
چکیده : هر چند توانایی خلاقیت به طور بالقوه و به صورت فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور و رشد و توسعه آن وابسته به عوامل مختلف فردی و اجتماعی و غلبه بر موانع فردی و اجتماعی است. در این بین، آموزش خلاق، فکر کردن، تخیل و انگیزه از اهمیت خاصی برخوردار است. در این رساله سعی بر بررسی روند خلاقیت هنری و تاثیر آن در دورههای مختلف هنری شده است، همچنین اشارهای دارد به جلوه ذهن خلاق در اثار هنری و توانایی دیدن چیزها به شیوههای جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوبها، فکر کردن به شیوهای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیزهای نامربوط و تبدیل آن به شکلهای جدید. اولین گروه از هنرمندانی که به نقاشی کودک توجه کردند، اکسپرسیونیستهای متقدم بودند. آنان به دلیل نزدیکی روحی و نوع کارکرد هنریشان در اواخر قرن ١٩ به هنر کودکان به طور جدی اهمیت دادند. این نزدیکی هنری و فعالیتهای آگاهانه هنرمندان خلاق باعث نوعی نگرش جدید در جهان هنر و ابداع مکاتب هنری در قرن بیستم شد. )) روبین پاکباز)) در تعریف نقاشی کودکان آورده است: نوعی بیان تجسمی خود انگیخته مربوط به کودکان و نوجوانان (تقریبا از ٥ تا ١٥ سال) است که با هنر بدوی همانندی دارد. با در نظر گرفتن محدوده هنر بچهها، نوعی کمال احساس و بیان در آن قابل تشخیص است. در سده بیستم همگام با ارزیابیهای انگیزههای غریزی در فرآیند خلاقیت هنری توجه به کیفیتهای بارز رنگ و طرح در نقاشی بچهها نیز اهمیت یافت.
پایان نامه : بررسی خلاقیت در تولید اثر هنری