ما همانگونه که در حالت طبیعی با دست و پا به دنیا می آییم با خشم نیز زاده می شویم .
تحقیقی که به این بخش از مقاله اختصاص یافته است،تمرکز ویژهایی بر خشونت در تلویزیون و بازیهای ویدئویی خواهد داشت.تقریباً این تحقیق صرفاً درخصوص بازیهای اینترنتی خشونتآمیز وتأثیر ناشی از آن برکودکان به عمل آمد،اما اگر شخص ماهیت تعاملی(برهم کنشی)این بازیها را در نظر گیرد،صرفاً ممکن است ارتباطی وجود داشته باشد.مطالعه کلیدی نشان دادکه ارتباط میان خشونت در رسانهها توسط شخصی بنام دکتر ارون (Eron) ارائه گردیده است.وی گروهی از افراد جوان را برای مدت 22سال مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه دست یافت که افرادی که بیشتر به تلویزیون تماشا می کنند در سن هشت سالگی قریب به یقین خشن بوده،در سن30 سالگی،مرتکب جنایات هولناک بیشتری شده و درهنگام مشروب خواری پرخاشگرتر و تهاجمیتر بوده و کودکان خود را بطور بیرحمانهتری نسبت به دیگران تنبیه مینمایند.با انجام تحقیقات دیگر،مطالعات دکتر ارون(Eron)تکرار گردیده و نتایج مشابه به دست آمد.طی تحقیقات بعدی،برندن سنتروال(Brandon Centerwall)،جنایتکاران جوان محکوم به زندان را که مرتکب جرائم خشونت آمیز شده بودند را مورد مطالعه اجمالی قرار داد.
تحقیقی که به این بخش از مقاله اختصاص یافته است،تمرکز ویژهایی بر خشونت در تلویزیون و بازیهای ویدئویی خواهد داشت.تقریباً این تحقیق صرفاً درخصوص بازیهای اینترنتی خشونتآمیز وتأثیر ناشی از آن برکودکان به عمل آمد،اما اگر شخص ماهیت تعاملی(برهم کنشی)این بازیها را در نظر گیرد،صرفاً ممکن است ارتباطی وجود داشته باشد.مطالعه کلیدی نشان دادکه ارتباط میان خشونت در رسانهها توسط شخصی بنام دکتر ارون (Eron) ارائه گردیده است.وی گروهی از افراد جوان را برای مدت 22سال مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه دست یافت که افرادی که بیشتر به تلویزیون تماشا می کنند در سن هشت سالگی قریب به یقین خشن بوده،در سن30 سالگی،مرتکب جنایات هولناک بیشتری شده و درهنگام مشروب خواری پرخاشگرتر و تهاجمیتر بوده و کودکان خود را بطور بیرحمانهتری نسبت به دیگران تنبیه مینمایند.با انجام تحقیقات دیگر،مطالعات دکتر ارون(Eron)تکرار گردیده و نتایج مشابه به دست آمد.طی تحقیقات بعدی،برندن سنتروال(Brandon Centerwall)،جنایتکاران جوان محکوم به زندان را که مرتکب جرائم خشونت آمیز شده بودند را مورد مطالعه اجمالی قرار داد.
علل شخصیتی
برخی اشخاص بیشتر از افراد دیگر واکنش خشم را بروز می دهند . از این رو روانشناسان معتقدند که خشم می تواند ریشه در شکل گیری خاص شخصیت افراد داشته باشد . اشخاصی که از حساسیت های بالاتری برخوردارند و به اصطلاح زود رنج اند ، طبیعتاً بیشتر خشمگین می شوند. بنابراین در این حالت باید به درمان حساسیت شخص پرداخت . همچنین افرادی که در درجه اضطراب بالایی دارند بیشتر عصبانی می شوند .
عجز ( Frustration ) : عجز یکی دیگر از عوامل رایج شکل گیری خشم است . هنگامی که به صورت مرتب موانعی غیر قابل عبور در مسیر حرکت مان ایجاد می شود به گونه ای که دیگر قادر به برطرف کردن آنها نیستیم خشمگین می شویم . بنابراین در این حالت باید به چاره جویی چگونگی برخورد خود با این عوامل بپردازیم زیرا که خشم ما در واقع نه علت بلکه معلوم این عوامل است .
بی عدالتی : پر واضح است که نمایش ظلم ، استثمار و پایمال کردن حقوق انسان ها ، خشم ما را بر می انگیزد .
روابط جریحه دار شده : بخش عمده ای از خشم ، ریشه در روابط آسیب دیده ما با دیگران دارد . برای درمان خشم باید آن روابط اصلاح گردند.
تظاهرات خشم
به هنگام عصبانی شدن ، چهره بر افروخته می شود و فرکانس گفتار تغییر می کند . گاه نفس های شخص تندتر می شود . کلام فرد عصبانی به وضوح قابل تشخیص است . اگر این تجلیات جزء مظاهر طبیعی خشم باشند ، می توان به تجلیاتی اشاره کرد که در ظاهر قابل تشخیص نیستند اما در واقع موید خشم شخص اند . از جمله این عوامل می توان به غیبت کردن اشاره کرد . غیبت را می توان انتقامی ظریف و زیرکانه دانست که ریشه در خشم فرو خورده فرد دارد . زمانی که نمی توانیم آشکارا ناراحتی خود را به دلایل گوناگون ابراز کنیم ، به غیبت متوسل شویم . در واقع غیبت می تواند ابزار ابراز خشم ما باشد . گاه نیز خشم خود را با بیان شوخی ها و جوک هایی ابراز می کنیم که در آنها فرد مورد خشم ما به باد تمسخر گرفته می شود. همانگونه که گفته شد این نوع تظاهرات در وهله اول از دید دیگران معرف خشم نیستند اما به واقع طرق متفاوت ابراز عصبانیت ما هستند.
عملکردهای رایج پیرامون خشم
انکار : بسیار دیده شده است که اشخاص عصبانی خود هستند . این واکنش گرچه ظاهراً گاه خبر از تعادل عاطفی ما در مقابل دیگران می دهد اما معرف حقیقیت نیست و توسل دائم به آن می تواند صدمات بسیاری به ما وارد کند. خشم فرو خورده می تواند به زخم معده ، فشار خون بالا ، ترس و اضطراب شدید و گاه حملات قلبی منجر شود.
سرکوب : در این واکنش خشم خود را به لایه های تحتانی روح و روان خود منتقل می کند زیرا که نمی تواند با آن روبرو شود . علاوه بر تاثیرات جانبی بسیار مخرب بالا ، خشم سرکوب شده می تواند در درازمدت به کینه و تلخی منجر شود که نگرش فرد را نسبت به خود و محیطش به طرز منفی تحت تاثیر قرار دهد.
انفجار مستقیم ( خشم فعال ) : مهمترین قربانی این واکنش است که مورد خشم ما واقع می شود . گاه آسیب های فیزیکی و روحی روانی آن هرگز از خاطره پاک نمی شود . انفجار خشم همانند آتشفشانی است که مواد مذاب آن جز ویرانی اطراف خود ثمره دیگری به بار نمی آورد.
علل بروز پرخاشگری
پرخاشگری کودکان و نوجوانان در نهاد خانواده ، علل و انگیزه هایی دارد که به طور اجمال می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1- خشونت خانوادگی : امروز تجربیات و مشاهدات عینی از ظهور و شیوع پدیده به تبع شدت گستره و مداومت آن از آشفتگی های عاطفی و روانی اعضای خانواده حکایت دارد . کودکانی که در خانواده شاهد خشونت اند استفاده از این پدیده را برای رفع اختلاف ها مقبول تلقی می کنند . در جریان یک رشته بررسی کودکان الگوی زنده ای را دیدند که نسبت به یک خرس عروسکی پرخاشگری می کرد . سپس شرایط مهیا شد تا با خرس بازی کنند . کودکان هر چیزی را که مشاهده می کردند با آن خرس انجام می دادند اگر رفتار پرخاشگرانه را شاهد بودند پرخاشگری می کردند و اعمال مثبت و سازنده ای می دیدند همان اعمال را تقلید می کردند بنابراین در خانواده هایی که یکی از والدین یا هر دو خشونت طلب و پرخاشگر باشند کودکان مخصوصاً ضسرها ، پرخاشگر بار می آیند
2- گسستگی کانون خانواده
از دیگر مولفه های مهم در ایجاد پرخاشگری فرزندان ، گسسته شدن پیوندهای عاطفی میان اعضای خانواده است . وجود درگیری و نزاع در محیط خانواده سبب می شود که کودک امنیت خود را از دست رفته ببیند. هم چنین در بسیاری از خانواده ها پدر و مادر حضور فیزیکی دارند ، اما متاسفانه حضور واقعی آنان برای فرزندان به دلایلی محسوس نیست . در برخی خانواده ها نیز پدر و مادر یا هر دو به عللی همچون : طلاق ، مرگ و میر و ... نه حضور ظاهری دارند و نه حضور واقعی . تحقیقات نشان داده است که در صورت مرگ پدر در سنین کودکی فرزند و نبودن الگوی همانند سازی برای پسران میزان پرخاشگری آنان در حد بالایی افزایش می یابد . 75 درصد از پسران پرخشگر از وجود پدر محروم بوده یا الگوی فردی برای یادگیری نداشته اند .
3- وجود تضاد در دستورهای والدین
عامل دیگری که باعث بروز پرخاشگری در کودک می شود ، وجود تضاد در اوامر و دستورهای والدین است ، بدین معنا که پدر یا مادر فرزند را به انجام کاری فرمان می دهد ولی بلافاصله او را از انجام دادن آن باز دارد یا بر عکس کاری را که قبلاً برای او تحریم کرده است تجویز کند و دوباره تحریمش نماید . این بی دقتی در ارجاع وظیفه کودک را مردد و نگران می سازد و سبب می شود که رفتار ضد اجتماعی پرخاشگری در او بروز کند.
4- ناهماهنگی در پی گیری یک روش تربیتی
بعضی از والدین دائماً در حال تغییر برنامه های تربیتی کودک خودند. این ناهماهنگی در برنامه ها به مرور باعث و خیم شدن مشکلات رفتاری فرزند می گردد . اگر قوانین خانه هماهنگ و ثابت نباشد کودک متوجه می شود که گاهی اوقات می تواند قوانین را زیر پا بگذارد و نافرمانی خود را تقویت کند و سرانجام در برابر تغییرات مقاومت نماید . لذا هر زمانی که تصمیم گیرد می توان تشویق ها و جریمه هایی را که در خانواده مشخص گردیده است نادیده بگیرد و پرخاشگری خود را تقویت کند .
5- فشار روانی (استرس )
هرتغییری که روال زندگی روزمره را متشنج کند عامل ایجاد استرس خواهد بود .کودکان نسبت به فشارهای روانی به شدت آسیب پذیرند . بسیاری از کودکان پرخاشگر زمینه های فشار روانی خانواده ، سها انگاری و زور گویی آنها را دارند . پدرانی که فرزندانشان و سرکش بار بیاورند .
متغیرهای استرس آور مهم برای کودکان عبارتند از : وجود داد و فریاد در خانه ، مشاجره دائمی با خواهر یا برادر ، نداشتن اوقات خوش و سرگرم کننده در کنار والدین ، تکالیف آموزشی فراوان و ...لذا کودکان تحت تاثیر چنین شرایطی تحریک پذیر و ناسازگار می شوند و رفتار مقابله جویانه از خود بروز می دهند .
6- عدم تشویق رفتارهای مناسب
در خانواده هایی که فرزندان نا فرمانی ، پرخاشگری و رفتار مقابله جویانه از خود بروز می دهند مشخص گردیده است که توسط والدین هیچ گونه توجه و تشویقی برای رفتار خوب فرزند صورت نمی گیرد بنابراین کودک هم دلیلی برای ارائه رفتار خوب ندارد ، زیرا می داند که پدر و مادر پاسخی به این رفتار وی نمی دهند و در عوض همیشه به رفتار نادرست و نا مناسب او با عصبانیت و خشنونت پاسخ می دهند ، بنابراین کودک هم برای جلب توجه آنها حتی توجه منفی ، شروع به نافرمانی و پرخاشگری می کند.
7- تشویق رفتارهای نامناسب
بسیاری از والدین نا آگاهانه کاری می کنند یا حرفی می زنند که باعث تشویق رفتار نا مناسب فرزند خود می گردند . به عنوان مثال گاهی اوقات والدین به نافرمانی کودک می خندند یا هنگام صحبت با دیگران ناگهان حرف خود را قطع می کنند تا به سخنان فرزند خود توجه نمایند. در موارد دیگر والدین به قشقرهای کودک با یک بوسه یا بغل کردن پاسخ می دهند یا هنگامی که کودک در یک فروشگاه شروع به گریه و زاری می کند برای او شکلات یا خوراکی می خرند . در همه ی این موارد خنده والدین و توجه و پاداش آنها باعث تقویت رفتارهای نا مناسب کودک می شود در این صورت کودک یاد می گیرد که اگر مقاومت یا اعتراض نماید می تواند به خواست خود برسد .
8- اختلاف والدین
هنگامی که در والدین بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد فرزندان دچار مشکلات عاطفی – هیجانی شده در انتخاب فرد مقصر و بی گناه دچار نوعی سر در گمی می گردند . در این میان والدین فرزندان خود را به قضاوت می خوانند یا هر یک سعی می کنند دیگری را متهم کند که او عوامل اختلاف است . کودک یا نوجوان که به هر دو علاقمند است و در عین حال آمادگی کافی ذهنی برای پذیرش بعضی از مسایل را ندارد ، در بین کشمکش والدین به دو جهت مختلف سوق داده می شود تا این که به پشتیبانی یکی برخاسته دیگری را نفی می کند و در این صورت مورد غضب طرف مقابل قرار می گیرد یا هر دو را مقصر می داند که در این صورت به طور کامل طرد می شود . بدین ترتیب در انتخاب سرگردان است و در واقع مایل به انتخاب گناهکار یا بی گناه نیست . او هر دوی آنها را دوست می دارد و می خواهد در محیط آرام و بی جنجالی زندگی کند و چون از چنین محیطی محروم می گردد برای فرار از نزاع های دائمی منزل برای خود راهی نظیر : فرار از منزل ، لجبازی و پرخشگری انتخاب می کند به طوری که با قوانین و جامعه هر دو ستیز می کند .
9- کمبود محبت
مهر و محبت در تکوین شخصیت هر فرد تاثیر بسزایی دارد و محرومیت عاطفی موجب بروز اختلال در رفتار می گردد. تحقیقی که در غرب درباره بزهکاران انجام شده است نشان می دهد که 91 درصد مجرمان در ارتباط با ارتکاب جرم به نحوی دچار مشکل عاطفی – هیجانی بوده اند. رشد عاطفی با ارضای متعادل نیازهای عاطفی به وجود می آید . اهمیت رشد عاطفی در این است که می تواند زیر بنای رشد اجتماعی باشد کودک با هر سطحی از رشد عاطفی در خانواده در خانواده وارد جامعه شود به همان اندازه می تواند در محیط اجتماعی سازگاری خود را حفظ کند . عدم رشد عاطفی کودک را در محیط و در مناسبات اجتماعی دچار مشکل می سازد . کودکی که از لحاظ عاطفی در محیط خانواده مشکل دارد با هر محرک کوچکی برانگیخته می شود و پرخاشگری می کند لذا وقتی وارد اجتماعی می شود نمی تواند با هر موقعیتی خود را سازگار سازد . چنین فردی به راحتی مناسبات اجتماعی خود را بر هم می زند و رفتاری از خود نشان می دهد که علامت عدم رشد وی در بعد اجتماعی است و ارضای متعادل نیاز به محبت رد عاطفی را در کودک هموار و تسهیل می کند .
کودکی که از لحاظ عاطفی در خانه رشد یافته است محبت را بیرون از خانه جست و جو نمی کند زیرا خانواده را کانون محبت و محل کسب امنیت روانی می بیند . در مقابل کودک یا نوجوانی که نیاز محبت او در خانواده ارضا نمی شود کمبود محبت را دربیرون از خانه جست و جو می کند و ممکن است به انواع رفتارهای نابهنجار یا مکانیزم های دفاعی متوسل شو که یکی از آن ها پرخاشگری است .
10 _ تنبیه و سهل گیری
بعضی از روش های فرزند پروری با پرخاشگری کودکان رابطه دارد که مهم ترین آن ها عبار ت است از : سهل گیری و تنبیه کردن . فرزندان پدر و مادرهای سهل گیر معمولاً پرخاشگر می شوند . علاوه بر این پدر و مادرهایی که فرزندشان را تنبیه می کنند نیز پرخاشگرتری دارند. بیشترین پرخاشگری به کودکانی تعلق دارد که والدینشان به طور هم زمان آنان را تنبیه می کنند و سهل می گیرند . اگر والدین اجازه دهند که فرزندشان تکانه های پرخاشگرانه اش را تخلیه کند فرزند تصور خواهد کرد که این کار مقبولی است و اگر هم پرخاشگری او را به شدت تنبیه کند ناکامی و عصبانیت را در او ایجاد می کنند که خودش زمینه ساز پرخاشگری بیشتر می شود.
پدر و مادرها غالباً رفتار فرزند پرخاشگر خود را به خوبی زیر نظر نمی گیرند و نظارت تربیتی یکنواختی بر وی ندارند . این والدین برای هر تخلفی فرزندشان را تنبیه بدنی می کنند و دردسرهای بیشتر از سوی فرزندشان راپیش بینی می کنند .
والدین و کودکان پرخاشگر
کودکان با پیدا کردن نقاط ضعف دیگران برای رسیدن به مقصود خود متوسل به اذیت و آزار می شوند یکی از دلایل افزایش پرخاشگری کودکان در سن 2 سالگی ، فهمیدن آنها در مورد زندگی خود است . هر چه سن کودک بالاتر می رود ، عوامل بروز پرخاشگری نیز متوقف می شود . هر کس در طول زندگی خود دچار اشتباهات زیادی می شود که برخی از آنها می تواند باعث بروز ناراحتی روحی و یا حداقل تاثیر بر روح و روان آدمی شود . کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در بروز این حالات و نحوه برخورد با آنها پدر و مادر نقش اساسی بازی می کنند بعضی از دانشمندان علم تعلیم و تربیت بیان می کنند : کودکان ، آینه تمام نمای والدین هستند و هر آنچه والدین در خود می بینند مایلند که در کودکانش نیز باشند . به همین دلیل از پدر و مادری پرخاشگر فرزندی عصبانی و روح آزار به وجود می آید و از والدین با احساس مسئولیت و مثبت کودکی با رفتار مطلوب و مثبت تربیت می شود . البته نباید نقش جامعه را نیز از نظر دور داشت متاسفانه در جامعه کنونی و در خانواده ها حالت لجبازی و پرخاشگری فراوان دیده می شود.
چرا کودک پرخاشگر می شود
بعضی از دانشمندان پرخاشگر ی را به عوامل وراثت نسبت می دهند غزالی می گوید : اگر خشم از حد فراتر رود به تهور تبدیل می شود و اگر ناقص شود فرد ترسو بزدل می شود که این افراد به عنوان کسانی که اعتماد به نفس ندارند تملق گرا هستند و مذلت را ترجیح می دهند شناخته می شوند . اما اگر این قوه تربیت شود فرد به صفت شجاعت موصوف می شود .
کودکان با پیدا کردن نقاط ضعف دیگران ، برای رسیدن به مقصود خود متوسل به اذیت و آزار می شود یکی از دلایل افزایش پرخاشگری کودکان در سن 2 سالگی فهمیدن آنها در مورد زندگی خود است هر چه سن کودک بالاتر می رود بروز پرخاشگری نیز متغیر می شود . به عنوان مثال در بین سنین 3 تا 6 سالگی جدال جسمانی برای اثبات مالکیت کاهش می یابد و در عوض پرخاشگری کلامی مانند تهدید ، آزار ، توهین ، جیغ زدن و ... افزایش می یابد . بروز حالت پرخاشگری و میزان آن در بین دختران و پسران متفاوت است .
تفاوت پرخاشگری در دوران پیش دبستانی در هر جنس ، چندان مشهود نیست اما در دوران مدرسه و ابتدایی کاملاً واضح است و با افزایش سن ، تفاوت پرخاشگری در هر جنس کاهش می یابد . در دوران ابتدایی و بالاتر پسران و دختران تفاوت فاحشی از نظر بروز پرخاشگری نسبت به دوران دانشگاه دارند.
طبق بررسی های انجام شده عوامل موثر در پرخاشگری کودکان به موارد زیر بستگی دارد :
1- نقش والدین و روش تربیتی آنها
2- ماندگار شدن پرخاشگری به عنوان یک رفتار در سنین مختلف
3- شکل گیری تصور از خود به عنوان فردی پرخاشگر
4- محیط مدرسه و دبیرستان
5- نقش کلیدی تلویزیون ، ماهواره ، ویدئو ، کامپیوتر
لازم به ذکر است کودکانی که در سنین پیش از دبستان به سایر کودکان آزار می رسانند همان نوجوانان پرخاشگر بزهکار هستند و نوجوانان پرخاشگر و زور گو همان مردانی هستند که فرزندان خود را آزار می دهد و همسران خود را کتک می کنند.
تربیت منفی والدین
گاهی رفتار خودخواهانه و پرخاشگرانه یک طفل 2 ساله برای بزرگسالان و والدین جالب و نشاط آور است . تشویق ناخواسته چنین رفتارهایی به تدریج رفتار با دیگران فراهم می کند بنابراین نقش والدین در تربیت و تحول پرخاشگری نقش کلیدی است و والدین با رفتار خود معمولاً به کودکان به طور ناخواسته همان رفتارهای خود را می آموزند. وقتی کودکی اشتباه می کند معمولاً شما به عنوان والدین چه می کنید تنبیه داد می زنید ، نصیحت می کنید و یا مرتب از افعال منفی مانند دست نزن ، این طور نباش /ف نشین و نکن استفاده می کنید . آیا ناسزا می گویید یا او را از خیلی کارها محروم می کنید و یا شاید بسیاری از رفتارهای دیگر که در فرهنگ ما متاسفانه شایع است استفاده می کنید . تمامی این رفتارهای بد و ناپسند تنها بذرهای منفی به ویژه پرخاشگری را در ذهن کودکان می کارد. متاسفانه یکی از شیوه های شایع والدین برای تربیت کودکان ابراز قدرت است . این روش به این دلیل شایع است که خیلی سریع جواب می دهد ولی نه جواب مثبت بلکه جواب منفی این روش که مبتنی برترس کودک از تنبیه است نشان می دهد که باعث تضعیف عواطف و رفتار اخلاقی در کودکان می شود . این والدین معمولاً داد می زنند سرزنش می کنند و رابطه بین تنبیه و رفتار کودکان را نمی دانند.
این والدین قواعد و آداب را به روشنی بیان نمی کنند لزوم اجابت خواسته ای خود را به کودکان نمی گویند و همواره سعی می کنند با عصبانیت کودکان را تنبیه کنند . رفتار مثبت را نمی بینند و آن را تحسین نمی کنند کودکان این گونه والدین اغلب بی توجه گاهی مزاحم دیگرا و معمولاً غیر قابل کنترل هستند و والدین مجبورند همواره قاطعانه تر برخورد کنند آنها توجه نمی کنند که به تدریج بچه خشمگین تر می شود و این روش معیوب ادامه می یابد .
تربیت مثبت والدین
یک روش موفقیت آمیز برای آموزش رفتارهای اخلاقی استفاده از روش های مثبت به منظور تحریک قوه تفکر ، دگر دوستی ، هم احساس بودن و مراعات اصول اخلاقی از جانب کودکان است . در این روش والدین از همیاری و رفتارهای کودکان برای تربیت آنها استفاده می کنند.
این گونه والدین رفتارهای اشتباه کودکان را که سبب آسیب رساندن به دیگران می شوند توضیح می دهند و زمینه را فراهم می کنند تا کودکان اشتباه خود را جبران کنند. به عنوان مثال نمی گویند چرا آن چیزی که دست تو بود به طرف دیگری پرت کردی فکر نکردی چشم او را کور می کنی ؟ بلکه این چنین بیان می کنند پرتاب اشیاء ممکن است باعث صدمه زدن به فرد مانند کوری شود که دیگر قابل جبران نیست .
همچنین در الگوی تربیتی مثبت والدین رفتارها را سرزنش می کنند نه کودکان را یعنی به جای اینکه بگویند تو بچه بدی هستی می گویند این کار و یا این عمل رفتار تو عمل بدی بود و بدین ترتیب بدون اینکه خوب بودن و قابل پذیرش بودن شخصیت کودکان را زیر سوال ببرند بین او و رفتار بدش فاصله ایجاد می کنند.
جهت از بین بردن رفتار و ایجاد تربیت و ایجاد تربیت مثبت باید :
1- هم احساسی را در کودکان پرورش دهیم
2- دگر دوستی را تقویت نماییم
3- از همان ابتدای کودکی به فکر تقویت رفتار اجتماعی کودکان باشیم .
4- هیچ رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیزی را به دیده انگاه نکنیم بلکه به موقع از فرصت برای نشان دادن تصویر مثبت از خودشان استفاده کنیم.
5- با سرزنش رفتارها به جای سرزنش شخصیت کودک بین رفتار بد و مثبت و شخصیت خوب فاصله ایجاد کنیم .
6- احساس احترام به دیگران را در وی تقویت کنیم .
7- به حرفهای وی توجه کنیم هر چند خارج از حوصله و میل و حرف های سطحی و معمولی باشد .
8- کودکان را در هیچ مقطع سنی با هم مقایسه نکنیم .
چگونه خشم را در کودکان مهار کنیم
خشم واکنشی غیر موثر در برابر مشکلات است و موجب اتلاف نیروی فراوان می شود بنابراین لازم است که از طولانی شدن خشم جلوگیری کرد.
کانن استاد هاروارد می گوید : خشم اصولاً زمانی ایجاد می شود که فرد خود را برای یک مبارزه آماده می کند و هر گاه فردی وجودش پر از خشم باشد آن گاه آماده مبارزه با خطرات است .
کودکان نیز خشمگین می شوند و خشم در کودکان به شیوه های گوناگون خود را نشان می دهد مثلاً با فریاد زدن چنگ زدن به بالشت و اسباب بازی ، پرتاب کردن اجسام ، مشت زدن و در سنین بالاتر از طریق کلامی که این عصبانیت ممکن است علل مختلفی داشته باشد . در واقع عصبانیت ناشی از یک هیجان اولیه است و مواجهه شدن با یک کودک خشمگین که کنترل خود را از دست داده است با یک احساس ترس یا پریشانی توام است . دانستن علل عصبانیت ما در راهنمایی کودک یاری می کند . اگر استعدادهای کودکتان را کشف و علت عصبانیت او را در یابید در او یک حس امیدواری ایجاد می شود اگر چه شیوه کاملی برای پیشگیری از خشم در زندگی خانوادگی شما وجود ندارد ولی کارهایی وجود دارد که شما با انجام آنها می توانید شدت آن را در منزل کاهش دهید.
راه کارهای مناسب کاهش خشم
1- محیط خانوادگی را حمایت کنید .
2- مقایسه ساده یا آسان راحت است سعی کنید که هیچ گاه کودکتان را با فرزندان دیگران مقایسه نکنید که این امر موجب کاهش اعتماد به نفس در کودکان می شود.
3- از گفتن جملاتی نظیر اینکه آرزویم این بود که تو شبیه فلانی باشی اجتناب کرده و بیشتر برروی کارها و خدمات انجام شده کودکتان تمرکز کنید .
4- به جای دیدن نکات منفی در کودکتان نکات مثبت را در او ببینید و مجبورش کنید کارهای بهتری انجام دهد و باید به کودک آموخت که وقتی با مشکلی مواجه می شوند فکر خود را به کار ببندد و خود را با ایجاد خشم خسته و فرسوده نکند .
به کودکتان فرصت صحبت کردن بدهید و به آن کمک کنید تا احساسش را ابراز کند و راجع به اهمیت موضوعی که او را خشمگین کرده فکر کند و اگر این پیشامد آنقدر مهم نیست ذهن خود را به آن مشغول نکند . توجه کودک را در موقع خشم به چیز دیگر مشغول کنید . می توانید به او بگویید که در هنگام خشم و عصبانیت تا ده بشمارد تا عصبانیتش کاهش یابد . یا در هنگام عصبانیت چهره خود را در آیینه ببینید . به کودک بیاموزید که در هنگام عصبانیت استراحت کند و نفس عمیق بکشد چرا که در حالت عصبانیت بسیاری از ارگان های درونی فعالیت زیاده از حد دارند تعداد ضربان قلب زیادتر می شود عضلات منقبض تر می شود و تمامی این اعمال غیر ارادی است چون در حالت عصبانیت نیروی زیادی ایجاد می شود که می توان کودک را به بازی یا ورزش هایی مثل تنیس یا به کار مفیدتری مشغول کرد . اگر کودکی دارید که بسیار پر جنب وجوش و پرخاشگر است می توان از توصیه های زیر استفاده کرد:
1- فرستادن کودک به مهد کودک
2- تنظیم ساعت خواب کودک
3- محروم کردن کودک از خواسته هایش برای مثال وقتی پرخاشگری می کند او را در اتاقی که ترسناک و تاریک نباشد مدتی نگه دارید تا آرام شود . نباید گذاشت تا کودک با عصبانیت و جیغ کشیدن به خواسته هایش برسد .
از نظر دکتر کریستوفو سن روش محروم کردن یا توقف فعالیت زمانی موثر واقع می شود که با عشق و توجه همراه باشد . و در نهایت به کودک بیاموزید که عصبانیت را باید کنترل کرد چرا که خشم ممکن است او را وادار به گفتن کلمات والفاظی کند که بعداً باعث تاسف شود و خشم ممکن است ساعت ها در او احساس اندوه و یک حس خجالت و تقصیر کند .
نتیجه گیری
خشم را به جای انکار و سرکوب باید پذیرفت و ابراز کرد . ابرازی سازنده که در آن هدف ، نه تخریف دیگری بلکه بیان و رفع آسیب های عاطفی است .
والسلام
عوامل موثر بر پرخاشگری و ناسازگاری
1- عوامل خانوادگی :
روان شناسان بر این نکته توافق دارند که خانواده در پیدایش اختلالات کرداری فرد تاثیر مهمی دارد . محیط خانواده نخستین مرکز یادگیری کودک و نوجوان است در این محیط کودک یاد می گیرد چگونه وظایف اجتماعی خود را انجام دهد ، حقوق دیگران را محترم شمارد ، با افراد خانواده نزدیکان و خدمتگزاران ، سازگاری کند و صفات و خصایص نیک یا زشت را از آن ها یگیرد ، بطور کلی روابط خانوادگی در رشد هیجانی و عاطفی کودکان بسیار تاثیر دارد چنان که هر مشاجره و نزاع میان پدر و مادر بی ثباتی در خانواده زیاده روی در کنترل کودک ، محدود کردن او و به تعویق انداختن امیال و خواهش های او ، تنبیه بدنی، او را به فردی پرخاشگر تبدیل می کند . عوامل خانوادگی چون بی توجهی ، تبعیض قائل شدن والدین بین فرزندان ، تنبیه بدنی ، محدود کردن فرزندان ، نزاع افراد خانواده ، فقدان یکی از والدین در ایجاد رفتار پرخاشگرانه در کودکان بسیار تاثیر دارند.
عواملی چون بر طرف کردن خواسته هایی فرزندان و روابط صمیمانه ی اعضای خانواده در کاهش پرخاشگری آنان نقش مهمی ایفا می کنند اما فضای نا مساعد منزل تاثیر چندانی در رفتار پرخاشگرانه ندارد . از عوامل خانوادگی می توان به چند مورد اشاره کرد از جمله : پریشانی فکر بطور توقعات نقش مهمی را در طرز فکر و برداشت والدین ایفا می کنند . برای مادران که همیشه طبق آخرین مد لباس می پوشند درک این مسئله که طفل وی چطور می تواند یک لباس را چند روز متوالی بپوشد و آراسته نباشد مشکل است همچنین برای مادری که خجالتی ، ساکت و کم حرف ، داشتن یک کودک پر سر و صدا و نا آرام مشکل تر خواهد بود.
2- خستگی :
بسیاری از کودکان دائماً به اداره شدن و توجه نیاز دارند و برای والدین آنها این کار مشکل است زمانی که مادر و پدر با کودک دچار مشکل خواب هستند شبهای زیادی را بی خوابی کشیده اند علاوه بر آن نظافت منزل و تهیه غذاهای مخصوص و مورد نظر توجه بیش از حد بدون اینکه بهبودی در رفتار کودک حاصل شده باشد تمام اینها بسیار خسته کننده و روح آزارند.
عوامل اجتماعی
روان شناسان اظهار می دارند که در برقراری مناسبات اجتماعی گاه وقفه ای پیش می آید و بعضاً مانعی بر سر راه کودکان و نوجوانان قرار می گیرد و او را دچار ناکامی و تعارض می کند و به طور طبیعی بستر مساعدی برای رفتارهای انحرافی او فراهم می شود . تحقیر کردن نوجوان در حضور دیگران و ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با دیگران و مشاهده ی فیلمهای خشونت آمیز ( تلویزیون ، ویدئویی ، ماهواره ای و ... ) بازی های رایانه ای در ایجاد روحیه پرخاشگری در نوجوانان بسیار تاثیر دارند . بر عکس عواملی چون شرکت در مراسم مذهبی و معاشرت های خانوادگی و اجتماعی در کاهش پرخاشگری در نوجوانان بسیار موثرند . از دیدگاه آنان مشاهده ی صحنه های درگیری میان همسالان و ناکامی در دستیابی به موفقیت های ورزشی چندان تاثیری در ایجاد پرخاشگری در نوجوانان ندارند.
3- عوامل آموزشی :
نوجوان قبل از آنکه دانش آموز یک دستگاه تربیتی به حساب آید نوبالغی است که در پی کسب شخصیت است و هر جا آن را بیابد جذب می شود و می بالد . با هر ضربه ای که دریافت می کند ، جریمه دار می شود و می گریزد ، وقتی تمام راه های ابراز وجود و ثبات شخصیت برای مسدود می شود در ارزیابی از شخصیت خویش دچار تردید می شود و چنانچه تحقیر و انتقاد مکرر اولیای مدرسه نیز بر آن افزوده شود ، تزلزل و ناتوانی عمیق در ارکان شخصیت او رخ می دهد.
یکی از عوامل مدرسه ای که در رفتار دانش آموز بسیار تاثیر دارد موفقیت اوست بدین معنا که وقتی دانش آموز در فعالیت های درسی خود موفقیت بدست می آورد معمولاً با تقدیر و رضایت خاطر دیگران مواجه می شود و اعتماد به نفس پیدا می کند در حالی که عقب ماندن و مردود شدن مکرر معمولاً انتقاد و سرزنش دیگران را به دنبال دارد و دانش آموز را ناراحت و غمگین می کند و اعتماد به نفس او را از بین می برد و در نهایت باعث پرخاشگری او می شود .
عواملی چون تبعیض بین دانش آموزان توسط معلمان اهانت و سخت گیری در مقررات و تنبیه بدنی توسط اولیای مدرسه و هم چنین عدم موفقیت تحصیلی و حجم زیاده مطالب درسی و تکالیف مربوط ، اثرات بسیار زیادی در بروز پرخاشگری در دانش آموزان دارند. در جامعه آماری ما نوع مطالب و محتوای درسی را در رفتار پرخاشگرانه دانش اموز چندان موثر نمی دانند .
عصبانیت
مادرانی که از عهده ی اداره کودکان خود بر نمی آیند معمولاً به علت بی اثر بودن روشهای انضباطی مانند فریاد زدنهای مداوم و کتک زدن که هیچ اثری ندارد ، عصبانی هستند گاهی مادر چنان کلافه می شود که رویای از دست کودک خلاص شدن فرار کردن و یا سپردن کودک به کسی دیگر را در سر می پروراند . عصبانیت تنها شامل حال کودک بلکه سایر فرزندان نیز می شود : این حالات ممکن است در نهایت به از دست دادن کنترل و کتک زدن تنبیه بدنی منجر گردد.
احساس گناه
مادری که تمام تمیدات خود را برای پرورش کودک بی ثم می بینی به ناچار احساس گناه می کند و به این نتیجه می رسد که مسبب اصلی ناسازگاریهای فرزندش خود اوست . این احساس زمانی که با ملامتهای دکتر ، معلمان و سایر مادران همه فامیل و مادر و پدر خود نیز همراه باشد، شدیدتر می شود .
در این شرایط مادر در تواناییهای خود تردید می کند و می اندیشد که شاید مادر بدی بوده است که کودک او اینگونه و محیط زندگی خانوادگی او این چنین شده است او احساس نا امنی و بی کسی می کند مادر زمانی خود را به پارک می برد و او به اطفال دیگر حمله می کند و دعوا راه می اندازد خود را مقصر می داند و فکر می کنند که اطرافیان او را گناهکار می دانند . همچنین مادری که جملاتی از قبیل " تو چه بر سر این طفل نمی آوری ؟ " و یا "چرا نمی توانی این کودک را اداره کنی "و یا " آیا ما هم با تو این گونه رفتار می کردیم " را از زبان مادر خود می شنود که مادرش او را مقصر می داند .
نارضایتی
همه والدین این احساس را دارند ولی در مورد والدین کودکان ناسازگار این احساس هزاران بار قویتر است . این احساس بر خلاف احساس گناه که درونی است برونی بوده و معمولاً در مجامع عمومی و زمانی که مادر با نگاه های خیره مادران دیگر ، مغازه داران ، خریداران ، پیشخدمتهای رستوران ، رانندگان اتوبوس و سایر افرادی که شاهد رفتار ناهنجار طفل هستند روبرو می شود بروز می کند و در بیشتر مواقعی مشهود است که والدین خود را ناچار به اداره کودک می بینند.
بی کفایتی
مادر خود را دست تنها ، نابلد و بدون کنترل می بیند و در مقایسه خود با سایر مادران این حس شدیدتر می شود . مادری که طفل خود را برای ورزش به ورزشگاه می برد با انبوهی از مادران و فرزندان مقایسه می کنند. کودک که از تعویض یک برنامه به برنامه دیگر گریزان است نمی تواند به راحتی مانند سایر اطفال برنامه ها را دنبال کند و تنها با رفتار خویش توجه سایر افراد گروه را جلب می کند زمانی که معلم در کلاس نقاشی از کودکان می خواهد که روپوشهای خود را در آورده و قلم موها را کنار نهند کودک ناسازگار به خاطر حس عدم تطبیق با محیط و رعایت نکردن دستورات معلم در فرصت کوتاه ، از انجام این دستورات خودداری کرده و ممکن است شروع به نا آرامی و کج خلقی نماید . تا زمانی که مادر خود را به کودک رسانده و روپوش او را در آورده و قلم مو را از وی بگیرد و جا بجا کند سایر اطفال در حال پوشیدن کفشهای ورزشی و جورابهای خود و حضور در کلاس ژیمناستیک شده اند . در این حال مادر با سر پوشیدن کفشهای ور
دانلود مقاله بررسی رابطه پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان