فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء


تحقیق در مورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:10

فهرست مطالب

ندارد

ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء

 

در بسیاری از موارد شاهد طرح این بحث بوده ایم که چرا هنرهای سنتی در جامعه ی ما و بخش عمده ای از آن تنها از منظر یک اثر هنرمندانه مورد تامل قرار می گیرد و نقش کاربردی آن کمتر مورد توجه بوده است. و چرا اشیایی که امروزه در زندگی روزمره با ان سرو کار داریم متاثر از هنرهای سنتی ما نیست و در هر صورت یک تفاوت ماهوی بین نوع اشیایی که امروزه در زندگی با آنها سروکار داریم و چیزهایی که در زندگی سنتی با آنها مواجه بوده ایم احساس می شود حل این موضوع را شاید بتوان در این نکته دانست که ما نسبت بین کاربرد اشیاء را با جنبه های هنرمندانه آن بتوانیم درست تشخیص بدهیم. عده ی معتقدند که این دو جنبه در عوض یکدیگرند، یعنی اینکه یکی از آنها می تواند باشد و دیگری می تواند نباشد. به دیگر سخن یک شیء ممکن است تنها جنبه هنرمندانه داشته و کاربردی نباشد و یا اینکه کاربردی بوده و هنرمندهنه نباشد. زمانی هم این دو در کنار یکدیگر قرار می گیرند بدون اینکه ربطی به لحاظ ماهوی با هم داشته باشند در واقع اینها را در همسایگی و همجواری و در عرض یکدیگر می بینیم. در شکلی دیگر، اینها در طول یکدیگرند یعنی یکی در پی دیگری آشکار می شود و در حقیقت شی که به صورت روز مره با آن سروکار داریم ارتقاء مرتبه پیدا کرده و طبعاً جلوه هنرمندانه پیدا می کند.

به نظر می رسد اگر گاهی اوقات حل این معضل و معما، دشوار می شود، به خاطر نومع نگاهی است که ما داریم یعنی وقتی اینها را در عرض هم می بینیم برای ما این تزیینات، مستقل از شیء جلوه گر می شوند و می گوییم که اینها تزیینات شیء را محمل قرار داده اند، تا بتوانند آشکار شوند. اما وقتی آنها را در طول هم قرار می دهیم و یک رابطه ای طولی برقرار می کنیم، در این صورت در ادامه ی هم و یا ارتقاء کیفیت است که آن صورت هنرمندانه آشکار می شود، مثل غنچه و گل ببینید وقتی غنچه می شکفد گل میشود، این طور نیست که چیزی به نام گل و چیزی به نام غنچه وجود داشته باشد، چرا که اینها به نسبت در طول هم قرار می گیرند. مثلاً فرش یک جنبه کاربردی دارد و برای اینکه بتواند فواید کارکردی خودش را ظاهر کند احتیاج ندارد که آن نقوش و ترکیبات رنگی در فرش وجود داشته باشد، بلکه کافی است.حمام گنجعلی خان به نظر می رسد باید به یک نیاز وسیع تری پاسخ بدهد، و آن اینکه هم حجم و هم روح ما در آن شست و شو شود. برای همین حمام رفتن مهم بوده همچنان که غذا خوردن و هرچیز دیگری امر مهمی بوده است. اما امروزه هیچ چیز امر مهمی نیست حمام رفتن اصلاً امر مهمی نیست. غذا خوردن اصلاً امر مهمی نیست چرا هیچ چیز مهم نیست! چون انسان موجود مهمی نیست.

عایق بوده و پرزدار و نرم باشد ورطوبت و حرارت را منتقل نکند و ... هیچ کدام از اینها موکول به این نمی شود که می بایست فرش حتماً منقوش و الوان باشد، زیرا اینها نقشی در جنبه های کاربردی فرش ندارد. شاید به همین دلیل اتس که سنت بین جنبه های هنرمندانه فرش، جنیه های کارکردی خودش را نیز ارائه می دهد. این نوع نگاه که دو موضوع را در عرض هم ببینده به فکری بر میگردد که در دوره معاصر شیوع پیدا کرده و امروز ما هم به آن مبتلا شده ایم. در تفکر امروزی چیزی که معتبر است جهانی است که در آن به سر می بریم یعنی جهان ماده و آن بخشی از وجود انسان که معتبر است پخش حیات دنیوی انسانی است و چون حیثیت دنیوی انسان معتبر شناخته شده هر آن چیزی که با آن مرتبط باشد نیز اعتبار خواهد یافت.

اگر در حیات سنتی ما فرش و لیوان و پنجره و پرده و .... همه یکجور دیگر بودند به خاطر این بود که تعریف انسان، حیات انسان و تعریف جهان و سایر تعاریف تفاوت می کرده است تشنگی را فقط آب مرتفع می کرده و یک عطش دیگر معنوی بوده که باید یک چیزی سیرابش می کرده است سکنی گزیدن در یک خانه یعنی، سکینه پیدا کردن به آرامش رسیدن یعنی در وطن مستقر بودن آن هم برای کسی که اهل این عالم نیست و در هجران در این عالم به سر می برد. اگر ما بخواهیم برای چنین کسی سکینه و راه آرامش وامنیتی ایجاد کنیم باید کارهای دیگری انجام داد و برای اینکه این کارها صورت گیرد آب خوردنش، لباس، پوشیدن معاشرت کردنش و ... معانی دیگری پیدا می کند.

پس حقیقتاً نقش روی فرش پاسخگوی نیازی بوده است.

این نقش، زینتی است الصاق شده به خانه اما اگر در کیفیت حیات سنتی مان زندگی می کردیم این دیگر یک امر الصاق شده نبود بلکه امری حقیقی بود و یک نیاز واقعی را پاسخ می داد.

شما این موضوع را فقط در هنرهای سنتی به شکلی که امروزه تعریف شده یعنی مثلاً در سفال و منسوجات و چیزهایی که امروزه در کارگاههای هنرهای سنتی وجود دارد نمی بینید. بلکه در همه شئون زندگی این چیزها دیده می شود. مگر درمعماری ما این طورنیست مگر در رفتار ما این طور نبوده و یا در هر چیز دیگر.

امروزه در معماری مثلاً برای استحمام کردن می گوییم، استحمام کردن چیست؟ بدن ما کثیف شده و زیر دوش بدن را می شوییم و پاکیزه می شویم چون جسم مان را قرار است پاک کردن جسم هم، حقش همین حمام هایی است که در خانه ها وجود دارد بنابراین برای مرتفع کردن این نیازها احتیاجی به ساختن حمام گنجعلی خان نبوده است حمام گنجعلی خان اگر قراربود پاسخگوی این نیاز باشد که صرفاً جسم مادران شست وشو شود، دیگر نیازی نبود که درست شود حمام گنجعلیخان به نظرمی رسد باید به یک نیاز وسیع تری پاسخ بدهد، و آن اینکه هم جسم و هم روح ما در آن شست وشو شود. برای همین حمام رفتن مهم بوده همچنان که غذا خوردن و هرچیز دیگری امر مهمی بوده است اما امروزه هیچ چیز امر مهمی نیست. حمام رفتن اصلاً امر مهمی نیست، غذا خوردن اصلاً امر مهمی نیست چرا هیچ  چیز مهم نیست! چون انسان موجودمهمی نیست.

در حیات سنتی ما، انسان موجود بسیار مهمی بود آب خوردنش مهم بود برای اسب یک جایی درست می کردند که آب بخورد و برای  او تزیین لازم نبود چون آب خوردن او صرفاً آب خوردن بود. ولی در مورد انسان چون موجود شریف و مهمی است آب خوردنش هم امر مهمی است.

برای اینکه در مورد انسان حق مطلب ادا بشود چاره ای نیست جز اینکه هر شیء ارتقاء کیفیت پیدا کند تا بتواند پاسخگوی مرتبه عالی تری نیز باشد برای همین است که می بینیم در کشور ما هنرهای سنتی دامنه اش گسترده است و هر چیزی که از آن سخت به میان می آید مشمول هنرهای سنتی می شود. مثلاً سنگ آسیاب کارش این است که گندم را تبدیل به آرد بکند آیا آنجا هم بستر های سنتی است؟ حتی اگر با تلقی امروز آن را نگاه کنیم و بگوییم که هنرهای سنتی جایی است که تزیینات در آن ظاهر شده و مشمول هنرهای سنتی می شود من سنگ آسیابی دیدم که تزیینات زیادی داشت می گفتند که گندم را برای چه کسی آرد می کنید برای انسانی که موجود بسیار شریفی است برای انسانی که خلیقه...است. برای انسانی که اگر هیچ چیز در عالم مشمول انالله و انا الیه راجعون نشود بلا تردید انسان مشمول این آبه می شود. از نزد خدا آمده و به نزد او برمی گردد و خداوند در مورد او می گوید نفحت فیه من روحی یعنی از روح خودم در او دمیدم.

انسان جهان سنتی هر جا که بنیه و بضاعت پیدا می کرده به جنبه های کرد اکتفا نمی کرده است این  جنبه های کارکردی را از جهت اداء ادب به خرج دادن، که در محضر این حقیقت از انسان و هستی است، رهی نداشته جز اینکه این را باید ارتقاء مرتبه می داده و آن چیزی است که ما امروزه به آن هنرهای سنتی می گوییم و این تبدیل شده به یک اثر سنتی پس نسبت وجهه هنری پاسخگوی وجهه کارکردی می شده است و اگر وسعش می رسیده و امکاناتش فراهم می شده این را القاء ؟؟ می داده تا تناسب و شایستگی پیدا کند

امروز هم همین کار را می کنیم اگر امکانات در اختیار نداشته باشید برای اینکه خودتان را در مقابل سرما و گرما بپوشانید جلیبه سر می کشید و خیلی را قید و بند رنگ و فرمش و هیچ چیز دیگری نیستید الا اینکه شما را در مقابل سرما و گرما باد و باران مصون نگه دارد اما اگر وسعتان بیشتر باشد تبدیل می شود به لباسی که شما را از گرما و سرما مصون و با شما تاسب دارد اندازه شماست و به  شما اجازه می دهد که کارهایی که می خواهید انجام دهید ودرست انجام دهید و خلاصه اینکه متناسب با فعالیتهای روز مرده شما باشد. این هم مرتبه ای است که در آن جنبه های کارکردنی ظاهر می شود اما در جایی شما احساس می کنید این لباس گل گلی بپوشید می گویند این لباس تناسبی با شخصیت شما ندارد و بهتر است چیزی بپوشید که شخصیت شما را نشان بدهد. چیزهایی در لباس شما ظاهر می شود که مفهوم کارکردی ندارد اما اگر نباشد این لباس غلط از کار در می آید مثلا کت و شلوارها همه یقه دارد و یا سردست همه کت ها دکمه دارد حالا اگر اینها را نداشت دیگرتفاوتی در جنبه کارکردی اش نبود و همچنان ما را درمقابل سرما و گرما مصون نگه می داشت خیلی چیزها نیز به این لباس ها اضافه می شود که پاسخ جنبه های دیگری از نیازهای ما را بدهد، جنبه ای که از حدود حیات دنیوی ما خارج می شود و به شاکله ی حقیقتی و جنبه های معنوی و شخصیت ما مربوط می شود.

در هنرهای سنتی این امر در زمانی در همه امور قابل تعمیم بود و چیزی نبود که مشمول این واقعیت نشود. به عبارت دیگر شما عملاً با جنبه ای در فرهنگ خودمان مواجه می شوید و به عبارتی می توان این طور تعبیر کرد که ما ایرانیان تا موقعی که در مورد هر امری به مرتبه سرودن شعر دسترسی پیدا نمی کردیم به آرامش نمی رسیدیم. ما باید این استحمام شعر شایسته ای بسازیم برای همین تا زمانی که حمام گنجعلی خان را نمی سازیم رضایت خاطر پیدا نمی کنیم. ما نمی توانیم اکتفا کنیم به حمامی که فقط تن ما را بشوید.

تا زمانی که در وصف پل خواجود شعری سروده نمی شود ما نمی توانیم رضایت خاطر پیدا کنیم چرا که در فرهنگ ما خاصیت پل فقط این نیست که ما را ازیک مانع طبیعی عبور دهد یعنی ما تا وقتی ک خاکی را به کیمیا زر نکنیم راضی نمی شویم و هر جا میدانی پیدا می کردیم آنجا می شده میدانی برای کیمیاگری ما در حقیقت هرهای سنتی یعنی کیمیاگری مرتبه کارکردی مرتبه خاک است. مرتبه هنری مرتبه زر است هنرمند کیست؟ همه ملت ایران همه می بایست دست اندر کار این امر می بودند تا این کیمیا گری را انجام دهند.

اما امروز ما چون این طور نگاه نمی کنیم و این تلقی را از انسان و هستی و حیات نداریم و اکتفا کرده ایم به حیات معنوی و مرتبه نازله وجود انسان و این حوزه از فرهنگمان تبدیل شده به هنرهای سنتی که یک چیز مجزا از زندگی روزمره ماست چیزی که امروزه سازمان میراث فرهنگی باید تلاش کند که حفظ شود آن وقت است که آثار هنری مربوط به هنرهی سنتی می شوند چیزهای لوکس- مازمانی شایستگی این را داشتیم که در ظرفی که امروزه اثر هنری شناخته می شود آب بخوریم و این پارچه زری که امروزه بافته می شود لباس ما و این فرش نفیس زیرانداز ما باشد.

انسان حتی اگر این امر باورش شو که موجود مهمی نیست اما در حقیقت موجود با اهمیتی است و شاید یک روزی به خاطر بیاورد که موجود مهمی بوده است آن وقت است که شعله این کیمیا گری روشن می ماند تا اگر کسانی خواستند که وارد عرصه این گیمیا گری بشوند، کیمیاگری رازی نباشد که از خاطره یک ملت رفته باشد. باید دوباره بتواند آشنا بشود و با این راز دوباره بتواند نسبت به امر کیمیاگری در عرصه هنر بودیم ولی امروز کیمیاگران ما بسیار محدود و منزوی هستند. در واقع اینها خودشان آثار هنری محسوب می شوند و تعدادشان بسیار اندک است و در انزوا و حاشیه نشینی به سر می برند. امید است روزگاری که اینان میدان دار شوند و روزی را شاهد باشیم که مردم ما همه اهل کیمیا گری بشوند.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد