لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست:
شصت سال پیش در چنین ماهى بود(اکتبر) که مجله پرطرفدار «وایرلس ورلد» (Wirless World) مقاله اى تحت عنوان «رله فرازمینى: آیا ایستگاه هاى راکتى مى توانند جهان را تحت پوشش رادیویى قرار دهند؟» چاپ کرد. نویسنده آن مقاله جوانى به نام «آرتور سى کلارک» بود. امروزه «ایستگاه هاى راکتى» مورد نظر آقاى کلارک ۸۷ ساله، همان ماهواره ها هستند. فرسایش سالیان و عواقب ابتلا به فلج اطفال در کودکى سِر «آرتور» را به صندلى چرخدار محدود و کمى فراموشکار کرد. اما او به عنوان یک بینش ور مثل همیشه ذهنى درخشان دارد و به زمانى در آینده مى نگرد که سایر پیش بینى هاى او جامه عمل پوشیده باشد. او مطمئن است روزى فراخواهد رسید که فضاگردى همچون جهانگردى پدیده اى عادى خواهد شد. به نظر او اینکه انسان براى بیش از ۳۰ سال به ماه بازنگشته تنها یک «افت» موقتى است. همانطور که او در یک برنامه مستند در کانال چهار رادیوى بى بى سى اشاره کرد: «وقتى کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد تا چند دهه بعد دیگر کسى به آمریکا برنگشت.» وى ابراز اطمینان مى کند که انسان به مریخ و نهایتاً به سایر منظومه هاى شمسى سفر خواهد کرد؛ ابتدا با اعزام روبات هاى کاوشگر و سپس اعزام انسان در حالت «حیات معلق» یا با انتقال افکار و آگاهى اش به روبات ها. • فکر احمقانه کلارک در مزرعه اى در ماینهد در سامرست بزرگ شد. خاطراتش از آن دوران رفته رفته کمرنگ شده است. اما برادر جوان ترش، فرد، که هنوز در این ناحیه زندگى مى کند آن دوران را به خوبى به یاد دارد. او مى گوید آرتور عادت داشت ساعت ناهار از مدرسه «جیم» شود و دنبال نسخه هاى مجلات علمى- تخیلى مثل «داستان هاى حیرت انگیز» (Astounding Stories) بگردد. به علاوه او همیشه در کتابفروشى محل پرسه مى زد و کتاب هاى علمى- تخیلى مثل «جنگ دنیاها» اثر «اچ جى ولز» را ورق مى زد و آنقدر کتاب ها را مى خواند تا پاره شوند. در مزرعه، کلارک دائم در حال آزمایش بود و براى خودش موشک هاى کوچک درست مى کرد. او حتى یکى از همکلاسى هایش را راضى کرد موشکى را به هواپیماى او ببندد که بعد از جهشى فشفشه وار در طول مزرعه سقوط کرد و در آتش سوخت. کلارک تنها ۱۶ سال داشت که «انجمن میان- سیاره اى بریتانیا» در لیورپول تاسیس شد و او به زودى عضو فعال آن شد. امکان استفاده از راکت براى مخابره امواج رادیویى از موضوع هاى غالب مباحثات گروه بود اما این کلارک بود که در سال ۱۹۴۵ آن مقاله بدیع را نوشت. وى در آن مقاله پیشنهاد کرد که ایستگاه ها در آنچه بعداً به «مدار کلارک» معروف شد قرار گیرند؛ ناحیه اى به ارتفاع ۳۶ هزار کیلومتر بر فراز خط استوا که در آن ایستگاه ها با همان سرعت گردش (محورى) زمین در فضا بگردند به طورى که محل استقرار آنها در فضا نسبت به زمین ثابت بماند. آن مقاله ۱۲ سال پیش از آنکه حتى نخستین ماهواره بدوى، «اسپاتنیک» روسى، در مدار قرار داده شد انتشار یافت و چنانکه کلارک به یاد مى آورد به نظر بسیارى فکرى احمقانه بود. • شگفت زدگى هرچند آن پیش بینى کاملاً دقیق نبود اما کلارک هنوز به آن مى بالد و مى گوید: «بعضى اوقات وقتى آنچه را از ماهواره ها ساطع مى شود مى بینم، با دکتر فرانکنشتاین فقید احساس نزدیکى مى کنم.» بسیارى از آینده نگرى هاى کلارک هنوز تحقق نیافته اما بعضى از آنها به واقعیت نزدیک تر شده است. براى مثال آسانسورى که زمین را به ایستگاهى در مدار متصل کند به تولید موادى بستگى خواهد داشت که در زمان انتشار این ایده در سال ۱۹۷۹ در رمان «شالوده هاى بهشت» غیرقابل تصور بود. اما کشف اخیر در زمینه «ریزلوله هاى کربنى» (Carbon Nanotubes) دست کم به لحاظ نظرى از استحکام لازم براى ساختن چنین آسانسورى برخوردارند و به زودى رقابت براى پیش بردن این تکنولوژى آغاز مى شود. اما کلارک اذعان مى کند که برخى اختراعات حتى او را غافلگیر کرده است. او مى گوید: «ریزتراشه را در نظر بگیرید.
مقاله ای در مورد آرتور سى کلارک