فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه ی بررسی رابطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه. doc

اختصاصی از فایلکو پایان نامه ی بررسی رابطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی بررسی رابطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه. doc


پایان نامه ی بررسی رابطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 109 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

چکیده:

اصطلاح هوش که در زمان ما به صورت عادی مورد استفاده قرار می‌گیرد، تا شروع قرن بیستم در فرهنگ‌های لغت نیز کم‌تر به آن پرداخته می‌شد و اکثرا آن را تحت عنوان قوای عقلانی می‌شناختند و جداگانه مورد بررسی قرار نمی‌دادند. در واقع باید گفت آلفرد بینه مفهوم هوش به گونه‌ی امروزی را مورد استفاده قرار داد و پس از او تا کنون مطالعه و بررسی هوش پیشرفت فراوانی داشته‌است. با این همه امروز نیز در تعریف هوش وحدت نظر وجود ندارد و هر گروهی تعاریف خود را متوجه‌ی جنبه‌ای از هوش می‌دانند. برخی از تعاریف هوش بر ظرفیت کلی برای یادگیری و حل مساله یعنی ماهیت منطقی هوش تاکید دارند و برخی توانایی‌های آن را در عملکرد زندگی می‌شناسند. آن‌چه که تحت عنوان هوش منطقی یا هوش و استعداد تحصیلی معرفی می‌شود ویژگی‌هایی است شامل توانایی استدلال، استنتاج، خلق فرضیه و اصولا بهره‌مندی از نگاهی عموما معقول به زندگی است. باید اذعان نمود که هوش خصلت مطلقی نیست که در بدو تولد ایجاد شده باشد و در طول زندگی ثابت بماند بلکه به طور کلی هوش در مرحله‌ای از دوران کودکی تجلی می‌یابد و در طول زندگی دوران شکوفایی دارد و یا به تدریج رشد می‌کند و یا کاهش می‌یابد. در کنار هوش منطقی توجه به حالات هیجانی انسان در زمینه‌هایی مانند انگیزش، تعاملات اجتماعی، خودتنظیمی و سلامت روانی در قرن بیستم مورد توجه پژوهش‌گران قرار گرفته است فلذا هوش‌های دیگری مطرح شده که بر عوامل غیر شناختی تکیه دارند. یکی از این هوش‌ها، هوش هیجانی است که برای اولین بار در سال 1990 توسط «سالوی» و «مایر» دو نفر از روان‌شناسان آمریکایی معرفی شد. آن‌ها اعلام نمودند انسان‌ها موجودات صرفا منطقی یا عاطفی نیستند بلکه هم منطقی و هم عاطفی‌اند. دانیل گلمن روان‌شناس معروف در سال 1995 در کتاب پرفروش خود تحت عنوان "هوش هیجانی" هوش هیجانی را ترکیبی از پنچ مهارت؛ شناخت هیجان‌های خود، کنترل هیجان‌های خود، برانگیختن و به هیجان آوردن خود، شناخت هیجان‌های دیگران و تنظیم روابط با دیگران معرفی نمود. این پژوهش ضمن بررسی رابطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی در دانش‌آموزان نخبه‌ی شاغل به تحصیل در مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)، اثر آن را نیز روی پیشرفت تحصیلی بررسی نموده‌ است. نتایج حاصله نشان می‌دهد دانش‌آموزان نخبه از هوش منطقی و هیجانی بالاتر از استاندارد برخوردارند و اکثرا نیز پیشرفت تحصیلی قابل توجه دارند به گونه‌ای که اکثر پذیرفته‌شدگان رده‌های بالای کنکور سراسری کشور از میان این دانش‌آموزان است. نحوه‌ی انتخاب این دانش‌آموزان جهت تحصیل در مراکز سمپاد عمدتا بر اساس پیشرفت تحصیلی و کسب نمرات بالا انجام می‌گیرد. البته در آزمون‌های به عمل آمده‌ی قبل از ورود به مراکز مذکور، به نوعی هوش و استعداد تحصیلی آن‌ها نیز ارزیابی می‌شود ولی ملاک اصلی جدا نمودن آن‌ها از سایر دانش‌آموزان به طور عمده متوجه کسب نمرات بالا و موفقیت‌های تحصیلی مربوطه است. در این پژوهش معدل اخذ شده‌ی دانش‌آموزان در سال‌های قبل (که در این مراکز اخذ شده باشد) را ملاک پیشرفت تحصیلی دانسته فلذا دانش‌آموزان سال اول راهنمایی که معدل آن‌ها در مدارسی به جز مراکز سمپاد به دست آمده از پژوهش مستثنا شده‌اند و هم‌چنین دانش‌آموزان دوره‌ی پیش‌دانشگاهی به لحاظ عدم امکان دسترسی و فارغ‌التحصیل شدن آن‌ها از این مراکز (اگرچه برای ورود به دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در زمره‌ی مراکز سمپاد این دوره را طی می‌کنند) در پژوهش قرار نگرفته‌اند. به طور کلی در این پژوهش رابطه‌ای قوی و معنادار بین هیچ یک از دو مولفه‌های هوش منطقی، هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی (که بررسی رابطه‌ی دو به دوی آن‌ها مفروضات پژوهش بوده‌است) به دست نیامده‌است و صرفا رابطه‌ای ضعیف بین هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی در مقاطع راهنمایی و متوسطه وجود داشته‌است. بر این اساس این پژوهش نشان می‌دهد که اتکای موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه (مراکز تهران) عمدتا متوجه چیزی جدای از هوش منطقی و هوش هیجانی است و شاید بتوان استفاده‌ی گسترده از حافظه را ملاک و اساس گرفت. به معنای دیگر این پژوهش نشان می‌دهد که جدا شدن دانش‌آموزان نخبه از سایر دانش‌آموزان بیش‌تر بر پایه‌ی محفوظات قوی‌تر و استفاده‌ی گسترده‌تر از حافظه شکل گرفته‌است.

