تعداد صفحات :21
مقدمه
بدون شک سالهای اول زندگی آدمیمهمترین و مؤثرترین سالهای زندگی اوست . سالهایی که در آن شخصیت شکل میگیرد . بسیاری از خصایص و فضایل نیکو یا صفات و رذایل ناپسند در همین زمان در وجود انسان نقش میبندد . در چنین سالهای حساسی مادران بعنوان اولین مربی کودک در تربیت و چگونگی رفتارهای او مهمترین نقش را دارا هستند . حل مسائل اجتماعی ، قبول پیامدهای بدرفتاری ، بیان عواطف ، واکنشهای مناسب نسبت به شکست معمولاً قسمتی از خزانه رفتاری یک کودک مبتلا به گوشهگیری- بازداری نیستند . به علت نقایصی که در رفتارهای سازشی ـ اجتماعی این کودکان وجود دارد . مکرراً مشکلاتی را در کلاس و دیگر محیطهایی که آنها باید شرکت کنند تجربه میکنند . این کودکان ممکن است در آشنا شدن با دیگران ، شروع و خاتمه مکالمات ، شرکت در بازیهای مناسب سن ، معذرت خواهی کردن ، مشکل داشته باشند . امکان دارد آنها در موقعیتهای مختلف قادر نباشند احساسات قوی خود مانند قاطعیت و ابراز وجود را نشان دهند . نظریههای مختلفی درباره علت گوشه گیری- بازداری وجود دارد . از دیدگاه روانکاوی فرآیندهای نیمه هشیار ، غریزهها ، تجربیات آسیب زای اولیه علت گوشهگیری- بازداری است . طبق نظریه رفتارگرایی ، گوشه گیری و کمرویی ، رفتارهای ناسازگارانهای هستند که فراگرفته شده یا به علت عدم موفقیت در فراگرفتن رفتارهای سازگارانه به وجود آمده اند. از دیدگاه زیست شناختی رفتارهای غیر عادی بوسیله مواد شیمیایی خاصی ، ناهنجاریهای مغزی ، جراحات یا بی نظمیکروموزومی ایجاد میشوند . در دیگاه جامعه شناختی ـ بوم شناسی ، رفتارهای غیر عادی بوسیله یکسری تعاملات و تبادلات با دیگر افراد به وجود میآید .
مادران نسبت به گوشه گیری و کمرویی کودکانشان نگران و مضطرب میشوند و سعی میکنند که اینگونه رفتارها را اصلاح کنند . بسیاری از مادران فرزندانشان را به دلیل گوشه گیری و کمرویی و ناسازگاریهایشان سرزنش و تنبیه میکنند به این ترتیب آنها اغلب وضع را از آنچه که هست بدتر میکنند .
مطالعات متعدد نشان میدهد که تعداد زیادی از کودکان مبتلا به گوشه گیری و بازداری کودکانی هستند که با آنها به صورت تحقیرآمیز رفتار شده است . آشفتگی دایمی، عصبانیت آنی و تشویش آمیز ناشی از داشتن فرزند گوشه گیر و کمرو مادران را به خشونت وادار میکند . برخی مادران ، رفتارهای گوشه گیرانه فرزندشان را تحمل نمیکنند بنابراین مسئولیت استرس و ناکامی از تربیت یک کودک گوشه گیر و کمرو میتواند رابطه مادر و کودک را که گاهی از پیش ناپایدار است ، ناپایدارتر کند . (وندرزندن ، ترجمه گنجی ، 1377) . اگر مادران بتوانند به علل نگرانیهای خود در مورد مشکلات کودکانشان پی ببرند ، خیلی راحت تر میتوانند مشکلات بوجود آمده را حل نمایند . بدون آنکه موجب رنجش خود و فرزندشان شوند .
روشهای درمانی مختلفی برای درمان کودکان مبتلا به گوشه گیری- بازداری وجود دارند. بازی درمانی، رفتار درمانی ، خانواده درمانی ، درمان رفتاری ـ شناختی . بهترین روش درمانی، آموزش تدبیر براساس رفتار درمانی به مادران در برخورد با کودکان مبتلا به گوشهگیری- بازداری است. تأکید اصلی روی رفتار به صورتی که در زمان و مکان حاضر قابل مشاهده است ، میباشد . و هدف رفتار درمانی آن است که رفتار مذبور را در جهت تطابق و سازگاری تغییر دهد (مهریار ، 1369) . با استفاده از تکنیکهای رفتاری مانند پاداشها ، امتیازها ، تحسین و توجه ، سیستمهای تقویت ژتونی ، قرار داد مشروط و دیگر سیستمهای انگیزشی به کودکان کمک میکنند تا درگیر رفتارهای طبیعی و سازشی شوند . همچنین برای کاهش رفتارهای نامطلوب کودکان ، میتوان از تکنیکهای رفتاری مانند کاهش پاداشها و امتیازها ، بی توجهی به رفتار کودک و در ناحیه محروم قرار دادن کودک استفاده شود .
آیبرگ [1] و همکارانش (1998) در تحقیقی تأثیر آموزش مادران دارای کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری را در کاهش مشکلات رفتاری آنها بررسی کردند . در این تحقیق به والدین چگونگی ایجاد یک ارتباط گرم و صمیمیرا با کودک ، روشهای تحسین کودک و نادیده گرفتن رفتارهای نامطلوب کودک به والدین آموزش داده شد . همچنین والدین چگونگی شکل گیری رفتار کودک و تغییر رفتار را آموزش دیدند . نتایج تحقیق نشان داد که مشکلات رفتاری کودکان به طور معنا داری کاهش یافته است . در تحقیق پنکوس [2] و چوئت [3] (2002) تأثیر آموزش مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بررسی شد . بعد از آموزش مادران گزارش دادند که اختلال اضطراب جدایی کودکان کاهش یافته و رابطه آنها با کودکشان نزدیک تر و صمیمیتر شده است . آناستوپولوس [4] و همکاران (1992) تحقیقی درباره آموزش مادران در برخورد با فرزندانی که اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه داشتند ، انجام دادند . در این تحقیق 19 مادر که فرزندان آنها دارای بیش فعالی همراه با نقص توجه بودند از آموزشهای ویژه استفاده کردند . این آموزش در 9 جلسه برنامه ریزی شده بود و محور آموزش برتخفیف تنیدگی های مادران بر اساس گزارشهایی که مادران از بهبود وضعیت فرزندانشان داشته اند بوده است . نتایج بدست آمده در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری را نشان میدهد .
مندلونیز3 و همکاران (2001) در تحقیقی تأثیر درمانهای رفتاری ـ شخصیتی در مورد اضطراب ، افسردگی و روشهای مقابله در کودکان سنین مدرسهای (سنین 12 ـ 7) بررسی کردند . در این تحقیق مادران و فرزندشان به طور تصادفی در یکی از سه گروه درمانی قرار گرفتند . گروه درمان مادران و کودک ، گروه درمان مادران ، گروه درمان کودک. نتایج نشان داد که همه گروههای درمانی مؤثر بوده است ، اما کودکانی که گروه درمانی مادران و کودک و گروه مادران بودند از روشهای مقابلهای بهتری استفاده میکردند . تحقیقات فودهند4 (1980) در رابطه با کودکان اختلات رفتاری نشان داد که اختلالات رفتاری در کودکان با الگوهای کلامی مادران رابطه دارد و زمانیکه مادران از کلمات مثبت و پاداشهای شفاهی استفاده میکردند ، مشکلات رفتاری کودکان به میزان زیادی کاهش مییافت . (نقل از نلسون و ایزرائل 5 ، ترجمه منشی طوسی ، 1378) و به دنبال آن اضطراب مادران کمتر میشد (راپی6 و همکاران، 2005).
در تحقیقی فرگوسن7 و همکاران (1999) رابط بین سن مادر و پی آمدهای روان شناختی آن را در سالهای اولیه نوجوانی مورد بررسی قرار دادند . نتایج تحقیق نشان داد که بچههای مادران کم سن و سال 5/1 تا 5/8 بار بیشتر از فرزندان مادران حدود 30 سال در خطر آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند .
[1] - Eyberg
[2] - Pincus
[3] - Choat 3- Anastopoalos 3- Mendlonis 4- Foodhand
5 - Nelson & Israel 6- Rapee 7- Fergosen
پایان نامه تأثیر یاددهی مهارت های اداره و کنترل رفتار به مادران مضطرب دارای کودکان پیش دبستانی مبتلا به گوشه گیری- بازداری