 

پیشگفتار:

تعلیم و تربیت نخبگان و افراد مستعد در کشور ما دارای ریشه‌های تاربخی عمیق و طولانی است. از آن حیث می‌توان از ریشه‌های تاریخی سخن گفت که مراکز تعلیم و تربیت و حوزه‌های آموزشی به گونه‌ای برنامه‌ی آموزشی را ترتیب داده بودند که متعلم محور برنامه‌ها قلمداد می‌شد یعنی آن چیزی که در دوره‌های فعلی به منزله بهترین اقدام آموزشی ویژه برای افراد نخبه قلمداد می‌شود. اجرای برنامه‌ای که در آن یادگیرنده محور باشد، مستلزم شناسایی میزان هوش و توانای او برای یادگیری است و برای انجام آن ناگزیر بودند ملاک‌ها وآزمون‌هایی را اجرا نمایند تا تراز هوشی متعلم معلوم و روشن شود. جمع‌آوری این ملاک‌ها وآزمون‌ها و خصایص و بررسی تحلیلی آ‌ن‌ها بنیادی‌ترین اقدام مطالعاتی و تحقیقاتی در قلمرو روان‌شناسی افراد نخبه و با استعداد به شمار می‌آید.

گستره‌ی این پیشینه‌ی قوی به نظام آموزش و پرورش فعلی و رسمی کشور با نشانه‌های تردید مواجه است. در نظام رسمی و دولتی آموزش و پرورش موجود افراد عادی و برتر از نظر دارا بودن میزان هوش و استعداد تحصیلی به یک صورت مورد توجه بوده‌اند که نتیجه‌ی آن گم شدن نیازهای اساسی دانش‌آموزان نخبه است. تشکیل سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان پاسخی اولیه به این نیاز بود تا برای این گروه از دانش‌آموزان برنامه‌ریزی آموزشی مستقل و برتری تدارک شود. اکنون که چندین سال از تشکیل این سازمان می‌گذرد و مجموعه‌ی فارغ‌التحصیلان آن در زمره‌ی طیف وسیعی از مدیران قرار دارند نیازهای بعدی وجدی‌تری برای انجام پژوهش‌ها رخ می‌نماید که روابط بین هوش و استعداد تحصیلی و نوع دیگری از هوش که در دوران اخیر تحت عنوان "هوش هیجانی " نام‌گذاری و اثربخشی آن مورد عنایت جدی قرار گرفته است با مقوله‌ی مهم پیشرفت تحصیلی، مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. در این پژوهش تلاش شده‌است آخرین یافته‌ها در مورد هوش منطقی (هوش و استعداد تحصیلی) و هوش هیجانی بررسی  و رابطه‌ی آن‌ها با هم در میان دانش‌آموزان نخبه‌ی شاغل به تحصیل در مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان تحقیق و اثرات آن‌ها روی پیشرفت تحصیلی معلوم گردد. بدون شک بخش عمده‌ای از مدیران سرزمین ما در گذشته و حال و آینده از میان این دانش‌آموزان انتخاب می‌گردند و دو عنصر اساسی هوش منطقی و هوش هیجانی هریک در قلمروی مستقل، ابزار اصلی مدیریت نوین به شمار می‌آیند. فقدان هریک از این عناصر در مدیران و یا عدم تبیین هرکدام می تواند منشا مشکلات در حیطه‌ی مدیریتی شود. شروع پژوهش اساسی در این خصوص، باید از مراحل اولیه‌ی تحصیل آغاز گردد، اما این پژوهش دوره‌ی ابتدایی تحصیلی را به لحاظ آن‌که امکان ارزیابی و سنجش هوش هیجانی در آن فراهم نیست و احتمالا ارزیابی هوش منطقی نیز در دوره‌ی ابتدایی تحصیلی به درستی امکان‌پذیر نیست، انتخاب ننموده است و دو مقطع راهنمایی تحصیلی و متوسطه برای پژوهش اساس قرار گرفته اند. امید است نتایج این پژوهش که ادعا نمی‌شود در آن عیب و ایراد نباشد، مورد استفاده‌ی سایر پژوهش‌گران و برنامه‌ریزان آموزشی دانش‌آموزان نخبه قرار گیرد.

 

مقدمه:

بی‌شک معطوف شدن نگاه‌های والدین وجامعه‌ی آموزشی کشور به برآورده ساختن نیازهای علمی دانش‌آموزان نخبه سبب شده است تا نیازهای روحی این دسته از افراد در بین مشکلات گوناگون کم‌رنگ شود. اگر خصوصیاتی نظیر گذشت، هم‌دلی، شوخ طبعی، کمک به دیگران، درک ضعف خود و دیگران،‌ عدالت‌خواهی، رازداری، کنترل خشم و احساسی بودن را از جمله ویژگی‌های هوش هیجانی یا هوش اجتماعی بدانیم، ضرورت دارد که در سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان که متولی جذب و پرورش دانش‌آموزان نخبه و مستعد کشوراست و مدیران آینده را تربیت می نماید بررسی‌هایی در تبیین نقش هوش هیجانی به عمل آید. در مراحل جذب و پذیرش دانش‌آموزان نخبه‌ در مدارس سازمان مذکور، ‌میزان هوش منطقی(شناختی) دانش‌آموزان، در آزمون‌ها سنجیده می شود ودر طول تحصیل نیز اغلب تلاش‌ها پیرامون هوش منطقی و بهره‌گیری از آن در پیشرفت تحصیلی شکل می گیرد و بر همین اساس نیز ارزیابی پیشرفت تحصیلی انجام می‌شود در حالی‌که جریان هوش هیجانی، به صورت ویژه در این دانش‌آموزان خود نمایی می‌کند وبه همین علت است که طی سالیان اداره این مدارس، جهت توجه به این دسته از نیازهای درونی، اقداماتی مانند: المپیادهای ورزشی، طرح پروژه‌های دانش‌آموزی، ابداعات و خلاقیت در زمینه علوم انسانی در برنامه‌ها گنجانده شده‌اند. سنجش‌هایی در توضیح رابطه‌ی هوش هیجانی وهوش منطقی با پیشرفت تحصیلی در دنیا و ایران به عمل آمده و اغلب معنادار بودن رابطه را نتیجه داده‌است. این پژوهش نیز در نظر دارد، تاثیر هوش منطقی (شناختی) وهوش هیجانی را به تفکیک دانش‌آموزان راهنمایی و متوسطه (مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعداد‌های درخشان ) در پیشرفت تحصیلی آن‌ها بررسی نماید و برتری و میزان تاثیر هریک را نشان دهد. پژوهش‌هایی از این نوع، در واقع به روان‌شناسی شخصیت می پردازند که خود زمینه‌ی مناسبی برای تصمیم گیری (عنصر اصلی مدیریت نوین) می باشد. نکته‌ی مهم این است که ویژگی‌های مثبتی هم‌چون هوش منطقی و هوش هیجانی، خود، تولید کننده‌ی موفقیت نیستند، اما «واقعیت این است که اسنادهای مثبت می توانند در دراز مدت عامل پیش‌بینی کننده‌ی خوبی برای موفقیت باشند» (سیاروچی وهمکاران،1384: 38). موفقیت تحصیلی در مدرسه، مانند بسیاری دیگر از موفقیت ها، متاثراز ویژگی‌های مثبت شخصیتی است؛ ضمن توجه به این اصل که چگونه ودر چه زمانی از این عوامل مثبت استفاده شود.

 

بیان مسئله پژوهش (پایه‌های نظری):

وجود هوش هیجانی واحساسی در کنار هوش منطقی واقعیتی انکارناپذیر در انسان است و دو نیم کره‌ی چپ و راست در مغز به ترتیب نیم کره‌ی چپ (مواردی از قبیل استدلال، مهارت‌های علمی، خواندن، مهارت‌های ریاضی وغیره) مربوط به هوش منطقی و نیم‌کره‌ی راست مربوط به هوش هیجانی (مواردی نظیر علاقه‌ی‌شادی، ترس تحقیر، خشم شرم، انزجار گناه، عزت نفس، خود شکستگی، ‌انگیزه‌ی مثبت وغیره) است. هوش منطقی ساختارهای منطقی وریاضی و فنی را شکل می دهد وهوش هیجانی توانایی آگاه بودن از خود، درک وفهم خود ودیگران، توانایی مواجه شدن با هیجان‌های شدید ومدیریت خود و توانایی انطباق با تغییرات و حل مشکلات (با ماهیت اجتماعی وفردی) است. علاوه بر تقسیم‌بندی هوش، به دوحیطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی، در تقسیم‌بندی‌هایی دیگر، هوش به دو بخش عمومی و خصوصی و یا در سه حیطه و گروه؛ تربیتی (تحصیلی)، تحلیلی و کاربردی نیز بیان گردیده‌است. در تعریف سه نوع هوش گفته می‌شود «هوش تربیتی (تحصیلی)،کمیتی است که سبب موفقیت تحصیلی می‌‌شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می رود. افراد با هوش (تحصیلی) نمره‌های بهتری در دروس خود می گیرند و پیشرفت تحصیلی چشم‌گیری نسبت به کودکان کم هوش دارندو هوش (تحلیلی)،توانایی استفاده از پدیده‌های رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موفقیت‌های جدید و تازه و یا تشخیص حالات وکیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله دیوید وکسلرروان‌شناس آمریکایی، پیشنهاد شده‌باشد که بیان می‌کند؛ هوش تحلیلی یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی ورفتار مؤثر در محیط و هوش (کاربردی) ،پدیده ای است که از طریق تست‌های هوش سنجیده می شود وهوش منطقی ،با در دست داشتن سن عقلی که شاخص هوش در سن معین است ونیز سن تقویمی،می توان بهره ی هوشی(شاخص هوش منطقی ) را محاسبه کرد. نسبت بین سن عقلی به سن تقویمی این میزان را به دست می دهد» (سایت الکترونیکی وزارت آموزش وپرورش، تعریف هوش:1). البته با پذیرش قطعی این موضوع که هوش یک پدیده‌ی ذهنی وانتزاعی وکیفیتی است وتبدیل آن به کمیت و عدد و رقم،‌ تلاشی است که اگرچه در نگاه اول عینی و عملی به نظر می‌رسد اما فرآیندی است فوق‌العاده دشوار و با خطاهای زیاد. با این وجود امروزه، ‌بر اساس ابزار اندازه‌گیری که ابتدا توسط " بینه سیمون" در سال 1905 و به دنبال آن تهیه واستاندارد شدن مقیاس "استنفرد- بینه" در سال 1916 در آمریکا ومقیاس هوشی "ریون" که غالباً در شکل تست‌های آزمون معرفی شده‌اند، بهره هوشی یا هوش منطقی سنجیده و اندازه‌گیری می‌شود و نمراتی را در هفت گروه (کمتر از 70، بین 70 تا 79، 80 تا 89، 90 تا 109، 110 تا 119، 120 تا 139 و بالای 139) بر حسب نوع آزمون به خود اختصاص می دهد. در این پژوهش نیز اندازه‌گیری هوش منطقی، بر اساس آزمو ن "ریون" خواهد بود. در توصیف هوش هیجانی، نویسندگان و متفکران تلاش‌های در خور توجهی را برای بیان و تعریف این دسته از فعالیت‌های وجودی انسان به کار گرفته اند. « گولمن طی مصاحبه‌ای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند: هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن واستفاده از آن برای اتخاذ تصمیم‌های مناسب در زندگی است. توانایی اداره‌ی مطلوب خلق وخوی و وضع روانی وکنترل تکانش‌هاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. هم‌حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تاکردن با مردم وکنترل هیجان‌های خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق هدایت آنان است » ( جلالی، 1381: 92).گولمن معتقد است که هوش منطقی در بهترین حالت خود فقط بیست در صد از موفقیت های زندگی است،هشتاد درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است وسرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد. نظریه پردازان می گویند که هوش هیجانی به ما می گوید که چه کار می توانیم انجام دهیم، در واقع هوش هیجانی یعنی داشتن مهارت هایی تا بدانیم چه کسی هستیم وچه افکار،احساسات،عواطف ورفتاری داریم،یعنی شناخت عواطف خود ودیگران تا بتوانیم براساس آن رفتاری مبتنی بر اخلاق وشایستگی داشته باشیم. البته  دو حیطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی، در وجود انسان، با یک‌دیگر ارتباط ارگانیکی وتنگاتنگی دارند وکلیه‌ی فعالیت‌های انسان، از آن‌ها تاثیر می‌پذیرد. موفقیت و پیشرفت تحصیلی به عنوان یک متغیر وابسته، تحت تاثیر متغیرهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روان‌شناختی و غیره می‌باشد. به عبارت دیگر موفقیت تحصیلی به عنوان یک پدیده‌ی رفتاری، نتیجه‌ی کنش متقابل بین حالات درونی فرد و محیط خارج است. به این معنا که به دو عامل هوش(هوش منطقی و هوش هیجانی ) و شرایط محیطی که نسبت به یک‌دیگر تاثیر متقابل دارند وابسته است، فلذا میزان تاثیر هریک از متغیرهای هوش منطقی، هوش هیجانی، و پیشرفت تحصیلی به صورت دو به دو، در این پژوهش انجام خواهد شد.

 

فهرست مطالب:

فصل 1-مقدمه پژوهش

1- مقدمه

2- بیان مسئله پژوهش

3- اهمیت وضرورت مسئله پژوهش

4- اهداف پژوهش

5- پرسش های اصلی پژوهش

6- تعریف متغیرهای پژوهش

فصل 2- بررسی پیشینه‌ی پژوهش

مقدمه

1- هوش منطقی

1-1-مفهوم کلی هوش

1-2-عامل وراثت و محیط –تاثیر گذار بر هوش

1-3-هوش منطقی و سنجش آن

2- هوش هیجانی

2-1- تعریف هیجان

2- 2- ظهور وپیدایش هوش هیجانی

2-3- تعریف وسرشت هوش هیجانی

2-4- تاثیر هوش هیجانی در زندگی و موفقیت ها

2-5- تاریخچه هوش هیجانی

2-6- هوش هیجانی و اندازه‌گیری و سنجش آن

2-6-1- آزمون‌های عملکردی هوش هیجانی

2-6-2- آزمون‌های خود سنجی هوش هیجانی

3- پیشرفت تحصیلی

3-1- تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی

3-2- آزمون‌ها و پیشرفت تحصیلی

3-3- کم‌آموزی و پیشرفت تحصیلی

3-4- ارزشیابی پیشرفت تحصیلی

3-5- عوامل فردی، آموزشگاهی وخانوادگی واجتماعی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی

4- هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی

5- هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی

6- هوش منطقی و هوش هیجانی

7- آشنایی با سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)

فصل 3- روش پژوهش                   

مقدمه                

1- تعریف تحقیق

2- انواع تحقیقات علمی

2-1- تحقیقات علمی از جهت اهداف واثرات، یا کاربردی می باشند یا بنیادی

2-2- تحقیقات علمی از جهت هدف وبیان، یا توصیفی اند یا علت یابی

2-3- تحقیقات علمی از جهت تعداد محقق‌ها ومجریان آن بر دو نوع اند: انفرادی و گروهی

3- عناصر تحقیق

3-1- مفاهیم یا عناصر تحقیق

3-2- انواع روش‌های نمونه‌گیری

4- ابزار و روش‌های جمع‌آوری اطلاعات

5- مدارک و ضوابط ارزیابی کارکرد تحقیق

5-1- اعتبار یا روائی یا ارزش علمی

5-2- ثبات و پایائی

5-3- اعتماد علمی

5-4- هنجار

6- تکنیک‌های آماری برای تجزیه و تحلیل

6-1- روش نمونه‌گیری تخمینی

6-2- روش بررسی متغیرهای کیفی (درجه همگنی)

6-3- روش بررسی کشف روابط

فصل 4- یافته‌های پژوهش

مقدمه

الف) توصیف و تحلیل داده‌ها در رابطه با هر پرسش یا فرضیه

ب) سایر یافته‌های پژوهش

فصل 5-  بحث و تفسیر پژوهش

مقدمه                

الف- نتیجه گیری‌ها (ترکیب یافته‌ها و پیشینه‌ی پژوهش)

ب- محدودیت‌ها

ب-1- محدودیت پژوهش

ب-1-1- محدودیت ذاتی پرسش‌نامه

ب-1-2- محدودیت تکنیک هم‌بستگی

ب-1-3- محدودیت اثر آموزش

ب-2- محدودیت پژوهش‌گر

ب-2-1- محدودیت در هماهنگی

ب-2-2- محدودیت ساعات آموزشی

ب-2-3- محدودیت عدم آشنایی با موضوع هوش هیجانی

ب-2-4- محدودیت پراکندگی

پ- پیشنهادها و کاربردهای پژوهش

ت- خلاصه‌ای از مساله، روش و یافته‌های پژوهش

پیشنهاد به سایر پژوهشگران

 

منابع و مأخذ:

-           کاظمی حقیقی، ناصرالدین. روانشناسی کودکان تیز هوش وروش‌های آموزشی ویژه/ ناصرالدین کاظمی حقیقی. _ تهران: کانون فرهنگی انتشاراتی سایه نما، 1376

-           گنجی، محمد. روانشناسی عمومی/ محمد گنجی. _ تهران: دانشگاه پیام نور، 1371


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی بررسی رابطه‌ی هوش منطقی و هوش هیجانی و اثر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نخبه. doc
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد